- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 6 دقیقه
- توسط : رحمت الله ضیایی
- 0 نظر
درباره علت بت پرستی در میان جوامع بشری دیدگاه های مختلف ابراز گردیده از میان همه آن ها دیدگاه علامه طباطبائی دقیق و علمی است، ایشان می نویسد: آنچه که از تاریخ وثنیت و بت پرستى برمى آید این است که عامل پیدایش این مرام یعنى خضوع در برابر بت و پرستش آلهه، یکى از دو غریزه جلب منفعت و دفع ضرر بوده است:
جلب منفعت با بت پرستی
اول غریزه جلب منفعت: توضیح اینکه، انسان هایى دور از معارف دینى بنظر ساده خود احساس مى کرده اند که در ادامه زندگى محتاج به اسباب و لوازم زیادى از قبیل طعام، لباس، مسکن، همسر، اولاد، خویشاوند و امثال آن هستند، از این میان مهمتر از همه غذا است که نیاز انسان به آن بیش از نیاز وى به غیر آن است و معتقد شده بودند که هر صنفى از این حوائج بستگى به سببى دارد که آن سبب آن حاجت را براى آنان فراهم مى کند.
مثلا براى باران سببى است که آن را از آسمان فرو فرستاده و چمن زارها را سرسبز و خرم مى سازد و در نتیجه آذوقه آنان و علوفه چهارپایانشان را تامین مى کند، و براى پستى ها و بلندی هاى زمین سببى است که امور آن را اداره مى کند، و سبب دیگرى هست که بین دو نفر علاقه و محبت مى افکند، و نیز سببى است که اداره دریاها و کشتى ها را عهده دار است.
و چون مى دیدند که خودشان به تنهایى نیروى تسلط بر همه این حوائج و حتى بر حوائج ضرورى را ندارند از این رو براى دستیابى بهر حاجتى خود را ناچار مى دیدند که در برابر سبب مربوط به آن حاجت خضوع نموده و او را پرستش کنند.
دفع ضرر با بت پرستی
دوم غریزه دفع ضرر: آن ها چون مى دیدند که از هر سو هدف تیر حوادث و ناملایمات و محصور بلایاى عمومى از قبیل سیل، زلزله، طوفان، قحطى، وبا و … و همچنین خطرات شخصى از قبیل امراض، فقر، سقوط، بى اولادى، دشمنى دشمنان، حاسدین و عیبجویان و امثال آنند، لذا پیش خود به این خیال افتاده اند که لا بد اسباب قاهر هاى در کار است که این گرفتاری هاى خرد کننده را براى انسان فراهم مى کند و در نتیجه صفاى زندگى را مبدل به کدورت مى سازد، و لا بد این اسباب موجوداتى هستند آسمانى، نظیر ارباب انواع و ارواح کواکب.
از این جهت از ترس اینکه مبادا دچار خشم آن ها شوند سر تسلیم در برابرشان فرود آورده و آن ها را معبود خود گرفتند، تا شاید بدین وسیله خشنودشان ساخته، از آزارشان ایمن شده، از مکاره و مصائب و شرور و ضررهایى که از ناحیه آن ها نازل می شود مصون گردند.
این آن چیزى است که از تواریخ مربوط به پیدایش مسلک بت پرستی و منطق بت پرستان و ستاره پرستان استفاده مى شود.۱]
بت پرستی اهل مکه
بت پرستی اهل مکه چیزی عجیبی نیست زیرا از نظر اعتقادی شایع ترین و عمومی ترین اندیشه حاکم بر مردم جزیره العرب، شرک بوده است. گروه های مختلف و قبایل مختلف همه در این شرک سهیم بوده اند. تنها تفاوتی که در بین گروه های مشترک وجود داشت، تفاوتی بود که بین انواع مختلف شرک قابل تصور بود. در عین حال کسانی نیز بودند که اساساً هیچ اعتقادی به خدا به عنوان شرک و یا با عنوان دیگر نداشتند. مردم مکه، بر آیین حضرت ابراهیم (علیهالسلام) بودند تا این که عمرو بن لحی خزاعی آن را تغییر داد.
«ابن اثیر» در مورد دلیل بت پرستی اعراب می نویسد: «عمرو بن لحی» در مکه پیشوای قوم خود شد و امور خانه را بدست گرفت، آنگاه سفری سوی بلقا رفت که از توابع دمشق شام بود و آن جا طایفه ای را دید که بت می پرستیدند. او در باره بتان از آن ها پرسید، گفتند:
این ها خدایان ما هستند که از آن ها یاری خواهیم و یاریمان کنند… او نیز بتی از آن ها گرفت که هبل نام داشت و آن را به مکه برد و به مردم گفت تا بتان را احترام کنند و بپرستند و آن ها نیز چنین کردند،[۲] بنا به نوشته «ابن کلبی» هر مسافری که از مکه خارج می شد برای احترام نهادن به کعبه سنگی از سنگهای حرم را با خود میبرد و به آن احترام می نهاد که در نهایت منجر به بت پرستی گردید.[۳]
نویسنده کتاب الاصنام طبق یک گزارشی درباره بت پرستی اهل مکه می نویسد: «إسماعیل» پسر «ابراهیم» (- صلى الله علیهما-) چون در «مکه» ساکن شد، و فرزندان بسیارى براى او در مکه زاییده شد تا آن اندازه که مکه را پر کردند، و «عمالیق» را که در آنجا ساکن بودند، بیرون راندند، «مکه» تنگ شد بر ایشان و میان آنان جنگ ها و دشمنی ها در گرفت و برخى از ایشان برخى دیگر را بیرون کردند (پس آن دست هاى که بیرون رانده شد) در بلاد در پى امر معاش بپراکندند.
و چیزى که باعث شد آنان از دین «ابراهیم» به بت پرستی و پرستش بتان و سنگ ها پردازند، این بود که کوچ نمى کرد از مکه هیچ کوچ کننده اى مگر اینکه سنگى از سنگ هاى «حرم» را با خود مى برد- از لحاظ بزرگداشت «حرم» و دلبستگى به «مکه». پس هر جا وارد مى شدند، آن سنگ را مى نهادند و دور آن به طواف مى پرداختند، همچنان که دور «کعبه» طواف مى کردند، براى تیمن و تبرک به «کعبه» و دلبستگى و دوستى به «حرم». و در عین حال هنوز «کعبه» و «مکه» را بزرگ مىشمردند، و بنا بر عادت موروثى که از «ابراهیم» و «إسماعیل» (- علیهما السلام-) به ایشان رسیده بود.[۴]
تعداد بت ها
بت پرستی در مشرکان عرب چنان اهمیت داشته که هر طائفه ای برای خودشان بتی داشته اند از این رو آنها بت هاى زیادى داشتند، ولى از میان آن ها سه بت «لات»، «عزى» و «منات» بدون شک از اهمیت و شهرت خاصى برخوردار بودند.
درباره اسم گذارى این بت هاى سه گانه به این نام ها، و همچنین سازنده نخستین این بت ها، و محل و طایفه اى که آن ها را مى پرستیدند، گفتگو و اختلاف است،
«نخستین بت معروفى را که عرب انتخاب کرد، بت «منات» بود، که بعد از آن که «عمرو بن لحى» بت پرستى را از «شام» به «حجاز» منتقل کرد، ساخته شد، این بت در منطقه اى در کنار «دریاى احمر»، در میان «مدینه» و «مکّه»، قرار داشت، و همه اعراب براى آن احترام قائل بودند، و نزد آن قربانى مى کردند، ولى بیش از همه دو قبیله «اوس» و «خزرج» به آن اهمیت مى دادند، تا این که در سال هشتم هجرت که سال «فتح مکّه» بود، به هنگامى که پیامبر(صلى الله علیه وآله) از «مدینه» به سوى «مکّه» مى رفت، امیرمؤمنان على(علیه السلام) را فرستاد و آن را در هم شکست.
عرب جاهلى، مدتى بعد از ساختن بت «منات»، به سراغ «لات» رفت که به صورت سنگى چهار گوشه بود، و در سرزمین «طائف» قرار داشت، همانجا که امروز مناره طرف چپ مسجد «طائف» قرار دارد، خدمه این بت بیشتر طایفه «ثقیف» بودند، هنگامى که آن ها مسلمان شدند، پیامبر(صلى الله علیه وآله) «مغیره» را فرستاد و آن را در هم شکست و در آتش سوزاند.
سومین بتى را که عرب جاهلى انتخاب کرده بود، «عزى» و در محلى در مسیره» به سوى «عراق» نزدیک «ذات عرق» قرار داشت، و «قریش» براى آن اهمیت فراوانى قائل بود.
آن ها به این بت هاى سه گانه تا آن اندازه اهمیت مى دادند که به هنگام طواف اطراف خانه خدا مى گفتند: وَ اللاّتِ وَ الْعُزّى، وَ مَناه الثّالِثَه الاُخْرى، فَاِنَّهُنَّ الْغَرانِیْقُ الْعُلى، وَ اِنَّ شَفاعَتَهُنَّ لَتُرْتَجى: «لات، عزى و منات، پرندگان زیباى بلند مقامى هستند که از آنها امید شفاعت مى رود»!!
و آنها را دختران خدا مى پنداشتند (ظاهر این است که آنها را تمثال فرشتگانى مى پنداشتند، که آن ها را دختران خدا مى خواندند).[۵]
جمع بندی
آن گونه که از تاریخ و منابع دینی استفاده می شود ساکنان سرزمین مکه در ابتدا موحد بوده اند و بر اثر عوامل مختلف مانند مسافرت ها و مهاجرت ها و تماس با ملل مختلف، کم کم بت پرستی بین آن ها رواج پیدا می کند و گسترش می یابد و از توحید دور می گردند هرچند برخی اعمال خویش را در مکه مانند طواف و قربانی نمودن انجام می دادند.
پی نوشت ها
[۱] . ترجمه تفسیر المیزان، ج۷، ص ۴۱
[۲] . الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۲۸.
[۳] . الاصنام، ص۶.
[۴] . الاصنام، ص ۱۰۱.
[۵] . بلوغ الارب فى معرفه احوال العرب»، جلد ۲، صفحات ۲۰۲ و ۲۰۳۵
منابع
- طباطبایى، محمدحسین، ترجمه تفسیر المیزان، مترجم: موسوى، محمد باقر، متوفاى ۱۴۲۱ ه. ق.، قم، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، دفتر انتشارات اسلامى، قم. ۱۳۷۴ ه. ش.
- ابن الأثیر، ابو الحسن على بن محمد بن محمد بن عبد الکریم شیبانى جزرى، الکامل فی التاریخ، دار صادر، دار بیروت، بیروت، اول، ۱۳۸۵ق
- أبو المنذر هشام بن محمد أبی النضر ابن السائب ابن بشر الکلبی (المتوفى: ۲۰۴هـ، کتاب الأصنام، محقق: أحمد زکی باشا، دار الکتب المصریه – القاهره، چهارم، ۲۰۰۰م.
- ابن کلبى، الأصنام، کتاب الأصنام (تنکیس الأصنام)، ابو المنذر هشام بن محمد الکلبى (م ۲۰۴)، تحقیق احمد زکى باشا، القاهره، افست تهران (همراه با ترجمه)، نشر نو، چ دوم، ۱۳۶۴ش.
- محمود شکری الألوسی البغدادی، بلوغ الأرب فی معرفه أحوال العرب، محقق: محمد بهجه الأثری، دار الکتاب المصری