- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 22 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
اهوازى، حسین بن سعید (زنده در ۲۲۰ ق)
حسین بن سعیدبن حمادبن سعید کوفى اهوازى، از اصحاب امام رضا، امام جواد و امام هادى (علیهم السلام) و از راویان معروف شیعه در قرن دوم و سوم هجرى است. در کوفه به دنیا آمد و در قم وفات یافت و در همان جا به خاک سپرده شد. در منابع از تاریخ تولد و وفات او ذکرى به میان نیامده؛ اما مسلم است که وى تا سال ۲۲۰ ق زنده بوده است.[۱] وجود نام وى در اسنادِ بیش از پنج هزار حدیث موجود شیعه، نشان دهنده رتبه والاى او در فقه و حدیث است.[۲]
الزهد[۳]
کتاب الزهد یکى از مکتوبات سى گانه حسین بن سعید بوده که شیخ طوسى و نجاشى بدان اشاره کرده اند. شیخ صدوق در مقدمه کتاب من لایحضره الفقیه این کتاب را به وثاقت و اعتماد ستوده [۴] و شیخ طوسى در الفهرست، آن را مقیاس و ملاک اعتبار کتاب هاى دیگر دانسته و مثلًا در توصیف بزرگانى مثل صفوان بن یحیى گفته است که او کتاب هایى مثل کتاب هاى حسین بن سعید دارد.[۵]
این کتاب مشتمل بر بیست باب و دویست و نود حدیث همراه ذکر سند است که برخى از عناوین مهم ابواب آن عبارت اند از: باب حسن الخلق و الرفق و الغضب، باب بر الوالدین و القرابه و العشیره و القطیعه، باب ما جاء فى المملوک، باب ما جاء فى الدنیا و من طلبها، باب التواضع و الکبر، باب الریاء و النفاق و العجب و الکبر و باب ذکر الموت و القبر. کتاب الزهد، فقط شامل نقل احادیث است و هیچ بیان، توضیح یا تفسیرى از خود راوى در آن دیده نمى شود.[۶]
برقى، احمدبن محمد
ابوجعفر احمدبن محمّدبن خالد برقى (م ۲۰۰- ۲۷۴ ق)،[۷] از دانشمندان مشهور شیعه در قرن سوم و از اصحاب امام جواد و امام هادى علیهما السلام بوده که به جلالت و وثاقت وى، در اکثر کتب رجالى تصریح کرده اند. خانواده او ساکن کوفه بودند و در زمان امام صادق (علیه السلام) به قم مهاجرت کرده، در منطقه برق رود سکنى گزیدند. احمدبن محمد، همانند پدرش، از راویان و محدثان قم بود و نجاشى او را توثیق کرده است.[۸] او یکى از پرتألیف ترین کاتبان حدیث در دوران خویش است که بیش از صد نگاشته از او ذکر شده است. وى حدود سال هاى ۲۷۴ یا ۲۸۰ ق درگذشت.[۹]
المحاسن [۱۰]
کتاب المحاسن، یکى اصول اولیه شیعه و از منابع کتب اربعه به شمار مى رود، همان طور که شیخ صدوق در مقدمه کتاب من لا یحضره الفقیه بدان اشاره کرده است. این کتاب از معتبرترین کتب حدیثى به شمار مى رود و شیخ کلینى بسیار از آن روایت نقل کرده است. البته امروزه تنها قسمتى از آن در اختیار است. نگارش خاص و چینش زیبا از جمله ویژگى هاى این کتاب است و شیخ صدوق بسیارى از گونه هاى نگارشى خویش را همانند این اثر به انجام رسانده است.
المحاسن، شامل چندین رساله به شرح زیر است: کتاب الأشکال و القرائن (وصایاى پیامبر (صلی الله علیه و آله) و اهل بیت (علیهم السلام))، کتاب ثواب الأعمال، کتاب عقاب الأعمال، کتاب الصفوه و النور و الرحمه، کتاب مصابیح الظلم، کتاب العلل، کتاب السفر، کتاب المآکل، کتاب الماء، کتاب المنافع و کتاب المرافق.
کلینى، محمدبن یعقوب
شیخ ابوجعفر محمدبن یعقوب بن اسحاق، ملقب به کلینى رازى در نیمه دوم قرن سوم در روستاى کُلَین در نزدیکى شهر رى زاده شد. ولادت او در عصر امام حسن عسگرى (علیه السلام) و هم زمان با دوران غیبت صغرى بود. کلینى در سال هاى ابتدایى زندگى خود به قم رفت و در آن جا از محضر بزرگانى چون احمدبن محمدبن عیسى أشعرى بهره برد، سپس به منظور گردآورى احادیث به نیشابور، بغداد، کوفه و دیگر نقاط دوردست سفر کرد و دوباره به رى بازگشت. او پس از گردآورى کتاب الکافى، در دو سال آخر عمر خود راهى بغداد شد. بزرگان شیعه او را به بزرگى در علم و تقوى و نیز وثاقت و امانت ستوده اند. او حتى میان علماى اهل سنت دانشمندى بزرگ است. وى کتب متعددى همچون کتاب رجال و کتاب رد بر قرامطه را نگاشت؛ اما آنچه از او باقى مانده تنها کتاب الکافى است. کلینى در سال ۳۲۹ ق هم زمان با آغاز غیبت کبرى در بغداد از دنیا رفت و در همانجا به خاک سپرده شد.[۱۱]
۱. کتاب الکافى [۱۲]
این کتاب از مهم ترین کتب شیعیان است و علماى شیعه همواره بدان اهتمام داشتند. وى در این کتاب حدود شانزده هزار روایت را گردآورى و کتاب را در سه بخش اصول، فروع و روضه تنظیم کرده است. اصول کافى در دو جلد به اعتقادات و اخلاق پرداخته است.
۲. اهمیت کافى در اخلاق نقلى
اگرچه قبل از کلینى نیز کسانى از بزرگان شیعه مانند ابوحمزه ثمالى، حسین بن سعید اهوازى و احمدبن محمد البرقى نوشته ها و آثارى درخصوص اخلاق داشته اند، کلینى اولین کسى است که به طور مبسوط به اخلاق پرداخته و بدون تردید کتاب هاى اخلاقى بعد، متأثر از او هستند. میان کتب اربعه نیز تنها کتاب کافى است که به مباحث اخلاقى توجه داشته است؛ چراکه سه کتاب تهذیب الاحکام، استبصار و من لا یحضره الفقیه تنها به گردآورى احادیث فقهى پرداخته اند. علاوه بر این، کلینى با توجه به معاصرت با معصوم و دقت در نقل احادیث اثر قابل توجه و منبع معتبرى را در اخلاق نقلى در اختیار مى گذارد.
مرحوم کلینى جلد دوم اصول کافى را به مباحث اخلاقى اختصاص داده و موضوعات اخلاقى را در کتاب ایمان و کفر، کتاب دعا، کتاب فضیلت قرآن و کتاب آداب معاشرت طرح کرده است. او اگرچه به تبیین و توضیح مباحث اخلاقى نپرداخته و تنها به نقل احادیث اکتفا کرده، از نام و ترتیب ابواب و همچنین نوع ساختار و جمع بندى احادیث، مى توان دیدگاه اخلاقى او را به دست آورد.
کلینى با بحث طینت و سرشت انسان، در «کتاب الایمان و الکفر» به عرصه اخلاق وارد شده است. او نخست به مبانى انسان شناسى اخلاق پرداخته و فطرت توحیدى انسان و عهد بندگى او در عالم ذر را طرح مى کند. براین اساس، انسان پس از اقرار به بندگى خود، پا به زمین گذاشته و عبودیت و بندگى او تنها در سایه دین اسلام محقق مى شود. اقرار زبانى به دین اسلام به تنهایى کافى نیست، بلکه شخص باید بدان ایمان بیاورد. براین اساس، آنچه از انسان طلب مى شود ایمان است. ایمان به عنوان شرط قبولى اعمال، ارکان مختلفى دارد که یکى از آن ها اخلاق است؛ به بیان دیگر، ایمان داراى ارکان و عناصر (دعائم الایمان) مختلف و متعددى است و شامل ارکان نظرى و عملى مى شود. ارکان نظرى در جلد اول اصول کافى شرح داده شد و رکن دوم- که اخلاق است- در جلد دوم بحث مى شود.
از نظر کلینى، اطلاق واژه مؤمن تنها به فردى ممکن است که به خصال و خصوصیات اخلاقى پاى بند باشد. کلینى در جست وجوى ایمان به عنوان هدف آفرینش انسان است و وصول به ایمان بدون کسب اخلاق را میسر نمى داند؛ به همین دلیل، مى توانیم اخلاق کلینى را اخلاق ایمانى بنامیم. کلینى پس از طرح ایمان به تبیین خوبى ها و بدى هاى اخلاقى (مکارم و مساوى) مى پردازد. مباحث اخلاقى طرح شده در اصول کافى را مى توان در چهار حوزه جاى داد:
۱. اخلاق بندگى: که در کتاب الدعا و کتاب فضل القرآن به آن پرداخته شده است؛
۲. اخلاق فردى: در این بخش که در کتاب الایمان و الکفر به برخى از آن ها اشاره گردیده، فضائلى همچون استوارى و مداومت در عمل و برخوردارى از انضباط فکرى بیان شده است؛
۳. اخلاق خانوادگى: در کتاب کافى مباحث درخصوص اخلاق خانوادگى بسیار کم است و تنها در باب العقوق و برالوالدین به گوشه اى از این مباحث اشاره شده است؛
۴. اخلاق اجتماعى: اکثر مباحث اخلاقى طرح شده در کتاب کافى در مورد اخلاق اجتماعى است که عمدتاً در دو کتاب الایمان و الکفر و کتاب العشره بیان شده است. کلینى در این بخش به فهرست بلندى از فضایل و رذائل اشاره کرده و امورى همچون راستگویى، حسن خلق، مدارا، نرمخوئى، تواضع و فروتنى، انصاف، ریا، حسد، عجب، طمع و ظلم را شرح مى دهد. علاوه بر این، او در کتاب العشره به تبیین بیشترى از اخلاقیات و آداب اجتماعى مى پردازد.[۱۳]
گفتنى است على رغم نقاط مثبت کافى در ورود به اخلاق نقلى، نقاط ضعفى نیز در این خصوص مشاهده مى شود؛ به طورى که درخصوص برخى از ابواب و احادیث جاى گذارى مناسبى انجام نشده و به برخى از حوزه هاى اخلاقى عنایت چندانى صورت نگرفته است.
۳. خصوصیات اخلاق پژوهى کلینى در کافى
به طور کلى مى توان مشخصه اخلاق پژوهى کلینى را در پنج بند ارائه کرد: ۱ از نظر کلینى مرجع صحیح در شناخت اخلاق، تنها وحى الهى است؛ به همین دلیل او تماماً به آیات قرآن، احادیث نبوى و احادیث امامان شیعه استناد مى کند. اخلاق کلینى برخلاف اخلاق فلسفى، از استناد به اقوال حکماى ملل مختلف خوددارى کرده است؛ ۲ ایمان محورى در اخلاق به این معنا که مخاطب کلینى در اخلاق انسان مؤمن است از نظر کلینى بدون ایمان نمى توان از فضایل اخلاقى دم زد؛ ۳ پرهیز از نظریه پردازى به این معنا که کلینى با اهتمام زیاد احادیث را نقل کرده و از خود سخنى نمى گوید. دخالت او تنها در ترتیب ابواب و جاى گذارى احادیث است؛ ۴ به دست ندادن تعاریف به صورتى که او براى تبیین دقیق معانى واژگان اخلاقى همچون توکل و تواضع تلاش نمى کند؛ ۵ آخرین خصوصیت اخلاق پژوهى کلینى این است که او تفاوتى میان اخلاق و آداب و سنن قرار نداده و کنار ذکر فضایل و رذائلى همچون: صبر، یقین، کذب و کبر، آدابى چون: مصافحه و معانقه را نیز شرح مى دهد.[۱۴]
اسکافى، محمدبن همام
ابوعلى، محمدبن همام بن سهیل اسکافى، از محدثان و چهره هاى درخشان شیعه و از اصحاب سفراى امام زمان (علیه السلام) است، چنان که خودش بیان مى کند:
قبل از آن که من به دنیا بیایم، پدرم نامه اى براى امام حسن عسکرى (علیه السلام) نوشت و از آن حضرت خواست تا دعا بفرماید خداوند فرزند صالحى را به ایشان عطا فرماید. امام ذیل نامه نوشتند: قد فعل الله ذلک؛ خداوند خواسته تو را برآورده فرمود.
و بدین سان وى در سال ۲۵۸ ق در اسکاف [۱۵] پا به جهان خاکى گذاشت. این عالم بزرگوار شیعه که برخى از دستورات و توقیعات امام زمان (علیه السلام) از طریق او به دست ما رسیده است، پس از هشتاد سال عمر با برکت، در سال ۳۳۶ قمرى [۱۶] از دنیا رفت.
التمحیص [۱۷]
مؤلف کتاب، با استفاده از روایات و احادیث معصومین (علیهم السلام) انواع آزمایشات الهى را نسبت به بندگان مؤمن، در ۹ باب ۱۷۱ حدیث، بررسى کرده است که براى همگان، به ویژه مؤمنین سوخته دلى که زندگى شان با انواع گرفتارى ها و مریضى ها آمیخته شده، مى تواند مشکل گشاى افکار و درمان کننده دردها و تسکین بخش امراض روحى و تنگدستى هاى اقشار مختلف، در سطوح مختلف باشد.
اما عناوین ابواب این کتاب عبارت اند از: سرعت بلا و مصائب بر مؤمن، شتاب در پاکسازى مؤمن، پاکسازى به وسیله آفات و مریضى ها، پاکسازى به وسیله غم و اندوه، پاکسازى به وسیله اموال، تحصیل روزى به اندازه نیاز، انتخاب و توجّه خداوند به مؤمنین، گرچه به نظرشان ناخوشایند باشد، تمجید شکیبایى و ترک نمودن شِکوه و رضایت به آزمایشات، اخلاق مؤمنان و نشانه هاى موحّدان.
کوفى، على بن احمد
على بن احمدبن موسى، مکنى به ابوالقاسم (م ۳۵۲ ق)، یکى از محدّثان، مورّخان و متکلمان قرن چهارم هجرى است. وى در کوفه زاده شد و در همان جا سکونت اختیار کرد. از پدرش احمدبن موسى و نیز از على بن ابراهیم قمى،[۱۸] صاحب تفسیر معروف، حدیث شنید.[۱۹] گویا او به قم و فسا سفر نمود و در فسا درگذشت و همان جا به خاک سپرده شد.[۲۰] وى بر پایه گزارش بیشتر مصادر رجالى،[۲۱] نخست امامى بوده، اما در اواخر عمر به غلو گراییده [۲۲] و مذهب مخمّسه را اختیار کرده است؛[۲۳] به همین دلیل، رجالیون او را مذمت کرده اند؛[۲۴] اما بعضى ضمن تأیید سیادت او، متذکر شده اند که اکثر کتاب هاى وى، بلکه همه آن ها در دوره راستْ کیشى او (هنگامى که بر مذهب امامیه بوده) تألیف شده اند؛ چراکه پیشینیان بر اکثر آن ها اعتماد کرده اند.[۲۵] او پرتألیف بوده و بیش از پنجاه کتاب در موضوعات مختلف فقهى، فلسفى، کلامى، اخلاقى و تفسیر به او نسبت داده شده است.[۲۶]
الآداب و مکارم الاخلاق
از این اثر تنها یک نسخه در کتابخانه قاهره موجود است.[۲۷]
ابن بابویه، محمدبن على
محمدبن على بن حسین بن بابویه قمى، مشهور به شیخ صدوق حدود سال ۳۰۵ هجرى قمرى، در خاندان علم و تقوى، در شهر قم متولد شد. با توجه به این که در عصر نواب اربعه مى زیست، با گردآورى روایات اهل بیت (علیهم السلام) و تألیف کتاب هاى نفیس و با ارزش، خدمات ارزنده و کم نظیرى به اسلام و تشیع کرد. جوان بود که به علم و فضل شهره شد. از جمله اساتید او، پدرش [۲۸] و محمدبن حسن بن ولید بودند و از جمله شاگردان او مى توان از شیخ مفید و ابن غضائرى نام برد. سفرهاى گوناگون او به سرزمین هاى مختلف جهان اسلام مایه شگفتى است. این سفرها سبب شد که او استادان فراوان و گوناگونى از فرقه هاى مختلف مذهبى داشته باشد. اسامى نزدیک به دویست و پنجاه تن از مشایخ حدیثى او اکنون در دست است.
شیخ طوسى درباره او گفته است: «میان اساتید قم، از نظر قدرت حافظه و کثرت علم همانند او دیده نشده است».[۲۹] او به عنوان آخرین بازمانده خاندان صدوق، پس از عمرى طولانى و پر برکت در سال ۳۸۱ ق در شهر رى دیده از جهان فانى فروبست و به سراى باقى شتافت.
امروزه، از مجموعه بزرگ سیصد[۳۰] نگاشته او، تنها شمار اندکى (هجده اثر)[۳۱] براى ماباقى مانده است که از همین مقدار نیز مى توان به ذوق، سلیقه و زاویه دید او در شیوه انتقال معارف حدیثى پى برد. اکنون به معرفى چهار نگاشته برجسته روایى اخلاقى او مى پردازیم:
۱. الخصال [۳۲]
کتاب الخصال المحموده و المذمومه معروف به خصال با هدف بیان صفات نیک و بد، اثرى مهم و از درجه اعتبار بالایى برخوردار است. این کتاب از مصادر وسائل الشیعه، بحارالأنوار و مستدرک الوسائل است. شیخ صدوق در این کتاب براساس علاقه، سلیقه و ذائقه خود و مخاطبان یا براى تنوع در گونه ابلاغ معارف، شیوه اى تازه براى نگارش برگزیده که نمایانگر ذوق هنرى او بوده و آن شیوه دسته بندى احادیث براساس اعداد موجود در آن هاست.
مقدّمه مؤلّف درباره موضوع کتاب و شیوه سامان آن است. مطالب کتاب، در ۲۶ باب با عنوان «باب الواحد»، «باب الثانى»، «باب الثالث» … تا «الفَ الف»، سامان یافته؛ براى نمونه، در روایت باب پایانى کتاب، نقل شده است: «خداوند تا ألف ألف (هزارهزار) عالم و ألف ألف آدم آفریده است». شیخ صدوق ذیل هر باب، با الهام از مضمون روایات همان باب، عناوین متناسب را که بیشتر با واژه «خصلت» آغاز مى شود، ذکر کرده است. در عنوان باب ها، باب شصتم و نودم دیده نمى شود و این، گویا بدان دلیل بوده که مؤلّف این ارقام را در روایات نیافته است. این شیوه نگارش و چینش احادیث، موجب شده که صفحات کتاب، موضوعات متفاوتى را در خود ثبت کند. کتاب، در دو جلد تنظیم گردیده است.[۳۳] روایات کتاب با اسناد کامل و از طریق شیعیان امامى نقل شده اند.[۳۴]
برخى از ابواب کتاب از این قرارند: باب اوّل، در توحید است. نخستین روایت- که گویا تنها روایت این باب است- نقل سؤال اعرابى از امام على (علیه السلام) در جنگ جمل درباره توحید است. باب بیستم در بیست خصلت محبّت اهل بیت (علیهم السلام)، باب چهلم در قبول نشدن نماز شارب خمر تا چهل روز، باب پنجاهم در حقوق پنجاه گانه، باب هفتادم در هفتاد فضیلت بى بدیل امیر مؤمنان (علیه السلام)، باب هشتادم در نزول هشتاد آیه قرآن در شأن امام على (علیه السلام)، باب صد و بیستم در ۱۲۰ رنگ میوه. باب سیصد و شصتم در تعداد روزهاى سال و نیز بابى با عنوان «الصلاه لها أربعه آلاف باب» و باب دیگر:
«خلق الله عزوجل أربعه و عشرین ألف نبىّ و خلق الله عز و جل أربعه وعشرین ألف وصىّ».[۳۵]
۲. مصادقه الإخوان [۳۶]
این کتاب- همان گونه که از نام آن آشکار است- در آداب دوستى و اخلاق برادرى است و از مصادر الدمعه الساکبه، وسائل الشیعه، بحار الأنوار و مستدرک الوسائل است.[۳۷] این کتاب افزون بر همین عنوان،[۳۸] با نام هاى المصادقه،[۳۹] حقوق الإخوان و کتاب الإخوان [۴۰] نیز معرّفى شده است. البته احتمال دارد کتاب حاضر همان کتاب «إخوان»، نوشته پدر شیخ صدوق (م ۳۲۹ ق) باشد؛ چراکه نجاشى این کتاب را در لیست تألیفات ایشان نیز آورده و از دیگر سو، در این کتاب از «محمدبن یحیى عطار»، «على بن ابراهیم» و «سعدبن عبدالله اشعرى» بدون واسطه روایت مى شود، در حالى که این سه تن از اساتید پدر شیخ صدوق هستند و شیخ صدوق بدون واسطه از آن ها روایت نقل نکرده است.
این کتاب با حجمى اندک، مشتمل بر ۱۲۵ حدیث در ۴۳ باب است. که در این ابواب به بیان انواع دوستان، تعریف دوستى، حقوق برادران مؤمن، شرایط اتّخاذ دوست و چگونگى تعامل میان دوستان، کسانى که باید از برادرى با آن ها پرهیز کرد، حقوق برادران بر یکدیگر، این که برادران دینى آینه یکدیگرند، مهربانى، از خود گذشتگى، اطعام برادران، همکارى و تعاون، دورىِ برادران، ثواب لبخند داشتن هنگام برخورد با برادران، مصافحه و دست دادن به برادران، خوش حال کردن برادران مومن، ناپسندى بخل و گله و شکایت، تلاش براى رفع نیاز برادران، آزمایش برادران، دعا براى برادران و … مى پردازد.
مصنف سلسله راویان اکثر روایات را ذکر کرده؛ ولى هیچ توضیحى به آن نیفزوده است. این کتاب سازمان روشنى ندارد و عناوین باب ها ذیل فصول کلّى تر قرار نگرفته است؛ ضمن این که پاره اى از عناوین تداخل دارند. عنوان گذارى هاى متعدّد مؤلف در این اثر کوچک و موضوع محدود در سیر تدوین کتاب هاى اخلاق روایى و میان سایر آثار آن عصر شایان توجه است.[۴۱]
۳. المواعظ[۴۲]
این کتاب یکى از آثار گران بهاى شیخ صدوق و مجموعه اى است حدیثى، مشتمل بر مواعظ و نصایح. در مصادر این کتاب، با عنوان المواعظ[۴۳] یا المواعظ و الحکم [۴۴] از آن یاد شده و تا سده پانزدهم، نایاب شمرده مى شد. نسخه خطّى این کتاب، با عنوان لئالى الغوالى، در کتاب خانه ناصریه در لکهنو هندوستان پیدا شده است.[۴۵] البته این که نسخه موجود به نام المواعظ، اثر شیخ صدوق باشد، مسلّم نیست.
به استناد قرائنى در این نسخه، مى توان آن را از تألیفات شیخ صدوق شمرد.[۴۶] مقابله اى که میان نسخه موسوم به المواعظ با بخش نوادر کتاب من لا یحضره الفقیه انجام گرفت، نشان داد که در موارد بسیارى، هماهنگ اند؛ ولى هماهنگى شان کامل نیست. این هماهنگى و تشابه، دو احتمال را پیش مى کشد:
یک: شاید شیخ صدوق پس از تألیف بخش نوادر، تغییراتى در آن ایجاد کرده و عنوان «المواعظ» را بر آن نهاده باشد. مؤید این احتمال، آن است که شیخ صدوق، برخى از روایات را در چندین کتاب تکرار کرده است؛ مانند مناظرات امام رضا (علیه السلام) که در کتاب التوحید و کتاب عیون أخبار الرضا (علیه السلام) آمده است.
دو: شاید کس دیگرى، بخش نوادر را تغییر داده و با عنوان المواعظ، به تنهایى مطرح کرده باشد.[۴۷]
به هر حال، روایات این کتاب، مرسل اند؛ از جمله بخش هاى کتاب به شرح زیر است: مقدمه، وصیت ها و مواعظ حضرت رسول (صلی الله علیه و آله)، شیخى از اهل شام در خدمت امیرالمؤمنین (علیه السلام)، حدیث زیدبن صوحان با امیرالمؤمنین (علیه السلام)، وصیت امیرالمؤمنین (علیه السلام) به محمدبن حنفیه، موعظه امام سجاد (علیه السلام)، وصیت هاى حضرت باقر (علیه السلام)، وصیت هاى حضرت صادق (علیه السلام)، سخنى از حضرت کاظم (علیه السلام)، کلام حضرت رضا (علیه السلام).
۴. ثواب الأعمال و عقاب الأعمال [۴۸]
در مصادر اوّلیه، ثواب الأعمال و عقاب الأعمال را با دو عنوان جداگانه ذکر کرده اند.[۴۹] گویا نخستین بار، علامه محمّدباقر مجلسى در سده یازدهم، آن دو را تحت یک عنوان آورده است.[۵۰] این کتاب، از معتبرترین اصول روایى شیعه به شمار مى آید و روایات آن، در بسیارى از مجموعه هاى روایى بزرگ شیعه، مانند «بحار الأنوار» و «وسائل الشیعه» نقل گردیده و به آن ها استناد شده است.[۵۱] شیخ صدوق در این کتاب، اخلاق را در چشم انداز ثواب و عقاب اخروى اعمال، در میان نهاده و روایات فراوانى را در بیان اعمال پسندیده و ناپسند و پاداش اعمال نیک و مجازات اعمال بد انسان آورده است. خود او درباره انگیزه نگارش این کتاب مى نویسد:
آنچه مرا به تألیف این کتاب فراخواند، چیزى نبود جز این فرمایش پیامبر (صلی الله علیه و آله): «راهنما بر انجام عمل نیک، مانند انجام دهنده آن است» و آن را، «ثواب الأعمال» نام نهادم به امید آن که خداوند مرا از پاداش آن محروم نفرماید و به جز امید به پاداش الهى و خشنودى خداوند سبحان چیز دیگرى مقصود من نبوده است.
کتاب، داراى دو بخش است: بخش اول، با عنوان « [کتاب ] ثواب الأعمال»، شامل ۷۸۸ حدیث است که در ضمن ۳۸۹ عنوان، به صورت «ثواب …» ذکر شده و بخش دوم، با عنوان «کتاب عقاب الأعمال»، شامل ۳۳۱ حدیث است که در ضمن ۱۳۱ عنوان، به صورت «عقاب …» تنظیم گردیده است. برخى عناوین بخش اول: ثواب کسى که «لا إله إلا الله» بگوید؛ ثواب کسى که صد مرتبه «لا إله إلا الله» بگوید؛ ثواب عاقل؛ ثواب مسواک زدن؛ ثواب تجدید وضو؛ ثواب رفت وآمد به مساجد؛ ثواب کسى که قرآن، حدیث او و مسجد، خانه او شود؛ ثواب نماز در مسجدالحرام؛ ثواب سجده شکر؛ ثواب کسى که قبر حسین (علیه السلام) را زیارت کند؛ ثواب قارى قرآن؛ ثواب طالب علم؛ ثواب همنشینى با اهل دین؛ ثواب شاد کردن دل مؤمن و ثواب صدقه.
برخى عناوین بخش دوم: عقاب کسى که فرمان خدا را سبک و حقیر بشمارد؛ عقاب کسى که اهل بیت پیامبر (علیهم السلام) را خشمگین کند؛ عقاب قدریه؛ عقاب کسى که بر ناتوانى بگذرد و او را یارى نکند؛ عقاب کسى که نماز خود را سبک بشمارد؛ عقاب خوردن مال یتیم؛ عقاب کسى که زکات واجب را ترک کند؛ عقاب کسى که مؤمنى را خوار کند؛ عقاب قطع رحم و عقاب خودبینى.[۵۲]
۵. صفات الشیعه[۵۳]
این کتاب، از آثار معروف شیخ صدوق است و در مصادر نخستین، نامش در کنار کتاب هاى معروف و مسلّم وى آمده است.[۵۴] این کتاب از مصادر وسائل الشیعه، و بحار الأنوار و مستدرک الوسائل است. موضوع این کتاب، بایدها و نبایدها، پسندها و ناپسندها، خوب ها و بدها و در یک بیان کلّى، درباره اخلاق در جنبه هاى فردى، اجتماعى، سیاسى، اقتصادى و معنوى است. برخى از این بایدها و نبایدها، عبارت اند از: ورع، اجتهاد، وفادارى، امانتدارى، زهد، قیام در شب و روزه در روز، فرمان بردارى از امام و مخالفت با دشمنان او، لزوم تقیه، دوستى با اهل بیت (علیهم السلام) و دشمنى با دشمنان آنان، عیادت از بیماران، شاد شدن با شادىِ دوستان اهل بیت (علیهم السلام) و محزون شدن با حزن آنان، دورى از همنشینى با اشرار و نزدیکى با ابرار، عفّت در شکم و فرج، اخلاص در عمل، تقوا پیشگى، رجا و خوف، توجّه داشتن به فقرا، پرهیز از هم نشینى با اهل ریب، رأفت و مهربانى، حلم و بردبارى، مداومت بر دعا و تلاوت قرآن.
نسخه چاپى صفات الشیعه، مقدّمه اى از مؤلّف ندارد و شامل هفتاد روایت از معصومان (علیهم السلام)، بدون ترتیب و باب و عنوان است. اسناد روایات، کامل نیست و با واسطه على بن بابویه، ابن ولید و ابن ماجیلویه نقل شده است. طولانى ترین احادیث کتاب، خطبه همام [۵۵] و خطبه امام على (علیه السلام) پس از جنگ جمل است که در بصره براى اصحاب و یارانش فرموده است.[۵۶]
قمى، جعفربن احمد
ابومحمد جعفربن احمدبن على القمى معروف به ابن رازى یا قمى ایلاقى، از محدثان قرن چهارم است. او قمى الاصل و ساکن رى بود. از تاریخ ولادت و وفات او اطلاعى در دست نیست؛ اما آنچه همگان بر آن اتفاق نظر دارند این است که او از علماى شیعه قرن چهارم و هم عصران شیخ صدوق و شیخ مفید بوده است. در بسیارى از کتب رجالى علاوه بر توثیق [۵۷] او، وى را اهل تألیف و تصنیف (صاحب المصنفات، مؤلف و …) دانسته اند. البته شیخ طوسى او را توثیق نکرده و در این خصوص سکوت کرده است؛ به همین دلیل، برخى با استناد به کلام شیخ طوسى از توثیق او خوددارى مى کنند.[۵۸] آثار اخلاقى که امروزه از او به چاپ رسیده، عبارت اند از: جامع الاحادیث، الغایات، العروس و المانعه من الجنه.
۱. جامع الاحادیث [۵۹]
این کتاب میان محدثان مورد توجه بوده و بسیارى از جمله علامه مجلسى بر این کتاب دست یافته و از احادیث آن در بحارالانوار نقل کرده اند. نویسنده غرض از این کتاب را درخواست برخى از او مبنى بر گردآورى الفاظ پیغمبر به حروف معجم ذکر کرده است. او در این کتاب ششصد حدیث را بدون موضوع بندى و در عنوان کلى اخلاق، جمع آورى کرده و آن ها را براساس حروف الفبا بیان نموده است؛ براى مثال او ذیل حرف سین از امورى همچون: سخى، سقم، سفى، سابقون و ساحر بحث کرده است.
در این کتاب هم صفات پسندیده و هم صفات ناپسند اخلاقى ذکر شده است. مباحث مطرح شده شامل اوصاف افراد (مثل شرورترین امت)، اوصاف مشاغل (مثل بدترین کسب) و خصوصیات عبادات (مثل نماز و روزه) است. احادیث گردآورى شده در این کتاب عمدتاً به نتایج اعمال اخلاقى یا غیراخلاقى افراد اشاره دارد. این نتایج گاه نتایج اخروى (مثل بهشت و طوبى) و گاه نتایج این جهانى و دنیوى (مثل طول عمر و فراوانى مال) است.
۲. الغایات
این کتاب و احادیث آن مورد توجه بسیارى بوده و محدثان بسیارى از این کتاب نقل حدیث کرده اند. در این کتاب حد اعلاى خصائص اخلاقى و به تعبیر دیگر غایت و نقطه نهایى یک فعل را، چه در جنبه فضیلت و چه در جانب رذیلت، بیان مى کند. عالى ترین درجه یک فعل یا صفت البته توسط خداوند و به زبان معصومین (علیهم السلام) بیان مى شود. نویسنده در این کتاب احادیث اخلاقى را که در آن ها افعل تفضیل به کار رفته است بیان مى کند؛ همچون أفضل الاعمال و أبغضها عند الله، أفضل العباده و افضل الدعاء. افعال و صفات ذکرشده در این کتاب گاه مربوط به قیامت و رابطه انسان با خداست؛ مثل أعبد الناس، أتقى الناس و گاه مربوط به دنیا و این جهان است؛ مثل أفقر الناس، أشجع الناس، أعقل الناس، أغنى الناس و أزهد الناس.
این کتاب بدون فصل بندى بوده و نویسنده پس از ذکر عناوین متعدد اخلاقى، احادیث مربوط را ذیل هر باب بیان مى کند. نویسنده از خود جمله اى در تبیین و توضیح احادیث اضافه نکرده و به نقل کلام معصوم اکتفا کرده است. آنچه از این کتاب مشهود است این که نویسنده ملاک و تعیین کننده بهترین صفت و بدترین صفت اخلاقى را خدا و معصومین (علیهم السلام) دانسته و با شاخص وحى در اخلاق قدم برمى دارد.
۳. العروس
مصنف در آغاز این کتاب و در علت نامگذارى آن به العروس، حدیثى را از امام صادق (علیه السلام) نقل مى کند به این مضمون که در روز قیامت هر یک از ایام به صورتى مبعوث مى شوند؛ پیشاپیش این ایام روز جمعه قرار دارد که همچون عروسى زیباروى و صاحب کمال است؛ به همین دلیل، نویسنده این کتاب را که به بیان خصائص و فضایل روز و شب جمعه اختصاص دارد، العروس نام گذاشته است. در تحلیل محتواى این کتاب مى توان این گونه گفت که اخلاقى شدن فرد، تکامل او و حرکت او به سمت معنویت، در روزهاى خاصى رشد شتابنده ترى به خود مى گیرد و ایام تأثیر فراوانى بر اخلاقى تر شدن فرد دارند. نویسنده با این پیش فرض به تبیین احادیث و جمع آورى فضایل جمعه اقدام کرده است. وى در این کتاب انواع عباداتى را که در روز و شب جمعه انجام مى شود شرح داده و به امورى همچون: غسل جمعه، خوشبویى و پاکیزگى در این روز و در نهایت به نماز جمعه، کیفیت و شرایط آن پرداخته و به کتاب خاتمه مى دهد.
۴. الاعمال المانعه من الجنه
این کتاب حجم بسیار کمى (حدود سیزده صفحه چاپى) دارد و نه تنها بسیارى از علما و محدثان از آن نام برده اند، بلکه این کتاب یکى از مصادر علامه مجلسى در نگارش بحار الانوار بوده است. این کتاب در قالب چند باب به بیان اعمالى مى پردازد که فرد را از دخول به بهشت بازمى دارد. در این کتاب البته برخى از مسائل فقهى نیز طرح شده؛ اما عمده توجه نویسنده بیان رذائل اخلاقى است که فرد را از وصول به جنت بازمى دارد. برخى از این رذائل عبارت اند از: عاق والدین شدن، قطع رحم، بخل، خلق ناپسند، تکبر و نمامى.
حلوانى، حسین بن محمد
ابوعبدالله حسین بن محمدبن حسن بن نصر حلوانى از محدثان عصر طلایى فرهنگ و ادب، قرن پنجم قمرى است. سید مرتضى (م ۴۳۶ ق)، شیخ ابوالقاسم على بن محمد فرزند شیخ مفید و ابویعلى جعفرى (م ۴۶۳ ق) داماد و جانشین شیخ مفید از استادان حلوانى اند. بهره گیرى دانشمندانى مانند عمادالدین طبرى [۶۰] و ابن بطریق از بزرگان قرن ششم نشان از استقبال عالمان از کتاب او دارد.[۶۱]
نزهه الناظر و تنبیه الخاطر[۶۲]
این کتاب افزون بر قوّت محتوایى و علوّ معانى، دربردارنده سخنان حکمت آموز هر معصوم است و انسان را از دنیا و بندهاى شیطانى آن مى رهاند و با حقیقت نهفته در ژرفاى کلمات پیشوایان هدایت آشنا مى سازد.
نکته جالب توجه، اقتداى حلوانى به سید رضى است. او همان گونه که سید رضى سخنان بلیغ امام على (علیه السلام) را برگزید و به گردآورى و حتى تقطیع سخنان و بخش هایى از خطبه ها و نامه هاى بلند و کوتاه حضرتش همّت گماشت که رنگ بلاغى و ادبى داشت، آن دسته از احادیث ائمّه (علیهم السلام) را آورده که این رنگ را بیشتر دارند. ما مى توانیم کار حلوانى را تکمیل کار سید رضى در ادامه گردآورى سخنان بلیغ ائمّه (علیهم السلام) بدانیم. این کتاب افزون بر مفید بودن براى عموم مردم، نیاز پژوهشگران را به احادیث یک معصوم مشخص در زمینه مسائل اخلاقى و اجتماعى برطرف مى کند و مآخذ آورده شده در پانوشت کتاب، راه محققان را براى دسترسى به اسناد هر حدیث و مضمون هاى مشابه آمده در احادیث دیگر هموار مى سازد.
پی نوشت:
[۱] . سبحانى، موسوعه طبقات الفقهاء، ج ۳، ص ۱۸۶ با توجه به تاریخ شهادت امام هادى (علیه السلام) باید تاریخ فوت او حدود ۲۵۷ ق باشد.
[۲] . خوئى، معجم رجال الحدیث، ج ۵، ص ۲۴۵.
[۳] . مشخصات کتابشناختى این اثر: اهوازى کوفى، الزهد.
[۴] . صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج ۱، ص ۴ و ۵.
[۵] . طوسى، الفهرست، ص ۱۹۰.
[۶] . احمدپور و دیگران، کتابشناخت اخلاق اسلامى، ص ۲۷۵.
[۷] . رجال النجاشى( با تحقیق سیدموسى شبیرى)، ص ۵۹.
[۸] . همو، ص ۷۶.
[۹] . همو، ص ۷۷.
[۱۰] . مشخصات کتابشناختى این اثر: برقى، احمدبن محمّد، المحاسن، تحقیق: سیدمهدى روحانى، قم: المجمع العالمى لأهلالبیت (علیهم السلام)، ۱۴۱۶ ق، چاپ دوم.
[۱۱] . دوانى، مفاخر اسلام، ج ۳، ص ۱۹- ۴۰.
[۱۲] . مشخصات کتابشناختى این اثر: کلینى، محمدبن یعقوب، الکافى، تحقیق علىاکبر غفارى، تهران، دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۸ ق، چاپ سوم.
[۱۳] . احمدپور و دیگران، کتابشناخت اخلاق اسلامى، ص ۲۶۲.
[۱۴] . اسلامى، کلینى و رازى، اخلاق اسلامى به دو روایت، ص ۳۷۳- ۳۷۶.
[۱۵] . محلى میان بصره و کوفه.
[۱۶] . رجال النجاشى، ص ۳۸۰، ذیل رقم ۱۰۳۲؛ اردبیلى، جامع الرواه و إزاحه الاشتباهات عن الطرق و الأسناد، ج ۲، ص ۴۵؛ آقابزرگ طهرانى، الذریعه، ج۴ ، ص ۴۳۱ رقم ۱۹۱۳.
[۱۷] . مشخصات کتابشناختى این اثر: اسکافى، محمدبن همام، تکامل و طهارت روح، متن و ترجمه کتاب شریف التمحیص، ترجمه و تحقیق، عبدالله صالحى نجفآبادى، قم، پژوهشکده باقر العلوم (علیه السلام)، انتشارات نورالسجاد، ۱۳۸۸ ش، چاپ اول. البته برخى در استناد این کتاب به ابنهمام اسکافى تردید دارند.
[۱۸] . الکوفى، الاستغاثه، ج ۱، ص ۲۹.
[۱۹] . همو، ج ۱، ص ۹۰ و موسوى خوانسارى، روضات الجنات، ج ۴، ص ۲۹۳.
[۲۰] . رجال النجاشى، ص ۱۹۲.
[۲۱] . همو، ج ۲، ص ۹۷؛ ابنغضائرى، الرجال، ص ۸۲.
[۲۲] . افندى اصفهانى، ریاض العلماء، ج ۳، ص ۳۷۵.
[۲۳] . طوسى، الفهرست، ص ۱۵۵؛ ابنشهر آشوب، معالم العلماء، ص ۹۹؛ حلى، خلاصه الأقوال فى معرفه الرجال، ص ۲۳۳: مذهب مخمسه در شمار مذاهب غلات، شناخته مىشود. عقیده رسمى این مذهب، آن است که سلمان فارسى، مقداد، عمّار، ابوذر و عمروبن امیه ضمرى، از سوى خدا عهدهدار تعیین مصالح عالماند!
[۲۴] . رجال النجاشى، ص ۱۹۳؛ مامقانى، تلخیص مقباس الهدایه، ص ۲۶۸.
[۲۵] . همو، الذریعه، ج ۲، ص ۲۸؛ همو، ریاض العلماء، ج ۳، ص ۳۵۶؛ محدث نورى، خاتمه مستدرک الوسائل، ج ۱، ص ۱۶۸.
[۲۶] . رجال النجاشى، ص ۱۹۳؛ ر. ک: همو، الفهرست، ص ۹۱.
[۲۷] . على رغم تلاش زیاد به محتواى کتاب دست نیافتیم.
[۲۸] . ابنبابویه( م ۳۲۹ ق). علىبن حسینبن موسى قمى، پدر و استاد شیخ صدوق و از پایههاى استوار حدیثى قم است. او با ثقهالاسلام کلینى همطبقه بوده است و اساتید او نیز همانند اساتید کلینى هستند. منابع رجالى شیعه نزدیک به بیست کتاب را به او نسبت دادهاند.( همو، الفهرست، ص ۱۵۷، ش ۳۹۲).
[۲۹] . همو، ص ۲۳۷، ش ۱۲۵.
[۳۰] . شیخ صدوق در مقدمه کتاب من لا یحضره الفقیه تعداد نوشتههاى خویش را تا آن زمان دویست و چهل و پنج اثر برشمرده است.( من لا یحضره الفقیه، ج ۱، مقدمه مؤلف).
[۳۱] . مىتوان گفت او در تمام حوزههاى معارف نقلى آن روزگار همچون: فقه، اخلاق، کلام نقلى، دعا، تاریخ، فضایل و مناقب و فقه الحدیث، نوشتههاى حدیثى دارد: ۱ اکمالالدین و اتمام النعمه. ۲ الأمالى( المجالس)، ۳ التوحید، ۴ ثوابالأعمال، ۵ عقابالأعمال، ۶ عیون أخبارالرضا، ۷ علل الشرایع، ۸ الخصال، ۹ معانىالأخبار، ۱۰ من لا یحضره الفقیه، ۱۱ فضائلالشیعه، ۱۲ صفاتالشیعه، ۱۳ فضایل الأشهر الثلاثه، ۱۴ الأعتقادات، ۱۵ مصادقه الأخوان، ۱۶ المواعظ( این کتاب در سالهاى اخیر یافت شده و انتساب این نسخه به شیخ صدوق، ثابت نیست. ر. ک: طباطبائى، تاریخ حدیث شیعه« ۲»، ص ۵۴)، ۱۷ المقنع. ۱۸ الهدایه.
[۳۲] . مشخصات کتابشناختى این اثر: بابویه قمّى، ابوجعفر محمّدبن علىبن حسینبن معروف به شیخ صدوق، الخصال، تصحیح و تعلیق: علىاکبر غفارى، قم، انتشارات جامعه مدرّسین حوزه علمیه، ۱۴۰۳ ق.
[۳۳] . ابوالفتح کراجکى با الهام از سبک عددى الخصال، کتاب معدن الجواهر را نگاشت.( تهرانى، الذریعه، ج ۲۱، ص ۲۲۹) عدّهاى دیگر نیز به اختصار، به شرح و برگردان آن به فارسى پرداختند. از جمله: کتاب نخبه الخصال از مؤلّفى ناشناخته، که نسخهاى از آن با تاریخ کتابت ۱۲۶۷ ق، در کتابخانه مدرسه سپهسالار موجود است و میرزا حسین نورى آن را در اختیار داشته و در فهرست کتابهاى خود، ذکر کرده است؛ دو شرح که در سده سیزده و اوایل سده چهارده، بر بابهاى دوازدهم و هفتادم نوشته شدهاند.( همان، ج ۱۳، ص ۱۹۴؛ ج ۲۰، ص ۱۹۵؛ ج ۲۴، ص ۹۴؛ ج ۲۲، ص ۳۱۴) و نیز شرح فارسى کامل، به قلم شیخ میرزا باقر کوهکمرهاى، که در سه مجلّد در سال ۱۳۶۷ ش، چاپ شده است.
[۳۴] . روایات بیشتر با واسطه علىبن بابویه پدر شیخ صدوق، ابنولید، ابنماجیلویه و ابنموسىبن متوکل و در کمتر از هفتاد مورد، از طریق مشایخ حدیث اهل سنّت نقل شدهاند.( ر. ک: مقدمه الأمالى از کوه کمرهاى، ص ۱؛ الخصال، ص ۱۲).
[۳۵] . ر. ک: عبدالجبار رفائى، تعریف بمصادر الامامه فى التراث الشیعه، فصلنامه تراثنا، مؤسسه آل البیت، ش ۲۲،( ربیع الاول ۱۴۱۱ ق)، ص ۱۱۷.
[۳۶] . مشخصات کتابشناختى این اثر: صدوق، مصادقه الإخوان، تصحیح و تحقیق: سیدمحمّد مشکات، مترجم: محمّد تقى دانشپژوه، قم، نشر کرمان، ۱۴۰۲ ق.
[۳۷] . همو، الذریعه، ج ۱، ص ۳۸۳؛ ج ۲۱، ص ۹۷؛ حر عاملى، وسائل الشیعه، ج ۸، ص ۴۱۴ و ۴۱۵؛ مجلسى، بحار الأنوار، ج ۱، ص ۶؛ محدث نورى، مستدرک الوسائل، ج ۵، ص ۳۰؛ ج ۷، ص ۲۰۹؛ ج ۱۰، ص ۳۷۹.
[۳۸] . رجال النجاشى، ص ۳۹۰؛ همو، بحار الأنوار، ج ۱، ص ۶؛ همو، مستدرک الوسائل، ج ۵، ص ۳۰.
[۳۹] . الفهرست، ص ۲۳۷؛ ابنشهر آشوب، معالم العلماء، ص ۱۴۷.
[۴۰] . همو، وسائل الشیعه، ج ۲۰، ص ۴۱ و ۴۲.
[۴۱] . احمدپور و دیگران، کتابشناخت اخلاق اسلامى، ص ۳۲۵.
[۴۲] . مشخصات کتابشناختى این اثر: صدوق، محمدبن على ابنبابویه قمى، المواعظ، تحقیق: عزیزالله عطاردى، قم، نشر مرتضوى، بى تا؛ صدوق، مواعظ صدوق، ترجمه: عزیزالله عطاردى، تهران: عطارد، ۱۳۷۳ ش، چاپ اوّل.
[۴۳] . رجال النجاشى، ص ۳۹۲.
[۴۴] . همو، الفهرست، ص ۲۳۷؛ همو، معالم العلماء، ص ۱۴۷.
[۴۵] . رک: عطاردى در مقدمه المواعظ، صالف.
[۴۶] . این قرائن عبارتاند از: ۱ موضوع کتاب که- همانند کتاب مذکور در تألیفات صدوق- در زمینه مواعظ و نصایح است؛ ۲ برخى از روایات کتاب که با عبارت« قال مصنّف هذا الکتاب …» نقل شده، در قسمت نوادر کتاب من لایحضره الفقیه( ج ۴، ص ۳۹۴- ۴۲۰) و معانى الأخبار نیز آمدهاند؛ ۳ مشایخ بىواسطه مؤلّف در اسناد بسیارى از روایات کتاب، همان مشایخ شیخ صدوقاند. از دیگر سو، شاید این کتاب، همان قسمت نوادر کتاب من لا یحضره الفقیه باشد که جداگانه بازنویسى شده، نه آن کتاب المواعظ که در فهرست تألیفات شیخ صدوق آمده است.( احمد پاکتچى، دائرهالمعارف بزرگ اسلامى، مدخل ابنبابویه، ج ۳، ص ۶۲).
[۴۷] . احمدى، تاریخ حدیث شیعه در سده هاى چهارم تا هفتم هجرى، ص ۲۱۶.
[۴۸] . مشخصات کتابشناختى این اثر: صدوق، ثواب الأعمال، مقدّمه: سیدمحمّدمهدى سیدحسن خرسان، قم، منشورات شریف رضى، ۱۳۶۸ ش، چاپ دوم.
[۴۹] . رجال النجاشى، ص ۳۸۹؛ همو، الفهرست، ص ۱۴۰؛ همو، معالم العلماء، ص ۱۴۹.
[۵۰] . بحار الأنوار، ج ۱، ص ۷.
[۵۱] . همو، ج ۱، ص ۲۶؛ همو، وسائل الشیعه، ج ۲۰، ص ۳۶؛ همو، مستدرک الوسائل، ج ۱، ص ۱۴۶ و ۱۵۶؛ ج ۲، ص ۳۸۸.
[۵۲] . سید حسن موسوى خرسان در مقدّمه خود به چند مطلب پرداخته است: شرح حال خاندان بابویه، اهمّیت کتاب، مشایخ شیخ صدوق، پیشینه موضوع و معرّفى نسخه خطّى و نسخههاى چاپى کتاب. سه ترجمه فارسى از کتاب ثواب الأعمال انجام گرفته است: دو ترجمه در سده چهاردهم و یکى هم توسط على اکبر غفارى که چاپ شده است.( صدوق، ثواب الأعمال، مقدمه و ص ۲۴ و ۲۵).
[۵۳] . مشخصات کتابشناختى این اثر: صدوق، محمدبن علىبن بابویه، صفات الشیعه، تهران، انتشارات عابدى، بىتا.
[۵۴] . رجال النجاشى، ص ۲۶۸؛ همو، معالم العلماء، ص ۱۰۶ برخى از متأخران، آن را متواتر و« معلوم الانتساب» خواندهاند.( همو، وسائل الشیعه، ج ۲۰، ص ۳۶- ۳۸)؛ ولى گروهى، شهرت آن را به اندازه دیگر آثار شیخ صدوق ندانستهاند.( همو، بحارالأنوار، ج ۱، ص ۲۶).
[۵۵] . صدوق، صفات الشیعه، ص ۱۸.
[۵۶] . همو، ص ۳۹.
[۵۷] . همو، بحارالانوار، ج ۱، ص ۳۷؛ سیدبن طاووس، فلاح السائل، ص ۲۹۳؛ همو، الدروع الواقیه، ص ۲۴۸؛ صدوق، التوحید ص ۸۸.
[۵۸] . رجال الطوسى، ص ۴۱۸.
[۵۹] . مشخصات کتابشناختى این اثر: القمى، ابىمحمد جعفربن احمدبن على، جامع الاحادیث و یلیه العروس، الغایات، المسلسلات، الاعمال المانعه من الجنه و نوادر الاثر فى على خیر البشر، صححه و علق علیه السید محمد الحسینى النیشابورى، مشهد، بیناد پژوهشهاى آستان قدس رضوى، ۱۳۷۱، الطبعه الاولى.
[۶۰] . طبرى آملى، بشاره المصطفى، ص ۱۰۵.
[۶۱] . حلوانى، چشم تماشا( ترجمه نزهه الناظر و تنبیه الخاطر)، مقدمه ص ۱۲.
[۶۲] . مشخصات کتابشناختى این اثر: حلوانى، حسینبن محمد، چشم تماشا( ترجمه نزهه الناظر و تنبیه الخاطر)، ترجمه و تصحیح: عبدالهادى مسعودى، قم، دارالحدیث، ۱۳۸۸ ش، چاپ اول.
منبع: کتاب نقش عالمان شیعه در گسترش علم اخلاق
نویسنده: مهدى علیزاده و جمعى از محققان