- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 22 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
خاندان طبرسى [۱]
این خاندان بین شیعیان معروف و داراى کتاب هایى ارزشمندى هستند. علامه مجلسى در ابتداى بحارالأنوار وقتى به نام ایشان مى رسد، مى نویسد:
کتاب هاى خاندان طبرسى از نظر اطمینان و شهرت مانند خورشیدى وسط آسمان مى درخشند و هیچ نیازى به تعریف یا توضیح ندارند.[۲]
البته تعداد کمى از آن ها مانند الآداب الدینیه للخزانه المعینیه، مکارم الاخلاق و مشکاه الانوار به دست ما رسیده است.
الف) طبرسى، فضل بن حسن
ابوعلى فضل بن حسن طبرسى ملقّب به «امین الاسلام» و «امین الدین» از مفسران بزرگ شیعه در قرن ششم هجرى قمرى است. او حدود سال ۴۶۸ ق متولد شد و در علوم مختلف اسلامى متبحر و سرآمد علماى زمان خود بود. از میان شاگردان او مى توان به فرزند بزرگوارش رضى الدین حسن بن فضل طبرسى، ابن شهر آشوب مازندرانى صاحب کتاب معالم العلماء، شیخ منتجب الدین صاحب فهرست، قطب الدین راوندى و… اشاره کرد. این عالم ربّانى، پس از حدود نود سال زندگى سراسر تلاش و مجاهده در سال ۵۴۸ ق در بیهق از دنیا رفت. بدن مطهر او به مشهد مقدس انتقال داده شد و در جوار مرقد امام هشتم شیعیان (علیه السلام) دفن گردید.[۳] آنچه از تألیفات فراوان او به دست ما رسیده به بیست عنوان نمى رسد؛ ازجمله: تفسیر مجمع البیان و جوامع الجامع،[۴] الآداب الدینیه للخزانه المعینیه و نثر اللئالى [۵] و… است.
الآداب الدینیه للخزانه المعینیه[۶]
این کتابى است که به موضوع آداب شرعى پرداخته و تلاش نموده تمام مباحث این موضوع را گردآورى نماید. این کتاب به ذکر دعا و اعمال مستحبى، که سزاوار است براى درک اجر معنوى بدان ها عمل شود، اختصاص یافته است.
کتاب در چهارده فصل تنظیم شده و به طور کلى داراى سه بخش عمده است: ادب انسان نسبت به خداوند متعال، ادب انسان نسبت به خود و ادب انسان در جامعه و در معاشرت با سایر مردم. برخى از فصول کتاب عبارت اند از: آداب لباس، آداب حمام، آداب مسواک، آداب غذا خوردن و آشامیدن، آداب نگاه، آداب سفر، آداب ازدواج و آداب تجارت.
خود او در ابتداى کتاب مى نویسد:
این دعاها و اعمال را از کتاب هاى اهل بیت (علیهم السلام) و روایاتى که از ایشان نقل شده انتخاب کرده، سند آن ها را حذف نمودم تا حفظ کردن و تأمل در متن آن ها آسان تر باشد.
اهمیت ویژه این کتاب وقتى روشن مى شود که مى بینیم روایاتى در این کتاب وجود دارد که در هیچ کتاب دیگر حدیثى یافت نمى شود و به جرئت مى توان گفت کتاب الآداب الدینیه مصدر و مدرک منحصر به فرد تعدادى از روایات و دعاها است و در هر کتاب دیگرى مانند «بحارالانوار» و «مستدرک الوسائل» که نقل شده باشد، در واقع مصدر آن ها این کتاب است و شاید علت توجه فراوان علما در طول تاریخ به این کتاب در همین نکته است.
نکته دیگر آن که کتاب «مکارم الاخلاق» تتمه و تکمله بر کتاب «الآداب الدینیه» به شمار مى رود، آن گونه که علامه آقا بزرگ تهرانى فرموده است:
فرزند طبرسى، شیخ حسن بن فضل در کتاب «مکارم الاخلاق» خود، تحت تأثیر کتاب پدر بوده و علامه مجلسى نیز در مقدمه «بحار الانوار» به این نکته تصریح کرده است؛ بنابراین «مکارم الأخلاق» درواقع به عنوان تکمله کتاب «الآداب الدینیه» نوشته شده و کتاب «مشکاه الأنوار» تألیف فرزند صاحب «مکارم الاخلاق» نیز تتمه کتاب «مکارم الأخلاق» است و خود او نیز در مقدمه «مشکاه الأنوار» به این مطلب تصریح کرده است.[۷]
ب) طبرسى، حسن بن فضل
رضى الدین، ابونصر حسن بن فضل طبرسى، از بزرگان قرن ششم هجرى است. او فرزند و شاگرد امین الاسلام، ابوعلى فضل بن حسن طبرسى صاحب مجمع البیان و پدر و استاد على بن حسن، صاحبِ کتاب مشکاه الأنوار[۸] است. از تاریخ و مکان ولادت و وفات وى اطلاعى در دست نیست.[۹]
مکارم الاخلاق [۱۰]
این کتاب، مشهورترین اثر موجود على بن حسن طبْرسى به شمار مى رود. وى علت نگارش این کتاب را در مقدمه کتاب چنین بیان مى کند:
و چون آفریدگار متعال… تأسى به پیامبرش را کلید خشنودى و راه وصول به بهشت جاودانى قرار داد. این رستگارى بزرگ موجب گشت که بتوانم کتابى گرد آورم که شامل مکارم اخلاق و محاسن آداب و اوامر پرارج آن حضرت باشد. در این کتاب شمه اى از اخلاق ستوده پیامبر (صلی الله علیه و آله) را از حالات، اعمال، نشستن و برخاستن، سفر و حضر، خوردن و آشامیدن و آنچه از این قبیل است و همچنین آنچه از او و ائمه راستین براى زندگى و تربیت مردم روایت گشته ذکر مى کنیم.
در طول تاریخ اسلام بسیارى از بزرگان کتاب هاى خود را به نام «مکارم الأخلاق» نام گذارى کرده اند؛ مانند: برقى، همدانى، نیشابورى، بلخى، نوربخش و شُبَّر؛ اما کتاب «مکارم الأخلاق» رضى الدین طبرسى، از معروف ترین کتاب هاى این موضوع است. این کتاب از مصادر بحارالانوار به شمار مى رود؛ البته مؤلف در این کتاب احادیث را بدون ذکر سند آن ها، درج نموده و از مصادر شیعه و اهل سنّت استفاده کرده است. این کتاب در آداب و اخلاق اسلامى در دوازده باب، سامان یافته است:
این کتاب بسیار مورد توجه علما و مردم قرار گرفته و بارها توسط علماى بزرگوار ترجمه یا خلاصه شده است. این نکته دشمنان شیعه را بر آن داشت تا از شهرت این کتاب به نفع خود استفاده کنند؛ ازاین رو در سال ۱۳۰۳ ق با تغییر و حذف و اضافه در موارد زیادى از کتاب آن را چاپ نمودند تا چهره شیعه را مشوَّه سازند. علامه سیدمحسن امین، تمام موارد تحریف کتاب را آورده و درباره آن ها توضیح داده است. پس از اطلاع از این توطئه شوم به امر میرزاى بزرگ شیرازى در سال ۱۳۱۴ نسخه هاى خطى کتاب گردآورى شد و در قالبى زیبا و با دقت فراوان در تصحیح آن، به چاپ رسید.[۱۱]
آمدى، عبدالواحدبن محمد
ابوالفتح ناصح الدین عبد الواحدبن محمد آمدى تمیمى عالم فاضل و محدثى بزرگ بود. از تاریخ تولد و وفات او اطلاعى در دست نیست؛ اما با توجه به شواهد، وفات او را باید در نیمه اول قرن ششم هجرى دانست.
غرر الحکم و درر الکلم [۱۲]
این کتاب مشتمل بر ۱۰۸۹۳ سخن از سخنان کوتاه امیرالمؤمنین (علیه السلام) است. همه کتاب به علم اخلاق اختصاص دارد که طى یک تقسیم اولى به شش «قسم» بزرگ منقسم شده است:
«قسم اعتقادى» متکفل بحث از «مبادى شناختى- ایمانى» اخلاق است. «قسم عبادى» عهده دار بحث از «اخلاق بندگى» است. «قسم اخلاقى» بیشتر به اخلاق فردى و خصال و فضایل و رذائل پرداخته است. «قسم سیاسى» به «اخلاق حکومت و حکمرانى و نظامى گرى» اختصاص دارد و در «قسم اقتصادى» به اخلاق مالى و اخلاق تجارت و تولید و مصرف اشاره شده و نهایتاً در «قسم اجتماعى» به «اخلاق جمعى» پرداخته شده است. هر یک از اقسام شش گانه به چند باب و سپس هر بابى به چند فصل تجزیه مى شود.
اعتناى بزرگان علماى شیعه به این کتاب که میان آن ها فقیهان ژرف کاو و سخت گیرى مانند محقق سبزوارى [۱۳] و آقا جمال الدین خوانسارى به چشم مى خورد و همخوانى محتواى روایات با روح معارف شیعى تا اندازه اى از میزان تردیدها در این کتاب کاسته است.[۱۴]
کتاب غرر الحکم به دلیل برخوردارى از امتیازهاى فراوان از جمله کثرت احادیث، تنوع موضوعات، کوتاهى عبارت ها، زیبایى و شیرینى بیان، جذابیت و تأثیرگذارى، همواره مورد توجه خاص و عام قرار داشته و فراوانى آثار وابسته از ترجمه ها، شرح ها، فهرست هاى موضوعى و معجم هاى لفظى نیز بر اهمیت آن افزوده است.
لیثى واسطى، على بن محمد
از کافى الدین ابوالحسن، على بن محمّدبن شاکر لیثى واسطى، مشهور به ابن شرفیه، اطلاعات اندکى در منابع شرح حال نگارى آمده است. به نوشته افندى، ابن شرفیه از بزرگان علماى شیعه در قرن ششم هجرى قمرى بوده و قطب الدین کیدرى (م بعد از ۶۱۰ ق) به واسطه علاءالدین حسین بن على بن مهدى حسینى از او روایت کرده است. افندى براساس مطلبى در مباهج المهج کیدرى، یکى از اساتید روایى ابن شرفیه را شاذان بن جبرائیل قمى معرّفى کرده است.[۱۵] حیات ابن شرفیه تا سال ۵۹۹ ق قطعى است.[۱۶] همچنین مى دانیم که وى در واسط سکونت داشته است.
عیون الحکم و المواعظ[۱۷]
کتاب عیون الحکم و المواعظ و ذخیره المتّعظ و الواعظ مانند غررالحکمِ آمدى با همان روش، اما حاوى روایات بیشترى است. در این کتاب ۱۳۶۲۸ روایت از امیرالمؤمنین (علیه السلام) آمده است. واسطى، این کتاب را براساس برخى آثار که به تدوین سخنان آن حضرت اختصاص داشته، در قالب اندرزنامه و دستورالعمل [۱۸] تألیف کرده است. متأسّفانه مصحّح کتاب، مقدّمه ابن شرفیه را، که در آن وى به منابع خود اشاره داشته، حذف کرده است.[۱۹]
شعیرى، محمدبن محمد
تاج الدین محمدبن محمدبن حیدر شعیرى از علماى بزرگ شیعه در قرن ششم است. شیخ منتجب الدین صاحب کتاب فهرست و از علماى قرن ششم از شاگردان او بوده و تنها اثر به جا مانده از او، کتاب جامع الاخبار است. البته درخصوص نویسنده این کتاب اختلاف نظر وجود دارد. برخى تا هفت نفر را به عنوان مؤلف این کتاب شمرده اند. بر پایه پژوهشى که علاء آل جعفر در مقدمه چاپ جدید این کتاب ارائه کرده، مؤلف این کتاب محمدبن محمد سبزوارى، یکى از اعلام سده هفتم هجرى است که در ماه صفر ۶۷۹ تألیف کتاب را به پایان رسانده است؛[۲۰] اما بنا بر سخن مشهور، مؤلف این کتاب همین محمدبن محمدبن حیدر شعیرى است.[۲۱]
جامع الاخبار یا معارج الیقین فى اصول الدین
این کتاب مشتمل بر حدود هزار و پانصد حدیث است که در ۱۴۱ فصل تنظیم شده و جز در چند فصل اول، عمدتاً به بیان اخلاق و آداب پرداخته است. میان فصول این اثر، ترتیب منسجم و نظام روشنى مشاهده نمى شود؛ ولى در مجموع شمار فصولى که عهده دار اخلاق اجتماعى و خانوادگى هستند، بسیار بیش از فصول سایر موضوعات است. مصنف در ابتداى هر فصل، آیات مرتبط با موضوع را گردآورده و پیش از بیان روایت، سلسله راویان آن را نیز متذکر شده است.
این اثر فقط دربردارنده آیات و روایات است و اثر قلم مؤلف- جز در یک مقدمه کوتاه در ابتداى کتاب- جاى دیگر مشاهده نمى شود. پاره اى از احادیث موجود در این کتاب در هیچ منبع روایى دیگر سابقه ندارد و همین امر، تعجّب حدیث پژوهان را برانگیخته است.[۲۲]
در فصل هاى آغازین این کتاب بیش از ده فصل به ذکر فضایل پیشوایان معصوم (علیهم السلام) و اهمیت زیارت آنان اختصاص یافته [۲۳] و محمدبن رضا خویدکى این کتاب را ترجمه کرده است.[۲۴]
ورّام، مسعودبن عیسى
ابوالحسین مسعودبن عیسى، ورّام بن ابى فرّاس مالکى نخعى اشترى از علما و فقهاى معروف شیعه در قرن ششم و اوایل قرن هفتم است. ولادت او در شهر حله بود. او از نسل مالک اشتر نخعى است. پدر و برادرش از فقهاى جلیل القدر هستند. وى جد مادرى سید بن طاووس و همسرش نیز از نوادگان شیخ طوسى است. او در سال ۶۰۵ ق وفات یافت. مشهورترین تألیف او کتاب «تنبیه الخواطر و نزهه النواظر» معروف به «مجموعه ورام» است.
مجموعه ورام [۲۵]
این کتاب از مهم ترین کتب حدیث شیعه و از منابع عمده کتاب هاى حدیثى مانند بحارالانوار، مشتمل بر ۲۳ «باب» و ۳۵ «بیان» و هشت «قسمت» و جمعاً مشتمل بر ۶۶ «عنوان» است که از این جمله بیش از ده فصل در فضایل و بیش از پانزده فصل در رذایل و دو فصل نیز در تحسین و تهذیب اخلاق و بقیه مباحث، پراکنده و در مورد برخى از آداب، اسماء و کنى و القاب، سیر و سفر، مواعظ یا مربوط به مرگ و معاد و مسائل مربوط به آن هاست. صبغه کتاب در مجموع، اخلاقى است، سازمان کتاب، نامنظم و از نظر گستره موضوعات، اگرچه پوشش نسبتاً خوبى دارد کامل نیست، توجه مصنف بیشتر به روایات بوده و در تبیین مباحث، از روایات فریقین و نیز از سخنان عارفان، اشعار و حکایت ها در حدّ قابل توجهى بهره گرفته است. روایات بیشتر به شکل مرسل نقل شده است؛ البته بعضى از بزرگان بخشى از آن ها را در حدّ مسند تلقى کرده و پذیرفته اند. این کتاب اولین بار در سال ۱۳۰۰ قمرى در تهران، به چاپ رسید.[۲۶]
طبرسى، على بن حسن
ابوالفضل على بن حسن فرزند حسن بن فضل، صاحب کتاب «مکارم الاخلاق» و نوه امین الدین فضل بن حسن صاحب تفسیر گران قدر «مجمع البیان فى تفسیر القرآن» است. متأسفانه از تاریخ تولد و وفات او اطلاعى در دست نیست؛ اما با توجه به شواهد، وفات او را باید در اواخر قرن ششم یا اوائل قرن هفتم دانست. درخصوص دوران زندگى و حیات ابوالفضل تنها مى توان از پدر او به عنوان یکى از اساتیدش یاد کرد. درخصوص آثار او نیز علاوه بر کتاب «مشکاه الانوار فى غرر الاخبار» کتاب «کنوز النجاح» با موضوع دعا نیز به او نسبت داده شده است.[۲۷]
مشکاه الانوار فى غرر الأخبار[۲۸]
این کتاب متشکل از ده باب است: در باب اول نویسنده به ایمان، اسلام و مسائل مربوط به آن همچون توکل، صبر و… مى پردازد. باب دوم را نویسنده به صفات، احوال، علائم و آداب شیعه اختصاص داده است. نویسنده در باب سوم اوصاف نیکو و خصال شریف را ذکر کرده و در باب چهارم، آداب معاشرت با مردم و امور مربوط به آن را شرح داده شده است. در باب پنجم مکارم اخلاق و نظایر آن ها و در باب ششم عیوب نفس و صفات عقل و قلب بررسى مى شود. باب هفتم به بلایا و ثواب مترتب بر آن ها مى پردازد. باب هشتم درخصوص خصال نهى شده و امور مربوط به آن است. باب نهم در مواعظ و باب دهم نیز به متفرقات مى پردازد. این کتاب به شیوه اخلاق نقلى نگاشته شده و نویسنده پس از ذکر عنوان هر باب، روایات مرتبط با آن باب را بدون اضافه کردن توضیحى از خود، ذکر مى کند. تلاش نویسنده برانگیختن و عمل کردن افراد به ارزش هاى اخلاقى و پرهیز و دورى از رذائل اخلاقى است که گاه با ذکر نتایج و آثار دنیوى و گاه با بیان نتایج اخروى همچون عذاب و بهشت همراه است. این کتاب اگرچه از جامعیت مناسبى درخصوص اخلاق بندگى، اخلاق فردى و اخلاق اجتماعى برخوردار است، از ابواب متعدد با موضوعاتى مشابه و نیز فصول نامرتبط با عنوان هاى باب ها، رنج مى برد. مشکاه الانوار علاوه بر چاپ هاى متعدد، به فارسى نیز ترجمه شده است.
حلبى، محمدبن عبدالله
سید محیى الدین محمدبن عبدالله معروف به ابن زهره حلبى از خاندانى معروف که در طول تاریخ فقها و محدثان فراوانى را در دامن خود پرورش داد، برخاست و نسل او به امام جعفرصادق (علیه السلام) مى رسد. محل تولد او مشخص نیست و در تاریخ ولادت او اختلاف است؛ اما مشهور معتقدند او در سال ۵۶۵ ق متولد شده است. همچنین تاریخ وفات او را سال ۶۳۹ ق دانسته اند. وى میان شیعیان مقامى شامخ در علم و تقوا دارد. مهم ترین اساتید او عبارت اند از: پدر بزرگوارش عبدالله بن على بن زهره (م ۵۹۷ ق)، ابن شهر آشوب مازندرانى (م ۵۸۸ ق) و محمدبن ادریس حلى صاحب السرائر (م ۵۷۸ ق) و شاخص ترین شاگردان او نیز عبارت اند از: یحیى بن احمدبن سعید متوفاى ۶۹۰ ق، على بن موسى بن اووس (م ۶۶۴ ق) و محقق حلى (م ۶۷۶ ق).[۲۹] الاربعون حدیثا فى حقوق الإخوان با موضواع اخلاق از او به یادگار مانده است.
الأربعون حدیثا فى حقوق الإخوان [۳۰]
نویسنده این کتاب را در چهل حدیث درخصوص حقوق برادران گردآورى کرده است. او در مقدمه کتاب مى گوید:
برخى از اهل ایمان، حقوق برادران را یادآور شدند و این که اهل این زمان به حقوق برادران خود التفاتى ندارند، من (ابن زهره) در پاسخ به آنان گفتم که در این خصوص احادیث فراوانى وجود دارد که حصر آن ها بعید است؛ در نتیجه به خواهش آنان چهل حدیث را در این خصوص گردآورى کردم.
نویسنده با استناد به حدیث
«من حفظ على امتى اربعین حدیثا ینتفعون بها بعثه الله یوم القیامه فقیها عالما»
و همچینین حدیث [۳۱] «من حفظ على امتى اربعین حدیثا من السنه کنت له شفیعا یوم القیامه»،
چهل حدیث را در این موضوع برگزیده است. محتواى احادیث نقل شده رعایت حقوق برادران دینى است و بعضاً نتایج اخروى مترتب بر آن همچون شفاعت در قیامت و جایگاه نیکو در بهشت نیز بیان شده است.
بحرانى، میثم بن على
کمال الدین میثم بن على بن میثم بحرانى (قرن ۷ ق)، محدث، فقیه، متکلم مشهور شیعه و شارح بزرگ نهج البلاغه است. از زندگى او آگاهى اندکى در دست است. همین قدر گفته اند که در ۶۳۶ ق زاده شد و نزد ابوالسعادات اسعدبن عبدالقاهربن اسعد اصفهانى و کمال الدین على بن سلیمان بحرانى دانش آموخت. علماى بزرگى همچون علامه حلى و سیدبن طاووس از محضرش استفاده کرده اند. وى با خواجه نصیرالدین طوسى معاصر بوده و گفته اند خواجه نزد او فقه مى خوانده و ابن میثم در کلام شاگرد خواجه بود. حدود سى اثر به او نسبت داده اند. این عالم ربانى در سال ۶۷۹ ق یا ۶۹۹ ق در بحرین وفات کرد و در همان جا به خاک سپرده شد.
شرح المأه کلمه[۳۲]
ابن میثم صد کلمه از کلمات قصار امیرالمؤمنین (علیه السلام) را برگزیده و در کتاب خود «شرح المأه کلمه» یا «منهاج العارفین»،[۳۳] به شرح آن پرداخته است. این شرح مانند شرح نهج البلاغه او سرشار از تحقیقات ژرف و نکته یابى هاى خواندنى و دقیق ادبى، فلسفى، دینى، اخلاقى و اجتماعى است. او این صد کلمه را به دلیل برتر و ممتاز بودن از دیگر کلمات حکمت آمیز حضرت، برنگزیده، بلکه آن ها علاوه بر فصاحت، از اختصار نیز برخوردار هستند.[۳۴]
دیلمى، حسن بن محمد[۳۵]
ابومحمّد حسن بن ابى الحسن بن محمد دیلمى، از بزرگان اصحاب امامیه در علوم مختلف، خصوصاً فقه و حدیث و عرفان، در قرن هشتم هجرى (حدود ۷۲۶ تا قبل از ۸۴۱ ق)[۳۶] است. اطّلاعات ما درباره این محدّث والامقام، اندک است. ظاهراً غالب استفاده علمى او از محضر پدرش و شهید اول و فخر المحققین بوده و دو شاگرد مبرّز او علامه شیخ محمّد الجیلانى و ابن فهد الحلى صاحب کتاب عدّه الداعى هستند. صاحب ریاض، او را شیخ عارف، عالم و محدّث بزرگوار دانسته [۳۷] و صاحب روضات الجنّات، از او به عنوان عالم، عارف وجیه، واعظ معروف- که به هر زیبایى اى موصوف است- یاد کرده است.[۳۸] از دیلمى، سه اثر مطبوع، إرشاد القلوب، أعلام الدین و غرر الأخبار و درر الآثار فى مناقب الأطهار و یک اثر نایاب، به نام الأربعون حدیثاً مى شناسیم.
۱. إرشاد القلوب [۳۹]
کتاب «إرشاد القلوب إلى الصواب المنجى من عمل به من ألیم العقاب»[۴۰] معروف به «ارشاد دیلمى» حاوى مواعظ قرآن و سنت و فضایل امیرالمؤمنین على (علیه السلام) و اهل بیت پیامبر (صلی الله علیه و آله) است. این کتاب از مصادر بحار الأنوار به شمار مى رود و علّامه مجلسى، با عبارت
«کتابٌ لطیفٌ مشتمل على أخبار متینه غریبه»،
از آن یاد کرده است.[۴۱] شیخ حرّ عاملى نیز در یادکرد منابع وسائل الشیعه، الإرشاد را از جمله کتاب هایى مى شمارد که نویسندگان، به صحّت آن ها گواهى داده اند و قرائن بر ثبوت آن ها بوده و به طور متواتر، نقل شده یا صحّت انتساب آن ها به نویسندگان، بدون شک و تردید است.[۴۲] مصنف در مقدمه کتاب مى نویسد:
چون دیدم سلطان شهوت و غضب بر مردم تسلط یافته و مردم مشغول به خود شده و آخرت را فراموش کرده اند، این کتاب را نوشتم و آن را ارشاد القلوب الى الصواب نام نهادم تا هر کس به آن عمل کند از عذاب الیم الهى در امان بماند.
این کتاب معروف ترین کتاب دیلمى است و در دو جزء تألیف شده؛ جزء اول در مواعظ و حکمت هاى قرآن و سنت و جزء دوم در فضایل امیرالمؤمنین على (علیه السلام) و اولاد طاهرین آن حضرت است. روش نویسنده در کتاب به این صورت است که در هر باب، نخست آیات و سپس احادیث درباره آن را مطرح مى کند. گاه در ضمن آیات و روایات، بیانى درباره مفهوم اخلاقى مورد بحث و اسباب و آثار آن مطرح مى کند.[۴۳] مؤلف، روایات را مستقیماً از پیامبر (صلی الله علیه و آله) و ائمه (علیهم السلام) نقل مى کند و دلیل این کار خود را شهرت داشتن این روایات در کتب روایى ذکر مى کند. با این حال، کسى با این روایات محذوف السند، معامله مرسله نکرده است و تمام روایات آن را مسند مى دانند، همان
طور که در کتب روایى دیگر مشابه آن ها با سند کامل یافت مى شود.
عناوین باب ها طورى تنظیم شده که بیشترین اثر تذکارى و موعظه اى را براى خواننده کتاب به دنبال داشته باشد. جلد اول که مجموعاً مشتمل بر ۵۴ باب است از نظر سازمان، نظم و ترتیب خاصى ندارد و مباحث مختلف لابه لاى هم مطرح شده اند. از نظر گستره موضوعات اخلاقى نیز این جلد از کتاب اگرچه برخى از مهم ترین فضایل را مطرح نموده، بسیارى از آن ها را نیز پوشش نداده و مخصوصا از نظر طرح رذایل بسیار فقیر است.
این کتاب، تنها روایى نیست بلکه مشتمل بر بیاناتى از خود مصنف و برخى حکایت هاى تاریخى نیز هست که البته حجم آن ها در مقایسه با کل کتاب چندان زیاد نیست.
کتاب ارشاد القلوب، بنا بر نقل الذریعه، توسّط شرف الدین یحیى بحرانى، شاگرد محقّق کرْکى تلخیص شده است.[۴۴] همچنین ابوالحسن شعرانى بر آن حاشیه زده است.[۴۵]
۲. أعلام الدین فى صفات المؤمنین [۴۶]
این کتاب شریف، از کتاب هاى مهم دیلمى و یکى از مآخذ بحار الانوار[۴۷] و شامل مواعظ بلند اخلاقى است و در آن بحث هاى کلام، تفسیر، مواعظ، ادعیه، صفات حسنه و رذائل اخلاق و بحث هاى متنوع و فراوان دیگرى از کلام معصومین (علیهم السلام) نقل شده است. نویسنده، درباره انگیزه تألیف کتاب، در مقدّمه تأکید مى کند که به سبب گرفتار شدن در دار غربت و نبودِ مونس و پناه بردن به تنهایى، خوف آن داشتم که آداب دینى و علوم علوى که فراگرفته ام، از یادم برود؛ ازاین رو، این کتاب را نوشتم.[۴۸] او دلیل عدم ذکر اسانید را معروف بودن روایات آن در کتب روایى موجود توضیح مى دهد.[۴۹] فصول اولیه کتاب نیز هرچند به ظاهر ذیل عناوین کلامى (مانند وجوب شکر منعم و کلام در توحید) قرار گرفته اند، داراى مقاصد اخلاقى هستند. عناوین موضوعات اخلاق بندگى، اخلاق فردى و اخلاق اجتماعى در فهرست این کتاب دیده مى شود؛ ولى عنوانى که مستقیماً به اخلاق خانواده پرداخته باشد وجود ندارد.
ظاهراً مصنف ترتیب خاصى در تبویب و تنظیم فصول در نظر نداشته است. هرچند چون کتاب از مبحث شناخت خدا و شناخت انسان آغاز شده و مباحث پایانى آن را عناوینى مانند «بشاره المؤمن عند وفاته و بعدها» تشکیل مى دهد، مى توان گونه اى از ترتیب را- البته با تکلف- براى مطالب آن در نظر گرفت.
دیلمى کتاب خود را طورى ترتیب داده که هر کس با مطالعه آن، یک دوره اصول و فروع دین را به صورت استدلالى و از راه روایات بیاموزد. او ابتداى کتاب خود را بحث اصول دین قرار داده است. عناوین برخى از فصول این کتاب عبارت اند از: دلیل بر حدوث انسان و اثبات مُحدِث او (ص ۳۵)، خطبه حضرت امیر (علیه السلام) در توحید (ص ۵۹)، کلام امام رضا (علیه السلام) در توحید (ص ۶۹) خطبه بدون الف امام على (علیه السلام) در توحید (ص ۷۳)، صفت مؤمن (ص ۱۱۸)، صفت شیعه (ص ۱۳۳ و ۱۳۷)، در ذکر غنا و فقر (ص ۱۵۹)، در ذمّ دنیا (ص ۱۷۳)، حدیث سلسله الذهب (ص ۲۱۴)، حدیث اسماء حسنى (ص ۳۴۹)، فضایل قرائت سور قرآن (۳۸۸- ۳۶۹)، ثواب برخى اذکار شریف (ص ۳۴۹)، ثواب عیادت بیمار (ص ۳۳۹) و عقوبت شاهد زور (ص ۴۰۲). بحث تقریباً مفصلى از ثواب الاعمال و عقاب الاعمال به آن ضمیمه کرده است. مصنف محترم در پایان کتاب مى فرماید: «حال که بحث به این جا رسید و کتاب به پایان خود نزدیک شد، چند جمله نصیحت را حُسن خِتام کلام خود مى نمایم» و نصایح و مواعظى را آمیخته با کلام امیرالمؤمنین (علیه السلام) خطاب به همه خوانندگان مى گوید. در پایان کتاب نیز، چند جمله دعا به پیشگاه الهى عرضه مى دارد و بدین سان کتاب سراسر موعظه و نصیحت خود را به پایان مى برد.
این کتاب در ۵۳۰ صفحه و با تحقیق [۵۰] و مقدمه خوبى توسّط مؤسسه آل البیت (علیهم السلام) لإحیاء التراث به چاپ رسید.[۵۱]
عاملى، محمدبن مکى
شیخ شمس الدین محمدبن مکى عاملى نبطى جزینى، مشهور به «شهید اوّل» نخستین فردى است که میان عالمان، به «شهید» معروف شده است. در سال ۷۳۴ ق در یکى از روستاهاى جبل عامل لبنان به نام «جزین» به دنیا آمد و در ظهر روز پنجشنبه جمادى الاولى سال ۷۸۶ ق به شهادت رسید.[۵۲]
او از بزرگ ترین علماى شیعه در قرن هشتم هجرى است که در هفده سالگى، به درجه رفیع اجتهاد و نقل حدیث نائل آمد. نزد اساتیدى مانند: پدرش جمال الدین که از دانشمندان بزرگ زمان خود بوده و فخر المحقّقین فرزند علّامه حلّى تلمّذ نمود. اواخر عمرش را در شام و لبنان گذرانید. او را در همان جا به فتواى قضات دربارى و به فرمان فرمانرواى شام با شمشیر به قتل رساندند و جسدش را بر دار کرده، سنگسار نمودند و سپس سوزاندند! به همین سبب به «شهید اوّل» معروف شد. از ایشان تألیفات ارزشمندى که میراثى گران بها براى عالم تشیع محسوب مى شود، به جاى مانده است.
الاربعون حدیثا یا چهل حدیث
میان کتاب هایى که با عنوان «چهل حدیث» به رشته تحریر درآمده، کتاب «الاربعون حدیثا» شهید اوّل، برجستگى و درخشندگى ویژه اى دارد. بى شک، «تبحّر در حدیث شناسى»، «صداقت و اخلاص» و «حسن انتخاب» مؤلّف بزرگوار، در تألیف متقن و استوار این اثر ماندگار، تأثیر بسزایى داشته است.
این احادیث چهل گانه، بیشتر بر محور «مسائل فقهى و اخلاقى» دور مى زند. در اهمیت این روایات، همین بس که مورد استناد و فتاواى فقها در موضوعات خود قرار گرفته است. شهید، این کتاب را به زبان عربى، چهار سال پیش از شهادتش نوشته است. مؤلف در نقل هر حدیث، سلسله سند آن را به طور کامل نقل مى کند.
میان چند نسخه خطّى و چاپى از کتاب، نسخه تحقیقى مدرسه الامام المهدى (علیه السلام) کامل تر است که در سال ۱۴۰۷ ق منتشر گردیده؛ اما ترجمه فارسى این کتاب به کوشش محمدعلى کوشا[۵۳] در سال ۱۳۷۴ ش به همت نشر نهاوندى قم وارد بازار کتاب شده است.
حلى، احمدبن محمد
ابوالعباس جمال الدین، احمدبن محمدبن فهد اسدى حلى، از اکابر فقها و علماى شیعه در قرن هشتم و نهم هجرى در سال ۷۵۷ هجرى قمرى در شهر حلّه عراق دیده به جهان گشود. او به علم و فضل و زهد و اخلاق و عرفان مشهور بود. وى چنان در مناظره و بحث متبحر بود که حاکم عراق تحت تأثیر براهین محکم او مذهب خویش را تغییر داد و به جمع دوستداران اهل بیت (علیهم السلام) پیوست. او از شاگردان شهید اول و فخرالمحققین بوده و در علوم مختلف از جمله فقه و تاریخ و کلام و…، ۴۷ کتاب و رساله دارد، با این همه نام او تداعى کننده عرفان و سیر و سلوک و زهد و تقوا است. آثار باقى مانده از او، به ویژه کتاب عده الداعى [۵۴] و التحصین فى صفات العارفین بهترین معرف مقامات باطنى او هستند. ابن فهد، در ۸۴ سالگى پس از یک عمر پر برکت در سال ۸۴۱ ق از دنیا رفت. قبر شریفش کنار خیمه گاه در کربلا واقع شده است.
التّحصین [۵۵]
نام کامل کتاب، التحصین فى صفات العارفین من العزله و الخمول بالأسانید الملتقاه من آل الرسول است. موضوع کتاب، همچنان که از نامش پیداست، عزلت و خمول است. نویسنده، با استفاده از احادیث معصومان (علیهم السلام)، کتاب خود را در سه «قطب»، تنظیم کرده است: قطب نخست، درباره معناى عزلت؛ قطب دوم درباره «اذن در عزلت» (از نظر ابن فهد، اخبار در این باره، بى شمار است و او هفده مورد را ذکر کرده است) و قطب سوم، درباره فواید شانزده گانه عزلت است. در این بخش، ۲۱ حدیث آمده و پایان بخش کتاب، احادیثى در نکوهش دنیاست.
ابن فهد، در این کتاب به ۵۴ حدیث [۵۶] اشاره کرده که منطق دنیاگریزى و گوشه نشینى بر گزینش و نقل این احادیث، سایه افکنده و کتاب، افزون بر آن که بر روحیه زهد و عزلت گرایى ابن فهد دلالت دارد، نشانه رویکرد خاصّ او به احادیث اخلاقى است. کتاب التحصین فى صفات العارفین، توسّط مدرسه الإمام مهدى (علیه السلام) قم، تحقیق و همراه کتاب مثیرالأحزان ابن نما حلّى منتشر شده و ترجمه این کتاب نیز به همراه متن اصلى در دست است.
عاملى، زین الدین بن على
شیخ زین الدین بن على بن احمد عاملى جُبَعى، معروف به شهید ثانى در سیزدهم شوال ۹۱۱ هجرى قمرى، در قریه «جباع»[۵۷] در خانواده علم و فقاهت زاده شد. وى یکى از مفاخر فقهاى نامدار شیعه است. مرحوم خوانسارى، درباره او مى گوید: تاکنون در جمع دانشمندان بزرگ و برجسته شیعه کسى را یاد ندارم که از لحاظ شکوه شخصیت، سعه صدر، خوش فهمى، حسن سلیقه، داشتن نظم و برنامه تحصیلى، کثرت اساتید، ظرافت طبع، معنویت سخن و پختگى و بى نقص بودن آثار علمى به پاى او برسد، بلکه این استاد بزرگوار در تخلق به اخلاق الهى و قرب منزلت، چنان مى نمایاند که تالى تلو معصوم.[۵۸]
آن بزرگوار روز جمعه ماه رجب سال ۹۶۶ یا ۹۵۵ ق در حالى که قرآن تلاوت مى نمود به جرم تشیع شهید شد. مدت سه روز جسد او روى زمین ماند و سپس پیکر شریفش را به دریا افکندند.[۵۹]
۱. مسکن الفؤاد عند فقد الأحبه و الأولاد[۶۰]
شهید پس از فوت فرزندش محمد (۹۵۴ ق) براى آرامش دادن به خود و نزدیکان و تمام کسانى که مصیبت مى بینند، این کتاب را تألیف نمود. این کتاب با حجم اندک حدود دویست حدیث ارزنده و قریب هفتاد حکایت آموزنده در ضمن یک مقدمه، چهار باب و یک خاتمه گردآورى شده است. مقدمه شامل موجبات رضا به قضاى الهى، عدل و حکمت خدا، فلسفه احکام و دستورات است. باب اول، بیان اجرهایى که در مرگ فرزند به انسان عطا مى شود. باب دوم، صبر. باب سوم، رضا. باب چهارم، گریه. خاتمه کتاب شامل تسلیت گفتن به بازماندگان و لزوم یادآورى رنج هاى پیامبر (صلی الله علیه و آله) در هر مصیبت است و این که بیشترین بلاها مربوط به انبیا بوده. این کتاب توسط خود مؤلفِ شهید با نام «مختصر مسکن الفؤاد» خلاصه شده تا استفاده از آن به آسانى امکان پذیر گردد.
۲. التنبیهات العلیه على وظائف الصلاه القلبیه (اسرار الصلاه)[۶۱]
این کتاب با استفاده از روایات معصومین (علیهم السلام) به بیان اسرار نماز و حالات قلبى مختلف انسان در طول نماز پرداخته است. کتاب او که اثر درخورى در حوزه اخلاق بندگى محسوب مى شود، داراى یک مقدمه، سه فصل و یک خاتمه است. نویسنده در مقدمه به معناى قلب و مراد از حضور قلب پرداخته و آیات و روایاتى را در این خصوص ذکر مى کند. در فصل اول به مقدمات نماز مى پردازد و اسرار طهارت، ستر عورت، مکان، وقت و استقبال قبله را شرح مى دهد. در فصل دوم به اسرار اعمال انسان در حین نماز همچون قیام، قبله، نیت و تکبیره الاحرام و در فصل سوم به امور منافى با نماز مى پردازد. نویسنده در این فصل به دو رذیلت ریا و عجب اشاره مى کند و در خاتمه دو بحث را طرح مى نماید؛ در بحث اول به خلل هاى قلبى که در نماز واقع مى شود پرداخته و در فصل دوم به خصوصیات سایر نمازها همچون نماز جمعه، عید و آیات اشاره کرده است. نویسنده در این کتاب به اکثر مباحث اخلاقى پرداخته است.
پی نوشت:
[۱]. طَبْرِسى منسوب به طَبْرس، معرّب تفْرِش است. در تاریخ بَیهق که مؤلف آن از معاصران طبْرسى بوده و با هم آشنایى داشتهاند، آمده است:« طبْرِس منزلى است میان قاشان و اصفهان و اصل ایشان از آنِ بُقْعَت است».( بیهقى، تاریخ بیهق، ص ۲۴۲؛ براى توضیح بیشتر مراجعه شود به طبرسى، جعفرى، محمد مهدى، دائرهالمعارف تشیع، ج ۱۰، ص ۴۷۴). ضمناً ابومنصور احمدبن علىبن ابىطالب طبْرسى، مؤلف کتاب الإحتجاج نیز طبرسى است، او با خاندان امین الإسلام طبرسى معاصر بوده؛ اما ارتباطى با هم ندارند.( طباطبائى، تاریخ حدیث شیعه« ۲»، ص ۱۴۴).
[۲]. مجلسى، بحارالانوار، ج ۱، ص ۵.
[۳]. بنابر نقل بزرگانى چون علامه سیدمحسن امین، طبرسى به مرگ طبیعى از دنیا نرفته؛ بلکه به دست دشمنان به شهادت رسیده؛ اما از جزئیات شهادت او اطلاعى در دست نیست.( امین، اعیان الشیعه، ج ۲۳، ص ۹- ۱۵).
[۴]. این دو کتاب از بهترین تفاسیر شیعه هستند.
[۵]. در کتاب ریاض العلماء آمده است: احتمال دارد این کتاب از سیدعلىبن فضلالله راوندى باشد.( به نقل از: الآدابالدینیه للخزانه المعینیه، ص ۳۱) قابل ذکر است جستوجوى نسخه چاپى از کتاب نثر اللئالى علىرغم تلاش، جهت معرفى نتیجه نداد!
[۶]. مشخصات کتابشناختى این اثر: طبرسى، فضلبن حسن، الآدابالدینیه للخزانه المعینیه، تصحیح، تحقیق، تعلیق و ترجمه، محمد عابدى، قم، انتشارات زائر، چاپ اول، ۱۳۸۰ ش.
[۷]. همو، الذریعه، ج ۱۳، ص ۲۱۶.
[۸]. کتاب مشکاه الأنوار شامل موضوعات اخلاق بندگى، اخلاق فردى و اخلاق اجتماعى است.( ر. ک: احمدپور و دیگران، کتابشناخت اخلاق اسلامى، ص ۲۸۰).
[۹]. تاریخ سال ۵۴۸ هجرى که برخى از علماى تراجم براى او ذکر کردهاند به احتمال قریب به یقین چنانچه گذشت مربوط به پدر او امینالاسلام طبرسى است.
[۱۰]. مشخصات کتابشناختى این اثر: طبرسى، حسنبن فضل، مکارم الاخلاق، تصحیح و تعلیق سیدعلاءالدین علوى طالقانى، تهران: دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۷۶ ق.
[۱۱]. ر. ک: صدرایى خویى، فهرستگان نسخههاى خطى حدیث، ج ۳، ص ۱۸۰؛ ج ۶، ص ۵.
[۱۲]. مشخصات کتابشناختى این اثر: آمدى تمیمى، عبد الواحد، غرر الحکم و درر الکلم، تحقیق میرسیدجلالالدین محدث ارموى، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، ۱۲۶۰ ش، چاپ ۳.
[۱۳]. محقق سبزوارى صاحب کتاب شرح ارشاد و کفایه الفقه( م ۱۰۹۰ ق) ذیل بحث عدالت از کتاب روضه الانوار عباسى به احادیث غرر استناد فراوان دارد.
[۱۴]. احمدپور و دیگران، کتابشناخت اخلاق اسلامى، ص ۲۷۹.
[۱۵]. افندى اصفهانى، ریاض العلماء، ج ۴، ص ۱۸۶.
[۱۶]. احمدى و رحمتى، تاریخ حدیث شیعه در سده هاى چهارم تا هفتم هجرى، ص ۵۰۹.
[۱۷]. اللیثى الواسطى، أبىالحسن علىبن محمّد، عیون الحکم و المواعظ، تحقیق: حسین الحسنى البیرجندى، قم، دار الحدیث، ۱۳۷۶ ش، الطبعه الأولى.
[۱۸]. احمدپور و دیگران، کتابشناخت اخلاق اسلامى، ص ۴۱۶.
[۱۹]. ر. ک: انصارى قمى، حسن،« ابنالشرفیه و کتاب عیون الحکم و المواعظ»، کتاب ماه دین، ش ۱۱، ۱۳۷۹ ش/ ۱۴۲۱ ق، ص ۱۲- ۱۵؛ محمّد کاظم محمودى،« معرّفى و نقد عیون الحکم و المواعظ»، نشریه علوم حدیث، ش ۱۳، ۱۳۷۸ ش، ص ۱۷۰- ۱۸۰.
[۲۰]. سبزوارى، جامع الاخبار أو معارج الیقین فى اصولالدین، ص ۵.
[۲۱]. مشخصات کتابشناختى این اثر: شعیرى، محمدبن محمد، جامع الأخبار، نجف اشرف، المطبعه الحیدریه، بىتا.
[۲۲]. موسوى خوانسارى، روضات الجنات، ج ۴، ص ۲۲۵.
[۲۳]. همو، کتابشناخت اخلاق اسلامى، ص ۲۸۲.
[۲۴]. مشخصات کتابشناختى این اثر: کاشف الأستار در ترجمه جامع الأخبار، شعیرى، محمدبن محمد، کتابفروشى اسلامیه، تهران. بىتا.
[۲۵]. ورّامبن ابى فراس، تنبیه الخواطر و نزهه النواظر، تهران: دار الکتب الاسلامیه، بىتا. و ورام، مسعودبن عیسى، مجموعه ورام: آداب و اخلاق در اسلام، ترجمه محمدرضا عطایى، مشهد مقدس، بنیاد پژوهشهاى اسلامى، ۱۳۶۹ ش:« متن اصلى، بسیار مشکل و از لحاظ شمول بر عبارات و اشعار دشوار، در حد معضلهاى در زبان عربى است، مترجم، در حد توان، آن را به عبارات ساده و روان فارسى برگردانده است.»
[۲۶]. آقابزرگ طهرانى، الذریعه: ج ۲۰، ص ۵۷.
[۲۷]. طبرسى، مقدمه مشکات الانوار ص ۱- ۵.
[۲۸]. مشخصات کتابشناختى این اثر: طبرسى، ابوالفضل على، مشکاه الانوار و غرر الاخبار، قم، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۸۵ ق.
[۲۹]. ابنزهره حلبى، الاربعون حدیثا فى حقوق الاخوان، ص ۶- ۱۰.
[۳۰]. مشخصات کتابشناختى این اثر: حلبى، ابنزهره، الاربعون حدیثا فى حقوق الإخوان، تحقیق الشیخ نبیل رضا علوان، قم، المطبعه مهر، ۱۴۰۵ ق.
[۳۱] علیزاده، مهدى، نقش عالمان شیعه در گسترش علم اخلاق، ۱جلد، امام على بن ابى طالب ((علیه السلام)) – قم – ایران، چاپ: ۱، ۱۳۹۷ ه.ش.
[۳۲]. مشخصات کتابشناختى این اثر: بحرانى، ابنمیثم، شرح على المأه کلمه، تصحیح و تعلیق محدث ارموى، سازمان چاپ دانشگاه، ۱۳۴۹ ش یا بحرانى، ابنمیثم، شرح بر صد کلمه امیرالمؤمنین (علیه السلام)، ترجمه: عبدالعلى صاحبى، مشهد مقدس، بنیاد پژوهشهاى اسلامى، ۱۳۷۵ ش، چاپ دوم.
[۳۳]. نیشابورى کنتورى، کشف الحجب و الاستار عن اسامى الکتب و الاسفار، حرف شین، ص ۳۴۹( گویا ابنمیثم شرح خود را به این اسم ننامیده، بلکه دانشمندانى که از آن استفاده کردهاند، آن را« منهاج العارفین» نامیدهاند).
[۳۴]. بحرانى، ابنمیثم، شرح بر صد کلمه امیرالمؤمنین (علیه السلام)،( ترجمه: عبدالعلى صاحبى)، متن و مقدمه کتاب: ص ۷ و ۲۸.
[۳۵]. افندى اصفهانى، ریاض العلماء، ج ۱، ص ۳۳۸؛ موسوى خوانسارى، روضات الجنّات، ج ۲، ص ۲۹۱؛ گفتنى است محلّ تولد و سکونت دیلمى دانسته نیست. به سبب وجود پسوند دیلمى در نام او، منسوب به دیلم در نزدیکى قزوین است و احتمال ایرانى بودن وى مى رود.
[۳۶]. با توجه به نقل دیلمى از ورامبن ابى فراس، متوفاى ۶۰۵ هجرى، در جلد اول کتاب ارشاد القلوب و نقل او از کتاب شریف الألفین علامه حلى متوفاى ۷۲۶ هجرى، در جلد دوم کتاب ارشاد القلوب و همچنین نقل ابنفهد حلى متوفاى ۸۴۱ هجرى در« عده الداعى» از دیلمى مىتوان چنین نتیجه گرفت. سیدمحسن امین در اعیان الشیعه، ج ۱، ص ۵۳۷، وفات او را در سال ۸۴۱ هجرى دانسته است.
[۳۷]. افندى اصفهانى، ریاض العلماء، ج ۱، ص ۳۳۸.
[۳۸]. موسوى خوانسارى، روضات الجنّات، ج ۲، ص ۲۹۱.
[۳۹]. مشخصات کتابشناختى این اثر: دیلمى، ارشاد القلوب، نجف، مطبعه حیدریه، چ دوم، ۱۹۵۵ م/ ۱۳۷۴ ق.
[۴۰]. ر. ک: افندى اصفهانى، ریاض العلماء، ج ۱، ص ۳۳۸؛ آقابزرگ طهرانى، الذریعه، ج ۱، ص ۵۱۷.
[۴۱]. مجلسى، بحار الأنوار، ج ۱، ص ۳۳.
[۴۲]. ر. ک: حر عاملى، وسائل الشیعه، ج ۳۰، ص ۱۵۳ و ۱۵۷ البته سید محسن امین و بعضى علماى دیگر صاحب تراجم، با توجه به بعضى مستندات چنین استنباط کردهاند که جزء دوم کتاب از دیلمى نیست و بعدا ملحق به کتاب شده است. شواهدى نیز آوردهاند، از جمله این که نام کتاب با موضوع جزء دوم کتاب هیچ تناسبى ندارد و… البته این نظر مورد تأیید بسیارى از علماء واقع نشده و تفصیل آن در کتب تراجم آمده است و حق این است که تمام کتاب نوشته دیلمى است. براى آگاهى بیشتر. رک: خدایارى، تاریخ حدیث شیعه در سدههاى هشتم تا یازدهم هجرى، ص: ۸۴؛ و آقابزرگ طهرانى، الذریعه، ج ۱، ص ۵۱۷.
[۴۳]. براى نمونه، ر. ک: الدیلمى، إرشاد القلوب،( تحقیق: سید هاشم میلانى)، ص ۲۱۰، ۲۱۱، ۲۲۰، ۲۳۷ و ۲۳۸.
[۴۴]. همو، الذریعه، ج ۱، ص ۵۱۷( ش ۲۵۲۷)؛ ج ۴، ص ۴۱۹( ش ۱۸۴۹).
[۴۵]. مؤلفین، موسوعه مؤلّفى الإمامیه، ج ۲، ص ۱۱۳.
[۴۶]. مشخصات کتابشناختى این اثر: دیلمى، ابومحمد حسنبن ابى الحسن، اعلامالدین فى صفات المؤمنین، قم: مؤسسه آل البیت، ۱۴۱۴ ق، چاپ دوم.
[۴۷]. مجلسى، بحار الأنوار، ج ۱، ص ۱۶.
[۴۸]. دیلمى، أعلامالدین،« لیکون لى تذکره وعدّه و لمن یقف علیه بعدى تبصره وعبره»، ص ۳۳.
[۴۹]. همو، ص ۳۴.
[۵۰]. ر. ک: صدرایى خویى، فهرستگان نسخههاى خطى حدیث و علوم حدیث شیعه، ج ۲، ص ۲۲۳.
[۵۱]. از مزیتهاى این چاپ، مقدمه مفصلى است در ابتداى آن درباره شخصیت و زندگانى مؤلف و کتب و تألیفات او و کتاب حاضر. همچنین تمام آیات و روایات از مصادر اولیه استخراج شده است. در پاورقى کتاب، متن أعلامالدین با منقولات بحار الانوار تطبیق داده شده و آدرس آنها از بحار ذکر شده است.
[۵۲]. شهید اول، الأربعون حدیثا، ص ۶.
[۵۳]. مشخصات کتابشناختى این اثر: شهید اول، محمدبن مکى، چهل حدیث، ترجمه محمد على کوشا، قم: نهاوندى، ۱۳۷۴ ش.
[۵۴]. این کتاب در تبیین رویکرد دعایى معرفى مىشود.
[۵۵]. ابنفهد حلّى، التّحصین، قم، مدرسه امام مهدى عجل الله تعالى فرجه الشریف، ۱۴۰۶ ق. سید علىبن طاوس( ۶۶۴ ق) نیز به همین نام التّحصین، کتاب دارد.
[۵۶]. خدایارى، تاریخ حدیث شیعه در سدههاى هشتم تا یازدهم هجرى، ص ۲۴۷.
[۵۷]. جباع یکى از دهات کوهستانى جنوب لبنان است.
[۵۸]. موسوى خوانسارى، روضات الجنات، ج ۳، ص ۳۵۲- ۳۸۷.
[۵۹]. امین، اعیان الشیعه، ص ۱۳۵؛ تفرشى، نقد الرجال، ص ۱۴۵.
[۶۰]. مشخصات کتابشناختى این اثر: شهید ثانى، زینالدینبن على، ۹۶۶ ق، مُسکِّن الفؤاد، تسکیندهنده دلها هنگام فقدان دوستان و فرزندان، قم: مؤسسه آل البیت لاحیاء التراث( سلسله مصادر بحارالانوار)، ۱۳۶۶ ش/ ۱۴۰۷ ق.
[۶۱]. مشخصات کتابشناختى این اثر: شهید ثانى، زینالدین ابنعلى، التنبیهات العلیّه على وظائف الصلاه القلبیه أو أسرار الصلاه، در المصنفات الاربعه، تحقیق عباس محمدى، قم، بوستان کتاب، ۱۳۸۰، الطبعه الاولى.
منبع: کتاب نقش عالمان شیعه در گسترش علم اخلاق.
نویسنده: مهدى علیزاده و جمعى از محققان