- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 4 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
اشاره:
فرقه اهل یکی از فرقه های غالیه است به نام علی اللهی نیز معروف است. برخی از مخالفین شیعه به علت نداشتن اطلاعات و یا به علت منفور جلوه دادن مذهب شیعه، شیعیان را از پیروان این فرقه معرفی می کنند. بسایر از مخالفین در کتابهای مختلف شان به این مطلب اشاره داشته اند. در این مقاله بیان خواهد شد که اهل هیچ ارتباطی با مذهب شیعه ندارد.
درباره ی تاریخچه ی اهل حقّ بین مورّخان اختلاف نظرهای فراوانی وجود دارد، برخی معتقدند که در قرن دوّم هجری توسط بهلول ماهی [۱] به وجود آمده اند، بعضی می گویند، در قرن چهارم شخصی از لرستان (بلوران) به نام مبارک شاه (بابا خوشین یا شاه خوشین) که از مادری باکره «ماما جلاله» زاده شده بود، مؤسس این فرقه بوده است و عدّه ای نیز قائلند که در اواخر قرن هفتم و اوایل قرن هشتم سلطان اسحاق [۲] ظهورکرد و به تجدید بنای ساختمان اعتقادی آئین مزبور پرداخت و با تشکیل مرام واحدی در بین اهل حقّ، اصول، قواعد و آداب رفتاری آن را وضع کرد[۳]. از سوی دیگر اقطاب و سرسپردگان اهل حقّ اذعان دارند که در عالم اَلَست و از روز ازل وجود داشته اند. امّا با این وجود برخلاف اظهار نظر اندکی از موّرخان متعصّب اهل سنّت آنچه مسلّم و انکار ناپذیر است، اینکه این فرقه به هیچ وجه جزء انشعابات تشیّع به حساب نمی آیند، بلکه از مصادیق بارز غالیان به شمار میروند که با تلفیقی از آئین زردشتی، مانوی، مسیحی، یهودی، کلیمی و افکار غالیان پس از اسلام، پی ریزی شده است و در حقیقت مرام آنها مجموعه ای از عقاید و تعلیماتی است که تحت تأثیر شدید افکار ملل و نحل مختلفی است که به آنها اشاره گردید. تنها مشخصه ی اهل حقّ با تشیّع صرف ارادت و اعتقادشان به وجود مقدّس آقا امیرالمومنین می باشد که در این مورد بسیار از حد متعارف خارج شده اند و از سر حد شرک و غلو نیز گذشته اند.
در نسخه خطی نامه سرانجام آمده است که اهل حقّ از روز ازل وجود داشته و تعلیماتش به صورت سِرّ نزد انبیای الهی بوده و در هر عصری به عده ی انگشت شماری از یاران و اقطاب مَحرم به ودیعه گذاشته شده است، تا اینکه در قرن هفتم سلطان اسحاق اسرار ازلی اهل حقّ را در قالب قانونی به یاران و مریدان ابلاغ کرد، به همین سبب برخی وی را مؤسس این مسلک می پندارند.[۴]
نتیجه ی اقدامات سلطان سرانجام به تشکیل یک سیستم مذهبی مجزا و مستقل امّا افراط گرا و بیپایه منجر گردید. هر چند که هنوز ریشه ی واقعی زمان تأسیس اهل حقّ بر تاریخ نگاران پنهان مانده است و در کتب قدیمی مربوط به فِرَق و ادیان از جمله ملل و نحل شهرستانی (قرن ۵و۶ هـ . ق) نامی از این فرقه و تیره های آن برده نشده است. اما نباید از این واقعیت چشم پوشی کرد که سرسپردگان اهل حقّ درطول تاریخ با فاش نکردن اسرار اعتقادی و دینی خویش همواره سعی نمودهاند، تا مرام و آئین خود را ازلی معرّفی کنند.
اهل حقّ ها را با نام های دیگری همچـون یارسان، یارستان، آئین یاری، طائفه سان و … می خوانند.
خاندان های یازده گانه اهل حقّ:
الف. خاندان اولیّه: این تیره ها توسط خود سلطان اسحاق بنا نهاده شده اند، به همین جهت به این نام معروف گشته اند، که بر هفت قسم اند:
۱. شاه ابراهیمی ها: پایه گذار این تیره ابراهیم فرزند سید محمدگـوره سـوار و مادرش خاتـون زینب دختر امیرخسرو لرستانی است که در قرن هشتم هجری می زیسته است.
۲. عالی قلندری ها: مؤسس این دوده، عالی قلندر مشهور به پیـر رنگینـه متولّد قرن هشتم هجری می باشد، که از طرف سلطان اسحاق به بغداد عزیمت نمود و در آنجا کشته شد و به دلیل عقیم بودن، سلطان اسحاق دده علی و دده حسین که از نزدیکان قلندر بودند، را به جای وی منصوب کرد.
۳. بابا یادگاری ها: بابا یادگار از طرف سلطان اسحاق مأمور تبلیغ آئین یاری در هندوستان بود و از طرف ایشان ملقب به یار زرده گردید. خیال و وصال از نائبان وی بودند، که پس از مرگش بر اُجاق او تکیه زدند.
۴. خاموشی ها: اکابـر فرزنـد شیخ علی و نـوه ابوالوفاء بنیانگذار خاموشی ها در قرن نهم است.
۵. ۶. ۷.خاندان های میرسور، سید مصفا (مصطفی) و حاجی بابو عیسی (باویسی) که در قرن هشتم به امر سلطان تاسیس شدند، سایر دوده های خاندان اوّلیه به شمار می روند.
خاندان های ذوالنوری، شاه حیاسی، بابا حیدری و آتش بگی که بعد از سلطان اسحاق پدیدار آمدند، به خاندان های ثانویه معروف گشتند، که در حد فاصل قرون یازدهم تا سیزدهم به وجود آمدند.
خاندان آتش بگی:
آتـش بگی ها در دوران معاصر بـه دو شاخـه ذیـل منقسم می شوند:
۱.مشعشعی ها یا پیروان منصور میرزا
۲.نیازی ها و نور بخش ها
شاهپور میرزا نوربخش، سید ابراهیم والی زاده، نظام الدین و سام الدیــن مشعشعی از مشاهیــر معاصر این تیـره قلمداد میگردند.
پی نوشت:
[۱]. اهل حقّ ادعا دارند، که بهلول از اکابر باطن دار به شمار می آید و در کوفه متولد شده است. این طائفه سعی کرده اند، با تحریف چهره ی تاریخ او را همان (وهب بن عمرو) بهلول معروف و پسرعمّ هارون الرشید و یار مخلص موسی بن جعفر معرّفی کنند. بابا لره، بابا نجوم، بابا رجب و بابا حاتم که همگی لرستانی الاصل بوده اند از مبرزترین شاگردان وی محسوب می شوند.
[۲]. سلطان اسحاق یا سهاک (۶۷۵ـ ۷۹۸ هـ . ق) مؤسس فرقه ی اهل حقّ است. این جماعت وی را با اسماء دیگری از قبیل سلطان حقیقت و صاحب کرم نیز یاد می کنند و او را مظهر و آئینه ی تمام نمای جلوه ذات الهی می دانند، وی اهل قریه برزنجه واقع در سلیمانیـه عراق می باشد. پدرش شیخ عیسی برزنجه ای رئیس قادریهای با گروهی از یاران خویش (هفتن) زادگاه خود را ترک می کنند و عازم دینَور و پردیور ایران می شوند و مسلک اهل حقّ را احیاء می نمایند. برای مطالعه بیشتر به کتاب برهان الحق تالیف نور علی الهی مراجعه شود.
[۳]. عقاید در تیره ی آتش بگی، حسین وشنی، ص ۲۷، چاپ اوّل، انتشارات کعبه دل، قم ۱۳۸۶.
[۴]. اهل حقّ، صدیق صفی زاده بورکه ای، ص ۲۱، چاپ اوّل، تهران ۱۳۸۷. به نقل از نسخه ی خطی نامه سرانجام که در روستای گرهبان نگه داری می شود.