- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 6 دقیقه
- توسط : رحمت الله ضیایی
- 0 نظر
این مرحله از پوشش، بىگمان، پس از آیات سوره احزاب نازل شده است؛ به چند دلیل:
۱- برابر ترتیب نزول سورهها، سوره احزاب، هشتاد و هشتمین، یا هشتاد و نهمین و یا نودمین سوره نازل شده بر رسول خداست؛ ۴۰ ولى سوره نور، نود و ششمین تا یکصد و دومین سوره نازل شده بر رسول خداست.
۲- شأن نزولها، یا اسباب النزولهایى که براى سورهها، یا پارهاى از آیات بیان شده نیز، بیانگر همین نکتهاند؛ در مثل در سوره احزاب، پیش از نازل شدن آیات حجاب، سخن از جنگ احزاب و داستان زید و زینب و غزوه بنى قریظه بود که همگى در سال پنجم هجرى و آغاز سال ششم رخ داده است.
ولى در سوره نور، سخن از داستان افک به میان آمده که مربوط به غزوه بنى المصطلق و پس از نازل شدن آیه حجاب بوده است.
عایشه مىگوید:
(رسول خدا، بین زنان خود قرعه کشید و قرعه به نام من در آمد و مرا دنبال خود برد و این رخداد، پس از نزول حجاب بود.)۴۲
بنابراین آیه ۳۱ سوره نور، بیان چهارمین مرحله از حجاب را بر عهده دارد و چون این مرحله از حجاب، مهمترین مرحله است و افزون بر حجاب زنان، امور گوناگون دیگرى نیز بیان کرده، ما به شرح درباره این آیه بحث مىکنیم؛ تا زوایاى مسأله به خوبى روشن شود.
بنابراین آیه شریفه، با توجه به واژگان و شأن نزول و لباس معمول زمان نزول و روایتهایى که درباره بخشهاى گوناگون آیه به ما رسیده است، مورد بررسى قرار مىگیرد.
در این بررسى، بیشتر ، سعى بر این است که واژگان آیه مورد دقت قرار گیرند و از روایتها و شأن نزولها، تنها به عنوان یارىدهنده استفاده شود.
نکتههایى که از این دو آیه شریفه:(۳۰ و ۳۱ سوره نور) مىشود فهمید:
۱- واژه (غضّ)، به معناى کاستى است: (و اغضض من صوتک) یعنى صداى خود را فرو بکاه. (انّ الذین یغضّون اصواتهم عند رسول اللّه) یعنى آنان نزد رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) صداى خود را پایین بیاورند.
بنابراین (یغضّون من ابصارهم)، یعنى از نگاههاى خود مىکاهند.
در آیه شریفه: (آیه ۳۰ سوره نور) که خداوند مىفرماید: (قل للمؤمنین یغضّوا من ابصارهم) فعل (یغضوا) مجزوم است؛ زیرا جمله شرطى در تقدیر است:
(قل للمؤمنین: غضوا من ابصارهم فانک ان تقل لهم، یغضوا.)
به مؤمنان بگو: دیدگان خود را فرو نهند که اگر تو به آنان بگویى دیدگان خود را فرو خواهند کاست.
(یغضضن) در آیه شریفه ۳۱ سوره نور نیز مجزوم است؛ زیرا عطف شده بر (یغضوا) و در آن نیز فعل امر در تقدیر است.
۲- حذف جمله شرط در (یغضوا) و (یغضضن) دلالت مىکند که مردان مؤمن و زنان مؤمنه، همین که از دستورهاى خداوند آگاهى یافتند، بىدرنگ به آنها جامه عمل در مىپوشانند و در برابر دستورهاى رسول خدا، بىچون و چرا گردن مىنهند. به گونهاى که کلام نیازى به آوردن جمله شرط ندارد.
بنابراین، باید جمله شرطى در تقدیر گرفت، تا توجیه نحوى براى حذف (نون) در (یغضوا) باشد. ذکر نشدن جمله شرط نیز، بىگمان، دلیلى داشته که همان سربه فرمان بودن مردم در برابر امر خدا و رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) باشد.
۳- متعلق فعل (یغضوا) و (یغضضن) محذوف است و در آیه از آن نشانه و اثرى نیست. بنابراین، از آیه روشن نمىشود که دیدگان را از چه چیز باید فرو کاست. شاید حذف متعلق به جهت روشنى آن باشد. یعنى چشم را از آنچه نظر کردن به آن حرام است، فرو بندید.
امّا چه چیزهایى نگاه کردن به آنها حرام است و ناروا، روشن نیست و آیه در این باب، بیانى ندارد.
۴- جمع آمدن (مؤمنین)، (یغضوا)، (ابصارهم) و همچنین (مؤمنات)، (یغضضن) و (ابصارهن) بیانگر این نکته است که هر کس باید چشم خود را فرو کاهد مانند: (خذوا اسلحتکم) هر کس اسلحه خود را بردارد و (فاغسلوا وجوهکم) هر کسى صورت خود را بشوید.
بنابراین، آیه شریفه در مقام بیان حکم تک تک اشخاص و افراد جامعه است و درصدد بیانِ حکم مسئولان و سرپرستان جامعه و امر به معروفکنندگان جامعه نیست. حال اگر کسى وظیفه شخصى خود را انجام نداد، چه باید کرد؟ از این آیه، حکمش روشن نیست.
۵- در شأن نزول آیه نخست از قول امام باقر(علیه السلام) آمده است:
(استقبل شاب من الانصار امرأه بالمدینه و کان النساء یتقنّعن خلف آذانهنّ فنظر الیها و هى مقبله فلما جازت نظر الیها و دخل فى زقاق قد سمّاه ببنى فلان فجعل ینظر خلفها و اعترض عظم فى الحائط او زجاجه فشق وجهه فلمّا مضت المرأه نظر فاذا الدِّماء تسیل على صدره و ثوبه فقال واللّه لآتین رسول اللّه(صلی الله علیه و آله و سلم) و لأخبرنّه قال: فأتاه. فلمّا رآه رسول اللّه(صلی الله علیه و آله و سلم) قال له: ما هذا؟ فاخبره فهبط جبرئیل(علیه السلام) بهذا الآیه: قل للمؤمنین یغضّوا من ابصارهم و یحفظوا فروجهم ذلک ازکى لهم انّ اللّه خبیرٌ بما یصنعون.)۴۳
در مدینه، جوانى از انصار، با خانمى رو به رو شد. زنان در آن زمان، مقنعهها را پشت گوشها مىانداختند. جوان نگاه را به آن خانم دوخت و او همچنان به راه خود ادامه مىداد.
هنگامى که زن از برابر وى رد شد، باز به زن نگاه مىکرد و راه خود را ادامه مىداد. تا داخل کوچهاى شد ـ که حضرت نام کوچه را ذکر کرد ـ و همچنان که به پشت سر نگاه مىکرد
استخوان، یا شیشهاى که در دیوار بود، صورت وى را درید. هنگامى که زن از جلو چشمش ناپدید شد، به خود آمد، دید خون بر لباس و سینهاش، جریان دارد.
پیش خود گفت: به خدا سوگند! نزد رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) مىروم و او را از واقعه مىآگاهانم. هنگامى که نزد پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) آمد و حضرت او را به آن حالت دید، فرمود: این چه حالتى است؟
جوان داستان را براى حضرت بازگفت: آن گاه جبرئیل(علیه السلام) بر پیامبر نازل شد با این آیه شریفه: اى رسول ما! به مؤمنان بگو: چشمهاى خود را فرو نهند و عورتهاى خود را حفظ کنند. آن براى ایشان بهتر است. همانا، خداوند به آنچه انجام مىدهند، آگاه است.
۶- از شأن نزول و همچنین از آیه (قل للمؤمنات) برمىآید که زنان مدینه، سر و بدن خویش را مىپوشاندهاند، ولى بخشهایى از سر و سینه خود را نمىپوشاندهاند. بنابراین، آیه، درباره آن قسمتهایى که پوشیده نمىشده، دستورهایى داده است.
۷- آمدن واژگانى چون: (المؤمنین) و (المؤمنات) به جاى (الذین آمنوا) نشانگر این است که این احکام براى کسانى است که به حمل شایع، مصداق مؤمن هستند. بنابراین، روى سخن با غیرمسلمانان و مسلمانان ناپاىبند نیست.
شأن نزول نیز، این نکته را تأیید مىکند؛ زیرا جوان انصارى، همین که نگاهش به زن افتاد و دل در گرو وى گذاشت و در اثر آن، صورتش مجروح شد
با همان سر و روى خونین، خود را به پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) رساند و آن حضرت را از واقعه با خبر ساخت. اگر او فرد منحرف و ناپاىبند و هوسباز و آلودهچشم مىبود، باید کار نارواى خود را ادامه مىداد، تا دیگران پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) را با خبر سازند.
شاید بتوان نتیجه گرفت که غیرمسلمانان و مسلمانان شناسنامهاى و ناپاىبند، که در روایات نگاه به سر و روى آنها بىاشکال دانسته شده است، از همان ابتدا، مکلف به پارهاى از دستورها نیستند و این دستورها براى رسیدن انسان خواستار کمال، به کمال انسانیت و دور شدن از حیوان صفتى است.
۸- تکرار کردن (قل) و جداسازى بین دو آیه، آوردن واژگان: (المؤمنین) و (المؤمنات) با دو صیغه مذکر و مؤنث و همچنین واژگان: (یغضوا)، (یغضضن) و… نشان مىدهد که زن و مرد هر یک، احکام ویژه به خود را دارند و از حکم یکى، نمىتوان حکم دیگرى را فهمید.
۹- پیشتر اعلام کردن حکم نگاه و پوشش مردان، شاید افزون بر تغلیب، که همیشه در زبان عرب، مذکر را بر مؤنث پیش مىدارند، به این جهت باشد که حکم مردان، کوتاه است و در یکى ـ دو جمله در خور بیان است، ولى حکم پوشش و حجاب زنان، نیاز به شرح فراوان داشته است؛ به گونهاى که حجم ظاهر آیه حجاب زنان، کم و بیش، پنج برابر حجم آیه پوشش مردان است.
۱۰- آمدن حرف (مِن) تبعیضیه در جمله (یغضوا من ابصارهم) و (یغضضن من ابصارهن) و نیامدن آن در جمله (یحفظوا فروجهم) و… شاید بیانگر این نکته باشد که (فرج) هیچ محدوده مجازى ندارد که در آن حفظ واجب نباشد؛ ولى براى دیدن و نگاه، محدوده مجاز نیز وجود دارد.
۱۱- على بن ابراهیم در تفسیر خود، روایتى از محمد بن مسلم، از حضرت صادق(علیه السلام) نقل مىکند که فرمود:
(کل آیه فى القرآن فى ذکر الفروج فهى من الزنا الاّ هذه الآیه فانّها من النظر فلا یحل لرجل مؤمن ان ینظر الى فرج اخیه و لا یحل للمرأه ان تنظر الى فرج اختها.)۴۴
هر جا در قرآن بحث فرج مطرح شده است، مراد حفظ از زناست، مگر این آیه، که مراد حفظ از نگاه است. پس بر مرد مؤمن حلال نیست نگاه به فرج برادر خود و بر زن حلال نیست که نگاه کند به فرج خواهر خود.
در تفسیر روحالمعانى، همین مطلب به ابن زید و ابى العالیه، نسبت داده شده است؛ ولى صاحب روحالمعانى، این برداشت را نمىپذیرد و حفظ فرج را در تمامى آیات، به یک معنى مىداند و یادآور مىشود: این گونه تفصیل، دلیلى ندارد.
صاحب تفسیر روحالمعانى، اگر به جملههاى پیشین و پسین آیه و به شأن نزول توجه مىکرد، بر وى روشن مىشد که آن تفصیل، تفصیل درستى است.
وقتى صدر آیه، درباره چشمپوشى از نگاه باشد، و ذیل آیه، درباره نمایان نساختن زینت و از سویى، شأن نزول درباره نگاه باشد، مىتوان حفظ فرج را در آیه ویژه حفظ از نگاه دانست.
بنابراین در تفسیر آیات و روایات و بیان واژگان آنها، نباید تنها به اشتراکهاى واژگانى تکیه کرد، بلکه سیاق آیه نیز بسیار اهمیت دارد.
روشن است که پیدا کردن واژگان همانند از معجم المفهرس و مانند آن و تلاش براى هم معنى جلوه دادن آیات نازل شده در شرایط گوناگون و… کارى است غیرمحققانه.
ادامه دارد…