- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 5 دقیقه
- توسط : رحمت الله ضیایی
- 0 نظر
بنابراین، مفهوم آیه ۵۸ و صریح آیه ۵۹، که واجب بودن اجازه را براى فرزند بالغ بیان مىکنند، با ملازمه عرفى، به حرام بودن نظر به زینتهاى باطنى مادر و حرام بودن نمایاندن زینتهاى پنهان بر مادر، دلالت دارد.
اگر کسى بگوید احتمال دارد که عورتین مادر در آن سه وقت دیگر نیز آشکار باشد؛ از این روى باید کودکان بالغ وارد نشوند!
مىگوییم: احتمال نمایان بودن عورتین مادر در غیر سه نوبت یاد شده، با جایز بودن ورود کودکان نابالغ، بدون اجازه، سازگار، نیست.
بله! اگر دلیل قوى از روایات به جایز بودن ظاهر شدن مادر با لباس زیر، در بین فرزندان پیدا کردیم، که بسان نص بود، آنگاه چارهاى نیست، باید واجب بودن اجازه را براى امور دیگر بدانیم. ولى در بحث روایات خواهد آمد که چنین دلیل قوى و روشنى وجود ندارد.
نکته: خداوند در آیه ۳۱ سوره نور، دوازده گروه را استثناء کرد و نتیجه این شد که بر زن لازم نیست خود را در برابر این گروهها بپوشاند؛
امّا در آیه ۵۸ همان سوره، تنها بر دو دسته واجب کرد که در سه وقت یاد شده، اجازه بگیرند و در دیگر وقتها، همگان باید اجازه بگیرند. از این روى، این پرسش به ذهن مىآید:
دلیل استثناهاى دوازدهگانه در آنجا و دوگانه در اینجا چیست؟
پاسخ: در اینجا دو گروه را استثناء کرد:
۱- ملک یمین؛ این خود، بحث دارد که آیا غلام و کنیز را در بر مىگیرد، یا نه، تنها کنیز را در بر مىگیرد؟ آیا بالغان را در بر مىگیرد، یا نابالغان را نیز در بر مىگیرد؟ از آنجا که هیچ کدام از انواع برده در زمان ما وجود خارجى ندارند، از بحث درباره آن، خوددا رى مىشود.
۲- کودکان غیربالغ خود انسان، نه هر کودک غیربالغ.
این گروه مىتواند به تمامى بدن مادر، غیر از عورت نگاه کند و پوشاندن بدن، به غیر از عورت، در برابر اینان، واجب نیست؛ از این روى، مىتوانند بدون اجازه، مگر در سه نوبت یاد شده، به اتاق پدر و مادر، وارد شوند.
ولى همین گروه و همین کودکان نابالغ، وقتى به سن بلوغ رسیدند، باید براى وارد شدن به اتاق پدر و مادر، در همه گاه اجازه بگیرند، چون چه بسا، ران و سینه و پاهاى مادر عریان باشد.
در اینجا، معناى یک قید و کلمهاى که در آیه ذکر شده و مفسران به طور معمول آن را معنى نکرده و از آن گذشتهاند، روشن مىشود.
آیه ۶۰ سوره نور چنین بود:
(و اذا بلغ الاطفال منکم الحلم، فلیستأذنوا کما استأذن الذین من قبلهم.)
(من قبلهم) در آیه شریفه به چه کسانى اشاره دارد؟ از کلام مفسران، مطلب روشنى به دست نمىآید، ولى با توجه به آیه ۳۱ همین سوره که دوازده گروه استثناء شده و دوازدهمین، کودکى بود که بر عورتهاى زنان آگاهى نداشت.
روشن مىشود، کودکان در آیه ۵۸، از گرفتن اجازه بخشوده شدند، مگر زمانى که به سن بلوغ برسند که در این صورت، باید اجازه بگیرند، همان گونه که (الذین من قبلهم)؛ یعنى یازده گروه قبلى، اجازه مىگرفتند. بنابراین، روشن مىشود که مراد از (من قبلهم) گروههاى یازدهگانه قبلى است.
البته استثناء بودن زوج و زوجه از اجازه گرفتن و نگاه کردن، به خاطر آیات سوره مؤمن و معارج است و اشکالى به کلیت بحث ما، وارد نمىسازد.
روایات
حال که بحث از آیه ۵۸ و ۵۹ شد و زوایاى گوناگون آن دو روشن گردید، روایاتى را به عنوان تأییدکننده که در ذیل دو آیه، ۵۸ و ۵۹ آورده شده، یادآور مىشویم:
۱-امام صادق(علیه السلام) مىفرماید:
(یستأذن الذین ملکت ایمانهم و الذین لم یبلغوا الحلم منکم ثلاث مرّات.کما امرکم اللّه عزّوجلّ و من بلغ الحلم فلا یلج على امّه و لا على اخته و لا على خالته و لا على ما سوى ذلک الاّ باذن فلا یأذنوا حتى یسلموا و السّلام طاعه اللّه عزّوجلّ.)۵۸
ملک یمینهاى شما و فرزندان نابالغ شما، همان گونه که خداوند امر فرموده به شما، در سه نوبت اجازه مىگیرند. هر کس به سن بلوغ رسید، به هیچ روى، بر مادر، دختر، خاله و غیر اینان، بدون اجازه وارد نمىشود و اجازه نمىدهند، تا سلام کند؛ زیرا سلام، پیروى از خداوند است.
۲-روایتى دیگر، همانند این روایت، از امام باقر(علیه السلام) رسیده است.۵۹
۳-در الدرالمنثور روایتهاى بسیارى در این باب نقل شده، از جمله:
(راوى از پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) مىپرسد: آیا براى وارد شدن بر مادرم، باید اجازه بگیرم؟ حضرت مىفرماید: بله. راوى مىپرسد: با مادرم در یک اتاق زندگى مىکنم، آیا براى وارد شدن بر ایشان، باید اجازه بگیرم؟
پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) مىفرماید: اجازه لازم است. راوى مىگوید: من خدمتگزار مادرم هستم، آیا هر گاه وارد مىشوم، باید اجازه بگیرم؟ حضرت فرمود: آیا دوست دارى وى را برهنه ببینى؟ گفت: نه. فرمود: پس اجازه بگیر و وارد شو.)۶۰
این روایت، با دو سند: (ابن جریر عن زید بن اسلم، انّ رجلاً سأل النبى) و (ابن جریر و بیهقى عن عطاء بن یسار: انّ رجلا قال یا رسول اللّه.) نقل شده است.
روایت نشان مىدهد که اجازه گرفتن براى این است که مادر، برهنه دیده نشود. عریان در اینجا، اعم است از برهنگى کامل که حتى عورتین او دیده شود.
یا نیمهبرهنگى که سینه، شکم، ران و… دیده شود. ولى به قرینه روایاتى که از ابن مسعود و حذیفه، نقل شد: (ان لم تفعل رایت منها ما تکره) یا (ما على کل احیانها تحب ان تراها) معلوم مىشود که مراد از برهنگى در حدیث نبوى، برهنگى کامل نیست و روایات، تاییدکننده همان چیزى است که از آیه برداشت شده.
خلاصه بحث
۱- حکم حجاب، کمکم و به مرور زمان، نازل شد و از خانه پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) شروع شد و سپس به دیگر خانهها و خانوادهها سریان یافت.
۲- حجاب براى سالم ماندن روح انسانها قرار داده شده است: (ذلکم اطهر لقلوبکم و قلوبهنّ).
۳- جلباب(= چادر) افزون بر تکلیف، حقى بوده براى خانمهاى پاکدامن که در ابتداء، جنبه حق بودن آن برترى داشته است.
۴- پیش از آمدن حکم حجاب، زنان، غیر از سروگردن، گریبان و دستها را تا حدود آرنج، باقى بدن خود را مىپوشاندهاند. ظاهر بودن کمر، سینه، رانها و… رایج نبوده است. بنابراین، گروههاى استثناء شده، همان جاهایى که به طور معمول نمىپوشاندهاند مجاز هستند
که نگاه کنند و جایز بودن نگاه کردن به رانها، سینه، ساقهاى پا و… از آیه به دست نمىآید.
۵- حکم حجاب، حکم فراگیر است و گروههاى استثناء شده، به خاطر ضرورت و… بوده است.
۶- اصل در مسأله حجاب، جداسازى کامل محیط مرد و زن از یکدیگر است، به گونهاى که هر دو بتوانند در جامعه به کار و تلاش بپردازند و تماسها و برخوردها در اندازه بسیار کمى باشد.
۷- حجاب و پوشش، مسألهاى شخصى است و بازشناسى (ما ظهر) و ضرورتها به عهده خود افراد است و از این آیات حکم و وظیفهاى براى مسئولان امر و متولیان امور روشن نشد.
۸ . در این آیات هیچ بحثى درباره (مادر همسر) مطرح نشد و از هیچ یک از واژگان آیات روشن نشد که داماد مىتواند به مادر همسر خود نگاه کند.
بله! از آیه ۲۳ سوره بقره روشن مىشود: ازدواج با مادر همسر حرام است، همان گونه که ازدواج با مادر، خواهر، دختر، عمه، خاله، دختر برادر و دختر خواهر حرام است، ولى ملازمهاى بین حرام بودن ازدواج با حلال بودن نگاه کردن وجود ندارد.
پىنوشتها
۱- سوره(احزاب)، آیه ۵۳
۲- همان، آیه ۳۲ ـ ۳۳
۳- تفسیر(مجمعالبیان)، امین الاسلام طبرسى، ج۷ ـ ۳۶۸/۸
۴- سوره(احزاب)، آیه ۵۵
۵-(وسائل الشیعه)، ج۱۴، باب ۱۲۹، از ابواب مقدمات النکاح، ج۱۷۱/۱ ـ ۱۷۲
۶- همان، ح۴
۷- تفسیر(مجمعالبیان)، ج۷ ـ ۳۶۸/۸
۸- تفسیر(روحالمعانى)، آلوسى بغدادى، ج۱۰۷/۱۲، دار احیاء التراث العربى، بیروت.
۹- سوره(احزاب)، آیه ۵۹
۱۰- همان، آیه ۶
۱۱- همان، آیه ۳۲
۱۲- تفسیر(الدر المنثور)، سیوطى، ج۲۲۱/۵
۱۳- همان.
۱۴- همان.
۱۵- همان.
۱۶- همان.
۱۷-(نهج البلاغه)، صبحى صالح، نامه ۳۱، آخر نامه.
۱۸- تفسیر على بن ابراهیم قمى، ج۱۹۶/۲
۱۹- تفسیر(روحالمعانى)، ج۱۲۷/۱۲
۲۰- تفسیر(الدرالمنثور)، ج۲۲۱/۵
۲۱- تفسیر(روحالمعانى)، ج۱۲۷/۱۲
۲۲- تفسیر(مجمعالبیان)، ج۷ ـ ۳۶۹/۸
۲۳- تفسیر(المیزان)، علامه طباطبایى، ج۳۳۹/۱۶
۲۴- تفسیر(الکاشف)، محمد جواد مغنیه، ج۲۳۹/۶
۲۵-(قاموس قرآن)، سید على اکبر قرشى، ماده جلباب، دار الکتب الاسلامیه.
۲۶-(بحارالانوار)، علامه مجلسى، ج۵۵/۱۰، ح۲
۲۷- همان، ج۳۲، تحقیق محمد باقر محمودى، ۲۳۷، ح۱۹۰ وزارت ارشاد.
۲۸- همان، ج۲۲۷/۴۱، ح۳۷
۲۹- همان، ج۲۳۳/۷۵، ح۱
۳۰- همان، ج۱۱/۷۸، ح۷۰
۳۱- همان، ج۳۵/۶۸، ح۷۴
۳۲- همان، ج۷۶/۷۹، ح۵
۳۳- سوره(احزاب)، آیه ۶۰
۳۴- تفسیر(الکاشف)، محمد جواد مغنیه، ج۲۳۹/۶
۳۵- تفسیر(المیزان)، ج۳۳۹/۱۶
۳۶- تفسیر(روحالمعانى)، ج۱۲۷/۱۲
۳۷- تفسیر(الکشاف)، ج۵۶۰/۳
۳۸-(فروع الکافى)، ج۲۹۰/۷، ح۱، دارالتعارف للمطبوعات، بیروت.
۳۹- همان۲۹۱، ح۵
۴۰-(تاریخ قرآن)، دکتر محمد رامیار۶۷۴، امیرکبیر.
۴۱- همان۶۷۲/.
۴۲- تفسیر(مجمعالبیان)، ج۷ ـ ۱۳۰/۸
۴۳- تفسیر(نورالثقلین)، ج۵۸۸/۳؛ (کافى)، ج۵۲۱/۵، ح۵
۴۴- تفسیر على بن ابراهیم قمى، ج۱۰۱/۲
۴۵- تفسیر(روحالمعانى)، ج۲۰۴/۱۰، دارالفکر، بیروت.
۴۶-(الدر المنثور)، ج۴۲/۵
۴۷- تفسیر(نورالثقلین)، ج۵۸۹/۳، ج۵۹۰/۹۵، ح۱۰۵
۴۸- همان۵۹۰، ح۱۰۳
۴۹- تفسیر(الدرالمنثور)، ج۴۲/۵
۵۰- تفسیر(مجمعالبیان)، و دیگر تفسیرها، ذیل آیه.
۵۱- تفسیر(نورالثقلین)، ج۵۸۸/۳، ح۹۳
۵۲- تفسیر(روحالمعانى)، ج۲۰۹/۱۰
۵۳- سوره(مؤمنون)، آیه ۱ ـ ۶
۵۴- تفسیر(مجمعالبیان)، ج۷ ـ ۱۳۸/۸
۵۵- همان.
۵۶- سوره(احزاب)، آیه ۳۲
۵۷- تفسیر(على بن ابراهیم قمى)، ج۱۰۱/۲؛ تفسیر(نورالثقلین)، ج۵۹۲/۳، ح۱۱۹
۵۸- تفسیر(نورالثقلین)، ج۶۲۱/۳، ح۲۲۹
۵۹- همان۶۲۲، ح۲۳۱
۶۰- تفسیر(الدر المنثور)، ج۷۵/۵
منبع: نشریه فقه؛ شماره ۲۳؛ احمد عابدینى