- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 5 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
چه خوب است که دیدارها، همراه با تحفه و هدیهاى باشد، تا لذّتبخشتر و مودّتآمیزتر گردد. اصل هدیه، جلب محبّت و مودّت مىکند، اگر در دیدارهاى پس از مسافرت و زیارت باشد، چه بهتر و بیشتر! از مولایمان على(علیه السلام) است: «الهدیّه تجلبُ المَحبّهَ»(۱)؛ هدیه، دوستى مى آورد.
این کار، هم بازگشت از سفرها را شیرین مىسازد، هم در یادها زنده نگه مىدارد و خاطرهانگیز مىشود. چه بسیار کسانى که خاطره شیرین یک سفر را تنها از رهگذر هدیه و سوغاتش در یاد خود نگه داشتهاند.
عیدى گرفتنهاى دوران کودکى و جوایزى که دانشآموزان دریافت مىکنند، اغلب جزء شیرینترین و فراموشنشدنىترین خاطرات زندگى آنهاست. وقتى افراد یک خانواده، چشم به راه بازگشت مسافرشان از «حجّ»، «مشهد»، شهرهاى داخلى یا سفرهاى خارجى باشند، هنگام آمدنش کلمه «سوغات»، شیرینترین وِردى است که بر زبانهایشان جارى مىشود و بر خاطرشان مىگذرد.
از این طریق، خانواده نیز خوشحال مىشوند. سوغات آوردن (اگر در حدّ و حدود مناسب و در شأن انسان باشد)، سنتى اسلامى است و نشانه آن است که «مسافر»، در سفر هم به یاد آنها بوده است.
مهمّ، اصل هدیه و سوغات است، قیمت آن چندان مهمّ نیست. یعنى ارزش معنوى و عاطفى هدیه جاى توجّه است، نه ارزش مادّى و ریالى آن. گاهى یک شیشه عطر، یک تسبیح و سجّاده، یک کتاب و مجّله، یک دست کفش و لباس، یک کیف و جوراب، یک شیرینى و میوه محلى از محل سفر و… حلاوتى فراموشنشدنى پدید مىآورد.
هدیه، هر چه باشد لازم نیست سفر، حتما طولانى یا به جاهاى دور باشد، تا «هدیه» بطلبد! و ضرورت هم ندارد که سوغات، گرانبها و داراى ارزش مادّى بالا باشد! گفتیم که خود سوغات و هدیه سفر، ارزشى معنوى و اخلاقى دارد، هر چند قیمتش نازل و مقدارش اندک باشد.
بشنویم از اسوه اخلاق، حضرت رسول(صلی الله علیه و آله و سلم) که فرمود: «اِذا خَرَجَ اَحَدُکُم اِلى سَفَرٍ ثُمّ قَدِمَ عَلى اَهْلِهِ فَلْیُهْدِهِمْ وَ لْیُطْرِفْهُمْ وَ لَوْ بِحِجارهٍ»(۲) هر گاه یکى از شما به سفر رفت، هنگامى که به سوى خانه و خانوادهاش برمىگردد، حتما برایشان هدیه و سوغات آورد، حتّى اگر شده، سنگى باشد.
روشن است که هدف آن حضرت، آوردن سنگ نیست، بلکه مىخواهد بفرماید هدیه، هر چند ارزان و ناچیز هم باشد، «موضوعیّت» دارد و خوب است که مردِ خانه و بزرگ خانواده، دست خالى و بىسوغات به خانوادهاش برنگردد.
البته اگر سفر، سفرى معنوى باشد(مانند حج، عمره، سوریه، مشهد و…) از مسافر آگاه و مکتبى انتظار مىرود که رهآوردهاى معنوى از این سفر براى خانواده و دوستان بیاورد و دریافتها، معرفتها، آموختنیهاى سفر را به عنوان یک «ارمغان» براى دیدارکنندگانش بازگو کند و آنان را در فضاى معنوى و روحانى مسافرت خویش قرار دهد.
متأسّفانه این گونه تحفهها، بسیار اندک است و زائران ما، کیف و چمدان خویش را از هر چیز پر مىکنند، جز خاطراتِ معنوى و رهآوردهاى روحى و تربیتى؛ مگر کسانى انگشتشمار، که خداوند بر شمارشان بیفزاید.
عیادت بیمار
از نمونههاى بارز اخلاق معاشرت، رفتن به عیادت بیماران است. چه در شهرى که هستیم، چه با سفر به شهرى دیگر، چه بیمارانى که از خویشاوندان و فامیلند، چه آنان که دوست و آشنایند، و چه حتّى عیادت بیماران غریب و بىدوست و آشنا!
به قول سعدى: قدر عافیت کسى داند که به مصیبتى گرفتار آید.(۳)
تندرستى، از نعمتهاى ناشناخته الهى است. آن که بیمار مىشود، چشم به راه دیدار و سرکشى و احوالپرسى دوستان و بستگان است و از تفقّد آنان خرسند مىشود. از بهترین کارها که پاداش بسیار نیز دارد و موجب رضاى خالق و مخلوق است، «عیادت بیمار» است.
این عمل در اسلام، آداب خاصّى دارد. نیکو است که انسان به عنوان سرکشى و احوالپرسى از مریض، به سراغ او برود، کم بنشیند (مگر آن که خود بیمار، طالب و مشتاق باشد بیشتر بنشینید) دست و نبض بیمار را بگیرد، دست بر پیشانىاش بگذارد، به مریض دعا کند، از او دعا بخواهد، ولى به گونهاى باشد که اسباب زحمت بیمار و خانوادهاش را فراهم نسازد.(۴) حتّى چیزى با خود بردن هنگام رفتن به عیادت بیمار (همان گونه که رایج و مرسوم است)، بسیار پسندیده است.
یکى از غلامان امام صادق(علیه السلام) مىگوید: یکى از آشنایان، بیمار شد. جمعى از دوستان به ملاقات او مىرفتیم که در راه، به امام صادق(علیه السلام) برخوردیم. امام پرسید: کجا؟ گفتیم: به عیادت فلانى مىرویم. فرمود: بایستید. ما نیز ایستادیم. پرسید: آیا میوهاى، سیبى، گلابى، عطر و … چیزى همراه دارید؟ گفتیم: نه، هیچ یک از اینها را نداریم. فرمود: آیا نمىدانید هر چه که نزد بیمار برده شود، با همان خوشحال مىشود و مایه راحت و استراحتِ او است؟(۵)
این، حتّى نشانه کاهش دردهاى جسمى در سایه خرسندیهاى روحى است، چیزى که در روانشناسى و درمان جدید، به عنوان یک دستور درمانى مورد توجّه است.
اخلاق پیامبرانه
رفت و آمد به خانه بیماران و عیادتشان و تفقّد از حالشان، از اخلاق انبیایى است و سبب تحکیم رابطهها و تقویت دوستیها و الفت خانوادههاست. پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) نیز به عیادت بیماران مىرفت. حتى یک بار از یک یهودى نیز عیادت فرمود که همسایه او بود.(۶)
آنچه به عیادت، ارزش مىبخشد، خدایى بودن آن و اخلاص در عیادت است، حتّى خارج از مرز دوستى و رفاقت و آشنایى و شغل و موقعیّت طرف به عیادت رفتن مهمّ است. این در آنجا جلوه مىکند که مریض، گمنام و بىکس و ناشناخته و غریب باشد که بیش از دیگران چشم به راه دیدارکنندگان است.
تعبیر «فى اللّه» که در روایات عیادت بیماران به چشم مىخورد، به همین نکته حساس اشاره مىکند. چگونه مىتوان به این گوهر دست یافت و از کجا مىتوان «نیّت خدایى» را در عیادتها تشخیص داد؟
عیادت بى ریا
وقتى به عیادت بیمارى مىروید، روى چه انگیزهاى است؟ آیا از ترس گلایههاى بعدى او و خانواده او است؟ یا این که چون همسایه و آشناست و فردا چشم در چشم هم خواهید انداخت؟ یا چون رئیس و مسئول است؟ یا براى خدا؟
البته دلجویى از یک بیمار و خانوادهاش یا رعایت حقّ همسایگى و حقّ رئیس، جاى خود دارد، ولى آیا شده که جعبه شیرینى یا پاکت میوهاى بگیرید و به عیادت بیمارانى در بیمارستانها بروید که کسى را ندارند و شما را هم نمىشناسند؟
در ایام جنگ، بعضیها به دیدار و عیادت رزمندگان مجروح مىرفتند که در شهرستانهایى دور از بستگان خود تحت درمان بودند، بى آن که سابقه آشنایى با مجروحانِ جنگى داشته باشند، تنها به خاطر خدا و انجام وظیفه دینى و انسانى. این کار، بس عظیم است و الهى! و مایه آسانى حساب خداوند در قیامت مىگردد.
در حدیث قدسى آمده است: «مَنْ عادَ مؤمنا فِىَّ فَقَدْ عادنى».(۷) هر کس در راه من (به خاطر خدا) مؤمنى را عیادت کند، مرا عیادت کرده است. در حدیث است که روز قیامت، پروردگار به بنىآدم خطاب مىکند: مریض شدم چرا به عیادتم نیامدى؟! مىگوید: خدایا! تو پروردگار جهانیانى، چگونه به عیادت تو مىآمدم؟ پاسخ مىشنود: فلان بندهام بیمار شد و از او عیادت نکردى! مگر نمىدانستى که اگر به عیادتش مىرفتى، مرا نزد او مىیافتى؟(۸)
به علاوه، عیادت بیمار، انسان را به یاد قیامت مىاندازد و او را متوجّه نعمت تندرستى مىسازد و زمینهساز شکر به خاطر سلامتى مىگردد.
از رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) روایت است که: به عیادت بیمار و تشییع جنازه بروید، که شما را به یاد آخرت مىاندازد.(۹)
عیادت و سوغات بىتوقع
دانستیم که اگر به عیادت بیمار، یا هدیه و سوغات، جنبه الهى بدهیم و آن را به حساب خدا بگذاریم، هم پاداش بیشترى مىبریم، هم به ترویج این گونه سنتهاى اسلامى در اخلاق معاشرت، کمک کردهایم.
با این حساب، نباید در دادن هدیه و بردن سوغات یا رفتن به عیادت بیمار، حسابِ عوض و جایگزین آن را کرد. گلایه از این که چرا ما که به عیادتش رفتیم، او به عیادت ما نیامد، کمظرفیّتى است، یا اگر کسى هنگام بیماریتان از شما عیادت نکرد، شما «مقابله به مثل» نکنید و کریم و بزرگوار باشید.
رسول اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) فرموده است: «عُدْ مَنْ لا یَعُوُدکَ وَ اَهْدِ مَنْ لا یُهدى لَک»(۱۰) به عیادت کسى برو که از تو عیادت نکرده است و براى کسى هدیه ببر که براى تو هدیه و سوغات نیاورده است. و …
اخلاص و وسعت نظر و بزرگمَنِشى، از همین جاها شناخته مىشود!
پینوشت ها
۱ـ غررالحکم، چاپ دانشگاه، ج۷، ص۴۲۱؛
۲ـ مکارمالاخلاق، طبرسى، ص۲۶۶، بحارالانوار، ج۷۹، ص۲۸۳؛
۳ـ گلستان سعدى، باب هشتم.
۴ـ روایات بیمارى و عیادت و … را در «مکارمالاخلاق»، باب ۱۱ مطالعه فرمایید.
۵ـ مکارمالاخلاق، ص۳۶۱؛
۶ـ همان، ص۳۵۹؛
۷ـ همان، ص۳۶۰؛
۸ـ میزانالحکمه، ج۹، ص۱۲۸؛
۹ـ همان، ص۱۳۰؛
۱۰ـ کنزالعمال، متقى هندى، حدیث شماره ۲۵۱۵۰؛
منبع: پیام زن؛ شماره ۶۳؛ جواد محدثى