- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 4 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
اشاره:
تصوف از ابتدای تکون تا امروز مولد فرقه های متعددی شده است. بسیایر از فرقه های صوفی که در گذشته ظهور نموده منقرض گردیده اند. در عصر حاضر همد در میان اهل سنت و هم در میان شیعیان فرقه های تصوف با نامهای مختلف فعالیت دارند. یکی از این فرقه ها، فرقه نعمت اللهیه است که در این مقاله به معرفی پرداخته شده است.
سلسله نعمت اللهیه از آن جهت که تأثیری گسترده در تصوف شیعی داشته تا امروز باقی مانده و رنگ خاص شیعی که دارد از نظر محققین بسیار حائز اهمیت است.(۱)
این طریقه از تصوف که در حقیقت همان طریقه ابن عربی است و با تصوف ایرانی بیگانه بوده است توسط شاه نعمت الله ولی با معتقدات شیعه توأم شده و به عنوان نخستین طریقه تصوف در میان شیعیان که در همان زمان در میان شیعه جنوب هند و سرزمین دکن که با ایران رابطه بسیار نزدیک داشته است رواج یافته است و به همین جهت منحصر به ایران و هندوستان شده است.(۲)
تفاوت آشکاری که در میان تصوف ایران قبل از رواج عقاید ابن عربی، در طریقه نعمت اللهی و نوربخشی یعنی تا قرن ۸ دیده می شود، این است که به هیچ وجه اثری از تعلیمات یهود و اسرائیلیات و تعلیمات نصارا و نصرانیات که ابن عربی وارد در تصوف مغرب کرده و در طرق رفاعی و شازلی و بدوی و مخصوصاً در آثار ابن عربی دیده می شود راه نیافته بود.(۳)
این طریقه آنگونه که از نامش بر می آید توسط نعمت الله ابن عبدالله صوفی علوی که از طریق اسماعیل بن جعفر نسبش به امام علی ابن ابیطالب ـ علیه السّلام ـ میرسد بنیانگذاری شد. وی که اصلاً از اهالی حلب بود در کرمان نشو و نمو یافت و تا سن ۲۴ سالگی به فراگیری علوم رسمی زمان خود پرداخت. در سال ۷۵۵هـ ق به قصد حج به کشورهای عربی رفت و در مصر مرید شیخ عبدالله یافعی شد و ۷ سال در کنار وی ماند و از خلفای وی گردید. وی بنا به دلایل مختلف از جمله استفاده از فضای خاص سیاسی اجتماعی آن زمان راهی ایران شد و در زمان سلطنت تیمور در سمرقند به موقعیت رشک آوری رسید تا جائیکه تیمور به وی گفت که ۲ پادشاه در اقلیمی نگنجد، که بیانگر هراس تیمور از موقعیت وی میباشد وی پیوسته از شهری به شهری منتقل می گردید و آخر الامر در ماهان کرمان ماندگار شد.(۴)
این طریقه با شیوه ذکر خفی از سایر طرق متمایز می شود به این ترتیب که مرید به حالت نشسته دست راست بر زانوی چپ و دست چپ بر زانوی راست و بدن خود را از چپ به راست می گرداند و کلمه لا اله الاّ الله را در دل میگذراند. این روش برای اجتناب از رقص و صیحه کشیدن و پایکوبی و جست و خیز مرسوم صوفیان بوده است که بسیار مورد اعتراض متشرعان قرار می گرفت با اینحال باز هم از موسیقی برای شور انگیختن در میان مریدان استفاده می شد البته فقط «دف» و «نی» بکار میبردند …
از جمله آداب طریقه نعمت اللهیه این بوده که مریدان پیش از ذکر, شیخ یعنی نعمت الله را سجده میکردند و نیز جامه مخصوص داشتند که بعدها تغییر کرد.
نشانه پیوستن مرید به این طریقه این بود، که خرقه می پوشید و بر سر کلاهی درویشی از نمد می نهاد. این کلاه بعداً به تاج پنج ترک (با اشاره به پنج تن مقدس) و سپس به تاج ۱۲ ترک (اشاره به دوازده امام شیعه) تغییر کرد و این از ابتکارات سید منهاج از خلفای شاه نعمت الله بود که اجازه گرفت برای مریدان بدوزد … .
در مورد مذهب شاه نعمت الله هم آنچه قابل ذکر است این است که علیرغم تلاشی که از سوی فعالان طریقه نعمت اللهیه برای شیعه جلوه دادن وی صورت گرفته، وی قطعاً شیعه به معنی خاص مذهبی آن نبوده، بلکه دارای نوعی از گرایشهای دوستداری اهل بیت که در میان اکثر طبقات صوفیه قبل و بعد از وی وجود داشته، بوده است که نمی توان آنرا دلیلی بر تشیع وی دانست. مضافاً که در اشعار وی مطالبی دیده می شود که حاکی از عدم اعتقاد وی به مبانی تشیع است.(۵)
سلسله نعمت اللّهی تا روزگار مجذوب علی شاه … یک وحدت پر رنگ داشت گو اینکه کوثر علیشاه نیز کماکان بنا به دستوری که از طرف نورعلی شاه داشت به ارشاد فقرای سلسله مشغول بود و اختلافاتی میان ایندو مرشد دیده نمی شد. امّا بعدا از درگذشت مجذوب علی شاه در تبریز سلسله نعمت اللهیه رفته رفته به پنج شاخه زیر تقسیم شد.(۶)
۱. کوثریه که پیروان حاج ملا محمدرضا همدانی ملقب به کوثر علی شاه است.
۲. گنابادیه که پیروان ملا سلطان محمد ملقب به سلطانعلیشاه بودند که اقطاب این سلسله از اول تا امروز همه از خاندان وی هستند به این ترتیب: نورعلی شاه فرزند سلطانعلیشاه سپس صالح علیشاه سپس رضا علیشاه سپس محبوبعلیشاه و در حال حاضر مجذوب علی شاه.
۳. شمسیه پیروان سید حسن استرآبادی که سلسله بنام جانشین وی شمس العرفا نام گرفت که حجت بلاغی قمی مدعی جانشینی این فرقه بود که امروز در فرقه های دیگر مستهلک شده است.
۴. سلسله ذوالریاستین یا مونس علیشاهیه که اقطاب آن عبارتند از:
الف) حاج آقا محمد ملقب به منور علی شاه از مریدان و خلفای رحمت علی شاه.
ب) حاج علی آقا ملقب به وفاعلی شاه.
ج) سید اسماعیل اجاق کرمانشاهی که وی در زمان حیات خرقه ارشادش را به چهارمین قطب سلسله یعنی میرزا عبدالحسین ذوالریاستین فرزند وفا علیشاه واگذار کرد.
بعد از وی دکتر جواد نوربخش مدعی جانشینی شد که اکنون از کشور متواری است و پرونده های سنگینی علیه وی در محاکم مختلف موجود است.(۷)
۵. سلسله صفی علیشاه یا انجمن اخوت.پیروان میرزا محمد حسن اصفهانی ملقب به صفی علیشاه که وی از مریدان رحمت علی شاه بود وی تألیفات و تصنیفات فراوانی دارد از جمله تفسیری منظوم بر قرآن کریم.
بعد از وی یکی از رجال پر شهرت قاجار به نام علی خان ظهیر الدوله که دست ارادت به وی داده بود با لقب صفا علی شاه به خلافت او رسید و در ترویج و جانشینی او کوشید.(۸)
پی نوشت:
۱.الشیبی، کامل مصطفی، تشیع وتصوف،انتشارات امیر کبیر، اول، ۷۴، تهران، ص۲۳۰.
۲.نفیسی، سعید، سرچشمه تصوف در ایران، ص۱۹۹.
۳.منبع پیشین، ص۲۱۱.
۴.کامل مصطفی الشیبی، شیعه و تصوف، ص۲۳۱-۲۳۳، با تصرف و تلخیص.
۵.کامل مصطفی الشیبی، تشیع و تصوف، ص۲۳۴-۲۳۶، با تصوف و تلخیص.
۶.مبلغی آبادانی، عبدالله، تاریخ صوفی و صوفیگری، انتشارات حر، اول،۷۶، قم، ج۲، ص۶۷۹.
۷.پیشین، ج۱، ص۵۵۰-۵۵۲، با تصرف و تلخیص.
۸.پیشین، ج۱، ص۱۱۴-۱۱۵، با تصرف و تلخیص.
منبع: نرم افزار پاسخ ۲ مرکز مطالعات حوزه.