- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 11 دقیقه
- توسط : ناظر محتوایی شماره یک
- 0 نظر
رعایت حقوق همسایه، همسایه داری و حسن رفتار با همسایگان، یکی از سفارشات مورد تاکید اسلام و رهبران دین است. پیامبر اکرم (ص) در روایتی می فرماید: جبرئیل همواره مرا به حق و حقوق همسایه سفارش مى کرد تا آنجا که گمان کردم به زودى او در ارث شریک خواهد شد.
اهتمام به حسن همجواری و رعایت حقوق همسایه، از چنان جایگاه و اهمیتی برخوردار است که حتی پاسخ ندادن به عمل ناشایست همسایه و صبر و شکیبایی در برابر رفتارهای آزار دهنده او، به عنوان یک ارزش، صدقه و عمل نیک شمرده شده است.
در ادامه به چند داستان آموزنده در سفارش به رعایت حقوق همسایه، همسایه داری و پرهیز از همسایه آزاری می پردازیم:
رعایت حقوق همسایه حتی به هنگام دعا
امام حسن (علیه السلام) فرمودند: در یکی از شب های جمعه، مادرم را دیدم که در محراب عبادت ایستاده بود و پیوسته نماز می گذارد و در رکوع و سجود بود تا این که شب به صبح رسید.
شنیدم که براى زنان و مردان مومن، با ذکر نام آنها، دعا می کند و هر چه بیشتر براى آنها از خداوند در خواست می کند اما براى خود دعا نمی کند! عرض کردم: مادرجان! چرا براى خود دعا نمی کنى همان گونه که براى دیگران دعا می کنى؟! فرمود: فرزندم! اول همسایه، بعد اهل خانه.[۱]
در این نگاه متعالی و شگفت آور حضرت فاطمه (س)، توجه به حقوق همسایه در دعا و طلب خیر کاملا مشهود است. به واقع اگر ما در مقوله حقوق همسایه، چنین نگرشی را ملکه رفتاری خود کنیم، کیفیت روابط اجتماعی ما بسیار متحول و دگرگون می شود.
اعلان عمومی به رعایت حقوق همسایه
مردی از انصار، خانه جدیدی در یکی از محلات مدینه خرید و بعد از گذشت مدت کوتاهی، متوجه شد که همسایه شرور و نامهربانی نصیب وی شده است. حضور رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) آمد و عرض کرد:
در فلان محله خانه ای خریده و ساکن شده ام. متاسفانه همسایه ام، شخصی است که نه تنها وجودش برای من خیر و برکتی ندارد بلکه از شرش نیز در امان نیستم!
پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) چهار نفر از اصحاب را -که عبارت بودند از حضرت علی (علیه السلام)، سلمان، ابوذر و مقداد- مامور کرد تا با صدای بلند در مسجد به عموم مردم اعلام کنند که:
هر کس حقوق همسایه را رعایت نکند و همسایه اش از آزار او در امان نباشند، ایمان ندارد. این اعلام در سه نوبت تکرار شد. سپس رسول خدا (ص) با دست خود به چهار طرف اشاره کرد و فرمود: از هر طرف تا چهل خانه، همسایه محسوب می شوند.[۲]
تنبیه همسایه مردم آزار!
مردی خدمت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) آمد و از این که همسایه اش او را آزار می رساند، زبان به گلایه و شکایت گشود. پیامبر (ص) که کانون علم و بردباری بود، او را به صبر و شکیبایی دعوت کرد. مرد آرام شد و رفت. چند روز بعد دو مرتبه بازگشت و از آزار و اذیت همسایه زبان به شکایت و اعتراض گشود. بار دیگر رسول خدا (ص) او را به صبر و بردباری فرا خواند. مرد آرام شد و رفت.
پس از چند روز، بار دیگر بازگشت و از همسایه اش شکوه و شکایت نمود. این بار پیامبر (ص) به او فرمود: در روز جمعه هنگامی که مردم به سوی نماز جمعه می روند، اسباب و اثاثیه خود را جمع کن و داخل کوچه قرار بده! وقتی رهگذران، از تو علت این اقدام را پرسیدند، به آنها بگو برای رهایی از آزار و اذیت همسایه به اینجا پناه آورده ام!
مرد، این راهکار را به کار برد و به هنگام نماز، اثاثیه منزل خود را کنار کوچه قرار داد. وقتی رهگذران علت این اقدام وی را جویا می شدند، او به آنان پاسخ می گفت.
خبر به گوش همسایه مردم آزار رسید. آبروی خود را در خطر دید؛ پس شتابان نزد آن مرد آمد و با خواهش و التماس از او خواست بیش از این، به مردم چیزی نگوید و اسباب و اثاثیه خود را به منزل برگرداتد و سوگند یاد کرد که از این به بعد، آزاری به او نرساند و حقوق همسایه را رعایت کند.
مرد نیز که به مقصود خود رسیده بود، اسباب و اثاثیه اش را به منزل برگرداند و از آن پس، همسایه اش او را آزار نرساند.[۳]
دقت در انتخاب همسایه و همسفر
مردی می خواست خانه ای خریداری کند. برای مشورت خدمت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) رسید و پرسید: ای رسول خدا! می خواهم خانه ای بخرم. به نظر شما در کدام محله و در بین کدام قبیله خانه بخرم؟
پیامبر فرمود: الْجَوارُ ثُمَّ الدّارُ، وَ الرَّفیقُ ثُمَّ السَّفَرُ؛ اول ببین همسایه ات کیست، سپس از خانه پرس و جو کن. نخست ببین رفیقت کیست سپس درباره سفر فکر کن.[۴]
ماجرای نخل همسایه ها
نقل شده روزی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) همراه حضرت علی (ع)، به خانه ابوهیثم رفت. ابوهیثم از دیدن پیامبر بسیار خوشحال شد و ضمن خوش آمدگویی گفت: ای کاش برای پذیرایی از شما چیزی در خانه داشتم. مقداری خوردنی داشتم که آن را بین همسایه ها تقسیم کردم.
پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) کار او را تایید و به رعایت حقوق همسایه سفارش فرمود. سپس به درخت خرمایی که در گوشه خانه بود، نگاهی انداخت و فرمود: آیا اجازه می دهی از این درخت خرما استفاده کنیم؟ ابوهیثم گفت: ای رسول خدا! این درخت خرما، نر است و هرگز ثمری نداشته است. شما هر گونه می خواهی از آن استفاده کن.
پیامبر (ص) ظرف آبی خواست و قدری از آن نوشید. سپس آب ظرف را که با آب دهانش متبرک شده بود، روی درخت خرما ریخت. ناگهان شاخه های درخت پر از خرماهای رسیده و نارس گردید.
به دستور پیامبر (ص) از آن خرماها به همسایه ها و نیز به همسر و فرزندان علی (ع) دادند.آن درخت نخل، سال ها ماند و بین مردم معروف شده بود به «نخل همسایه ها» تا آن که در سالی که فاجعه حره روی داد، یزید آن درخت را قطع کرد.[۵]
سفارش به رعایت حقوق همسایه
در یکی از روزها، حضرت فاطمه (سلام الله علیها) که از رنج های روزگار به تنگ آمده بود، خدمت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) رسید و نزد پدر، قدری درد دل کرد. پیامبر (ص) برای آرامش دادن به فاطمه (ع)، نوشته ای به او داد و فرمود: آنچه را که در این نوشته است یاد بگیر. در آن برگه چنین نوشته شده بود:
هر کس به خدا و روز قیامت ایمان داشته باشد، (حقوق همسایه را رعایت نموده و) همسایه اش را نمی آزارد و هر کس به خدا و روز قیامت ایمان داشته باشد، باید مهمان خود را گرامی بدارد و هر کس به خدا و روز قیامت ایمان دارد، باید حرف خوب بزند یا خاموش باشد.[۶]
عاقبت همسایه آزاری و عدم رعایت حقوق همسایه
روزی مردی خدمت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) رسید و عرض کرد: ای رسول خدا! همسایه ام خیلی مرا اذیت می کند. پیامبر فرمود: بر آزار او صبر کن و آزار خود را از وی بازدار.
مدتی بعد آن مرد دوباره خدمت پیامبر آمد و گفت: ای پیامبر خدا! آن همسایه مردم آزارم، مرد. حضرت فرمود: کَفَى بِالدَّهْر واعظاً وَ کَفَى بِالْمَوْتِ مُفَرقاً؛ روزگار برای پند دادن و مرگ برای جدا کردن کافی است. اگر وضع و حال او را در قبر می دیدی، تا پایان عمر می گریستی.[۷]
حقوق همسایه و حق برادری
یکی از یاران رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) دیرتر از دیگر یاران آن حضرت، خدمت ایشان رسید. پیامبر (ص) پرسید: چرا دیر کردی؟ او پاسخ داد: ای رسول خدا! لباسی برای پوشیدن نداشتم تا بیایم و به زحمت توانستم لباسی تهیه کنم. به همین خاطر دیر شد.
حضرت به او فرمود: آیا همسایه ای نداشتی که دو جامه داشته باشد و یکی را به تو امانت دهد؟ او گفت: آری ای رسول خدا! همسایه ای دارم. حضرت فرمود: ما هذا لک باخ؛ این که تو آن قدر به وی نزدیک نیستی (که جامه ای از او امانت بگیری) برادر تو نیست.[۸]
این حدیث تصریح دارد به این که صمیمیت و پیوند برادری میان همسایگان، در منشور اسلامی حقوق همسایه نهفته است و همسایه ها باید در هر حال به ویژه در هنگام نیازمندی، با یکدیگر دوستی و نزدیکی برادرانه داشته و نیازهای یکدیگر را برآورده کنند.
سفارش به مدارا و رعایت حقوق همسایه مردم آزار
یکی از اصحاب امام صادق (علیه السلام) به نام عمرو بن عکرمه همسایه ای داشت که اهل رعایت حقوق همسایه نبود و پیوسته از او اذیت و آزار می دید به گونه ای که دیگر از آزار و اذیت هایش به ستوه آمده بود. نزد حضرت رفت و با ناراحتی عرض کرد: ای فرزند رسول خدا! همسایه ای دارم که پیوسته مرا آزار می دهد، با او چه کنم؟ حضرت ضمن بیان اهمیت حقوق همسایه به او فرمود: با او رفتاری مهربانانه داشته باش!
او که دل پری از همسایه اش داشت، با خشم گفت: خدا او را نیامرزد. امام با شنیدن این سخن او، ناراحت شد و روی برگرداند و دیگر سخنی نگفت.
عمرو که آثار ناخشنودی را در چهره امام دید، برای توجیه سخنش گفت: آخر این همسایه خیلی مرا آزار می دهد و رفتار بدی با من دارد. حضرت به او فرمود: آیا خیال می کنی که با بدرفتاری با او، به حق خود می رسی؟ عمرو پاسخ داد: البته! اگر بخواهم حریف او هستم! حضرت فرمود:
همسایه تو، مرد حسودی است و در مورد نعمت هایی که پروردگار از بخشش و مهربانی خود به دیگران می دهد، حسادت می ورزد. از این رو، اگر آن کسی که دارای نعمت های الهی شده است اهل و عیال داشته باشد، او به اهل و عیال او آزار می رساند و اگر اهل و عیال نداشته باشد و خدمتکار داشته باشد به خدمتکار او آزار می رساند و اگر خدمتکار هم نداشته باشد، شب ها را تا صبح بیدار می ماند و روزها را با خشم به پایان می رساند.[۹]
نفرین بر همسایه مردم آزار!
یکی از یاران امام صادق (علیه السلام) به نام اسحاق بن عمار، همسایه ای بی شرم و مردم آزار داشت که حقوق همسایه را رعایت نمی کرد و با مسلمانان به ویژه شیعیان، بدرفتاری می نمود و چون اسحاق بن عمار یکی از شاگردان امام صادق (علیه السلام) بود، او را بسیار آزار می داد.
از این رو، روزی نزد حضرت رفت و از همسایه خود که دشمن اهل بیت (علیهم السلام) و پیروان او بود، شکایت کرد. امام به او فرمود: او را نفرین کن و بگذار خدا بین شما داوری کند. او به خانه رفت و همسایه اش را نفرین کرد؛ اما نتیجه ای نگرفت.
بار دیگر خدمت امام صادق (علیه السلام) آمد و گفت: او را نفرین کردم اما نتیجه ای نگرفتم. امام دوباره به او فرمود: باز هم او را نفرین کن که خدا شرش را به خودش برگرداند. عرض کرد: او را نفرین کردم؛ ولی نتیجه ای نگرفتم. حضرت پرسید: او را چگونه نفرین کردی؟ پاسخ داد: وقتی که با او روبرو شدم. امام فرمود: نه! بلکه او را در خلوت و وقتی با او رو در رو نیستی نفرین کن.
شاید امام می خواستند که نفرین او، به خاطر خشم نباشد و به خاطر خدا باشد تا خدا، خود، بین او همسایه اش داوری کند. او نیز در خلوت وی را نفرین کرد و پس از مدتی کوتاه باخبر شد که مرد همسایه آزار، از دنیا رفته است.[۱۰]
تاوان سنگین بی توجهی به حقوق همسایه
روزی یکی از یاران امام صادق (علیه السلام) به نام کاهلی نزد حضرت رفت و در مورد حقوق همسایه و شیوه رفتار و تعامل درست با همسایگان از امام پرسید. امام ضمن پاسخ به او، داستان حضرت یعقوب و یوسف (ع) را نقل کرد و فرمود: برادران یوسف (ع) او را از پدرش یعقوب (ع) جدا کردند و به چاه افکندند و پس از مدتی، برادر تنی او بنیامین نیز طی ماجرایی با برادران خود رفت و بازنگشت.
یعقوب (ع) در حسرت آن دو بسیار گریست تا جایی که چشمانش نابینا شد. روزی با سوز دل به درگاه پروردگار عرض کرد: خداوندا! آیا به من رحم نمی کنی؟ چشمانم را که در حسرت دیدار فرزندانم گرفتی و بین من و آن ها جدایی انداختی!
خدا به او وحی نمود: حتی اگر یوسف و بنیامین را میرانده باشم، برای تو زنده خواهم نمود تا شما را به هم برسانم. اما آیا تو نیز به یاد می آوری که روزی گوسفندی ذبح کردی و بریان نمودی و با هم خوردید اما (حقوق همسایه را رعایت نکردی و) به فلانی و فلانی که در همسایگی تو بودند چیزی از گوشت آن ندادی؟!
یعقوب (ع) دانست که این مصیبتی که به آن دچار شده، برخاسته از مراعات نکردن حال و حقوق همسایه های خود است. از آن پس یعقوب (ع) هر روز که غذایی درست می کرد، فرزندانش را تا فاصله دوری می فرستاد که هر کس غذا نخورده است، به خانه یعقوب بیاید.[۱۱]
سفر حج یا رعایت حقوق همسایه گرسنه؟!
در شهر دمشق مردی پارسا زندگی می کرد و از راه کفشدوزی، امرار معاش می نمود. در یکی از سال ها قصد سفر حج و زیارت خانه خدا نمود و به تهیه مقدمات سفر پرداخت. شبی پسر خردسالش را برای کاری به خانه همسایه فرستاد اما پسر خیلی زود و با حالتی گریان بازگشت.
وقتی از پسر جویای ماجرا شد گفت: وقتی وارد خانه همسایه شدم، دیدم سر سفره نشسته اند و در حال خوردن خوراک گوشت لذیذی هستند. من هم از آن غذا دلم خواست ولی به من ندادند. مرد پارسا برخاست و به خانه همسایه آمد و گفت: پناه بر خدا! شرم نمی کنی که کودکی به خانه تو بیاید و شما گوشت بخوردید و لقمه ای به وی ندهید تا گریان بازگردد؟!
وقتی همسایه سخن او را شنید بی اختیار گریست و گفت: ای جوانمرد! ما را رسوا نکن! اکنون ناچارم حقیقت ماجرا را به تو بگویم: حدود پنج شبانه روز بر من و فرزندانم گذشت و ما چیزی برای خوردن نداشتیم.
از فرط گرسنگی، بر خود و خانواده ام بیم تلف شدن داشتم. از این رو، مردار بر ما حلال شد. به صحرا رفتم و مردار گوسفندی را یافتم. تکه ای از گوشت آن را به خانه آوردم و پختم تا فرزندانم بخورند و از گرسنگی هلاک نشوند. از آنجا که می دانستم مردار بر فرزند تو حلال و مباح نیست، به او ندادم.
مرد پارسا از شنیدن این ماجرا بسیار متاثر شد و با خود گفت: پناه بر خدا! اگر من به سفر حج بروم، چه جوابی به درگاه خدا در مورد رعایت حق و حقوق همسایه خواهم داشت وقتی وضع زندگی و معیشت همسایه من این گونه است؟ این چه حج و زیارتی خواهد بود؟ حج من اینجاست!
بی درنگ به خانه آمد و پولی را که برای سفر حج خود پس انداز کرده بود برداشت و به همسایه اش داد تا خرج خود و خانواده اش کند. وقتی موسم حج رسید و حاجیان به سرزمین عرفات رفتند، خواجه ذوالنون مصری، خواب دید که به او گفتند: حج هیچ کدام از حاجیانی که امروز به عرفات رفتند پذیرفته نشد مگر حج آن مردی که در دمشق بود. او قصد حج کرده بود، ولی نیامد. به حرمت وی، خدا حاجیان را آمرزید.[۱۲]
همسایه داری و پرهیز از همسایه آزاری
خاطره همسایه شهید کلاهدوز:
ما در طبقه پایین زندگی می کردیم و آقای کلاهدوز در طبقه بالا. هیچ وقت متوجه ورود و خروج او نشدم. یک شب، اتفاقی در را باز کردم، دیدم پوتین هایش را در آورده و به دست گرفته و از پله ها بالا می رود. فهمیدم طوری رفت و آمد می کرده تا مزاحم همسایه ها نشود. صبح ها چون زود می رفت، ماشین را تا سر کوچه هل می داد و سپس آن را روشن می کرد تا مبادا مزاحم کسی شود.[۱۳]
پاداش همسایه کافر اما مهربان
از امام کاظم (علیه السلام) نقل شده: در بنی اسرائیل مرد مومنی بود که همسایه کافری داشت و این کافر، همیشه به رعایت حقوق همسایه ها اهتمام داشت و به او و دیگر مومنین، نیکی و مهربانی می کرد.
وقتی آن مرد کافر مرد، خداوند برای او خانه ای از خاکی مخصوص در برزخ قرار داد که وی را از آتش برزخ و جهنم حفظ کند. در برزخ به این کافر گفته شد: خداوند این جایگاه را به خاطر خوبی و مهربانی که به فلان همسایه مومن ات کردی، به تو بخشیده است و با حرارت آتش نمی سوزی.[۱۴]
نتیجه گیری
یکی از حقوق مهمی که هر مسلمان باید رعایت کند، حق همسایگی و رعایت حقوق همسایه است که در آموزه های اسلام به آن زیاد سفارش شده است.
در سیره و گفتار پیامبر (ص) و معصومان (ع) همواره بر همسایه داری و پرهیز از همسایه آزاری تاکید شده و همان طور که در داستان های فوق خواندیم، حتی در موارد شدید همسایه آزاری، به رعایت حقوق همسایه، مدارا، واگذاردن داوری به خدا و پرهیز از واکنش متقابل توصیه شده است.
گردآوری و بازنویسی: حسین فاضلی
پی نوشت ها
[۱] . شیخ صدوق، علل الشرایع، ج۱ ص۱۸۲
[۲] . شیخ کلینی، کافی، ج۴ ص۷۷۵
[۳] . علامه مجلسی، بحارالانوار، ج۲۲ ص۱۲۲
[۴] . محدث نوری، مستدرک الوسائل، ج۸ ص۲۱۰
[۵] . علامه مجلسی، بحارالانوار، ج۱۸ ص۴۲
[۶] . حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۲ ص۱۲۶
[۷] . ابی فراس، مجموعه ورام، ج۲ ص۲۱۵
[۸] . حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۲ ص۲۷
[۹] . شیخ کلینی، کافی، ج۴ ص۷۵۳
[۱۰] . حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۷ ص۱۳۳
[۱۱] . شیخ کلینی، کافی، ج۴ ص۷۵۶
[۱۲] . پند پیران، ص ۱۰۵ و ۱۰۶
[۱۳] . فصلنامه مکاتبه و اندیشه، ص ۱۸۰(با تغییر در متن)
[۱۴] . حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۶ ص۲۸۹
منابع
- شیخ کلینی، محمد بن یعقوب؛ کافی؛ قم؛ انتشارات دارالحدیث؛ چاپ اول؛ ۱۴۲۹ ق
- علامه مجلسی، محمد باقر؛ بحارالانوار؛ بیروت؛ دار احیاء التراث العربی؛ چاپ دوم؛ ۱۴۰۳ ق
- شیخ صدوق، محمد بن علی بن بابویه؛ علل الشرایع؛ قم؛ کتابفروشی داروی؛ چاپ اول؛ ۱۳۸۵ ش
- محدث نوری، میرزا حسین؛ مستدرک الوسائل؛ قم؛ موسسه آل البیت (ع)؛ چاپ اول؛ ۱۴۰۸ ق
- شیخ حر عاملی، محمد بن حسن؛ وسائل الشیعه؛ قم؛ موسسه آل البیت (ع)؛ چاپ اول؛ ۱۴۰۹ ق
- ورام بن ابی فراس، مجموعه ورام؛ قم؛ مکتبه فقیه؛ چاپ اول؛ ۱۴۱۰ ق
- مولف گمنام؛ پند پیران؛ تصحیح جلال متینی؛ تهران؛ انتشارات بنیاد فرهنگ ایران؛ ۱۳۵۷ ش