- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 6 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
واژه سخاوت از ریشه سَخا گرفته شده است. وقتی گفته می شود سَخا النارَ به این معنی است که خاکستر آتش را از آتش پاک کنند تا بهتر بسوزد و روشن شود؛ همان طور که آتش اطراف خود را روشن کرده خانه را گرم نگه می دارد سخاوت نیز موجب روشنائی و گرم کردن جامعه و کانون خانواده ها و زمینه سازی برای بهره مندی بینوایان است. جود و سخاوت از هنجارهای اخلاقی است که دین اسلام بسیار بر آن تأکید نموده است.
خداوند متعال در آیه دویست و هفتاد و پنجم سوره دوم (بقره) فرموده است «کسانى که اموال خود را شب و روز و پوشیده و آشکار انفاق مىکنند، پاداش آنان براى ایشان نزد پروردگارشان است و بیمى بر ایشان نیست و آنان اندوهگین نمىشوند.» این آیه، در شأن على بن ابى طالب (علیه السّلام) نازل شده است، که چهار درهم داشت، درهمى در شب و درهمى در روز و درهمى پوشیده و درهمى را آشکارا صدقه داد[۱].
و خداوند در آیه هفدهم سوره شصت و چهارم (تغابن) فرموده است «و هر کس از بخل نفس خویش خوددارى کند، همانا که آنان رستگارانند.» پیامبر (صلّى الله علیه و آله) فرمودهاند: دو خصلت در قلب مؤمن فراهم نمىشود، بخل (زفتى) و بد خلقى[۲].
و فرموده است، هرگز در دل بندهیى ایمان و بخل با یک دیگر جمع نمىشوند[۳].
به امام صادق (علیه السّلام) گفته شد، چه خصلتى براى مرد از همه چیزى نکوتر است؟
فرمود: وقارى که آمیخته با هیبت و بیم نباشد و بخشندگى، بدون اینکه در مقابل آن جبران بخواهد و سرگرمى به غیر از کالاى دنیایى[۴].
همان حضرت فرموده است، گزیدگان و نیکان شما، بخشندگان شمایند و بدان شما، بخیلان شمایند و از کارهاى پسندیده، نیکى کردن به برادران است و کوشش و قدم برداشتن براى رفع نیازهاى آنان و این کار موجب به خاک مالیده شدن بینى شیطان و رهایى از دوزخ و وارد شدن به بهشت است. آنگاه به جمیل[۵] فرمود: اى جمیل! این
خبر را به اصحاب گزیده و رو سپید خود بگو. جمیل مىگوید، گفتم: قربانت گردم یاران گزینه من چه کسانند؟ فرمود: کسانى که نسبت به برادران دینى خود در سختى و راحتى نکوکارند. جمیل سپس خود در این مورد توضیح داده و گفته است: این کار براى توانگران آسان است و خداوند آنانى را که نیازمندند و در عین حال، دیگران را بر خود برمىگزینند، ستوده و فرموده است، هر کس بخل نفس خویش را نگهدارى کند، رستگار است.
امام باقر (علیه السّلام) فرموده است، با چهار کس نزدیک مشو و برادرى مکن، احمق و بخیل و جبان و دروغگو. که احمق هر چند مىخواهد به تو سود رساند، ولى زیان مىزند. بخیل از تو مىگیرد و چیزى به تو نمىدهد. جبان از تو و از پدر و مادر خود مىگریزد. دروغگو هم بر فرض که گاهى راست بگوید، او را نمىتوان تصدیق کرد[۶].
همان حضرت فرموده است، چند اسیر را به حضور پیامبر آوردند، دستور فرمودند همه آنان جز یک تن را اعدام کنند. آن مرد گفت: اى رسول خدا! چگونه مرا از میان ایشان آزاد فرمودید؟ فرمودند: جبریل از سوى خداوند به من خبر داد که در تو پنج خصلت است که خدا و رسول خدا آن را دوست دارند، غیرت نسبت به همسر و سخا و خوش خلقى و شجاعت و راست گفتارى. آن مرد چون این سخن را شنید، مسلمان و داراى اسلام پسندیده شد و در جنگى همراه پیامبر (صلّى الله علیه و آله) چنان جنگ و پایدارى کرد که شهید شد[۷].
پیامبر (صلّى الله علیه و آله) فرمودهاند: سخاوتمندتر مردم کسى است که زکات مالش را بپردازد و پر ارزشترین مردم در این جهان، آن کس است که براى این جهان ارزشى قائل نباشد. (دنیا در نظرش مهم و ارزشمند نباشد.) و از همه مردم کم آسایشتر، بخیل است و بخیلتر مردم آن کس است که از پرداخت آنچه خدا بر او واجب فرموده است، بخل بورزد[۸].
امیر المؤمنین على (علیه السّلام) فرموده است، سروران این جهان، سخاوتمندان و سروران آن جهان پرهیزگارانند[۹].
امام صادق (علیه السّلام) فرموده است، شگفت مىکنم از کسى که دنیا به او روى آورد و بخل بورزد و از کسى که دنیا به او پشت کرده باشد و بخل بورزد. زیرا انفاق با اقبال دنیا زیانى نمىرساند و امساک با ادبار دنیا نفعى براى او ندارد[۱۰].
و فرموده است، خداوند متعال، آیین اسلام را براى شما برگزیده است. با سخا و خوش خلقى نسبت به آن اداى وظیفه کنید.
امیر المؤمنین على (علیه السّلام) فرموده است، زفتى و تنگ چشمى و ننگ و ترس، کاستى است. بخشنده باش ولى مسرف مباش. میانهرو باش و سختگیر مباش. از بخشیدن اندک آزرم مکن، زیرا محروم کردن از آن کمتر است. و فرموده است، شگفت مىکنم از بخیل که نسبت به فقر که از آن گریزان است، شتاب مىکند و توانگرىیى را که جستجو مىکند، از دست مىدهد. در دنیا چون مستمندان زندگى مىکند و در آخرت چون توانگران با او محاسبه مىشود. بخل، گرد آورنده همه بدىهاست و لگامى است که با آن به سوى هر بدى کشیده مىشود[۱۱].
روایت شده است که امیر المؤمنین (علیه السّلام) دو اسیر را به حضور پیامبر (صلّى الله علیه و آله) آورد.
دستور فرمودند اعدام شوند. گردن یکى از ایشان زده شد و چون خواستند گردن دومى را بزنند، جبریل (علیه السّلام) فرود آمد و گفت: اى محمد! خدایت سلام مىرساند و مىفرماید او را مکش که میان قوم خود خوش خلق و سخاوتمند است. مرد یهودى همچنان که منتظر اعدام شدن نشسته بود، از پیامبر پرسید، این فرستاده خداى تو است که براى تو خبر مىآورد؟ فرمود: آرى، گفت: سوگند به خدا که هرگز درهمى اندوخته نکردم و به برادران خود دادم و هرگز از جنگ روى گردان نشدم و چهره ترش نکرد اکنون هم گواهى مىدهم که خدایى جز پروردگار یگانه نیست و تو که محمدى، رسول خدایى، پیامبر فرمودند: این از کسانى است که حسن خلق و سخاوتش او را به بهشت کشاند[۱۲].
پیامبر (صلّى الله علیه و آله) فرمودهاند: شخص سخاوتمند به خدا و بهشت و مردم نزدیک و از دوزخ دور است و بخیل از خدا و بهشت و مردم دور و به دوزخ نزدیک است[۱۳].
همان حضرت فرمودهاند: بخشش، درختى است در بهشت که شاخههاى آن در دنیاست. هر کس به شاخهیى از شاخههاى آن چنگ زند، همان شاخه او را به بهشت مىکشاند و بخل هم درختى است در دوزخ که شاخههاى آن در دنیاست، هر کس به شاخهیى از آن بیاویزد، همان شاخه او را به دوزخ مىبرد[۱۴].
امام سجاد (علیه السّلام) فرموده است، سروران این جهان سخاوتمندان، و سروران آن جهان، پرهیزگارانند.
پیامبر (صلّى الله علیه و آله) فرمودهاند: اى على! بخشنده باش که خداوند هر بخشنده را دوست دارد و هر کس براى حاجتى پیش تو مىآید آن را برآور که بر فرض او شایسته نباشد، تو شایسته برآوردن حاجت اویى[۱۵].
شاعر چنین سروده است، «اى نگاه دارنده مال! چه اندازه بخل مىورزى و از خداوند طمع آن را دارى که جاودانه با مال خود باشى، آیا هیچ مردهیى با خود مالى برده است؟ آیا نمىبینى که آن را براى دیگرى جمع مىکند.» دیگرى گفته است «بخل آدمى، عیب او را میان مردم آشکار مىکند و سخاى او همه عیبهایش را از مردم مىپوشاند. بر خود جامه بخشش بپوش که من مىبینم سخاوت، پوشش همه عیبهاست.» دیگرى گفته است: «مىبینم که آرزو مىکنى تو را ستایش کنند و خداوند این را به شخص بخیل روزى نمىفرماید. چگونه ممکن است شخص شکمباره که بسیار منت مىنهد و اندک مىبخشد، سرورى کند؟».
و سروده شده است «هنگامى که دنیا به تو روى آورده است، هرگز بخل مورز که در آن حال، بخشش و زیاده روى در آن، چیزى از آن نمىکاهد و اگر دنیا پشت کند، در آن صورت شایستهتر است که آن را ببخشى، زیرا دنیا پایدار نیست و شکر و سپاس بخشش، باز مىماند.».
و نیز سروده شده است:
«چون عیبها و آفتها جمع شود، بخل، بدترین آنهاست و بدتر از بخل، وعده دادنهاى نادرست و طول دادن در برآوردن آن است.
در وعدهیى که دروغ باشد، خیرى نیست و نیز در گفتارى که کردار مخالف آن باشد، خیرى وجود ندارد.»
پی نوشت:
[۱] . این شأن نزول در منابع اهل سنت هم آمده است. از جمله، رجوع کنید به تفسیر کشاف زمخشرى، ص ۳۹۸، ج ۱، چاپ انتشارات آفتاب، تهران، بدون تاریخ، و به اسباب النزول واحدى، ص ۶۴٫
[۲] . به نقل از ترمذى، ص ۱۴۱، ج ۸، در احیاء علوم الدین غزالى، ص ۱۷۹۰، چاپ دار الشعب قاهره، آمده است.
[۳] . در محجه البیضاء، ص ۷۴، ج ۶، آمده و منبع آن مستدرک حاکم ذکر شده است.
[۴] . در مشکاه الانوار طبرسى، ص ۲۳۱ هم از همین کتاب روضه الواعظین آمده است.
[۵] . ظاهرا مقصود جمیل بن دراج یا جمیل بن صالح اسدى است که هر دو از راویان مورد اعتمادند. شرح حالشان در رجال نجاشى، ص ۹۲، چاپ قم، آمده است.
[۶] . در خصال، صفحات ۲۲۶ و ۲۵۵، جلد اول، چاپ ۱۳۵۴ شمسى، تهران، آمده است.
[۷] . در خصال، صفحات ۲۲۶ و ۲۵۵، جلد اول، چاپ ۱۳۵۴ شمسى، تهران، آمده است.
[۸] . در مشکاه الانوار طبرسى، صفحات ۲۳۱ و ۲۳۲ هم، به نقل از همین کتاب روضه الواعظین آمده است.
[۹] . در مشکاه الانوار طبرسى، صفحات ۲۳۱ و ۲۳۲ هم، به نقل از همین کتاب روضه الواعظین آمده است.
[۱۰] . در مشکاه الانوار طبرسى، صفحات ۲۳۱ و ۲۳۲ هم، به نقل از همین کتاب روضه الواعظین آمده است.
[۱۱] . این کلمات قصار، ذیل شمارههاى ۳، ۳۴، ۶۴، ۱۲۱ و ۴۷۰ نهج البلاغه، چاپ آقاى فیض الاسلام، آمده است.
[۱۲] . در مشکاه الانوار طبرسى، ص ۲۳۲ هم آمده است.
[۱۳] . در سنن ترمذى، ص ۱۴۰، ج ۸، و احیاء علوم الدین غزالى، ص ۱۷۷۸، آمده است.
[۱۴] . در احیاء علوم الدین، ص ۱۷۷۶، آمده است.
[۱۵] . در مشکاه الانوار طبرسى، ص ۲۳۲ هم آمده است.