- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 5 دقیقه
- توسط : ناظر محتوایی شماره یک
- 0 نظر
هر مکتبی و هر جهانبینی، عالم را از منظری میبیند. نوع نگاه افراد به عالم و خالق آن است که برای آنها قوانینی را خلق میکند تا بتوانند با آن به زندگی خود نظم بدهند و این همان تفاوت زندگی انسانی و زندگی حیوانی است.
بایدها و نبایدها در زندگی ما قوانینی را خلق میکنند که بر اساس آنها فکر میکنیم، تصمیم میگیریم و نظام اجتماعی و تمدن میسازیم. در واقع همینها است که سبک زندگی ما را میسازد. و حالا سؤال اصلی اینجا است که منشأ این بایدها و نبایدها کجا است؟ چه کسی تعیینکننده آن است؟
عینکهایی برای متفاوت دیدن
هر مکتبی و هر جهانبینی، عالم را از منظری میبیند. نوع نگاه افراد به عالم و خالق آن است که برای آنها قوانینی را خلق میکند تا بتوانند با آن به زندگی خود نظم بدهند و این همان تفاوت زندگی انسانی و زندگی حیوانی است. یعنی جهانبینی توحیدی، یک نوع نگاه و سبک زندگی را تعریف میکند و جهانبینی مشرکانه نیز، نوعی دیگر از سبک زندگی را؛ اتفاقی که کم و بیش، میتوانیم در سبک زندگی غربی هم مشاهدهاش کنیم.
جهان غرب در دوران روشنگری و بعد از آن، تمام ادعایش در راستای مدرنیزاسیون و انسان محوری، همه حرفشان همین مساله بود که جهان را باید افقی ساخت؛ جهانی که در آن انسان برای انسان تدبیر میکند. نتیجه این نگاه، یا میشود نزاع وحشیانه میلیونها تصمیم، میلیونها باید و نباید و میلیونها سبک زندگی که همگی بر آمده از نفسانیات و کمبودها و نقصهای انسان ناقص است.
به طور یقین یکی از دلایل تکثر و نامتوازن بودن و بعضا متضاد بودن سبک زندگی انسان جهان امروز که بحرانهایی حل نشدنی میآفریند، به همین مساله بر میگردد. اما دقیقا در مقابل این نوع نگاه به جهان همواره در طول تاریخ، مسیر وحدت و گرایش به توحید، امری فطری بوده است، که با ظهور اسلام ابعاد وسیعتری به خود میگیرد.
مردی با نگاه توحیدی
بعد از انقلاب صنعتی و سیطره استعماری، تفکر و جهانبینی و رفته رفته سبک زندگیهای مدرن و انسان محور در جهان در مقابل نگاههای خدامحورانه، مردی به نام ”خمینی” ادعای متفاوتی را مطرح میکند، و سعی در احیای تمدنی اصیل مبتنی بر نگاه توحیدی اسلام دارد. او معتقد است که: مسلکهاى توحیدى و ادیان آسمانى به همه ابعاد بشر کار دارند؛ از پیش از تولد نوزاد انسانى، نسبت به نظام تشکیل خانواده و چگونگى تربیت او تا دیگر ابعاد زیست او در جهان بـرنامه دارند…
«اسلام براى این انسانى که همه چیز است یعنى از طبیعت یا ماوراى طبیعت تا عالم الوهیت، مراتب دارد. اسلام، تز دارد؛ برنامه دارد. اسلام مىخواهد انسان را یک انسانى بسازد جامع، یعنى رشد به آن طور که هست بدهد. حظّ طبیعت دارد رشد طبیعى به او بدهد، حظ برزخیت دارد، رشد برزخیت به او بدهد، حظّ روحانیت دارد، رشد روحانیت به او بدهد، حظّ عقلانیت دارد، رشد عقلانیت به او بدهد، حظّ الوهیت دارد، رشد الوهیت به او بدهد. همه خطوطى که انسان دارد و به طور نقص است، الان نرسیده است، ادیان آمدهاند که این میوه نارس را رسیدهاش کنند، این میوه ناقص را کاملش کنند…»
توحید عملگرا
در واقع انقلاب اسلامى بر مبناى اصل توحید استوار است که محتواى این اصل در همه شئون جامعه، سایه مى افکند. برای فهم جایگاه توحید، در سبک زندگی امام خمینی (ره) و انقلاب اسلامی باید ابتدا به این سئوال پاسخ بدهیم که توحید چیست؟
توحید به عربی بر وزن تفعیل است و به معنای یکی کردن. یعنی مثلا یک جامعه غیر موحد را یکی کردن. در واقع توحید، غیر از آن که یک بینش فلسفی است، یک شناخت عملزا است. شناختی است که به زندگی انسان جهت و شکل میدهد و به تعبیر امروزی ما سبک زندگی خاص خودش را میآفریند. و عقیدهای است که بنای زندگی فردی و اجتماعی انسانها باید بر پایه آنها نهاده شود. در واقع توحید فقط یک امر فردی نیست که به عبادت صرف مربوط شود، انجام دادن است.
این است سبک ما
به طور کلی کلمه توحید، اقتضائات و ایجابهایی میآورد. همان بایدها و نبایدهایی که در بالا از آن صحبت شد. انسان موحد برای رسیدن به سبک زندگی توحیدی، باید قراردادها و الزامهایی را عملیاتی کند. اینها چیزی فراتر از نماز و روزه و فراتر از دینداریهای حداقلی است که امروزه ما را به آن عادت دادهاند.
یکی از الزامهای اصلی توحید که تاثیر مستقیمی بر سبک زندگی دارد، مساله تعهد عبودیت و اطاعت است: عبادت چیست؟ اطاعت هر کسی به صورت مستقل و بیقید و شرط عبادت اوست. اگر کسی را، یک انسانی، یا یک جامعه انسانی، بیقید و شرط اطاعت بکند، فرمان او را در زندگی خود، در جسم و جان خود، در عمل خود پیشوا بداند او را عبادت کرده است.
خداوند در قرآن، عبادت را به اطاعت معنا میکند، «عَدیِّ بن حاتم طایی در ابتدایی که مسلمان شد، وقتی وارد مدینه شد پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) این آیه را خواندند، به مناسبت زناری که بر گردن او آویخته دیدند ”و اتَّخَذوا اَحبارَهُم وَ رُهبانَهُم اَرباباً مِن دونِ الله و المسیح ابن مریم و ما أمروا إلا لیعبدوا إلها واحدا”
این آیه وقتی به گوش حاتم رسید، اعتراض کرد و گفت: ای رسول خدا! ما کی احبار و رهبانمان برایمان خدا و رب محسوب شدند؟ کی آنها را عبادت کردهایم؟
منظورشان از عبادت، همان عبادتهای ظاهری و نماز و تقدیس بود. پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) پاسخ دادند: بله، در مقابل آنها سجده نکردید ولی آنچه آنها گفتند بیقید و شرط پذیرفتید. پیش شما حرامهای خدا را حلال و حلالهای خدا را حرام وانمود کردند و شما بیآن که در صدد باشید که حقیقت مطلب را بفهمید از آنچه آنان گفتند بیقید و شرط اطاعت کردید(طرح اندیشه اسلامی در قرآن؛ سید علی حسینی خامنهای – ص۲۴۴).
نگاهی فراتر از ظاهر
در اسلام نمیتوانی عبادت کنی ولی در ساحت سبک زندگی و مدل زندگیات به گونه دیگری رفتار کنی. دامنه توحید در اسلام چیزی وسیعتر از نماز و روزه و عبادتهای فردی و بیروح است.
در این نگاه، معاشرت و روابط اجتماعی، کار کردن، مصرف کردن، دوستی کردن و دشمنی کردن، همه و همه بر محور یک اصل وحدت بخش شکل میگیرد. و در عین حال همه اجزای زندگی فرد موحد ابتدائاً و جامعه توحیدی در شکل کلانتر آن به طور متوازن و هماهنگ با هم قرار دارد. این نکته را در سبک زندگی توحیدی مردی به نام خمینی (ره) که انقلاب و دگرگونی عظیم و بیبدیلی در جهانی که در سیطره شرق و غرب گرفتار بود، به وضوح میتوان دید.
یک مصداق امروزی
در سبک زندگی امام خمینی (ره) و اندیشه توحیدی و جامعیّت توحیدی ایشان، حقیقت، همبستگی و انسجامی دینی وجود دارد. این همبستگی و انسجام دینی به قدری در زندگیشان جریان داشت اگر لیوان آبی میخوردند، نصف آن را بیرون نمیریختند، بلکه روی آن یک دستمال کاغذی میگذاشتند و یکی، دو ساعت بعد، بقیه آن آب را استفاده میکردند و اگر این دستمال کاغذی را چهار تکه میکردند یک تکه را استفاده و سه تکه باقی مانده را بعداً استفاده میکردند.
در این عملشان یک حقیقتی، یک نوری، یک جلوهای نهفته بود که تطابق میکرد با آن خالصانهترین لحظاتی که در دل شب، ایشان با خدای خود برقرار میکردند، اینها یک حقیقت است. امام (ره) وقتی میگوید: «آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند».
در این سخن همان حقیقتی نهفته است که در نیایش خود میگویند: «الهی حب لی کمال الانقطاع الیک». این همه بر میگردد به جامعیتی که از جهانبینی توحیدی در سبک زندگی حاصل میشود. وقتی محور، غایت و مبدا یک چیز باشد، و آدمی همچون انسان کامل مطابق مدل توصیه شده عمل کند همه رفتارهایش یک معنا میدهد.
اینچنین است موحد
در خصوص تاثیرات روانی توحید در فرد موحد میتوان گفت:
فرد موحد، دارای وسعت افق دید میشود. موحد از تنگ نظریها، کوتهبینیها و بسیاری از رذایل اخلاقی به دور است.
در کنار نیازهای مادی صدها نیاز دیگر را میبیند و در عین حال برای دنیا آخری قائل نیست، چرا که دنیا را متصل به آخرت میبیند و آخرت را با دنیا سر و ته یک طومار میبیند
نگاه توحیدی ریشه ترس را در انسان میخشکاند. و مهمترین تاثیر روانی توحید در روح یک انسان این است که در راه خدا، در راه تکلیف، در راه آنچه که هدف وجود خود تشخیص میدهد، از هیچ کسی به جز خداهراسی ندارد. و چقدر با این شیوه ریشه بسیاری از بیماریهای روانی که امروزه ناشی از بیهویتی زندگیهای مدرن و این دنیایی است، خشکانیده میشود.
و به وضوح این مصادیقی که ذکر شد را میتوان در سبک زندگی و نوع مواجهه حضرت امام خمینی (ره) با همه مسائل مشاهده کرد. و سئوال اینجاست که جایگاه توحید در زندگیهای ما کجا است؟ سبک زندگیهایمان چقدر با اهداف انقلاب اسلامی که رسیدن به جامعه توحیدی است فاصله دارد.
ماخذ: صحیفه امام خمینی (ره) طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن – سید علی حسینی خامنهای – انتشارات صهبا
منبع: ماهنامه ماه تی تی استان مازندران