- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 7 دقیقه
- توسط : ناظر محتوایی شماره یک
- 0 نظر
یکی از رسالتهای مهم روحانیت، ارائه مدل اسلامی از سبک زندگی متناسب با آموزههای اسلامی است. چرا که امروزه با هجم وسیع تبلیغات غرب در تحمیل فرهنگ غربی به عنوان بهترین مدل زندگی، فرهنگ زندگی مسلمین دچار اختلالات فراوان گشته است. از این رو روحانیت به جهت جایگاه تبلغی و هدایتی که نسبت به مردم دارد، میبایست در این راستا اقدام نماید.
این نوشته مدعی آن است که میتواند مبنایی برای ارائه سبک زندگی متناسب با آموزههای اسلامی باشد تا مبلغان محترم بر این اساس به ارائه سبک زندگی انسان مسلمان معاصر بپردازد.
۱- چرایی بحث از «سبک زندگی» در این عصر از توصیف و ترسیم یک نوع خاص از سبک زندگی مهمتر و راهگشاتر است و شاید با پرسش از خود ِ «سبک زندگی» بتوانیم معیارهایی را در تعیین سبک زندگی مطلوب به دست آوریم: چرا ما از «سبک زندگی» پرسش میکنیم؟ چرا «سبک زندگی» متعلق شناخت و معرفت ما قرار گرفته است؟
۲- پرسش از «سبک زندگی»، فرع بر قبول دو امر است: ۱- تغییر و تحول در زندگیها ۲- کثرت الگوها؛ و الا اگر هیچ تغییر چشمگیری و یا کثرت الگویی نبود، پرسش از «سبک زندگی» عبث و بیهوده بود. پس معناداری پرسش مذکور موجب پذیرش تغییر و تحول در زندگی بشر و کثرت و تنوع در الگوهاست.
البته اثبات این مطلب دشوار و پیچیده نیست فقط با اندکی مطالعه دیروز و امروز خودمان روشن خواهد شد که «منِ» در عصر پیکان و رادیو یک سبک میزیستم یعنی ارتباط برقرار میکردم و امروز در عصر رایانه و اینترنت و دولت الکترونیک نحوهای دیگر ارتباطم. بنابراین کم و کیف و چند و چون ارتباطات من تغییر کرده است و خود این تغییرات کثرتی را به همراه دارد لذا انتخابهای گوناگونی در زمینه سبک زندگی وجود دارد. به عبارت دیگر، سبکی شدن زندگی نتیجه تغییرات در زندگی و کثرتهای مدلی آن است.
۳- سبک زندگی، عنوانی است که از دیرباز از مطالبات جدی انسان بوده و آدمی همواره برای رسیدن به اهداف خود و غلبه بر مشکلات فردی و اجتماعی در جستجوی آن بوده است لذا مدح یا ذم تغییر و کثرت در سبک زندگی و یا ایستایی و وحدت در آن، از جمله مباحث پر چالش در دورههای مختلف زندگی بشر، به خصوص در عصر جدید بوده است.
متفکران و مصلحان اجتماعی هر یک به اقتضای شرایط زمانی و مکانی که در آن قرار گرفته بودند علیه سبک زندگی رایج قیام کردند و طرح نویی را پیشنهاد میکردند تا همگان به شیوه نوین زندگی بدان روی آورند؛ شیوهای که سعادت را به همراه دارد. بنابراین انتخاب سبک زندگی در سعادت آدمی و تعیین هویت و شخصیت او تاثیر بسزایی دارد. چرا که میزان مطابقت سبک زندگی انتخابی با نیازهای اصیل فرد و جامعه و هماهنگی با مقتضیات زمان و مکان در رشد و پیشرفت انسان مؤثر است.
۴- مهمترین مفهومی که با مفاهیم هویت و سبک زندگی ارتباطی تنگاتنگ دارد، ارزش است. ارزش، یکی از مولفههای بنیادین فرهنگ انسانی به حساب میآید. در واقع ارزش، مفهوم بنیادین سبک زندگی است و میتوان گفت که سبک زندگی فرد، بازتابی از ارزشهای فرد و هنجارهایی است، که به این ارزشها مربوط میشوند.
ارزشهای انسان حکم روح و هویت حقیقی فرد را دارد که انسان به عشق آنها زندگی میکند و با دلبستگی به آن امور حرکت و پویایی دارد. ارزشهای انسان همچون روح عامل اتصال و یک نواختی زندگی آدمی است که در پس همه تنوعها و تغییرات سلولی در اجزاء مادی زندگی مایه ثبات و وحدت شخصیت آدمی و عامل هویتبخشی است.
۵- پس هر سبک از زندگی از دو سطح ثابت و متغییر برخوردار است سطح ثابت زندگی برآمده از ارزشهای آدمی است و سطح متغیر آن نیز به ظواهر و ابزار زندگی وابسته است. ربط این دو سطح و کشف منشأ این دو از مهمترین بایستههای شناخت لوازم و معیارهای «سبک زندگی» است. از این رو در سبک زندگی باید به عنوان فرآیندی که با تمام ابعاد و زوایای زندگی و با کلیترین مسائل فکری و عقلی تا جزئیترین موضوعات رفتاری انسان ارتباط دارد مورد توجه قرار گیرد.
۶- در منطق اسلام، سطح ثابت زندگی به فطرت انسان بستگی دارد و سطح متغیر آن به طبیعت او. زیرا انسان از دو سطح فطرت و طبیعت برخوردار است؛ فطرت به نحوه هستی روح انسان اطلاق میشود و طبیعت به اقتضاءات جسم و حیات مادی انسان تعلق میگیرد. لذا جمع میان این دو سطح از مهمترین مباحث سبک زندگی و از ذخائر اندیشه ناب اسلامی است.
۷- قرآن کریم انسان را دارای فطرت الهی میداند که زوالناپذیر و بیتغببر است معرفی میکند و از انسان میخواهد بدان روی آورد و تمام امورات خود را با این ملاک و معیار حقیقی که ریشه در هستی و وجود انسان دارد تطبیق دهد.
«فأفم وجهک لدین حنیفا فطرت الله التی فطر الناس علیها لا تبدیل لخلق الله»(روم/۳۰)
در این نگاه، فطرت که خلقت خاص و آفرینش ویژه است، اصلیترین سرمایه و برترین رهتوشهای است که خداوندگار عالم، انسان را از نعمت آن بهرهمند ساخته است که راه رشد و شکوفایی بیابد. بر این اساس، فطرت میتواند پایه محکم سبک زندگی انسان قرار گیرد تا در پرتو این حقیقت ثابت، پایدار و همگانی که در نحوه هستی و خلقت آدمی است سبکی از زندگی را رقم زند که به «زندگی فطری» منتهی شود؛ زیرا بر ارزشهای فطری استوار است. فطرت انسان حداقل بر سه اصل و ارزش زیر استوار است:
۱- حقطلبی
۲- مطلقخواهی
۳- زیباییدوستی
۸- اگر سبک زندگی، فعل و انفعال فرد را در محیط زندگی او نشان میدهد که اصلی انسجام بخش بر آن حاکم است و عرصهای از زندگی را تحت پوشش دارد؛ سبک زندگی فطری مجموعه رفتارها و کنشهایی است که مبتنی بر ارزشهای فطری انسان بنا شده است تا گام به گام در مسیر سعادت و تعالی قرار بگیرد.
از این رو، این طرز تلقی از سبک زندگی ریشهای عمیق در وجود و هویت حقیقی آدمی دارد که بر اغراض، نیات، معانی و تفاسیر فرد از زندگی و حیات سایه میافکند و زندگی روزمره او را معنایی متعالی میبخشد و انسان را از روزمرگی خسته کننده و تکرار مکررات نجات میدهد به نحوی که لحظه به لحظه حیات در حال نو شدن و صیرورت وجودی است.
در این سبک، ظواهر و روبناهای زندگی (مانند شیوه پوشش، تنوع غذایی، نوع خودرو، سبک معماری منزل، میزان و تنوع مصرف، انواع سرگرمی و نیز رفتارهای اجتماعی مانند عادات و رسوم، شیوه برخورد و سخن گفتن، شیوه برپایی مراسم و جشنها و بسیاری از موارد دیگر) نیز با فطرت هماهنگ میشوند و سمت و سوی حیات آدمی را فطری میکنند لذا انسان دچار تضاد درونی و پارادوکس دنیا و آخرت؛ لذت و حکمت؛ شهوت و معنویت و معیشت و ابدیت نخواهد شد.
زندگی فطری در تعادل و تعامل سالم جنبه زمینی(ناسوتی) انسان با بعد ملکوتی و فرشته خویی او شکل میگیرد و رشد و شکوفایی همه جانبه و نه کاریکاتوری بر زندگی انسان سایه میافکند. یعنی همه ابعاد وجودی انسان و همه قوای آن به میزان ضروری و لازم یکدیگر را برای رساندن به سعادت یاری میرسانند.
در مقابل سبک زندگی فطری، سبک زندگی برآمده از تبلیغات بازار و مد یا بر اساس نیازهای کاذب یا درجه دو انسانی است که به به رشد و شکوفایی کاریکاتوری انسان چشم دوخته است رشدی که بر پایه تضاد درون و بیرون؛ پارادوکس دنیا و آخرت و جدایی شهوت و معنویت شکل گرفته است.
بنابراین فطرت، نورافکن زندگی است که با محوریت ارزش های فطری سبک زندگی فطری شکل میگیرد که رو به تعالی و سعادت دارد.
اسلام به عنوان کاملترین مکتب زندگی، جامعترین و در عین حال زیباترین سبک زندگی را که مطابق با خواست فطری بشر نیز میباشد، مطرح کرده و برای تمامی جزئیات زندگی فردی و اجتماعی بر اساس زیر بنای فطری و وجودی انسان دستورالعمل ارائه نموده است. از جمله این ساحتها میتوان به موارد سیمای ظاهر، نحوه سکونت و محل آن، کار، خودرو، کالاهای مصرفی، خوراک، ارتباط زن و مرد، روابط اجتماعی و موارد بسیار دیگر اشاره کرد که همگی در یک مسیر هماهنگ شکل گرفتهاند.
یکی از عرفای اسلامی مینویسد:
«خدای تعالی جمله ارواح را در عالم، در اصل فطرت پاک و مطهّر آفریده است؛ اما چون به این عالم سِفلی به طلب کمال آمدند، بعضی به این عالم فریفته شدند و در راه بماندند و این فریفته شدن معلول تربیت ناروا است چنانچه رسول الله(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: کل مولود یولد علی فطرته فابواه یهوّدانه و بنصّرانه و بمجّسانه»(الانسان الکامل، عزیزالدین نسفی، ص۶۰)
۹- بر اساس همین پایه نظری، گنجینههای حدیثی و ادبیات علمی و هنری اسلامی مشحون از فرهنگ غنی برای ترسیم زندگی فطری است با نگاهی به سیاست نامه ها، مکاتبات اخلاقی، دیوانهای اشعار و مجموعه نثرهای ادیبانه ایران اسلامی نشانههای فراوان سبک زندگی فطری بر پایه حکمت و اشراق خود نمایی میکند.
لذا سبک زندگی برآمده از ادبیات غنی ایرانی – اسلامی بر اساس مبنای فطری آن توجه به غربت نفس، مفتوح بودن باب ملکوت، تعادل و اعتدال، خودشناسی، تقویت اندیشه، تقید شرعی، دلسوز و غمخوار مردم بودن، صلحطلبی، عدالتخواهی و در نهایت وصال و لقاء باریتعالی از جمله ملاکها و معیارهای سبک زندگی اسلامی است.
چو سرو سنبله بالا روش باش بنفشه وار سوی پست منگر
۱۰- بنابراین راهکار عملی و اصلی در تبیین سبک زندگی فطری، تقویت فطرت است تا آن که با زدودن موانع، نو او بر افکار، نیات و رفتارهای انسان سایه افکند و در پرتو نور الهی آن زندگی خداگونهای را رقم زد. از این رو توجه به تربیت – به معنای شکوفایی فطرت- امری مهم و ضروری در تعیین سبک زندگی است و این وظیفه محدود به دورهای خاص نیست بلکه از پیش از تولد آغاز میشود.
نتایج مطالعات حکایت از آن دارند که سبک زندگی افراد تنها به آموختنیهای دوران رشد آنها ارتباط ندارد، بلکه عملکرد مادران باردار در دوران جنینی کودک، رفتارهای پدر و محیط پیرامونی بر نحوه سبک زندگی تاثیرگذار است؛ و از سوی دیگر با تمرکز بر آموزش و پرورش به ویژه پرورش فطری افراد، حس حقطلبی، مطلقخواهی و زیباییدوستی را در کودک افزایش داد تا مسیر آینده زندگی خود را بر اساس نور فطرت بنا نماید.
ای دل مباش یک دم خالی ز عشق و مستی وان گه برو که رستی از نیستی و هستی
گر جان به تن ببینی مشغول کار او شو هر قبلهای که بینی بهتر ز خودپرستی
با ضعف و ناتوانی همچون نسیم خوش باش بیماری اندر این ره بهتر ز تندرستی
در مذهب طریقت خامی نشان کفر است آری طریق دولت چالاکی است و چستی
تا فضل و عقل بینی بی معرفت نشینی یک نکته ات بگویم خود را مبین که رستی
در آستان جانان از آسمان میندیش کز اوج سربلندی افتی به خاک پستی
خار ار چه جان بکاهد گل عذر آن بخواهد سهل است تلخی میدر جنب ذوق مستی
صوفی پیاله پیما حافظ قرابه پرهیز ای کوته آستینان تا کی درازدستی
منبع: تبیان؛ تهیه و تولید: سید مهدی موسوی