- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 9 دقیقه
- توسط : ناظر محتوایی شماره یک
- 0 نظر
جوامع اسلامی، دچار التقاط شدید فکری و رفتاری هستند. پس از چند سده پیشرفت تمدنی در جوامع اسلامی، هجوم دشمنان صلیبی و غیر صلیبی و جنگهای پیاپی و درگیریهای داخلی و نیز تکفیر مسلمانان از سوی برخی از مذاهب اسلامی، جامعه اسلامی عقب گردی به سمت و سوی جاهلیتی جدید داشت.
این عقبگرد همراه با پذیرش فرهنگهای مسلطی بود که در سدههای اخیر توان علمی خود را در فنآوریهای مادی نشان داده و در این عرصهها پیشرفتهای چشمگیری داشتهاند. این گونه است که نوعی سبک زندگی التقاط در فکر و رفتار در جوامع اسلامی شکل گرفت که نه تنها عامل پیشرفت نشد، بلکه موجبات افزایش عقب افتادگی جوامع اسلامی و تسلط دشمنان دین و ملت شد.
نویسنده در این مطلب بر آن است تا با بررسی سبک زیستی در جوامع اسلامی و علل مشکلات کنونی جهان اسلام، راه کار برونرفت را تبیین کرده و اثبات نماید که تنها راه همانا بازگشت به سبک زندگی اسلامی با بازخوانی و به کارگیری آموزههای قرآنی است. با هم این مطلب را از نظر میگذرانیم.
مفهومشناسی سبک زندگی
سبک زندگی، یک اصطلاح جدید است که در انگلیسی از آن به life style تعبیر میشود. در علوم اجتماعی، سبک زندگی غیر از شیوه زندگی دانسته شده که در انگلیسی از آن به way of life یاد شده است؛ چرا که شیوه زندگی، مفهومی عام و کلی است که هر گونه شیوه و اسلوب زندگی را در همه تمدنها و ادوار تاریخ بشر اعم از دورانهای ماقبل مدرن و دوران جدید و حتی پسا مدرن را نیز در بر میگیرد.
اما سبک زندگی، سبک زندگی نظامواره و سیستم خاصی از زندگی است که به یک فرد، خانواده یا جامعه هویتی خاص میبخشد. این نظامواره هندسه کلی رفتار بیرونی است که افراد، خانوادهها و جوامع را از یکدیگر متمایز میکند و هویتهایی متمایز میبخشد.
سبک زندگی از این حیث، مجموعهای کم و بیش جامع و منسجم از عملکردهای روزمره یک فرد است که نه تنها برآورنده حاجات و نیازهای مادی و معنوی وی است، که متضمن فحوایی فلسفی نیز هست. این فحوای فلسفی همان روایت خاصی است که وی با سبک زندگی خود آن را در برابر دیگران تجسم و تجسد میبخشد.
این روایت را میتوان در آداب و هیئت ترکیبی آنها و رفتارها و جلوههای ظاهری مورد خوانش و قرائت قرار داد؛ همچون بستهای همبسته و پیوسته شامل : مصرف، معاشرت، پوشش، نوع بیان و حرف زدن، ادبیات محاورهای، تفریح، اوقات فراغت، آرایش ظاهری، طرز خوراک، معماری و شهرسازی، دکوراسیون منزل، آداب دینی و مناسک مذهبی / عبادی و … اینها همه جلوههای رفتاری راوی هویت و شخصیت ما در محیط زندگی و نشانهای روشن از عقاید، باورها، ارزشها و علائق ماست که ترکیب آنها هویت شخصی و اجتماعی ما را مینمایاند.
پس نسبت میان شیوه زندگی و سبک زندگی، نسبت عموم و خصوص من وجه است؛ چرا که سبک زندگی از دل شیوه زندگی بیرون آمده و تولید میشود. سبک زندگی همان شیوهی زندگی در هنگامی است که در مدل، فرم و صورتهای خاص و ویژهای منجمد و متجسد و قالببندی شود.
به عنوان نمونه در شیوه زندگی غربیها میتوان انواع سبکهای زندگی چون سبک زندگی فرانسوی، سبک زندگی انگلیسی و سبک زندگی آمریکایی را یافت.
عناصر خاصی در ایجاد سبک زندگی نقش دارد. از جمله مهمترین عناصر میتوان به طبقه مدرن اجتماعی، قدرت و پشتوانه اقتصادی طبقه جدید، گفتمان اجتماعی جدید، زندگی روزمره و روزمرگی، فنآوریهای جدید، عادت مصرف بدون نیاز، ظهور جامعه سرمایهداری و حاکمیت مطلق مناسبات سرمایهداری بر جامعه، ظهور مفهوم اوقات فراغت در دوره جدید، رسانهها و مانند آن اشاره کرد.
در سبک زندگی آمریکایی بر اموری چون فردگرایی، آزادیهای فردی، خانواده گریزی، بلکه حتی خانواده ستیزی، مصرفگرایی شدید، سرعت شتاب زده سرسامآور، اضطراب زمان، غذاهای آماده، تنوعطلبی شدید و مانند آن را شناسایی و ردگیری کرد.
“آنتونی گیدنز” سبک زندگی را از مولفههای زندگی مدرن امروزی میداند. به اعتقاد وی دنیای جدید و مدرن گزینههای قابل انتخاب را برای افراد افزایش میدهد و همین مساله موجب میشود تا هر جامعهای برای خود سبکی خاص از زندگی را انتخاب کند.
سبک زندگی که در اینجا مورد بررسی و تحلیل مفهومی آن هستیم، ارتباط با حوزه جامعهشناختی دارد، هر چند که هر فردی نیز میتواند دارای سبک خاص از زندگی باشد که به حوزه روانشناسی تعلق میگیرد. روانشناسان اجتماعی به عملکرد فردی افراد در سبک زندگی توجه دارند، زیرا سبک خاص زندگی هر فردی نیز میتواند با دیگری از همان جامعه بلکه خانواده متفاوت و متمایز باشد.
این تفاوت و تمایزها میتواند در تحلیل شخصیت افراد و رفتارهای او مفید و برای بیان مشکلات و تبیین آنها و نیز توصیههایی جهت برونرفت از مشکلات حاد فردی سازنده باشد.
اما آنچه مهم است، نگاهی کلیتر و فراتر از جنبههای روانشناختی و روانشناختی اجتماعی است، چرا که میخواهیم سبک خاص جامعه را تحلیل کرده و دستورالعملهای کلیتری را برای بهبود وضعیت جامعه ارایه دهیم تا از بن بستهای اجتماعی و نابهنجاریهای رفتاری و بحرانهای اجتماعی رهایی یابیم.
جامعهشناسان تعاریف متعددی را برای سبک زندگی گفتهاند که در برخی از مقالات از جمله مقاله علی عبدی در مقاله «تفاوت شیوه زندگی با سبک زندگی» به آنها اشاره شده است؛ از جمله این تعاریف، میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
۱- “سبک زندگی “مفهومی بسیار مهم است که اغلب برای بیان” روش زندگی مردم “توأم با طیف کاملی ازارزشها، عقاید و فعالیتهای اجنماعی است میتوان گفت سبک زندگی از الگوهای فرهنگی، رفتاری و عاداتی شکل میگیرد و افراد به طور روزمره آنها را در زندگی فردی و اجتماعی خود به کار میگیرند.
افراد به واسطه کنشهای اجتماعی متقابل خود با والدین، دوستان همسالان، آشنایان و رسانههای جمعی الگوهای رفتاری را میآموزند. به عبارتی سبک زندگی شامل فعالیتهای معمول و روزانه است که شخص آنها را در زندگی خود به کار میگیرد. این البته معنای عام و کلی این مفهوم است.
۲- سبک زندگی مجموعهای از ذائقهها، باورها و کردارهای نظاممندی است که یک طبقه یا بخشی از یک طبقهی معین را مشخص میکند. در این راستا، برای مثال سبک زندگی شامل، عقاید سیاسی، باورهای فلسفی، اعتقادات اخلاقی، ترجیحات زیباییشناختی و نیز اعمال جنسی، غذایی، پوشاکی و فرهنگی و غیره میشود.
بر خلاف “سطح زندگی” که با کمیت کالاها و خدمات مطابق است که یک فرد یا یک گروه میتواند در اختیار داشته باشد، بنابراین در یک سطح زندگی واحد، سبکهای زندگی بسیار متفاوتی میتوانند وجود داشته باشند که این امر به باور پیر بوردیو به” عادتوارههای “habitus” متمایز بستگی دارد.
۳- سبکهای زندگی مجموعهای از طرز تلقیها، ارزشها، شیوههای رفتار، حالتها و سلیقهها در هر چیزی را دربرمیگیرد. موسیقی عامه، تلویزیون، آگهیها همه و همه تصورها و تصویرهایی بالقوه از سبک زندگی فراهم میکنند. سبک زندگی فرد، اجزای رفتار شخصی او نیست، لذا غیر معمول نیستند. بیشتر مردم معتقدند که باید سبک زندگیشان را آزادانه انتخاب کنند.
در بیشتر مواقع، مجموعه عناصر سبک زندگی در یکجا جمع میشوند و افراد در یک سبک زندگی مشترک میشوند. به نوعی گروههای اجتماعی اغلب مالک یک نوع سبک زندگی شده و یک سبک خاص را تشکیل میدهند. سبکی شدن زندگی با شکلگیری فرهنگ مردم رابطه نزدیک دارد. مثلا میتوان شناخت لازم از افراد جامعه را از سبک زندگی افراد آن جامعه بدست آورد.
نکته دیگر آن که شیوه زندگی در هر تمدنی، متناسب و ملازم با صورت تمدنی و عالم تاریخی آن تمدن و جامعه است. برای نمونه کتاب شریف ” حلیه المتقین” علامه مجلسی که در دوره صفویه تدوین یافته، خود بسان آئیننامه کامل شیوه زندگی اسلامی – شیعی است که با عالم و صورت تمدنی شیعی و ایرانی عصر صفویه تناسب و تلازم تام دارد.
انواع سبکهای زندگی جدید غربی (آمریکایی و اروپایی) به دلیل عناصر خاص و شبکه مفاهیمی که دارد، در تعارض جدی با روح دیانت و شیوه زندگی دینی و اسلامی/شیعی است.
برای نمونه روزمرگی، یکی از عناصر جدی سبک زندگی غربی است که بدون آن، انواع سبک از زندگی غربی معنایی ندارد. در حالی که روزمرگی در ذات خود ملازم با غفلت و اکنون زدگی است که خود یکی از ثمرات «نیست انگاری» غربی است، حال آن که روح دیانت و زیست مؤمنانه گریزان از غفلت و اکنونزدگی، و ملازم خودآگاهی و بصیرت مؤمنانه است.
لذا سبک زندگی اسلامی/شیعی اقتضائاتی دارد که از جمله اقتضائات تدوین و طراحی دکترین سبک زندگی اسلامی/شیعی، مستلزم تأمل و تفکر دربارهی ماهیت و اقتضائات این گونه از سبک زندگی است. سبک خاصی از زندگی که با روح دیانت و دینداری و زیست مؤمنانه تطابق داشته باشد و اقتضائات دوره جدید و فنآوریهای آن را نیز در نظر آورد.
در پایان میبایست بر این نکته تاکید کرد که سبکهای زندگی در هر عصر و مصری با سبک زندگی در زمان و مکانی دیگر میتواند متفاوت باشد هر چند که در کلیت در یک مجموعه خاص از شیوه زندگی قرار میگیرد. به عنوان نمونه سبک زندگی ایرانی و اسلامی/ شیعی، با سبک زندگی عراقی و اسلامی / شیعی متفاوت است؛ چنان که با سبک زندگی عراقی و اسلامی/ سنی نیز میتواند متفاوت باشد.
بر همین اساس سبک زیستی ایرانی اسلامی/ شیعی در عصر حاضر با عصر قاجار و پیش از آن نیز میتواند متفاوت باشد که هست. با این همه، همه سبکهای زیست در چارچوب کلی شیوه زندگی اسلامی قرار میگیرند.
التقاط در شیوه و سبک زندگی جوامع اسلامی
جوامع اسلامی از دیرباز گرفتار التقاط بودند. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) همانند بسیاری از پیامبران کوشید تا سبک زندگی اسلامی خاص را در چارچوب کلان شیوه زندگی اسلامی ارایه دهد. جامعه مدنی چنان که خداوند میفرماید یک الگو و سرمشق در شیوه و سبک زندگی بوده که با تلاشها و مبارزات پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و مجاهدتهای بسیار در عرصههای جهاد اصغر، کبیر و اکبر تحقق یافته و به عنوان سرمشق به جهانیان معرفی شده است. (بقره، آیه ۱۴۳)
پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به شدت با جنگ با افکار و رفتارهای جاهلی پرداخت؛ زیرا جوامع انسانی هرگز خالی از اندیشه و بینش و نگرشها نیست. از این روست که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به بررسی نقادانه از فرهنگ جاهلی پرداخته و برخی را رد و برخی دیگر را اثبات و امضا میکند.
پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) کوشید تا یک سبک زندگی جدید را در قالب شیوه جدیدی از زیست ارایه دهد که مبتنی بر آموزههای وحیانی قرآن و عقلانی و فطرت بشر است. اما پس از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به سبب ارتباط جامعه مدنی با فرهنگها و تمدنهای دیگر، شیوهها و سبکهای دیگری از زندگی شناسایی شد.
برخی از این فرهنگها و تمدنها به سبب پیشینه قوی تاریخی، مسلمانان را تحت تاثیر قرار دادند و سست ایمانها را به سوی خود کشیدند. این گونه است که از هر شیوه زندگی به ویژه رومی، یونانی، ایرانی و مصری، فکر و رفتاری را انتخاب کردند.
در دو سده نخست اسلامی، چنان جامعه مدنی تحت تاثیر شیوهها و سبکهای دیگر زیستی قرار گرفت که دیگر اثری از شیوه و سبک زیست اسلامی مدنی باقی نماند. اصولا حرکتهای اصلاحی امیرمومنان علی(علیه السلام) در دهه چهارم هجری و سپس حرکت اصلاحی عاشورا در دهه ششم، جز برای اصلاح امت اسلام نبوده است که گرفتار شیوهها و سبکهای غیر اسلامی شده و از نظر فکری و رفتاری تغییر یافته بودند.
سبک زندگی اسلامی بر اساس آموزههای قرآنی
امامان معصوم(علیهم السلام) در دو سده حضور خود در جامعه اسلامی، تمامی تلاش خود را مبذول این معنا داشتند که شیوه زندگی اسلامی را تبیین کرده و با توجه به شرایط هر عصری سبک خاصی از زندگی اسلامی را ارایه دهند. مجموعهای که اکنون از سنت و سیره آنان در اختیار ماست به خوبی نشان میدهد که ایشان سبکهای متعددی از زندگی را برای اعصار(زمانها) و امصار(مکانها) ارایه دادند که مبتنی بر شیوه زیست اسلامی است.
مهندسی فرهنگی که امامان(علیهم السلام) برای ارایه سبکهای گوناگون زندگی مبتنی بر شیوه زیست اسلامی انجام دادند، یک مجموعه علمی و عملی است که میبایست به عنوان سرمشق مورد استفاده جوامع امروز اسلامی قرار گیرد.
شیوه زندگی اسلامی، در جوامع الکلم قرآنی بیان شده است و بر ماست که با مراجعه و عرضه پرسشها به استنطاق قرآن پرداخته و از او بخواهیم تا راهکارهایی را برای ما در همه عرصههای فکری و علمی و عملی ارایه دهد. استنباط و استنطاق از قرآن به معنای آن است که فروعات زندگی خود را در همه زمینهها به قرآن ارایه دهیم و با رد الفرع الی الاصل، در یک قالب منطقی و برهانی، صغرای خود را در کبرای اسلام تبیین کرده و راهکار آن را به عنوان نتیجه توصیهای اسلام و قرآن بپذیریم.
در ادبیات اسلامی با نظامهایی مواجه هستیم که بیانگر سبکهای خاص زندگی در چارچوب شیوه زندگی اسلامی هستیم. به عنوان نمونه «زی طلبگی» به معنای سبک خاص اسلامی زندگی برای طلاب حوزههای علمیه است. در این سبک زندگی اسلامی، بیان میشود که یک طلبه چگونه باید در جامعه رفتار کند.
این زی طلبگی به معنای زیستن در چارچوب معیارهای خاص زندگی دانشجوی اسلامی، شامل همه حوزههای رفتاری است. به شخص میآموزد چه بپوشد؟ چه بخورد؟ چه اندازه بخورد؟ چگونه در خیابان و جامعه برود؟ چگونه در منبر و مجالس بنشنید؟ چه بگوید؟ چه نگوید؟ چگونه نگاه کند؟ چگونه راه برود؟ چه کفشی را بپوشد؟ چه کفشی را نپوشد؟
چطوری تفریح کند؟ کجا برود؟ کجا نرود؟ با چه کسی ازدواج کند؟ با کدام خانواده وصلت کند؟ چگونه مباحثه کند؟ چه ساعتی بخوابد؟ چه ساعتی بیدار شود؟ چگونه نماز بخواند؟ چگونه احترام دیگران را نگه دارد؟ و دهها دستورالعمل رفتاری که در سبک زیست طلبگی بیان میشود.
همچنین در ادبیات اسلامی ما با سبک زندگیهای خاص مواجه هستیم که بیانگر چگونگی رفتار یک بازاری یا یک قاضی، یا مامور نیروی انتظامی است.
از این منظر، مهندسی فرهنگ عمومی در سبک زندگی به تنهایی کفایت نمیکند، بلکه بر اساس آموزههای اسلامی میبایست افزون بر تبیین مفاتیحالحیات و چگونگی زیست، چگونگی رفتارهای جزیی که در قالب آداب تعریف شده آموزش داده شود. پس لازم است که مهندسیهایی در فرهنگ اقشار مختلف جامعه مبتنی بر سبک زندگی کلی و شیوه زندگی انجام گیرد.
بازخوانی متون اسلامی برای به دست آوردن مثلا سبک زندگی دانشجویی، سبک زندگی کارگری، سبک زندگی نظامی، سبک زندگی روستایی، سبک زندگی آرپاتماننشینی، سبک زندگی شهری، سبک زندگی کارمندی و مانند آنها به دست آمده و به جامعه آموزش داده شود.
همچنین هر جامعهای از جوامع اسلامی میبایست در شناسایی سبک زندگی خود مبتنی بر اقتضائات زمان و مکان عمل کند تا بتواند هم خود را از تهاجم فرهنگی و رفتاری شیوهها و سبکهای زندگی غیر اسلامی حفظ کند و هم بتواند از مواهب فنآوریهای جدید علوم در زندگی اجتماعی سود برد.
در سبکهای زندگی به همه جزئیات پرداخته میشود و میبایست در چارچوب شیوه زندگی اسلامی، الگوهایی برای همه امور ارایه شود. پس توجه به ظواهر و ریز جزئیات در اموری چون معماری، تزیینات، پوشش، نوع غذا، خودرو، میزان مصرف، سرگرمیها، جشنها، رفت و آمدها، سخن گفتنها، ارتباطات حضوری و غیر حضوری، بهرهگیری از فنآوریهایی چون تلفن، تلفن همراه صوتی و تصویری، ماهواره، تلویزیون، اینترنت و مانند آن معرفی کرد.
اگر این گونه به سبک زندگی و مهندسی آن نیاندیشیم در نهایت گرفتار التقاط خواهیم شد و جامعه با تناقض مواجه خواهد شد به گونهای که موجبات افزایش اضطرابهای درونی به سبب احساس گناه، تحجر، نابهنجاری و مانند آن میشود. اکنون جوامع اسلامی از جمله جامعه ایرانی مواجه به التقاطی است که در شیوه و سبک زندگی گرفتار آن است.
بحران موجود در جوامع اسلامی و فقدان سلامت روانی و اجتماعی در جامعه و نابهنجاریها و سرخوردگیها و مانند آن، ریشه در همین التقاط دارد؛ زیرا از یک سو ایمان به خدا و آخرت و آموزههای قرآنی و از سویی دیگر افکار و اندیشههای غربی با فنآوری پیشرفته آن، موجب شده که انسان ایرانی دچار نوعی اختلال در هویت شخصیتی شود و نتواند خود را چنان که هست بشناسد و تعریف کند و موقعیت و هدف خود را تعیین نماید.
این سرگردانی موجود در جوامع اسلامی به سبب عدم مهندسی فرهنگی در کلیات و جزئیات از سوی نخبگان و رهبران فرهنگی، سیاسی و اجتماعی جامعه است ؛ زیرا مردم به رهبران خود مینگرند و آنان را الگوی خود میسازند و در صورت فقدان رهبری چشم به الگوهای دیگر میدوزند که با تناقض کامل با افکار و بینشها و نگرشهای آنان است و این خود به دامنه و افزایش بحران میافزاید.
منبع: سماموس؛ چکاد آسمانی