- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 2 دقیقه
- توسط : ناظر محتوایی شماره یک
- 0 نظر
عنوان: سایکوسیبرنتیک، روانشناسی خلاقیت
مولف: ماکسول مالتز
مترجم/ محقق: مهدی قراچهداغی
ناشر: انتشارات شباهنگ
سال نشر: ۱۳۷۰
نوبت نشر: دوم
محل نشر: تهران
این کتاب، بسیار مشهور است، کتاب در سال ۱۹۶۰ نوشته شده است و سالهاست که جزو برترین کتابهای کلاسیکی که میتوانند به ارتقای شخصی و زندگی خوانندگان کمک کنند، قرار دارد.
نویسنده این کتاب، یک جراح زیبایی برجسته آمریکایی بود به نام مکسول مالتز است که در سال ۱۸۹۹ به دنیا آمد و در سال ۱۹۷۵ درگذشت. آدم تصور میکند که یک جراح پلاستیک باید مشغولتر از آن بوده باشد که کتاب بنویسد و راه زندگی توصیه کند، اما در مورد دکتر مالتز این طور نبود.
خودش در این کتاب در جایی نوشته است:
چهل سال است که به کار جراحی پلاستیک مشغولم، در این مدت، تصاویر جسمانی صدها بلکه هزارها انسان را تغییر دادهام، کار رضایتبخشی دارم، سازنده هستم. چانهها را صاف کردهام، بینیها را تراشیدهام، زخمهای زشت را از صورتها برداشتهام، چین و چروک و گوشتهای اضافی صورتها را محو کردهام.
دلیل این همه مراجعه مردم، گواه این حقیقت است که آنها به تصویر جسمانی خود اهمیت میدهند و چرا ندهند؟ چرا نباید مردم به فکر سر و وضع و قیافه خود باشند؟ انسان عاقل و بالغ، همین کار را میکند.
در نقش جراح پلاستیک به بسیاری از مردم کمک کردهام، تا احساس بهتری از خود پیدا کنند و با این حال، زندگی همهاش به صورت زیبا نیست. نیروی دیگری هم هست که میتواند میتواند جراحات ذهنی شما را پاک کند. این نیرویی است که میتواند حتی در دنیای پرآشوب ما و حتی وقتی حوادث برخلاف میل ما اتفاق میافتند به ما احساس امنیت بدهد.
بحث بر سر تصویر ذهنی ماست. شکسپیر در داستان هاملت مینویسد: «سلاح برگیرید و در برابر دریای مشکلات بایستید.» برای رسیدن به زندگی خلاق باید سلاح برگیرید، باید خود را با سلاحهای پرقدرت مجهز کنید تا به وقت لزوم و در برخوردها با شداید از آن استفاده کنید.
در قسمت دیگری از کتاب او، روزی از زندگی خود را برایتان تعریف میکند که زندگیاش را تغییر داد، روزی که او تازه انترن شده بود و پدرش به شوق دیدن پسر در لباس سفید میخواست به دیدن او در بیمارستان بیاید. اما به ناگاه، خبری ناخوشایند با تلفن به دکتر مالتز داده شد: پدر او در مسیر راه با کامیون تصادف کرده بود و درگذشته بود. دکتر مالتز در این کتاب شرح میدهد که چگونه نهتنها از آن شوک به درآمد، بلکه زندگی خلاقی در پیش گرفت.