- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 10 دقیقه
- توسط : رحمت الله ضیایی
- 0 نظر
بدون شک برترین و بالاترین پیوند ازدواج میان حضرت علی و حضرت فاطمه بسته شد. حضرت علی و حضرت فاطمه همواره حامی و پشتیبانی یکدیگر بودند و در کنار هم سختی های بسیاری را متحمل شدند. حضرت صدیقه طاهره (س) در دفاع از امیر المومنین (ع) سختی ها و رنج های بسیاری را تحمل کرد و سرانجام در اثر همین رنج ها از دنیا رفت. در اینجا از دریچه سخنان حضرت علی و حضرت فاطمه (ع) نگاهی کوتاه خواهیم داشت به دشواری ها و مشکلات زندگی مشترک این دو بزرگوار.
مقام حضرت فاطمه (س) در بیان امام علی (ع)
معاویه در نامه اى که به امام على (ع) می نویسد، به فخر فروشى در مقابل امام می پردازد. امام در پاسخ به نامه معاویه، به بیان فضیلت هاى بنى هاشم و فضیحت هاى بنى امیه می پردازد:
«وَ أَنَّى یَکُونُ ذَلِکَ [کَذَلِکَ]، وَ مِنَّا النَّبِیُّ وَ مِنْکُمُ الْمُکَذِّبُ، وَ مِنَّا أَسَدُ اللَّهِ وَ مِنْکُمْ أَسَدُ الْأَحْلَافِ، وَ مِنَّا سَیِّدَا شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّهِ وَ مِنْکُمْ صِبْیَهُ النَّارِ، وَ مِنَّا خَیْرُ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ وَ مِنْکُمْ حَمَّالَهُ الْحَطَبِ، فِی کَثِیرٍ مِمَّا لَنَا وَ عَلَیْکُمْ؛[۱]
شما چگونه و کجا با ما برابرید! که از میان ما پیامبر (ص) برخاست و دروغگو (ابوجهل) از شما است، و شیر خدا (حمزه سید الشهدا) از ما و شیر پیمان ها[۲] (ابوسفیان) از شما، و از ماست دو سید جوانان اهل بهشت (حسن ع و حسین ع) و از شما است کودکانى که آتش نصیب آنان گردید و از ما است بهترین زنان جهان (فاطمه س) و از شماست آن که هیزم کشد براى دوزخیان (ام جمیل همسر ابى لهب) و بیش از این ما را فضیلت ها و شما را فضیحت ها است.»
در این نامه حضرت علی (ع) مقام بلند حضرت فاطمه (س) را به معاویه یادآور می شود که صدیقه طاهره (س) برترین و بهترین زن در میان تمام زنان عالم از آغاز تا روز قیامت است و بدون شک هیچ زنی به مقام و مرتبه حضرت زهرا (س) نخواهد رسید. حضرت علی و حضرت فاطمه (ع) بعد از پیامبر (ص) برترین مخلوق خداوند به شمار می روند.
حضرت على و حضرت فاطمه (ع) از زبان یکدیگر
پیامبر گرامى اسلام (ص) پس از ازدواج حضرت على و حضرت فاطمه (ع) و سپرى شدن مراسم عروسى، ابتدا از على (ع) پرسیدند: همسرت فاطمه (س) را چگونه یافتى؟ امام پاسخ داد: نِعمَ العَونُ عَلى طاعَهِ اللّهِ؛ در اطاعت کردن از خدا خوب یار و یاورى است.
سپس از دختر خود، فاطمه (س) پرسیدند: شوهرت را چگونه یافتى؟ آن حضرت پاسخ داد: «خیرُ بعلِ؛ بهترین شوهر است.»[۳]
حضرت علی و حضرت فاطمه (ع) برای یکدیگر، بهترین یاور در اطاعت خداوند و نیکوترین همسر در زندگی بودند. زندگی مشترک حضرت علی و حضرت فاطمه (ع) الگوی مناسبی برای جوانان است که چگونه در کنار یکدیگر مسیر بندگی و عبودیت پروردگار را طی کنند.
زحمات حضرت علی و حضرت فاطمه (ع) در زندگی
به دنبال تقسیم کار پیامبر (ص) بین حضرت علی و حضرت فاطمه (ع) و واگذارى کارهاى داخل منزل به فاطمه (س)، گرچه على (ع) نیز در کمک به همسرش از هیچ کوششى دریغ نمی کرد، اما در عین حال انجام تمام کارهاى منزل براى فاطمه (س) بارى گران بود. براى کاهش زحمت هاى منزل، على (ع) راه حلى به فاطمه (س) پیشنهاد می کند. امیر مومنان (ع) بعدها این ماجرا را چنین نقل فرمود:
«فاطمه زهرا (س)، عزیزترین عزیزان رسول خدا (ص) در خانه من بود. فاطمه (س) آنقدر با آسیاب آرد کرد تا دست هایش پینه بست و آنقدر از چاه آب کشید که اثر آن بر سینه اش باقى مانده بود و به اندازه اى خانه را روبید تا اینکه لباس هایش غبار آلود شد، و آن قدر زیر دیگ آتش بر افروخت تا لباسش کثیف و گرد آلود گردید و به همین علت، به سختى و زحمت افتاد.
روزى شنیدم چند غلام خدمت پیامبر (ص) آورده اند. به فاطمه (س) گفتم: وقتى خدمت پدر رفتى از او خادمى بخواه تا در کارها مدد رسان تو باشد و از این همه رنج و محنت آسوده شوى.
فاطمه زهرا (س) خدمت رسول خدا (ص) رفت. ملاحظه کرد که گروهى با ایشان مشغول بحث و گفت و گو هستند. لذا بدون اینکه با پدر سخنى بگوید از شرم و حیا بازگشت. چون رسول خدا (ص) می دانست که فاطمه (س) براى حاجت و نیازى مراجعه کرده است، خود به منزل ما آمد. حضرت فرمود: فاطمه جان! براى چه منظورى نزد من آمدى؟ او دو مرتبه سؤال فرمود و فاطمه ساکت بود.
عرض کردم: اى رسول خدا! من علت را براى شما عرض می کنم. فاطمه آن قدر سنگ آسیاب را چرخانده که دستش پینه بسته و آن قدر آب کشیده که بر سینه اش اثر آن باقى مانده و آن قدر خانه را جاروب کرده که لباسش خاک آلود شده، و آن قدر آتش در زیر دیگ افروخته که پیراهن او کثیف شده و بوى دود گرفته است. شنیدیم که غلامان و خادمان چندى را خدمت شما آوردند، به فاطمه (س) گفتم: به سراغ پدر خود رفته، از ایشان خدمتکارى بخواه تا تو را کمک کند.
رسول خدا (ص) فرمود: «أَ لاَ أَدُلُّکُمَا عَلَى مَا هُوَ خَیْرٌ لَکُمَا مِنَ اَلْخَادِمِ إِذَا أَخَذْتُمَا مَنَامَکُمَا فَکَبِّرَا أَرْبَعاً وَ ثَلاَثِینَ تَکْبِیرَهً وَ سَبِّحَا ثَلاَثاً وَ ثَلاَثِینَ تَسْبِیحَهً وَ اِحْمَدَا ثَلاَثاً وَ ثَلاَثِینَ تَحْمِیدَهً؛
شما را از مطلبى آگاه کنم که براى شما از خادمى که خواستید بهتر است. وقتى از خواب برخاستید (دربعضى روایات است وقتى به رختخواب رفتید.) سى و چهار مرتبه «الله اکبر» ، سى و سه بار «سبحان الله » و سى و سه بار «الحمد لله» بگویید. [این براى شما از خادمى که به شما خدمت کند بهتر است.]»
با شنیدن این راه حل حضرت فاطمه (س) سه بار فرمود: «رَضِیتُ عَنِ اللّه وَ رَسُولِه؛ از خدا و رسول او راضى و خشنود شدم.»[۴]
حضرت علی و حضرت فاطمه (ع) از این توصیه پیامبر (ص) بسیار خشنود شدند و آن را در زندگی خود به کار بستند تا تحمل بار سختی های زندگی برایشان آسان تر شود.
روزهای پایانی زندگی حضرت علی و حضرت فاطمه (ع)
پس از حوادث تلخ هجوم به خانه حضرت علی و حضرت فاطمه (ع)، فرزند صدیقه طاهره (س) سقط شد و خود حضرت در بستر بیماری قرار گرفت.
به تدریج حال حضرت زهرا (ع) رو به وخامت گذاشته بود. وقتى عباس عموى پیامبر (ص) براى عیادت فاطمه (س) به منزل حضرت علی و حضرت فاطمه (ع) آمد، به دلیل کسالت شدید آن حضرت و ممنوع الملاقات بودن ایشان، موفق به عیادت آن عزیز نشد. به منزل خود بازگشت و پیکى روانه منزل حضرت على و حضرت فاطمه (ع) کرد، تا به على (ع) این پیغام را برساند:
«آن گونه که من احساس می کنم، فاطمه (س) روزهاى پایان عمر خود را می گذراند و اول کسى است که به پیامبر (ص) ملحق می شود. من پیشنهاد می کنم در صورت رحلت ایشان، مهاجرین و انصار را خبر کنید تا در مراسم نماز و دفن آن حضرت شرکت کنند، که این کار، هم باعث فیض معنوى و ثواب حاضران است، و هم باعث تقویت شعائر دینى.»
على (ع) در پاسخ به پیشنهاد عمویش عباس بن عبد المطلب، فرستاده اى به نزد او روانه کرد تا این پیام را برساند:
«أَبْلِغْ عَمِّیَ اَلسَّلاَمَ وَ قُلْ لاَ عَدِمْتُ إِشْفَاقَکَ وَ تَحِیَّتَکَ وَ قَدْ عَرَفْتُ مَشُورَتَکَ وَ لِرَأْیِکَ فَضْلُهُ إِنَّ فَاطِمَهَ بِنْتَ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ لَمْ تَزَلْ مَظْلُومَهً مِنْ حَقِّهَا مَمْنُوعَهً وَ عَنْ مِیرَاثِهَا مَدْفُوعَهً لَمْ تُحْفَظْ فِیهَا وَصِیَّهُ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ لاَ رُعِیَ فِیهَا حَقُّهُ وَ لاَ حَقُّ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ کَفَى بِاللَّهِ حَاکِماً وَ مِنَ اَلظَّالِمِینَ مُنْتَقِماً وَ أَنَا أَسْأَلُکَ یَا عَمِّ أَنْ تَسْمَحَ لِی بِتَرْکِ مَا أَشَرْتَ بِهِ فَإِنَّهَا وَصَّتْنِی بِسَتْرِ أَمْرِهَا؛
سلام مرا به عمویم برسان و بگو: خیر خواهى شما را فراموش نمی کنم. نظر شما را به خوبى دریافتم و البته احترام آن – در جاى خود – محفوظ است. فاطمه (س) همیشه مظلوم واقع شده، و از حق خود بازداشته شد و از ارث خود بى بهره گردید. سفارش رسول خدا (ص) در مورد او عمل نشد و حقى که خدا و رسول او در مورد فاطمه (س) داشتند، رعایت نگردید و خداوند براى حکمرانى و انتقام از ظالمین ما را بس است.
عموى گرامى! از شما می خواهم به من رخصت دهید که به نظر شما عمل نکنم؛ چرا که فاطمه (س) خودش به من وصیت کرده است که امر کفن و دفن او مخفى باشد.»
وقتى که فرستاده عباس با این پیام به سوى او بازگشت، عباس گفت: غفران الهى نثار فرزند برادرم که البته او آمرزیده است. به راستى که نظر او بدون اشکال و صحیح است. براى عبد المطلب فرزندى با برکت تر از على (ع) زاده نشد، مگر پیامبر (ص).[۵]
در این روزهای پایانی حضرت علی و حضرت فاطمه (ع) در رنج و اندوه فراوان بودند، اما به خاطر دستور پیامبر (ص) مبنی بر سکوت و عدم اختلاف میان مسلمانان، از حق خود گذشتند.
مصیبت های حضرت علی و حضرت فاطمه (ع) قلب هر مسلمانی را به درد می آورد و این سوال را در ذهن پررنگ می کند که چرا تنها چند ماه بعد از رحلت رسول خدا (ص) مسلمانان چنین رنجی را بر حضرت علی و حضرت فاطمه (ع) روا داشته اند.
آهنگ جدایى میان حضرت علی و حضرت فاطمه (ع)
متاسفانه بعد از ۹۵ (و به نقلی دیگر ۷۵) روز بعد از رحلت رسول خدا، زمان فراق و جدایی میان حضرت علی و حضرت فاطمه (ع) فرا رسید. آن گاه که فاطمه زهرا (س) احساس کرد زمان رحلتش نزدیک است، در حالى که در بستر بیمارى آرمیده بود، خطاب به على (ع) فرمود:
«یَا اِبْنَ عَمِّ إِنَّهُ قَدْ نُعِیَتْ إِلَیَّ نَفْسِی وَ إِنِّی لاَ أَرَى مَا بِی إِلاَّ أَنَّنِی لاَحِقٌ بِأَبِی سَاعَهً بَعْدَ سَاعَهٍ وَ أَنَا أُوصِیکَ بِأَشْیَاءَ فِی قَلْبِی؛ اى پسر عمو! خبر مرگ به من رسیده و آنگونه که در می یابم پس از اندک زمانى، به پدرم ملحق می شوم، آنچه را در دل دارم به تو وصیت می کنم.»
على (ع) به فاطمه (س) فرمود: «أَوْصِینِی بِمَا أَحْبَبْتِ یَا بِنْتَ رَسُولِ اَللَّهِ؛ اى دخت رسول خدا! آنچه دوست دارى وصیت کن.» آنگاه حضرت علی و حضرت فاطمه (ع) در کنار یکدیگر نشستند، سپس فاطمه (س) به على (ع) فرمود: «یَا اِبْنَ عَمِّ مَا عَهِدْتَنِی کَاذِبَهً وَ لاَ خَائِنَهً وَ لاَ خَالَفْتُکَ مُنْذُ عَاشَرْتَنِی؛ اى پسر عمو! از روزى که با من زندگى کردى، از من دروغ و خیانت ندیدى و هیچ گاه با تو مخالفت ننمودم.» و على (ع) در پاسخش چنین گفت:
«مَعَاذَ اَللَّهِ أَنْتِ أَعْلَمُ بِاللَّهِ وَ أَبَرُّ وَ أَتْقَى وَ أَکْرَمُ وَ أَشَدُّ خَوْفاً مِنْ اَللَّهِ مِنْ أَنْ أُوَبِّخَکِ بِمُخَالَفَتِی قَدْ عَزَّ عَلَیَّ مُفَارَقَتُکِ وَ تَفَقُّدُکِ إِلاَّ أَنَّهُ أَمْرٌ لاَ بُدَّ مِنْهُ وَ اَللَّهِ جَدِّدْتِ عَلَیَّ مُصِیبَهَ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ قَدْ عَظُمَتْ وَفَاتُکِ وَ فَقْدُکِ فَإِنّٰا لِلّٰهِ وَ إِنّٰا إِلَیْهِ رٰاجِعُونَ مِنْ مُصِیبَهٍ مَا أَفْجَعَهَا وَ آلَمَهَا وَ أَمَضَّهَا وَ أَحْزَنَهَا هَذِهِ وَ اَللَّهِ مُصِیبَهٌ لاَ عَزَاءَ لَهَا وَ رَزِیَّهٌ لاَ خَلَفَ لَهَا؛
نه، هرگز! تو نسبت به خداوند آگاه تر، نیکوکارتر، پرهیزگارتر، گرامی تر، و خائف تر از آن هستى که تو را به عنوان مخالفت با من سرزنش کنم. جدایى و فقدان تو براى من بسیار سخت است. ولى چه باید کرد که چاره اى براى مرگ نیست. سوگند به خدا، مصیبت رسول خدا براى من تازه شد و وفات و فقدان تو، براى من بسیار بزرگ و دشوار است. پس «انا لله وانا الیه راجعون» از مصیبتى که بسیار دلخراش و دردناک و دشوار و اندوه آور است. به خدا قسم! این مصیبتى است که تسلیت و آرامش ندارد و حادثه جانسوزى است که جبران ناپذیر است.
سپس مدتى را حضرت علی و حضرت فاطمه (ع) با هم گریستند و على (ع) سر فاطمه (س) را به سینه چسبانید و فرمود: «أوصِینِی بِمَا شِئْتِ فَإِنَّکِ تجدنی فِیهَا أَمْضِی کَمَا أَمَرْتِنِی بِهِ وَ أَخْتَارُ أَمْرَکِ عَلَى أَمْرِی؛ آنچه می خواهى وصیت کن، همانا مرا آن گونه خواهى یافت که به وصیت تو به خوبى عمل کنم و امر تو را بر امر خودم مقدم می دارم.» سپس فاطمه (س) به بیان وصایاى خود پرداخت.[۶]
آغاز جدایى حضرت علی و حضرت فاطمه (ع) از یکدیگر
پس از شهادت حضرت زهرا (س)، امام حسن (ع) و امام حسین (ع) از شهادت مادر خود با خبر شدند، اسماء به حسنین (ع) گفت: به نزد پدرتان على (ع) روید و خبر شهادت فاطمه (س) را به او رسانید. حسنین (ع) از خانه بیرون آمدند و در حالى که فریاد می زدند: «یَا مُحَمَّدَاهْ یَا أَحْمَدَاهْ اَلْیَوْمَ جُدِّدَ لَنَا مَوْتُکَ إِذْ مَاتَتْ أُمُّنَا؛ یا محمدا یا احمدا امروز مرگ تو برای ما تجدید شد زمانی که مادرمان از دنیا رفت.»
وارد مسجد شدند و على (ع) را که در مسجد بود، از شهادت فاطمه (س) آگاه نمودند. على (ع) با شنیدن این خبر، آنچنان دگرگون شد که بى حال افتاد. آب به صورتش پاشیدند و به حال آمد. با سوز و گداز فرمود: «بِمَنِ اَلْعَزَاءُ یَا بِنْتَ مُحَمَّدٍ کُنْتُ بِکِ أَتَعَزَّى فَفِیمَ اَلْعَزَاءُ مِنْ بَعْدِکِ؛ اى دختر محمد (ص)! به چه کسى خود را تسلیت دهم. تا زنده بودى مصیبتم را به تو تسلیت می دادم، اکنون پس از تو چگونه آرام و قرار گیرم؟»[۷]
زندگی حضرت علی و حضرت فاطمه (ع) به گونه ای بود که لحظه ای این دو از یکدیگر جدا نمی شدند و تمام شادی ها و غم های زندگی را میان خود تقسیم می کردند. برای امیر المومنین (ع) دشوار است که بدون همسرش آرام بگیرد.
امام علی (ع) در سوگ حضرت زهرا (س)
على (ع) پس از به خاکسپارى یار دیرینه و همراه روزگار خوشی ها و تلخی هاى خود، در کنار تربت آن عزیز، با رسول خدا (ص) چنین درد دل کرد:
«اى پیغمبر خدا! از من و از دخترت که به دیدن تو آمده و در کنار تو زیر خاک خفته است، بر تو درود باد! همان که خداوند سرعت ملحق شدنش به تو را اختیار کرد. اى رسول خدا! پس از دختر برگزیده ات شکیبایى من به پایان رسیده و خویشتن دارى من به خاطر سیده زنان جهان از دست رفته است؛ اما براى من پیروى از سنت تو که همان صبر باشد در جدایى تو موجب تسلیت است.
اى پیامبر خدا! تو را به دست خود در دل خاک سپردم! و تو بر روى سینه من جان دادى! آرى، قرآن خبر داده است که همه از خدائیم و به سوى او باز می گردیم. اکنون امانت به صاحبش رسید، و آنچه در گرو بود، گرفته شد و زهرا از دست رفت. پس از او آسمان و زمین زشت می نماید و هیچگاه اندوه دلم از بین نمی رود و شبم بى خواب است و غم از دلم نمی رود، تا خدا مرا در جوار تو ساکن گرداند.
مرگ زهرا ضربتى بود که دل را خسته و غصه را پیوسته گردانید، چه زود جمع ما به پریشانى کشیده شد. شکایت خود را به خدا می برم و دخترت خواهد گفت که امتت پس از تو با وى چه ستم ها کردند. آنچه خواهى از او بپرس و احوال را از او جویا شو. تا سر دل بر تو گشاید و خونى که خورده است بیرون آید.او به زودى خواهد گفت و خدا که بهترین داور است میان او و ستمکاران داورى نماید.
سلامى که به تو می دهم سلام وداع کننده است نه از روى ملالت و کسالت. اگر می ورم ملول و خسته جان نیستم و اگر می مانم به وعده خدا بد گمان نیستم، به خاطر وعده اى که خداوند به شکیبان داده است. در انتظار پاداش می مانم که شکیبایى نیکوتر است. اگر بیم چیرگى ستمکاران نبود براى همیشه در کنار قبرت می ماندم و در این مصیبت بزرگ چون فرزند مرده جوى اشک از دیدگانم می راندم.
خدا گواه است که دخترت پنهانى به خاک می رود و در حالى که هنوز روزى چند از مرگ تو نگذشته، و نام تو از زبان ها نرفته، حق او برده می شود و از میراث او منع می شود. اى رسول خدا! شکایت را به سوى خدا می برم و دل را به یاد تو خوش می دارم، که درود خدا بر تو باد و سلام و رضوان خدا بر فاطمه.»[۸]
وقتى آن حضرت از دفن فاطمه (س) فراغت یافت بر سر قبر او ایستاد و این دو بیت را انشاء کرد:
لکل اجتماع من خلیلین فرقه و کل الذى دون الممات قلیل
وان افتقادى واحدا بعد واحد دلیل على ان لا یدوم خلیل[۹]
«جمع هر دو دوست را پریشانى است و هر چیز جز مرگ ناچیز است. اینکه من یکى را پس از دیگرى از دست می دهم، نشان آن است که هیچ دوستى جاوید نمی ماند.»
جمع بندی
حضرت علی و حضرت فاطمه (ع) زندگی پر از رنج و محنتی را در کنار یکدیگر سپری کردند. حضرت زهرا (س) در دفاع از ولایت امیر المومنین (ع) تا پای جان ایستادگی کرد و هرگز اجازه نداد، غاصبان خلافت به راحتی به هدف خود دست پیدا کنند. سرانجام ظلم و ستم نا اهلان، سبب شهادت صدیقه طاهره و جدایی حضرت علی و حضرت فاطمه (ع) از یکدیگر شد.
پی نوشت ها
[۱]. شریف رضی، نهج البلاغه، نامه ۲۸، ص ۳۸۷.
[۲] ابوسفیان در جنگ هایش بر ضد اسلام از طوایف مختلف مشرکان پیمان مى گرفت که آخرین جنگ احزاب بود.
[۳] مجلسی، بحارالانوار، ج۴۳، ص ۱۱۷ و ۱۳۳.
[۴] مجلسی، بحارالانوار، ج۴۳، ص ۸۲.
[۵] مجلسی، بحارالانوار، ج۴۳، ص ۲۱۰ و ۲۱۱.
[۶] مجلسی، بحارالانوار، ج۴۳، ص ۱۹۱.
[۷] مجلسی، بحارالانوار، ج۴۳، ص ۲۴۹.
[۸] مجلسی، بحارالانوار، ج۴۳، ص ۱۹۳ و ۱۹۴.
[۹] زبیر بن بکار، الاخبار الموفقیات، ص ۱۹۴.
منابع
۱. زبیر بن بکار، الأخبار الموفقیات، تهران ـ ایران، سازمان تبلیغات اسلامی، شرکت چاپ و نشر بین الملل، ۱۳۸۶ش.
۲.شریف رضی، محمد بن حسین، نهج البلاغه، قم ـ ایران، موسسه دارالهجره، ۱۳۶۶ش.
۳. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار الجامعه لدرر اخبار الائمه الاطهار، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق.
منبع اقتباس: عزیزان، مهدی، رنج های فاطمه (ع) از زبان علی (ع)، مبلغان، ش ۳۱، ۱۳۸۱، ص ۴۱ـ۳۸.