- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 18 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
اشاره
با آفرینش زن برگ زرّینى به برگهاى زرّین عالم وجود افزوده شد. چرا که زن مظهر جمال و جلال خداوند بود که باید شناخته مى شد. این نور الهى از آغاز آفرینش تاکنون دورانهاى تلخ و شیرینى سپرى کرده است. گاه همراه با حرکت انبیاى الهى گام در گام پیامبران خدا گذارده و دوشادوش مردان صالح، از پیامبر زمان خود حمایت کرده است؛ همانند آسیه همسر فرعون که نخست در حفظ موسى، پیامبر خدا، ایفاى نقش کرده و سرانجام با کشف راز او، به بدترین شکنجه ها گرفتار گردیده است و در هیچ حال دست از دین خدا و پیامبرش برنداشت. همچنین ماشطه که حاضر مى شود خود و فرزندانش در آتش بسوزند امّا لحظه اى از ایمان به خدا دورى نکند. هاجر همسر ابراهیم به تنهایى در بدترین شرایط اقلیمى با کودک نوزادش در کنار خانه خدا زندگى مى کند و فرمان خدا را گردن مى نهد.
زنان اولین کسانى اند که افتخار آموزگارى بشر را به عهده گرفته اند و دامانشان کانون شکل گیرى تمام فضیلت ها است. زیرا با عطوفت و صبر در برابر تربیت فرزند بهترین و سازنده ترین نقش تربیتى را بر عهده دارند. زن است که مرد را از دامهاى شیطانى و از منجلاب فساد و بدبختى نجات داده، به اوج قله کمال انسانى و خوشبختى مى رساند. در قرآن کریم در موارد بسیارى از این گوهر تابناک یاد شده است. سوره اى در قرآن به نام زنان (نساء) و سوره اى به نام یک زن (مریم) است. در برخى از سوره هاى دیگر نیز ماجراهاى زنان مؤمن و فداکار ذکر شده و در سوره تحریم از الگو بودن دو زن چنین یاد شده است: «و ضرب الله مثلاً للذین آمنوا امراه فرعون اذ قالت رب ابن لى عندک بیتاً فى الجنه و نجنى من فرعون و عمله و نجنى من القوم الظالمین»۱
و خداوند براى مؤمنان، به همسر فرعون مثل زده است، در آن هنگام که گفت: پروردگارا، خانه اى براى من نزد خود در بهشت بساز و مرا از فرعون و کار او نجات ده و مرا از گروه ستمگران رهایى بخش.
تعبیرهاى قرآن درباره مریم هر فرد را به شگفتى وا مى دارد. آیا این تکریم هاى بسیار زیبا از این پاسداران حریم عفت و اخلاق نشان دهنده عظمت روحى و مقام والاى آنها نیست! آیا زنها نبودند که در صدر اسلام، در جنگ صفین و در حادثه خونین کربلا حماسه آفریدند!
امروز شما بانوان همانند بسیارى از مردم به آینده مى اندیشید؛ به یک انقلاب جهانى و یک حکومت موعود، که چگونه در برابر قدرتهاى بزرگ غلبه پیدا مى کند! آیا برنامه هاى او چیست؟ چه کسانى با او همکارى مى کنند و زنان در آن زمان چه نقشى دارند؟ دشمنانش چه کسانى اند و راز و رمز موفقیتش در گرو چیست؟
ما در این نوشتار کوتاه نقش زنان در ایام ظهور امام زمان علیه السلام را مورد بررسى قرار مى دهیم.
در گذر تاریخ
رفتار غیرانسانى مردم جاهلیت پیش از اسلام با زنان و دختران چیزى نیست که بر کسى پوشیده باشد.در آن روزگار زن یک کالاى بى ارزش شناخته و در بازار برده فروشان عرضه مى شد. دختران به بدترین شیوه زنده به گور مى شدند و زنان در شدیدترین قید و بندها بدترین روزها را سپرى مى کردند و از خود هیچ اراده و اختیارى، حتى حق زندگى شرافتمندانه، نداشتند و روزنه هاى امید به روى آنها بسته بود. در چنین عصرى پیامبر رحمت به دستور پروردگار بارقه امید و چراغ زندگى در دلهاى مأیوس آن ستمدیدگان روشن ساخت و پیوسته با گفتار و رفتار خود در زدودن افکار جاهلیت و بازگرداندن شخصیت به زنان سعى وافر نمود.
مشاهده حمایت هاى قاطع و فداکارى ها و تلاش هاى پیگیر زنان در تاریخ اسلام گواه تأثیر گفتار و عملکرد پیامبر و معصومین قدس سرهما است.
بخشى از این تلاش هاى خالصانه زنان در دوران پیامبر صلى الله علیه و آله وسلم و على علیه السلام را مى توان در زندگى خدیجه کبرى علیه السلام یافت. او اولین زن مسلمان بود که ثروت انبوه خود را در راه اسلام مصرف کرد. نیز دخت پیامبر صلى الله علیه و آله وسلم بانوى عالم هستى، بهترین نقش را در حفظ اسلام ایفا کرد و سرانجام در راه دفاع از ولایت و امامت شهید گشت.
بزرگان دین در کتابهاى خود بخشى را به معرفى و شرح حال زنان اختصاص داده اند. شیخ طوسى رحمه الله در کتاب رجال خود در پایان هر بخش بابى به نام «باب النساء» گرد آورده و در آن نام زنان روایت کننده از معصومین را بر شمرده است، که شمار آنان به شصت و دو نفر مى رسد. این مقامى والاست که بانویى افتخار یابد سخن معصومان را براى آیندگان نقل کند و به یادگار نهد و در هر زمان نامش به عظمت یاد شود.
افزون بر این، در صدر اسلام عده زیادى از زنان به همراه پیامبر در صحنه نبرد شرکت مى کردند و به مداواى مجروحان و سرپرستى بیماران مى پرداختند و در انتقال آب و حمل غذا و آشپزى و نگهدارى وسایل رزمندگان و تهیه دارو و رساندن مهمّات به رزمندگان، و تعمیر تجهیزات آسیب دیده و انتقال مجروحان و شهدا، انجام وظیفه مى نمودند.
نام تنى چند از آن زنان مجاهد و فداکار به قرار زیر است:
۱. نسیبه دختر کعب مازنیه.
۲. ام عطیه
۳. ام ابیه
۴. ام ایمن
۵. حمنه دختر جحش
۶. ربیع دختر معوذ
۷. ام زیاد
۹. لیلا غفاریه
۱۰. ام سلیم
۱۱. معاذه غفاریه
۱۲. ام سنان اسلمیه۲
نقش زنان در دوران امام على علیه السلام
در دوره زندگى على علیه السلام نقش زنان مؤمن در حفظ اسلام چشمگیر بود. آنها دفاع از پیشواى مسلمانان را یک وظیفه دینى مى دانستند و زمانى که دشمنان على قرار گذاشتند تا وى را در نماز غافلگیر کرده، به قتل برسانند، اسماء بنت عمیس بى درنگ این توطئه را به وسیله کنیز خود به امیر مؤمنان گزارش کرد.۳
ام سلمه، همسر محترم پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله وسلم بارها از امام على علیه السلام دفاع نمود و سعى مى کرد از رفتن عایشه و طلحه و زبیر براى آشوب جلوگیرى نماید؛ اگر چه آنها به کار خود ادامه دادند۴. مادر عبدالله بن عباس نیز یکى از همان زنان با تقوا است که با فرستادن مردى از قبیله جهینه به نزد امیرمؤمنان على علیه السلام خبر خروج طلحه و زبیر را به سوى بصره گزارش کرده است.۵
در جنگ صفین عده اى از زنان مجاهد و فداکار با خطابه هاى آتشین خود در جمع رزمندگان، آنان را به جنگ تشویق مى کردند، به گونه اى که معاویه از این حرکت سخت به خشم آمد. زیرا این امر موجب تقویت روحیه یاران على علیه السلام و تضعیف نیروهاى دشمن شده بود. آگاهان تاریخ مى نویسند: برخى از زنان هوادار على علیه السلام از درون لشکر معاویه گزارش تهیه نموده، به هر وسیله ممکن آن را به على علیه السلام اطلاع مى دادند.۶
نقش زنان در دوران غیبت صغرى
در دوران سخت غیبت صغرى، در روزهایى که شیعیان پس از دویست و شصت سال با یک آزمایش بزرگ رو به رو بودند و بایست با غیبت امام خو کنند، یک زن به عنوان مفزع و پناه معرفى مى شود و آن مادر بزرگوار امام حسن عسکرى علیه السلام است. در این دوره، اگر چه امام هادى علیه السلام و امام حسن عسکرى علیه السلام زمینه غیبت را از پیش فراهم کرده بودند و شخصیتهاى مورد اعتمادى همانند عثمان بن سعید عمرى و پسرش محمد بن عثمان را به عنوان وکیل معرفى کرده بودند، به دلایلى از موقعیت مادر امام حسن عسکرى علیه السلام ، معروف به جده، استفاده شد و وى پناه شیعه معروف گردید. از گفتگوى احمد بن ابراهیم با حکیمه دختر امام جواد علیه السلام برمى آید که پس از گذشت دو سال از رحلت امام حسن عسکرى علیه السلام همچنان بسیارى از کارها به دست مادر بزرگوار امام حسن عسکرى علیه السلام انجام مى شده است ولى در حقیقت از طرف حضرت حجه بن الحسن علیه السلام و به فرمان آن حضرت صورت گرفته است.
شیخ صدوق رحمه الله از احمد بن ابراهیم نقل کرده است که در سال ۲۶۲ بر حکیمه دختر امام جواد علیه السلام وارد شدم و از پس پرده با وى سخن گفتم و از او درباره اعتقادش به امامان پرسیدم. او همه آنها را یکا یک شمرد و آنگاه حجه بن الحسن بن على را نیز نام برد… .
از او پرسیدم: این فرزند کجاست؟ گفت: در پس پرده غیب است. گفتم پس شیعه به چه کسى پناه ببرد؟ گفت: به جدّه، مادر امام حسن عسکرى علیه السلام . سپس افزود: این دستور از سوى امام حسن عسکرى و به پیروى از امام حسین علیه السلام صورت گرفته است. زیرا امام حسین علیه السلام در ظاهر براى حفظ جان فرزندش امام سجاد، به خواهرش زینب کبرى علیه السلام وصیت کرد و در نتیجه تا مدتى هر آنچه از امام زین العابدین علیه السلام صادر مى شد به حضرت زینب علیه السلام نسبت داده مى شد تا امر پنهان باشد ۷ و حساسیت ها نسبت به امام سجاد علیه السلام کمتر شود. این امتیاز براى جدّه باقى بود تا آنکه کسانى مانند عثمان بن سعید و دیگر سفرا و نایبان خاص امام زمان علیه السلام در بین شیعیان شناخته شدند و منزلت یافتند.
پس از شهادت امام عسکرى علیه السلام یک بانو، نظر دستگاه خلافت بنى عباس را نسبت به تعقیب امام زمان تغییر داد. نوشته اند پس از گزارش جعفر کذّاب، که در خانه امام حسن عسکرى علیه السلام فرزند خردسالى از آن حضرت باقى مانده است، آنها به خانه امام هجوم بردند و پس از دستگیرى صیقل (یکى از کنیزان امام) فرزند خردسال را از او مطالبه کردند. او نخست انکار کرد و آنگاه براى اینکه موضوع براى آنها پوشیده ماند گفت من حامله هستم. از این رو آن کنیز را به دست أبى الشوارب، قاضى وقت، سپردند تا از او مراقبت کند. در مدتى که صیقل زیر نظر قاضى نگهدارى مى شد دستگاه خلافت با مرگ عبید بن خاقانى و شورش صاحب الزنج رو به رو شد و صیقل از وضعیت آشفته سود جست و فرار کرد.۸
نقش زنان در حکومت امام زمان علیه السلام
حال سزاوار است بدانیم زنان در حکومت قائم آل محمد علیه السلام چه مى کنند، چه کسانى هستند، چند نفرند، از کجا مى آیند و چه مسؤولیتى بر عهده دارند. بر اساس برخى از روایات، حضور و نقش این زنان از نظر زمان و موقعیت، چهار گونه است:
الف: حضور پنجاه زن در بین یاران امام
اولین گروه از زنانى که به محضر امام زمان مى شتابند آنهایند که در آن ایّام مى زیسته اند و همانند دیگر یاران امام علیه السلام به هنگام ظهور در حرم امن الهى به خدمت امام علیه السلام مى رسند. در این باره دو روایت وجود دارد:
روایت اول: امّ سلمه ضمن حدیثى درباره علایم ظهور، از پیامبر روایت کرده است که فرمود: «یعوذ عائذ من الحرم فیجتمع الناس الیه کالطیر الوارده المتفرقه حتى یجتمع الیه ثلاث مأه واربعه عشر رجلاً فیه نسوه فیظهر على کل جبار و ابن جبار…»۹
یعنى: در آن هنگام پناهنده اى به حرم امن الهى پناه مى آورد و مردم همانند کبوترانى که از چهار سمت به یک سو هجوم مى برند به سوى او جمع مى شوند تا اینکه در نزد آن حضرت سیصد و چهارده نفر گرد آمده که برخى از آنان زن مى باشند که بر هر جبار و جبار زاده اى پیروز مى شود.۱۰
روایت دوم: جابربن یزید جعفى، ضمن حدیث مفصلى از امام باقر علیه السلام در بیان برخى نشانه هاى ظهور نقل کرده که: «و یجیى ء والله ثلاث مأه و بضعه عشر رجلاً فیهم خمسون امراه یجتمعون بمکه على غیر میعاد قزعاً کقزع الحزیف یتبع بعضهم و هى الایه التى قال الله اینما تکونوا یأت بکم الله جمیعاً ان الله على کل شى ء قدیر…»۱۱
به خدا سوگند، سیصد و سیزده نفر مى آیند که پنجاه نفر از این عده زن هستند که بدون هیچ قرار قبلى در مکه کنار یکدیگر جمع خواهند شد. این است معناى آیه شریفه: هر جا باشید خداوند همه شما را حاضر مى کند. زیرا او بر هر کارى توانا است.
پنجاه زن از سیصد و سیزده نفر!
نکته شگفت در این دو روایت این است که مى فرماید: سیصد و سیزده مرد گرد آیند که پنجاه نفر ایشان زن هستند!
دوم آنکه: در روایتى که نام یاران برشمرده شده است نام هیچ زنى وجود ندارد.۱۲
در پاسخ این شبهه مى توان گفت: این چند نفر در زمره همان سیصد و سیزده نفر هستند. زیرا اولاً امام علیه السلام مى فرماید: «فیهم». یعنى در این عده پنجاه زن مى باشد.
دوم: شاید تعبیر مردان بدین سبب باشد که بیشتر این افراد مرد هستند و این کلمه از باب فزونى عدد مردان، چنین ذکر شده است.
سوم: اگر مقصود همراهىِ خارج از این عده بود امام مى فرمود: «معهم»، نه اینکه بفرماید «فیهم». زیرا این سیصد و سیزده نفر مانند عدد اصحاب بدر برشمرده شده اند و همه یاران و فرماندهان عالى رتبه و از نظر مقام و قدرت در حد بسیار بالایى هستند که برخى با ابر جا به جا مى شوند و اینها بدون شک با بقیه مردم آن زمان فرق بسیار دارند. بنا بر این اگر بگوییم آنها جزو همان سیصد و سیزده نفر هستند رتبه و موقعیت ویژه قائل شده و اگر در زمره یاران دیگر حضرت هستند از امتیاز کمترى برخوردارند.
ب: زنان آسمانى
دسته دوم چهارصد بانوى برگزیده هستند که خداوند براى حکومت جهانى حضرت ولى عصر علیه السلام در آسمان ذخیره کرده است و با ظهور آن حضرت به همراه حضرت عیسى علیه السلام به زمین مى آیند.
ابوهریره از پیامبر صلى الله علیه و آله وسلم روایت کرده که: «ینزل عیسى بن مریم على ثمان ماه رجل و اربع مائه اِمرأه خیار من على الارض و أصلح من مضى».۱۳
عیسى بن مریم به همراه هشتصد مرد و چهارصد زن از بهترین و شایسته ترین افراد روى زمین فرود خواهد آمد.
در اینکه این زنان از امتهاى پیشین هستند یا امت اسلامى زمان پیامبر صلى الله علیه و آله وسلم و معصومین قدس سرهما هستند یا از دورانهاى مختلف، و از چه زمان و به چه علت به آسمان برده شده اند و براى عهده دارى منصبى در حکومت حضرت مى آیند یا براى مسایل دیگر؟ اینها پرسش هایى است که این حدیث از آن چیزى نمى گوید.
ج: رجعت زنان
سومین گروه از یاوران حضرت بقیه الله علیه السلام زنانى هستند که خداوند به برکت ظهور امام زمان آنها را زنده خواهد کرد و بار دیگر به دنیا رجعت خواهند نمود. این گروه دو دسته اند: برخى با نام و نشان از زنده شدنشان خبر داده شده و برخى دیگر فقط از آمدنشان سخن به میان آمده است.
پیش از ادامه بحث، عقیده شیعه نسبت به رجعت را بررسى مى کنیم.
یکى از عقاید مسلّم شیعه این است که همزمان با ظهور مهدى آل محمد علیه السلام برخى از پیامبران مانند حضرت خاتم الانبیاء و معصومین قدس سرهما همانند امیر مؤمنان علیه السلام و امام حسین علیه السلام و برخى از مؤمنان حقیقى و پیروان اهل بیت به اذن پروردگار زنده خواهند شد و بار دیگر به دنیا باز مى گردند. بازگشت این عده نه تنها غیر ممکن نیست بلکه از نظر قرآن کریم این پدیده امرى مسلم است که آیات متعددى از آن سخن گفته است. در سوره بقره مى خوانیم:
آیا ندیدى جمعیتى را که از ترس مرگ از خانه هاى خود فرار کردند و آنان هزاران نفر بودند! خداوند به آنها گفت بمیرید. سپس خدا آنها را زنده کرد و ماجراى زندگى دوباره آنهارا درس عبرتى براى آیندگان قرار داد… .۱۴
همچنین قرآن کریم در آیه اى دیگر مى فرماید: یا همانند کسى که از کنار یک آبادى (ویران شده) عبور کرد، در حالى که دیوارهاى آن به روى سقفها فرو ریخته بود و (اجساد و استخوان هاى اهل آن در هر سو پراکنده بود. او با خود) گفت: چگونه خداوند آنها را پس از مرگ زنده مى کند! (در این هنگام) خدا او را یکصد سال میراند، سپس زنده کرد و به او گفت: چه قدر درنگ کردى؟ گفت: یک روز یا بخشى از یک روز. فرمود: نه بلکه یکصد سال درنگ کردى. نگاه کن به غذا و نوشیدنى خود (که همراه داشتى و با گذشت سالها) هیچ گونه تغییر نیافته است؛ ولى به الاغ خود نگاه کن (که چگونه از هم متلاشى شده است. این زنده شدن تو پس از مرگ، هم براى اطمینان خاطر تو است و هم) براى اینکه تو را نشانه براى مردم قرار دهیم. اکنون به استخوان هاى مرکب خود نگاه کن که چگونه آنها را برداشته، به هم پیوند مى دهیم و گوشت بر آن مى رویانیم. هنگامى که این حقایق بر او آشکار شد، گفت: مى دانم خدا بر هر کارى توانا است.۱۵
سید مرتضى علم الهدى در این باره مى نویسد: علت اینکه شیعه عقیده دارد که خداوند در موقع ظهور امام زمان علیه السلام برخى از مردگان را زنده مى گرداند این است که به ثواب یارى امام زمان نایل شوند و دولت حق آل محمد را که در انتظار آن بوده اند از نزدیک شاهد باشند و تا انتقام عده اى از ظالمان را به چشم ببینند و از ظهور حق و اعتلاى کلمه توحید لذت ببرند.۱۶
در منابع معتبر اسلامى نام سیزده زن یاد مى شود که به هنگام ظهور قائم آل محمد صلى الله علیه و آله وسلم زنده خواهند شد و در لشکر امام زمان به مداواى مجروحان جنگى و سرپرستى بیماران خواهند پرداخت.
طبرى در دلائل الامامه، از مفضل بن عمر نقل کرده که امام صادق فرمود: همراه قائم (آل محمد صلى الله علیه و آله وسلم ) سیزده زن خواهند بود. گفتم آنها را براى چه کارى مى خواهد؟
فرمود: به مداواى مجروحان پرداخته، سرپرستى بیماران را به عهده خواهند گرفت. عرض کردم: نام آنها را بفرمایید.
فرمود: قنواء، دختر رشید هجرى، ام ایمن، حبابه والبیه، سمیه، مادر عمار یاسر، زبیده ام خالد احمسیّه، ام سعید حنفیه، صیانه ماشطه، ام خالد جهنّیه.۱۷
صیانه ماشطه در زمان حضرت موسى مى زیسته است و مادر عمار یاسر در ابتداى بعثت به شهادت رسید. حبابه در زمان على علیه السلام و قنواء در زمان امام حسن و امام حسین علیه السلام و بقیه در زمان هاى دیگر زندگى مى کرده اند.
این گروه سیزده نفرى رجعت خواهند کرد و خداوند براى قدردانى از آنها، به برکت امام زمان آنها را زنده خواهد کرد.
در این روایت امام صادق علیه السلام از آن سیزده زن فقط نام نه نفر را یاد مى کند. در کتاب خصایص فاطمى۱۸ به نام نسیبه، دختر کعب مازینه، و در کتاب منتخب البصائر به نام وتیره و أحبشیه اشاره شده است.۱۹
جز این سه نفر، نام دیگرى به میان نیامده است.
زنان سرافراز
اینک به اختصار به شرح حال برخى از زنان نامبرده اشاره مى کنیم.
۱. صیانه ماشطه
او یکى از همان سیزده بانویى است که در دولت حضرت مهدى علیه السلام زنده شده، به دنیا باز مى گردد. وى همسر حزقیل، پسر عموى فرعون، و شغلش آرایشگرى دختر فرعون بود. او همانند شوهرش به پیامبر زمان خود، حضرت موسى، ایمان آورده بود امّا همچنان ایمان خود را پنهان مى کرد.
نوشته اند: روزى وى مشغول آرایش دختر فرعون بود که شانه از دستش افتاد و بى اختیار نام خدا را بر زبان جارى ساخت. دختر فرعون گفت: آیا نام پدر مرا بر زبان آوردى؟ گفت: نه، بلکه نام کسى را بر زبان آوردم که پدر تو را آفریده است. دختر فرعون ماجرا را نزد پدر بازگو کرد و فرعون صیانه را احضار کرد و گفت: مگر به خدایىِ من اعتراف ندارى؟ گفت: هرگز! من از خداى حقیقى دست نمى کشم و تو را پرستش نمى کنم.
فرعون دستور داد تا تنور مسى برافروزند و همه بچه هاى آن زن را در حضورش در آتش افکنند. چون نوبت به طفل شیرخوارش رسید صیانه مى خواست به ظاهر از دین برائت جوید که کودک شیرخوارش به زبان آمد و گفت: مادر صبر کن که تو بر حق هستى! فرعونیان آن زن و بچه شیرخوارش را در آتش افکنده، سوزاندند و خداوند در اثر صبر و تحمل آن زن در راه دین، او را در دولت امام مهدى زنده مى گرداند تا هم به آن حضرت خدمت کند و هم انتقام خود را از فرعونیان بگیرد.
۲. سمیه، مادر عمار یاسر
وى هفتمین نفرى بود که به اسلام گروید و بدین سبب دشمن سخت به خشم آمد و بدترین شکنجه ها را بر او روا داشت.۲۰
او و شوهرش یاسر در دام ابوجهل گرفتار آمدند و او نخست آنها را اجبار کرد که پیامبر خدا را دشنام دهند، امّا آنها حاضر به چنین کارى نشدند. او نیز زره آهنى به سمیه و یاسر پوشانید و آنها را در آفتاب سوزان نگه داشت. پیامبر که گاه از کنارشان عبور مى کرد آنها را به صبر و مقاومت سفارش مى نمود و مى فرمود: «صبراً یا آل یاسر فان موعدکم الجنه»: اى خاندان یاسر، صبر پیشه سازید که وعده گاه شما بهشت است. سرانجام ابوجهل بر هر یک ضربتى وارد ساخت و ایشان را به شهادت رساند.۲۱
خداوند این زن را به پاداش صبر و مجاهدتى که در راه اعتلاى اسلام نشان داد و بدترین شکنجه را از دشمن خدا تحمل کرد، در ایام ظهور مهدى آل محمد صلى الله علیه و آله وسلم زنده خواهد نمود تا تحقق وعده الهى را ببیند و در لشکر ولىّ خدا به یاوران آن حضرت خدمت کند.
۳. نسیبه، دختر کعب مازنیه
او معروف به ام عماره و از زنان فداکار صدر اسلام است که در برخى از جنگهاى پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله وسلم شرکت جسته و مجروحان جنگى را مداوا کرده است. او در جنگ احد بهترین نقش را ایفا کرد. با دیدن صحنه فرار مسلمانان و تنها گذاشتن پیامبر به دفاع از جان شریف پیامبر پرداخت و در این راه بدنش زخمهاى فراوان برداشت.
پیامبر عزیز این فداکارى را ستود و به فرزندش عماره چنین فرمود: امروز مقام مادر تو از مردان جنگى والاتر است.۲۲
پس از فروکش کردن جنگ، نسیبه با سیزده زخم۲۳ سنگین به همراه دیگر مسلمانان به خانه برگشت و به استراحت پرداخت. با شنیدن فرمان پیامبر خدا صلى الله علیه و آله وسلم که فقط مجروحان جنگ باید به تعقیب دشمن بشتابند، نسیبه از جاى برخاست و آماده رفتن شد، امّا به علت شدت خونریزى نتوانست شرکت کند. همین که پیامبر از تعقیب دشمن برگشت، پیش از آنکه به خانه برود، عبدالله بن کعب مازنى را براى احوالپرسى نسیبه و سلامتى وى به نزد او فرستاد و چون از سلامتى وى آگاه گشت شادمان موضوع را به پیامبر خبر داد.۲۴
نسیبه از کسانى است که براى یارى امام مهدى علیه السلام زنده خواهد شد.۲۵
۴. امّ ایمن
از زنان پرهیزکار و خدمتکار حضرت رسول صلى الله علیه و آله وسلم است. پیامبر به او مادر خطاب مى کرد و مى فرمود: «هذه بقیه اهل بیتى»:۲۶ این زن، باقى مانده اى از خاندان من است. وى همواره در کنار زنان مجاهد، در جبهه جنگ به مداواى مجروحان مى پرداخت.۲۷
ام ایمن از شیفتگان خاندان امامت بود که در ماجراى فدک، حضرت زهرا علیه السلام او را به عنوان شاهد معرفى کرد. وى پنج یا شش ماه پس از پیامبر از دنیا رفت.۲۸
خداوند به برکت مهدى آل محمد علیه السلام به هنگام ظهور، او را زنده مى گرداند تا در لشکر گاه امام به خدمت گماشته شود.
۵. امّ خالد
در روایت دو بانو بدین نام مشهور شده اند: ام خالد احمسیه و ام خالد جهنّیه. شاید مقصود ام خالد مقطوعه الید (دست بریده) باشد که یوسف بن عمر، پس از به شهادت رساندن زید بن على بن الحسین در کوفه، دست او را به جرم شیعه بودن قطع کرد. در کتاب رجال کشّى درباره شخصیت و مقام این زن فداکار از امام صادق علیه السلام مطلبى ذکر گردیده که حایز اهمیت است. ابو بصیر گوید: در خدمت امام صادق نشسته بودیم که ام خالد مقطوعه الید از راه رسید. حضرت فرمود: اى ابابصیر، آیا میل دارى که کلام ام خالد را بشنوى؟ من عرض کردم: آرى اى فرزند رسول خدا، با شنیدن آن شادمان مى گردم…. در همان موقع ام خالد به
خدمت امام آمد و سخن گفت. دیدم وى در کمال فصاحت و بلاغت صحبت مى کند. سپس حضرت پیرامون موضوع ولایت و برائت از دشمنان با او سخن گفت.۲۹
۶. زبیده
مشخصات کاملى از او نقل نشده است. احتمال دارد زبیده زن هارون الرشید باشد که شیخ صدوق(ره) درباره اش گفته است: وى یکى از هواداران و پیروان اهل بیت است. هنگامى که هارون دانست از شیعیان است قسم خورد که طلاقش دهد. زبیده کارهاى خدماتى بسیارى داشت که یکى آبرسانى به عرفات است. همچنین نوشته اند وى یکصد کنیز داشت که پیوسته مشغول حفظ قرآن بودند و همیشه از محل سکونت او صداى تلاوت قرآن شنیده شد. زبیده در سال ۲۱۶ ق. رحلت کرد.۳۰
۷. حبّابه والبیّه
از زنان والامقامى است که دوره زندگى هشت امام معصوم را درک کرد و پیوسته مورد لطف و عنایت ایشان قرار داشت. در یک یا دو نوبت به وسیله امام زین العابدین و امام رضا علیه السلام جوانى اش به او بازگردانده شد. اولین ملاقات وى با امیرمؤمنان علیه السلام بود که از آن حضرت دلیلى بر امامت درخواست کرد. حضرت در حضور وى سنگى را برداشت و بر آن مهر خود را نقش کرد و اثر آن مهر در سنگ جاى گرفت و به او فرمود: پس از من هر که توانست در این سنگ چنین اثرى بر جاى بگذارد او امام است. از این رو حبابه پس از شهادت هر امامى نزد امام دیگر مى رفت و آنان مهر خود را بر همان سنگ مى زدند و اثر آن نقش مى بست. نوبت که به امام رضا علیه السلام رسید حضرت نیز چنین کرد. حبابه نه ماه پس از رحلت امام رضا علیه السلام زنده بود و پس از آن بدرود حیات گفت.۳۱
روایت شده است که وقتى حبابه به خدمت امام زین العابدین رسید یکصد و سیزده سال از عمرش سپرى شده بود. حضرت با انگشت سبابه خود اشاره اى نمود و جوانى اش بازگشت.۳۲
همچنین نوشته اند: صورت حبابه از زیادى سجود سوخته و از عبادت همانند چوب خشکیده اى شده بود.۳۳
۸. قنواء
دختر رشید هجرى، یکى از شیعیان و پیروان على علیه السلام و خود از یاران با وفاى حضرت امام جعفر صادق علیه السلام است۳۴. وى دختر بزرگمردى است که در راه محبت و دوستى امیرمؤمنان به طرز دلخراشى به شهادت رسید. از گفتار شیخ مفید برمى آید که قنواء به هنگام ورود پدرش نزد عبیدالله بن زیاد شاهد قطع دو دست و دو پاى پدر خود بوده و به کمک دیگران بدن نیمه جان پدر را از دارالاماره بیرون آورده و به خانه منتقل کرده است. روزى قنواء به پدرش گفت: پدر جان، چرا این همه خود را به رنج و مشقت عبادت مى اندازى! پدر در جواب گفت: دخترم، پس از ما گروهى خواهند آمد که بینش دینى و شدت ایمانشان از ما، که این همه خود را به زحمت عبادت انداخته ایم، بیشتر است.۳۵
د: بانوان منتظِر
چهارمین گروه یاوران امام زمان بانوان پرهیزکارى هستند که پیش از ظهور بقیه الله رحلت کرده اند. به ایشان گفته مى شود امام تو ظاهر گشته است، اگر مایلى مى توانى حضور داشته باشى. آنان نیز به اراده پروردگار زنده خواهند شد.
رجعت زنان مربوط به گروه خاصى نیست و هر بانویى خود را با خواسته ها و شرایط زندگى در حکومت مهدى آل محمد علیه السلام تطبیق دهد ممکن است در آینده از رحمت خداوندى بهره مند گشته، براى یارى امام زنده شود. یکى از آن شرایط خواندن دعاى عهد است که در فرد، نوعى آمادگى براى پذیرش حکومت آخرین ذخیره الهى ایجاد مى کند. به فرموده امام صادق علیه السلام : هر که چهل صبح دعاى عهد را بخواند از یاوران قائم ما باشد و اگر هم پیش از ظهور آن حضرت از دنیا برود خداوند او را از قبر بیرون آورد تا در خدمت آن حضرت باشد… .۳۶
انتظار فرج
یکى از شرایط حضور در حکومت بقیه الله و توفیق دیدار با آن حضرت انتظار فرج است؛ یعنى آمادگى کامل براى پذیرش حکومت حق و آراستن به آنچه که مهدى علیه السلام مى گوید و مى خواهد. انتظار فرج یعنى نفى هر گونه سلطه از بیگانگان و مبارزه با افکار انحرافى و فساد اخلاق و در یک کلام، انتظار فرج یعنى بیزارى از دشمنان خدا و پیامبر و معصومین قدس سرهما .
بى سبب نیست که انتظار از بهترین اعمال شمرده شده است، بلکه فرد منتظرِ دولت مهدى همانند کسى است که در پیش روى رسول خدا شهید گشته و در خون خود غلتیده است و اگر بر همان حالت انتظار از دنیا برود بسان کسى باشد که در خیمه مهدى فاطمه علیه السلام مى باشد.
ابو بصیر از امام صادق روایت کرده که آن حضرت روزى فرمود: آیا شما را خبر ندهم به چیزى که خداوند عملى را بدون آن از بندگانش قبول نمى کند؟ گفتیم: آرى. فرمود: شهادت بر وحدانیت خدا و رسالت پیامبر صلى الله علیه و آله وسلم و اقرار به آنچه که خداوند فرموده، از دوستى ما و بیزارى از دشمنان و اطاعت و پیروى از ما. نیز داشتن ورع و پرهیزکارى و انتظار کشیدن براى قائم علیه السلام . آنگاه فرمود:به درستى که براى ما دولتى است، خداوند آن را هر زمانى که اراده کند برقرار مى سازد. سپس افزود: هر کس که دوست دارد از یاران قائم علیه السلام ما باشد باید در انتظار به سر برد و خود را به ورع و محاسن اخلاق بیاراید، و اگر در همان حال بمیرد براى او اجرى همانند کسى است که آن حضرت را درک کرده باشد.۳۷
پى نوشت:
۱. سوره تحریم، آیه ۱۱.
۲. رجوع شود به نقش زنان مسلمان در جنگ، از همین نویسنده.
۳. بیت الاحزان، شیخ عباس قمى، ص ۱۳۲، المسترشد طبرسى، ص۴۵۱؛ احتجاج طبرسى، ج۱، ص۱۱۷.
۴. الجمل، شیخ مفید، ص ۱۲۴.
۵. الفصول المهمه، ص۵۱.
۶. در این باره، ر.ک: نقش زنان مسلمان در جنگ.
۷. کمال الدین، ج۲، ص۵۰۷ ؛ الغیبه، شیخ طوسى، ص۱۳۸.
۸. همان، ص۴۷۶.
۹. مجمع الزوائد، ج۷، ص۳۱۵؛ معجم احادیث الامام المهدى، ج۱، ص۵۰۰.
۱۰. همان.
۱۱. بحارالانوار، ج۵۲، ص۲۲۳.
۱۲. دلائل الامامه، ص۳۱۴.
۱۳. معجم الامام المهدى، ج۱، ص۵۳۴؛ به نقل از فردوس الاخبار، ج۵، ص۵۱۵.
۱۴. سوره بقره، آیه ۲۴۳.
۱۵.سوره بقره، آیه ۲۵۹.
۱۶. سفینه البحار، ج۱، ص۵۱۱.
۱۷. دلائل الامامه، ص۲۶۰.
۱۸. ریاحین الشریعه، ج۵، ص۴۱؛ به نقل از خصایص فاطمیه.
۱۹. چشم اندازى از حکومت مهدى علیه السلام ، ص۷۴؛ به نقل از بیان الائمه، ج۳، ص۳۳۸
۲۰. اسدالغابه، ج۵، ص۴۸۱.
۲۱. ریاحین الشریعه، ج۴، ص۳۵۳.
۲۲. مغازى واقدى، ج۱، ص۲۷۳.
۲۳. مغازى واقدى، ج۲، ص۲۶۸.
۲۴. مغازى واقدى ج۱ ص۲۷۰.
۲۵. ریاحین الشریعه، ج۵، ص۴۱؛ به نقل از خصایص فاطمه.
۲۶. چشم اندازى از حکومت مهدى علیه السلام ، ص۷۶؛ تهذیب الکمال، ج۳۵، ص۳۲۹.
۲۷. نقش زنان مسلمان در جنگ، ص۲۰.
۲۸. قاموس الرجال، ج۱۰، ص۳۸۷.
۲۹. ریاحین الشریعه، ج۳، ص۳۸۱؛ به نقل از تنقیح المقال مامقانى.
۳۰. تنقیح المقال، ج۳، ص۷۸.
۳۱. سفینه البحار، ج۱، ص۲۰۴.
۳۲. همان.
۳۳. همان.
۳۴. جامع الرواه، ج۲، ص۴۵۸؛ رجال شیخ طوسى، ص۳۴۱.
۳۵. اختصاص شیخ مفید، ص ۷۳۰۷۲.
۳۶. سفینه البحار، ج۲، ص۲۹۴.
۳۷. منتهى الآمال، ج۲، ص۴۸۶؛ به نقل از غیبه نعمانى.
منبع :ماهنامه موعود، شماره ۲۷
محمد جواد طبسى