- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 12 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
اجرای عدالت، چون دیگر مسائل اجتماعی نیاز به بسترسازی و زمینه مناسب دارد؛ زمینه های فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی، عدل گرایی را در جامعه از پایگاهی استوار برخوردار می کند، و ریشه های آن را در درون اندیشه انسان ها می گستراند.
۱ . زمینه های فرهنگی
الف. انسان گرایی و ایمان به حقوق انسان:
امام علی(علیه السلام): «… فانهم صنفان امّا اخ لک فی الدین، و امّا نظیرٌ لک فی الخلق…(۱)؛ مردمان دو گروهند یا برادران دینی تواند و یا برادران نوعی تو.»
انسان گرایی و ایمان به ارزش انسان در مکتب علوی، از جایگاهی ویژه برخوردار است، و منزلتی والا و الاهی دارد. در این مکتب جامعه انسانی، جامعه خدایی است، و هرگونه خدمت به انسان، مایه قرب به خدای متعال است، حقوق انسان برخاسته از حق خدا، و خاستگاه اصلی حقوق انسانی، حقوق الاهی است. انسان از دیدگاه امام، ارزشمندترین تکلیف انسان هاست، و حریم و حُرمت او بر همه تکلیفها و حرمتها برتری دارد، و هر قانون و حقوقی که با حقوق انسان به مزاحمت برخیزد، حقوق انسان اصل و معیار قرار می گیرد، و دیگر حقوق ها توان برابری با حق انسانی و حرمت او را ندارد.
امام علی(علیه السلام): «… و فضّل حرمه المسلم علی الحُرُم کلها…(۲) و حرمت مسلمان را بر همه حرمت ها برتری داد…»
توحید و خداباوری، به انسان باوری می انجامد، و انسان باوری در درون خداباوری و دینداری قرار می گیرد، از اینرو ایمان به خدا بزرگترین پشتوانه انسان و ارج نهادن به شخصیت و منزلت انسانی است.
امام علی(علیه السلام): «… و شدّ بالاخلاص و التوحید حقوق المسلمین فی معاقدها…(۳) و در پرتو اخلاص و ایمان، رعایت حقوق مسلمانان را در جای جای برای هر یک بایسته ساخت.»
این انسان گرایی در سراسر گفتار و کردار امام موج می زند، و نهج البلاغه براستی کتاب انسان است، و دفاع از حقوق انسان و کتاب انسان های محروم و انسان گرسنه، و کتاب شور و سوزهای کران ناپیدای امام علی(علیه السلام) نسبت به انسان و دردهای انسانی.
انسان ها همه در درون دل پهناور علی(علیه السلام) زندگی می کنند و او نسبت به انسان ها عشق می ورزد، و برای غم های انسانی از ژرفای دل و با همه هستی می سوزد و می خروشد و چنین می گوید: به قرص نانی جوین بسنده می کنم و شاید کسی نباشد که به همین قرص نان نیازی داشته باشد.
حتی اگر به انسانی غیرمسلمان، در قلمرو حاکمیت امام، ستمی رفته باشد. در اندوه این غم، از سویدای دل ناله سر می دهد و می گوید: اگر انسانی با شنیدن این خبر بمیرد در نظر علی(علیه السلام) نکوهش نمی شود؛ بلکه این مرگی شایسته است.
امام علی(علیه السلام): «… فلو انّ امرءا مسلما مات من بعدِ هذا اَسَفأه ما کان به مَلُوما، بل کان به عندی جَدیرا…(۴) (به من خبر رسیده است که مردی از لشکریان متجاوز معاویه بر زنی مسلمان یا کافر در ذمه اسلام وارد شده و خلخال و دستبند و گوشواره او را بزور ستانده) اگر مسلمانی پس از این از اندوه بمیرد، نباید سرزنش شود، بلکه سزاوار است که در چنین غصه ای بمیرد… .»
چنین بینش هایی درباره انسان، و احساس هایی ژرف نسبت به او، زمینه های فرهنگی عدالت اجتماعی و تن دادن به حق و حقوق انسانهاست. مسائل بسیار دیگری درباره «زمینه های فرهنگی»، در تعالیم علوی آمده است چون: تربیت و ارزشهای اخلاقی، مسئولیت های مالی، مددکاری اجتماعی، مشارکت ثروتمندان و بینوایان و… که طرح آنها از فراخور مقاله بیرون است.
۲ . زمینه سازی های اقتصادی
در اجرای عدالت اجتماعی، امام(علیه السلام) تنها به زمینه های فرهنگی و معیارهای تربیتی بسنده نمی کند، و با وجود زیربنایی بودن فکر و فرهنگ و اخلاق و ارزشگرایی و… در همه بخشهای زندگی، به بسترسازی های اقتصادی می پردازد، و با تعالیمی اصولی در این زمینه، جامعه را به توازن اقتصادی سوق می دهد، و راه دشوار عدالت اجتماعی را هموار می سازد. در این باره نیز بسیار فشرده و فهرست وار، به پاره ای از این معیارها اشاره می شود:
الف. عمران و آبادی زمین:
«و لیکن نظرک فی عماره الارض ابلغ من نظرک فی استجلاب الخراج؛ لاّن ذلک لا یدرک الاّ بالعماره، و من طلب الخراج بغیر عماره احزب البلاد، و اهلک العباد، و لم یستقم امره الاّ قلیلاً. فان شَکوا ثِقلاً او عله او انقطاع شِربٍ او بالَّهٍ او احاله أرض اِغْتَمَرها غرقَ او أجحفَ بها عطش، حفّفتَ عنهم بما تراجوا ان یصلح به امرهم. و لا یثقُلنَّ علیک شی ء حفَّفت به الموؤنهَ عنهم؛ فانّه ذخرٌ یعودون به علیک فی عِمارهِ بلادک، و تزیینِ اهل ولایتک مع استجلابک حُسن ثنائهم، و تَجَبُّک باستفاضَه العدل فیهم… فان العمران محتمل ما حَمَّلتَه، و انّما یؤتی خراب الارض من اعوازِ اهلها، و انّما یعوِز اهلها لاشراف انفس الولاه علی الجمع و سوء ظنّهم بالبقاء…(۵) از عهدنامه اشتری:… باید توجّه تو به آباد کردنِ زمین بیش از توجّه به گرفتن خراج باشد، چه خراج جز در نتیجه آبادی فراهم نمی آید. هر کسی بدون آباد کردن زمین خواستار خراج شود، کشور را خراب و مردم را هلاک کرده است، و کار او جز اندکی راست نخواهد شد. پس اگر از زیادی مالیات (خراج)، یا رسیدن آفت آسمانی، یا قطع شدن آب، یا نیآمدن باران، یا خراب شدن بذر در نتیجه غرق شدن زمین در زیر آب، یا نابود شدن ماده غذایی از زمین، شکایت کنند، باید چنان بار مردم را سبک کنی که کارشان اصلاح شود. و این کار نباید بر تو گران افتد، زیرا که این اقدام همچون ذخیره ای است که مردم خود آنرا با آباد کردن و آراستن و پیراستن سرزمین ها بازمی گردانند، علاوه براین، سپاسگزار تو نیز خواهند شد، و خود از اینکه با عدل و داد با مردمان رفتار کرده ای شادمان خواهی بود…
بسا که در آینده حادثه ای پیش آید که چون در آن به یاری ایشان چشم داشته باشی، با کمال صفای دل آن را تحمّل کنند؛ زیرا چون بلاد آباد گردد، هرچه بر عهده مردمش نهی، انجام دهند. که ویرانی زمین از فقر مردم آن نتیجه می شود، و زمانی مردمان فقیر می شوند که والیان در اندیشه جمع مال و نسبت به باقی ماندن بر سر کار خود بدگمان باشند….»
ایجاد توازن اقتصادی، و رفع نیازهای همگانی، و دستیابی به توسعه ای پایدار، در پرتو بهره برداری درست از اراضی و عمران و آبادی زمین صورت می گیرد. این موضوع در کشورهای پیشرفته بسیار مورد توجه قرار دارد، و از بیشترین بخش های زمین بهره برداری می شود، و در جامعه های توسعه نیافته عمران و آبادی گسترده ای انجام نیافته است.
ب .سرمایه گذاری:
امام علی(علیه السلام): «لیس فی المال الصامت نفل(۶) در مال راکد (ذخیره شده) زیاده (و رشدی) نیست.»
نقش سرمایه گذاری در رشد تولید و ایجاد کار و تامین رفاه عمومی و تعادل اقتصادی تردیدناپذیر است. برای دستیابی همگان به نیازهای خود، همه امکانات، سرمایه ها و نیروی کار باید در جهت رشد تولید هدایت شود، و فراوانی و وفور کالاها پدید آید و نظام عرضه و تقاضای عمومی هماهنگ گردد، قیمت ها تعادل یابد و مردمان به نیازهای خود دست یابند. در اندیشه امام(علیه السلام) تهیدستی مردم عامل ویرانی و توسعه نیافتگی و استفاده نکردن یا استفاده نابهینه از امکانات بالقوه است.
امام علی(علیه السلام): «… و انّما یوتی خراب الارض من اعواز اهلها…؛(۷) ویرانی زمین از تهیدستی مردم آن پدید آید.»
زمامداران وظیفه دارند، بار مشکلات را از دوش مردم بردارند و اموال و سرمایه های مردمی را افزایش دهند، تا آنان بتوانند به سرمایه گذاری روی آورند و به عمران و آبادی بپردازند. رشد سرمایه های مردمی، عامل افزایش درآمد و رشد اقتصادی و تعادل یابی جامعه است. و اینجا زمینه ساز کمک به دولت و تامین هزینه های دولتی است.
امام علی(علیه السلام): «… و لا یثقلنَّ علیک شیی ء حفّفتَ به المؤونه عنهم، فانّه ذخر یعودون به علیک فی عمارَهِ بلادک…(۸) و این کار (کمک و یاری به مردم) نباید بر تو گران آید، زیرا که این (یاری رسانی) همچون ذخیره ای است که مردم خود آن را با آباد کردن به تو باز خواهند گرداند… .»
اگر دولت هایی سطحی نگر و قشری باشند و به زیباسازی پایتخت و مراکز استان ها بیندیشند و با ساختن ادارات و وزارتخانه های تشریفاتی دل خوش دارند و با بَزَک شهرها شادمان شوند و چند کاخ و خیابان و پارک و فواره و امثال آن را عامل شوکت و اقتدار دولت بدانند نیز باید به سرمایه گذاری روی آورند و قدرت اقتصادی مردم را رشد دهند و از این رهگذر هدف های صوری و ظاهرسازی خود را برآورند.
امام علی(علیه السلام):
«من کان له مال فایاه و الفساد…(۹) آنکه سرمایه ای دارد از تباه شدن آن بپرهیزد.»
مردم و زمامداران وظیفه دارند برای رشد و اصلاح نظام اقتصادی جامعه بکوشند. اصلاح و صلاح در مال به رشد آن بستگی دارد و نیز به هزینه کردن آن در امور تولیدی، نه تجملی و مصرف های اسرافی.
جامعه با فقر و تهیدستی است که به انواع انحراف ها دچار می گردد، و زمینه بیماری های فردی و اجتماعی پدید می آید، و مسئولیت ها و کارها انجام نمی یابد.
امام علی(علیه السلام): «اذا قلّت المقدوره کثر التعلّل(۱۰)
هرگاه توان و قدرت (اقتصادی یا جز آن) کاستی یابد، سر باز زدن و عذرآوری اوج می گیرد.»
و سرانجام زمامداران باید نیک باور داشته باشند که قدرت آنان، در قدرت و توان مردم نهفته است، و قدرت مردم جز در پرتو سرمایه گذاری و توان مالی دست نیابد.
امام علی(علیه السلام): «و کل مقدره یحتاج الی بذل(۱۱) هرگونه قدرتی نیاز به هزینه گذاری دارد.»
ج. مدیریت کارآمد و برنامه ریزی درست :
امام علی(علیه السلام): «قوام العیش حسن التقدیر، و ملاکه حسن التدبیر(۱۲)
قوام زندگی به اندازه داری (و حسابگری) بستگی دارد و ملاک و معیار زندگی به برنامه ریزی درست (و مدیریت ماهر) مربوط است.»
برنامه ریزی و مدیریت آگاه و ماهر، از شرایط لازم توازن و تعادل اقتصادی است، و بدون آن کاری کارستان در راستای تحقق عدالت اجتماعی انجام نخواهد گرفت.
اصل مدیریت و برنامه ریزی حکیمانه در سخنان امام علی(علیه السلام) گاه با همین تعبیر گویای «حسن التدبیر» تبیین گشته است، و گاه با واژه «تقدیر فی المعیشه» یعنی اندازه داری و حسابگری در مسائل معیشتی و برآورد هزینه ها و درآمدها در امور اقتصادی، که این جز با برنامه ریزی و مدیریت منطقی پدید نیاید. برنامه ریزی و مدیریت و حسابگری دو رکن اقتصاد جامعه و معیشت افراد است.
از نظر امام خیانت و ناواردی پیآمدی یکسان دارد، و آن واپس گرایی اقتصادی و رکود اقتصادی است.
امام علی (علیه السلام) : «… و لکنّی اسی اَن یلی امر هذه الاّمه سفهاؤها و فجارها، فیتخذوا مال اللّه دُولاً و عباده خولا…(۱۳) ولی اندوه من از این است که مشتی بیخردان و ناواردان و تبهکاران (خائنان) این امت، حکومت را به دست گیرند، و مال خدا را میان خود دست به دست گردانند، و بندگان خدا را به بردگی گیرند… .»
باری ناواردی و خیانت هر دو سدّ راه رشد و تعالی است و مانع پیدایی عدالت اجتماعی و توازن اقتصادی. اگر برنامه ریزی و مدیریت آگاه و متخصص در جامعه بود، و سرمایه ها و امکانات در حدّ کفاف و بسندگی، و نه بیشتر، جامعه ره به جایی می برد و توسعه ای پایدار برقرار می گردد. و اگر سرمایه و امکانات به فراوانی وجود داشت؛ لیکن مدیریت و تدبیر در کار نبود، و ریخت و پاش و اسراف راه و روش دولتمردان جامعه را تشکیل می داد، جامعه به رفاه و بی نیازی و تعادل اقتصادی دست نخواهد یافت.
امام علی(علیه السلام): «حسن التدبیر مع الکفاف، الکفی لک مد الکثیر مع الاسراف(۱۴) تدبیر نیکو (مدیریت و برنامه ریزی درست) با (سرمایه ای در حدّ) کفای و بسندگی، برای تو بسنده تر است از (سرمایه و امکانات) بسیار با اسراف.»
د. بخش عمومی نه بخش خصوصی:
امام علی(علیه السلام): «… و انّما عمودالدین و جماع المسلمین، و العُدّه للاعداء، العامّه من الامَّه، فلیکن صفوک لهم، و میلک معهم(۱۵) بی تردید ستون دین و مایه اجتماع مسلمانان و فراهم آورنده وسایل برای روبرو شدن با دشمنان، همان توده امتند، پس باید که میل تو به جانب ایشان باشد و رضای آنان را به چنگ آوری.»
بخش خصوصی و طبقه مرفّه؛ همواره با مصرفزدگی و تجمل گرایی تعادل و توازن جامعه را برهم می زنند، و نه تنها خود به مصرف روی می آورند؛ بلکه فرهنگ مصرفی را در جامعه نشر و تبلیغ می کنند، و امکانات را به سود خویش جلب و جذب می کنند، و کمبودها و مشکلات اقتصادی را برنمی تابند، و ریاضت اقتصادی و صرفه جویی را در صورت لزوم نمی پذیرند. از اینرو بخش خصوصی همواره چون باری بر دوش جامعه و مدیران اجتماعی هستند.
امام علی(علیه السلام): «… و لیس احد من الرّعیه اَثقَل علی الوالی مؤؤنه فی الرخاء، و اقل معونه له فی البلاء… و اضعف صبرأ عند ملمّات الدهر، من اهل الخاصه…(۱۶) هیچیک از افراد ملت برای دولت در هنگام رفاه و راحتی پرخرج تر، و در هنگام حوادث کم فایده تر… و در ناراحتی های روزگار ناشیکباتر از خواص (بخش خصوصی) نیست… .»
نظام صالح و نیرومند، بر اراده مردم تکیه دارد، و در بحرانها و حوادث اجتماعی ـ اقتصادی، توده ها به پشتیبانی از آن برمی خیزند، و کمبودها را می پذیرند و طرح و برنامه های اقتصادی را اجرا می کنند.
ﮬ . صرفه جویی و ریاضت اقتصادی:
امام علی(علیه السلام): «و لا مال اذهب للفاقه من الرضی بالقوت…(۱۷) هیچ سرمایه ای چون بسنده کردن به مقدار لازم (و صرفه جویی)، فقر را بیشتر از بین نمی برد.»
دوران ریاضت اقتصادی، و قناعت پیشگی، و صرفه جویی های بسیار دقیق و منطقی، برای دستیابی به توازن و تعادل اقتصادی، امری اجتناب ناپذیر است. در پرتو چنین روشی عدالتی فراگیر پدید می آید و همه به نیازهای خود دست می یابند.
تجربه کشورهای توسعه یافته بهترین شاهد این موضوع است، و دقیقا سخن والای امام همین است که هیچ امری بیشتر از رضایت به قوت و حداقلّ زندگی (یعنی ریاضت اقتصادی) برای از میان برداشتن عقب ماندگی و فقر، کارسازتر نیست. در صورت تقسیم عادلانه کمبودها و زهد و قناعت اقتصادی، همه به کار و تلاش روی می آورند و چرخ اقتصاد را به گردش می اندازند، و از انتظارات خود می کاهند و همین بستر مناسب برای عدالت اجتماعی خواهد بود. این سخن آمده است: «و کنزَ اغنی من القناعه هیچ سرمایه ای کارآتر از قناعت نیست.» و این بر گویایی این اصل می افزاید که تحمّل و پذیرش دشواریها مقدمه ای خواهد بود برای سامانیابی اقتصادی و اجتماعی.
و. کار و تلاش:
امام علی(علیه السلام): «من یعملَ یزدَدْ قوه، و من یققّر فی العمل یزددا فتره(۱۸) آن کس که کار کند توانش فزونی می یابد و آن کس که کم کار کند (و بیکاره باشد) سستی (و ناتوانی) او افزون می گردد.»
ماهیت هستی انسان را ـ در ارتباط با ظرف وجود و حیات او ـ سختکوشی، تلاش، پویایی و تحرک، تشکیل می دهد، و در قانونمندی عمومی جهان، حرکت و عمل و دشواری برای انسان ضروری شناخته شده است. قرآن کریم، این حقیقت را این چنین تبیین می کند: «لقد خلقنا الانسان فی کبد (بلد/ ۴) انسان را در رنج (و دشواری) آفریده ایم.»
بنابراین کار به عنوان قانونی طبیعی شناخته می شود که نظام طبیعت بر دوش آدمی نهاده است، و سر باز زدن از آن چون سرپیچی از دیگر قوانین طبیعت جز سقوط و تباهی نتیجه ای ندارد. در این سخن امام به کار به عنوان سنتی طبیعی نگریسته شده است. کار در قانون شریعت و نظام تشریع نیز از منزلتی والا و حیاتی برخوردار است.
امام علی(علیه السلام): «انّ اللّه یحب المترف الامین…(۱۹)؛ خداوند پیشه ور درستکار را دوست دارد….»
درست کار کردن و انجام دقیق و اصولی کارها نیز در تعالیم علوی مورد تاکید قرار گرفته است. برای توجه دادن به موضوع مهمّ وجدان کاری و بها دادن به کار امام می فرماید: «النّاس ابناء ما یحسنون(۲۰)
مردمان فرزندان آن چیزند (کارند) که آنرا نیک انجام می دهند.»
یعنی مردم فرزندان هنرها و تخصصهای خویشند، و با انتساب به آن هنرها و تخصصّها شناخته می شوند و به اندازه کاردانی و مهارت قدر می یابند.
ز. همکاری دولت و ملت:
امام علی(علیه السلام): «… فاذا أدَّت الرّعیه الی الوالی حقه، و ادّی الوالی الیها حقّها، عزَّ الحقُّ بینهم، و قامت مناهج الدین، و اعتدلت معالم العدل…؛(۲۱) زمانی که رعیت حق خود را نسبت به دولت بگزارد، و دولت نیز حق خود را نسبت به مردم ادا کند، حق در میان آنها عزت یابد، و پایه های دینشان استواری گیرد، و نشانه های عدالت برپا گردد….»
ملت و دولت، حقوقی متقابل دارند؛ یعنی دولتها وظیفه دارند در قلمرو و اختیارات خویش، شرایط رشد و تعالی مادی و معنوی مردم را فراهم کنند و زمینه تکامل و بستر توازن اجتماعی و دستیابی عادلانه هر کسی به حق و حقوق خویش را فراهم سازند.
مردم نیز وظیفه دارند، به تعهدات خود نسبت به زمامداران وفا کنند، کارهای جامعه را انجام دهند، و هر کسی در هر بخش از جامعه مسئولیت شناس باشد و برای استواری جامعه تلاش کند. افراد بدانند که کارهای فردی و شخصی در عین حال اجتماعی نیز هست، و از این نظر مجموعه این تلاش های فردی حرکتی بزرگ و پیوسته اجتماعی و گروهی را پدید می آورد و سامانیابی کل جامعه را موجب می گردد. در این صورت است که حق و حقوق حاکم می گردد. چنانکه امام فرمود: حق و حقوق عزّت می یابد، و نشانه های عدالت و تعادل اجتماعی آشکار می گردد، و عدل در پهنه اجتماع فروغ می گسترد و فرد یا گروه و یا طبقه ای در جامعه از گستره عدالت بیرون نمی ماند.
ح. امنیت و انسجام اجتماعی:
امام علی(علیه السلام): «العدل نظامُ الامرَه؛(۲۲) ؛ عدالت نظام حکومت است.»
امنیت اجتماعی از زمینه های اصلی اجرای عدالت و مناسب ترین بستر پیدایش تعادل در جامعه می باشد. رابطه عدالت و امنیت اجتماعی، رابطه ای متقابل است؛ یعنی امنیت اجتماعی زمینه عدل گرایی و توازن بخشی است و عدل گرایی و توازن بخشی زمینه امنیت اجتماعی.
امنیت اجتماعی موجب می گردد که سرمایه ها از گردونه کارهای سازنده اقتصادی خارج نشود، و کارهای کاذب و زود سودآور رونق نگیرد، واسطه گری و سودهای لحظه ای و تورّم ساز، اقتصاد جامعه را بیمار نسازد. نیروهای کاری با دلگرمی به تولید و تلاش مشغول باشند و به آینده خود امیدوار گردند و کارگر و کارفرما همبستگی و همکاری دوستانه ای بیابند.
امام علی(علیه السلام): «من عدل فی سلطانه استغنی عن اعوانه(۲۳) دولتمردانی که در حکومت خویش به عدل رفتار کنند از کم کاران بی نیاز می گردند.»
آن ساده دلانی که می خواهند راه سرمایه گذاری را هموار سازند، و زمینه کار و تولید فراهم کنند، و توسعه اقتصادی پدید آورند، و عدالت اجتماعی را فراموش کنند، در اشتباهی بزرگ بسر می برند. کجا ممکن است و چگونه می شود توده های مردم بی عدالتی ها و ظلم های ویرانگرِ اقتصادی را بنگرند و تبعیض ها را ببینند و فشارهای کوبنده تورمِ ساختگی سرمایه داران را تحمّل کنند و به کمترین حقوقشان دست نیابند، و آرام بنشینند و برنیاشوبند و امنیت جامعه را حفظ کنند. این چنین شیوه هایی از خامی و ساده اندیشی است.
امام علی(علیه السلام): «… استعمل العدل، و احذر العشفَ و الحیف؛ فانّ العشفَ یعودُ بالجلاء، و الحیفَ یدعو الی السیف(۲۴) عدالت را به کارگیر، و از بی انصافی و بی عدالتی برحذر باش؛ که بی انصافی کردن با مردم آنان را آواره می کند، و بی عدالتی به قیام مسلّحانه وامی دارد.»
تجربه مکرر تاریخ است که بیشتر ناآرامی ها، کشمکش ها و جنگ ها در سایه همین جریان ناسالم توزیع درآمدها صورت گرفته است. تمام مشکلات بشر امروز نیز در سراسر دنیا و بلوک بندی ها و تقسیم کشورها به پیشرفته و عقب افتاده در اثر همین علت است. و روابط انسان ها در چنین اجتماعی از روابط برابری و برادری و حق شناسی و قانون گرایی به روابط ظالم و مظلوم و آکل و مأکولی تبدیل خواهد شد. و چنان می شود که امام فرمود:
«… فانّما اهلها (الدنیا) کلابٌ عاویه… یأکل عزیزها ذلیلها، و یقهر کبیرها صغیرها(۲۵) بیگمان دنیاداران سگانی زوزه کشند… (که) نیرومندشان ناتوانشان را می خورد، و بزرگشان بر کوچکشان چیره می گردد… .»
پی نوشت:
- نهج البلاغه، ص ۹۹۳.
- نهج البلاغه، ص ۵۴۴.
- همان.
- نهج البلاغه، ص ۹۵.
- نهج البلاغه، ص ۱۰۱۴ ـ ۱۰۱۳.
- مستدرک الوسائل، ج ۱۱، ص ۱۲۶.
- نهج البلاغه، ص ۱۰۱۴.
- نهج البلاغه، ص ۱۰۱۴.
- مستدرک الوسائل، ج ۱۲، ص ۳۵۱.
- میزان الحکمه، ج ۶، ص ۱۱۵.
- الحیات، ج ۵، ص ۹۷، ترجمه فارسی.
- الحیات، ج ۴، ص ۳۴۷، ترجمه فارسی.
- نهج البلاغه، ص ۱۰۵۰.
- الحیات، ۴، ص ۳۵۵؛ ترجمه فارسی.
- نهج البلاغه، ص ۹۹۶ ـ ۹۹۵.
- همان.
- تمام نهج البلاغه، ص ۱۴۸.
- غررالحکم، ص ۲۶۹.
- وسائل، ج ۱۲، ص ۴.
- ارشاد مفید، ص ۱۴۲.
- نهج البلاغه، ص ۶۸۳.
- الحیات، ۶، ص ۳۳۰.
- غررالحکم، ص ۲۸۴.
- نهج البلاغه، ص ۱۳۰۴.
- نهج البلاغه، ص ۹۲۷.
بخشی از مقاله : حکیمی، محمد
منبع : مجله کتاب نقد تابستان ۱۳۸۰ – شماره ۱۹٫