- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 4 دقیقه
- توسط : ناظر محتوایی شماره یک
- 0 نظر
با توجه به سن بالای ازدواج در شرایط فعلی جامعه، فرصت باروری این زوجین هم کوتاهتر از زوجینی است که در سنین پایینتر ازدواج کردهاند، حالا چه باید کرد؟
بحثی در این مساله نیست که امروزه سن ازدواج جوانان رو به افزایش گذاشته است و طبعا در چنین وضعیتی فاصله سنی بین والدین و فرزندان هم زیاد میشود.
نکته دیگری که در این میان مطرح میشود این است که با توجه به شرایط زندگی امروز خیلی از پدر و مادرها ترجیح میدهند تنها یک فرزند داشته باشند، در اینجا جوانب دیگری هم مطرح میشود که والدین باید قبل از تصمیمشان به آن توجه کنند چرا که این مسایل به ظاهر ساده زندگی آنها و فرزندانشان را تحت تاثیر قرار میدهد. برای نمونه وقتی زوجین تصمیم میگیرند تنها صاحب یک فرزند شوند باید تبعات و نتایج تک فرزندی در درازمدت را هم شناخته و بپذیرند.
از طرف دیگر اگر زن و مردی تصمیم دارند بیش از یک فرزند داشته باشند لذا باید برنامهریزی لازم جهت این مهم را هم داشته باشند چرا که از یک طرف باید برای حضور چند فرزند در خانواده برنامهریزی داشته و شرایط ان را اماده کنند و از طرف دیگر (با توجه به سن بالای ازدواج در شرایط فعلی جامعه) فرصت باروری این زوجین هم کوتاهتر از زوجینی است که در سنین پایینتر ازدواج کرده اند و به همین دلیل است که لزوم برنامهریزی در زندگی زوجین امروزی بیش از زوجین نسلهای قبل خود را نشان میدهد.
قطعا یک زندگی برنامهریزی شده، به شما جهت میدهد، برنامهریزی این فرصت را در اختیارتان قرار میدهد که بدانید به کجا قرار است بروید و چطور باید به آن جا بروید در غیر این صورت وقت خود را برای کارهایی بیهوده تلف خواهید کرد.
برنامه زندگی مراحل رسیدن به رویاهایتان را به شما نشان خواهد داد. یک زندگی برنامهریزی شده به شما آرامش میدهد چرا که به شما هدف میبخشد. وقتی تصمیم میگیرید که روی برنامه زندگی کنید، یعنی قصد دارید هدفمند زندگی کنید و دیگر زندگی کردنتان، بودن خالی نیست.
بحثی در این مساله نیست که امروزه سن ازدواج جوانان، رو به افزایش گذاشته است و طبعا در چنین وضعیتی، فاصله سنی بین والدین و فرزندان هم زیاد میشود. ولی برای داشتن یک برنامهریزی دقیق در زندگی مشترک باید برخی اصول را هم در نظر داشت که عبارتند از:
اولویتبندی
کارهای زیادی وجود دارد که یک زوج تازه نفس دوست دارند، انجام دهند؛ اما اگر بخواهند در مدت کوتاهی به همه آنها برسند، به هیچ کدام نخواهند رسید؛ پس باید حتماً در تنظیم برنامه اولویتها را در نظر بگیرند. اولویتها را هم باید با توجه به اهدافی که در زندگی به دنبال آن هستند، تعیین نمایند.
اینجاست که نقش تعیین هدف در زندگی خود را نشان میدهد. یکی از اصلیترین مشکلات در اصول برنامهریزی و الزام کردن آن بر خود، همین مسئله هدف زندگی است.
اگر کسی در زندگی هدفی برای خود تعیین کرد و دغدغه خود را رسیدن به آن هدف قرار داد، اولاً برنامه خود را متناسب با هدف تنظیم میکند؛ پس به خودی خود اولویتها معنای حقیقی خود را مییابد، ثانیاً از آنجایی که رسیدن به هدف را در گرو اجرای برنامه میبیند، انگیزه کافی برای عمل کردن به آن را مییابد. در یک زندگی نوپا اولویت اول زن و مرد ایجاد یک رابطه عمیق عاطفی باید باشد تا بستری مناسب برای تربیت فرزندان مهیا شود
پرهیز از عجله
برای این که برنامهریزی به حد مطلوب برسد، نباید عجله کرد. کسانی که برای رسیدن به مقصد عجله میکنند، در روزهای اول وقتی میبینند که نمیتوانند به طور کامل برنامه خود را اجرا کنند، خیلی زود خسته میشوند.
برنامهریزی واقعبینانه
بسیاری از برنامهریزیهای ما با واقعیت خود و شرایط زندگیمان تطابق ندارد؛ یعنی از همان ابتدا که روی کاغذ میآید، معلوم است که قابل اجرا نیست. شرایط روحی و روانی و هم چنین شرایط زندگی ما باید در برنامهریزی در نظر گرفته شود. برای مثال اگر شغل کسی به گونهای است که وقتی بعد از ظهر به خانه میآید، خسته است و نیاز به استراحت دارد، نباید برای بعد از ظهر برنامهای بگذارد که نیازمند به آرامش روحی است.
با این تفاسیر میتوان گفت وقتی زوجین ماجرای ما، خواهان داشتن بیش از یک فرزند در زندگی مشترک خود هستند، پس باید برای آن برنامهریزی داشته باشند اما برنامهریزی که که سه ویژگی مهم را دارا باشد؛ یعنی اولویتبندی در آن لحاظ شود.
هنگامی که زن و مردی تصمیم جدی به داشتن چند فرزند دارند پس باید اهداف زندگی خود را دقیق مشخص کرده و سپس بر اساس بررسی و صلاح زندگی خودشان دست به اولویتبندی بزنند.
مثلا برخی از زوجین اولویت اول زندگیشان ایجاد تغییرات اساسی در وضعیت مالی زندگیشان است، برخی دیگر از زوجین ایجاد یک ارتباط قوی و حساب شده در زندگیشان اولویت اول است و برخی دیگر هم صرفا تمرکزشان بر فرزندآوری است. داشتن فرزند خیلی مهم است خصوصا که باید این اتفاق در زمان مناسب بیفتد اما نه این که این هدف باعث شود به اهداف مهم دیگر رسیدگی نشود.
قطعا یک زندگی برنامهریزی شده، به شما جهت میدهد، برنامهریزی این فرصت را در اختیارتان قرار میدهد که بدانید به کجا قرار است بروید و چطور باید به آن جا بروید در غیر این صورت، وقت خود را برای کارهایی بیهوده تلف خواهید کرد.
در یک زندگی نوپا اولویت اول زن و مرد ایجاد یک رابطه عمیق عاطفی باید باشد تا بستری مناسب برای تربیت فرزندان مهیا شود پس مرد ماجرای ما به جای تحت فشار قرار دادن همسر خود برای فرزندآوری باید فرصتی چند ماهه مثلا ۳-۶ ماه به خودش و همسرش بدهد تا قدری خود را در زندگی مشترک پیدا کرده و سپس برای فرزندآوری اقدام داشته باشند.
همچنین واقعبینانه بودن این برنامهریزی خیلی مهم است. چرا که مرد این باید ببیند همسرش آمادگی و حتی مهارت کافی برای تربیت همزمان دو یا سه کودک را دارد؟
قطعا خانوادههای کم جمعیت امروزی فضای مناسبی برای آموزش این دست مهارت ها به دختران را ندارد اما حداقل زوجینی که قصدشان داشتن چند فرزند است ابتدا باید آمادگی لازم جهت پذیرش نقش والدینی را کسب کنند و سپس برای فرزند آوری اقدام کنند و رسیدن به این هدف جز از طریق یک برنامهریزی خوداگاهانه و تلاش جدی میسر نمیباشد.
منبع: تبیان (با اندکی تغییر)