- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 11 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
مکارم الاخلاق
چگونه می توان یک وضعیت نامطلوب را به موقعیت مطلوب، تغییر داد؟ به عبارت روشن تر، روش های تربیت اخلاقی کدام است؟
روش های تربیتی را که در قرآن آمده، با توجّه به زمینه ها و عوامل شکل گیری رفتارها، می توان در سه حوزه: عاطفی (انگیزشی)، شناختی (فکری) و رفتاری، مورد توجّه قرار داد. در بیان روش ها، یک ترتیب منطقی وجود دارد که از روش های آسان تر تربیتی شروع می شود و به روش های مشکل تر (از جمله: خودتربیتی) ختم می گردد. این ترتیب منطقی را که هم با رشد روانی اخلاقی انسان انطباق دارد و هم با آموزه های تربیتی اسلام هماهنگ تر است، در زیر، پی می گیریم.
گفتنی است قرآن برای دعوت مسلمانان به ارزش های اخلاقی، از شیوه های کاربردی یا راه کارهای (تاکتیک های) مختلفی مانند: انذار و تبشیر، داستان گویی، تشبیه و تمثیل، سؤال و جواب و. . . کمک گرفته است.
۱. ایجاد محیط تربیتی مساعد
یکی از عوامل مهم تکوین و تغییر شخصیت انسان، شرایط مختلف محیطی، اعم از زمان، مکان و جوّ اجتماعی است، به طوری که با فراهم آمدن بستر مناسب، امکان پدید آمدن فضایل اخلاقی، تا حدّ زیادی افزایش می یابد و بر عکس، زمینه هایی که باروری منفی دارد، می تواند رذایل اخلاقی را بپرورد. در قرآن، برای ایجاد بستر مناسب جهت تقویت و رشد ارزش های اخلاقی در جامعه، بر دو نکته، تأکید شده است:
الف. معرّفی الگو: یکی از شیوه های ایجاد محیط تربیت مساعد، پدید آوردن الگوهای شایسته در آن محیط و کنار زدن الگوهای ناشایست است. وجود الگوهای محبوب در جامعه، به خودی خود، افراد آن محیط را به سوی آنان سوق می دهد و دیگران از مکارم اخلاقی ایشان، الگوبرداری می کنند. قرآن کریم برای بهره برداری از این شیوه، بسیار غنی است؛ بویژه آن که بیشتر الگوهای قرآنی، جوان و تأثیرگذارند: یوسف، قهرمان مقاومت در برابر هوس، جوانان کهف، اسوه های مهاجرت در راه خدا برای رشد و هدایت، اسماعیل، نماد تسلیم در مقابل فرمان خدا و ابراهیم، جوان عادت شکن و بت شکن. غیر از الگوهای جوان قرآن، اسوه های دیگری نیز هستند که برخی از آنان، بدین قرارند: نوح، الگوی پایداری و استقامت در باور و حقیقت، ایوب، قهرمان صبر و تحمّل در شدائد و مصائب روزگار، داوود، نوجوان نمونه شهامت و شجاعت در مبارزه با طاغوت، لقمان، الگوی خِردگرایی و حکمت و. . . و قرآن در مورد همه اینها می فرماید: «. . . آنان [پیامبران خدا] کسانی هستند که خدا هدایتشان کرده است. پس به هدایت آنان اقتدا کن»۱ و سرانجام، پیامبر(ص)، سرمشق و الگوی مطلق در همه ابعاد زندگی و برای همه جهانیان است؛ چرا که دارنده «خُلق عظیم» است: «مسلّماً برای شما در زندگی رسول خدا، سرمشق نیکویی است».۲
قرآن کریم در استفاده از شیوه الگوسازی، حداقل دو نکته مهم تربیتی اخلاقی را مورد توجّه قرار داده است: نخست، آن که چهره های محبوب را گاه به طور کلّی و با عناوین عام بیان کرده است؛ از جمله: توّابان، متطهّران، متّقیان، صالحان، صابران، مجاهدان و. . . و گاه نیز به طور خاص و به اسم (در مورد پیامبران و غیر آنان) یاد نموده است؛ امّا چهره های مطرود و منفور از نظر قرآن، به طور عمده (بجز در موارد استثنایی مثل ابو لهب) با توصیف عناوین کلّی آنان مثل: تجاوزکاران، اسراف کنندگان، خودپسندان، ستمگران، کافران، متکبّران و. . . بیان شده است. از این رو، ما نیز باید از این روش نیکوی قرآنْ پیروی کنیم و در شناساندن فضایل اخلاقی، هم عناوین کلّی و هم نام صاحبان آن فضایل را یادآور شویم و در موارد منفی، از بیان نام اشخاص پرهیز کنیم.
دوم، انتخابگری در الگوهاست. قرآن با طرح چهره های محبوب و منفور در کنار هم، جامعه انسانی را به گزینش آگاهانه الگوهای مورد نظر خویش دعوت می کند. حتّی در مورد پدران و گذشتگان نیز هشدار می دهد که بدون آگاهی با پیروی کورکورانه از آنان، زندگی خود را تباه نکنید: «گفتند: ما پدران خود را بر ایینی یافته ایم و ما هم از پی ایشان پیروی می کنیم. گفت: حتّی اگر هدایت کننده تر از آنچه پدران خود را بر آن یافته اید، برای شما بیاورم؟».۳
ب. سالم سازی محیط: عناصر و افراد ناسالم، در هر محیط به طور طبیعی وجود دارند. بدون تردید، محیط فاسد و ناسالم، کار تربیت اخلاقی را دشوار و چه بسا ناممکن می سازد. از این رو، سالم سازی محیط، رسالتی اجتماعی، وظیفه ای عُقلایی انسانی و نیز تکلیفی دینی برای همگان است: «مردان و زنان با ایمان، ولی (یار و یاور) یکدیگرند؛ امر به معروف و نهی از منکر می کنند؛ نماز را برپا می دارند و زکات را می پردازند و خدا و رسولش را اطاعت می کنند. به زودی، خدا آنان را مورد رحمت خویش قرار می دهد که خداوند، توانا و حکیم است».۴
ج. تغییر موقعیت: نیرومندی و اثرگذاری شرایط محیطی، گاهی به قدری است که فقط با جا به جایی و تغییر موقعیت، تربیت اخلاقی امکان پذیر می شود. «هجرت» از جمله دستورهایی است که در دین، توصیه شده و گاه به حدّ وجوب می رسد. به گفته قرآن، هنگامی که فرشتگان برای قبض روح عدّه ای می ایند، آنان نامطلوب بودن محیط را بهانه می کنند و عذری برای خود می تراشند؛ امّا فرشتگان می گویند: «. . . ایا زمین خداوند، فراخ نبود تا در آن هجرت کنید. . . ؟»۵
کسی که در خانه و محلّه ای زندگی می کند که اهالی آن، شرایط مساعد برای تربیت شایسته خود یا فرزندانش را ندارند، با استفاده از شیوه هجرت می تواند امکانات جدیدی را برای رشد و تحوّل اخلاق اعضای خانواده خود فراهم کند. تغییر نام های نامناسب خود و اطرافیان، با توجه به فضای روانی خاصی که ایجاد می کند، از موارد تغییر موقعیت محسوب می شود. جلسه ای را که امکان جلوگیری از اعمال خلاف اخلاق در آن وجود ندارد، باید ترک گفت: «درباره مجرمان می پرسند، چه چیزْ شمار را در آتش آورد؟. . . گویند: با هرزه درایان، هرزه درایی می کردیم».۶
اسلام در ترسیم برنامه روزانه یک مسلمان نیز از این روش، مدد می جوید و او را به حضور مستمر و به موقع در کانون های مذهبی (همچون مساجد) فرا می خواند. این خود، نوعی تغییر موقعیت است و نوعی نشاط و طراوت اخلاقی به فرد می بخشد و او را از محیط یکنواخت و چه بسا نامساعد روزانه جدا می کند.
۲. تأمین صحیح نیازها
مقصود از تأمین صحیح نیازها، ارضای نیازهای زیستی، در حدّ متعادل، پیش از پرداختن به تربیت اخلاقی و تعالی نیازهای بالاتر است. با توجه به نقش انگیزه که یکی از زمینه های رفتار است، مادام که فرد، تحت فشار گرسنگی است و یا سرپناهی برای حداقل زندگی ندارد و. . . نمی تواند به طرف تعالی اخلاقی پیش رود. در تعالیم قرآن، این نکته، مورد توجّه واقع شده است. از آنچه حلال و پاک که خدا روزی تان ساخته، بخورید؛۷
و نصیب خویشتن را از دنیا، فراموش مکن؛۸ مؤمنان، کسانی هستند که دامن خویش را نگه می دارند، مگر با همسران خویش.۹
۳. روش تکریم شخصیت
شالوده و بنیاد اساسی اخلاق اسلامی، توجّه دادن انسان به شرافت و کرامت ذاتی خویش است: «به راستی ما فرزندان آدم را کرامت بخشیدیم (گرامی داشتیم). . . و آنها را بر بسیاری از آفریده های خود، برتری آشکار دادیم». ۱۰خودآگاهی بخشیدن به انسان و توجّه دادن او به این که گوهری ارزشمند در خود دارد، او را به دلیل حبّ ذات، به پاسداری از کرامت ذاتی خویش فرا می خواند و به سوی ارزش های متعالی اخلاقی سوق می دهد و در همه حال، به شخصیت انسانی دیگران ارج می نهد.
جا دادن در مجلس به تازه واردان که دستور صریح قرآن است (با توجه به سوره مجادله، ایه ۱۱) توصیه به گفتار نیک و خوش زبانی (با توجّه به سوره اسراء، ایه ۵۳) و ده ها دستور و توصیه مشابه دیگر، همگی حاکی از عنایت به اکرام و احترام مؤمنان در جامعه اسلامی است تا جایی که در اسلام، احترام مؤمن و رعایت آن، بالاتر از حرمت کعبه دانسته شده است.۱۱ افزون بر اینها، هر چه هتک حرمت مسلمانان را در پی دارد، در اسلام، نهی شده است.
شیوه دیگری که در قرآن کریم، باعث تکریم شخصیت می شود، چشمپوشی از خطا و اشتباه دیگران است. اگر احتمال بدهیم که گذشت از خطای دیگران، باعث تنبیه و اصلاح آنان خواهد شد که غالباً چنین است عفو کردن، بهتر است. خداوند غفور، عفو را به گونه قانونی همیشگی اجتماع توصیه می کند: «[ای پیامبر] عفو و گذشت را پیشه خود ساز»،۱۲ «از آنان درگذر و چشمپوشی کن که خدا نیکوکاران را دوست دارد»۱۳ و «پس به زیبایی در گذر».۱۴
آخرین روش تکریم شخصیت، مسئولیت دادن به افراد است. انسان، هرگاه خود را توانا بیابد و ببیند که کاری از دست او بر می اید، احساس سربلندی و عزّت می کند. ایات قرآن، در مورد تفویض مسئولیت ها به دیگران خصوصاً جوانان برای شکوفایی استعداد و تکریم شخصیت آنها، موارد بسیاری را به ما نشان می دهد از جمله: انتخاب شدن طالوت جوان برای به عهده گرفتن فرماندهی بنی اسرائیل، ریاست یافتن یوسف در جوانی بر خزائن و انبارهای مصر و. . . .
۴. دعوت به ارزش های اخلاقی
پس از آن که مطابق دو روش اوّل، موانع برطرف شد و محیط مساعد فراهم گشت و نیز با روش تکریم شخصیت، آمادگی های درونی پدید آمد، می توان با استفاده از روش کلّی دعوت به ارزش های اخلاقی، افراد تحت تربیت را به سمت فضائل اخلاقی، متمایل و جذب کرد و به تبلیغ ارزش ها پرداخت. در فرهنگ قرآن، از این روش، به «موعظه» یاد شده است: «با حکمت و اندرز نیکو (موعظه حَسَنه) به راه پروردگارت دعوت کن و با آنان به شیوه ای که نیکوتر است، گفتگو نما».۱۵
موعظه یعنی اندرز دادن به آنچه برای سعادت انسان لازم است؛ یعنی استفاده کردن از عواطف انسان ها برای دعوت آنان به حق. البته قرآن، موعظه را مقید به صفت «حسنه» کرده است؛ زیرا اندرز در صورتی مؤثّر می افتد که خالی از هر گونه خشونت، برتری جویی، تحقیر طرف مقابل، تحریک حسّ لجاجت و مانند آن باشد. موعظه، هنگامی اثر عمیق خود را می بخشد که حَسَنه باشد و به صورت زیبایی ارائه شود.
۵. پرورش نیروی عقلانی
بر خلاف روش قبل (دعوت به ارزش ها و موعظه ها)، که عمدتاً بر بُعد عاطفی انسان تأکید داشت، در این روش، تأکید اصلی بر بُعد شناختی (فکری عقلانی) انسان است. قرآن کریم، بر این روش، تأکید دارد و ایاتی که به نهی از تقلید و پیروی کورکورانه از گذشتگان یا اکثریت،۱۶ نکوهش کسانی که تعقّل نمی کنند، ۱۷ مذمّت کسانی که بدون دلیل، چیزی را می پذیرند،۱۸ دعوت به ژرف نگری و تعقّل در مظاهر طبیعی پیرامون، در ایات قرآن و در خود انسان، مقایسه، ۱۹ تشویق به انتخاب بهترین سخنان۲۰ و. . . اشاره دارند، همگی سعی در پرورش نیروی عقلانی و شناخت مخاطبان خود دارند.
۶. روش عبرت آموزی
در قرآن کریم، روش عبرت آموزی، فراوان به کار گرفته شده است. تأمّل در آثار به جای مانده از گذشتگان که از سفارش های قرآن است ، ما را متقاعد می کند که برای کناره گرفتن از هر خطایی، لازم نیست حتماً آن را تجربه کنیم و کیفر ببینیم. قرآن، ما را به سیر و سفر در آثار گذشتگان و تجربه آموزی از پیشینیان دعوت می کند: «ایا در زمین نگردیده اند تا ببینند فرجام کسانی که پیش از آنها بودند، چگونه بوده است؟ آنها از ایشان نیرومندتر بودند و آثاری [پایدارتر] در روی زمین باقی گذاشتند. خدا آنان را به کیفر گناهانشان گرفتار کرد و در برابر خدا حمایتگری نداشتند».۲۱
زیارت قبور و تأمّل در حالات کسانی که روی زمین، گردن کشی ها می کردند و اکنون بدون حرکت در کمال خواری در خاک، جای گرفته اند، انسان را آرام، بلکه رام می کند و به آدمی، این فرصت را می دهد که خود را دریابد و در عاقبت خویش بیندیشد: «تفاخر به بیشتر داشتن، شما را غافل داشت تا کارتان [و پایتان] به گورستان رسید». ۲۳ به طور کلّی، در یک جمع بندی می توان گفت که عبرت آموزی های قرآن، انسان را به سوی این امور دعوت می کند: خویشتنداری و پاک دامنی، بی رغبتی به دنیا، کاهش لغزش و خطا، شناخت خویشتن، کوتاه شدن طمع، فهم و درک و تقوا.
۷. مداومت بر عمل
«برای انسان جز حاصل تلاش او نیست و [نتیجه] کوشش او به زودی دیده خواهد شد».۲۴
قرآن در ایات بسیاری، به کافی نبودن ایمان، اشاره می کند و بلکه عمل را برای تکمیل و اتمام ایمان، لازم می شمارد و حتّی یکی از معیارهای درجه بندی افراد را عمل آنان می داند: «برای هر یک از آنها، از آنچه انجام داده اند، مراتبی است و پروردگارت از آنچه می کنند، غافل نیست».۲۴ و نیز: «اگر نیکی می کنید، به خودتان می کنید و اگر بدی می کنید، باز هم به خودتان می کنید. . . ».۲۵
۸. روش تشویق و تنبیه
همه ایات بهشت و دوزخ و همه وعده های الهی، به نوعی در جهت تشویق و تنبیه بندگان برای تغییر رفتار و حرکت در مسیر رستگاری و تخلّق به فضائل اخلاقی است.
قرآن، روش های مختلفی را برای تشویق و تنبیه، نشان می دهد که از جمله آنها می توان به این موارد اشاره کرد: توجّه عاطفی (نگاه محبّت آمیز، لبخند و یا هر گونه احساس تایید در برابر کار نیک)،۲۶ تشویق زبانی (دعا کردن در حقّ نیکوکار)،۲۷ پاداش دادن به نیکوکار و محروم نمودن بدکاران از آن،۲۸ جریمه و مجازات جبرانی۲۹و توبیخ و تنبیه بدنی.۳۰
۹. نظارت بر خود
این روش که در قالب اعمالی چون: توبه (نوسازی خویشتن)، ۳۱مُراقبه، محاسبه، ۳۲ معاقبه (پاداش و جزا معین کردن برای اعمال خود)۳۳ و. . . جای می گیرد، کاملاً به صورت «خودتربیتی» انجام می شود. مقصود از نظارت بر خود، این است که فرد، با هشیاری و مراقبت کامل نسبت به ارزش های اخلاقی پذیرفته شده، بکوشد رفتارهای فکری، قلبی، عملی و گفتاری منافی با فضائل اخلاقی، به حریم او راه نیابند و باعث سستی و زوال مَلَکات اخلاقی او نگردند. فرد باید با «نظارت برخود»، با دقت به ثبت و ضبط رفتارهای خود بپردازد و با «خودسنجی»، رفتارهای فعلی را از نظر کمیت و کیفیت، با الگوی ایده آل، مقایسه کند و با «خودتقویتی»، به آن دسته از رفتارهایش که هدف را نزدیک تر می کنند، پاداش بدهد و رفتارهای مقابل آن را با تقویت منفی و احیاناً تنبیه، کنترل کند: «صبر پیشه سازید و خویشتنداری بوَرزید و مَرزبانی کنید و از خدا پروا کنید، باشد که رستگار شوید».۳۴
۱۰. پرورش ایمان
ایمان، یک حالت قلبی و فرایند روانی است که جهتگیری آن در افکار، احساسات و اعمال، آشکار می شود. با ایمان به خداوند متعال، روز آخرت و جزا و فرشتگان که همگی در تعبیر «ایمان به غیب» خلاصه می شوند ، ابعاد شناختی، عاطفی، اجتماعی و اخلاقی انسان، تغییر می کند و نگرش او در محدوده محاسبات فیزیکی و سودجویانه نمی گنجد. احساس حضور در محضر خداوند، عامل مهمّی در تربیت و کنترل اخلاقی انسان خواهد بود، لذا پرورش ایمان در سراسر وجود انسان با اهرم های بسیاری که در اختیار دارد، تربیت اخلاقی را تسهیل می کند؛ بلکه ایمان، خود، آفریننده مکارم اخلاقی در وجود انسان است. در سایه ایمان به یگانگی خداوند، انگیزه ها، اهداف، عواطف و افعال، همگی برای تحقّق هدف واحدی که «خشنودی خداوند» است، همگرایی می یابند و آمال و اهداف دنیوی، نفسانی و شیطانی و هر چه که غیر خداست و اسباب تنش و کشمکش و حسد و رذایل اخلاقی است، کم رنگ می گردند. هر چه قدرت ایمان بیشتر باشد، احساس حضور در محضر خداوند، بیشتر و تربیت اخلاقی آسان تر خواهد بود.
قرآن کریم با پرورش ایمان و استفاده از معارف الهی، ریشه رذایل اخلاقی را از بین می برد؛ چرا که هدایت کننده به استوارترین و درست ترین راه هاست: «این قرآن، به راهی که استوارترینِ راه هاست، هدایت می کند».۳۵ آفریننده قرآن که خالق جهان و جهانیان است ، همواره و در همه حال، در هر زمان و هر مکان، نگهبان انسان است: «. . . خداوند، همواره بر شما نگهبان است»۳۶ و «آدمی هیچ سخنی را به لفظ در نمی آورد، مگر این که مراقبی آماده نزد او آن را ضبط می کند». ۳۷بر اساس آموزه های قرآنی، ایمان را می توان از راه عبادت، ذکر، نیایش، محبّت به اولیای الهی و. . . تقویت کرد.
۱۱. کسب رضایت خداوند
این شیوه، بهترین راه تربیت است و چیزی بزرگ تر از آن، یافت نمی شود. لذا قرآن، بسیار به آن پرداخته است. درک محبّت خداوند و لطف و عنایت بی حدّ و حصر او به انسان، عشق را در دل، شعله ور و وجود خاکی مخلوق را در برابر عظمت و قدرت بی انتهایش خاشع می سازد. در پرتو این عشق، همه پلشتی ها، از دل، جدا و درخت پاک فضائل در دل، نشانده می شود. خداوند می فرماید: «خداوند در سینه یک فرد، دو دل قرار نداده است». ۳۸ این ایه، نشان می دهد که هر گاه محبّت الهی، به دل راه یابد، محبّت های جز خود را از میان می بَرَد و دیگر، غیر، در آن یافت نمی شود. محبّت به خدا، محبّت خلق خدا را نیز در دل ایجاد می کند.
قرآن کریم، عاشقان خدا را این گونه معرّفی می کند: در برابر مؤمنان، خاضع و مهربان و در برابر دشمنان و ستمکاران، سرسخت و خشن اند؛ جهاد در راه خدا به طور مستمر از برنامه های آنهاست؛ در راه انجام دادن وظیفه و فرمان خدا از ملامت هیچ ملامت کننده ای نمی هراسند. ۳۹ آنچه می توان از مجموع ایات قرآن در این باره دریافت، این است که عشق به خداوند، عشق به همه زیبایی ها و خوبی هاست و دلی که جایگاه این موهبت بزرگ است، آراسته به همه فضائل و مکارم اخلاقی و دور از همه رذائل است؛ چرا که در همه حال، خود را در محضر خداوند می بیند و لذا حتّی فکر گناه هم به اندیشه اش خطور نخواهد کرد.
نتیجه:
قوانین و آموزه های قرآن، تمامی مصالح فردی و اجتماعی انسان را در نظر گرفته، جوابگوی تمام نیازمندی های جوامع بشری است، بر تمام جنبه های دنیوی و زندگی مادّی انسان ها نظارت دارد و همه جنبه های معنوی و اُخروی زندگی آنها را نیز تأمین می کند. آشنایی با قرآن و آموزش های آن، یعنی آشنایی انسان با جان و روح شیفته کمال خود، آن چنان که هست و آن چنان که باید باشد! قرآن، کتابی معمولی نیست که انسان را از دیدگاهی محدود، یا با دانش های در معرض دگرگونی مطرح کند؛ بلکه کتابی است که اگر تدبّر و فهم عالی خود را با درونی پاک در آموزش و دریافت آن به کار ببندیم، به طور قطع، همه واقعیات مربوط به انسان را از آن دریافت خواهیم کرد و خواهیم پذیرفت، به این شرط که به آنچه می خوانیم، بیندیشیم و در سایه تفکّر و تأمّل و مطالعه بیشتر، به آنها عمل کنیم.
پی نوشت :
- سوره انعام، ایه ۹۰.
- سوره احزاب، ایه۲۱.
- سوره زُخرف، ایه ۲۳۲۴.
- سوره توبه، ایه۷۱.
- سوره نساء، ایه۹۷.
- سوره مدّثر، ایه۴۰۴۵.
- سوره مائده، ایه۸۸.
- سوره قصص، ایه۷۷.
- سوره مؤمنون، ایه۶.
- سوره اسراء، ایه۷۰.
- بحار الأنوار، ج۶۸، ص۱۶.
- سوره اعراف، ایه۱۹۹.
- سوره مائده، ایه۱۳.
- سوره حِجر، ایه۸۵.
- سوره نحل، ایه۱۲۵.
- ر. ک: سوره زخرف، ایه۲۲۲۴؛ سوره انعام، ایه۱۱۶.
- ر. ک: سوره انفال، ایه ۲۲.
- ر. ک: سوره انعام، ایه ۱۱۶؛ سوره زخرف، ایه۲۰.
- ر. ک: سوره یوسف، ایه۱۰۵.
- ر. ک: سوره زُمر، ایه۹؛ سوره رعد، ایه۱۶.
- ر. ک: سوره زُمر، ایه۱۸.
- سوره مؤمن، ایه۲۱.
- سوره تکاثر، ایه ۱۲.
- سوره نجم، ایه۳۹۴۰.
- سوره انعام، ایه۱۳۲.
- سوره اسراء، ایه۷.
- ر. ک: سوره شعرا، ایه۲۱۵.
- ر. ک: سوره توبه، ایه۱۰۳.
- ر. ک: سوره حشر، ایه۲۰.
- ر. ک: سوره مائده، ایه۴۵.
- ر. ک: سوره بقره، ایه۱۹۴.
- ر. ک: سوره نور، ایه۳۱؛ سوره زُمر، ایه۵۳.
- ر. ک: سوره حشر، ایه۱۸.
- ر. ک: سوره نازعات، ایه۴۰۴۱.
- سوره آل عمران، ایه۲۰۰.
- سوره آل عمران، ایه۱۳۸.
- سوره نساء، ایه۱.
- سوره ق، ایه۱۸.
- سوره احزاب، ایه۴.
- ر. ک: سوره مائده، ایه۵۴.
منبع : مجله حدیث زندگی مهر و آبان ۱۳۸۶، شماره ۳۷،