- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 10 دقیقه
- توسط : ناظر محتوایی شماره یک
- 0 نظر
کدام رفتارهای نوجوان، طبیعی است؛ کدام رفتارها غیرطبیعی؟
همه پدران و مادران از دورانی در زندگی خود گذر کردهاند به نام دوران نوجوانی. این دوران که با بلوغ نوجوانان همراه است، والدین را دچار استرس و اضطراب میکند. برخی از والدین چنین میپندارند که برخی رفتارها در نوجوانشان بیماری است، حال آنکه برخی از این رفتارها طبیعی است. برای مقایسه رفتارهای طبیعی و غیرطبیعی نوجوانان، مطالب زیر را بخوانید.
یکی از بهترین راههایی که میتوان از روحیه نوجوانان آگاهی یافت، شناخت رفتار نوجوان و مقایسه آن با هم سالان است. البته این به آن معنا نیست که فرزندتان را همه جا تعقیب کنید اما باید هم بازیهای او را بشناسید تا با اطلاع از رفتار و روحیه آنها بتوانید رفتار فرزند خود را در مقایسه با آنان ارزیابی کنید. با والدینی که نوجوانانی در خانواده خود دارند، مشورت کنید تا از رفتار دیگر نوجوانان آگاه شوید و بتوانید رفتار فرزند خود را با آنان مقایسه کنید.
پیش از این که درباره عادی بودن رفتار و باورهای فرزندتان تصمیم بگیرید، رفتار، طرز تلقی، شیوه لباس پوشیدن و معیارهای ارزشی نوجوانان همسال او را مورد بررسی قرار دهید. البته برخی از نوجوانان مشکلاتی دارند، از اینرو باید فرزندتان را با نوجوانانی که سالم هستند، مقایسه کنید.
معلمان، مربیان ورزشی و مشاوران تربیتی و افرادی که بیشتر با نوجوانان سروکار دارند، به طور معمول با رفتارهای طبیعی نوجوانان آشنایی دارند. این افراد به آسانی میتوانند رفتارهای غیرعادی نوجوانان را تشخیص دهند، هر چند ممکن است قادر نباشند دلیلی برای آن ارایه کنند و روش تشخیص رفتار طبیعی از غیرطبیعی را آموزش دهند.
یک رفتار مشخص چقدر تکرار میشود؟
همه نوجوانان، گاهی بداخلاق میشوند، مشاجره میکنند و یا حالت گوشهگیری از خود نشان میدهند. این رفتارها در صورت تکرار شدن، نگران کننده هستند. نوجوانی که گاه یک باره از کوره به در میرود یا رفتاری گستاخانه و دور از ادب از خود نشان میدهد، به طور قطع در مقایسه با نوجوانی مودب و خوشاخلاق، غیرطبیعی نیست. هر چه میزان تکرار یک رفتار ناخوشایند بیشتر باشد، به همان میزان میتوان درباره غیرطبیعی بودن آن رفتار نگران بود.
بیحوصلگی نوجوانان
همه ما گاهی دل گیر و بیحوصله میشویم ولی اگر این روحیه مانع از این شود که به محل کار خود برویم و یا ما را از انجام وظایف روزمره باز دارد، موجب نگرانی خواهد بود ولی اگر این حالتهای روحی و روانی خللی بر فعالیتهای روزانه ما وارد نیاورد، نباید درباره آن نگرانی چندانی داشت.
بیشتر نوجوانان از انجام تکالیف درسی یا کار کردن در خانه بیزار هستند اما اگر این روحیات یا رفتارها سبب کاهش سطح تحصیلی آنها شود، نمیتوان آن را طبیعی تلقی کرد. حال آنکه اگر لطمهای به فعالیتهای آنها وارد نسازد و از یک کودک متوسط عقب نمانند، نباید نگرانی زیادی به خود راه داد.
دعوا
بسیاری از نوجوانان با هم دعوا میکنند اما اگر این رفتار موجب ترس و بروز واکنش منفی در طرف مقابل شود، نمیتوان آن را طبیعی تلقی کرد. نوجوانی که همیشه با نوجوانان دیگر دعوا میکند و در محیط خانه نیز وسایل را به هم میریزد، در صورتی که رفتار او به دیگر اعضای خانواده و دوستان لطمهای بزند، از حالت طبیعی خارج شده است.
تفاوت نوجوانان را فراموش نکنید
نوجوانان، دارای شخصیتهای متفاوت هستند. یکی ممکن است زودرنج باشد و دیگری پرحرف یا خجالتی. از اینرو، افزون بر مقایسه او با دیگر نوجوانان، به شخصیت خاص او هم توجه داشته باشید. به طور مثال نوجوانی که در دوران کودکی هیچگاه پرحرف نبوده و احساسات خود را آشکار نکرده است، هنگامی که به سن بلوغ برسد، رفتارهای یاد شده را با شدت بیشتری نمایان میسازد.
یک نوجوان سمج و کلهشق، هنگامی که در مرحله بلوغ قرار گرفت، بسیار سرکشتر از نوجوانی خواهد بود که در دوران کودکی منفعل بوده و برای برطرف کردن مشکلاتش از دیگران استمداد جسته و از آنها دادخواهی میکرده است.
به طور کلی برای تشخیص رفتار طبیعی از رفتار غیرطبیعی، این پرسشها را مطرح کنید: رفتار فرزند شما تا چه حد با رفتار دیگر نوجوانان تفاوت دارد؟ یک رفتار خاص چقدر تکرار میشود؟ آیا یک رفتار خاص لطمهای به توانایی فرزندتان در روبهشدن با محیط اطراف مانند والدین، دانشآموزان، دوستان و همسایهها وارد میکند؟
ریشه های ناسازگاری در نوجوانان
پدر و مادر، اولین کسانى هستند که زیربناى شخصیت سالم یک نوجوان را بنیان مى نهند. معمولا والدین، نوجوان خود را به صورت کودک مى نگرند مثل این که گذشت زمان، تغییرى در وى نداده است. عدم درک نوجوان، باعث کشمکش بین آنان و والدین می شود. نوجوانان به خود حق مى دهند که در مسایل مربوط به خانه اظهار نظر کنند و افکار و عقاید و اعمال اعضاى خانواده را مورد سوال قرار دهند. نوجوان، آن کودک سر به راه قبلى نیست و در مقابل تحکم و دستورات والدین، مقاومت مى کند.
یک نوجوان ایرانی در خاطرات خود چنین مى نویسد: «دوست ندارم که به من دستور بدهند، مخصوصا اگر دستور آمرانه باشد. اگر دستوردهنده مادرم باشد، گوش نمى دهم، وقتى دستوردهنده برادر بزرگم باشد ناچارم که اجرا کنم وگرنه کشیدهاى خواهم خورد. با این وجود، وقتى برادرم به من دستور مى دهد سعى مى کنم فورا آن را اجرا نکنم و خودم را به نشنیدن مى زنم. این کار به من فرصت مى دهد تا خشم خود را فرو بنشانم».
از جمله خصوصیات دوره نوجوانی، مخالفت است. نوجوان، با افراد ذى نفوذى که در اطراف او هستند، به مخالفت برمى خیزد. والدین نیز در دایره مخالفت وی قرار دارند. این مخالفت، به خاطر تشخصطلبى یا کسب استقلال یا جداسازى خود از دیگران است. مخالفت در پسران، شدیدتر از دختران است این امر شاید به دلیل جرات و قدرتى است که پسران در طول رشد خود کسب مى کنند. معمولا از دختران انتظار مخالفت خود را به صورت قابل قبولترى ابراز مى دارند.
در وضعیتى که والدین، نوجوانان را ناسازگار مى پندارند و نوجوانان هم رفتار والدین خود را قبول ندارند، امکان وقوع بسیاری از حوادث ناگوار براى نوجوان وجود دارد. نوجوان با رسیدن به سن بلوغ و بحران هویت، رفتارى ناسازگار از خود نشان مى دهد. والدین افرادى هستند که با ارتباط صحیح با وى مى توانند به او کمک کنند تا از این سن پرآشوب بگذرد نوجوان به تفاهیم نیاز دارد و باید به او کمک شود تا به استقلال همه جانبه برسد.
خصوصیات و نحوه رفتار والدین به تکامل شخصیت نوجوان کمک مى کند و یا جلوى رشد طبیعى او را مى گیرد. خصوصیات والدین را مى توان به صورت هاى زیر ترسیم کرد: حالت اول، پدر تندخو و مستبد، مادر مهربان و آرام. حالت دوم، پدر مهربان و آرام، مادر تندخو و مستبد. حالت سوم، پدر تندخو و مستبد، مادر تندخو و مستبد. حالت چهارم، پدر مهربان و آرام، مادر مهربان و آرام.
در خانواده نوع اول، پسر ممکن است خود را با پدر انطباق دهد و از روش تحکمآمیز وى تقلید کند و پدر را الگو قرار دهد و هر گونه خشونت را سرکوب کند و خواهر و برادر کوچک تر از خود را مورد ضرب و شتم قرار دهد. همچنین ممکن است بعدا در برابر مردم، از روش پرخاشجویانهاى که از پدرش آموخته است، استفاده کند یا ممکن است پسر، رفتار مادرش را سرمشق خود قرار دهد و رفتار و خوصوصیات زنانگى در وى تقویت شود. در این صورت، از داشتن رفتارى مردانه، محروم مى ماند و در زندگى اجتماعى و زناشویى، با مشکلاتى مواجه مى گردد.
دختر نیز ممکن است خود را با مادر منطبق کند و از نظر رفتار مادرى مشکلى نداشته باشد ولى تصویر نادرستى از مردان پیدا مى کند و همه مردان را مانند پدر خود مى انگارد و در زندگى بعدى و در برخورد با مردان، مشکلاتى خواهد داشت.
در خانواده نوع دوم، دختر نمى تواند به آسانى خود را با مادرش انطباق دهد و در ایفاى نقش واقعى خود به عنوان یک دختر دچار اشکال مى شود. انطباق با مادر و پیروى از رفتار وى، موجب مى شود که در مناسبات خود با دیگران مستنبد باشد و نتواند در روابط اجتماعى موفق گردد. پس به سادگى در این خانواده با پدر انطباق مى یابد و رفتار او را الگو قرار مى دهد.
ولى در اثر نداشتن یک الگوى مناسب در رفتار مادرى، با مشکلاتى در آینده مواجه مى گردد و نمى تواند در برابر جنس مخالف رفتار مناسبی داشته باشد. سران چنین خانواده اى، نسبت به زنان بدبین بوده و همواره آنان را مورد سرزنش قرار مى دهند.
در خانواده نوع سوم: نه پسران و نه دختران، الگوى مناسبى برای رفتار خود ندارند. نوجوان از طرف پدر و مادر، مورد بى مهرى قرار می گیرد و نمى تواند رفتار مناسبى را فرا گیرد. این خانوادهها زیر بناى مشکلات نوجوانان را پى ریزى میکند و چه بسا باعث بزهکارىها و انحرافات آنان مى شوند.
خانواده ایده آل، خانواده نوع چهارم است، در چنین خانوادهاى روابط، صمیمی و توام با احترام و تفاهم است. در این جا باید متذکر شد که ضرورتا تا تمام خانوادههاى تحصیل کرده از نوع چهارم نیستند و در تمام سطوح اجتماعى و در تمام اقشار و طبقات، تفاوت در روابط خانوادگى دیده مى شود و به مشکلات خانوادگى و اشکال رفتارى نوجوانان می انجامد.
شاید بتوان خانواده نوع چهارم را خانواده «خویشتن ساز» لقب داد. سه نوع دیگر خانوادهها، به نوعى سلطه جو هستند که یکى از والدین یا هر دوى آنها، می خواهند با اقتدار و سلطه حکم کنند. در این خانواده، مجالسى برای ارتباط صحیح ایجاد نمى شود و تفاهمى در برخورد مسایل وجود ندارد.
خانوادههایى را مى توان خویشتن ساز دانست که رفتار طغیانگرانه در نوجوان را، یکى از بخش هاى مهم رشد آنان به حساب می آورند. این طغیان، به معناى باج خواهى و تهدید نیست بلکه نشانه اى از تشخصطلبى و استقلالطلبى است.
آنان می دانند که نوجوان در صدد است که راه مستقلى را براى خودش انتخاب کند. در نتیجه عاقلانه نیست که الگوى بزرگسالى خود را بر او تحمیل کنند. بلکه باید به تناسب رشد وى، او را آزاد بگذارند. والدین خویشتن ساز، به نوجوان خود کمک مى کنند تا خلاق باشد، به روابط شخصى خود اهمیت دهد، آگاه از خویشتن باشد و بر این اساس عمل کند. والدین باید بدانند که با اجبار و تحمیل، کاری از پیش نمى رود.
وضعیت نوجوانان در خانوادههایى که یکى از اعضاء را به دلیل طلاق یا فوت از دست داده است، به مراتب مشکل تر است. در این خانوادهها اگر به صورت موجود خود باقى بمانند، پسران گاهى جاى پدر را مى گیرند و تسلط خود را بر همه حفظ مى کنند و مجال رشد آزاد عاطفى و اجتماعى را به دیگران نمى دهند.
این دسته پیش از موقع، مسئولیتها را پذیرا مى شوند و از نظر رشد عواطف که لازمه زندگى بعدى آنها است مواجه با مشکلاتى می شوند. آنان با همه کس مى خواهند مانند خواهران و برادران کوچک خود رفتار کنند و عملا این الگوى رفتارى باعث عدم ارتباط درست آنان با دیگران مى شود.
گاهى پسران احساس شکست مى کنند و در نتیجه به انزوا و کناره گیرى آنان مى انجامد و دست به هیچ کاری نمى زنند. در این صورت، سرزنش مادر و اقوام شروع مى شود و نه تنها مشکل را حل نمى کند، بلکه به مخالفت بیشتر نوجوان مى انجامد.
دختران وقتى از نعمت پدر محروم مى شوند، مشکلات بیشتری دارند اولا از نظر اجتماعى، امکان کار برایشان کمتر است و عملا نمی توانند بار مخارج را به عهده بگیرند. ثانیا خیلى زود به خانه شوهر فرستاده مى شوند. براى این دختران که از داشتن یک الگوى پدرى محروم بوده اند و رفتار مناسب با مرد را فرانگرفته اند، ازدواج زودتر از موقع خود نه تنها مشکل را حل نمى کند، بلکه به برخوردهای خانوادگى مى انجامد و چه بسا عاقبت خوبى نداشته باشد.
مهاجرت خانواده، تاثیر فراوانى بر رفتار نوجوانان خواهد گذاشت. محیط جدید براى نوجوان ناآشنا است و خود را غریب و تنها و گاه حقیر و زبون مى بیند. گاهى احساس عدم امنیت کرده و خود را بی ارزش مى پندارد. شناخت افراد و اطراف، مدتى وقت او را مى گیرد و روابط در خانواده مهاجر هم مانند قبل از مهاجرت نیست. تامین اقتصادی، شرایط زندگى و وضع منزل همگى بر روابط خانوادگى تاثیر مى گذارد.
بسیارى از مهاجرین، حاشیهنشین شهرها هستند و شاید بتوان گفت محیط جدید، نه تنها بهتر از محیط قبلى نیست بلکه از لحاظ تربیتى، از محیط آشنا و همگن قبلى به مراتب بدتر است. در وضع روحى یى که نوجوان دارد و در شرایطى که در آن زندگى مى کند و روابطى که در خانواده حکمفرماست، امکان انحراف و انحطاط و کشانده شدن نوجوان به دستههای بزهکار و نمحرف زیاد است.
وقتى نوجوان هیچگونه تکیه گاهی براى خود نداشته باشد و نتواند رابطه صحیحى برقرار سازد و روش درست زندگى را فرا گیرد، احتمال کشیده شدن او، به سوی رفتارهاى نابهنجار بسیار زیاد است.
برای مقابله با مشکل روابط خانوادگى، مى بایست به تصحیح ارتباطات و مناسبات خانوادگى پرداخت. از جمله مشکلات در روابط خانوادگی، یکطرفه بودن ارتباطات و تحکم و تسلط یکى از اعضاى خانواده است. باید نوجوان را آزاد گذاشت تا به صورت منطقى با مسائل مواجه گردد.
این کار مستلزم برخورد منطقى و درست والدین با آنهاست. بدون وجود یک رابطه منطقى و درست در رفتار والدین و نوجوان، زندگى براى دو طرف تحمل ناپذیر و سخت خواهد شد.
نوجوانى، دوران شور و هیجان
دوران نوجوانی، مرحله ای از زندگی است که با تغییرات جسمانی، روانی، عاطفی و اجتماعی همراه است. این دوران بسیار حساس که با رفتارهای عجیب و گاه غیرقابل تحمل نوجوان همراه است، نقش مهمی در رشد شخصیت او دارد.
گرچه تمام افراد برای ورود به دنیای بزرگسالی، ناگزیر از عبور از این مرحله هستند، اما طول این دوران و شرایط اجتماعی مرتبط با آن، با نسل پیش متفاوت است. در حال حاضر جمعیت نوجوان افزایش یافته، سن بلوغ پایین آمده و دوران این مرحله، طولانی تر شده است.
بحران دوران نوجوانی، یک فرایند طبیعی است که در ۸۰ درصد موارد، بحرانهای مرتبط با آن نگران کننده نیست. نوجوان در این دوران، به دنبال هویت جدید خود و آرامش میگردد. تمایل به ارتباط برقرارکردن با دیگران، جای خود را به انزوا داده و شادیهای دوران کودکی به افسردگی و ناراحتی مبدل شده است.
بسیاری از والدین با شناخت تغییرات فیزیولوژی و روانی نوجوان، با او کنار میآیند، اما در بعضی از خانوادهها کشمکش و اختلاف نظر وجود دارد. تغییرات رفتاری، زیر بار نرفتن بعضی از محدودیتها، مخالفت با خانواده، انتقاد و شکایت از دنیای بزرگسالان، تمایل به کسب تجربیات جدید، خوش گذرانی و… از جمله مهمترین تحولات این دوران به حساب می آید.
بهترین و مهمترین عکس العمل خانواده در برابر رفتارهای عجیب و غریب نوجوان، حفظ آرامش و خونسردی و سعی در برقراری ارتباط مثبت با اوست. صحبتهای قاطع و شفاف، اقتدار والدین را به فرزند نشان میدهد. در واقع گفتگو زمینه طرح سؤالات خانواده را در مورد نوع رفتار و حرکات نوجوان فراهم میکند و از طرفی این فرصت را به نوجوان میدهد تا خواستهها و علایق خود را مطرح کرده و تغییرات رفتاریش را توجیه کند.
مشکل حاد برخی از نوجوانان
بعضی از نوجوانان در دوران بلوغ، از دردهای جسمانی رنج میبرند که این مشکل را با رفتارهای گوناگونی به اطرافیان نشان داده و در واقع از آنان طلب کمک میکند. شناخت به موقع خانواده از مشکل نوجوان، در بهبود سریع و موفق بسیار تاثیرگذار است. سیگارکشیدن، روی آوردن به مواد مخدر، گرایش به رفتارهای پرخطر، خشونت، انزوا، توقعات زیاد، تنبلی، عصبانیت، تندخویی، خوابهای آشفته، تمایل به خودکشی و گاه اقدام به آن، مشکلات تغذیه مثل بی اشتهایی را میتوان عمده ترین واکنشهای نوجوان در برابر درد دانست.
طولانی شدن مدت بروز این مشکلات و یا همزمانی آنها با یکدیگر، خطری جدی قلمداد میشود که توجه جدی و دقیق خانواده را میطلبد. این مشکلات اغلب با افت تحصیلی و غیبتهای مکرر، فرار از خانه، دزدی و افکار و عقاید منفی همراه است. با بروز چنین مشکلاتی معمولا رابطه نوجوان با پدر و مادر تیره شده و به مرور از هم فاصله میگیرند.
در این صورت روانشناسان میتوانند آنها را در برقراری ارتباط مطلوب کمک کنند. اگر فرزند شما از مراجعه به مشاور امتناع کرد، از کسانی که روی او تاثیرگذاری بیشتری دارند بخواهید تا او را قانع کنند که مراجعه به روانشناس در درجه اول به نفع خود او خواهد بود.
حفظ رابطه صحیح
لزوم برقراری ارتباط صحیح پدر و مادر با نوجوان، ایجاد شرایط آرام و مناسب است. والدین باید به سخنان نوجوان گوش داده و در برابر خواستههای او ابراز عقیده کنند. مجبورکردن او به حرف زدن در واقع در مسائل خصوصی و انکار استقلال اوست. او هم حق دارد رازهایی برای خود داشته باشد.
اعتماد متقابل از اصول مهم برقراری ارتباط دوسویه است. صحبت را با طرح مسائلی پیرامون علایق، پرسشهایش در مورد دنیا، ارزشهای انسانی و… آغاز کنید. اگر در ابتدا حرف از تکالیف مدرسه، آینده یا مسائل خیلی خصوصی را پیش بکشید، بلافاصله عکس العمل نشان داده و عصبانی میشود. اشتیاق و توجه خود را در زمان گفتگو نشان دهید و او را مطمئن کنید که هر زمان بخواهد میتواند با شما درد دل کند.
وقتی علت رفتارهای عجیب فرزندتان را میپرسید در واقع او را به تفکر وادار میکنید و کم کم میآموزد که چطور باید پاسخگوی رفتارش باشد. فراموش نکنید که ارزش قائل شدن و احترام گذاشتن به نوجوانتان به خاطر موفقیتهایش، بسیار کارآمدتر از این است که نقاط ضعف و خطاهایش را یادآوری کنید. او نیاز به احترام و اعتماد شما دارد.
منابع اقتباس: روزنامه کیهان؛ مریم سادات کاظمى؛ پایگاه سلامت؛ بانک اطلاعاتى مقالات؛ غلامحسین صالحى