- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 8 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
ای شمع جهان افروز، بیا
وی شاهد عالم سوز، بیا
ای مهر سپهر قلمرو غیب
شد روز ظهور و بروز، بیا[۱]
حرکت تمهیدی
«مُمَهّدین»، یکى از عنوانهایى است که در متون دینى براى یاران حضرت مهدی(ع) به کار رفته است. بارها سخن از حرکتِ تمهیدى و زمینه سازى به میان آمده و از کسانى که بستر ظهور آن دولت کریمه را فراهم میسازند، ستایش شده است.
پرچمهاى کوچک عدالتخواهى و حق گستری، باید در پیشدرآمد آن حکومت حق برافراشته شود تا به امر و اذن پروردگار عالم، نوبت آن رسد که آن «پرچم بزرگ عدالت» برافراشته گردد و جهانیان در سایه آن شیرینی عدل را بچشند.
انتظار سبز امت محمدى در این سرزمین، به حکومت روشن مهدوى خواهد پیوست و آن «بقیه الله» که ذخیره الهی و میراث دار همه پیامبران و تحقّق بخش همه وعدههاى انبیا در طول اعصار است، مسرّت منتظران را به کمال خواهد رساند، و چه افتخاری بالاتر از آنکه عدهاى در مدار و محور آن دولت نور قرار گیرند؟ مهم آن است که در چرخه «تمهید» و زمینه سازى براى آن «تجلّی اعظم عدل»، سهمى و نقشى داشته باشیم.
آنچه در دعاهاى خاص امام زمان(ع) براى بازگشت به دنیا و رجعت در عصر ظهور درخواست شده، گوشهاى از همین آرزوى تمهیدی و عشق به خدمتگزارى در راه آن جلوه نور است و کسانى به این فوز و فیض نایل میشوند که در زندگیشان، روشى تمهیدی داشته باشند.
دولت طلیعه
عمل به قرآن، داورى به حق، تن دادن به عدالت و تلاش براى قسط و داد، معیار صدق در این ادّعاست و هر کس میتواند خود را با این معیار محک بزند. نظام جمهورى اسلامى و خدمتگزاران مردم در این نظام و دولت، به میزان تطابق با شاخصههاى حکومت مهدوی، میتوانند مدّعى باشند که در طلیعه آن دولتاند و «دولت طلیعه»اند.
یاد کنیم از امام راحل (قدسسره) که بارها رسالت منتظران و تکلیف مردم و مسئولان را خاطرنشان کرد و فرمود:
«ما منتظران مقدم مبارکش، مکلّف هستیم تا با تمام توان کوشش کنیم تا قانون عدل الهى را در این کشور ولى عصر حاکم کنیم».[۲]
و در پیوند این انقلاب با حکومت مقدس آن حضرت فرمود:
«انقلاب مردم ایران، نقطه شروع انقلاب بزرگ جهان اسلام، به پرچمداری حضرت حجّت ـ ارواحنا فداه ـ است».[۳]
چگونه میتوان به تکالیف این طلیعه بودن عمل کرد و مقتضیات آن را شناخت و انگیزه خدمت در این مسیر یافت؟
وقتى که حاکمان، حکومت را طعمه نشمارند.
وقتى که دست اندرکاران و مسئولان، به امانت بودن مسئولیت اجرایی و تبلیغى و فرهنگى و تقنینى و قضایى خویش، آن هم به نیابت از آن حجّت الهى توجّه داشته باشند و صاحب اصلی حکومت را ناظر خویش بدانند.
باز هم سخنى از امام امّت:
«امام زمان(ع) مراقب ما هستند، مراقب روحانیت هستند که چه میکنند اینها؟ امروز که اسلام به دست آنها سپرده شده و تمام عذرها منقطع شده است …».[۴]
گر چه از دید ما، «حکومت» حق خدا و پیامبران و اولیای الهى و حجج پروردگار است، ولى در عصر غیبت که «ولى فقیه» حکومت تشکیل میدهد، به عنوان «نایب امام زمان» است و اگر دیگران هم کارى در دست و بارى بر دوش و مسئولیتى بر عهده دارند، از آنجا که نظام ما مبتنى بر ولایت، است با این پشتوانه مشروعیت یافتهاند.
راستی، اگر حضرت مهدی(ع) به نقد و ارزیابى عملکردها بپردازد، کدام پرونده است که در عمل، رضایت خاطر او را تأمین کند؟ و کدام مسئول است که بتواند به آن حضرت گزارش کار بدهد و روسفید باشد و بداند که «مقبول» افتاده است؟
تکلیف «دولت طلیعه» بسى سنگین است و خدمت صادقانه در آن، نیز بسى افتخار.
شهر انتظار
اگر آن عصر آرمانى را «شهر انتظار» بنامیم، براى ورود به آن «گذرنامه» اى خاص لازم است؛ مجوزى که از صبر و ثبات و قیام و اقدام و امید و تلاش نشئت میگیرد.
چشم به راهان سپیده ظهور، در پیشانى صبح فردا، ظهور مصلحى را میبینند و میخوانند که از تبار رسولان و پیامبران و امامان است و ادامه دهنده راه و گشاینده همان آفاق و پیگیر همان اهداف. چراغ هدایت بشر را در دست دارد و پرچم عدالت گسترى را بر دوش و یاران صادق و مؤمن را همراه.
اگر او مسیح گونه میآید تا شفابخش دردها گردد، و پیامبر گونه میآید تا خرافات و جهالتها را بزداید، و على گونه ظهور میکند تا ذوالفقار عدالت برکشد و سایه خجسته قسط را بگستراند، و حسین گونه میآید تا نسل ابوسفیان و رگ و ریشه یزیدیان را از بیخ برکند و شور حماسه در جهان بیفکند و منتقم خون شهیدان کربلا باشد، این خط و نشان در باور و بینش و موضع و رفتار منتظران و زمینه سازان هم باید باشد، و گر نه تعارض میان رفتار کنونی و آن امید و نوید به آینده آرمانی، نشان عدم صداقت است.
انتظار آن موعود، محور تجمع و همدلى دلسوختگانى است که از سیطره ستم بر سرنوشت انسانها به ستوه آمدهاند و در دروازه «شهر انتظار»، چشم به افق ظهور دوختهاند و آماده هر گونه فداکارى در راه اهداف آن منجیاند.
ساکنان شهر انتظار، دلهاى سپید و روشنى دارند که زندگیها آنان را نیز گرم و آفتاب گون میسازد.
طلیعهداران آن دولت حق، با هم مهربان و همدلاند و بر ضدّ دشمنان عدالت، همدست و همراهاند.
عشقشان، برپایى آن «جامعه آرمانی» است که «دولت مهدوی» نام دارد و تلاش آنان، زمینهساز برپایى و شکلگیری آن «مدینه موعود» است و خود را وقف آن میسازند و همه نیروهای فکری، جسمى و اجتماعى خود را در این راه صرف میکنند تا انتظار راستین خود را اثبات کنند.
درست است که خداوند، حامى و یاور آن موعود و زمینهساز آن دولت کریمه است، ولى جهاد ممهّدانه و تلاش زمینهساز برای آن شرایط را هم نباید از چرخه عمل منتظران حذف کرد و از آنان «تماشاگر» ساخت. امام صادق(ع) میفرمایند:
«در دوران حکومت حضرت مهدی(ع)، عیساى مسیح از آسمان فرود میآید و پشت سر آن حضرت نماز میخواند. هم اوست که «دجال» را میکشد و خداى متعال، شرق و غرب جهان را به دست آن امام موعود میگشاید و حکومت او که حکومت عدالت است، تا دامنه قیامت امتداد مییابد».
این نویدها و امیدها، بر سردر «دیار منتظران» نقش بسته است و در دل آنان نیز.
اگر وارد «شهر منتظران» شویم، آنجا که همه چشم به راه آن خورشید عدالتاند و خود را آماده دیدارش کردهاند، با کسانى رو به رو میشویم که صبح و شامشان تلاش خالصانه و ممهّدانه است، سلحشور و با غیرتاند، متّحد و یکدلاند، مساجدشان آباد از عبادت و فرهنگشان متعالى است؛ فرهنگ جهاد و شهادت.
گویا سخن گویی، آنجا را چنین تصویر میکند:
« … اینجا شهر منتظران است و چشمبه راهان. میخواهیم در احوال آنان بنگریم و لذّت ببریم، روح و روحیه بگیریم و امید اندوزیم. پر شویم و گسترش یابیم و عمق پذیریم، ایمان استوار داریم و خویشتن انسانى خویش باز یابیم و بر عظمت والاى انسان نماز بریم. باید حوزه منتظران مهدی موعود، پاسخگوى آنچه یاد شد، باشد و هنوز بهتر و بالاتر….».[۵]
راستی،… تکلیف ما در ساختن شهر منتظران چیست؟
ویژگی ساکنان آن، کدام است؟
و آیا ما ساکن «شهر انتظار» یم؟ یا بیرون از آن؟
امام کاظم(ع) شخصیت شیعه منتظر و شهروند دیار انتظار را این گونه معرفى میکند:
«طوبى لِشیعَتنا، المتمسِّکینَ بِحُبّنا فى غیبه قائمنا، الثابتینَ على موالاتِنا وَ البرائهِ مِن أعداءنا، أولئک منّا و نحن مِنهم …؛[۶] خوشا به حال پیروان ما، آنان که در دوران غیبت قائم ما، به محبت و دوستى ما پایبندند و بر این پیوند و همبستگى با ما، و برائت و بیزارى از دشمنانمان استوار و ثابت قدماند، آنان از مایند و ما از آنانیم…».
این حفظ مواضع و ثبات قدم در باور و عقیده و حرکت در جبهه ولایت امامان، از ویژگیهاى مردم آن دوره و شیعیان خالص به شمار آمده است.
تفکر «مهدى باوری» و «مهدى گرایی»، عصر غیبت را هم به رنگ عصر حضور در میآورد و حضور پنهانى آن آفتاب پردهنشین، بر زندگیها سایه ایمان و معنویت میافکند و زمینه ساز «دولت طلیعه» میشود.
کسب آمادگی
مشتاقان آن «حاضرِ عصرِ غیبت» هم میکوشند شایستگیهای آن دوران را در خویش و جامعه فراهم آورند. این لیاقت در سایه پاکى و تقوا و اخلاق والا به دست میآید. به فرموده حضرت صادق(ع) :
«مَنْ سَرَّهُ اَنْ یکونَ مِن أصحابِ القائم فَلْینْتَظِر وَ لیعْمَل بِالوَرَعِ و مَحاسِنِ الأخلاق وَ هُوَ مُنتَظِرٌ؛[۷] هر کس دوست دارد از یاران حضرت قائم(ع) باشد، پس چشم به راه و منتظر باشد و با پرهیزکاری و اخلاق شایسته عمل کند؛ در حالى که منتظر است».
روایات معصومین(ع) میگوید:
وقتى آن واپسین ذخیره عرشی، آن «بقیهالله» براى نجات فرشیان و خاکیان ظهور کند و وعده حق براى موعود امّتها تحقق یابد؛ آن روز، روز خوش صالحان و پاکان است و روزى سخت بر ستمگران و حریم شکنان و کافران. این، همان «فرج» و گشایشی است که براى عموم مردم گیتى و به ویژه براى صالحان و خوبان، مژده داده شده است.
ولى براى رقم خوردن آن روز خجسته و نورانی، اهل انتظار هم باید گام پیش گذارند و از خود، ایثار و جهاد و تلاش شبانهروزی نشان دهند و با ظلم و بیعدالتى بستیزند و حق را حاکم سازند. در یکى از سلامها و صلواتها به ساحت آن ولى الله اعظم، چنین میگوییم:
« … خدایا، بر آن امام غایب و حجت قائم که منتظر فرمان توست، درود فرست.
خدایا، وعدهاش را قطعی، دوریاش را نزدیک، و غیبتش را بر طرف گردان.
خدایا، با ظهورش محنتها را برطرف ساز و رعب او را در دل دشمنان بیفکن.
خدایا، او را با لشکریانى از ملائکه تأیید کن و بر دشمنان دین خود مسلط و پیروز گردان.
خدایا، به او الهام بخش، تا ستمها را از میان بردارد و کاخهای بیداد را ویران سازد، کوهها و بیابانها را در نوردد و گنجهای نهان را استخراج کند».[۸]
در این فقرات از دعا، هم چشمانداز امید بخش آن دوران دیده میشود، هم تکلیف بزرگِ مهدى باوران منتظر روشن میگردد.
یکى از اصحاب به امام صادق(ع) میگوید: مردم میگویند اگر مهدی(ع) قیام کند، کارها همین طور و خود به خود برای او جور و مهیا میشود و به اندازه یک حجامت هم خون ریخته نمیشود.
حضرت در پاسخ میفرماید:
«به خدا سوگند چنین نیست. اگر قرار بود کارها به این راحتى براى کسى مهیا شود، براى رسول خدا(ص) میشد، آن گاه که دندانهایش را شکستند و پیشانى او را خون آلود ساختند. نه، به خدایى که جانم در دست اوست سوگند، کار چنان خواهد بود که ما و شما از پیشانى خود عرق و خون را پاک کنیم؛ …کلاّ و الذى نفسى بیده حتّى نَمْسَحَ نَحْنُ و أنتم العَرَقَ و العَلَقَ (ثمَّ مسح جبهَتهُ)».[۹]
وقتى شرایط عصر ظهور آن چنان است، منتظران راستین آن دولت هم از چنین تلاشى بینصیب نباید باشند و این است معناى انتظار.
حضرت صادق(ع) میفرماید:
« لِیعِدَّنَّ أحَدُکم لِخروج القائم و لوسَهماً، فإنّ الله إذا عَلِمَ ذلک مِن نیتِهِ رَجَوْتُ لأن ینسیءَ فى عُمُرِهِ حتّى یدرِکَهُ وَ یکونَ مِن أعوانه و أنصاره؛[۱۰]
هر یک از شما براى خروج و قیام مهدی(ع) امکانات و شرایط را، هر چند یک تیر باشد، فراهم کند، خداوند هر گاه چنین نیتى را در کسى ببیند و بداند، امیدوارم که عمر او را طولانى کند تا حضرت مهدى را درک کند و از کمککاران و انصار او باشد ».
این آماده سازى (و نه آماده خواهی)،[۱۱] از شرایط انتظار مثبت و منتظر واقعى است و هر مجموعه و تشکّل و گروه و فردى که داعیه انتظار دارد و مشتاق دیدار است، باید سهمى در این موضوع داشته باشد.
گرچه در روایات است که خداوند، امر فرج آن حضرت را یک شبه به سامان میرساند (یصلحُ اللهُ عزّوجلّ أمره فى لیلهٍ واحدهٍ)،[۱۲]
اما گامها و اقدامهاى چشم به راهان نیز در شتاب آن «فرج موعود» موثر است و تمهید و حرکت زمینهسازان منتظر، تسریع در ظهور فرج است.
در رکاب دولت کریمه
خوشا آنان که در طلیعه «دولت یار»، بارى بر دوش بکشند و کارى در خور آن دولت کریمه انجام دهند و عضوى از آن مجموعه نور باشند و جامعه را به سوى آرمانهاى مهدوى فراخوانند.
اگر از نشانههاى آن دولت، «رشد عقلى و فرهنگى مردم»، «کارامدى و توانایى یاران او» و «ارتقاى سطح معیشتی» و «حاکمیت معیارهاى حق»را به شمار آوریم، خصال دست اندرکاران «دولت طلیعه» نیز روشن میشود. در حدیث امام علی(ع) چنین آمده است:
«مهدی(ع) از اصحاب خویش پیمان و بیعت میگیرد که سرقت و زنا نکنند، مُحرِمى را نکشند، حریمى را هتک نکنند، به ناحق بر خانهاى هجوم نبرند و کسى را مورد ضرب و شتم قرار ندهند، زر و سیم نیندوزند، گندم و جو احتکار نکنند، مال یتیم نخورند، ندانسته شهادت ندهند، راهزنى نکنند، مساجد را ویران نسازند، از آلودگیها دورى کنند، امر به معروف و نهى از منکر کنند، لباس خشن بپوشند، بر خاک سر نهند و در راه خدا آن گونه که شایسته است، جهاد کنند…».[۱۳]
تأکید بر این همه ویژگی براى چیست؟
تا آنان که چشم به دروازه صبح دوختهاند و آمدن خورشید نهان را انتظار میکشند، با شناخت اوصاف یاران او و ویژگیهای دولت مهدوی، خود را با آن شرایط وفق دهند و همین کارها و برنامهها را به عنوان «تمهید» و «طلیعه» براى آن دولت، انجام دهند، یا دست کم بستر اجراى آنها را فراهم سازند.
باشد که از زمینهسازان ظهور باشیم و تلاشگران برای تحقق عصر حضور … .
پینوشت:
۱ . مرحوم غروى اصفهانى (کمپانی).
۲ . کلمات قصار (مرکز نشر آثار امام)، ص۴۹.
۳ . همان، ص۴۷.
۴ . همان.
۵ . خورشید مغرب، محمدرضا حکیمی، ص۳۹۳، (با تغییراتی اندک).
۶ . بحارالانوار، ج۵۱، ۱۵۱.
۷ . همان، ج۵۲، ص۱۴۰.
۸ . مفاتیح الجنان، صلوات بر حضرت حجّت.
۹ . غیبت نعمانی.
۱۰ . بحارالانوار، ج۵۲، ص۳۶۶.
۱۱ . تعبیر استاد محمدرضا حکیمى در «خورشید مغرب».
۱۲ . منتخب الأثر، ص۳۰۰.
۱۳ . همان، ص۴۹۶.
منبع :فصلنامه کوثر ـ شماره ۷۴ ـ تابستان ۱۳۸۷
جواد محدثى