- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 11 دقیقه
- 0 نظر
دوران بلوغ و رشد جنسی، از مهمترین و حساس ترین دوران هاى زندگى انسان به شمار مى رود. در این دوران است که بنای اساسی شخصیت فردی و اجتماعی جوان پایه ریزی می شود. در دوران بلوغ، نوجوانان طیف وسیعی از تغییرات فیزیکی و عاطفی را تجربه می کنند که می تواند برای آن ها هم هیجان انگیز و هم چالش برانگیز باشد. به عنوان یک والد و یا مراقب، این امر بسیار مهم است که بتوانید درک کنید نوجوانان در این دوران چه چیزی را پشت سر می گذارند، و نسبت به دنیای اطراف خود چه دیدگاهی دارند.
در این مقاله ضمن معرفی و بیان اهمیت این دوران، به بررسی تحولات دوران بلوغ از جنبه های مختلف جسمی و روانی می پردازیم.
یک مسأله مهم برای تربیت نوجوان در دوران بلوغ این است که والدین و مربیان، و همینطور مسئولان فرهنگی جامعه، دیدگاه درستی در مورد غریزه جنسی داشته، و از نظریات مختلف در این باره آگاه باشند. یکی از این نظریات، نظریه فروید است که در این مقاله به بررسی و نقد آن می پردازیم.
بحران بلوغ
دوران بلوغ دوران رشد جنسی نوجوان است. این دوران یکى از بحرانى ترین دوران هاى زندگى برای هر انسان است. همزمان با رشد جنسی، تغییرات گوناگونى در ابعاد شخصیتى نوجوان رخ مى دهد که هر کدام به نوعى مى تواند بر او اثر بگذارد و حتى گاهى شخصیت او را دگرگون سازد.
تعریف بلوغ و مرتبه پذیری آن
کلمه «بلوغ » یا (Puberty) ممکن است به چند صورت تعریف شود:
۱. بلوغ جنسى: بلوغ به این معنا یعنى رسیدن به سن تولید مثل و شهوت جنسى که سن آن در بین ملل و افراد گوناگون بر حسب نژاد، تغذیه، و آب و هوا متفاوت است و معمولا بین سنین ۱۲ تا ۱۸ سالگى واقع مى شود.
۲. بلوغ جسمى (فیزیولوژیک): بلوغ به این معنا همان آخرین حد رشد اندام ها است که زمان آن از یک سو، به نژاد فرد بستگى دارد و از سوى دیگر، به قوانین رشد و نموّ هر یک از اعضا.
۳. بلوغ شرعى: سن تکلیف در بین مسلمانان بر اساس مذاهب و دیدگاه فقیهان متفاوت است. بر اساس نظر مشهور فقهای شیعه، سن بلوغ پسر پانزده سالگی[۱]، و سن بلوغ دختر، نه سالگی است.[۲] فتوای به ده سالگی[۳] و سیزده سالگی[۴] نیز در میان معدودی از فقها مطرح بوده است.
۴. بلوغ عرفى (سن قانونى): قوانین مدنى کشورها اغلب دو یا سه سال دیرتر از دستورات شرعى نوجوانان را بالغ و مسئول رفتار خود مى داند.
۵. بلوغ هیجانی و روانى (بلوغ شخصیت): بلوغ روانى داراى جنبه هاى گوناگونى از قبیل پختگى، هوش، درک مفاهیم اخلاقى، نقطه اوج حافظه، کمال اراده، انفعالات و سایر خصوصیات ذهنى است که در صورت هماهنگى، تعادل فرد را به وجود مى آورد و در صورت ناهماهنگى، موجب رفتار غیرعادى یا بى تعادلى روانى مى شود.
با توجه به تعاریف ارائه شده، بلوغ داراى معانى متفاوتى است، اما اگر این واژه به تنهایی به کار رود، منظور روان شناسان از آن، بیشتر تغییرات بدنى (جسمى و جنسى) و تاثیرات بر روان نوجوان مى باشد.
چالش های دوران بلوغ از نگاه روانشناسی
در این بخش، به هشت مورد از چالش های دوران بلوغ اشاره می کنیم.
۱- خودپندارى نامساعد
نوجوانان معمولا دوران بلوغ را با خودپندارى نامساعد سپرى مى کنند؛ آنها نسبت به خود، نظری مثبت دارند، ولى محیط اجتماعى با آنها برخورد مناسبی ندارد، آنها را تحقیر مى کند و مرتب تغییرات بدنى شان را به تمسخر مى گیرد.
کودکانی که تا دیروز مرتبا مورد تشویق قرار می گرفتند، وقتی به دوران بلوغ می رسند از هر گونه تشویق و تمجیدى محروم مى شوند و این به تدریج، سبب لطمه دیدن آنها و خودپندارى شان مى شود و در این صورت، نسبت به خود نظر منفى پیدا مى کنند و عزت نفس خود را از دست مى دهند.
در دوران بلوغ، نوجوان اعتماد به نفس خود را از دست مى دهد، نسبت به خود بى اعتماد مى شود و از شکست مى ترسد. دلیل این موضوع، ضعف مقاومت بدن و انتقاد مداوم بزرگسالان است. بنابراین، بیشتر پسران و دختران دوران بلوغ را با ابتلا به عقده حقارت پشت سر مى گذارند.
۲- خستگى و ملالت
نوجوان در دوران بلوغ از مدرسه و فعالیت هاى اجتماعى و به طور کلى زندگى دچار ملالت مى شود و در نتیجه، به کم کارى روی مى آورد؛ مثلا بعضى از آنها مى گویند: “ذهنم نمى کشد درس بخوانم”.
رشد سریع بدنى در دوران بلوغ با کمبود نیرو همراه مى شود. در نتیجه، فعالیت نوجوان کاهش پیدا می کند و هر فعالیتی که او را به تلاش وادارد او را خسته و ملول می سازد.
۳- آماده نبودن براى تغییرات بلوغ
کمتر نوجوانى است که تغییرات دوران بلوغ را از قبل شناخته باشد؛ و چون اطلاع ندارد و یا از نظر روان شناختى آماده این تغییرات نیست، ممکن است ضربه ببیند و گرایش هاى نامساعدى نسبت به این گونه تغییرات پیدا کند.
دلیل این موضوع گاهى مربوط به والدین است و گاهى مربوط به مدرسه، که سؤال از این مسائل را براى نوجوان قبیح مى دانند. متاسفانه حتى گاهى مربیان بهداشت مدارس نیز توجهى به این مسائل ندارند.
۴- انزواطلبى
نوجوان با رسیدن به دوران بلوغ، از خانواده و هم سالان منزوى مى شود و بیشتر اوقات با آنها نزاع دارد و به این مى اندیشد که چرا اطرافیان او را درک نمى کنند.
۵- تعارض و ستیزه جویى
نوجوان غالبا ناهمکار، ناموافق و متعارض یا ستیزهجو مى شود و به تدریج، با پشت سر گذاشتن دوران بلوغ، این حالت کاهش مى یابد و نوجوان بیشتر به دوستى و همکارى و آزادمنشى علاقه مند مى گردد.
۶- احساسات تند و بدخلقى
قهر، خشم، میل به فریاد زدن و مانند آن از خصایص دوران بلوغ است. دوران بلوغ با غم، اضطراب و زودرنجى همراه است و نوجوان با بهانه هاى کوچکى مثل نوع غذا، ساعت خواب و نحوه رفتار دیگران پرخاشگرى مى کند و فریاد مى زند.
۷- حیا و عفت افراطى
گاهى تغییرات دوران بلوغ، سبب مى شود بعضى از نوجوانان حیا و عفت افراطى پیدا کنند؛ زیرا از این مى ترسند که دیگران متوجه تغییرات بدنى آنها شوند و نظر نامساعدی نسبت به آنها پیدا کنند.
۸- انحراف در رشد جنسى
ممکن است دوران بلوغ به شکل زودرس و یا دیررس فرابرسد که در هر دو صورت، موجب نگرانى و ناراحتى نوجوان مى شود؛ زیرا به پذیرش اجتماعى او لطمه مى زند و منجر به طرد یا کناره گیرى او از همسالان مى گردد.
رشد جنسى
در وجود انسان، دو غریزه جنسى و قدرت طلبی وجود دارد که مهار آنها نقش مهمى در سعادت بشر دارد.
غریزه جنسى جاذبه قوى و کشش نیرومندى دارد که انسان را به سوى ارضا سوق مى دهد. از این رو، از آن به آتش شهوت تعبیر شده است.
روابط جنسى در تمام زمان ها مورد گفتگو و بحث در محافل دینى بوده و درباره آن تاکنون نظریات افراطى، تفریطى و معتدلى ارائه شده است که هر نظریه طرفدارانى دارد و سعادت فرد را در عمل مطابق آن مى شناسد.
مربیان نوجوان باید به خوبی از این نظریات آگاه باشند تا بتوانند نوجوان را در دوران بلوغ در مسیری درست قرار بدهند. در ادامه به این نظریات اشاره می کنیم:
۱-دیدگاه افراطی
طرفداران آزادى غرایز، مثل فروید و پیروانش، در این زمینه راه افراط را در پیش گرفته اند. نظریه آنها بر پایه اصالت لذت استوار است و سعادت انسان را در ارضاى بى چون و چرا و بى قید و شرط غریزه جنسى مى دانند. این نظریه در غرب، مفاسد بسیارى به بار آورده است.[۵]
۲-دیدگاه تفریطی
برخى مسیحیان و پیروان کلیسا و برخى از مذاهب و برخی از علماى اخلاق و فلاسفه در این دسته اند. آنها آمیزش جنسى را عملى پلید و حیوانى مى دانند و از این رو، برخى از کشیشان ازدواج نکرده و با سخت گیرى، غریزه جنسى را سرکوب مى کنند. اینان خود را از لذایذ طبیعى محروم مى سازند.
۳– نظریه معتدل و میانه
اسلام، غریزه جنسى را نه آزاد گذاشته و نه آن را سرکوب کرده است، بلکه براى آن حدودى را در نظر گرفته است. پایه گذاران روش اعتدال در درجه اول پیامبران الهی (علیهم السلام) هستند که هم مردم را به ازدواج تشویق مى کنند تا غریزه جنسى به صورت سالم ارضا شود، و هم انسان را از هرگونه لااُبالىگرى و بی بندوباری منع مى کنند.
بنابراین تربیت نوجوان در دوران بلوغ و حتی قبل از آن، باید با توجه به همین خط مشی انجام گیرد.
نظریه افراطى فروید
فروید به دو غریزه حیات و مرگ قایل بود و در غریزه حیات، دو غریزه حب ذات و نیروى جنسى را مهم مى دانست. او سایر غرایز را شاخ و برگ این دو غریزه مى شمرد.
وى در سخنانش، شعاع غریزه جنسى را گسترش داده و مسأله جنسیت را، که پایه اساسى مکتب اوست، به معناى وسیعى تفسیر نموده و در نتیجه، بسیارى از فطریات و غرایز انسان را از مشتقات غریزه جنسى ذکر کرده بود.
فروید، غریزه جنسى را پایه اصلى تمدن و فرهنگ مى دانست و تلاش مى کرد مسائل اجتماعی و تاریخى را از این راه حل نماید.
او مى گفت: غریزه جنسى، که در هر کسى وجود دارد، انسان را تحریک مى کند که برای ارضای آن اقدام کند، و نوجوانى که در اجتماع و محیطى زندگى مى کند که موانعى از قبیل تعالیم مذهبى، اخلاق و قوانین و آداب و رسوم اجازه ارضاى آزادانه این غریزه را به او نمى دهد یا خود او مقید به رعایت اصول و قوانین است، در این صورت، غرایز او واپس زده شده و وارد ذهن ناهشیارش مى شود.
این غرایز واپس زده، روى هم متراکم مى گردد و به تدریج، موجب بیمارى هاى روحى و عصبى مى شود. گاهى این تعارضات چنان شدید است که توازن و تعادل فرد را زایل مى گرداند و به صورت بیمارى بروز مى کند. پس از دیدگاه فروید باید در دوران بلوغ به نوجوانان آزادی مطلق داد.
اگرچه برخى از دانشمندان یکى از علل بیمارى هاى روحى را ناکامى هاى جنسى و امیال واپس زده شده مى دانند، ولى فروید تنها علت بیمارى روانى را، شکست در امیال جنسى مى شمرد. فروید می گوید: “هر گاه یک پزشک با یک بیماری روانی مواجه شود، به طور حتم، مى تواند بگوید مشکلى در غریزه جنسى او رخ داده است”.
سعادت از نظر فروید
فروید سعادت هر کس را در ارضاى آزادانه نیروهاى جنسى خود مى داند و هر چه مانع این ارضا شود در نظر فروید مورد تاخت و تاز و انتقاد قرار گرفته است؛ از جمله مذهب و تمدن که آنها را سد راه ارضاى آزاد غریزه جنسى و لذت طلبى مى داند و قائل است که این محدودیت، به سعادت بشر لطمه مى زند.
او مى گوید: مذهب، قدر آزادى را نمى داند؛ زیرا به موضوع انتخاب، لطمه مى زند. وى براى رسیدن به سعادت، براى همه افراد راه یکسانى را پیشنهاد مى کند.
واکنش ها به نظریه فروید
با طرح نظریه جنسى فروید، محافل پزشکى و علمى وین، سخت تکان خورد. بشریت که هزاران سال جنسیت را تحقیر یا انکار کرده بود، پذیرش این نظریه، برایش فوق العاده دشوار مى نمود. از این رو، در وین، جنجالى برپا شد که به همه اروپا سرایت کرد و پزشکان و روان شناسان در همه جا، به خصوص پاریس به او تاختند[۶].
فروید، نظرات سه نفر را به عنوان منبع نظریه اش برمى شمرد: کروباک، برویر، شارکوا؛ و در کتاب تاریخ نهضت پسیکانالیتیک مى نویسد: «این سه نفر بصیرتى به من بخشیدند». با این وجود، او مورد مهر این سه قرار نگرفت؛ حتى وقتى نظریه جنسیت را مطرح کرد شارکو از فروید روى گرداند و برخى از دانشمندان حوزه پاریس مثل ژانه با او درافتادند.
البته مخالفت اروپا و اعتراض استادان و شاگردان، فروید را از پا درنیاورد و بر نظر خود بیشتر پافشارى کرد و با اشتیاق به آزمایش و تحقیق ادامه داد.
به عنوان مثال، او عقیده داشت درمان بیماران روانى مستلزم شناخت روحیه و سوابق آنها بود و این کار بدون شناخت غرایز و آرزوها و ناکامى ها و خیالات آنها تحقق نمى یافت. فروید براى درمان آنها، این تحقیق ها و آزمایش ها را انجام مى داد.
فروید مى گفت: لیبیدو (انرژى روانى) در دوران بلوغ با شدت کامل در اعضاى جنسى مجتمع مى شود و با شور و شدتى بى سابقه بروز مى کند و افراد تمایل بیشترى به جنس مخالف پیدا مى کنند.
اینجاست که اگر چیزى، اعم از دین و مذهب و آداب و رسوم، مانع ارضاى آن شود، این غریزه جنسى واپس زده شده و به ذهن ناهشیار مى رود که شاید به صورت کوه آتش فشانى درآید و ناگاه فوران کند.[۷]
چند اشکال بر نظریه فروید
۱- برخى از مخالفان فروید مثل ژانه از علماى حوزه پاریس و شارکوو و یونگ مى گویند: چرا فروید علت اصلى براى بیمارى هاى روانى را سرکوبى غریزه جنسى قرارداده و از علل مادى، اقتصادى و اجتماعى موجود در محیط هر شخصى غفلت کرده است و حال آن که بسیارى از بیمارى هاى روانى بر اثر همین مشکلات مى باشد؟
برخى از فقر دیوانه مى شوند که این اصلا منشأ جنسى ندارد، و برخى از بیماران روانى با پیدا کردن شغل و کار، سلامت خود را باز مى یابند که این ها هیچ ربطى به غریزه جنسى ندارد!
۲- فروید، سعادت هر کس را در آزادى بى قید و شرط ارضاى غریزه جنسى مى دانست؛ و حال آن که در آمریکا و اروپا آمار نشان مى دهد افرادى که در پى ارضاى بى قید و شرط غریزه جنسى بوده اند، نه تنها خوشبخت نشده اند، بلکه بدبخت و سیه روز گردیده اند و در منجلاب فساد سقوط کرده اند.
یک مجله آمریکایى مى نویسد: براى دختران، بهشت آزادى خیلى زود به دوزخ تبدیل شد … امراض مقاربتى میان این گروه (بى بندوبارهای جنسى) در برنامه روزانه قرار دارد. سیفلیس و سوزاک به وضع وحشتناکى گسترش یافته است. این امراض در دو سال اخیر، به شش برابر رسیده است.[۸]
۳- مهمترین مشکل فروید این است که از تعالیم الهى به دور بوده، و کوشیده با هوش بشری برنامه اى برای انسان ها ارائه دهد.
مجله نیوزویک مى نویسد: رواج جنسى در آمریکا خانواده ها را به وحشت انداخته است. آمار نشان مى دهد تعداد زیادى از دختران زیر ده سال حامله مى شوند و چون به نظر پزشکان سقط جنین در این سن خطراتى از جمله نازایى دربردارد، بعضى از آنها دست به خودکشى مى زنند. مختلط بودن مدارس هر روز این آمار را افزایش مى دهد. گاهى فرزندان به جاى مدرسه، به پارک ها و مجالس رقص مى روند.[۹]
ازدواج: راه صحیح ارضاى غرایز جنسى از دیدگاه وحی
از دیدگاه وحى و انبیاء (علیهم السلام)، بزرگترین عامل سیه روزى و بدبختى بشر، هواپرستى و پیروى بى قید و شرط از شهوات و تمایلات نفسانى است و روایات بسیارى به این مطلب اشاره دارد:
۱-رسول خدا (صلی الله علیه و آله) می فرماید: «بیشترین چیزى که از آن بر امتم مى ترسم، هواپرستى و آرزوهاى طولانى است».[۱۰]
۲-امام على (علیه السلام) می فرماید: «هر که به سوى شهوات بشتابد، به سوى آفت ها شتافته است».[۱۱]
۳-امام على (علیه السلام) می فرماید: «حریص بودن نسبت به لذات، انسان را گمراه و از لذت ها دور مى کند».[۱۲]
۴-امام جواد (علیه السلام) می فرماید: «هر کس از خواهش هاى نفسانى اش اطاعت کند، دشمن اش را به خواست اش رسانده است».[۱۳]
تمام تلاش انبیاء (علیهم السلام) براى این بوده که هواى سرکش انسان را مهار کنند. افراط گرایى در لذت جنسى نه تنها انسان را از انسانیت دور مى کند، بلکه زندگى اجتماعى و مادى او را هم دچار بى نظمى و اختلال مى کند.
اما اسلام از طرفى، کناره گیری از زن و واپس زدن غریزه جنسى را محکوم مى کند و از طرف دیگر، آزادى بى قید و شرط در ارضاى غریزه جنسى را، که مستلزم بى عفتى است، زیان بخش و ممنوع مى شناسد و بین این دو روش، ازدواج و کامیابى هاى مشروع را، که وسیله ارضاى صحیح غریزه جنسى است، مورد حمایت قانونى و اخلاقى قرار مى دهد و مکرر به این امر ترغیب و تشویق مى نماید و راه سعادت بشر را نیز در همین مى داند.
احادیث زیادی از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در ترغیب به ازدواج نقل شده که به چند نمونه آن اشاره می شود:
۱-«در امت من، متأهل ها بهترین هستند و مجردها بدترین».[۱۴]
۲- «هر که فطرت مرا دوست دارد، به شیوه من عمل کند و از جمله شیوه من، ازدواج است».[۱۵]
۳- «اى جوانان! هر یک از شما که توانایى جنسى دارد، ازدواج کند که آن، موجب محفوظ ماندن چشم و پاک تر ماندن عورت است».[۱۶]
۴- «هیچ بنایى در اسلام نزد خداوند، دوست داشتنى تر و عزیزتر از ازدواج نیست».[۱۷]
۵- «هر که ازدواج کند، نیمى از دینش را محافظت کرده است».[۱۸]
همچنین امام صادق (علیه السلام) می فرماید: «دو رکعت نماز که متأهل بگزارد، برتر از هفتاد رکعت است که عزب بگزارد».[۱۹]
امام رضا (علیه السلام) فرمود: زنى از ابوجعفر (امام باقر ع) سؤالى کرد و سپس گفت: من متبتله هستم. پرسیدند: منظورت از تبتل چیست؟ گفت: مى خواهم هرگز ازدواج نکنم. سؤال کردند: چرا؟ گفت: برای اینکه به فضل و کمال برسم.
فرمودند: از این تصمیم منصرف شو. اگر در آن فضیلتى بود، حضرت فاطمه (س) به انجامش سزاوارتر از تو بود؛ زیرا هیچ کس نیست که در کسب فضیلت بر او پیشى بگیرد.[۲۰]
خداوند متعال نیز در قرآن کریم پیرامون ازدواج می فرماید:
«وَ مِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْکُنُوا إِلَیْهَا وَ جَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّهً وَ رَحْمَهً إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ»[۲۱]
«و یکى از آیات او این است که براى شما از خود شما همسرانى خلق کرد تا به سوى آنان میل کنید و آرامش گیرید و بین شما مودت و رحمت قرار داد و در این نشانه هایی هست براى مردمى که اهل تفکر باشند»
نتیجه گیری
دوران بلوغ و رشد جنسی مرحله حساسی در تربیت و شکل گیری شخصیت انسان به شمار می رود، و نوجوان و همینطور والدین و مربیان او باید با دیدگاه معتدل اسلامی به خوبی آشنا باشند و آن را سرلوحه کار خود قرار بدهند. از این دیدگاه غریزه جنسی نعمتی است الهی که باید در چهارچوب ازدواج به ارضای آن پرداخت و از سرکوب یا آزادگذاشتن آن خودداری کرد.
پی نوشت ها
[۱] . حر عاملی، وسائل الشیعه، ج ۱، ص۴۲ـ۴۶ و ج ۱۸، ص۴۱۰ـ۴۱۱؛ بروجردی، جامع احادیث الشیعه، ج ۱، ص۳۵۰ـ ۳۵۱؛ امام خمینی، تحریرالوسیله، ج ۲، ص۱۲، مسئله ۳؛ نجفی، جواهرالکلام، ج ۹، ص۲۴۳
[۲] . حر عاملی، همان؛ بروجردی، جامع احادیث الشیعه، ج ۱، ص۳۵۰ـ۳۵۵؛ نجفی، جواهر الکلام، ج ۹، ص۲۵۸؛ بحرانی، الحدائق الناظره، ج ۲۰، ص۳۴۸
[۳] . شیخ طوسی، المبسوط، ج۱، ص۲۶۶
[۴] . برای اطلاعات بیشتر ر.ک: صانعی، بلوغ دختران (فقه و زندگی ۷)، فصل دوم
[۵] . فلسفى، گفتار فلسفى، جوان از نظر عقل و احساسات، ص ۱۸۶
[۶] . آریانپور، فرویدیسم، ص ۵۵
[۷] . فلسفی، گفتار فلسفى بزرگ سال و جوان، ص ۲۱۲
[۸] . فلسفى، همان، ص ۱۸۸
[۹] . کیهان، ش ۸۸۸۴، به نقل از مجله نیوزویک
[۱۰] . علامه مجلسی، بحارالانوار، ج ۷، ص ۷۸، روایت ۱۱
[۱۱] . همان
[۱۲] . همان
[۱۳] . همان
[۱۴] . علامه مجلسی؛ بحارالانوار ، ج ۱۰۰، ص ۲۲۱
[۱۵] . طبرسى، مکارم الاخلاق، ص ۹۹
[۱۶] . طبرسى، پیشین، ص ۱۰۰
[۱۷] . علامه مجلسی؛ بحارالانوار ، ج ۱۰۳، ص۲۱۹ ، حدیث ۱۳
[۱۸] . محدث کلینى، کافى، ج ۵، ص ۳۲۹
[۱۹] . حر عاملى، وسائل الشیعه، ج ۵، ص ۱
[۲۰] . علامه مجلسى، بحارالانوار، ج ۱۰۳، ص ۲۱۹
[۲۱] . روم/۲۱
منبع: محمدى، محمد رضا، فصلنامه علمی تخصصی معرفت؛ ۱۳۷۹، شماره ۳۸