- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 6 دقیقه
- توسط : ناظر محتوایی شماره یک
- 0 نظر
بچهدار شدن یکی از شیوههای مهم و مثبت برای استحکام خانواده است که به غیر از زایش جسمی، زایشی در جهت ایجاد شوق و همبستگی بیشتر میان همسران است. اما چرا برخی از زوجها، تمایلی به داشتن فرزند نداشته و میترسند؟
چه دلایلی باعث میشود که زوجها از بچهدار شدن بترسند؟
تاکنون با زوجهای بسیاری مواجه شدید که هنوز به میل خود بچهدار نشده و تصمیمی برای آن نگرفتهاند و یا از بچهدار شدن ترس داشته و آن قدر روی این حس پافشاری میکنند که ترجیح میدهند راجع به آن صحبت نکنند. اغلب این عده از تجربه شیرین پدر و مادر شدن غافلاند.
عاطفه به فرزند و ایجاد حس مسئولیت در والدین و دلایل بسیار دیگر همه عواملی هستند که باعث شدهاند بشر از آغاز تا امروز برای تولد و ادامه نسل احترامی ویژه قائل باشد. بیشتر نگرانیها بیهودهاند و اغلب مشکلات به راحتی حل میشوند. برخی از دلایل ترس از بچهدار شدن را از نگاه کارشناسان مرور میکنیم.
عوامل ایجاد ترس از بچهدار شدن
علل و ریشههای فرزندگریزی و ترس از بچهدار شدن
دکتر روزگار قادر پور، مشاور ازدواج و خانواده: این روزها در مراکز مشاوره شاهد مراجعه زوجهایی هستیم که یکی از آنها حاضر به بچهدار شدن نیست. جالب این که قبلاً این خواسته بیشتر از طرف آقایان مطرح میشد اما امروزه خانمهایی نیز هستند که تمایلی به بچهدار شدن ندارند. حتی برخی شرط ازدواجشان را فرزنددار نشدن قرار میدهند.
خیلیها معتقدند شرایط زندگی کنونی پیچیده و سخت تر شده است اما به نظر من، به عنوان متخصص در حوزه مشاوره ازدواج و خانواده، این گونه نیست؛ زندگی سخت تر نشده چون امروزه امکانات و رفاه بیشتر است اما پیچیده تر شده، به این معنا که زندگی خانوادگی از حالت سنتی و ساده خود فاصله گرفته و پیش به سوی مدرنیته و پیچیدگیهای ناشی از آن در حرکت است بنابراین لزوماً برای استحکام و رضایتمندی در زندگی مشترک، باید مهارتهایی داشته باشیم و آنها را به کار بگیریم.
پدیده به تعویق انداختن فرزندآوری و همچنین نداشتن تمایل به داشتن فرزند، به تازگی در جامعه ما شیوع پیدا کرده و احتمال این که آسیب جدی به بدنه خانواده و سیستم جامعه وارد کند، وجود دارد. در ادامه به بررسی علل و هم چنین توصیههای برخورد صحیح با این پدیده میپردازم.
ساختار خانواده تغییر یافته
یکی از علل شیوع این پدیده را میتوان در تغییر ساختار خانوادههای امروزی یافت. در گذشته خانوادهها شکل گستردهای داشتند؛ یعنی عروسها و دامادها در کنار بزرگ ترها زندگی میکردند ولی این حالت از زندگی به دلیل شرایط کنونی غیرممکن شده و زندگیها به شکل هستهای درآمده، یعنی زن و شوهر به دور از خانواده هایشان زندگی میکنند. در نتیجه امکان یاد گرفتن مهارتهای زندگی مشترک از بزرگ ترها و مَجال حل مسالمت آمیز اختلافاتشان به وسیله آنها را از دست دادهاند.
البته در کنار از دست دادن این مزایا، از عوارض آن که گاهی کاهش رضایتمندی از زندگی زناشویی را به دنبال داشت نیز به دورند. موضوع قابل تأمل دیگر در شیوه سنتی، مشخص بودن نقشها و وظایف همسران بود اما در زندگیهای امروزی نقشها و وظایف تغییر یافته و همین امر باعث استرس زوج میشود. استرسی که باعث شده زن و شوهر تصمیم بگیرند فرزندآوری را به تأخیر بیندازند که به هیچ وجه در شیوه سنتی پسندیده نبود.
فرزند، مانع رضایت است؟
دو موضوع مهم در یک زندگی مشترک، دوام و رضایتمندی است که بسیار اهمیت دارند. قبلاً دوام زندگی مشترک اولویت داشت و شعار «بساز و بسوز» ترویج میشد، اما امروزه با توجه به این که آگاهیهای عمومی افزایش یافته، به کیفیت زندگی مشترک و رضایتمندی از آن بیشتر بها داده میشود و به نوعی در اولویت قرار گرفته است. شاهد این مدعا هم افزایش سرسام آور آمار طلاق است.
این رویکرد زمانی آسیب گونه میشود که به شکل افراطی به آن نگریسته شود. به طوری که زوجها با پیشگیری از فرزنددار شدن بخواهند سطح رضایتمندی شان بالا نگه داشته شود. این تفکر از نوعی فوبیا (ترس بیمارگونه و مبالغهآمیز) نشأت میگیرد که گاهی ناشی از اختلالات روانی و نداشتن مهارتهای لازم در فرزندپروری و اعتمادبه نفس پایین است.
چشم و هم چشمیای که مانع فرزنددار شدن میشود
در جامعه کنونی، متأسفانه گاهی چشم و هم چشمیها نیز باعث میشود افراد از فرزنددارشدن امتناع کنند؛ مثلاً چون فکر میکنند فلان زوج فرزندی ندارند و زندگی شان (در ظاهر!) خوب است، پس آنها هم بهتر است فرزندی نداشته باشند و این چرخه معیوب ادامه پیدا میکند.
علاوه بر اینها، سیستم آموزش و پرورش هم متأسفانه تمهیدی جدی و کارآمد برای آموختن مهارتهای زندگی فردی و زوجی به دانش آموزان و دانشجویان نیندیشیده تا در آینده بتوانند تعامل مثبتی با زندگی و شرایط آن برقرار کنند در حالی که نیاموختن مهارتهای لازم در شرایط پیچیده زندگی کنونی، باعث میشود افراد جامعه یا بر اساس آزمون و خطا پیش بروند یا با نادیده گرفتن اخلاقیات و ارزشهای انسانی برای رسیدن به خواسته هایشان گام بردارند.
هر دوی این روشها باعث میشود سطح ناکامیها و تعارضهای درونی بیشتر شود و کار به دچار شدن به اختلالهای روانی، مشکل در فرزندپروری و حتی فرزندآوری و در نهایت سست شدن پایههای زندگی مشترک بکشد. خیلی مهم است بدانیم که نداشتن مهارت برای انتخاب همسر، زندگی زناشویی و فرزندآوری و فرزندپروری، باعث میشود نگرانی و ترسهایی در افراد به وجود بیاید که قبلاً در زندگیها کمتر معنا داشته اند.
نداشتن امنیت اقتصادی، ترس قابل تأمل
برخی از زوجهای امروزی از نداشتن امنیت اقتصادی و این که فردای خود و فرزندشان چه خواهد بود، نگران هستند. نبود ثبات اقتصادی خیلی وقتها باعث میشود زوج بترسند اوضاع نابسامانی پیدا کنند و نتوانند از عهده آن برآیند و فکر کنند در این صورت اگر پای بچهای در میان باشد، وضعیت سخت تر و بغرنج تر خواهد شد.
نداشتن امنیت شغلی و ترس از آینده
نداشتن ثبات و امنیت شغلی هم گاهی دغدغههای ذهنیای در افراد ایجاد میکند و زندگی شان را دچار فراز و نشیبهایی میکند که به آنها القا میکنند برای فرزندآوری ابتدا باید از این فراز و نشیبها رها شوند تا در آینده فرزندشان دچار مشکل نشود.
نبود سیستم جامع و هماهنگ حمایت از نظام خانواده
یک نقص است وای کاش روزی در دولت، وزارتخانهای به نام «وزارتخانه خانواده» داشته باشیم. درست است که در حال حاضر وزارت ورزش و جوانان داریم که به ظاهر گوشهای از کار را برعهده گرفته است، اما این وزارتخانه بیشتر به عرصه ورزش توجه دارد و عملکرد آن در عرصه خانواده و جوانان کمرنگ است.
اگر وزارت خانواده وجود داشته باشد، میتواند سیستم جامع و هماهنگی را برای حمایت از نظام خانواده طرح ریزی کند تا از نگرانی ها، آسیبها و درصد طلاقها کاسته شود. در شرایط کنونی جامعه ما، یکی از مشکلات، ناهماهنگی و نامتناسب بودن سیستم آموزش و پرورش با شرایط روز است. در نظر بگیرید مادر شاغلی را که مدام این دغدغه فکری در ذهنش جولان میدهد که اگر فرزندی بیاورم و صبح تا ظهر یا عصر سرکار باشم، چه کنم؟ سیستم آموزش و پرورش هم نهایتاً تا ظهر فرزند او را نگه میدارد. بقیه روز چه باید بکند؟
سیستم آموزش و پرورش باید با شرایط کنونی و امروزه هماهنگ و منطبق باشد. از طرفی، بالا بودن هزینه تحصیل و آموزش هم مزید بر علت شده. هر چند که ادعای رایگان بودن تحصیل وجود دارد اما والدین مجبورند هزینههای گزافی را به بهانههای مختلف مثلاً برای مکملهای درسی فرزندشان بپردازند و مشکل تأمین این هزینهها و نداشتن امنیت اقتصادی که به آن پیش تر اشاره شد، زوجها را از بچه داشتن منصرف میکند.
فرزند داری در خانمهای شاغل
قوانین نامناسب برای فرزندآوری خانمهای شاغل
امروزه باید پذیرفت که خانمهای زیادی شاغل هستند و درآمد آنها برای خانوادههای زیادی لازم است ولی قوانین وضع شده برای مادران شاغل و خصوصاً آنهایی که تازه فرزنددار شده اند، برای سیستم خانواده و زندگی مشترک بسیار نامناسب و آسیب زاست و مسئولان امر باید به این نکته قابل تأمل توجه ویژهای داشته باشند.
بر اساس نتایج تحقیقات قابل استناد، طبق روال معمولی رشد کودک، برای پرهیز از ایجاد دلبستگی ناایمن و دیگر اختلالات روانی و رشد سالم، به حضور مستمر مادر در کنار کودک تا ۲ سالگی نیاز است اما متأسفانه قوانین ما با این پیش شرط فرزندآوری مغایرت دارند و همین امر باعث ترس از فرزندآوری همسران، مخصوصاً خانمها شده به طوری که ممکن است تصمیم بگیرند هرگز فرزندی نداشته باشند.
در واقع آنها صورت مسئله را پاک میکنند چراکه حل مسئله در توان آنها نیست. به عقیده من، به بازنگری در قوانین مربوط به خانواده بر اساس مبانی علمی نیاز است.
نداشتن محلی مناسب برای سکونت و تربیت فرزند نیز دغدغهای دیگر برای زوج است. در کنار مسئله تأمین مسکن، موضوع سیستم شهرسازی امروزه ایران، خصوصاً در کلان شهرها که در آنها فضاهای کافی برای تفریح و سرگرمی فرزندان در حد لازم وجود ندارد، یکی دیگر از منشأهای نگرانی میتواند باشد.
برخی والدین به زوجهای جوان توصیه میکنند صبر کنید طعم زندگی دو نفره را در کنار هم بچشید و بعد برای بچهدار شدن اقدام کنید اما امروزه این توصیه با بالا رفتن سن ازدواج (میانگین سن ازدواج در آقایان به ۳۴ سال و در خانمها به ۲۷ سال رسیده)، چندان مطلوب نیست چون سالهای بعد، تصمیم گیری برای این کار سخت تر میشود و آنها را در تردید میاندازد و مدام این کار به تعویق میافتد.
گاهی هم برادران و خواهران و دوستان متأهلی که فرزند دارند، به زوج جوان از سختی بچهدار شدن، شرایط بغرنج و مشکلات زیادی که با کودک یا نوجوانشان دارند میگویند که ترسها و نگرانیهایی در وجود آنها ایجاد میکند. این در حالی است که هر زندگی مشترکی منحصر به خودش است و زوج باید به جای توجه به این توصیه ها، موضوع را عالمانه نزد مشاور خانواده بررسی کنند.
نداشتن مهارت فرزندپروری
گاهی زوج به گذشته و شیوه تربیتی والدینشان و آسیبهایی که به دلیل ناآگاهی آنها از شیوه فرزندپروری دیدهاند، فکر میکنند و چون نمیخواهند این اتفاق برای فرزندانشان تکرار شود، ترجیح میدهند هرگز فرزندی نداشته باشند.
معمولاً این افراد الگوی خاصی از افراد موفق در این زمینه نداشتهاند و به همین دلیل به شدت میترسند و به خود اعتماد لازم در تربیت و پروراندن صحیح فرزند ندارند در حالی که علم تا آنجا پیشرفت کرده که بتوانند با مراجعه به مشاور خانواده مهارتهای لازم برای فرزندپروری صحیح را آموزش ببینند و آنها را در خود پرورش دهند.
ادامه دارد…