- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 7 دقیقه
- توسط : ناظر محتوایی شماره یک
- 0 نظر
ممکن است همین ابتدای کار، بعد از چند ماه نامزدی، به نتیجه رسیده باشید که این رابطه، نمی تواند سرانجام خوشی داشته باشد و ازدواج خوبی به بار بیاورد. با این حال، هزار و یک دلیل برای خودتان بیاورید که باید نامزدی تان را حفظ کنید.
ترس از بهم زدن نامزدی، ترس شایعی است. خیلی ها امیدوارند با گذشت زمان، اوضاع درست شود که البته در بیشتر موارد، چنین اتفاقی نمی افتد. در اینجا دلایل غیرمنطقی برای ادامه یک رابطه را برایتان توضیح می دهیم و پیشنهاد می کنیم اگر به خاطر یکی از این دلایل، نامزدی تان را حفظ کرده اید، حتما در این خصوص با مشاور صحبت کرده و تصمیمی عاقلانه، منطقی و جدی بگیرید.
توجه داشته باشید که ادامه پیدا کردن یک نامزدی و رابطه مخرب، دیر یا زود، تاثیرات ویرانگرش را بر شما نشان خواهد داد و در نهایت این شما هستید که تسلیم یک احساس دائمی مثل افسردگی، احساس ناامنی، تنهایی و بی ثباتی می شوید.
در واقع شما یک ارتباط اجباری بدون عشق، دلبستگی و حمایت را ادامه می دهید اما نمی توانید آن را رها کنید. چرا خودتان را مجبور می کنید این رابطه را بدون هر گونه چاره اندیشی منطقی همچنان حفظ کنید در حالی که سلامت روانی و جسمی شما و همسرتان را به خطر می اندازد؟
دلایل نادرست و غیرمنطقی ادامه نامزدی
در ادامه به چند مورد از دلایل نادرست و غیرمنطقی ادامه نامزدی اشاره می کنیم:
۱-ترس از آینده
شاید فکر می کنید اگر نامزدی تان را به هم بزنید، ممکن نیست فرد مناسب دیگری پیدا کنید. ممکن است خیال کنید کنار آمدن با مشکلات این رابطه، بهتر از شروع کردن یک رابطه تازه با یک فرد جدید است؛ اما این ها دلایل خوبی نیستند. رابطه خراب، با افزایش سن بهتر نمی شود. از آن گذشته زمان برایتان سریع می گذرد و فرصت هایتان محدود است.
۲-ترس از تنهایی
شما از تنهایی و تنها ماندن می ترسید. این یکی از دلایل یسیار رایج برای ادامه نامزدی و رابطه مخرب است و معمولا دلیلی منطقی و درست نیست. حفظ رابطه ای که ظاهرا همسرتان همراهی تان می کند اما همیشه تنها هستید، اشتباه است.
خیلی اوقات شدت و میزان درد تنهایی، بسیار کمتر از درد تنش ها و نگرانی ها و اضطراب های شما در کنار نامزدتان است. تنهایی شما در کنار او، باعث می شود به دنبال مسکن های دیگری برای درد باشید. راه هایی که نمی توانند دلبستگی های درستی باشند و نیازهای شما را رفع نمی کنند. بنابراین خلا در زندگی تان همچنان باقی می ماند.
حتی اگر هیچ کس شما را نخواهد، باز هم می توانید بهتر از این زندگی کنید؛ اما چرا نباید اعتماد به نفس داشته باشید وقتی می توانید چیزهای تازه یاد بگیرید و بخوانید، مهارت هایتان را توسعه بدهید، خوشحال تر و سرحال تر باشید و کار بهتری پیدا کنید؟
تلاش برای بالابردن اعتماد به نفس، بهترین کاری است که می توانید برای خودتان انجام دهید. وقتی اعتماد به نفس داشته باشید، در کار موفق تر خواهید بود، پیوندهای عاطفی قوی تری با خانواده خواهید داشت و دوست های بهتری پیدا خواهید کرد و مهمتر از همه ممکن است رابطه زناشویی تان بهبود پیدا کند.
فکر می کنید اگر نامزدی تان را به هم بزنید، ممکن نیست فرد مناسب دیگری پیدا کنید. ممکن است خیال کنید کنار آمدن با مشکلات این رابطه، بهتر از شروع کردن یک رابطه تازه با یک فرد جدید است. اما این ها دلایل خوبی نیستند.
۳-ترس از حرف مردم
اگر شما از آن دسته افرادی هستید که به حرف دیگران بیش از حد اهمیت می دهید و به اصطلاح اسیر حرف مردم هستید، به هم زدن نامزدی و جدایی برایتان دردسرهای اجتماعی زیادی خواهد بود. جامعه نگاهش را نسبت به شما تغییر خواهد داد و ممکن است بسیاری از موقعیت ها را از دست بدهید. حتی نگاه ترحم آمیز خانواده نیز شما را ناراحت می کند.
حق با شما است کنار آمدن با حرف دیگران، درک نشدن و متفاوت بودن خوب نیست؛ اما شما باید همه چیز را بسنجید. آیا زندگی با فردی که شما را با انواع تهدیدهای جسمی و عاطفی آزار می دهد راحت تر از کنار آمدن با حرف مردم است؟ یک بار باید خیلی جدی با این مساله مواجه شوید. تبعات کدام یک برای شما واقعا سخت تر است؟
۴-عذاب وجدان
شاید از این که نامزدتان را ترک کنید، احساس گناه می کنید و این که بخواهید به او بگویید «از ازدواج با او پشیمان هستید و فکر می کنید این نامزدی ثمربخش نبوده و فرجام خوشی نخواهد داشت و به درد هم نمی خورید»، به شما عذاب وجدان بدهد.
شما می خواهید این ارتباط و نامزدی را تمام کنید و می دانید ادامه آن برای هیچ کدام از شما درست نیست اما در واقع عواطف شما نسبت به همین فردی که در کنارش خوشحال نیستید، سد راه شماست.
او از دست خواهد رفت و شما نمی خواهید به او آسیبی بزنید. حتی فراتر از این ممکن است نگران باشید او نتواند فرد دیگری را برای زندگیش پیدا کند. ممکن است افسرده باشد و یا به خاطر اختلال روانی خاصی که دارد خودکشی کند.
اگرچه این دلایل برای بازسازی رابطه و تلاش شما برای بهتر کردن شرایط زندگی و دوران نامزدی هر دوی شما منطقی هستند اما اگر امیدی برای بهبود رابطه وجود ندارد و اوضاع بدتر از قبل می شود، نمی توانید آنها را دلایل موجهی بدانید. اگر واقعا نگران این فرد هستید، به او کمک کنید تا از این شرایط خارج شود، اما مسئولیت شما این نیست که قربانی این رابطه شوید.
۵-فشار خانواده
خانواده و دوستانتان، شما را به ادامه نامزدی و ازدواج تشویق یا حتی تحت فشار می گذارند. به خوبی می دانید او، همسر مناسبی برایتان نیست اما پدر و مادرتان او را دوست دارند و شما فقط به این دلیل که آنها را ناامید نکنید، نامزدتان را تحمل می کنید.
حتی این دلیل بسیار اشتباه که همه خواهر و برادرها و دوستانتان متاهل هستند، شما را به ماندن در این رابطه و ادامه نامزدی تشویق می کند. اگر این رابطه درست نمی شود، مجبور نیستید به خاطر فشارهای دیگران، انواع آزار و خشونت را تحمل کنید.
۶-ببینم چه پیش می آید!
ساده ترین کاری که برخی افراد در چنین موقعیت ها و شرایطی انجام می دهند این است که همه چیز را گردن تقدیر بیندازند و عملا از پذیرش مسئولیت و تصمیم گیری، شانه خالی کنند.
رابطه نامزدی شما شما از جنبه ها و ابعاد مختلفی خراب است اما از جنبه دیگری، کار شما را راحت کرده است. مثلا فکر می کنید با همه تفاوت هایی که با نامزدتان دارید، در عوض او، پولدار است، خانواده خوبی دارد، شغلش دهان پر کن است و… و به همین دلیل فکر می کنید نباید خیلی هم سخت گیرید و نیاز فوری و جدی به تغییر شرایط نیست.
۷-ادامه نامزدی به امید تغییر همسر
این نگرش و تفکر، یکی از شایع ترین دلایل در نامزدی های پرخطر و مخرب است. بسیاری از مشکلاتی که زوج ها پس از ازدواج در زندگیشان با آن ها رو به رو می شوند، به خاطر وجود مشکل در روابط خود با همسر و تناسب نداشتن خود و خانواده هایشان با یکدیگر است.
بنابراین دختر و پسر باید در همان مراحل خواستگاری، درباره همه معیارهایی که برایشان از اهمیت ویژه ای برخوردار است، گفت و گو کنند و هیچ گاه برای این که هر چه سریع تر ازدواج کنند و به فرد مورد علاقه شان برسند، بدون آگاهی چیزی را قبول نکنند و فکر نکنند که بعد از ازدواج می توانند خودشان یا طرف مقابل را متحول کنند و به معیارهای ایده آل شان نزدیک شوند.
الف) هیچ کس تغییر نمی کند
وقتی برای مردی مهم است که همسرش شاغل نباشد، باید این مسئله را در جلسات خواستگاری مطرح کند و نظر همسرش را در این باره جویا شود. جالب است که گاهی مردان به این دلیل درباره این موضوع صحبت نمی کنند که همسرشان بعد از ازدواج باید از آن ها تمکین کند.
دختر و پسرها باید توجه داشته باشند که معیارهای اعتقادی و ملاک هایی که به سبک زندگی افراد برمی گردد، به سختی قابل تغییر است. با این حال اگر زن یا شوهری به خاطر همسرش مجبور شود بر خلاف خواسته اش، رفتار کند خیلی زود دچار تضاد درونی خواهد شد.
ذکر این نکته هم ضروری به نظر می رسد که خانمی با تحصیلات تکمیلی فقط برای مسائل مالی کار نمی کند بلکه به دلیل نیاز فطری اش برای کمک به جامعه و حفظ جایگاه اجتماعی به کارش اهمیت می دهد.
با این حال چه بسا اگر مردی از همان دوران نامزدی بتواند همسرش را مجبور کند که سرکار نرود، معمولا در ادامه زندگی، همسرش به خاطر تحمیل این وضعیت به او، وظایف مادری و همسری اش را به خوبی انجام نخواهد داد.
ب) تغییر همسر بعد از ازدواج و عروسی
در ازدواج برخی ملاک ها، ملاک های ضروری هستند. چنین معیارهایی، غیرقابل چشم پوشی است. یکی از این ملاک ها، هماهنگ و متناسب بودن اعتقادات طرفین است. اختلاف اعتقادی در درازمدت، حتما مشکل ساز خواهد بود. جملاتی مثل این که «بعدا درست می شود، خودم درستش می کنم، چون به من علاقه دارد، خودش را باب میل من تغییر می دهد و …» جملات صحیحی نیست.
مسئله بعدی مربوط به زمانی است که فرد پس از ازدواج و دوران عقد و نامزدی، متوجه می شود با طرف مقابل، اختلاف اعتقادی دارد. یعنی در دوره خواستگاری متوجه این مسئله نشده است. در این گونه موارد، مدارا و تلاش برای پیدا کردن راه حل مناسب، بهترین توصیه ای است که می توان در این زمینه ارائه کرد.
مذاکره و کمک گرفتن از تجربه بزرگترها و مراجعه به مشاور و روانشناس نیز می تواند تا حد زیادی مشکل را کاهش دهد. به خصوص اگر زوجین در همان اوایل دوران عقد و نامزدی، متوجه این موضوع بشوند، لازم است به صورت جدی مسئله را پیگیری کنند تا به یک نتیجه مثبت و مشترک برسند.
ج) تغییر در رفتارهای دینی
مسئله دیگر مربوط به تغییرات اعتقادی است که بعد از ازدواج رخ می دهد. در مراجعات مشاوره ای، این مورد زیاد تکرار می شود که افراد مدعی هستند ما ابتدای ازدواج از نظر اعتقادی با هم منطبق بوده ایم اما به مرور زمان، اعتقادات همسرمان تغییر کرده است. در ادامه به چند دلیل شایع تغییر اعتقادات پس از ازدواج اشاره می کنیم:
۱-لجبازی با همسر
یکی از مهمترین عواملی که باعث می شود همسر از نظر اعتقادی تغییر کند، احساس نارضایتی او از طرف مقابل است؛ مثلا فرض کنید فردی که اهل نماز است با خانمی محجبه ازدواج می کند و در زندگی مشترک نمی تواند به وظایف خودش در قبال همسر عمل کند؛ عموما وقتی فرد احساس می کند طرف مقابل به تعهدات و وظایفش عمل نمی کند، دچار حالتی از تلافی و لجبازی می شود. سپس مهمترین بخش های زندگی همسرش را هدف قرار می دهد.
بسیاری از این انتقام ها و لجبازی ها، حالتی کاملا پنهان و ناهوشیار دارند؛ به گونه ای که فرد در نگاه اول، خودش هم متوجه نیست که با چه چیزی لجبازی می کند.
۲-از عوامل محیطی غافل نشوید
گاهی مواقع، دلیل تغییر اعتقادی، به فضای زندگی مربوط می شود. منظور از فضای زندگی، رفت و آمدها، محل زندگی، محل کار و این گونه امور است. اگر کسی همکار بد یا همنشین نامناسبی داشته باشد یا در محیطی که زندگی می کند، رسانه ها بدون مدیریت استفاده بشوند مانند فضای مجازی، ماهواره و شبکه های اجتماعی، عوارضی مثل این گونه تغییر رفتارها به وجود می آید. همچنین گاهی اوقات فرد، در خودش احساس ناکامی می کند. مثلا ممکن است متوجه عیبی در خودش بشود مثل بچه دار نشدن یا نرسیدن به آرزوهای اقتصادی. این ناکامی ها نیز می تواند عامل تغییر در انسان باشد.
جمع بندی
دوران نامزدی باید یکی از شیرین ترین دوران زندگی هر زوجی باشد، با این حال گاهی اوقات ممکن است به دلیل وجود تفاوت های فاحش فکری و رفتاری بین دختر و پسر، دوران نامزدی آن ها با چالش ها و اختلافات جدی و آسیب زا همراه شود. برخی از زوجین ممکن است به دلایلی همچون ترس از حرف مردم، عذاب وجدان و یا ادامه نامزدی به امید متحول شدن همسر و ایجاد تغییر در او به نامزدی و ازدواج خود پایبند بمانند اما این روش بسیار ناکارآمد بوده و جز مواجه شدن با چالش های جدید در زندگی مشترک آینده، دستاورد دیگری نخواهد داشت. از این رو، به زوجین توصیه اکید می شود که در همان دوران نامزدی با مراجعه به مشاوره در صدد حل ریشه ای مشکلات خود باشند.
منابع اقتباس: بیتوته؛ اطلاعات