- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 10 دقیقه
- 0 نظر
امام حسین (ع) نهضت خود را با خروج از مدینه به سمت مکه آغاز فرمود، و سپس با وجود مخالفت و هشدار دیگران، به همراه خانواده اش از مکه به سوی کوفه رهسپار شد. در این مقاله سعی داریم دلایل انتخاب کوفه توسط امام حسین (ع) برای ادامه نهضت و مبارزه با یزید را توضیح دهیم و ابهامی که در این مورد وجود دارد را برطرف نماییم.
امام حسین (ع) و مخالفت ها در انتخاب کوفه
در مکه گروه های زیادی از مردم، به ملاقات امام حسین (ع) آمدند و از حرکت آن حضرت ابراز خوشحالی نمودند و در باره وقایع آینده و حرکت بعدی تحلیل هایی نمودند.
برخی پیشنهاد ماندن در مکه را مطرح ساختند، برخی پیشنهاد رفتن به یمن و امثال آن را مطرح ساختند، برخی مثل عبدالله بن عمر پیشنهاد برگشتن به مدینه و بیعت با یزید را عنوان کردند.[۱]
ولی هیچ کس پیشنهاد رفتن به کوفه را مطرح نساخت. بلکه همه با تحلیل های خود یا حتی با گریه و زاری به نحوی امام حسین (ع) را از انتخاب کوفه باز می داشتند.
حال سؤال این است که چرا حضرت به تحلیل های آنان توجه نکرد و با انتخاب کوفه، مسیری را انتخاب کرد که همه از آن نهی می کردند؟ مگر ایشان آیه «وَ شَاوِرْهُمْ فِی الْأَمْرِ»[۲] را نخوانده بود؟ مگر از پدرش نشنیده بود که «مَنِ اسْتَبَدَّ بِرَأْیِهِ هَلَکَ وَ مَنْ شَاوَرَ الرِّجَالَ شَارَکَهَا فِی عُقُولِهَا»[۳] «هر که بر رأی خویش پایفشاری کند نابود می شود؛ و هر که با مردان مشورت کند از خرد آنها برخوردار می گردد.»
امام حسین (ع) خود همیشه جانب احتیاط را رعایت می کرد و احتمال های کم اهمیت را نیز بها می داد و علاوه بر اینها تلاش می کرد در عین حفظ مواضع اصلی خویش با دیگران و حتی با دشمنان سازگاری داشته باشد.
ولی اکنون با انتخاب کوفه نه تنها احتمال خطر را نادیده گرفته بلکه خود را در دهان دشمن قرار داده است، و مشاوران زیادی را نیز از خود ناراحت نموده است، و سرانجام خود را به کشتن داده و زن و فرزندان خود را اسیر دشمن ساخته است.
حداقل لازم بود که زن و فرزند خود را از مکه به کوفه نبرد؛ و تنها ماندن یکی دو ماهه خانواده بهتر از برخورد با آن حوادث سهمگین و بودن در درون جنگ و درگیری بود. تن دادن به این همه ریسک و خطر، خصوصاً با توجه به ارزش زیادی که امام حسین (ع) برای خانواده اش قایل بوده، حتماً دارای مصالح و انگیزه هایی بوده که باید آنها را کشف کرد.
دلیل مخالفت دیگران با انتخاب کوفه
به نظر می رسد مخالفت دیگران با انتخاب کوفه، یا نهی از بردن خانواده در این سفر، برخاسته از جوّ سیاسی و شناخت آنان از اوضاع سراسر مملکت اسلامی یا شناخت روحیه مردم کوفه نبوده است، بلکه همه برخاسته از احادیثی بوده که از پیامبر اکرم (ص)، حضرت علی (ع)، حضرت مجتبی (ع) و … در باره کشته شدن امام حسین (ع) در نزدیکی کوفه سرزمین طف، نینوا و یا کربلا بوده است.
آنان چون این احادیث را در ذهن داشتند و می دیدند که حضرت، با حکومت یزید بیعت نکرده و از مدینه خارج شده و به برخی نواحی نامه نوشته و سخنش بر سر زبان ها می گردد و احتمال دارد که پیشگویی های پیامبر اکرم (ص) در مورد او به وقوع بپیوندد، برای رهایی او از آنچه مقدر شده و پیامبر اکرم (ص) از آن خبر داده است، آن حضرت را از انتخاب کوفه بر حذر می داشتند.
آنان فکر می کردند اگر امام حسین (ع) به جای انتخاب کوفه در مکه بماند یا مسیر دیگری را در پیش بگیرد، می توان با اراده خداوند مقابله کرد تا او کشته نشود. آنان چه بسا خداوند را همانند بشری می دانستند که چون طرح عملیاتی اش فاش شود می توان به او رو دست زد و نقشه های او را خنثی ساخت!
اما امام حسین (ع) خوب می دانست که خبرهای پیامبر اکرم (ص) حتماً محقق می شود؛ و به خاطر اخبار غیبی نباید کار، تلاش، خرد، عقل، عشق، عاطفه را به کناری نهاد. بلکه همه باید تلاش خود را به بهترین نحو انجام دهند و قضای الهی هم خواهد آمد.
و این کلام که قضای الهی همان گونه که هست محقق می شود را حضرت در موارد زیادی و در جواب افراد مختلفی به کار برده است و همین نشان می دهد که آنان می خواسته اند با پیشنهادهای خود، جلوی تحقق آن را بگیرند و حضرت می فرماید آن قضا قابل رفع و دفع نیست.
بنابراین کسی نباید سخنان عبدالله بن عباس، عبدالله بن جعفر، عبدالله بن عمر، عبدالله بن زبیر، محمد حنفیه، مسور بن مخرمه، بوبکر بن عبدالرحمن، عمر بن علی بن ابی طالب، عبدالله العدوی، ام سلمه را تحلیل سیاسی قلمداد کند، زیرا اکثر اینان به خانواده عصمت نزدیک بوده و از پیشگویی های پیرامون قتل امام حسین (ع) خبر داشته اند و امام حسین (ع) هم در مقابل به کلماتی چون:
«اگر به آشیانه جانوری پناهنده شوم باز مرا بیرون می آورند و می کشند»[۴]
«از خداوند در این باره طلب خیر می نمایم»[۵]
«قضای الهی در هر کار واقع می شود»[۶]
«اگر در دل سنگی باشم مرا خارج می سازند و می کشند»[۷]
«خداوند خواسته مرا کشته ببیند»[۸]
«خداوند آن گونه که دوست دارد حکم می کند.»[۹]
تمسک کرده تا به آنان بفرماید نباید به فکر مخالفت با قضای حتمی الهی بود، بلکه هر کسی باید وظیفه خود را انجام دهد و به همین جهت آنان قانع می شدند و سکوت می کردند و گرنه تحلیل سیاسی را با قضای الهی پاسخ گفتن خطاست و امام (ع) چنین کاری را انجام نمی دهد.
چهار گزینه برای امام حسین (ع) پس از سفر به مکه
در این مرحله تنها سه گزینه برای حضرت اباعبداللّه الحسین (ع) وجود داشت:
۱ـ پیشنهاد عبداللّه بن عمر، مبنی بر سازش و بیعت با یزید و برگشتن به مدینه، خانه و کاشانه خود.
۲ـ ماندن در مکه و استفاده از امنیت حرم و مقاومت در درون شهر مکه، همان گونه که ابن زبیر عمل کرد.
۳ـ رفتن به کوفه
۴- رفتن به یمن یا یکی دیگر از شهرهای شیعه
گزینه اول: بازگشت به مدینه
گزینه اول همان سازشکاری، قبول ذلت و فاتحه اسلام را خواندن بود، همان گونه که خود حضرت فرمود: «وَ عَلَى الْإِسْلَامِ السَّلَامُ إِذْ قَدْ بُلِیَتِ الْأُمَّهُ بِرَاعٍ مِثْلِ یَزِید»[۱۰] «حال که یزید بر سر مسلمانان مسلط شده است باید با اسلام خداحافظی کرد!»
گزینه دوم: ماندن در مکه
گزینه دوم ثمری بیشتر از آنچه که برای ابن زبیر داشت برای امام حسین (ع) به همراه نداشت بلکه به مراتب ثمراتش برای امام حسین (ع) کمتر بود.
زیرا یزید سال اول حکومتش امام حسین (ع) را شهید کرد، و سال دوم به مدینه حمله کرد، و سال سوم مکه را مورد تعرض قرار داد و به خانه خدا حمله کرد و حتی خود کعبه را به آتش کشید، و در همان گیر و دار یزید مرد و محاصره مکه و خانه خدا شکسته شد.
بنابراین اگر امام حسین (ع) به کربلا نمی رفت، همان سال اول، در مکه مورد هجوم همه جانبه واقع می شد و او و عبداللّه بن زبیر هر دو در یک حادثه و با یک حمله کشته می شدند و مقاومت آنان بدون هیچ دستاوردی به شکست می انجامید و هزینه کمتری برای یزیدیان به همراه داشت.
اما در مقابل امام حسین (ع) و سایر مبارزان هزینه بیشتری را پرداخته بودند زیرا حرمت خانه خدا شکسته شده بود و برچسب خارجی یا مرتد یا فتنه گر به راحتی به آن حضرت می چسبید و اثر و نامی از نهضتش باقی نمی ماند؛ همان گونه که از ابن زبیر اثری و نامی نماند.
احتمال اینکه حضرت در حال احرام، در مکه یا منا و عرفات ترور شود نیز بود که در این صورت بیشترین هزینه ها را امام حسین (ع) پرداخت کرده بود و هیچ بهره ای نبرده بود.
و علاوه بر اینها ابن زبیر می دانست با بودن امام حسین (ع) کسی با او بیعت نمی کند و ممکن بود خود او برنامه ترور حضرت را پی ریزی کند، یا درگیری خانوادگی پیش بیاورد، همان گونه که پدرش و طلحه، جنگ جمل را به جهت جاه طلبی، علیه حضرت علی (ع) تدارک دیدند.
در این صورت نیروهای مخالف حکومت بنی امیه خودشان با هم درگیر می شدند و بهترین موقعیت را برای سیطره حکومت اموی فراهم می کردند. به هر حال، گزینه دوم ـ اگر نفعی داشت ـ که نداشت ـ برای ابن زبیر بود و برای امام حسین (ع) هیچ گونه نفعی را نمی توانست به همراه داشته باشد.
گزینه سوم: رفتن به کوفه
بنابراین تنها گزینه معقول و کم هزینه برای امام حسین (ع)، گزینه سوم یعنی انتخاب کوفه بود، اگر چه قطع داشت که در این مسیر کشته خواهد شد، زیرا باز حرمت خانه خدا شکسته نمی شد، نیروهای مخالف حکومت مرکزی با هم درگیر نمی شدند و دشمن را در چند مرحله و در چند نقطه مختلف مورد هجوم قرار می دادند، یکی خود و اصحابش در کربلا، دوم، عبداللّه بن زبیر و یارانش در مکه و سوم مردم مدینه در مدینه.
علاوه بر اینکه ـ صرف نظر از اخبار غیبی ـ احتمال عقلایی وجود داشت که مردم کوفه بر توطئه ها پیروز شوند و امام (ع) پیروزمندانه وارد کوفه شود و حکومت حق و عادلانه ای تشکیل دهد و آنچه را در وصیت نامه نوشته بود، در خارج از کاغذ بر صفحه وجود محقق سازد.
گزینه چهارم: رفتن به یمن
افزون بر اینها اگر امام حسین (ع) مسیر دیگری را انتخاب می کرد مثلاً به سوی یمن رهسپار می شد ولی قبل از وصول به آنجا فرماندار و سپاهیان یمن با لشکری در بیرون شهر به مصاف امام حسین (ع) می آمدند و یا در صورت ورود به یمن کسی به سخنانش اعتنایی نمی کرد و از ترس یا دوستی تنها از حکومت اموی اطاعت می کردند، آیا جای اشکال به امام حسین (ع) باقی نبود که چرا کوفه با این ویژگی های مثبت را رها کردی و به یمن، مصر، نجد یا … رفتی تا تو را خوار و ذلیل سازند؟
آیا در صورت رفتن به بلاد غیر کوفه، حجتی علیه مردم داشت تا بگوید من برای پاسخگویی به دعوت شما آمده ام؟ آیا سابقه مردم شهرهای دیگر در برخورد با اهل بیت از کوفه درخشان تر بود؟ بنابراین عاقلانه ترین انتخاب، انتخاب کوفه بود.
ویژگی های مثبت کوفه و کوفیان
علی رغم اینکه در سخنرانی ها و منبرها پیوسته بدی کوفه و مردم آن بیان می شود ولی از نظر تاریخی و تحلیلی این چنین نیست، بلکه کوفیان ویژگی های مثبت فراوانی داشته اند که در جای دیگری وجود نداشت.
برای همین اگر از علم غیب و پیشگویی هایی پیامبر اکرم (ص) صرف نظر کنیم، یا فرض کنیم که به جای امام حسین (ع) فرد دیگری بیرق مخالفت با حکومت یزید را برمی افراشت و می خواست آن حکومت را ساقط سازد، بهترین کار انتخاب کوفه بود، چرا که کوفیان در آن زمان بهترین یاوران بودند؛ و مناسب ترین سرزمین برای درگیری با حکومت مقتدر اموی، کوفه و اطراف آن بود.
۱. کوفیان و اعلام آمادگی برای حمایت از نهضت امام حسین (ع)
از زمانی که امام حسین (ع) با بیعت نکردن در مدینه، عَلَم مخالفت با بنی امیه را برافراشت و به سوی مکه هجرت کرد نامه های زیادی از کوفه برای حضرت فرستاده شد و او را به دیار خود دعوت کردند؛ ولی هیچ کسی از هیچ جای دیگر نامه ای برای حضرت ننوشت و اعلام آمادگی برای پذیرایی از حضرت و دفاع از او یا دفاع از اسلام ننمود. برای همین انتخاب کوفه از این نظر عاقلانه تر بود.
انفعال دیگر شیعیان در مقابل بنی امیه
مردم سایر شهرها به فکر تغییر حکومت و مبارزه با آن نبودند؛ همه حکومت مرکزی را قبول داشتند و با آن بیعت کرده بودند. شام و اطراف آن برای رسول اکرم (ص) خویشاوندی نزدیک تر از معاویه نمی شناختند!
بصریان که هیچ نامه ای به حضرت ننوشتند و حتی حضرت که به سران آنان نامه نوشت، برخی نامه ها را کتمان کردند و یکی از آنان از ترس اینکه این نامه دسیسه ای از سوی ابن زیاد باشد، نامه و نامه رسان را نزد ابن زیاد برد و او نیز نامه رسان را اعدام کرد.
از بلاد یمن و غیره نیز خبری نبود، اگر چه گفته می شد که آنجا شیعیان علی (ع) هستند ولی شیعه بودنشان و محبت علی (ع) در دل داشتنشان به این جهت بود که حدود پنجاه و اندی سال قبل، پس از اینکه خالد بن ولید به آنان حمله کرده بود و اموال آنان را از بین برده بود و تعداد زیادی از آنان را کشته بود، حضرت علی (ع) به آن دیار رفت و تمامی خسارت های مادی و معنوی را جبران کرد و دفعات بعدی نیز همین گونه عمل کرده بود.[۱۱] بنابراین هیچ مزیتی بر مردم کوفه نداشتند.
برای همین مخالفت دیگران با انتخاب کوفه نتوانست نظر امام (ع) را تغییر بدهد.
۲. سابقه بهتر کوفیان و موقعیت بهتر کوفه
علاوه بر این مردم کوفه دست پرورده علی بن ابی طالب (ع)، عاشق او و فرزندانش بودند و لااقل بیست ماه همراه علی (ع) با معاویه جنگیدند و پنج سال تحت نظارت مستقیم او بودند.
مردم کوفه در نزد اهل بیت (ع) بدسابقه تر از جاهای دیگر نبودند، اگر مردم کوفه پس از سه سال جنگ خسته شده بودند و نسبت به جنگ همراه حضرت علی (ع) سستی به خرج دادند، مردم مدینه، همان روزهای اول پس از رحلت رسول خدا (ص) به سراغ دیگران رفتند و حتی در گرفتن فدک، حضرت علی (ع) و زهرا (س) را یاری نکردند و مردم بصره در ابتدای حکومت حضرت علی (ع) از یاوران طلحه و زبیر شدند.
همچنین کوفه به سرزمین شام، مرکز حکومت امویان، نزدیک تر بود از یمنی که رفتن به آنجا خودش نوعی فرار تلقی می شد.
ضعف کلی جهان اسلام
البته مردم کوفه مشکلی داشتند که آن مشکل مختص به آنان نبود بلکه سراسر عالم اسلام را فرا گرفته بود و آن، جهالت نسبی و توجه نداشتن به توطئه های مخفی معاویه و دار و دسته بنی امیه بود که باعث شد از آنان خوارج به وجود بیاید که وصف آنان گذشت.
هر سیاستمداری، از جمله امام حسین (ع)، احتمال می داد این نقیصه در طول بیست سال گذشته که مردم کوفه جنگی نداشته اند و فرصت کافی برای علم آموزی و … داشته اند مرتفع شده باشد، خصوصاً که برخی از صحابه پیامبر (ص) و تابعان خوب و با وفا در کوفه بودند و آنان به حضرت نامه نوشته بودند.
بنابراین، انتخاب کوفه بهترین گزینه بود زیرا:
۱) مردم آنجا اکثریتشان شیعه و دوستدار ائمه اطهار (ع) بودند.
۲) اکثر مردم آن جا به امام حسین (ع) نامه نوشتند و از آن حضرت دعوت کردند؛ در حالی که مردم هیچ شهری از وی دعوت نکردند.
۳) کوفه مرکز جنگجویان بود و همه طوایف، در آن طایفه و عشیره ای داشتند؛ و اگر رزمنده و جنگجوی دیگری وجود داشت می توانست با ورود به کوفه در قبیله و گردان مخصوص خود قرار گیرد.
۴) مردم کوفه عدالت علی (ع) و بیست سال ظلم و جور معاویه را با تمام وجود حس کرده بودند، بنابراین عشق و علاقه شان به قیام و یاری حسین (ع) بیش از دیگران و دارای اصالت بود.
۵) با وجود افراد دانشمندی که در کوفه بودند، سطح فرهنگی آنجا از جاهای دیگر برتر بود، از توطئه هایی که در حال شکل گیری بود آگاه تر بودند، در نتیجه نمی شد امام حسین (ع) و اصحابش را در بین آنان با برچسب خارجی، بدنام جلوه داد. و این امتیازی بود که در جاهای دیگر وجود نداشت. به همین جهت پس از شهادت امام حسین (ع) مردم شهرهای دیگر ورود اسرا را جشن گرفتند ولی مردم کوفه این چنین نکردند.
نتیجه گیری
امام حسین (ع) با انتخاب کوفه سفری را در پیش گرفت که همه اطرافیان وی از آن نهی می کردند؛ اما مخالفت و هشدار آنها تنها از ترس محقق شدن پیشگویی های پیامبر اکرم (ص) در مورد کشته شدن امام حسین (ع) بود نه از روی آگاهی سیاسی – اجتماعی در مورد گزینه های موجود برای ادامه نهضت و مبارزه با حکومت یزید. بررسی چهار گزینه ای که در مقابل امام حسین (ع) بود، نشان می دهد انتخاب کوفه بهترین گزینه بود زیرا کوفیان و کوفه شرایط بهتری برای مبارزه و قیام در مقابل حکومت یزید داشتند.
پی نوشت ها
[۱] . شریفی، موسوعه کلمات الامام الحسین، ص۳۰۷
[۲] . آل عمران/۱۵۹
[۳] . علامه مجلسی، بحار الانوار، ج۷۲، ص۱۰۴
[۴] . شریفی، موسوعه کلمات الامام الحسین، ص۲۹۰
[۵] . شریفی، موسوعه کلمات الامام الحسین، ص۲۸۸
[۶] . شریفی، موسوعه کلمات الامام الحسین، ص۲۸۹
[۷] . شریفی، موسوعه کلمات الامام الحسین، ص۲۹۰
[۸] . شریفی، موسوعه کلمات الامام الحسین، ص۲۹۲
[۹] . شریفی، موسوعه کلمات الامام الحسین، ص۳۰۲
[۱۰] . علامه مجلسی، بحار الانوار، ج۴۴، ص۳۲۶
[۱۱] . علامه مجلسی، بحار الانوار، ج۲۱، ص۱۴۲؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۱، ص۶۲۰
منابع
۱- ابن اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، بیروت، دار صادر، چاپ اول، ۱۳۸۵ق
۲- شریفی، محمود، و همکاران، موسوعه کلمات الامام الحسین، قم، نشر معروف، چاپ اول، ۱۳۷۳ش
۳- مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ سوم، ۱۴۰۳ق
منبع اقتباس: عابدینی، احمد، امام حسین علیه السلام و علل همراه بردن خانواده به کربلا ۲، ماهنامه پیام زن، دوره ۱۳۸۲، شماره ۱۳۳ ، فروردین ۱۳۸۲