- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 35 دقیقه
- توسط : رحمت الله ضیایی
- 0 نظر
در بلد الأمین و مصباح کفعمى است و آن مروى است از حضرت سیّد السّاجدین از پدرش از جدّبزرگوارش حضرت رسول صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَعَلَیْهِمْ اَجْمَعین و این دعا را جبرئیل علیه السلام آورد براى پیغمبرصلى الله علیه وآله در یکى از غزوات در حالى که بر تن آنحضرت جوشن گرانى بود که سنگینى آن بدن مبارکش را بدرد آورده بود پس جبرئیل عرض کرد که یا محمّد پروردگارت تو را سلام مى رساند و مى فرماید که بکَنْ این جوشن را و بخوان این دعا را که او امان است از براى تو و امّت تو پس شرحى در فضیلت این دعا ذکر فرموده که مقام نقل تمامش نیست از جمله آنکه هر که آنرا بر کفن خویش نویسد حقّ تعالى حیا فرماید که او را به آتش عذاب کند و هر که آنرا به نیّت در اوّل ماه رمضان بخواند حقّ تعالى او را روزى فرماید لیله القدر و خلق فرماید براى او هفتاد هزار فرشته که تسبیح و تقدیس کنند خدا را و ثوابش را براى او قرار دهند پس فضیلت بسیار نقل کرده تا آنکه فرموده و هر که بخواند او را در ماه رمضان سه مرتبه حرام فرماید حقّ تعالى جسد او را بر آتش جهنّم و واجب فرماید براى او بهشت را و دو مَلَک بر او موکّل فرماید که حفظ کنند او را از معاصى و در امان خدا باشد مدّت حیوه خود و در آخر خبر است که جناب امام حسین علیه السلام فرمود وصیّت کرد پدرم علىّ بن ابى طالب صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیْهِ بحفظ این دعا و آنکه بنویسم آنرا بر کفن او و تعلیم کنم آنرا به اهل خود و ترغیب کنم ایشان را به خواندن آن و آن هزار اسم است و در آن است اسم اعظم فقیر گوید که از این خبر دو چیز مُستفاد مى شود یکى استحباب نوشتن این دعا به کفن چنانچه علامه بحرالعلوم عَطَّرَ اللَّهُ مَرْقَدَهُ در دُرّه به آن اشاره فرموده:
وَسُنَّ اَنْ یُکْتَبَ بالْأَکْفانِ
شَهادَهُ الْإِسْلامِ وَالْإِیمانِ
مستحب است که نوشته شود به کفنها
شهادت اسلام و ایمان
وَهکَذا کِتابَهُ الْقُرْانِ
وَالْجَوْشَنُ المَنْعُوتِ بِالْأَمانِ
و هم چنین نوشتن قرآن
و جوشن که آنرا به امان وصف کرده اند
دوّم استحباب خواندن این دعا در اوّل ماه رمضان و امّا خواندن آن در خصوص شبهاى قدر در خبر ذکرى از آن نیست لیکن علّامه مجلسى قَدَّسَ اللَّهَ روُحَهُ در زادالمعاد در ضمن اعمال شبهاى قدر فرموده و در بعضى از روایات وارد شده است که دعاى جوشن کبیر را در هر یک از این سه شب بخوانند و کافیست فرمایش آن بزرگوار ما را در این مقام اَحَلَّهُ اللَّهُ دارَالسَّلامِ بالجمله این دعا صد فصل است و هر فصلى مشتمل بر ده اسم الهى است و در آخر هر فصل باید گفت:
سُبْحانَکَ یا لا اِلهَ اِلاَّ اَنْتَ، الْغَوْثَ الْغَوْثَ، خَلِّصْنا مِنَ النَّارِ یا رَبِّ،
منزهى تو اى که نیست معبودى جز تو فریاد فریاد بِرَهان ما را از آتش اى پروردگار
و در بلد الأمین است که در اوّل هر فصل بِسْمِ اللَّهِ بگوید و در آخرش: سُبْحانَکَ یا لا اِلهَ اِلاَّ اَنْتَ،
* * * * * * * * * * * * * * * * * * منزهى تو اى که نیست معبودى جز تو
الْغَوْثَ الْغَوْثَ، صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِهِ، وَ خَلِّصْنا مِنَ النَّارِ یا رَبِّ، یا ذَاالْجَلالِ
فریاد فریاد درود فرست برمحمد و آلش و بِرَهان ما را از آتش اى پروردگار اى صاحب جلال
وَالْإِکْرامِ، یا أرْحَمَ الرَّاحِمینَ.
و بزرگوارى اى مهربانترین مهربانان و آن دُعا این است:
(۱) اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِاسْمِکَ، یا اَللَّهُ یا رَحْمنُ، یا رَحیمُ یا کَریمُ، یا مُقیمُ
خدایا از تو مى خواهم به حق نامت اى خدا اى بخشاینده اى مهربان اى بزرگوار اى برپا دارنده
یا عَظیمُ، یا قَدیمُ یا عَلیمُ، یا حَلیمُ یا حَکیمُ، سُبْحانَکَ یا لا اِلهَ اِلاَّ اَنْتَ،
اى بزرگ اى قدیم اى دانا اى بردبار اى فرزانه منزهى تو اى که معبودى جز تو نیست
الْغَوْثَ الْغَوْثَ، خَلِّصْنا مِنَ النَّارِ یا رَبِّ (۲) یا سَیِّدَ السَّاداتِ، یا مُجیبَ
فریاد فریاد بِرَهان ما را از آتش اى پروردگار من (۲) اى آقاى آقایان اى اجابت کننده
الدَّعَواتِ، یا رافِعَ الدَّرَجاتِ، یا وَلِىَّ الْحَسَناتِ، یا غافِرَ الْخَطیئآتِ، یا
دعاها اى بالا برنده مرتبه ها اى صاحب هر نیکى اى آمرزنده گناهان اى
مُعْطِىَ الْمَسْئَلاتِ، یا قابِلَ التَّوْباتِ، یا سامِعَ الْأَصْواتِ، یا عالِمَ الْخَفِیَّاتِ،
دهنده خواسته ها اى پذیرنده توبه ها اى شنونده صداها اى داناى اسرار پنهانى
یا دافِعَ الْبَلِیَّاتِ (۳) یا خَیْرَالْغافِرینَ، یا خَیْرَ الْفاتِحینَ، یا خَیْرَ النَّاصِرینَ، یا
اى برطرف کننده بلاها (۳) اى بهترین آمرزندگان اى بهترین گشایندگان اى بهترین یاران اى
خَیْرَ الْحاکِمینَ، یا خَیْرَ الرَّازِقینَ، یا خَیْرَ الْوارِثینَ، یا خَیْرَ الْحامِدینَ، یا خَیْرَ
بهترین حاکمان اى بهترین روزى دهان اى بهترین ارث بران اى بهترین ستایشگران اى بهترین
الذَّاکِرینَ، یا خَیْرَ الْمُنْزِلینَ، یا خَیْرَ الْمُحْسِنینَ (۴) یا مَنْ لَهُ الْعِزَّهُ
یادکنندگان اى بهترین فرو فرستندگان اى بهترین احسان کنندگان (۴) اى که عزت
وَالْجَمالُ، یا مَنْ لَهُ الْقُدْرَهُ وَالْکَمالُ، یا مَنْ لَهُ الْمُلْکُ وَالْجَلالُ، یا مَنْ هُوَ
و زیبایى از آن اوست اى که نیرو و کمال از آن او است اى که پادشاهى و جلال از آن او
الْکَبیرُ الْمُتَعالِ ، یا مُنْشِى ءَ الْسَّحابِ الثِّقالِ، یا مَنْ هُوَ شَدیدُ الْمِحالِ، یا مَنْ هُوَ
است اى که بزرگ و برتر او است اى پدید آرنده ابرهاى سنگین اى که او سخت کیفر (یا سخت نیرو) است اى که او
سَریعُ الْحِسابِ، یا مَنْ هُوَ شَدیدُ الْعِقابِ، یا مَنْ عِنْدَهُ حُسْنُ الثَّوابِ، یا مَنْ
در حساب کشیدن سریع است اى که او در کیفر سخت است اى که پاداش خوب نزد او است اى که
عِنْدَهُ اُمُّ الْکِتابِ (۵) اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِاسْمِکَ یا حَنَّانُ یامَنَّانُ، یا دَیَّانُ یا
نزد او است مایه و اصل کتابها (۵) خدایا از تو مى خواهم بحق نامت اى مهرپیشه اى نعمت بخش اى پاداش دهنده اى
بُرْهانُ، یا سُلْطانُ یا رِضْوانُ، یا غُفْرانُ یا سُبْحانُ، یا مُسْتَعانُ یا ذَاالْمَنِ
دلیل و راهنما اى سلطان اى خوشنود اى آمرزنده اى منزه اى یاور اى صاحب نعمت
وَالْبَیانِ (۶) یا مَنْ تَواضَعَ کُلُّشَىْ ءٍ لِعَظَمَتِهِ، یا مَنِ اسْتَسْلَمَ کُلُّ شَىْ ءٍ لِقُدْرَتِهِ،
و بیان (۶) اى که هر چیزى در برابر عظمتش فروتن گشته اى که هر چیز در برابر قدرتش تسلیم گردیده
یا مَنْ ذَلَّ کُلُّشَىْ ءٍ لِعِزَّتِهِ، یا مَنْ خَضَعَ کُلُّ شَىْ ءٍ لِهَیْبَتِهِ، یا مَنِ انْقادَ کُلُّ شَىْ ءٍ
اى که هر چیزى در برابر عزت و شوکتش خوار گشته اى که هر چیز در برابر هیبتش خاضع گردیده اى که هر چیزى
مِنْ خَشْیَتِهِ، یا مَنْ تَشَقَّقَتِ الْجِبالُ مِنْ مَخافَتِهِ، یا مَنْ قامَتِ السَّمواتُ
از ترس او فرمانبردار و مطیعش گردیده اى که کوهها از هراسش از هم شکافته اى که به امر او آسمانها برپا
بِاَمْرِهِ یا مَنِ اسْتَقَرَّتِ الْأَرَضُونَ بِاِذْنِهِ، یا مَنْ یُسَبِّحُ الرَّعْدُ بِحَمْدِهِ، یا مَنْ
گشته اى که زمینها به اذن او در جاى خود مستقر گشته اى که رعد به ستایش او غرِّش زند اى که
لا یَعْتَدى عَلى اَهْلِ مَمْلَکَتِهِ (۷) یا غافِرَ الْخَطایا، یا کاشِفَ الْبَلایا، یا مُنْتَهَى
بر اهل کشور خود ستم نکند اى آمرزنده خطاها اى برطرف کننده بلاها اى منتهاى
الرَّجایا، یا مُجْزِلَ الْعَطایا، یا واهِبَ الْهَدایا، یا رازِقَ الْبَرایا، یا قاضِىَ
امیدها اى دهنده بزرگ عطاها اى بخشنده هدیه ها اى روزى ده بنده ها اى برآورنده
الْمَنایا، یا سامِعَ الشَّکایا، یا باعِثَ الْبَرایا، یا مُطْلِقَ الْأُسارى (۸) یاذَاالْحَمْدِ
آرزوها اى شنونده شکایتها اى برانگیزنده مردمان اى رهاننده اسیران (۸) اى صاحب ستایش
وَالثَّنآءِ، یا ذَاالْفَخْرِ وَاْلبَهآءِ، یا ذَاالْمَجْدِ وَالسَّنآءِ، یا ذَاالْعَهْدِ وَالْوَفآءِ، یا
و ثناء اى داراى فخر و زیبایى اى صاحب مجد و بزرگى اى صاحب عهد و وفاء
ذَاالْعَفْوِ وَالرِّضآءِ، یا ذَاالْمَنِّ وَالْعَطآءِ، یا ذَا الْفَصْلِ وَالْقَضآءِ، یا ذَاالْعِزِّ
اى داراى گذشت و رضا اى دارنده نعمت و عطاء اى که در دست تو است فصل خصومات و داورى اى داراى عزت
وَالْبَقآءِ، یا ذَاالْجُودِ وَالسَّخآءِ، یا ذَاالْألاءِ وَالنَّعْمآءِ (۹) اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ
و پایندگى اى صاحب جود و بخشش اى صاحب دهشها و نعمت ها (۹) خدایا از تو مى خواهم به حق نامت
بِاسْمِکَ یا مانِعُ یا دافِعُ، یا رافِعُ یا صانِعُ، یا نافِعُ یا سامِعُ، یا جامِعُ یا
اى مانع اى برطرف کننده اى بالا برنده اى سازنده اى سود رسان اى شنوا اى گردآورنده اى
شافِعُ، یا واسِعُ یامُوسِعُ (۱۰) یا صانِعَ کُلِّ مَصْنُوعٍ، یا خالِقَ کُلِّ مَخْلُوقٍ، یا
شفاعت پذیر اى فراخ رحمت اى وسعت بخش (۱۰) اى سازنده هر ساخته اى آفریننده هر آفریده اى
رازِقَ کُلِّ مَرْزُوقٍ، یا مالِکَ کُلِّ مَمْلُوکٍ، یا کاشِفَ کُلِّ مَکْرُوبٍ، یا فارِجَ
روزى ده هر روزى خور اى مالک هر مملوک اى غمزداى هر غمزده اى دلگشاى هر
کُلِّ مَهْمُومٍ، یا راحِمَ کُلِّ مَرْحُومٍ، یا ناصِرَ کُلِّ مَخْذُولٍ، یاساتِرَ کُلِ
اندوهگین اى رحمت بخش هر رحمت خواه اى یاور هر هر بى یاور اى عیب پوش هر
مَعْیُوبٍ، یامَلْجَأَ کُلِّ مَطْرُودٍ(۱۱) یاعُدَّتى عِنْدَ شِدَّتى ، یارَجآئى عِنْدَ مُصیبَتى ،
معیوب اى پناه هر آواره (۱۱) اى ذخیره هنگام سختى من اى امید من در برابر پیش آمدهاى ناگوار
یا مُونِسى عِنْدَ وَحْشَتى ، یاصاحِبى عِنْدَ غُرْبَتى ، یا وَلِیّى عِنْدَ نِعْمَتى ،
اى همدم من هنگام ترس و وحشت اى رفیق من در غربتم اى صاحب اختیار من در نعمتم
یاغِیاثى عِنْدَ کُرْبَتى ، یادَلیلى عِنْدَ حَیْرَتى ، یاغَنآئى عِنْدَ افْتِقارى ، یامَلْجَأى عِنْدَ
اى فریادرس من در غم و اندوه اى دلیل و راهنمایم هنگام سرگردانى اى توانگرى من هنگام ندارى اى پناه من هنگام
اضْطِرارى ، یامُعینى عِنْدَ مَفْزَعى (۱۲) یا عَلاَّمَ الْغُیُوبِ، یا غَفَّارَ الذُّنُوبِ، یا سَتَّارَ
درماندگى اى کمک کارم در بیچارگى و پریشانى (۱۲) اى بخوبى داناى بر هر نادیدنى اى بسیار آمرزنده گناهان اى پرده پوش
الْعُیُوبِ، یا کاشِفَ الْکُرُوبِ، یا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ، یاطَبیبَ الْقُلُوبِ، یا مُنَوِّرَ
بر عیوب بندگان اى غمزداى غمها اى گرداننده دلها اى طبیب دلها اى نوربخش
الْقُلُوبِ، یا اَنیسَ الْقُلُوبِ، یا مُفَرِّجَ الْهُمُومِ، یا مُنَفِّسَ الْغُمُومِ (۱۳) اَللّهُمَّ اِنّى
دلها اى همدم دلها اى زداینده اندوهها اى غمگشاى غمها (۱۳) خدایا از تو
اَسْئَلُکَ بِاْسمِکَ یا جَلیلُ یا جَمیلُ، یاوَکیلُ یا کَفیلُ، یا دَلیلُ یا قَبیلُ، یا مُدیلُ
مى خواهم به حق نامت اى بزرگوار اى زیبا اى کارگزار اى عهده دار اى راهنما اى پذیرنده اى دولت دهنده
یامُنیلُ، یا مُقیلُ یا مُحیلُ، (۱۴) یادَلیلَ الْمُتَحَیِّرینَ، یاغِیاثَ الْمُسْتَغیثینَ، یا صَریخَ
اى عطا بخشنده اى درگذرنده اى نیرودهنده (تغییر دهنده) (۱۴) اى راهنماى سرگردانان اى فریادرس فریادخواهان اى دادرس
الْمُسْتَصْرِخینَ، یا جارَ الْمُسْتَجیرینَ، یا اَمانَ الْخآئِفینَ، یا عَوْنَ الْمُؤْمِنینَ، یا
دادخواهان اى پناه پناه جویان اى امان بخش ترسناکان اى کمک مؤمنان اى
راحِمَ الْمَساکینَ، یا مَلْجَأَ الْعاصینَ، یا غافِرَ الْمُذْنِبینَ، یا مُجیبَ دَعْوَهِ
رحم کننده مسکینان اى پناه عاصیان اى آمرزنده گناهکاران اى اجابت کننده دعاى
الْمُضْطَرّینَ (۱۵) یا ذَاالْجُودِ وَالْإِحْسانِ، یا ذَاالْفَضْلِ وَالْإِمْتِنانِ، یا ذَاالْأَمْنِ
درماندگان (۱۵) اى داراى بخشندگى و احسان اى صاحب فضل و نعمت اى مایه امن
وَالْأَمانِ، یا ذَاالْقُدْسِ وَالسُّبْحانِ، یا ذَاالْحِکْمَهِ وَالْبَیانِ، یا ذَا الرَّحْمَهِ
و امان اى داراى پاکى و پاکیزگى اى صاحب فرزانگى و بیان اى صاحب رحمت
وَالرِّضْوانِ، یا ذَاالْحُجَّهِ وَالْبُرْهانِ، یا ذَاالْعَظَمَهِ وَالسُّلْطانِ، یا ذَاالرَّأْفَهِ
و خوشنودى اى داراى حجت و دلیل و برهان اى خداوند عظمت و سلطنت اى دارنده رأفت
وَالْمُسْتَعانِ، یا ذَاالعَفْوِ وَالْغُفْرانِ (۱۶) یا مَنْ هُوَ رَبُّ کُلِّ شَىْ ءٍ، یا مَنْ هُوَ اِلهُ
و اى یاور بندگان اى صاحب بخشندگى و آمرزش (۱۶) اى که پروردگار هر چیز او است اى که معبود
کُلِّ شَىْ ءٍ، یا مَنْ هُوَ خالِقُ کُلِّ شَىْ ءٍ، یا مَنْ هُوَ صانِعُ کُلِّ شَىْ ءٍ، یا مَنْ هُوَ قَبْلَ
هر چیز او است اى که آفریننده هر چیز او است اى که سازنده هر چیز او است اى که او پیش
کُلِّ شَىْ ءٍ، یا مَنْ هُوَ بَعْدَ کُلِّ شَىْ ءٍ، یا مَنْ هُوَ فَوْقَ کُلِّ شَىْ ءٍ، یا مَنْ هُوَ عالِمٌ
از هر چیز بوده و اى که او پس از هر چیز خواهد بود و اى که او برتر از هر چیز است اى که او به هر چیز دانا
بِکُلِّ شَىْ ءٍ، یا مَنْ هُوَ قادِرٌ عَلى کُلِّ شَىْ ءٍ، یا مَنْ هُوَ یَبْقى وَیَفْنى کُلُّشَىْ ءٍ (۱۷)
است اى که او به هر چیزى توانا است اى که تنها او بماند و هر چیز دیگر فانى گردد (۱۷)
اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِاسْمِکَ یا مُؤْمِنُ یا مُهَیْمِنُ یا مُکَوِّنُ یا مُلَقِّنُ یا مُبَیِّنُ یا
خدایا از تو مى خواهم بحق نامت اى امان ده اى مسلط بر هر چیز اى وجود آرنده اى یاد دهنده اى آشکار کننده اى
مُهَوِّنُ یا مُمَکِّنُ یا مُزَیِّنُ، یا مُعْلِنُ یا مُقَسِّمُ (۱۸) یا مَنْ هُوَ فى مُلْکِهِ مُقیمٌ،
آسان کننده اى امکان ده در کارها اى زیوربخش اى آشکار کننده اى تقسیم کننده (۱۸) اى که در فرمانروایى پابرجا است
یا مَنْ هُوَ فى سُلْطانِهِ قَدیمٌ، یا مَنْ هُو فى جَلالِهِ عَظیمٌ، یا مَنْ هُوَ عَلى عِبادِهِ
اى که در سلطنت و پادشاهیش قدیم و دیرینه است اى که در جلالت و شوکت بزرگى اى که بر بندگان خویش
رَحیمٌ، یا مَنْ هُوَ بِکُلِّ شَىْ ءٍ عَلیمٌ، یا مَنْ هُوَ بِمَنْ عَصاهُ حَلیمٌ، یا مَنْ هُوَ بِمَنْ
مهربانى اى که به هر چیز دانایى اى که نسبت به نافرمان خود بردبارى اى که به امیدوار خود
رَجاهُ کَریمٌ، یا مَنْ هُوَ فى صُنْعِهِ حَکیمٌ، یا مَنْ هُوَ فى حِکْمَتِهِ لَطیفٌ، یا مَنْ
بخشنده و بزرگوارى اى که در آفرینش و ساختنت فرزانه اى (یا محکم کارى) اى که در عین فرزانگى (یا محکم کارى) مهربانى(یا نرمکارى) اى که
هُوَ فى لُطْفِهِ قَدیمٌ (۱۹) یا مَنْ لایُرْجى اِلاَّ فَضْلُهُ، یا مَنْ لا یُسْئَلُ اِلاَّ عَفْوُهُ، یا
در لطف خود دیرینه اى (۱۹) اى که امیدى نیست جز به نیکى او اى که درخواست نشود جز گذشتش اى
مَنْ لا یُنْظَرُ اِلاَّ بِرُّهُ، یا مَنْ لا یُخافُ اِلاَّ عَدْلُهُ، یا مَنْ لا یَدُومُ اِلاَّ مُلْکُهُ،
که چشم داشتى نیست جز به نیکى او اى که ترسى نیست جز از عدل او اى که جاوید نمى ماند جز فرمانروایى و ملک او
یا مَنْ لا سُلْطانَ اِلاَّ سُلْطانُهُ، یا مَنْ وَسِعَتْ کُلَّ شَىْ ءٍ رَحْمَتُهُ، یا مَنْ سَبَقَتْ
اى که سلطنت و قدرتى نیست جز سلطنت او اى که رحمتش همه چیز را فراگرفته اى که
رَحْمَتُهُ غَضَبَهُ، یا مَنْ اَحاطَ بِکُلِّ شَىْ ءٍ عِلْمُهُ، یا مَنْ لَیْسَ اَحَدٌ مِثْلَهُ (۲۰) یا فارِجَ
رحمتش بر خشمش پیشى جسته اى که علمش بر همه چیز احاطه کرده اى که مانندش هیچکس نخواهد بود (۲۰) اى دلگشاى
الْهَمِّ، یا کاشِفَ الْغَمِّ، یا غافِرَ الذَّنْبِ، یا قابِلَ التَّوْبِ، یا خالِقَ الْخَلْقِ، یا
اندوه اى غمزداى اى آمرزنده گناه اى توبه پذیر اى آفریننده اى
صادِقَ الْوَعْدِ، یا مُوفِىَ الْعَهْدِ، یا عالِمَ السِّرِّ، یا فالِقَ الْحَبِّ، یا رازِقَ
راست وعده اى وفادار پیمان اى داناى اسرار نهان اى شکافنده دانه اى روزى ده
الْأَنامِ (۲۱) اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِاسْمِکَ یا عَلِىُّ یا وَفِىُّ، یا غَنِىُّ یا مَلِىُّ، یا حَفِىُ
بندگان (۲۱) خدایا از تو خواهم به حق نامت اى والا اى با وفا اى توانگر اى بى نیاز مطلق اى مهربان
یا رَضِىُّ، یا زَکِىُّ یا بَدِىُّ، یا قَوِىُّ یا وَلِىُّ (۲۲) یا مَنْ اَظْهَرَ الْجَمیلَ یا مَنْ سَتَرَ
اى پسندیده (یا دوستدار) اى پاکیزه اى پدید آرنده اى نیرومند اى سرپرست (۲۲) اى که کار نیک را آشکار کنى و اى که کار زشت را
الْقَبیحَ، یا مَنْ لَمْ یُؤاخِذْ بِالْجَریرَهِ، یا مَنْ لَمْ یَهْتِکِ السِّتْرَ، یا عَظیمَ الْعَفْوِ،
پنهان کنى اى که کسى را به گناه نگیرى اى که پرده کس ندرى اى بزرگ گذشت
یا حَسَنَ التَّجاوُزِ، یا واسِعَ الْمَغْفِرَهِ، یا باسِطَ الْیَدَیْنِ بِالرَّحْمَهِ، یا صاحِبَ
اى نیکو درگذر اى پهناور آمرزش اى گشاده دو دست (فضلش) به رحمت اى مطلع
کُلِّ نَجْوى یا مُنْتَهى کُلِّ شَکْوى (۲۳) یا ذَاالنِّعْمَهِ السَّابِغَهِ، یا ذَاالرَّحْمَهِ
از سخن سرى و راز اى منتهاى هر شکایت (۲۳) اى صاحب نعمت فراوان و اى داراى رحمت
الْواسِعَهِ، یا ذَاالْمِنَّهِ السَّابِقَهِ، یاذَاالْحِکْمَهِ الْبالِغَهِ، یا ذَاالْقُدْرَهِ الْکامِلَهِ، یا ذَاالْحُجَّهِ
پهناور اى صاحب احسان پیشین اى داراى حکمت رسا اى داراى نیروى کامل اى صاحب برهان و دلیل
الْقاطِعَهِ، یا ذَاالْکَرامَهِ الظَّاهِرَهِ، یا ذَاالْعِزَّهِ الدَّآئِمَهِ، یا ذَاالْقُوَّهِ الْمَتینَهِ، یا ذَا
قاطع و برنده اى صاحب بزرگوارى هویدا اى صاحب عزت جاویدان اى صاحب نیروى محکم اى داراى
الْعَظَمَهِ الْمَنیعَهِ (۲۴) یا بَدیعَ السَّمواتِ، یا جاعِلَ الظُّلُماتِ، یا راحِمَ الْعَبَراتِ،
عظمت ارجمند (۲۴) اى پدید آرنده آسمانها اى قرار دهنده تاریکیها اى ترحم کننده به اشکهاى
یا مُقیلَ الْعَثَراتِ، یا ساتِرَ الْعَوْراتِ، یا مُحْیِىَ الْأَمْواتِ، یا مُنْزِلَ الْایاتِ،
دیده ها اى درگذرنده لغزشها اى پرده پوش بر عیبها اى زنده کننده مردگان اى فرو فرستنده آیات
یا مُضَعِّفَ الْحَسَناتِ، یا ماحِىَ السَّیِّئاتِ، یا شَدیدَ النَّقِماتِ (۲۵) اَللّهُمَّ اِنّى
اى دو چندان کن حسنات اى محو کننده بدیها اى سخت گیرنده انتقامها (۲۵) خدایا از تو
اَسْئَلُکَ بِاسْمِکَ یا مُصَوِّرُ یا مُقَدِّرُ، یا مُدَبِّرُ یا مُطَهِّرُ، یا مُنَوِّرُ یا مُیَسِّرُ، یا مُبَشِّرُ
مى خواهم به حق نامت اى صورت آفرین اى اندازه گیر اى تدبیر کننده اى پاک کننده اى روشنى بخش اى آسان کننده اى مژده ده
یا مُنْذِرُ، یا مُقَدِّمُ یا مُؤَخِّرُ، (۲۶) یا رَبَّ الْبَیْتِ الْحَرامِ، یا رَبَّ الشَّهْرِ الْحَرامِ،
اى بیم ده اى پیش انداز اى پس انداز (۲۶) اى پروردگار خانه محترم (کعبه) اى پروردگار ماه حرام
یا رَبَّ الْبَلَدِ الْحَرامِ، یا رَبَّ الرُّکْنِ وَالْمَقامِ، یا رَبَّ الْمَشْعَرِ الْحَرامِ، یا رَبَ
اى پروردگار شهر محترم (مکه) اى پروردگار رکن و مقام اى پروردگار مشعرالحرام اى پروردگار
الْمَسْجِدِ الْحَرامِ، یا رَبَّ الْحِلِّ وَالْحَرامِ، یا رَبَّ النُّورِ وَالظَّلامِ، یا رَبَّ التَّحِیَّهِ
مسجد الحرام اى پروردگار قسمت حل و حرم (در سرزمین حجاز) اى پروردگار روشنى و تاریکى اى پروردگار تحیت
وَالسَّلامِ، یا رَبَّ الْقُدْرَهِ فِى الْأَنامِ (۲۷) یا اَحْکَمَ الْحاکِمینَ، یا اَعْدَلَ الْعادِلینَ،
و درود اى پروردگار نیرو در خلق (۲۷) اى داورترین داوران اى دادرس ترین دادگران
یا اَصْدَقَ الصَّادِقینَ، یا اَطْهَرَ الطَّاهِرینَ، یا اَحْسَنَ الْخالِقینَ، یا اَسْرَعَ
اى راستگوترین راستگویان اى پاکیزه ترین پاکان اى بهترین آفرینندگان اى سریعترین
الْحاسِبینَ، یا اَسْمَعَ السَّامِعینَ، یا اَبْصَرَالنَّاظِرینَ، یا اَشْفَعَ الشَّافِعینَ،
حساب رسان اى شنواترین شنوایان اى بیناترین بینندگان اى بهترین شفیعان
یا اَکْرَمَ الْأَکْرَمینَ (۲۸) یا عِمادَ مَنْ لا عِمادَ لَهُ، یا سَنَدَ مَنْ لا سَنَدَ لَهُ، یا ذُخْرَ
اى بزرگوارترین کریمان (۲۸) اى پشتیبان کسى که پشتیبان ندارد اى پشتوانه آن کس که پشتوانه ندارد اى ذخیره
مَنْ لا ذُخْرَ لَهُ، یا حِرْزَ مَنْ لا حِرْزَ لَهُ، یا غِیاثَ مَنْ لا غِیاثَ لَهُ، یا فَخْرَ مَنْ
آن کس که ذخیره ندارد اى پناه آن کس که پناهى ندارد اى فریادرس آنکس که فریادرس ندارد اى افتخار آن کس
لا فَخْرَ لَهُ، یا عِزَّ مَنْ لا عِزَّ لَهُ، یا مُعینَ مَنْ لا مُعینَ لَهُ، یا اَنیسَ مَنْ لا اَنیسَ
که مایه افتخارى ندارد اى عزت آنکس که عزتى ندارد اى کمک آنکس که کمکى ندارد اى همدم آنکس که همدمى ندارد
لَهُ، یا اَمانَ مَنْ لا اَمانَ لَهُ (۲۹) اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِاسْمِکَ یا عاصِمُ یا قائِمُ،
اى امان بخش آنکس که امانى ندارد (۲۹) خدایا از تو مى خواهم به حق نامت اى نگهدار اى پابرجا
یا دآئِمُ یا راحِمُ، یا سالِمُ یا حاکِمُ، یا عالِمُ یا قاسِمُ، یا قابِضُ یا باسِطُ (۳۰)
اى جاویدان اى رحم کننده اى سلامت بخش اى حاکم اى دانا اى تقسیم کننده اى تنگ گیر اى گشایش بخش (۳۰)
یا عاصِمَ مَنِ اسْتَعْصَمَهُ، یا راحِمَ مَنِ اسْتَرْحَمَهُ، یا غافِرَ مَنِ اسْتَغْفَرَهُ، یا
اى نگهدار کسى که نگهداریش خواهد اى رحم کننده کسى که ترحمش خواهد اى آمرزنده کسى که از او آمرزش خواهد اى
ناصِرَ مَنِ اسْتَنْصَرَهُ، یا حافِظَ مَنِ اسْتَحْفَظَهُ، یا مُکْرِمَ مَنِ اسْتَکْرَمَهُ، یا مُرْشِدَ
یاور کسى که از او یارى طلبد اى نگهدار کسى که از او نگهدارى خواهد اى اکرام کننده کسى که از او بزرگوارى خواهد اى راهنماى
مَنِ اسْتَرْشَدَهُ، یا صَریخَ مَنِ اسْتَصْرَخَهُ، یا مُعینَ مَنِ اسْتَعانَهُ، یا مُغیثَ مَنِ
کسى که از او ره جوید اى دادرس کسى که از او دادرسى خواهد اى کمک کار کسى که کمکش خواهد اى فریاد رس کسى که
اسْتَغاثَهُ (۳۱) یا عَزیزاً لا یُضامُ، یا لَطیفاً لا یُرامُ، یا قَیُّوماً لا یَنامُ، یا دائِماً
به فریادرسیش خواند (۳۱) اى عزیزى که ذلت نپذیرد اى لطیفى که دست انداز کسى واقع نگردد اى پاینده که خواب ندارد اى جاویدانى
لا یَفُوتُ، یا حَیّاً لا یَمُوتُ، یا مَلِکاً لا یَزُولُ، یا باقِیاً لایَفْنى ، یا عالِماً
که از دست نرود اى زنده اى که نمیرد اى پادشاهى که سلطنتش زوال ندارد اى ماندگارى که نیستى ندارد اى دانایى که
لا یَجْهَلُ، یا صَمَداً لا یُطْعَمُ، یا قَوِیّاً لا یَضْعُفُ (۳۲) اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ
نادانى ندارد اى بى نیازى که خوراک نخواهد اى نیرومندى که سستى نپذیرد (۳۲) خدایا از تو خواهم
بِاسْمِکَ یا اَحَدُ یا واحِدُ، یا شاهِدُ یا ماجِدُ، یا حامِدُ یا راشِدُ، یا باعِثُ
به حق نامت اى یکتا اى یگانه اى گواه اى بزرگوار اى ستوده اى رهنما اى برانگیزنده
یا وارِثُ، یا ضآرُّ یا نافِعُ (۳۳) یا اَعْظَمَ مِنْ کُلِّ عَظیمٍ، یا اَکْرَمَ مِنْ کُلِّ کَریمٍ،
اى ارث برنده اى زیان بخش اى سودرسان (۳۳) اى بزرگتر از هر بزرگى اى بزرگوارتر از هر بزرگوارى
یا اَرْحَمَ مِنْ کُلِّ رَحیمٍ، یا اَعْلَمَ مِنْ کُلِّ عَلیمٍ، یا اَحْکَمَ مِنْ کُلِّ حَکیمٍ، یا اَقْدَمَ
اى مهربانتر از هر مهربانى اى داناتر از هر دانا اى فرزانه تر از هر فرزانه اى جلوتر
مِنْ کُلِّ قَدیمٍ، یا اَکْبَرَ مِنْ کُلِّ کَبیرٍ، یا اَلْطَفَ مِنْ کُلِّ لَطیفٍ، یا اَجَلَّ مِن کُلِ
از هر قدیمى اى بزرگتر از هر بزرگ اى با لطف تر از هر لطف دارى اى والاتر از هر
جَلیلٍ، یا اَعَزَّ مِنْ کُلِّ عَزیزٍ (۳۴) یا کَریمَ الصَّفْحِ، یا عَظیمَ الْمَنِّ، یا کَثیرَ الْخَیْرِ،
والایى اى عزیزتر از هر عزیزى (۳۴) اى بزرگوار چشم پوش اى بزرگ نعمت بخش اى پر خیر
یا قَدیمَ الْفَضْلِ، یا دآئِمَ اللُّطْفِ، یا لَطیفَ الصُّنْعِ، یا مُنَفِّسَ الْکَرْبِ،
اى دیرینه بخشش اى جاوید لطف اى دقیق صنعت اى زداینده اندوه
یا کاشِفَ الضُّرِّ، یا مالِکَ الْمُلْکِ، یا قاضِىَ الْحَقِّ (۳۵) یا مَنْ هُوَ فى
اى برطرف کننده گرفتارى اى فرمانرواى عالم هستى اى حاکم بر حق (۳۵) اى که در
عَهْدِهِ وَفِىٌّ، یا مَنْ هُوَ فى وَفآئِهِ قَوِىٌّ، یا مَنْ هُوَ فى قُوَّتِهِ عَلِىٌّ، یا مَنْ هُوَ فى
پیمانش وفادار و اى که در وفا کردن به پیمانش نیرومند است اى که در نیرومندیش بلند مرتبه است اى که در
عُلُوِّهِ قَریبٌ، یا مَنْ هُوَ فى قُرْبِهِ لَطیفٌ، یا مَنْ هُوَ فى لُطْفِهِ شَریفٌ، یا مَنْ هُوَ
عین بلند مرتبه اى نزدیک است اى که در عین نزدیکى دقیق است اى که در عین دقت بزرگوار است اى که
فى شَرَفِهِ عَزیزٌ، یا مَنْ هُوَ فى عِزِّهِ عَظیمٌ، یا مَنْ هُوَ فى عَظَمَتِهِ مَجیدٌ، یا مَنْ
در عین بزرگوارى با عزت است اى که در عین عزت با عظمت است اى که در عین عظمتش برجسته است اى که
هُوَ فى مَجْدِهِ حَمیدٌ (۳۶) اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِاسْمِکَ یا کافى یا شافى ، یا وافى
در عین برجستگى ستوده است (۳۶) خدایا از تو خواهم به حق نامت اى کفایت کننده اى شفا دهنده اى وفادار
یا مُعافى ، یا هادى یا داعى ، یا قاضى یا راضى ، یا عالى یا باقى (۳۷) یا مَنْ
اى تندرستى بخش اى رهنما اى خواننده اى داور اى راضى اى والا مرتبه اى باقى (۳۷) اى که
کُلُّ شَىْ ءٍ خاضِعٌ لَهُ، یا مَنْ کُلُّ شَىْ ءٍ خاشِعٌ لَهُ، یا مَنْ کُلُّ شَىْ ءٍ کآئِنٌ لَهُ، یا مَنْ
هر چیز در برابرش سر تعظیم فرود آورد اى که هر چیز در برابرش رام گشته اى که هر چه در عالم موجود است از آن اوست اى که
کُلُّ شَىْ ءٍ مَوْجُودٌ بِهِ، یا مَنْ کُلُّ شَىْ ءٍ مُنیبٌ اِلَیْهِ، یا مَنْ کُلُّ شَىْ ءٍ خآئِفٌ مِنْهُ، یا
هر چه هست بوجود او موجود است اى که هر چیزى بسوى او بازگردد اى که هر چیزى از او اندیشه دارد اى
مَنْ کُلُّ شَىْ ءٍ قآئِمٌ بِهِ، یا مَنْ کُلُّ شَىْ ءٍ صآئِرٌ اِلَیْهِ، یا مَنْ کُلُّ شَىْ ءٍ یُسَبِّحُ
که هر چیزى به او پایدار است اى که هر چیزى بسوى او برگردد اى که هر چیز به ستایش
بِحَمْدِهِ، یا مَنْ کُلُّ شَىْ ءٍ هالِکٌ اِلاَّ وَجْهَهُ (۳۸) یا مَنْ لا مَفَرَّ اِلاَّ اِلَیْهِ، یا مَنْ
او تسبیح گوید اى که هر چیز نابود شود جز ذات او (۳۸) اى که گریزگاهى نیست جز بسوى او اى که
لا مَفْزَعَ اِلاَّ اِلَیْهِ، یا مَنْ لا مَقْصَدَ اِلاَّ اِلَیْهِ، یا مَنْ لا مَنْجا مِنْهُ اِلاَّ اِلَیْهِ، یا مَنْ
پناهگاهى نیست جز بسوى او اى که مقصدى نیست جز درگاهش اى که راه نجاتى از (عذاب و قهر) او نیست جز خود او اى که
لا یُرْغَبُ اِلاَّ اِلَیْهِ، یا مَنْ لا حَوْلَ وَلا قُوَّهَ اِلاَّ بِهِ، یا مَنْ لا یُسْتَعانُ اِلاَّ بِهِ، یا مَنْ
رغبت و اشتیاقى نباشد جز به درگاه او اى که جنبش و نیرویى نیست مگر بوسیله او اى که کمک نجوید جز به او اى که توکل نشود جز بر او اى که
لا یُتَوَکَّلُ اِلاَّ عَلَیْهِ، یا مَنْ لا یُرْجى اِلاَّ هُوَ، یا مَنْ لا یُعْبَدُ اِلّا هُوَ (۳۹) یا خَیْرَ
امیدوار نتوان بود جز به او اى که پرستش نشود جز او (۳۹) اى بهترین
الْمَرْهُوبینَ، یا خَیْرَ الْمَرْغُوبینَ، یاخَیْرَ الْمَطْلُوبینَ، یا خَیْرَ الْمَسْئُولینَ، یا خَیْرَ
کسى که خلق از او ترسند اى بهترین مایه شوق و آرزو اى بهترین جویا شدگان اى بهترین خواسته شدگان اى بهترین
الْمَقْصُودینَ، یا خَیْرَ الْمَذْکُورینَ، یا خَیْرَ الْمَشْکُورینَ، یا خَیْرَ الْمَحْبُوبینَ،
مقصود خلق اى بهترین یاد شدگان اى بهترین سپاس شدگان اى بهترین دوستان
یا خَیْرَ الْمَدْعُوّینَ، یا خَیْرَ الْمُسْتَأْنِسینَ (۴۰) اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِاسْمِکَ یا
اى بهترین خوانده شدگان اى بهترین همدمان (۴۰) خدایا از تو مى خواهم به حق نامت اى
غافِرُ یا ساتِرُ، یا قادِرُ یا قاهِرُ، یا فاطِرُ یا کاسِرُ، یا جابِرُ یا ذاکِرُ، یا ناظِرُ یا
آمرزنده اى پرده پوش اى توانا اى قاهر اى آفریننده اى شکننده اى بهم پیوند دهنده اى یادآورنده اى بیننده اى
ناصِرُ (۴۱) یا مَنْ خَلَقَ فَسَوّى ، یا مَنْ قَدَّرَ فَهَدى ، یا مَنْ یَکْشِفُ الْبَلْوى ،
یارى دهنده (۴۱) اى که آفرید و بیاراست اى که اندازه گرفت و راهنمایى کرد اى که برطرف کند گرفتارى را
یا مَنْ یَسْمَعُ النَّجْوى ، یا مَنْ یُنْقِذُ الْغَرْقى ، یا مَنْ یُنْجِى الْهَلْکى ، یا مَنْ
اى که بشنود سخن درگوشى را اى که نجات دهد غریق را اى که برهاند هلاک شده را اى که
یَشْفِى الْمَرْضى ، یا مَنْ اَضْحَکَ وَاَبْکى ، یا مَنْ اَماتَ وَاَحْیى ، یا مَنْ خَلَقَ
شفا دهد بیمار را اى که بخنداند و بگریاند اى که بمیراند و زنده کند اى که آفرید
الزَّوْجَیْنِ الذَّکَرَ وَالْاُنْثى (۴۲) یا مَنْ فىِ الْبَرِّ وَالْبَحْرِ سَبیلُهُ، یا مَنْ فِى الْافاقِ
دو جفت نر و ماده (۴۲) اى که هم در خشکى و هم در دریا راه رسیدن به او هست اى که در سراسر گیتى
ایاتُهُ، یا مَنْ فِى الْایاتِ بُرْهانُهُ، یا مَنْ فِى الْمَماتِ قُدْرَتُهُ، یا مَنْ فِى الْقُبُورِ
نشانه هاى او هست اى که در این نشانه ها برهان او موجود است اى که در مردن نشانه قدرت او است اى که در گورها
عِبْرَتُهُ، یا مَنْ فِى الْقِیمَهِ مُلْکُهُ، یا مَنْ فِى الْحِسابِ هَیْبَتُهُ، یا مَنْ فِى الْمیزانِ
پند او است اى که در روز قیامت نیز سلطنت او است اى که در حساب آن روز هیبت دارد اى که در پاى میزان
قَضآئُهُ، یا مَنْ فِى الْجَنَّهِ ثَوابُهُ، یا مَنْ فِى النَّارِ عِقابُهُ (۴۳) یا مَنْ اِلَیْهِ یَهْرَبُ
حکم و داورى او است اى که در بهشت پاداش نیک او است اى که در دوزخ شکنجه او است (۴۳) اى که به سویش گریزند
الْخآئِفُونَ، یا مَنْ اِلَیْهِ یَفْزَعُ الْمُذْنِبُونَ، یا مَنْ اِلَیْهِ یَقْصِدُ الْمُنیبُونَ، یا مَنْ اِلَیْهِ
ترسناکان اى که به او پناه برند گنهکاران اى که او را مقصود قرار دهند بازآیندگان اى که بسوى او
یَرْغَبُ الزَّاهِدُونَ، یا مَنْ اِلَیْهِ یَلْجَأُ الْمُتَحَیِّرُونَ، یا مَنْ بِهِ یَسْتَأْنِسُ
روند پارسایان اى که بدو پناه برند سرگردانان اى که به او همدم شوند
الْمُریدُونَ، یا مَنْ بِه یَفْتَخِرُ الْمُحِبُّونَ، یا مَنْ فى عَفْوِهِ یَطْمَعُ الْخآطِئُونَ،
خواستاران اى که به دوستیش افتخار کنند دوستان اى که در گذشت او طمع دارند خطاکاران
یا مَنْ اِلَیْهِ یَسْکُنُ الْمُوقِنُونَ، یا مَنْ عَلَیْهِ یَتَوَکَّلُ الْمُتَوَکِّلُونَ (۴۴)اَللّهُمَّ اِنّى
اى که به ذکر او آرامش پذیرد دل یقین داران اى که بر او توکل کنند توکل کنندگان (۴۴) خدایا از تو
اَسْئَلُکَ بِاسْمِکَ یا حَبیبُ یا طَبیبُ، یاقَریبُ یا رَقیبُ، یا حَسیبُ یا مَُهیبُ، یا
مى خواهم به حق نامت اى محبوب دلها اى طبیب دردها اى نزدیک اى مراقب کار بندگان اى حساب نگهدار اى با هیبت اى
مُثیبُ یا مُجیبُ، یا خَبیرُ یا بَصیرُ (۴۵)یا اَقَرَبَ مِنْ کُلِّ قَریبٍ، یا اَحَبَّ مِنْ کُلِ
پاداش نیک دهنده اى اجابت کننده اى آگاه اى بینا (۴۵) اى نزدیکتر از هر نزدیک اى محبوبتر از هر
حَبیبٍ، یا اَبْصَرَ مِنْ کُلِّ بَصیرٍ، یا اَخْبَرَ مِنْ کُلِّ خَبیرٍ، یا اَشْرَفَ مِنْ کُلِّ شَریفٍ،
محبوب اى بیناتر از هر بینا اى آگاه تر از هر آگاه اى شریفتر از هر شریف
یا اَرْفَعَ مِنْ کُلِّ رَفیعٍ، یا اَقْوى مِنْ کُلِّ قَوِىٍّ، یا اَغْنى مِنْ کُلِّ غَنِىٍ ، یا اَجْوَدَ
اى برتر از هر بلند مرتبه اى نیرومندتر از هر نیرومند اى توانگرتر از هر توانگر اى بخشنده تر
مِنْ کُلِّ جَوادٍ، یا اَرْاَفَ مِنْ کُلِّ رَؤُفٍ (۴۶)یا غالِباً غَیْرَ مَغْلُوبٍ، یا صانِعاً غَیْرَ
از هر بخشنده اى مهربانتر از هر مهربان (۴۶) اى پیروزى که هرگز مغلوب نگردد اى سازنده اى که
مَصْنُوعٍ، یا خالِقاً غَیْرَ مَخْلُوقٍ، یا مالِکاً غَیْرَ مَمْلُوکٍ، یاقاهِراً غَیْرَ مَقْهُورٍ، یا
مصنوع کسى نیست اى آفریننده اى که کسى او را نیافریده اى مالکى که مملوک کسى نیست اى چیره شکست ناپذیر اى
رافِعاً غَیْرَ مَرْفُوعٍ، یا حافِظاً غَیْرَ مَحْفُوظٍ، یا ناصِراً غَیْرَ مَنْصُورٍ، یا شاهِداً
بلند مرتبه که بلندى را کسى به او نداده اى نگهدارنده اى که نگهدارى ندارد اى یاورى که کسش یارى نکند اى حاضرى
غَیْرَ غآئِبٍ، یا قَریباً غَیْرَ بَعیدٍ (۴۷)یا نُورَ النُّورِ، یا مُنَوِّرَ النُّورِ، یا خالِقَ النُّورِ،
که پنهانى ندارد اى نزدیکى که دور نشود (۴۷) اى روشنى نور این روشنى ده نور اى خالق نور و روشنى
یا مُدَبِّرَ النُّورِ، یا مُقَدِّرَ النُّورِ، یا نُورَ کُلِ نُورٍ، یا نُوراً قَبْلَ کُلِ نُورٍ، یا نُوراً
اى تدبیر کننده نور اى اندازه گیر نور اى روشنى هر نور اى روشنى پیش از هر نور و اى روشنى
بَعْدَ کُلِّ نُورٍ، یا نُوراً فَوْقَ کُلِ نُورٍ، یا نُوراً لَیْسَ کَمِثْلِهِ نُورٌ (۴۸)یا مَنْ
پس از هر نور اى روشنى بالاى هر نور اى نورى که مانندش نورى نیست (۴۸) اى که
عَطآئُهُ شَریفٌ، یامَنْ فِعْلُهُ لَطیفٌ، یا مَنْ لُطْفُهُ مُقیمٌ، یا مَنْ اِحْسانُهُ قَدیمٌ، یا
عطا و بخشش شریف و ارجمند است اى که کارش دقیق است اى که لطفش پایدار است اى که احسانش دیرینه است اى
مَنْ قَوْلُهُ حَقٌّ، یا مَنْ وَعْدُهُ صِدْقٌ، یا مَنْ عَفْوُهُ فَضْلٌ، یا مَنْ عَذابُهُ عَدْلٌ، یا
که گفتارش حق است اى که وعده اش راست است اى که گذشتش فضل است اى که کیفرش از روى عدل است
مَنْ ذِکْرُهُ حُلْوٌ، یا مَنْ فَضْلُهُ عَمیمٌ (۴۹)اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِاسْمِکَ یا مُسَهِّلُ
که ذکرش شیرین است اى که فضلش عمومى است (۴۹) خدایا از تو مى خواهم به حق نامت اى هموار کننده
یا مُفَصِّلُ، یا مُبَدِّلُ یا مُذَلِّلُ، یا مُنَزِّلُ یا مُنَوِّلُ، یا مُفْضِلُ یا مُجْزِلُ، یا مُمْهِلُ
راهها اى جدا کننده اى تبدیل کننده اى خوار کننده اى فرود آرنده اى جایزه ده اى فزون بخش اى بزرگ عطا بخش اى مهلت ده
یا مُجْمِلُ (۵۰)یا مَنْ یَرى وَلا یُرى ، یا مَنْ یَخْلُقُ وَلا یُخْلَقُ، یا مَنْ یَهْدى
اى نیکوبخش (۵۰) اى که ببیند ولى دیده نشود اى که بیافریند ولى کسى او را نیافریده اى که راهنمایى کند
وَلا یُهْدى ، یا مَنْ یُحْیى وَلا یُحْیى ، یا مَنْ یَسْئَلُ وَلا یُسْئَلُ، یا مَنْ یُطْعِمُ
ولى راهنمایى نشود اى که زنده کنى ولى زنده نشده اى که بازخواست کند ولى کسى از
وَلایُطْعَمُ، یا مَنْ یُجیرُ وَلا یُجارُ عَلَیْهِ، یا مَنْ یَقْضى وَلا یُقْضى عَلَیْهِ، یا مَنْ
او بازخواست نکند اى که بخوراند ولى خورانده نشود اى که پناه دهد ولى کسى او را پناه ندهد اى که قضاوت کنى ولى قضاوت بر تو نشود اى که
یَحْکُمُ وَلا یُحْکَمُ عَلَیْهِ، یا مَنْ لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ وَلَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُواً اَحَدٌ (۵۱)
حکم کنى ولى کسى بر تو حکم نکند اى که نزاید و نه زائیده شده و نیست برایش همتایى هیچکس (۵۱)
یا نِعْمَ الْحَسیبُ، یا نِعْمَ الطَّبیبُ، یا نِعْمَ الرَّقیبُ، یا نِعْمَ الْقَریبُ، یا نِعْمَ
اى نیکو حسابکش اى نیکو طبیب اى نیکو نگهبان اى نیکو نزدیک اى نیکو
الْمُجیبُ، یا نِعْمَ الْحَبیبُ، یا نِعْمَ الْکَفیلُ، یا نِعْمَ الَوْکیلُ، یا نِعْمَ الْمَوْلى ،
پاسخ ده اى نیکو دوست اى نیکو عهده دار اى نیکو وکیل اى نیکو سرور
یانِعْمَ النَّصیرُ،(۵۲) یاسُرُورَ الْعارِفینَ، یامُنَى الْمُحِبّینَ، یا اَنیسَ الْمُریدینَ، یا
اى نیکو یاور (۵۲) اى مایه دلشادى عارفان اى آرزوى محبان اى همدم خواستاران اى
حَبیبَ التَّوَّابینَ، یا رازِقَ الْمُقِلّینَ، یا رَجآءَ الْمُذْنِبینَ، یا قُرَّهَ عَیْنِ الْعابِدینَ،
دوستدار توبه کنندگان اى روزى ده ناداران اى امید گنهکاران اى نورچشم پرستش کنندگان
یا مُنَفِّسَ عَنِ الْمَکْرُوبینَ، یا مُفَرِّجَ عَنِ الْمَغْمُومینَ، یا اِلهَ الْأَوَّلینَ
اى برطرف کننده اندوه اندوهناکان اى غمزداى غمزدگان اى معبود پیشنیان
وَالْأخِرینَ (۵۳)اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِاسْمِکَ یا رَبَّنا یا اِلهَنا، یا سَیِّدَنا یا مَوْلینا،
و پسینیان (۵۳) خدایا من از تو مى خواهم به حق نامت اى پروردگار ما اى معبود ما اى آقاى ما اى سرور ما
یا ناصِرَنا یا حافِظَنا، یا دَلیلَنا یا مُعینَنا، یا حَبیبَنا یا طَبیبَنا (۵۴)یا رَبَّ النَّبیّینَ
اى یاور ما اى نگهدار ما اى راهنماى ما اى کمک کار ما اى محبوب ما اى طبیب ما (۵۴) اى پروردگار پیمبران
وَالْأَبْرارِ، یا رَبَّ الصِّدّیقینَ وَالْأَخْیارِ، یا رَبَّ الْجَنَّهِ وَالنَّارِ، یا رَبَّ الصِّغارِ
و نیکوکاران اى پروردگار راستگویان و برگزیدگان اى پروردگار بهشت و دوزخ اى پروردگار کوچک
وَالْکِبارِ، یا رَبَّ الْحُبُوبِ وَالثِّمارِ، یا رَبَّ الْأَنْهارِ وَالْأَشْجارِ، یا رَبَ
و بزرگ اى پروردگار حبوبات و میوه جات اى پروردگار نهرها و درختان اى پروردگار
الصَّحارى وَالْقِفارِ، یارَبَّ الْبَرارى وَالْبِحارِ، یا رَبَّ اللَّیْلِ وَالنَّهارِ، یا رَبَ
دشت و هامون اى پروردگار صحراها و دریاها اى پروردگار شب و روز اى پروردگار
الْأَعْلانِ وَالْأَسْرارِ (۵۵)یا مَنْ نَفَذَ فى کُلِّ شَىْ ءٍ اَمْرُهُ، یا مَنْ لَحِقَ بِکُلِّ شَىْ ءٍ
پیدا و نهان (۵۵) اى که در هر چیز دستورش نفوذ کرده اى که علمش به هر چیزى
عِلْمُهُ، یا مَنْ بَلَغَتْ اِلى کُلِّ شَىْ ءٍ قُدْرَتُهُ، یا مَنْ لا تُحْصِى الْعِبادُ نِعَمَهُ، یا مَنْ
تعلق یافته اى که قدرت و توانائیش به هر چیزى رسیده اى که بندگان شماره نعمتهایش را نتوانند اى که
لا تَبْلُغُ الْخَلائِقُ شُکْرَهُ، یا مَنْ لا تُدْرِکُ الْأَفْهامُ جَلالَهُ، یا مَنْ لا تَنالُ الْأَوْهامُ
خلائق از عهده شکرش برنیایند اى که عقول درک عظمت و جلالش نتوانند اى که اوهام و خیالات
کُنْهَهُ، یا مَنِ الْعَظَمَهُ وَالْکِبْرِیآءُ رِدآئُهُ، یا مَنْ لا تَرُدُّ الْعِبادُ قَضآئَهُ، یا مَنْ
به کنه ذاتش نرسند اى که عظمت و بزرگى لباس او است اى که بندگان از حکم او سرپیچى نتوانند اى که
لا مُلْکَ اِلاَّ مُلْکُهُ، یا مَنْ لاعَطآءَ اِلاَّ عَطآئُهُ (۵۶)یا مَنْ لَهُ الْمَثَلُ الْأَعْلى ، یا
سلطنتى جز سلطنت او نیست اى که بخششى جز بخشش او نیست (۵۶) اى که از آن اوست عالیترین مثالها(که حجج الهیه باشند)
مَنْ لَهُ الصِّفاتُ الْعُلْیا، یا مَنْ لَهُ الْاخِرَهُ وَالْاُولى ، یا مَنْ لَهُ الْجَنَّهُ
اى که خاص اوست برترین اوصاف اى که از آن اوست دنیا و آخرت اى که از آن او است بهشت
الْمَاْوى ، یا مَنْ لَهُ الْایاتُ الْکُبْرى ، یا مَنْ لَهُ الْأَسْمآءُ الْحُسْنى ، یا مَنْ لَهُ
آن جایگاه آسایش اى که براى اوست نشانه هاى بس بزرگ اى که براى او است نامهاى نیکو اى که براى او است
الْحُکْمُ وَالْقَضآءُ، یا مَنْ لَهُ الْهَوآءُ وَالْفَضآءُ، یا مَنْ لَهُ الْعَرْشُ وَالثَّرى ، یا مَنْ لَهُ
فرمان و داورى اى که از آن او است هوا و فضا اى که از آن او است عرش و فرش اى که از آن او است
السَّمواتُ الْعُلى .
آسمانهاى بلند
(۵۷)اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِاسْمِکَ یا عَفُوُّ یا غَفُورُ، یا صَبُورُ یا شَکُورُ،
(۵۷) خدایا از تو مى خواهم به حق نامت اى درگذرنده اى آمرزنده اى شکیبا اى سپاس پذیر بندگان
یا رَؤُفُ یا عَطُوفُ، یا مَسْئُولُ یا وَدُودُ، یا سُبُّوحُ یا قُدُّوسُ (۵۸)یا
اى مهربان اى توجه کننده اى مورد توجه و درخواست بندگان اى مهرورز اى منزه اى پاکیزه (۵۸) اى
مَنْ فِى السَّمآءِ عَظَمَتُهُ، یا مَنْ فِى الْأَرْضِ ایاتُهُ، یا مَنْ فى کُلِّ شَىْ ءٍ
که در آسمان آثار عظمتش هویدا است اى که در زمین نشانه هایش آشکار است اى که در هر چیز
دَلائِلُهُ، یا مَنْ فِى الْبِحارِ عَجائِبُهُ، یا مَنْ فِى الْجِبالِ خَزآئِنُهُ، یا مَنْ
برهانهاى او موجود اى که در دریا آثار شگفت انگیز دارد اى که در کوهها است گنجینه هایش اى که
یَبْدَءُ الْخَلْقَ ثُمَّ یُعیدُهُ، یا مَنْ اِلَیْهِ یَرْجِعُ الْأَمْرُ کُلُّهُ، یا مَنْ اَظْهَرَ فى
خلق را پدید آورد سپس بازگرداند اى که به سویش همه امورات بازگردد اى که در هر چیز لطف و مهرش را
کُلِّ شَىْ ءٍ لُطْفَهُ، یا مَنْ اَحْسَنَ کُلَّشَىْ ءٍ خَلْقَهُ، یا مَنْ تَصَرَّفَ فِى
آشکار ساخته اى که خلقت هر چیز را نیکو ساخته اى که تصرف کرده در
الْخَلائِقِ قُدْرَتُهُ (۵۹)یا حَبیبَ مَنْ لا حَبیبَ لَهُ، یا طَبیبَ مَنْ لا
همه خلایق قدرت او (۵۹) اى دوست آنکس که دوستى ندارد اى طبیب آن کس که
طَبیبَ لَهُ، یا مُجیبَ مَنْ لا مُجیبَ لَهُ، یا شَفیقَ مَنْ لا شَفیقَ لَهُ، یا
طبیبى ندارد اى پاسخ ده آن کس که پاسخ ده ندارد اى یار دلسوز آن کس که دلسوزى ندارد اى
رَفیقَ مَنْ لا رَفیقَ لَهُ، یا مُغیثَ مَن لا مُغیثَ لَهُ، یا دَلیلَ مَنْ لا دَلیلَ
رفیق آن کس که رفیق ندارد اى فریادرس آن کس که فریادرسى ندارد اى راهنماى آنکه راهنمایى ندارد
لَهُ، یا اَنیسَ مَنْ لا اَنیسَ لَهُ، یا راحِمَ مَنْ لا راحِمَ لَهُ، یا صاحِبَ مَنْ لا
اى مونس آنکس که مونسى ندارد اى ترحم کننده آن کس که ترحم کننده اى ندارد اى همدم آن کس که
صاحِبَ لَهُ (۶۰)یا کافِىَ مَنِ اسْتَکْفاهُ، یا هادِىَ مَنِ اسْتَهْداهُ، یا کالِئَ
همدمى ندارد (۶۰) اى کفایت کننده آن کس که از او کفایت خواهد و اى رهنماى کسى که از او راهنمایى خواهد اى نگهبان
مَنِ اسْتَکْلاهُ، یا راعِىَ مَنِ اسْتَرْعاهُ، یا شافِىَ مَنِ اسْتَشْفاهُ، یا
کسى که از او نگهبانى خواهد اى مراعات کننده کسى که از او رعایت خواهد اى بهبود دهنده کسى که از او بهبودى خواهد اى
قاضِىَ مَنِ اسْتَقْضاهُ، یا مُغْنِىَ مَنِ اسْتَغْناهُ، یا مُوفِىَ مَنِ اسْتَوْفاهُ، یا
داور کسى که از او داورى جوید اى بى نیاز کننده کسى که از او بى نیازى خواهد اى وفا کننده کسى که از او وفا خواهد اى
مُقَوِّىَ مَنِ اسْتَقْواهُ، یا وَلِىَّ مَنِ اسْتَوْلاهُ (۶۱)اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ
نیرو ده آن کس که از او نیرو خواهد اى سرور کسى که او را به سرورى خواهد (۶۱) خدایا از تو مى خواهم
بِاسْمِکَ یا خالِقُ یا رازِقُ، یا ناطِقُ یا صادِقُ، یا فالِقُ یا فارِقُ، یا
به حق نامت اى آفریننده اى روزى ده اى گویا اى راستگو اى شکافنده اى جدا کننده اى
فاتِقُ یا راتِقُ، یا سابِقُ یا سامِقُ (۶۲)یا مَنْ یُقَلِّبُ اللَّیْلَ وَالنَّهارَ، یا
باز کننده اى پیوست دهنده اى سبقت جوینده اى بلندمرتبه (۶۲) اى که جابجا کنى شب و روز را اى
مَنْ جَعَلَ الظُّلُماتِ وَالْأَنْوارَ، یا مَنْ خَلَقَ الظِّلَّ وَالْحَرُورَ، یا مَنْ سَخَّرَ
که مقرر ساختى تاریکیها و نور را اى که آفریدى سایه و گرما را اى که مسخر خود کردى
الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ، یا مَنْ قَدَّرَ الْخَیْرَ وَالشَّرَّ، یا مَنْ خَلَقَ الْمَوْتَ
مهر و ماه را اى که مقدر کردى خیر و شر را اى که آفریدى مرگ
وَالْحَیوهَ، یا مَنْ لَهُ الْخَلْقُ وَالْأَمْرُ، یا مَنْ لَمْ یَتَّخِذْ صاحِبَهً وَلا وَلَداً، یا
و زندگى را اى که آفریدن و فرمان از او است اى که نگرفته است براى خود همسر و فرزندى اى
مَنْ لَیْسَ لَهُ شَریکٌ فِى الْمُلْکِ، یا مَنْ لَمْ یَکُنْ لَهُ وَلِىٌّ مِنَ الذُّلِ
که شریکى در فرمانروایى ندارد اى که نیست برایش سرپرستى از خوارى
(۶۳)یا مَنْ یَعْلَمُ مُرادَ الْمُریدینَ، یا مَنْ یَعْلَمُ ضَمیرَ الصَّامِتینَ، یا
(۶۳) اى که مى داند خواسته دل هر خواهنده را اى که آگاه است از نهاد خاموشان اى
مَنْ یَسْمَعُ اَنینَ الْواهِنینَ، یا مَنْ یَرى بُکآءَ الْخآئِفینَ، یا مَنْ یَمْلِکُ
که مى شنود ناله خسته دلان اى که مى بیند گریه ترسناکان اى که دارد
حَوائِجَ السَّآئِلینَ، یا مَنْ یَقْبَلُ عُذْرَ التَّآئِبینَ، یا مَنْ لا یُصْلِحُ عَمَلَ
خواسته هاى خواستاران را اى که بپذیرد عذر توبه کنندگان اى که اصلاح نکند کار
الْمُفْسِدینَ، یا مَنْ لا یُضیعُ اَجْرَ الْمُحْسِنینَ، یا مَنْ لا یَبْعَُدُ عَنْ قُلُوبِ
مفسدان را اى که از بین نبرد پاداش نیکوکاران اى که دور نباشد از دل
الْعارِفینَ، یا اَجْوَدَ الْأَجْودینَ (۶۴)یا دآئِمَ الْبَقآءِ، یا سامِعَ الدُّعآءِ، یا
عارفان اى بخشنده ترین بخشندگان (۶۴) اى همیشه باقى اى شنواى دعا اى
واسِعَ الْعَطآءِ، یا غافِرَ الْخَطآءِ، یا بَدیعَ السَّمآءِ، یا حَسَنَ الْبَلاءِ، یا
وسیع بخشش اى آمرزنده خطا و لغزش اى پدید آرنده آسمان اى نیک آزمایش اى
جَمیلَ الثَّنآءِ، یا قَدیمَ السَّنآءِ، یا کَثیرَ الْوَفآءِ، یا شَریفَ الْجَزآءِ
زیبا ستایش اى دیرینه والا اى زیاد وفادار اى ارجمند پاداش
(۶۵) اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِاسْمِکَ یا سَتَّارُ یا غَفَّارُ، یا قَهَّارُ یا جَبَّارُ، یا
(۶۵) خدایا از تو مى خواهم به حق نامت اى پوشاننده اى آمرزنده اى با قهر و سطوت اى باجبروت و عظمت اى
صَبَّارُ یا بآرُّ، یا مُخْتارُ یا فَتَّاحُ، یا نَفَّاحُ یا مُرْتاحُ (۶۶)یا مَنْ خَلَقَنى
صبر پیشه اى نیک بخش اى مختار در کارها اى کارگشا اى پرجود و عطا اى فرح بخش (۶۶) اى که مرا آفریدى
وَسَوَّانى ، یا مَنْ رَزَقَنى وَرَبَّانى ، یا مَنْ اَطْعَمَنى وَسَقانى ، یا مَنْ
و آراستى اى که روزیم دادى و پروریدى اى که مرا خوراندى و نوشاندى اى که
قَرَّبَنى وَ اَدْنانى ، یا مَنْ عَصَمَنى وَکَفانى ، یا مَنْ حَفَظَنى وَکَلانى ، یا
پیش خود برده و نزدیکم کردى اى که مرا نگهداشته و کفایت کردى اى که محافظت و نگهداریم کردى اى
مَنْ اَعَزَّنى وَاَغْنانى ، یا مَنْ وَفَّقَنى وَهَدانى ، یا مَنْ انَسَنى وَآوانى ، یا
که به من عزت بخشید و توانگرم ساخت اى که به من توفیق داده و راهنمایى کرد اى که با من انس گرفته و جایم داد اى
مَنْ اَماتَنى وَاَحْیانى (۶۷)یا مَنْ یُحِقُّ الْحَقَّ بِکَلِماتِهِ، یا مَنْ یَقْبَلُ
که مرا بمیراند و زنده کند (۶۷) اى که حق را بوسیله کلماتش پابرجا کرد اى که توبه را از
التَّوْبَهَ عَنْ عِبادِهِ، یا مَنْ یَحُولُ بَیْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ، یا مَنْ لا تَنْفَعُ
بندگانش بپذیرد اى که میان انسان و دلش حائل گردد اى که سود ندهد
الشَّفاعَهُ اِلاَّ بِاِذْنِهِ، یا مَنْ هُوَ اَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبیلِهِ، یا مَنْ لا
شفاعت و میانجیگرى جز به اذن او اى که او داناتر است به کسى که از راهش گمراه گردد اى که
مُعَقِّبَ لِحُکْمِهِ، یا مَنْ لا رآدَّ لِقَضآئِهِ، یا مَنِ انْقادَ کُلُّ شَىْ ءٍ لِأَمْرِهِ، یا
کاونده و پى جویى براى حکمش نیست اى که بازگردانى براى قضایش نیست اى که هر چیز دربرابر امرش مطیع و منقاد گشته اى
مَنِ السَّمواتُ مَطْوِیَّاتٌ بِیَمینِهِ، یا مَنْ یُرْسِلُ الرِّیاحَ بُشْراً بَیْنَ یَدَىْ
که آسمانها بدست قدرتش بهم پیچیده اى که فرستد بادها را نویدى در پیشاپیش
رَحْمَتِهِ (۶۸)یا مَنْ جَعَلَ الْأَرْضَ مِهاداً، یا مَنْ جَعَلَ الْجِبالَ اَوْتاداً، یا
رحمتش (۶۸) اى که زمین را گهواره قرار داده اى که کوهها را میخهاى (زمین) قرار داد اى
مَنْ جَعَلَ الشَّمْسَ سِراجاً، یا مَنْ جَعَلَ الْقَمَرَ نُوراً یا مَنْ جَعَلَ اللَّیْلَ
که خورشید را چراغى تابناک کرد اى که ماه را نوربخش قرار داد اى که شب را
لِباساً، یا مَنْ جَعَلَ النَّهارَ مَعاشاً، یا مَنْ جَعَلَ النَّوْمَ سُباتاً، یا مَنْ جَعَلَ
پوشش نهاد اى که روز را براى تحصیل معاش مقرر ساختى اى که خواب را مایه آرامش قرار داد اى که
السَّمآءَ بِنآءً، یا مَنْ جَعَلَ الْأَشْیآءَ اَزْواجاً، یا مَنْ جَعَلَ النَّارَ مِرْصاداً
آسمان را ساختمانى قرار داد اى که چیزها را جفت آفرید اى که آتش را در کمین (کفار و دوزخیان) قرارداد
(۶۹)اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِاسْمِکَ یا سَمیعُ یا شَفیعُ، یا رَفیعُ یا مَنیعُ،
(۶۹) خدایا از تو درخواست مى کنم به حق نامت اى شنوا اى شفیع اى بلند مرتبه اى والامقام
یا سَریعُ یا بَدیعُ، یا کَبیرُ یا قَدیرُ، یا خَبیرُ یا مُجیرُ (۷۰)یا حَیّاً قَبْلَ
اى سریع در کارها اى پدید آرنده اى بزرگ اى توانا اى آگاه اى پناه ده (۷۰) اى زنده پیش از
کُلِّ حَىٍّ، یا حَیّاً بَعْدَ کُلِّ حَىٍّ، یا حَىُّ الَّذى لَیْسَ کَمِثْلِهِ حَىٌّ، یا حَىُ
هر موجود زنده اى زنده پس از هر موجود زنده اى که نیست مانندش زنده اى، اى زنده اى
الَّذى لا یُشارِکُهُ حَىٌّ، یا حَىُّ الَّذى لا یَحْتاجُ اِلى حَىٍّ، یا حَىُّ الَّذى
که شریکش نیست هیچ زنده اى، اى زنده اى که نیازمند نیست به هیچ زنده اى، اى زنده اى که
یُمیتُ کُلَّ حَىٍّ، یا حَىُّ الَّذى یَرْزُقُ کُلَّ حَىٍّ، یا حَیّاً لَمْ یَرِثِ الْحَیوهَ
بمیراند هر زنده اى را اى زنده اى که روزى دهد هر زنده اى را اى زنده اى که ارث نبرد زندگى را
مِنْ حَىٍّ، یا حَىُّ الَّذى یُحْیِى الْمَوْتى ، یا حَىُّ یا قَیُّومُ، لا تَاْخُذُهُ سِنَهٌ
از زنده اى، اى زنده اى که زنده کند مردگان را، اى زنده پاینده اى که او را چرت
وَلا نَوْمٌ (۷۱)یا مَنْ لَهُ ذِکْرٌ لا یُنْسى ، یا مَنْ لَهُ نُورٌ لا یُطْفى ، یا مَنْ لَهُ
و خواب نگیرد (۷۱) اى که یادش فراموش نشدنى است اى که نورش خاموش نشدنى است اى که
نِعَمٌ لا تُعَدُّ، یا مَنْ لَهُ مُلْکٌ لا یَزُولُ، یا مَنْ لَهُ ثَنآءٌ لا یُحْصى ، یا مَنْ لَهُ
نعمتهایش بشمار درنیاید اى که فرمانروائیش زوال نپذیرد اى که مدح و ثنایش نتوان شمردن اى که
جَلالٌ لا یُکَیَّفُ، یا مَنْ لَهُ کَمالٌ لا یُدْرَکُ، یا مَنْ لَهُ قَضآءٌ لا یُرَدُّ، یا
چگونگى بزرگى و جلالتش نتوان گفتن اى که کمالش قابل درک نباشد اى که فرمان قضایش بازگشت ندارد اى
مَنْ لَهُ صِفاتٌ لا تُبَدَّلُ، یا مَنْ لَهُ نُعُوتٌ لا تُغَیَّرُ (۷۲)یا رَبَّ الْعالَمینَ،
که صفاتش تبدیل نپذیرد اى که اوصافش تغییر نکند (۷۲) اى پروردگار جهانیان
یا مالِکَ یَوْمِ الدّینِ، یا غایَهَ الطَّالِبینَ، یا ظَهْرَ اللاَّجینَ، یا مُدْرِکَ
اى فرمانرواى روز جزا اى مقصد نهایى جویندگان اى پشت و پناه پناهندگان اى دریابنده
الْهارِبینَ، یا مَنْ یُحِبُّ الصَّابِرینَ، یا مَنْ یُحِبُّ التَّوَّابینَ، یا مَنْ یُحِبُ
گریختگان اى که دوست دارد شکیبایان را اى که دوست دارد توبه کاران را اى که دوست دارد
الْمُتَطَهِّرینَ، یا مَنْ یُحِبُّ الْمُحْسِنینَ، یا مَنْ هُوَ اَعْلَمُ بِالْمُهْتَدینَ
پاکیزگان را اى که دوست دارد نیکوکاران را اى که داناتر است به راه یافتگان
(۷۳)اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِاسْمِکَ یا شَفیقُ یا رَفیقُ، یا حَفیظُ یا
(۷۳) خدایا از تو مى خواهم به حق نامت اى مهربان اى رفیق اى نگهدارنده اى
مُحیطُ، یا مُقیتُ یا مُغیثُ، یا مُعِزُّ یا مُذِلُّ، یا مُبْدِئُ یا مُعیدُ (۷۴)یا
احاطه دار بر همه اى توانا اى فریاد رس اى عزت بخش اى خوار کننده اى آغازنده اى بازگرداننده (۷۴) اى
مَنْ هُوَ اَحَدٌ بِلا ضِدٍّ، یا مَنْ هُوَ فَرْدٌ بِلا نِدٍّ، یا مَنْ هُوَ صَمَدٌ بِلا عَیْبٍ، یا
یکتاى بى ضد اى که او یگانه اى است که مانند ندارد اى که او بى نیازى است بى عیب اى
مَنْ هُوَ وِتْرٌ بِلا کَیْفٍ، یا مَنْ هُوَ قاضٍ بِلا حَیْفٍ، یا مَنْ هُوَ رَبٌّ بِلا
که او تنهایى است و چگونگى ندارد اى که او حاکمى است که ستم در حکمش نیست اى که او پروردگارى است بدون
وَزیرٍ، یا مَنْ هُوَ عَزیزٌ بِلا ذُلٍّ، یا مَنْ هُوَ غَنِىٌّ بِلا فَقْرٍ، یا مَنْ هُوَ مَلِکٌ
وزیر اى که او عزیزى است بى ذلت اى که او دارایى است که ندارى ندارد اى که او پادشاهى است
بِلا عَزْلٍ، یا مَنْ هُوَ مَوْصُوفٌ بِلا شَبیهٍ (۷۵)یا مَنْ ذِکْرُهُ شَرَفٌ
که معزول نشود اى که او توصیف شده اى است بى شبیه (۷۵) اى که ذکر او موجب شرافت
لِلذَّاکِرینَ، یا مَنْ شُکْرُهُ فَوْزٌ لِلشَّاکِرینَ، یا مَنْ حَمْدُهُ عِزٌّ لِلْحامِدینَ،
ذکرکنندگان او است اى که سپاسگزاریش مایه سعادت سپاسگزاران است اى که ستایشش عزتى است براى ستایش کنندگان
یا مَنْ طاعَتُهُ نَجاهٌ لِلْمُطیعینَ، یا مَنْ بابُهُ مَفْتُوحٌ لِلطَّالِبینَ، یا مَنْ
اى که طاعتش وسیله نجات مطیعان است اى که دَرِ رحمتش باز است به روى رحمت خواهان اى که
سَبیلُهُ واضِحٌ لِلْمُنیبینَ، یا مَنْ ایاتُهُ بُرْهانٌ لِلنَّاظِرینَ، یا مَنْ کِتابُهُ
راه بسوى او آشکار است براى بازآمدگان اى که آیات و نشانه هایش دلیل روشنى است براى بینندگان اى که کتابش
تَذْکِرَهٌ لِلْمُتَّقینَ، یا مَنْ رِزْقُهُ عُمُومٌ لِلطَّآئِعینَ وَالْعاصینَ، یا مَنْ
سبب پند و تنبیه است براى پرهیزکاران اى که روزى او همگانى است براى فرمانبرداران و نافرمانان
رَحْمَتُهُ قَریبٌ مِنَ الْمُحْسِنینَ (۷۶)یا مَنْ تَبارَکَ اسْمُهُ، یا مَنْ تَعالى
اى که رحمتش نزدیک است به نیکوکاران (۷۶) اى که نامش بزرگ است اى که اقبال او بلند است
جَدُّهُ، یا مَنْ لا اِلهَ غَیْرُهُ، یا مَنْ جَلَّ ثَنآئُهُ، یا مَنْ تَقَدَّسَتَ اَسْمآئُهُ، یا
اى که معبودى جز او نیست اى که برجسته است ثنا و مدحش اى که پاکیزه است نامهایش اى
مَنْ یَدُومُ بَقآئُهُ، یا مَنِ الْعَظَمَهُ بَهآئُهُ، یا مَنِ الْکِبْرِیآءُ رِدآئُهُ، یا مَنْ لا
که بقایش همیشگى است اى که عظمت جلوه او است اى که بزرگى در بر او است اى که
تُحْصى الائُهُ، یا مَنْ لا تُعَدُّ نَعْمآئُهُ (۷۷)اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِاسْمِکَ
نیکیهایش به حساب درنیاید اى که نعمتهایش شماره نشود (۷۷) خدایا از تو خواهم به حق نامت
یا مُعینُ یا اَمینُ، یا مُبینُ یا مَتینُ، یا مَکینُ یا رَشیدُ، یا حَمیدُ یا
اى یاور اى امان بخش اى آشکار کننده اى استوار و ثابت اى پابرجا اى راهنما اى ستوده اى
مَجیدُ، یا شَدیدُ یا شَهیدُ (۷۸)یا ذَاالْعَرْشِ الْمَجیدِ، یا ذَا الْقَوْلِ
گرامى اى سخت نیرو اى گواه (۷۸) اى صاحب عرش با شوکت اى صاحب گفتار
السَّدیدِ، یا ذَاالْفِعْلِ الرَّشیدِ، یا ذَاالْبَطْشِ الشَّدیدِ، یا ذَاالْوَعْدِ
محکم اى صاحب کار مستحکم اى صاحب حمله سخت اى صاحب نوید
وَالْوَعیدِ، یا مَنْ هُوَ الْوَلِىُّ الْحَمیدُ، یا مَنْ هُوَ فَعَّالٌ لِما یُریدُ، یا مَنْ هُوَ
و تهدید اى که او است صاحب اختیارى ستوده اى که او است کننده هر چه را خواهد اى که او است
قَریبٌ غَیْرُ بَعیدٍ، یا مَنْ هُوَ عَلى کُلِّشَىْ ءٍ شَهیدٌ، یا مَنْ هُوَ لَیْسَ بِظَلاَّمٍ
نزدیکى که دورى ندارد اى که او بر هر چیز گواه باشد اى که او ستمکار بر بندگان
لِلْعَبیدِ (۷۹)یا مَنْ لا شَریکَ لَهُ وَلا وَزیرَ، یا مَنْ لا شَبیهَ لَهُ وَلا نَظیرَ،
نیست (۷۹) اى که برایش شریک و وزیرى نیست اى که برایش شبیه و نظیرى نیست
یا خالِقَ الشَّمْسِ وَالْقَمَرِ الْمُنیرِ، یا مُغْنِىَ الْبآئِسِ الْفَقیرِ، یا رازِقَ
اى آفریننده مهر و ماه تابنده اى بى نیاز کننده بینواى درمانده اى روزى ده
الْطِّفْلِ الصَّغیرِ، یا راحِمَ الشَّیْخِ الْکَبیرِ، یا جابِرَ الْعَظْمِ الْکَسیرِ، یا
کودک خردسال اى مهرورز پیر کهن سال اى جوش ده استخوان شکسته اى
عِصْمَهَ الْخآئِفِ الْمُسْتَجیرِ، یا مَنْ هُوَ بِعِبادِهِ خَبیرٌ بَصیرٌ، یا مَنْ هُوَ
نگهدار ترسان پناهنده اى که به حال بندگانش خبیر و بینا است اى که او
عَلى کُلِّ شَىْ ءٍ قَدیرٌ (۸۰)یا ذَاالْجُودِ وَالنِّعَمِ، یا ذَاالْفَضْلِ وَالْکَرَمِ، یا
بر هر چیز قادر و تواناست (۸۰) اى صاحب جود و نعمت اى صاحب بخشش و بزرگوارى اى
خالِقَ اللَّوْحِ وَالْقَلَمِ، یا بارِئَ الذَّرِّ وَالنَّسَمِ، یا ذَاالْبَأْسِ وَالنِّقَمِ، یا
آفریننده لوح و قلم اى پدید آرنده ذرات و انسان اى داراى عذاب و انتقام اى
مُلْهِمَ الْعَرَبِ وَالْعَجَمِ، یا کاشِفَ الضُّرِّ وَالْأَلَمِ، یا عالِمَ السِّرِّ وَالْهِمَمِ، یا
الهام بخش عرب و عجم اى برطرف کننده رنج و الم اى داناى راز و قصدهاى نهان اى
رَبَّ الْبَیْتِ وَالْحَرَمِ، یا مَنْ خَلَقَ الْأَشیآءَ مِنَ الْعَدَمِ (۸۱)اَللّهُمَّ اِنّى
پروردگار کعبه و حرم اى که آفریدى موجودات را از نیستى و عدم (۸۱) خدایا از تو
اَسْئَلُکَ بِاسْمِکَ یا فاعِلُ یا جاعِلُ، یا قابِلُ یا کامِلُ، یا فاصِلُ یا
خواهم به حق نامت اى کننده (هر کار) اى مقرر کننده (امور) اى پذیرنده اى کامل اى جدا کننده اى
واصِلُ، یا عادِلُ یا غالِبُ، یا طالِبُ یا واهِبُ (۸۲)یا مَنْ اَنْعَمَ بِطَوْلِهِ،
پیوست دهنده اى دادگر اى چیره اى جوینده اى بخشنده (۸۲) اى که نعمت بخشید به فضل خود
یا مَنْ اَکْرَمَ بِجُودِهِ، یا مَنْ جادَ بِلُطْفِهِ، یا مَنْ تَعَزَّزَ بِقُدْرَتِهِ، یا مَنْ قَدَّرَ
اى که کرم کرد به بخشش خود اى که جود کرد به لطف خود اى که عزیز باشد به نیروى خود اى که اندازه گیرد
بِحِکْمَتِهِ، یا مَنْ حَکَمَ بِتَدْبیرِهِ، یا مَنْ دَبَّرَ بِعِلْمِهِ، یا مَنْ تَجاوَزَ بِحِلْمِهِ،
به حکمت خویش اى که حکم کند به تدبیر خود اى که تدبیر کرد به دانش خود اى که بگذرد به بردبارى خویش
یا مَنْ دَنى فى عُلُّوِهِ، یا مَنْ عَلا فى دُنُوِّهِ(۸۳)یا مَنْ یَخْلُقُ ما یَشآءُ
اى که نزدیک است در عین بلندى و اى که بلند است در عین نزدیکى (۸۳) اى که مى آفریند هر چه را خواهد
یا مَنْ یَفْعَلُ ما یَشآءُ یا مَنْ یَهْدى مَنْ یَشآءُ، یا مَنْ یُضِلُّ مَنْ یَشآءُ،
اى که انجام دهد هر چه خواهد اى که راهنمایى کند هر که را خواهد اى که گمراه کند هر که را خواهد
یا مَنْ یُعَذِّبُ مَنْ یَشآءُ، یا مَنْ یَغْفِرُ لِمَنْ یَشآءُ، یا مَنْ یُعِزُّ مَنْ یَشآءُ،
اى که عذاب کند هر که را خواهد اى که بیامرزد هر که را خواهد اى که عزت بخشد به هر که خواهد
یا مَنْ یُذِلُّ مَنْ یَشآءُ، یا مَنْ یُصَوِّرُ فِى الْأَرْحامِ ما یَشآءُ، یا مَنْ
اى که ذلت دهد به هر که خواهد اى که نقش بندد در میان رحم ها هر طور که خواهد اى که
یَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَنْ یَشآءُ (۸۴)یا مَنْ لَمْ یَتَّخِذْ صاحِبَهً وَلا وَلَداً، یا
مخصوص به رحمت خویش گرداند هر که را خواهد (۸۴) اى که نگرفته است همسر و فرزندى اى
مَنْ جَعَلَ لِکُلِّ شَىْ ءٍ قَدْراً، یا مَنْ لا یُشْرِکُ فى حُکْمِهِ اَحَداً، یا مَنْ
که قرار داد براى هر چیز اندازه اى اى که شریک نکرده در حکم خویش احدى را اى که
جَعَلَ الْمَلائِکَهَ رُسُلاً، یا مَنْ جَعَلَ فِى السَّمآءِ بُرُوجاً، یا مَنْ جَعَلَ
قرار داد فرشتگان را پیام آور اى که در آسمان برجها قرار داد اى که
الْأَرْضَ قَراراً، یا مَنْ خَلَقَ مِنَ الْمآءِ بَشَراً، یا مَنْ جَعَلَ لِکُلِّ شَىْ ءٍ
زمین را قرارگاه کرد اى که آفرید از آب بشر را اى که قرار داد براى هر چیز
اَمَداً، یا مَنْ اَحاطَ بِکُلِّ شَىْ ءٍ عِلْماً، یا مَنْ اَحْصى کُلَّ شَىْ ءٍ عَدَداً
مدت و دورانى اى که دانشش به هر چیز احاطه کرده اى که عدد هر چیز را شماره کرده
(۸۵)اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِاسْمِکَ یا اَوَّلُ یا اخِرُ، یا ظاهِرُ یا باطِنُ، یا
(۸۵) خدایا از تو خواهم به حق نامت اى آغاز اى انجام اى ظاهر اى نهان اى
بَرُّ یا حَقُّ، یا فَرْدُ یا وِتْرُ، یا صَمَدُ یا سَرْمَدُ (۸۶)یا خَیْرَ مَعْرُوفٍ
نیکوکار اى برحق اى یکتا اى بى همتا اى بى نیاز اى ابدى (۸۶) اى بهترین شناخته شده
عُرِفَ، یا اَفْضَلَ مَعْبُودٍ عُبِدَ، یا اَجَلَّ مَشْکُورٍ شُکِرَ، یا اَعَزَّ مَذْکُورٍ ذُکِرَ،
به نیکى اى برترین معبودى که پرستش شده اى بهترین سپاس شدگان اى عزیزترین یادشدگان
یا اَعْلى مَحْمُودٍ حُمِدَ، یا اَقْدَمَ مَوْجُودٍ طُلِبَ، یا اَرْفَعَ مَوْصُوفٍ
اى والاترین ستوده شده اى پیش ترین موجودى که جویایش شده اند اى برترین موجودى که مورد
وُصِفَ، یا اَکْبَرَ مَقْصُودٍ قُصِدَ، یا اَکْرَمَ مَسْئُولٍ سُئِلَ، یا اَشْرَفَ
توصیف واقع شده اى بزرگتر مقصودى که قصد او کرده اند اى بزرگوار کسى که از او درخواست شده اى ارجمندترین
مَحْبُوبٍ عُلِمَ (۸۷)یا حَبیبَ الْباکینَ، یا سَیِّدَ الْمُتَوَکِّلینَ، یا هادِىَ
دوستى که توان یافت (۸۷) اى دوست گریانان اى آقاى توکل کنندگان اى رهنماى
الْمُضِلّینَ، یا وَلِىَّ الْمُؤْمِنینَ، یا اَنیسَ الذَّاکِرینَ، یا مَفْزَعَ الْمَلْهُوفینَ،
گمراهان اى سرور مؤمنان اى همدم یاد کنندگان (او) اى پناه ستمدیدگان
یا مُنْجِىَ الصَّادِقینَ، یا اَقْدَرَ الْقادِرینَ، یا اَعْلَمَ الْعالِمینَ، یا اِلهَ
اى نجات دهنده راستگویان اى مقتدرترین قدرت داران اى داناترین دانایان اى معبود
الْخَلْقِ اَجْمَعینَ (۸۸)یا مَنْ عَلا فَقَهَرَ، یا مَنْ مَلَکَ فَقَدَرَ، یا مَنْ بَطَنَ
تمامى آفریدگان (۸۸) اى که از برترى بر همه قاهر است اى که فرمانروا است و نیرومند اى که در درونى
فَخَبَرَ، یا مَنْ عُبِدَ فَشَکَرَ، یا مَنْ عُصِىَ فَغَفَرَ، یا مَنْ لا تَحْویهِ الْفِکَرُ، یا
و از درون آگاه اى که پرستندش و او بدان پاداش دهد اى که نافرمانیش کنند و بیامرزد اى که در فکرها نگنجد اى
مَنْ لا یُدْرِکُهُ بَصَرٌ، یا مَنْ لا یَخْفى عَلَیْهِ اَثَرٌ، یا رازِقَ الْبَشَرِ یا مُقَدِّرَ
که دیده اى او را درنیابد اى که هیچ کارى بر او پنهان نماند اى روزى ده بشر اى اندازه گیر
کُلِّ قَدَرٍ (۸۹)اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِاسْمِکَ یا حافِظُ یا بارِئُ، یا ذارِئُ
هر اندازه (۸۹) خدایا از تو خواهم به حق نامت اى نگهدار اى پدید آرنده اى آفریننده
یا باذِخُ، یا فارِجُ یا فاتِحُ، یا کاشِفُ یا ضامِنُ، یا امِرُ یا ناهى (۹۰)یا
اى والامقام اى غمزدا اى کارگشا اى برطرف کننده اندوه اى ضامن بندگان اى فرمان ده اى قدغن کن از کارهاى بد (۹۰) اى
مَنْ لا یَعْلَمُ الْغَیْبَ اِلاَّ هُوَ، یا مَنْ لا یَصْرِفُ السُّوءَ اِلاَّ هُوَ، یا مَنْ
که نمى داند غیب را جز او اى که باز نگرداند بدى را جز او اى که
لایَخْلُقُ الْخَلْقَ اِلاَّهُوَ، یامَنْ لایَغْفِرُ الذَّنْبَ اِلاَّ هُوَ، یا مَنْ لا یُتِمُّ النِّعْمَهَ
نیافریند خلق را جز او اى که نیامرزد گناه را جز او اى که به پایان نرساند نعمت و احسان را
اِلاَّ هُوَ، یا مَنْ لا یُقَلِّبُ الْقُلُوبَ اِلاَّ هُوَ، یا مَنْ لا یُدَبِّرُ الْأَمْرَ اِلاَّ هُوَ، یا
جز او اى که دگرگون نکند دلها را جز او اى که تدبیر نکند کارها را جز او اى
مَنْ لا یُنَزِّلُ الْغَیْثَ اِلاَّ هُوَ، یا مَنْ لا یَبْسُطُ الرِّزْقَ اِلاَّ هُوَ، یا مَنْ
که فرو نفرستد باران را جز او اى که نگستراند روزى را جز او اى که
لایُحْیِى الْمَوْتى اِلاَّ هُوَ (۹۱)یا مُعینَ الْضُعَفآءِ، یا صاحِبَ الْغُرَبآءِ، یا
زنده نکند مردگان را جز او (۹۱) اى کمک کار ناتوانان اى رفیق دور از وطنان اى
ناصِرَ الْأَوْلِیآءِ، یا قاهِرَ الْأَعْدآءِ، یا رافِعَ السَّمآءِ، یا اَنیسَ الْأَصْفِیآءِ، یا
یار دوستان اى چیره بر دشمنان اى بالا برنده آسمان اى مونس برگزیدگان اى
حَبیبَ الْأَتْقِیآءِ، یا کَنْزَ الْفُقَرآءِ، یا اِلهَ الْأَغْنِیآءِ، یا اَکْرَمَ الْکُرَمآءِ
دوست پرهیزکاران اى گنجینه بینوایان اى معبود توانگران اى کریمترین کریمان
(۹۲)یا کافِیاً مِنْ کُلِّ شَىْ ءٍ، یا قآئِماً عَلى کُلِّ شَىْ ءٍ، یا مَنْ لا یُشْبِهُهُ
(۹۲) اى کفایت کننده از هر چیز اى نگهبان بر هر چیز اى که چیزى مانندش نیست
شَىْ ءٌ، یا مَنْ لا یَزیدُ فى مُلْکِهِ شَىْ ءٌ، یا مَنْ لا یَخْفى عَلَیْهِ شَىْ ءٌ، یا
اى که چیزى به فرمانروائیش نیفزاید اى که چیزى بر او پوشیده نیست اى
مَنْ لا یَنْقُصُ مِنْ خَزآئِنِهِ شَىْ ءٌ، یا مَنْ لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَىْ ءٌ، یا مَنْ لا
که کم نشود از گنجینه هایش چیزى اى که نیست همانندش چیزى اى که
یَعْزُبُ عَنْ عِلْمِهِ شَىْ ءٌ، یا مَنْ هُوَ خَبیرٌ بِکُلِّ شَىْ ءٍ، یا مَنْ وَسِعَتْ
پنهان نماند از دانش او چیزى اى که او خبیر و آگاه است به هر چیز اى که رحمتش
رَحْمَتُهُ کُلَّ شَىْ ءٍ (۹۳)اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِاسْمِکَ یا مُکْرِمُ یا مُطْعِمُ،
فراگیرد هر چیز را (۹۳) خدایا از تو مى خواهم به حق نامت اى اکرام کننده اى طعام دهنده
یا مُنْعِمُ یا مُعْطى ، یا مُغْنى یا مُقْنى ، یا مُفْنى یا مُحْیى ، یا مُرْضى یا
اى نعمت بخشنده اى عطا ده اى ثروت ده اى سرمایه ده اى فانى کننده اى زنده کننده اى خشنود سازنده اى
مُنْجى (۹۴)یا اَوَّلَ کُلِّشَىْ ءٍ وَآخِرَهُ، یا اِلهَ کُلِّ شَىْ ءٍ وَمَلیکَهُ، یا رَبَ
نجات بخش (۹۴) اى آغاز و انجام هر چیز اى معبود و مالک هر چیز اى پروردگار
کُلِّ شَىْ ءٍ وَصانِعَهُ، یا بارِئَ کُلِّشَىْ ءٍ وَخالِقَهُ، یا قابِضَ کُلِّ شَىْ ءٍ
و سازنده هر چیز اى پدید آرنده و آفریننده هر چیز اى بست و باز کننده هر چیز
وَباسِطَهُ، یا مُبْدِئَ کُلِّ شَىْ ءٍ وَمُعیدَهُ، یا مُنْشِئَ کُلِّشَىْ ءٍ وَمُقَدِّرَهُ، یا
اى پدید آرنده و بازگرداننده هر چیز اى بوجود آورنده و اندازه گیر هر چیز اى
مُکَوِّنَ کُلِّ شَىْ ءٍ، وَمُحَوِّلَهُ یا مُحْیِىَ کُلِّ شَىْ ءٍ، وَمُمیتَهُ یا خالِقَ
بود کننده و تبدیل کننده هر چیز اى زنده کننده و میراننده هر چیز اى آفریننده
کُلِّشَىْ ءٍ وَوارِثَهُ (۹۵)یا خَیْرَ ذاکِرٍ وَمَذْکُورٍ، یا خَیْرَ شاکِرٍ وَمَشْکُورٍ،
و وارث هر چیز (۹۵) اى بهترین یادآور و یاد شده اى بهترین سپاسگزار و سپاس شده
یا خَیْرَ حامِدٍ وَمَحْمُودٍ، یا خَیْرَ شاهِدٍ وَمَشْهُودٍ، یا خَیْرَ داعٍ وَمَدْعُوٍّ،
اى بهترین ستاینده و ستوده شده اى بهترین گواه و گواهى شده اى بهترین خواننده و خوانده شده
یا خَیْرَ مُجیبٍ وَمُجابٍ، یا خَیْرَ مُونِسٍ وَاَنیسٍ، یا خَیْرَ صاحِبٍ
اى بهترین اجابت کن و اجابت کرده شده اى بهترین انیس و مونس اى بهترین رفیق
وَجَلیسٍ، یا خَیْرَ مَقْصُودٍ وَمَطْلُوبٍ، یا خَیْرَ حَبیبٍ وَمَحْبُوبٍ (۹۶)یا
و هم نشین اى بهترین مقصود و مطلوب اى بهترین دوست و محبوب (۹۶) اى
مَنْ هُوَ لِمَنْ دَعاهُ مُجیبٌ، یا مَنْ هُوَ لِمَنْ اَطاعَهُ حَبیبٌ، یا مَنْ هُوَ اِلى
که براى خواننده اش اجابت کند اى که به مطیع و فرمانبردارش دوست است اى که به هر که
مَنْ اَحَبَّهُ قَریبٌ، یا مَنْ هُوَ بِمَنِ اسْتَحْفَظَهُ رَقیبٌ، یا مَنْ هُوَ بِمَنْ رَجاهُ
دوستش دارد نزدیک است اى که براى هرکس که از او نگهبانى خواهد نگهبانست اى که نسبت به هر کس به او امید
کَریمٌ، یا مَنْ هُوَ بِمَنْ عَصاهُ حَلیمٌ، یا مَنْ هُوَ فى عَظَمَتِهِ رَحیمٌ، یا مَنْ
داشته باشد کریم است اى که نسبت به نافرمانش بردبار است اى که در عین عظمت و بزرگیش مهربان است اى که
هُوَ فى حِکْمَتِهِ عَظیمٌ، یا مَنْ هُوَ فى اِحْسانِهِ قَدیمٌ، یا مَنْ هُوَ بِمَنْ
در حکمت خود عظیم است اى که در احسان و عطابخشى دیرین است اى که به هر کس که او را
اَرادَهُ عَلیمٌ (۹۷)اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِاسْمِکَ یا مُسَبِّبُ یا مُرَغِّبُ، یا
بطلبد دانا است (۹۷) خدایا از تو مى خواهم به حق نامت اى سبب ساز اى رغبت ده اى
مُقَلِّبُ یا مُعَقِّبُ، یا مُرَتِّبُ یا مُخَوِّفُ، یا مُحَذِّرُ یا مُذَکِّرُ، یا مُسَخِّرُ یا
زیر و رو کن اى پى جو اى ترتیب ده اى بیم ده اى ترساننده اى یادانداز اى مسخر کننده اى
مُغَیِّرُ (۹۸)یا مَنْ عِلْمُهُ سابِقٌ، یا مَنْ وَعْدُهُ صادِقٌ، یا مَنْ لُطْفُهُ ظاهِرٌ،
تغییر دهنده (۹۸) اى که دانشش پیش است اى که وعده اش راست است اى که لطفش آشکار است
یا مَنْ اَمْرُهُ غالِبٌ، یا مَنْ کِتابُهُ مُحْکَمٌ، یا مَنْ قَضآئُهُ کائِنٌ، یا مَنْ
اى که فرمانش بر همه غالب است اى که کتابش محکم است اى که حکم و قضایش حتمى است اى که
قُرْآنُهُ مَجیدٌ، یا مَنْ مُلْکُهُ قَدیمٌ، یا مَنْ فَضْلُهُ عَمیمٌ، یا مَنْ عَرْشُهُ
قرآنش مجید و گرامى است اى که فرمانروائیش قدیم است اى که فضل و بخشش همگانى است اى که عرش
عَظیمٌ (۹۹)یا مَنْ لا یَشْغَلُهُ سَمْعٌ عَنْ سَمْعٍ، یا مَنْ لا یَمْنَعُهُ فِعْلٌ عَنْ
او عظیم است (۹۹) اى که سرگرم نکند او را شنیدنى از شنیدنى دیگر اى که بازش ندارد کارى از
فِعْلٍ، یا مَنْ لا یُلْهیهِ قَوْلٌ عَنْ قَوْلٍ، یا مَنْ لا یُغَلِّطُهُ سُؤالٌ عَنْ سُؤالٍ،
کارى اى که مشغولش نکند گفتارى از گفتارى دگر اى که به اشتباهش نیندازد پرسشى از پرسشى
یا مَنْ لا یَحْجُبُهُ شَىْ ءٌ عَنْ شَىْ ءٍ، یا مَنْ لا یُبْرِمُهُ اِلْحاحُ الْمُلِحّینَ، یا
اى که حجاب نشود او را چیزى از چیزى اى که به ستوهش نیاورد پافشارى اصرار ورزان اى
مَنْ هُوَ غایَهُ مُرادِ الْمُریدینَ، یا مَنْ هُوَ مُنْتَهى هِمَمِ الْعارِفینَ، یا مَنْ
که او منتهاى مقصود جویندگان است اى که او سرحد نهایى وجهه همت عارفان است اى که
هُوَ مُنْتَهى طَلَبِ الطَّالِبینَ، یا مَنْ لا یَخْفى عَلَیْهِ ذَرَّهٌ فِى الْعالَمینَ،
او آخرین مرحله خواسته خواستاران است اى که بر او ذره اى در تمام جهانیان پنهان نیست
(۱۰۰)یا حَلیماً لا یَعْجَلُ، یا جَواداً لا یَبْخَلُ، یا صادِقاً لا یُخْلِفُ، یا
(۱۰۰) اى بردبارى که شتاب نکند اى بخشنده اى که بخل ندارد اى راست وعده اى که خلاف وعده نمى کند اى
وَهَّاباً لا یَمَلُّ، یا قاهِراً لا یُغْلَبُ، یا عَظیماً لا یُوصَفُ، یا عَدْلاً لا
بخشنده اى که خسته نمى شود اى چیره اى که شکست نپذیرد اى بزرگى که در وصف نگنجد اى دادگرى که
یَحیفُ، یا غَنِیّاً لا یَفْتَقِرُ، یا کَبیراً لا یَصْغُرُ، یا حافِظاً لا یَغْفُلُ، سُبْحانَکَ
در حکمش ستم نکند اى توانگرى که درویش نشود اى بزرگى که کوچک نشود اى نگهبانى که غفلت نکند منزهى
یا لا اِلهَ اِلاَّ اَنْتَ، الْغَوْثَ الْغَوْثَ، خَلِّصْنا مِنَ النَّارِ یا رَبِ .
تو اى خدایى که نیست معبودى جز تو فریاد فریاد نجات ده ما را از آتش دوزخ اى پروردگار
منبع:شیخ عباس قمی- مفاتیح الجنان