- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 5 دقیقه
- توسط : رحمت الله ضیایی
- 0 نظر
و در آن چند مطلب است
مطلب اول در فضیلت زیارت آن حضرت است
(شیخ طوسى به سند صحیح از محمد بن مسلم از حضرت صادق علیه السلام روایت کرده که فرمود: خداوند خلق نفرموده مخلوقى بیشتر از ملائکه و بدرستى که هر روزى نازل مىشوند هفتاد هزار ملک و بیایند به بیت المعمور و طواف مىکنند به دور آن و چون از طواف آنجا فارغ شدند به طواف کعبه مىروند و چون از طواف کعبه فارغ شدند بسوى قبر پیغمبر صلى الله علیه و آله مىآیند و سلام مىکنند بر آن حضرت پس از آن مىآیند بسوى قبر أمیر المؤمنین علیه السلام
و سلام مىکنند بر آن حضرت بعد از آن مىآیند نزد قبر حسین علیه السلام و سلام مىکنند بر آن جناب پس از آن به آسمان بالا مىروند و مثل ایشان هر روز نازل مىشود تا روز قیامت پس فرمود آن حضرت که هر که زیارت کند أمیر المؤمنین علیه السلام را و عارف به حق آن حضرت باشد یعنى آن جناب را امام واجب الإطاعه و خلیفه بلا فصل داند و از روى تجبر و تکبر به زیارت نیامده باشد حق تعالى بنویسد از براى او اجر صد هزار شهید و گناهان گذشته و آینده او را بیامرزد و مبعوث گردد در روز قیامت از جمله ایمنان از اهوال آن روز و آسان گرداند بر او حساب را و استقبال نمایند او را ملائکه و چون برگردد از زیارت او را مشایعت نمایند تا به خانه خود بر گردد و اگر بیمار شود به عیادت او بیایند و اگر بمیرد متابعت جنازه او بکنند و از براى او طلب آمرزش نمایند تا قبرش) (و سید عبد الکریم بن طاوس در فرحه الغری از آن حضرت روایت کرده که فرمود: هر که پیاده به زیارت أمیر المؤمنین علیه السلام برود حق تعالى به هر گامى ثواب یک حج و یک عمره براى او بنویسد و اگر پیاده برگردد به هر گامى ثواب دو حج و دو عمره از براى او بنویسد) (و نیز از آن حضرت روایت کرده که: به ابن مارد فرمود اى پسر مارد هر که زیارت کند جدم أمیر المؤمنین علیه السلام را عارفا بحقه بنویسد حق تعالى از براى او به عدد هر گامى حج مقبول و عمره پسندیده اى پسر مارد و الله نمىخورد آتش جهنم قدمى را که غبار آلوده شود در زیارت حضرت أمیر المؤمنین علیه السلام خواه پیاده رود خواه سواره اى پسر مارد بنویس این حدیث را به آب طلا) (و نیز از حضرت صادق علیه السلام روایت کرده که فرمود: ما مىگوئیم که در پشت کوفه قبرى هست که پناه نمىبرد به آن قبر دردناکى مگر آنکه حق تعالى او را شفا کرامت مىفرماید) مؤلف گوید که از اخبار معتبره ظاهر مىشود که حق تعالى قبر أمیر المؤمنین علیه السلام و اولاد طاهرینش را معقل خائفین و ملجأ مضطرین و امان اهل زمین قرار داده هر غمناکى که نزد او برود غمش زایل گردد و هر دردناکى که خود را به او بمالد شفا گیرد و هر که به آن پناه برد در امان باشد سید عبد الکریم بن طاوس روایت کرده از محمد بن على شیبانى که گفت من و پدرم و عمم حسین به نحو پنهانى در شب رفتیم به زیارت قبر أمیر المؤمنین علیه السلام و این در سال دویست و شصت و چیزى بود و من کودکى صغیر بودم چون رسیدیم به نزد قبر آن حضرت دیدیم که آن قبر مطهر دورش سنگهاى سیاه گذاشته شده و بنایى ندارد پس ما نزدیک آن رفتیم بعضى از ما شروع کرد به خواندن قرآن و بعضى دیگر مشغول به نماز شد و بعضى مشغول به زیارت و در این حال بودیم که ناگاه دیدیم شیرى به جانب ما مىآید چون نزدیک ما آمد به فاصله یک نیزه ما از آن محل شریف دور شدیم آن حیوان به نزدیک قبر رفت و شروع کرد به مالیدن ذراع خود بر قبر یکى از ما نزدیک او رفت و مشاهده کرد او را شیر متعرض او نشد او برگشت و ما را به حال شیر خبر داد پس ترس از ما برطرف شد و همگى نزدیک او رفتیم و او را مشاهده کردیم دیدیم که در ذراع او جراحتى است و آن دست مجروح را به قبر آن حضرت مىمالید پس یک ساعت با این حال بود آنگاه برفت و ما دیگرباره به حال اول خود به نماز و زیارت و قرائت قرآن برگشتیم و شیخ مفید نقل کرده که روزى هارون الرشید به آهنک شکار از کوفه بیرون رفت و به جانب غریین و ثویه توجه نمود و در آنجا آهوانى دید فرمان داد تا بازهاى شکارى و کلاب معلم را براى شکار آهوان رها کردند و بر آنها بتاختند آهوان که چنین دیدند فرار کرده به پشتهاى پناه بردند و در آنجا بیارامیدند بازها در ناحیه بیافتادند [بیفتادند] و تازیها باز شدند و رشید از این مطلب در عجب شد دیگرباره آهوان از فراز پشته به نشیب آمدند بازها و تازیها آهنک ایشان نمودند دیگرباره آهوان به آن پشته پناه بردند و جانوران شکارى از قصد ایشان برگشتند تا سه مرتبه کار بدین گونه رفت هارون سخت در عجب شد غلامان خود را امر کرد که تعجیل کنید و مردى را که از حال این مکان با خبر باشد بیاورید غلامان رفتند و از قبیله بنی أسد پیر مردى را حاضر کردند هارون از وى پرسید که حال این پشته چیست و در این مکان چه کیفیتى است گفت اگر مرا امان مىدهى قصه آن را به عرض مىرسانم گفت با خدا عهد کردم که ترا اذیت نکنم و در امان باشى الحال آنچه دانى بگو گفت خبر داد مرا پدرم از پدران خود که مىگفتند قبر مطهر أمیر المؤمنین علیه السلام در این پشته واقع است و حق تعالى آن را حرم امن و امان خود قرار داده که هر چه به آن پناه ببرد در امان باشد فقیر گوید در امثال عرب است که مىگویند أَحْمَى مِنْ مُجِیرِ الْجَرَادِ یعنى فلانى حمایت کردنش از کسى که در پناه او است بیشتر است از پناه دهنده ملخها و قصه آن چنان است که مردى بادیهنشین از قبیله طی که نامش مُدْلِج بْنِ سُوَیْد بود روزى در خیمه خود نشسته بود دید جماعتى از طایفه طی آمدند و جوال و ظرفهایى با خود دارند پرسید چه خبر است گفتند ملخهاى بسیار در اطراف خیمه شما فرود آمدهاند آمدیم آنها را بگیریم مُدْلِج که این را شنید برخاست سوار اسب خود شد و نیزه خود را بر دست گرفت و گفت به خدا سوگند هر کس متعرض این ملخها شود من او را خواهم کشت أَ یَکُونُ الْجَرَادُ فِی جِوَارِی ثُمَّ تُرِیدُونَ أَخْذَهُ آیا این ملخها در جوار و پناه من باشند و شما آنها را بگیرید چنین چیزى نخواهد شد پیوسته از آنها حمایت کرد تا آفتاب گرم شد ملخها پریدند و رفتند آن وقت گفت این ملخها از جوار من منتقل شدند دیگر خود دانید با آنها و صاحب قاموس گفته ذو الاعواد لقب شخصى خیلى عزیز بوده که بعضى گفتهاند جد أکثم بن صیفی بوده طایفه مضر هر سال
خراجى به او مىدادند و چون پیر شد او را بالاى سریرى مىنشانیدند و در میان قبایل و میاه عرب براى جبایت خراج او را طواف مىدادند و به حدى عزیز و محترم بود که هر ترسانى خود را به سریر او مىرسانید ایمن مىگشت و هر ذلیل و خوارى که به نزد سریر او مىآمد عزیز و ارجمند مىگردید و هر گرسنهاى که به نزد او مىرسید از گرسنگى مىرهید انتهى پس هر گاه سریر یک مرد عربى به این مرتبه از عزت و رفعت رسد چه عجب دارد که حق تعالى قبر ولى خود را که حامل سریرش جبرئیل و میکائیل و امام حسن و امام حسین علیهم السلام بودهاند معقل خائفین و ملجأ هاربین و فریادرس بیچارگان و شفاء دردمندان قرار داده باشد پس در هر کجا باشى خود را به او برسان و تا ممکن شود خود را به او بچسبان و الحاح کن تا به فریاد تو برسد و ترا از هلاکت دنیا و آخرت نجات دهد
لُذْ إِلَى جُودِهِ تَجِدْهُ زَعِیماً بِنَجَاهِ الْعُصَاهِ یَوْمَ لِقَاهَا
عَائِدٌ لِلْمُؤَمِّلِینَ مُجِیبٌ سَامِعٌ مَا تُسِرُّ مِنْ نَجْوَاهَا
در دار السلام از شیخ دیلمى نقل شده که روایت کردهاند جماعتى از صلحاء نجف اشرف که کسى در خواب دید که از هر قبرى که در آن مشهد شریف و بیرون آن است ریسمانى کشیده شده متصل به قبه شریفه حضرت حبل الله المتین أمیر المؤمنین صلوات الله علیه پس آن شخص انشاد کرد
إِذَا مُتُّ فَادْفِنِّی إِلَى جَنْبِ حَیْدَرٍ أَبِی شَبَّرَ أَکْرِمْ بِهِ وَ شُبَیْرٍ
فَلَسْتُ أَخَافُ النَّارَ عِنْدَ جِوَارِهِ وَ لَا أَتَّقِی مِنْ مُنْکَرٍ وَ نَکِیرٍ
فَعَارٌ عَلَى حَامِی الْحِمَى وَ هُوَ فِی الْحِمَى إِذَا ضَلَّ فِی الْبَیْدَاءِ عِقَالُ بَعِیر
منبع: مفاتیح الجنان، ص: ۳۳۶