- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 6 دقیقه
- توسط : ناظر محتوایی شماره یک
- 0 نظر
ضرورت تربیت دینی کودک در اسلام
درک کودکان از مفاهیم دینی
در این بخش، به طور خاص به برداشت های کودکان از برخی مفاهیم دینی می پردازیم؛ زیرا اگر بخواهیم تعلیم و تربیت دینی مناسبی را برنامه ریزی کنیم، ناچاریم در دنیای کودکانه دانش آموز گام نهاده و از دید او، به دین و معارف آن بنگریم.
تصورات کودک از مفاهیم دینی، چنان خام و محدود است که معلم بدون شناخت آنها، نه تنها در تعلیم و تربیت خود موفق نخواهد بود، بلکه به جای تعدیل تدریجی آنها، به این خامی ها دامن خواهد زد. این مباحث بر پایه تحقیقات انجام شده در خارج از ایران و داخل ایران که نتایج مشابهی دربرداشت، ارائه می گردد.
در این بخش، به طور دقیق تر خواهیم دید که دوره دبستان، دوره برداشت های خام و عینی از مفاهیم دینی است و سنین دوازده یا سیزده سالگی، محدوده زمانی تعیین کننده ای در پیشرفت درک مفاهیم دینی به شمار می آید و سن سیزده سالگی، همان سن تقریبی است که تفکر دینی کاملاً به صورت انتزاعی انجام می شود.
۱.مفهوم معاد
الف) مرگ
درک مفهوم مرگ در بزرگسالان، همراه با سه ویژگی اساسی است: ۱. فنا: هر موجود زندهای یک بار می میرد؛ ۲. عمومیت: تمام موجودات زنده قطعاً می میرند؛ ۳. فقدان اعمال حیاتی: همه موجودات زنده در هنگام مرگ، اعمال و کارکردهای حیاتی مانند تفکر، حرکت و… را از دست می دهند.
پژوهش ها نشان داده است که تحول مفهوم مرگ در کودکان، از سه مرحله می گذرد:
۱. کودکان ۴ تا ۷ سال (خردسالان پیش دبستانی)
مرگ در نظر خردسالان، واقعهای ناپایدار و برگشتپذیر است. آنها در این مرحله، مرگ را به منزله رویدادی درک می کنند که موقت و ناپایدار است و مردن را مانند غیبت موقت فرد میدانند که دیر یا زود باز می گردد.
تصور کودک در برابر خودش این است که همواره زنده خواهد بود و این فکر که روزی او هم می میرد، برایش دشوار است. عقاید و افکار کودک درباره مرگ، بسیار محدود است و به زحمت می تواند از شنیدن خبر مرگ کسی بفهمد که بر سر او چه آمده است؛ مگر آن که خود، صحنه مرگ و دفن او را ببیند.
۲.کودکان ۷ تا ۱۱ سال
در این مرحله، درک کودک از مفهوم مرگ دچار تحول اساسی می شود؛ هر چند هنوز با درک واقعی از مرگ فاصله بسیار دارد. در این دوره تفکر، فقدان اعمال حیاتی به بعضی جنبه های دیگر مانند: نفس کشیدن، ضربان قلب و… که درونیتر است، تسری پیدا می کند و هنوز معنای واقعی مرگ حاصل نشده است.
او در این سن، مرگ را به صورت فقدان حیات برای کسانی میداند که دور از او هستند و یا رابطه عاطفی نزدیکی با او ندارند. از این روی، درک او از مرگ دوستان و نزدیکان خود دیرتر از مرگ غیر آنان اتفاق میافتد. او می پندارد که بعضی افراد نمی میرند؛ به ویژه کسانی که با او مناسبات عاطفی نزدیک و او را دوست دارند.
در مرحله بعد نیز مرگ خود را دیرتر از مرگ دیگران درک می کند. از این پس، برای بسیاری از کودکان، مرگ غیرقابل برگشت تصور می گردد و در نتیجه از نظر عاطفی نیز مفهومی نوین می یابد و با مشاهده مرگ یکی از نزدیکان، ترس از مرگ ظاهر می شود.
بنابراین باید توجه داشت که در طرح معارف دینی مربوط به مرگ، از تأکید زیاد بر آن پرهیز و به هنگام بیان این مفهوم، آن را یک پدیده معمولی در این دنیا توصیف کرد. همچنین بیشتر بر جلوههای مطلوب و خوشایند پس از آن در جهان آخرت تکیه داشت.
در مجموع، می توان دریافت که اگرچه رشد نسبی در برداشت از مرگ حاصل شده است، هنوز سه ویژگی مرگ، به طور موفق درک نمی شود.
۳.کودکان ۱۱ تا ۱۶ سال
در حدود ۱۱سالگی، عامل عمومیت حاصل می گردد و کودک مرگ را برای همه چیز و همه کس تلقی می کند و ویژگی عدم اعمال حیاتی در مرگ نیز تمامی جنبه های حیات را فرا میگیرد؛ حتی آنهایی که از میدان حس و دیدش خارج است. بدین ترتیب، در این سنین مرگ به همراه سه ویژگی آن درک می گردد.
ب) بهشت و دوزخ
کودک از چگونگی و چیستی بهشت و دوزخ آگاهی ندارد و صرفاً بر اساس شنیده ها این تصور در او پدید آمده است که مثلاً بهشت، باغ زیبایی است و در آن، انواع خوردنی ها و اسباب بازی ها یافت می شود. در آنجا می توان دوچرخه سواری کرد، تاب بازی کرد و حیاط آن برای هر نوع بازی وسیع است. تصورش از جهنم، مقداری آتش بر روی هم انباشته است.
او هرگز گمان ندارد که ممکن است او هم روزی در این آتش جای داشته باشد، بلکه می تواند در هر صورت، خود را از آن خلاصی دهد. او معتقد است می توان سوزش آتش دوزخ را تحمل کرد.
با این حال، شوق دیدار بهشت و زندگی در آن، و گریز از آتش، گاهی او را به خود مشغول میسازد. برای رفتن به بهشت حاضر است فرمانهای پدر و مادر را گوش کند و اگر بداند که نافرمانی آنان سبب ورود به آتش جهنم می شود، از آن میگریزد. اگر دریابد که عملش خطا و گناه بوده است و عقوبت آتش در پی دارد، برای آن نگران می شود و گاه اشک میریزد.
ترس از جهنم او را وا می دارد که جداً راستگو باشد و نافرمانی نکند و طمع بهشت هم سبب می گردد که به جد دنبال اطاعت فرمانهای خداوند و سخنان والدین و معلم خود باشد.
آنچه بیان شد، مجوز این نیست که تبشیر و انذار به صورت یکسان در تعلیم و تربیت کودکان به کار گرفته شوند، بلکه باید تأکید بر بهشت و نعمتهای زیبای آن داشت و بهتر است خطاب به طور مستقیم متوجه خود کودکان باشد؛ حال آن که در بیان رنج و عذاب دوزخ، باید خطا را متوجه بدکاران، و نه کودکان کرد.
همچنین نباید کودکان را از بهشت خیالی و نعمتهایی که دوست دارند در بهشت وجود داشته باشد، خارج سازیم تا این که به تدریج در مراحل بالاتر، تصوراتشان تصحیح گردد.
۲. مفهوم عدل الهی
یکی از پرسشهای معلمان دینی همواره این بوده است که آیا بحث از عدل الهی را می توان در دوره دبستان مطرح کرد یا خیر؟ اگر پاسخ مثبت است، طرح مفاهیم پیچیده آن چه صورتی خواهد داشت؟
پاسخ سؤال، در گرو چگونگی برداشت کودکان از مفهوم عدل الهی است و این که تا چه میزان قابلیت درک مباحث مربوط به آن را دارند. نتایج پژوهش های انجام شده درباره نگرش کودکان به نحوه برخورد خداوند با انسان و اعمال او، نشان می دهد که کودکان تا حدود ده سالگی معتقدند که خداوند می تواند نسبت به بندگان خود عدالت را اجرا نکند؛ زیرا او هر چیزی را که بخواهد انجام می دهد.
از این روی، وقتی داستان های پیامبران گذشته و عذاب های الهی نقل می شود، آنچه برای آنان به ظاهر بی عدالتی به نظر می رسد، تعجب آور و دور از انتظار نیست؛ به ویژه آن که این موارد به بدکاران مربوط می شود. در نظر آنان، رفتار خداوند غیرقابل پیش بینی و مجازاتش هم، به دلخواه خود اوست.
از ده سالگی به بعد نیز کودکان این احتمال بی عدالتی را برای خداوند جایز میدانند. به این معنا که خداوند در پی بیعدالتی نیست، اما بدکاری خود انسانهاست که چنین برخورد ناعادلانهای را اقتضا می کند.
مانند این بیان کودک که: «اگر فردی واقعاً بدکار باشد و به دستورات خداوند هم توجه نکند، خداوند می تواند به او بی عدالتی کند و حتی به علت آن، او کشته شود». این توجیهات نشان می دهد که کودکان دبستانی، از معنای عدالت و مصادیق آن برداشت صحیحی ندارند.
از حدود سیزده سالگی به بعد، این معنا برای نوجوانان روشن می شود و درمی یابند که خداوند نباید برای عدهای خاص، تبعیض قایل شود و اگر هم مجازاتی لازم باشد، باید مطابق با درجه گناه تعیین گردد. بنابراین آنها عذاب های الهی را مداخله الهی محسوب نمی کنند، بلکه آن را نتیجه مستقیم اعمال خود انسانها میدانند.
در نظر آنان، خداوند همواره عادل است؛ زیرا خصوصیات و تعالی وجودی او، این گونه اقتضا می کند. اما در برخی موارد که به ظاهر قضاوت او عادلانه به نظر نمی رسد، به این سبب است که ما قادر نیستیم هدف های خداوند را از چنین برخوردهایی دریابیم.
با توجه به این یافته ها، می توان دریافت که کودکان دبستانی، از درک مفهوم عدالت و ملاک های برخورد خداوند با انسان ناتوان هستند و این ناتوانی به محدودیت های تفکر و همچنین خامی اجتماعی و عاطفی آنها مربوط می شود.
بنابراین تا زمانی که زمینه های ذهنی لازم برای آنان پدید نیامده است، ورود به مباحث بحث برانگیز و مشکل عدل، ضرورتی ندارد و تنها می توان به بیان سادهای از آن اکتفا کرد که در بحث تعلیم و تربیت عدل خواهد بود.
منابع
قرآن کریم، ترجمه ناصر مکارم شیرازی، قم، مدرسه امام علی بن ابی طالب (علیه السلام)، چ ۱، ۱۳۷۸.
نهج البلاغه، ترجمه فیض الاسلام.
احمدی، سیداحمد، اصول و روشهای تربیت در اسلام، اصفهان، دانشگاه اصفهان، چ ۳، ۱۳۸۴.
امینی، ابراهیم، تربیت، قم، بوستان کتاب، چ ۲، ۱۳۸۵.
انصاریان، حسین، دیار عاشقان، تفسیر صحیفه سجادیه حضرت زین العابدین (علیه السلام)، تهران، پیام آزادی، ج۵، چ۱،۱۳۷۲.
همو، نظام خانواده در اسلام، تهران، ام ابیها، چ۱، ۱۳۷۵.
ایمانی، محسن، کلاس اولی ها، تهران، انجمن اولیا و مربیان، چ ۵، ۱۳۸۶.
باهنر، ناصر، آموزش مفاهیم دینی همگام با روانشناسی رشد، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی، چ ۹،
خوانساری، محمد، شرح غررالحکم و دررالکلم آمدی، ج۶، ص۳۵۳،.
خوانساری، محمد، شرح غررالحکم و دررالکلم آمدی، ج۶، ص۳۵۳،.
خوانساری، محمد، شرح غررالحکم و دررالکلم آمدی، ج۶، ص۳۵۳،.
نهج البلاغه، قصارالحکم، شماره۳۵۴ و عبدالمجید معادیخواه، فرهنگ آفتاب، ج۷،ص۳۹۰۲.
نهج البلاغه، نامه۳۱، با استفاده از ترجمه نهج البلاغه اثر دکتر سید جعفر شهیدی، ص۲۹۷.
مجلسی،محمد باقر، بحارالانوار، ج۱۰۴، ص۹۸.
رسولی محلاتی، هاشم، وصایاء الرسول و الائمه (علیهم السلام) با ترحمه فارسی، ص۱۸۴.
محمدی ری شهری، میزان الحکمه، ج۱،ص۷۵ به نقل از تنبیه الخواطر و نزهه الناظر، ص۳۹۰.
مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۹۱، ص۳۸۴ و مستدرک الوسائل، ج۲، ص۲۳۲
منبع: سایت سازمان تبلیغات اسلامی