- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 8 دقیقه
- توسط : ناظر محتوایی شماره یک
- 0 نظر
وسوسه شیطان، مهمترین چالش پیش روی انسان در مسیر هدایت و رستگاری است و از عوامل مهم انحراف و گمراهی او به شمار می رود. طبق آموزه های قرآن و روایات، وسوسه شیطان در واقع تقویت و تضعیف کارهایی است که ما انجام می دهیم.
اساسا ابلیس، موجودی خناس و پنهان کار است و به هنگام وسوسه شیطان، انسان متوجه نمی شود که کسی دارد او را وسوسه می کند بلکه خیال می کند فکری طبیعی است که به ذهنش خطور کرده است.
اما همان طور که برای هر دردی، پیشگیری و درمانی است، برای وسوسه شیطان نیز پیشگیری و درمان وجود دارد که از مهمترین آن ها می توان به ایمان و تقوا، توکل و اعتماد بر خدا، ذکر و استعاذه و دعا به درگاه خدا اشاره کرد.
در ادامه به چند داستان آموزنده پیرامون وسوسه شیطان در انسان اشاره می کنیم:
وسوسه شیطان در ممانعت از صدقه دادن
در یکی از سال ها که قحطی شده بود، واعظی در مسجد بر بالای منبر گفت: کسی که بخواهد صدقه بدهد، هفتاد شیطان، به دستش می چسبند و نمی گذارند که صدقه بدهد. مومنی این سخن را شنید و با تعجب به دوستانش گفت: صدقه دادن که این حرف ها را ندارد! من اکنون مقداری گندم در خانه دارم، می روم آن را به مسجد آورده و بین فقراء تقسیم می کنم.
او با این نیت از جا حرکت کرد و به منزل خود رفت. وقتی همسرش از قصد او آگاه شد، اسیر وسوسه شیطان شد و شروع کرد به سرزنش او که در این سال قحطی، رعایت حال زن و بچه خود را نمی کنی؟! شاید قحطی طولانی شد، آن وقت ما از گرسنگی بمیریم و …
خلاصه به قدری او را ملامت و وسوسه کرد تا سرانجام مرد مومن از تصمیم خود منصرف شد و دست خالی به مسجد برگشت. وقتی وی را با دستانی خالی دیدند، با طعنه از او پرسیدند: چه شد که دست خالی آمدی؟!
دیدی دچار وسوسه شیطان شدی و هفتاد شیطان به دستت چسبیدند و نگذاشتند تا صدقه بدهی؟! مرد مومن گفت: من شیطان ها را ندیدم ولی مادرشان را دیدم که نگذاشت این عمل خیر را انجام بدهم![۱]
در روایتی، پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) پیرامون لزوم هوشیاری در برابر وسوسه شیطان، به حضرت علی (علیه السلام) چنین سفارش فرموده است:
ای علی! آیا می دانی که صدقه از میان دست های مومن خارج نمی شود مگر این که هفتاد شیطان به طریق مختلف او را وسوسه می کنند تا صدقه ندهد؟! و صدقه قبل از آن که به دست فقیر برسد، به دست خدا می رسد.[۲]
وسوسه شیطان در به تاخیر انداختن توبه
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: هنگامی که مومن تصمیم می گیرد عمل نیکی انجام دهد، اگر آن را انجام ندهد، خداوند او را به خاطر این تصمیم و نیت خیری که داشت یک حسنه می دهد.
اگر انجام دهد، ده برابر در نامه عمل او نوشته می شود. اگر تصمیم به انجام گناهی بگیرد، چنانچه آن عمل از او سر نزند، به خاطر تصمیم و نیت گناه، چیزی علیه او ثبت نمی شود اما اگر وسوسه شیطان در او کارگر شود و نیت گناه را به مرحله عمل برساند و مرتکب معصیت شود، باز هفت ساعت او را مهلت می دهند.
فرشته طرف راست او که مسئول ثبت کارهای نیک است، به فرشته طرف چپ که مامور ثبت گناه و معصیت است می گوید: این گناه او را ثبت نکن، شاید کار نیکی انجام دهد که این عمل زشت را برطرف نماید؛ زیرا خداوند می فرماید: «إِنَّ الْحَسَنَاتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئَاتِ»[۳] (کارهای نیک گناهان را می زداید) یا ممکن است استغفار کند.
اگر در این هفت ساعت بگوید: «أستغفرُ اللهَ الذى لا اله الا هو عالم الغیب و الشهاده العزیز الحکیم الغفور الرحیم ذا الجلال و الاکرام» در نامه عملش گناهی ثبت نمی شود.
هر گاه هفت ساعت گذشت و نه کار نیکی انجام داد و نه استغفاری کرد، فرشته دست راست به فرشته سمت چپ می گوید: این گناه را در نامه عمل این بنده گناهکار بنویس.[۴]
آژیر خطر ابلیس!
امام صادق (علیه السلام) در روایتی پیرامون عمق تاثیرگذاری وسوسه شیطان در انسان فرموده است: هنگامی که آیه «وَ الَّذینَ إِذَا فَعَلُوا فَاحِشَهً أَوْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ ذکَرُوا اللَّهَ فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ وَ مَنْ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلَّا اللهُ وَ لَمْ یُصِرُّوا عَلَى مَا فَعَلُوا وَ هُمْ یَعْلَمُونَ* أُولئِکَ جَزَاؤُهُمْ مَغْفِرَهُ مِنْ رَبِّهِمْ وَ جَنَّاتٌ تَجْرِى مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیها وَ نِعْمَ أَجْرُ الْعامِلین»؛[۵]
(و آنان که اگر کار ناشایسته کنند و یا ظلمی به نفس خویش نمایند خدا را به یاد آرند و از گناه خود توبه کنند-و کیست جز خدا که گناه خلق را بیامرزد؟-و آنها که اصرار در کار زشت نکنند چون به زشتی معصیت آگاهند.
آنهایند که پاداش عملشان آمرزش پروردگار است و باغ هایی که زیر درختان آنها نهرها جاری است، جاویدان در آن بهشت ها بهره مند هستند، چه نیکو است پاداش نیکوکاران!)
بر رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نازل شد، ابلیس (پدر) شیطان ها سخت ناراحت شد و بالای کوهی به نام «ثور» رفت و و همه شیاطین و یارانش را فراخواند و نزول آیات فوق را به آنان خبر داد و ضمن اظهار نگرانی، از آنها کمک خواست.
یکی از یاران او گفت: من با دعوت کردن انسان ها از گناهی به گناه دیگر، اثر این آیه را خنثی می کنم. ابلیس سخن او را نپذیرفت. دیگری پیشنهاد مشابهی مطرح کرد، ولی باز مورد پذیرش ابلیس قرار نگرفت تا این که یکی از شیاطین کهنه کار به نام «وسواس خناس» گفت:
پیشنهاد من این است که فرزندان آدم را با وعده ها و آرزوهای طولانی به گناه آلوده کنیم و به آنها بگوییم الآن برای توبه کردن زود است و فرصت دارید. وقتی آنها مرتکب گناه شوند، خدا را فراموش می کنند و به این ترتیب، بازگشت به سوی خدا و توبه از خاطر آنان محو می گردد.
ابلیس خوشحال شد و گفت: آفرین بر تو! راه حل درست، همین است. سپس این ماموریت را تا پایان دنیا به او سپرد.[۶]
وسوسه شیطان عامل تخریب حالات معنوی انسان
یکی از یاران امام باقر (علیه السلام) می گوید: خدمت آن حضرت بودم که حمران بن اعین وارد شد و سوالاتی از امام (علیه السلام) پرسید. سپس به ایشان عرض کرد:
ای فرزند رسول خدا! خداوند به شما طول عمر عنایت فرماید و ما را بیش از گذشته، از نعمت وجودتان بهره مند گرداند، می خواهم وضع و حال خود را برای شما شرح دهم:
وقتی ما خدمت شما شرفیاب می شویم، قلبمان صفایی پیدا می کند و دنیا را فراموش می کنیم. ثروت مردم، در نظر ما بی ارزش جلوه می کند؛ اما همین که از خدمت شما دور می شویم و در اجتماع با مردم تماس می گیریم، باز به دنیا علاقه پیدا می کنیم.
امام باقر (علیه السلام) فرمود: قلب انسان، گاهی سخت و زمانی نرم می شود، سپس فرمود: اصحاب رسول خدا (ص) به آن حضرت عرض می کردند: نگرانیم که از گروه منافق محسوب شویم؛ زیرا وقتی خدمت شما هستیم، ما را بیدار کرده به آخرت متمایل می فرمایید.
خوف از خدا به ما روی می آورد و دنیا را فراموش کرده به آن بی میل می شویم طوری که گویا، بهشت و جهنم را مشاهده می کنیم؛ اما همین که از شما دور می شویم و نزد فرزندان و خانواده رفته و به زندگی خود مشغول می شویم، آن حالت (روحانی) را از دست می دهیم طوری که گویا اصلا چنین حالی را نداشته ایم. آیا این، نشانه وجود نفاق در ما نیست؟
پیامبر (ص) فرمودند: هرگز؛ این پیش آمدها و تغییر حالات، ناشی از وسوسه شیطان است که شما را به دنیا متمایل می کند. به خدا سوگند اگر بر همان حال اولی که ذکر کردید مداومت داشته باشید، ملائکه با شما مصافحه می کنند و روی آب راه خواهید رفت!
اگر نبود همین که شما گناه می کنید و پس از آن توبه می نمایید، خداوند دسته دیگری را خلق می کرد که گناه کنند، آن گاه طلب آمرزش و توبه نمایند تا خداوند آنها را ببخشد.
به درستی که مومن پیوسته مورد امتحان و آزمایش واقع می شود، گناه می کند و توبه می نماید، باز گناه می کند و فورا توبه می نماید؛ خداوند می فرماید: إن الله یحبّ التوابین و یحب المتطهرین؛[۷] خداوند توبه کنندگان و پاکان را دوست دارد.[۸]
وسوسه شیطان در ایجاد بدعت و تاسیس دین!
حضرت صادق ( علیه السلام) فرموده اند: در زمان های گذشته، مردی زندگی می کرد که در جستجوی روزی و کسب ثروت از راه حلال تلاش کرد ولی نتوانست و ناکام ماند. از راه حرام نیز اقدام کرد اما باز هم نتوانست ثروتی بدست آورد.
شیطان در برابر او ظاهر شد و گفت: از هر راه (حلال و حرام)، خواستی ثروتی فراهم کنی نشد، اگر مایلی راهی به تو بیاموزم که به ثروت سرشاری برسی و حتی پیرو و مرید هم پیدا کنی. مرد پذیرفت.
شیطان گفت: دین و آیینی درست کن و مردم را به سوی آن دعوت کن. وسوسه شیطان در او اثر کرد و آن مرد به دستور شیطان عمل کرد. رفته رفته مردم دور او جمع شدند و از او پیروی کردند و پس از مدتی، به ثروت فراوانی رسید.
در یکی از روزها ناگاه به خود آمد و متوجه عمل ناشایست خویش شد و گفت: گمان نمی کنم راه توبه ای داشته باشم مگر این که اشخاصی که به واسطه من گمراه شده اند را از ساختگی بودن این آیین آگاه کنم. شاید با این کار، توبه ام پذیرفته شود.
آن گاه نزد پیروان خود رفت و آنان را از حقیقت ماجرا اگاه کرد اما آنها حرف او را نپذیرفتند و گفتند: تو دروغ می گویی! آنچه تو به ما گفتی حق بوده و اکنون در کیش و آیین خود شک کرده و گمراه گشته ای!
وقتی جواب آنها را شنید اندوهگین شد. غل و زنجیری تهیه کرد و به گردن خود آویخت و گفت: این زنجیرها را باز نمی کنم تا خدا توبه ام را بپذیرد.
خداوند به پیامبر آن زمان وحی کرد که به او بگو: به عزت جلالم سوگند اگر آن قدر مرا بخوانی و ناله کنی که بند بند تنت از هم جدا شود، دعایت را مستجاب نمی کنم مگر آن که کسانی که به کیش تو مرده اند و آنها را گمراه کرده ای، به حقیقت کار خود اطلاع دهی تا از کیش تو برگردند. (یعنی توبه او پذیرفته نشد چون عملا این کار برای او امکان نداشت).[۹]
بنابراین همان گونه که از داستان های آموزنده فوق بدست می آید انسان در مسیر زندگی و قبل از انجام هر کاری باید مراقب نفس و وسوسه شیطان باشد تا خدای ناکرده از مسیر درست خارج و به گناه نیفتد. در خاطرات مادر سردار شهید مهندس حسن آقاسی زاده آمده است:
راضی نشد برای مراسم ازدواج، تالار بگیریم. ما هم بالاجبار تمام مراسم هایمان را در خانه گرفتیم. خانم ها دور تا دور نشسته بودند و طبق رسم و رسوم رایج، داماد باید می آمد کنار عروس می نشست تا هدایای خانواده ها تقدیمشان شود. به حسن گفتم: «مادرجان! پاتختی است، همه منتظرند؛ چرا نمیای؟ اگر نیای فکر می کنند عیب و ایرادی داری!
گفت: نمیام! هر فکری میخوان بکنن! از نظر اسلام درست نیست جایی برم که این همه خانم نشستند. کنترل نگاه ها در این شرایط سخته مادر، سخت!
نتیجه گیری
وسوسه شیطان یکی از مهمترین عوامل انحراف و گمراهی و مهمترین چالش پیش روی انسان در رسیدن به هدایت و رستگاری است.
همچنان که برای هر دردی، پیشگیری و درمانی است، برای وسوسه شیطان نیز پیشگیری و درمان وجود دارد که از مهمترین آن ها می توان به ایمان و تقوا، توکل و اعتماد بر خدا، ذکر و استعاذه و دعا به درگاه خدا اشاره کرد.
در داستان هایی که گذشت خواندیم وسوسه شیطان، سلاحی کاربردی برای ابلیس است و او از این طریق، با نفوذ به درون افراد با ایمان، آنان را از پیمودن مسیر حق و انجام عمل صالح منصرف می سازد. از این رو، توجه و هوشیاری در برابر وسوسه شیطان، ضرورتی اجتناب ناپذیر برای همه مومنان است.
پی نوشت ها
[۱] . موسوی جزایری، الانوار النعمانیه فی معرفه النشأه الانسانیه، ج۳ ص۹۶۲
[۲] . حر عاملی، وسایل الشیعه، ج ۹ ص ۴۳۴
[۳] . هود/۱۱۴
[۴] . پند تاریخ ۴ / ۲۴۶-۲۴۵ به نقل از وسائل الشیعه، ج ۱۶ ص ۶۴
[۵] . آل عمران / ۱۳۵ – ۱۳۶
[۶] . محمدی اشتهاردی، داستان های صاحبدلان، ج ۱ ص ۱۵۰ – ۱۵۱؛ به نقل از وسائل الشیعه ج ۱۱ ص ۳۵۳
[۷] . بقره/۲۲۲
[۸] . شیخ کلینی، کافی، ج۲ ص ۴۲۳ – ۴۲۴
[۹] . خسروی، پند تاریخ، ج ۴ ص ۲۵۱ – ۲۵۲؛ به نقل از بحار الانوار، ج ۲ ص ۲۷۷
[۱۰] . میررفیعی، شهاب (خاطرات سردار شهید مهندس حسن آقاسی زاده شعرباف)، ص۶۷
منابع
- قرآن کریم
- شیخ کلینی، محمد بن یعقوب؛ کافی؛ بیروت؛ دارالاضواء؛ ۱۴۰۵ ق
- شیخ حر عاملی، محمد بن حسن؛ وسایل الشیعه؛ قم؛ موسسه آل البیت (ع)؛ چاپ اول؛ ۱۴۰۷ ق
- موسوی جزایری، نعمت الله؛ الانوار النعمانیه فی معرفه النشأه الانسانیه؛ بیروت؛ موسسه الاعلمی للمطبوعات؛ ۱۴۰۴ ق
- خسروی، موسی؛ پند تاریخ؛ تهران؛ کتابفروشی اسلامیه؛ چاپ سیزدهم؛ ۱۳۷۸ ش
- محمدی اشتهاردی، محمد؛ داستان های صاحبدلان؛ قم؛ انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی؛
- میررفیعی، سیدمحمد؛ شهاب: خاطرات سردار شهید مهندس حسن آقاسی زاده شعرباف؛ ناشر: شادرنگ وابسته به شرکت تعاونی تولیدی چاپ و نشر چاپ دوم؛ ۱۳۸۶ ش