- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 8 دقیقه
- توسط : ناظر محتوایی شماره یک
- 0 نظر
عوامل ایجاد و تقویت روحیه صبر و استقامت
۱ـ بسیارى از بلاها و مشکلات، در حقیقت نعمت و لطف خدایند. برخى براى پاک کردن و خالص نمودن ما هستند. برخى دیگر براى بیدار کردن و هوشیار نمودن ماست، برخى دیگر از مصیبتها و تنگناها، در واقع کفاره گناهان انسان با ایمان است.
بنابراین بلا و رنج و مشکلات در واقع لطف و عنایت خداست اگر بنده با ایمان دچار مشکلات نباشد، بایستى نگران باشد. حضرت امام على (علیه السلام) مىفرمایند:
«اى فرزند آدم! هنگامى که ببینى پروردگارت پى در پى نعمتهایش را بر تو مىفرستد در حالى که تو معصیت او را مىکنى بترس (که مجازات سنگینى در انتظار توست)»[۱۴] پس بلاها هدیههاى الهى براى انسان مؤمن است. انسان مؤمن نه تنها به خاطر رنج و بلا دست به خودکشى نمىزند و نه تنها در مقابل مشکلات صبر مىکند که مشکلات را دوست مىدارد؛ زیرا آن روى سکه بلاها را دیده است و از مزایاى فراوان آن باخبر است.
۲ـ متوجه باشیم که زمان بلا و مصیبت و تمامى عمر ما، اندک است.
حضرت امام صادق (علیه السلام) مىفرماید: کسى که صبر مىکند، مدت آن کوتاه است و کسى هم که بىتابى مىکند نیز فرصت کوتاهى براى این کار دارد.[۱۵]
۳ـ جزع و بىتابى هیچ مشکلى را حل نمىکند.
حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمود: «اگر صبر کنى، آنچه مقدّر است، خواهد شد و تو ثواب خواهى داشت و اگر جزع نمایى، مقدّر الهى خواهد شد و از براى تو وزر و وبال خواهد بود».[۱۶]
۴ـ در هنگام مصیبت و هجوم مشکلات، از کسانى یاد کنیم که مشکلاتشان به مراتب از ما بیشتر بوده است اما با صبر و مقاومت، رو سپید از میدان بیرون آمدهاند.
۵ـ یک عمر بر سر سفره نعمت خدا بودیم، انصاف نیست که با یک تلخى از او دلتنگ شویم.
۶ـ صبر، دشوار است امّا تنها راه نجات است و نتیجهاش شیرین؛
امیر مؤمنان على (علیه السلام) مىفرمایند: «شیرینى موفقیت و کامیابى، تلخى و مرارت صبر را از بین مىبرد».[۱۷]
۷ـ در هنگام درد و رنج و بلا و مصیبت، همواره ذکر شریف «انا لله و انا الیه راجعون» را زمزمه کنیم و در مفهوم و معناى بلند آن غرق شویم. خداوند متعال مىفرماید: «صابران کسانى هستندکه هرگاه بلا و مصیبتى به آنها مىرسد، مىگویند ما از خداییم و بازگشتمان (نیز) به سوى اوست».[۱۸]
۸ـ تنها ما گرفتار و مصیبتزده نیستیم، همگان به نحوى و به شکلى گرفتارند، برخى در گذشته و برخى در زمان حال، انواع دردها دارند، امّا ما خبر نداریم. برخى هم گرفتاریشان در پیش است. معمولاً یک روى سکه زندگى دیگران را مىبینیم لذاست که مرغ آنان را غاز مىپنداریم. اگر دقت کنیم به این نتیجه مىرسیم که شاید خوشبختترین افراد روى کره زمین، خود ما باشیم.
امام على (علیه السلام) مىفرماید: «بلاها و مصیبتها، به یک نسبت بین همگان تقسیم شده است».[۱۹]
۵ـ حسن ظن به خدا
فردى که به خاطر فرار از تازیانه گرفتارىها و مشکلات و یا در حالى که غرق در دریاى نومیدى و افسردگى است، اقدام به خودکشى مىکند، نسبت به خدا سوءظن دارد. فکر مىکند خداوند درصدد انتقام از اوست و او را ذلیل و زبون ساخته. از خداوند در ذهن خود یک موجود ـ نعوذ بالله ـ بىرحم که از اذیت و آزار بندگانش لذت مىبرد، ساخته است. چنین گمانى و تصورى نسبت به خداوند حکیم و مهربان، ظلمى است فاحش و گناهى است بس بزرگ.
انسانِ با ایمان، نمىتواند به خداوند بدگمان باشد خداوندى که از مادر مهربانتر است و از رگ گردن به انسان نزدیکتر است. همه هستى با تمام زیبایىهایش براى بشر آفریده است. براى هدایتش از درون و برون، چراغها افروخته است. انسان مؤمن، بدىهاى زندگىاش را همواره به خود و همنوعانش منتسب مىکند. «آن چه از نیکىها به تو مىرسد از طرف خداست و آنچه از بدى به تو مىرسد، از سوى خود توست»[۲۰]
از دیدگاه تعالیم دین اسلام، بدگمانى به خدا، بزرگترین گناه است و خوشگمانى به خدا، بهاى بهشت است. رفتار خداوند در قیامت، بستگى به بدگمانى و حُسن ظن بنده نسبت به خدا دارد. حضرت امام رضا (علیه السلام) مىفرماید: «نسبت به خداوند، حُسن ظن داشته باشید چرا که خداوند مىفرماید: من با گمان بنده مؤمن هستم اگر گمانش به من خوب و امیدبخش باشد من نیز با همان گمان وى با او رفتار مىکنم و اگر گمانش بد و یأسآور باشد، عمل من نیز با وى طبق همان گمان خواهد بود».[۲۱]
حُسن ظن به خدا یعنى امیدوارى به خدا یعنى او را رؤوف و مهربان و محبوب دانستن یعنى او را قادر بر رفع همه مشکلات و عفو همه گناهان دانستن یعنى این که او را طبیبى بدانیم که از هر آنچه به صلاح بیمارش است، کوتاهى نمىکند. اگر به او زخمى مىزند، براى نجات اوست. انسانى که به خدا خوشبین است و او را حاضر و ناظر و مراقب و مهربان مىداند، هیچگاه دست به خودکشى نمىزند.
۶ـ توکل
کسانى که در اوج نومیدى و یأس و پریشانى دست به خودکشى مىزنند، بر خدا توکل نکردهاند. هرگاه تکیهگاه انسان در زندگى، امور زودگذر و موقتى و اسباب زوالپذیر و فانى باشد چون اینها را دوام و قرارى نیست با نابودى آنها انسان زیر پاى خود را خالى مىبیند خود را بىکس و بدون پشتیبان مىیابد وحشت مىکند نگران و مضطرب مىشود و احیاناً کار خود را تمام شده مىداند.
هرگاه در زندگى انسان، خدا نباشد و تکیه بر او نداشته باشد و به جاى او بر دنیا و مظاهر زوالپذیرش نظیر: ثروت، مقام، مدرک تحصیلى، شهرت، اهل و عیال، رفیق، حزب و دسته و گروه و … تکیه کند و به جاى مسببالاسباب بر اسباب توکل نماید، طبیعى است که در دره نومیدى سقوط کند.
۷ـ نشاط و شادابى
از جمله اهداف مکتب تربیتى اسلام، ایجاد نسلى سالم، با نشاط، شاداب و با طراوت است. از دیدگاه بزرگان دین، «خمودى و کسالت، کلید هر کار ناشایستى است» و «غم و اندوه، نیمى از پیرى است». هر فردى در هر شرایطى موظف است این هدف را براى خود و کسانى که مسئولیت تربیت و تعالى آنها بر عهده اوست، تأمین نماید. بنابراین ایجاد این امر مهم، وظیفه فردى است و هم وظیفه اجتماعى.
فرد یا ملتى که غبار غم و اندوه و نگرانى بر چهرهاش نشست و گل وجودش پژمرده شد، محکوم به مرگ و شکست است. آمار خودکشى و ابتلاى به بیمارىهاى روانى در چنین جامعهاى سیر صعودى پیدا مىکند و تا مرز سقوط پیش مىرود. رونق و رشد و توسعه و ترقى از این جامعه رخت بر مىبندد و در یک کلام به فرموده پیشوایان دین «سعادت دنیا و آخرت از بین مىرود».
در دنیاى کنونى که بشر آماج تیرهاى زهرآگین یأس و نومیدى و اضطراب و افسردگى قرار گرفته است، یکى از بزرگترین رسالتهایش، تأمین نشاط و شادابى و امید به زندگى و آینده روشن براى خود و جامعه است. باید خود را و نسل نو را به گونهاى تربیت کند که نشاط و شادابى و امیدوارى، بخش جدایىناپذیر شخصیت همگان گردد.
از جمله عواملى که در تأمین این مهم، ما را یارى مىکند عمل به توصیههاى زیر است:
۱ـ نشاط و شادابى بدون ایمان به خدا براى هیچ کس میسر نمىشود.
دلگشا بىیار زندان بلاست * هر کجا یار است آنجا دلگشاست
«کسى که از یاد من روى برگرداند، پس زندگى او سخت و دشوار خواهد بود»[۲۲]
۲ ـ زرق و برقها و ظواهر و اعتباریات، حقایق زیباى هستى را از دید ما پنهان نسازد.
اسباب و وسایل، رخ زیباى هدف را نپوشاند. مظاهر فریبنده و یا دشوارىهاى زندگى، باعث نشود که راه را گم کنیم. پوستها و پوستهها، مغز و روح زندگى را از دیدگان ما مخفى نکند.
۳ـ زندگى زیباست این را باور کنیم البته اگر درون ما زیبا باشد.
دردناکترین و دل خراشترین حادثه مهم تاریخ اسلام بلکه تاریخ بشر، حادثه جانسوز کربلاست. بار اصلى تحمل درد و رنج این واقعه بر روى دوش شیرزن تاریخ بشر یعنى حضرت زینب کبرى (سلام الله علیها) بود. در سنگینى این بار، همین بس که به فرموده حضرت امام سجاد (علیه السلام)، بلافاصله پس از این حادثه تمامى موهاى زینب (سلام الله علیها) سپید شد. اما همین زینب در مقابل دشمن فریاد بر مىآورد که: «فکر نکنید ما را زبون و خوار کردید من در این حادثه جز زیبایى هیچ ندیدم!»
آرى زندگى زیباست سختىهایش هم زیباست «ان مع العسر یسراً»
۴ـ مطمئن باشیم که خداوند ناظر اعمال ماست و خوبىها و بدىها در هستى گم نمىشود. حضرت امام حسین (علیه السلام) پس از این که آخرین سربازش یعنى على اصغر را در حالى که از سوز عطش بىتاب بود، در روى دستانش به شهادت رسانیدند، فرمود: خدایا تحمل این مصیبتها بر من آسان است چون مىدانم که تو آن را مىبینى. اگر درد دل داریم اگر به تنگ آمدیم سفره دل خود را براى او باز کنیم و یقین داشته باشیم که تنها اوست که مىتواند از حضیض به اوج رساند.
۵ـ تأثیر مثبت ورزش و بازى را در تأمین نشاط جدّى بگیریم.
۶ـ کار، حلاّل مشکلات و بزرگترین تفریح است بویژه کارى که مورد علاقه هم باشد. ماکسیم کورگى مىگوید: «کارى که رضایت بخش باشد، زندگى شاد مىشود».
۷ـ اندوه گذشته و نگرانى آینده، آفت نشاط و شادابىاند.
از جمله تعالیم مکتب اهل بیت (علیهم السلام) این است که مبادا اندوه گذشته و دلواپسى نسبت به آینده، شما را از تلاش و نشاط در زمان حال باز دارد. اگر انسان دائماً در صدد کسب چیزهایى که ندارد باشد به گونهاى که وضعیت فعلى خود را فدا سازد، باید بداند که این خواستهها هیچگاه تمام نمىشود؛ ناگهان متوجه مىشود که زندگىاش به آخر رسیده و از این دنیا هیچ بهرهاى نبرده. دائماً به دیروز و فردا اندیشیدن انسان را بدبخت مىکند. بنابراین مواظب باشیم که دیروز و فردا امروزمان را تلخ و ناگوار نسازند.
۸ـ کارى کنیم که گل لبخند و تبسم در باغ چهره مان پژمرده نشود. یکى از خصوصیات مؤمنان راستین این است که غم و اندوهشان در اندرون آنهاست؛ امّا چهره آنان همواره و در هر شرایطى بشّاش و شادمان است. سعى کنیم به مشکلات زندگى بخندیم و نگذاریم مغلوب مشکلات شویم. عصبانیت و بىتابى و نومیدى مشکل را حادّتر مىکند.
۹ـ سعى کنیم بذله گو و شوخ طبع باشیم. اگر اهل مزاح و شوخى باشیم و البته مراقب باشیم که حریمها و حرمتها را نگهداریم. بزرگترین خدمت به خود و اطرافیان کرده ایم. همچنین در کتاب سنن النبى از امیرالمؤمنین على (علیه السلام) نقل شده است که: «هرگاه یکى از اصحاب رسول خدا اندوهگین بود، رسول خدا با شوخى کردن او را شادمان مىنمود».[۲۳]
۱۰ـ سعى کنیم لباس هایى با رنگ روشن بپوشیم. رنگ لباس بر روحیات انسان تأثیر بسزایى دارد. رنگهاى روشن و شاد باعث انبساط خاطر مىشود. نبى اکرم اسلام(صلى الله علیه و آله و سلم) بیشتر لباسهاىشان سپید رنگ بود. در روایات نیز بر پوشیدن لباس سفید تأکید شده و بر عکس ما را از پوشیدن لباسهاى تیره و سیاه بر حذر داشتهاند. حضرت امام على (علیه السلام) مىفرمایند: «لباس سیاه نپوشید چرا که فرعون، لباس سیاه مىپوشید».[۲۴]
۱۱ـ سعى کنیم فرد وظیفهشناسى باشیم.
اگر در هر موقعیتى هر چه در توان داریم به کار بریم تا وظیفه خود را به بهترین وجه انجام دهیم، از آرامش خاصى برخوردار خواهیم شد. هیچگاه دچار عذاب وجدان نمىشویم و اگر به هدف دست نیابیم، خود را سرزنش نمىکنیم چرا که کوتاهى نکردهایم. موفقیت در کارها و رسیدن به هدف، به عوامل زیادى بستگى دارد که بسیارى از آنها، از اختیار ما خارج است.
قانون دنیا این نیست که هر چه اراده کنیم، بتوانیم انجام دهیم. خداوند نیز ما را مأمور به وظیفه نموده است نه مأمور به نتیجه؛ و به نیت و تلاش ما پاداش مىدهد نه چیز دیگر و همواره از هر کسى، به اندازه توانش توقع دارد.
۱۲ـ از تفریحات سالم و مسافرت غافل نشویم. انسان، فرزند طبیعت است، از دامان آن برخاسته و سر بر بالین آن مىگذارد. اولین مادر آدمى، طبیعت است. بدیهى است که در دامان او آرام گیرد. تفریحات سالم و طبیعى و مسافرت، دو عامل نشاط و شادابىاند. وجود شریف پیامبر اکرم(صلى الله علیه و آله و سلم) نیز مىفرمایند: «مسافرت کنید تا سالم بمانید».[۲۵]
۱۳-سعى کنیم فرد قانعى باشیم و گرنه گرسنه از دنیا خواهیم رفت.
۱۴- اهل دعا و یاد خدا باشیم و باور کنیم که آرامش واقعى، تنها با یاد او حاصل مىشود.
تذکر: برخى از خودکشىها، به دلیل بیمارىهاى روانى شدید مثل سایکوزها و فشارهاى روانى خیلى زیاد رخ مىدهد؛ در این هنگام، انسان، ظرفیت روانىاش بسیار پایین مىآید؛ بینش و آگاهىاش نسبت به افکار، هیجانها و رفتارهایش، بسیار کم مىشود و رابطهاش با جهان بیرون، قطع مىشود و گاهى دچار هذیانها و توهمات مىشود. بهترین راهکار، کمک از روانپزشک و متخصصان بالینى و حمایت افراد آگاه است.
پىنوشتها
[۱] . على اسلامى نسب، بحران خودکشى، تهران، فردوس، ۱۳۷۱، ص ۹۵؛
[۲] . محمدى رى شهرى، میزان الحکمه، قم، مرکز النشر مکتب الاعلام الاسلامى، ۱۳۶۲، ج۱۰، ص ۳۹۹؛
[۳] . محمد تقى مصباح یزدى، بر درگاه دوست، مؤسسه امام خمینى(رحمه الله)، ۱۳۷۶، ص ۱۰۹؛
[۴] . سوره زمر/ ۵۳؛
[۵] . ملا احمد نراقى، معراج السعاده، تهران، رشیدى، ۱۳۶۲، ص ۸۹؛
[۶] . همان، ص ۸۹؛
[۷] . میزان الحکمه، ج۷، ص ۴۲۲؛
[۸] . همان مأخذ.
[۹] . سوره یوسف / ۸۷؛
[۱۰] . میزان الحکمه، ج۷، ص ۲۳۱؛
[۱۱] . همان مدرک، ص ۲۳۰؛
[۱۲] . همان مدرک، ص ۲۳۲؛
[۱۳] . محسن فیض کاشانى، حقایق، علمیه اسلامیه، ج۱، ص ۱۶۰؛
[۱۴] . نهج البلاغه، ترجمه فیض الاسلام، حکمت ۲۵؛
[۱۵] . مجلسى، محمد باقر، بحار الانوار، بیروت، مؤسسه الوفاء، ۱۴۰۳ق، ج۷۱، ص ۶۰؛
[۱۶] . معراج السعاده، ص ۵۰۸؛
[۱۷] . میزان الحکمه، ج۵، ص ۲۶۲؛
[۱۸] . بقره / ۱۵۶؛
[۱۹] . میزان الحکمه، ج۵، ص ۴۴۲؛
[۲۰] . نساء / ۷۹؛
[۲۱] . محمد تقى فلسفى، معاد، معارف اسلامى، ۱۳۶۰، ج۲، ص ۳۴۸؛
[۲۲] . طه / ۱۲۴؛
[۲۳] . ابوالفضل طریقه دار، شرع و شادى، قم، همسایه، ۱۳۷۷، ص ۵۹؛
[۲۴] . همان، ص ۶۱ به نقل از بحار الانوار، ج۸۳، ص ۲۴۸؛
[۲۵] . همان، ص ۵۰؛
منبع: خاموشی شمع خود، چرا؟؛ محمد حسین کارگر؛ ص ۱۱۱-۱۵۰