- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 3 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
گرچه انسان یک حقیقت بیش نیست لیکن داراى ابعاد و جهات گوناگونى از وجود است. وجود انسان از ماده خاکى بى درک و شعور آغاز شده و به جوهر مجرد ملکوتى منتهى مى گردد.
خدا در قرآن مى فرماید: خدائى که هر چیز را نیکو بیافرید و آفرینش انسان را از گل آغاز کرد. آنگاه نسل او را از خلاصه اى از آب بى ارزش (نطفه) قرار داد. پس آن (نطفه بى ارزش) را نیکو و در حال اعتدال بیاراست و از روح (مجرد و پرارزش منسوب به) خودش در آن دمید، و براى شما گوش و چشم و قلب قرار داد. باز هم شما کمتر خداى را سپاس مى گوئید[۱].
انسان داراى مراتب و جهاتى از وجود است. از یک طرف، یک جسم طبیعى است و واجد آثار آن مى باشد. از طرف دیگر یک جسم نامى است که واجد آثار آن مى باشد، از سوى دیگر یک حیوان است که واجد آثار حیوان مى باشد، و در نهایت، یک انسان است و آثارى را دارد که در حیوانات دیگر نیست.
بنابراین، انسان یک حقیقت است لیکن حقیقتى که داراى مراتب و درجاتى از وجود مى باشد، آنجا که مى گوید: وزن و شکل من، از مرتبه جسم نامى خویش خبر مى دهد. آنجا که مى گوید: غذا و رشد و نموّ من، از مرتبه جسم نامى خویش حکایت مى کند. آنجا که مى گوید: حرکت و شهوت و غضب من از مرتبه حیوانى خویش خبر مى دهد، و آنجا که مى گوید: فکر و اندیشه و عقل من، از مرتبه عالى انسانى خویش خبر میدهد. پس انسان «من ها» و «خودهاى» گوناگونى دارد: خود جسمانى، خود نباتى، خود حیوانى و خود انسانى. اما اصالت و ارزش مال خود انسانى اوست. آنچه که انسان را انسان کرده و بر سایر حیوانات برترى داده همین روح مجرد ملکوتى و نفخه الهى اوست.
خداوند حکیم، آفرینش انسان را در قرآن چنین توصیف مى کند: ما انسان را از خلاصه اى از گل آفریدیم. آنگاه او را نطفه اى گردانیده و در جاى استوارى (صلب و رحم) قرار دادیم. آنگاه نطفه را علقه و علقه را گوشت نرم شده و آن گوشت را استخوان گردانیدیم سپس بر استخوانها گوشت پوشانیدیم. آنگاه (با دمیدن روح مجرد ملکوتى) خلقتى دیگر انشاء نمودیم. آفرین بر قدرت کامل بهترین آفرینندگان [۲].
در مورد آفرینش انسان است که خداى حکیم مى فرماید: «فَتَبارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقِینَ» بواسطه همین روح ملکوتى است که انسان به چنین مقامى مى رسد که از جانب خدا به فرشتگان دستور مى رسد که: هنگامى که آدم را آفریدم و از روح (منسوب به) خودم در آن دمیدم: شما به سویش سجده کنید[۳].
اگر انسان مورد کرامت قرار گرفته و خدا درباره اش مى فرماید: و ما فرزندان آدم را گرامى داشتیم و آنها را بر مرکب خشکى و دریا سوار کردیم و از هر غذاى لذیذ و پاکیزه روزى دادیم و بر بسیارى از مخلوقات برترى دادیم [۴] بواسطه همین جنبه ملکوتى او میباشد.
بنابراین، اگر انسان خودسازى مى کند باید «خود» انسانى خویش را بسازد و پرورش دهد، نه «خود حیوانى یا خود جسمانى» خویش را. هدف پیامبران نیز چنین بوده که انسان را در خودسازى و پرورش جنبه انسانى تقویت و کمک کنند.
پیامبران به انسانها مى گفتند: خودتان، یعنى خود انسانى خودتان را فراموش نکنید، که اگر خود انسانى خودتان را فداى خواسته ها و تمایلات حیوانى سازید زیان بسیار بزرگى نصیبتان خواهد شد.
در قرآن مى فرماید: اى پیامبر! به آنها بگو: زیان کاران کسانى هستند که نفس (انسانى) و اهل بیت خودشان را در قیامت ببازند و اینست خسران آشکار[۵].
کسانى که جز به زندگى حیوانى به چیز دیگرى نمى اندیشند واقعا شخصیت انسانى خودشان را گم کرده اند و در جستجویش نیستند.
امیر المؤمنین علیه السّلام فرمود: تعجب مى کنم از کسى که براى یافتن گمشده اش تلاش مى کند درصورتى که نفس (انسانى) خودش را گم کرده و در صدد یافتن آن نیست [۶].
زیانى بدتر و دردناکتر از این نیست که انسان در دنیا شخصیت انسانى و واقعى خویش را ببازد و گم کند. براى چنین فردى جز حیوانیت چیزى باقى نخواهد ماند.[۷]
پی نوشت:
[۱] – الَّذِی أَحْسَنَ کُلَّ شَیْءٍ خَلَقَهُ وَ بَدَأَ خَلْقَ الْإِنْسانِ مِنْ طِینٍ، ثُمَّ جَعَلَ نَسْلَهُ مِنْ سُلالَهٍ مِنْ ماءٍ مَهِینٍ ثُمَّ سَوَّاهُ وَ نَفَخَ فِیهِ مِنْ رُوحِهِ وَ جَعَلَ لَکُمُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصارَ وَ الْأَفْئِدَهَ قَلِیلًا ما تَشْکُرُونَ- سجده/ ۷.
[۲] – وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ مِنْ سُلالَهٍ مِنْ طِینٍ. ثُمَّ جَعَلْناهُ نُطْفَهً فِی قَرارٍ مَکِینٍ- ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَهَ عَلَقَهً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَهَ مُضْغَهً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَهَ عِظاماً فَکَسَوْنَا الْعِظامَ لَحْماً. ثُمَّ أَنْشَأْناهُ خَلْقاً آخَرَ، فَتَبارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقِینَ- مؤمنون/ ۱۲- ۱۴.
[۳] – فَإِذا سَوَّیْتُهُ وَ نَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی فَقَعُوا لَهُ ساجِدِینَ- حجر/ ۲۹.
[۴] – وَ لَقَدْ کَرَّمْنا بَنِی آدَمَ وَ حَمَلْناهُمْ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ رَزَقْناهُمْ مِنَ الطَّیِّباتِ وَ فَضَّلْناهُمْ عَلى کَثِیرٍ مِمَّنْ خَلَقْنا تَفْضِیلًا- اسراء/ ۷۰.
[۵] – قُلْ إِنَّ الْخاسِرِینَ الَّذِینَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ وَ أَهْلِیهِمْ یَوْمَ الْقِیامَهِ أَلا ذلِکَ هُوَ الْخُسْرانُ الْمُبِینُ- زمر/ ۱۵.
[۶] – قال على علیه السّلام: عجبت لمن ینشد ضالته و قد اضلّ نفسه فلا یطلبها- غرر الحکم/ ص ۴۹۵.
[۷]. برگرفته توسط حمید رفیعی از: امینى، ابراهیم، خودسازى(یا تزکیه و تهذیب نفس)، ص۱۶-۱۹، شفق – ایران – قم، چاپ: ۸، ۱۳۷۵ ه.ش.