- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 4 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
اشاره:
بعضى مى گویند در هیچ یک از روایات اسلامى خمس در غیر غنائم جنگى بیان نشده است و در روایات، منحصراً سخن از خمس غنائم جنگى است. این ادّعا از ادّعاهاى بسیار بى اساس و نشانه عدم احاطه گوینده این سخن بر احادیث اسلامى است زیرا خمس در غیر غنائم جنگى، هم در روایات اهل تسنّن وارد شده است و هم در روایات شیعه (منتها روایات موجود اهل تسنّن فقط به چند قسمت از موارد خمس اشاره کرده در حالى که در روایات شیعه به همه آنها اشاره شده است).
روایات اهل سنت درباره خمس در غیر غنایم جنگی
نخست به قسمتى از روایات اهل تسنّن که صریحاً خمس را در غیر مورد غنیمت نیز اثبات مى کند اشاره مى کنیم. این روایات از منابع معروف اهل تسنّن که مورد قبول همه آنها است انتخاب شده است.
الف. در «سنن بیهقى» از ابوهریره نقل شده که پیغمبر فرمود: «فى الرّکاز الخمس قیل و ما الرّکاز یا رسول اللّه؟ قال الذّهب و الفضّه الّذى خلقه اللّه فى الارض یوم خلقت؛ در رکاز خمس است، کسى از حاضران گفت: منظور از رکاز چیست؟ پیامبر فرمود: معادن طلا و نقره است که خداوند در زمین از روز نخست آفریده است.(۱)»
باید توجّه داشت که رکاز بر وزن کتاب، در لغت به معنى هرگونه مالى است که در زمین مرتکز بوده باشد؛ و به همین دلیل به همه معادن رکاز گفته مى شود؛ و نیز به گنجها و اموال نهفته اى که از پیشینیان در زیر زمین باقى مانده، رکاز گفته مى شود؛ و این که ملاحظه مى کنیم در حدیث فوق تنها به معادن طلا و نقره تفسیر شده، در حقیقت از قبیل بیان یک مصداق روشن است نه این که منحصر به آن بوده باشد.
ب. در حدیثى از «انس بن مالک» نقل شده که در خدمت پیامبر(صلى الله علیه وآله) در راهى حرکت مى کردیم، یکى از دوستان ما وارد ویرانه اى شد… و در آن ویرانه گنجى از طلا یافت… آن را وزن کردند در حدود دویست درهم بود، پیامبر فرمود این رکاز است و در آن خمس واجب مى شود.(۲)
ج. در صحیح مسلم از «ابوهریره» نیز نقل شده که پیامبر(صلى الله علیه وآله) فرمود: «فى الرّکاز الخمس»
همین مضمون در صحیح بخارى نیز آمده است.(۳)
در این حدیث که از احادیث معروف میان اهل تسنّن است تصریح شده که در رکاز خمس است و رکاز همانطور که گفتیم و از ریشه اصلى آن نیز استفاده مى شود، و در بعضى کتب معتبر لغت مانند «قاموس» تصریح شده معنى وسیعى دارد که شامل مى شود هر نوع مالى که در زمین مرتکز و ذخیره باشد، اعم از معادن و گنجینه هائى که از پیشینیان در زمینها مدفون مانده است؛ و به همین جهت جمعى از فقهاى اهل تسنّن، مانند «ابوحنیفه» تصریح کرده اند که در معادن خمس واجب است و نصاب زکات در آن شرط نیست.(۴)
در کتاب کنز العمّال، جلد ۷، صفحه ۶۵، چنین نقل شده که پیامبر(صلى الله علیه وآله) فرمود: «ان لکم بطون الارض و سهولها و تلاع الاودیه و ظهورها، على ان ترعوا نباتها و تشربوا مائها على ان تؤدّوا الخمس»(۵)؛ بطون زمین و دشتها و اعماق درّه ها و بیرون آنها، همه در اختیار شما است که از گیاهان آن استفاده کنید، و آب آن را بنوشید، و در برابر آن خمس آن را ادا کنید.»
شک نیست که منظور از خمس در اینجا زکات گوسفندان نیست، زیرا زکات گوسفند یک پنجم نمى باشد. بنابراین، منظور این است که از این زمین ها استفاده کنید و خمس درآمد آن را بپردازید.
در کتاب «اسدالغابه» در حدیثى نقل مى کند که «مسروق ابن وائل» خدمت پیامبر(صلى الله علیه وآله) رسید و اسلام آورد، و گفت دوست دارم افرادى را به سوى قوم من بفرستید که آنها را به اسلام دعوت کنند، و نامه اى براى آنها بنویسید شاید خداوند آنها را هدایت فرماید، پیامبر(صلى الله علیه وآله) دستور داد این نامه را نوشتند:
«بسم اللّه الرّحمن الرّحیم من محمّد رسول اللّه الى الاقیال من حضرموت باقام الصّلوه و ایتاء الزّکوه و الصّدقه على التیعه و لصاحبها التیمه و فى السّیوب الخمس و فى البعل العشر(۶)؛ به نام خداوند بخشنده مهربان، از محمّد رسول خدا به سوى رؤساى حضرموت، به آنها دستور مى دهد که نماز را برپا دارند و زکات را بپردازند، زکات بر حیواناتى است که در بیابان مى چرد و حیوانى که در خانه براى نیاز صاحبش نگاهدارى مى شود به زکوه گرفته نمى شود و در سیوب خمس واجب است و در نخلهائى که بدون احتیاج به آبیارى پرورش مى یابند واجب است عُشر بپردازند.»
در این که منظور از «سیوب» که در آن خمس است چیست؟ بزودى بحث خواهیم کرد.
در کتاب «عقد الفرید» در حدیث دیگرى مى خوانیم که پیامبر(صلى الله علیه وآله) نامه اى به وائل بن حجر حضرمى به این عبارت نوشت: «مِن محمّد رسول اللّه الى الاقیال العباهله…» تا آنجا که فرمود: «و فى السیوب الخمس.»(۷)
در پاورقى کتاب «عقد الفرید» پس از نقل حدیث فوق چنین مى خوانیم که «سیوب» جمع «سیب» به معنى اموالى است که به صورت گنجینه از زمانهاى جاهلیّت باقى مانده بود، و یا معدن است، زیرا از عطایاى الهى محسوب مى شود.
ولى در کتاب «قاموس» که از متون معروف لغت عرب است مى خوانیم که: «سیب» در اصل به معنى هرگونه بخششى است و «سیوب» به معنى «رکاز» (گنجها و معدنها) مى باشد.
اگر «سیب» را به معنى هرگونه عطا و بخششى بگیریم و منظور، عطا و بخشش الهى باشد، همه درآمدها را شامل مى شود، و طبق آن باید از همه خمس داد، و اگر به معنى خصوص معادن و گنجها بگیریم، باز ثابت مى شود که در غنائم جنگى نیز خمس واجب است، و منحصر به غنائم جنگى نیست.
پی نوشت:
۱. سنن بیهقى، جلد ۴، صفحه ۱۵۲٫
۲. سنن بیهقى، جلد ۴، صفحه ۱۵۵٫
۳. سنن بیهقى، جلد ۴، صفحه ۱۵۵٫
۴. «مغنى» ابن قدامه، جلد ۲، صفحه ۵۸۰، طبع بیروت.
۵. مکاتیب الرّسول، جلد دوم، صفحه ۳۶۵، از مدارک دیگرى نقل کرده است.
۶. السد الغابه، جلد ۳، صفحه ۳۸٫
۷. عقد الفرید، جلد ۲، صفحه ۴۸، چاپ اسماعیلیان.
منبع: پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت ایت الله العظمی مکارم شیرازی.