- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 44 دقیقه
- توسط : رحمت الله ضیایی
- 0 نظر
حضرت چون این علوم و معارف را داراست ، آن عناصر محوری چهار گانه مقدور ایشان است . لذا فرمود : سلونی قبل ان تفقدونی فا نّی بطرق السّماء اعلم منّی بطرق الأرض(نهج البلاغه خ ۱۸۹). در هر رشته از این رشته های علوم الهی سؤالی دارید مطرح کنید ، من پاسخ می دهم ؛ چه در بخش تبیین ، چه در بخش تعلیل ، چه در بخش اجراء ، چه در بخش حمایت و دفاع . چنین عنصر ملکوتی مایه کمال دین و تمام نعمت خواهد بود و با وجود چنین رهبری، آن اسلام مرضیّ خداست . اگر در سوره مبارکه مائده فرمود : الیوم اکملت لکم د ینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الا سلام دیناً (مائده ۳)، سرّش همین است . خداوند فرمود : امروز کسی در جریان غدیر به و لای الهی بار یافت، به مقام شامخ خلافت رسید که از هر نظر توان تبیین دارد ، تعلیل دارد، اجراء دارد ، حمایت و دفاع مقدور اوست ؛ سبب کمال دین و تمام نعمت است و مکتبی که دارای مکتب شناس و مجری حدود برای او هست، چنین مکتبی مرضیّ خداست ؛ این دین را خدا قبول می کند. اسلام خدا پسند ، اسلامی است که در او علی ،حاکم باشد. فرمود : و رضیت لکم الا سلام دیناً.
خطبه سَلونی قَبلَ اَن تَفقِدونی نه جزء سخنرانی ، نه جزء نامه و نه جزء کلمات قصار است ، لذا سید رضی اصلا این خطبه سلونی را در نهج البلاغه نیاورد .شارحان نهج البلاغه مثل ابن ابی الحدید ، مثل آیت الله جوادی آملی ، مثل استاد علی دوانی ، اینها بخشهایی از این خطبه سلونی را در کتابهایشان آوردند . این مجموعه ی سوال و جواب ها که معلوم می شود چندین منبر سَلونی قَبلَ اَن تَفقِدونی بود ، حدود هفتاد و نه پرسش و پاسخ است که توسط یکی از محققین در یک جزوه ای گردآوری شده ، و ما حدود تعداد نوزده سوال و جوابها را در اختیار داریم که برگرفته از چند جلسه از سخنرانی ایشان است .
اول اولین سوال کننده از گوشهی مسجد کوفه برخاست و پرسید : یا علی ، به من بگو از اینجا که من ایستاده ام تا عرش خدا چقدر فاصله است ؟ امیرالمومنین فرمود : اولا فاصله فرش تا عرش ، یک فاصلهی مکانی نیست که من به تو بگویم از اینجا تا عرش چقدر فاصله است ؟! اما اگر یک مومنی خالصانه بگوید لا اله الا الله و این کلمه توحید را بر زبان خود جاری سازد ، او فاصله فرش تا عرش را پیموده است ، فرش و عرش را به یکدیگر دوخته است . و بعد در ادامه فرمود : اگر می خواهی عرش پروردگار رحمان را جستجو کنی ، بدان قلب یک انسان مومن عرش پروردگار رحمان است. اولین سوال کننده جواب سوال خود را گرفت و نشست .
دوم از گوشهی دیگر مسجد برخاست ، پرسید : یا علی ، به من بگو واجب کدام است ؟ واجب تر کدام است ؟ نزدیک کدام است ؟ نزدیک تر کدام است ؟ عجیب کدام است ؟ عجیب تر کدام است ؟ مشکل کدام است ؟ مشکل تر کدام است ؟
امیرالمومنین در پاسخ فرمود: واجب ، ترک گناه است و واجب تر از آن توبهی از گناه است. نزدیک ، قیامت است و نزدیک تر از آن مرگ است. عجیب ، بیوفایی دنیاست و عجیب تر از آن دل بستن به این دنیای بی وفاست. مشکل ، سرازیر قبر شدن است و مشکل تر از آن با دست خالی سرازیر قبر شدن است .
سوم از گوشهی دیگر مسجد کوفه برخاست. پرسید : یا علی ، به من بگو من از کجا بفهمم خدا عبادت های مرا قبول کرد ؟ از کجا بفهمم خدا گناهان مرا آمرزیده است ؟ از کجا بفهمم خدا عبادت های مرا قبول نکرد و مردود اعلام شد ؟ از کجا بفهمم خدا گناهان مرا نیامرزید و در نامه ی عمل من ثبت شد ؟
امیرالمومنین فرمود: اگر یک عبادتی انجام داده اید و بعد از آن عبادت ، خدا به شما توفیق داد عبادت دوم را انجام بدهید ، آن عبادت دوم دلیل بر آن است که خدا عبادت اول را از شما قبول کرد . چون عبادت اول تان را قبول کرد لذا به شما توفیق ورود به عبادت دوم را عنایت کرد. اگر شما یک گناه و معصیتی مرتکب شدید ، منتهی بعد از آن گناه خدا به شما توفیق داد یک طاعت و عبادتی انجام داده اید ، این عبادت بعد از معصیت دلیل بر این است که خدا معصیت شما را آمرزیده است و مورد بخشش قرار داد لذا به شما توفیق داد که مرتکب طاعت و عبادتی بشوید. اگر اول یک طاعت و عبادتی انجام دادید ، بعد از آن عبادت مرتکب گناه و معصیتی شدید ، آن گناه ِ بعد از عبادت دلیل بر این است که خدا عبادت شما را قبول نکرد و مردود اعلام شد لذا مرتکب گناه شدید ، چون اگر عبادت ، عبادتِ مقبول بود می بایست شما را از گناه بازدارد . همین که بعد از عبادت معصیت کردید ، این معصیت دلیل بر این است که آن عبادت مقبول نبود. اگر یک گناهی انجام دادید و بعد از آن مرتکب گناه دوم شدید ، آن گناه دوم دلیل بر آن است که خدا گناه اول تان را نیامرزید ، لذا مرتکب گناه دوم شدید. اگر مرتکب گناه سوم بشوید ، گناه سوم دلیل بر این است که خدا گناه دوم را بر شما نبخشید.
چهارم : یا علی ، بچهای به دنیا آمد ، این بچه یک تن دارد با دو سر . آیا با داشتن این دو سر ، او یک نفر محسوب می شود و از پدر یک سهم ارث میبرد یا دو نفر به حساب می آید و از پدر دو سهم ارث می برد ؟ امیرالمومنین فرمود : این دو سر را بخوابانید ، وقتی هر دو سر به خواب رفتند آنگاه آهسته ، سر اول را از خواب بیدار کنید . اگر همزمان با بیدار شدن سر اول ، سر دوم هم از خواب برخاست ، معلوم میشود او یک نفر به حساب میآید و از پدر یک سهم ارث میبرد . اما اگر با بیدار نمودن سر اول ، دیدید که سر دوم همچنان در خواب است ، معلوم میشود او دو نفر محسوب میشود و از پدر دو سهم ارث میبرد .
پنجم : یا علی ، دو مادر بر سر دو بچه با هم به دعوا افتادند . این دو بچه یکی پسر است و دیگری دختر . مادر اولی میگوید پسر مال من است ، دختر مال تو . مادر دوم میگوید نخیر ، پسر مال من است ، دختر مال تو . چگونه به دعوای این دو مادر خاتمه بدهیم ؟
امیرالمومنین فرمود : دو ظرف بردارید ، از شیر این دو مادر بدوشید ، شیر دوشیده شده را وزن کنید ، آن شیری که وزنش سنگین تر است ، پسر مال اوست و آن شیری که وزنش سبک تر است ، دختر مال اوست .
ششم : یا علی ، خدا در کتاب زبور داوود پیامبر وحی فرستاد که من چهار چیز را در چهار جا مخفی نمودم . به من بگو آن چهار چیز کدامند ؟ امیرالمومنین فرمود:
۱ . خدا اولیای خود را در میان شما بندگان پنهان نمود پس هیچ بنده ای از بندگان خدا را کوچک مشمارید و او را مورد تحقیر قرار مدهید شاید او ولی ای از اولیای خدا باشد و شما ندانید.
۲ . خدا رضا و خشنودی خود را در طاعت و عبادت شما بندگان پنهان کرد پس هیچ عبادتی را کوچک مشمارید و از آن صرف نظر نکنید شاید رضای خدا در همان عبادت کوچک شما نهفته باشد و شما ندانید.
توضیح بیشتر: ما در اسلام یک سری عبادت های کوچک داریم که به ظاهر کوچک ا ند اما ثواب عظیمی در پشت آن خوابیده است ، مثلا دو رکعت نافلهی نماز عشاء که بعد از نماز عشاء ، بصورت نشسته خوانده میشود ، ثواب این دو رکعت به اندازه ثواب صد حج و صد عمره مقبوله در رکاب پیامبر است ، عبادت به ظاهر کوچک ولی ثوابی عظیم !! یا مثلا دو رکعت نافله ی نماز صبح ، یا وضو گرفتن قبل از خواب ، همه ی اینها ثوابی بس عظیم دارند .
۳ . خدا خشم و غضب خود را در گناه و معصیت شما بندگان پنهان نمود ، پس هیچ معصیتی را کوچک مشمارید و آن را مرتکب نشوید شاید خشم خدا در همان معصیت کوچک شما نهفته باشد و شما ندانید .
توضیح بیشتر : همانطور که میدانید گناهان دو دسته اند . (گناهان صغیره ، گناهان کبیره) حال می دانید در اسلام چند گناه و چند واجب وجود دارد ؟ در اسلام ۱۵۵۳ تا واجب و ۱۴۴۸ تا گناه داریم . (توضیح بیشتر در کتاب اثبات الهداه علامه شیخ حر عاملی) شایستهست زین پس گناهان را ساده نپنداریم ، شاید فردایی نباشد .
۴ . خدا اجابت خود را در دعاهای شما بندگان پنهان کرد پس هیچ دعایی را کوچک مشمارید و از آن صرف نظر نکنید شاید اجابت خدا در همان دعای کوچک شما نهفته باشد و شما ندانید .
توضیح بیشتر: چرا گاهی وقتها دعاهای ما مستجاب نمیشود ؟ قطعا خدا دعاهای ما را مستجاب میکند ولی گاهی همانی را که از خدا خواستیم ، خدا به ما میدهد اگر به مصلحت ما باشد . گاهی آن چیزی را که از خدا خواستیم ، خدا به ما نمیدهد چون به مصلحت ما نیست ولی در عوضش چیزی که ما از خدا نخواستیم و مصلحت ما در آن است ، خدا آن را به ما میدهد . گاهی هم این دعاهای ما ذخیره قبر و آخرت ما میشود و در عالم برزخ و قیامت آنقدر پاداش به ما خواهد داد که آرزو میکنیم ای کاش هیچ دعای ما در دنیا مستجاب نمیشد و همهی دعاها ذخیره قبر و عالم قیامت می شد . مثل فرزندی که بیمار است و از پدر شیرینی و شکلات می خواهد !! پدر نمیدهد چون به مصلحت فرزند نیست ، آیا این به این معنیست که پدر با فرزند دشمنی دارد ؟ خیر ، بلکه از شدت دوستیست که خواسته اش را به او نمیدهد و پدر به فرزند دارویی میدهد که به مصلحت اوست گرچه فرزند این را از پدر نخواسته بود .
هفتم : یا علی ، به من بگو الان جبرئیل امین در کجاست ؟
امیرالمومنین یک نگاه به آسمان کرد و یک نگاه به سمت راست و نگاه به سمت چپ و نگاه به پشت سر.
فرمود : تمام آفرینش را نگریستم ، جبرئیل را ندیدم . جبرئیل باید خودت باشی .ناگهان جمعیت دیدند این سوال کننده از وسط جمعیت خارج شد . فهمیدند او خود جبرئیل امین بود .
هشتم : یا علی ، اگر سگی با گوسفندی مقاربت کردند ، بچه ای متولد شد ، این بچه حکم سگ را دارد یا حکم گوسفند را ؟
توضیح بیشتر: ابن ابی الحدید وقتی به اینجا رسید ، تاسف میخورد . میگوید ای کاش آن شب در پای خطبه سلونی علی بن ابی طالب انسانهای فهیم و فرهیخته ای حضور میداشتند که سوالات عمیق علمی و حکمی از محضر مولا می پرسیدند تا پاسخ مولا برای ما آیندگان بماند ولی افسوس … بعضی آدمهایی که پای خطبهی سلونی مولا علی نشسته بودند ، آدمهای عوام ِ کم سوادی بودند که سوالات شان از این نوع بود که چنین سوالی کردند!! مولا علی (علیه السلام) این سوال را هم بی پاسخ نگذاشتند …
فرمود : بروید ببینید این بچه علف می خورد یا استخوان می چرد ؟ اگر علف می خورد ، گوسفند است و اگر استخوان می چرد ، سگ است.
سائل بلند شد و گفت : یا علی ، گاهی می بینیم علف میخورد ، گاهی استخوان می چرد.
فرمود : بروید ببینید آیا مانند گوسفند مینشیند یا مانند سگ ؟
سائل بلند شد و گفت : یا علی ، گاهی مانند گوسفند مینشیند و گاهی مانند سگ .
توضیح بیشتر: همانطور که می دانید گوسفند روی شکم مینشیند و سگ روی نشیمنگاهش .
فرمود : بروید ببینید آیا مانند گوسفند آب مینوشد یا مانند سگ آب می خورد ؟
سائل باز هم گفت : گاهی مانند گوسفند آب مینوشد و گاهی هم مانند سگ آب می خورد .
فرمود : بروید ببینید آیا مانند گوسفند بول میکند یا مانند سگ ؟
سائل باز هم بلند شد و گفت : یا علی ، گاهی مانند گوسفند بول میکند و گاهی مانند سگ .
فرمود : بروید ببینید آیا در اول و وسط گله راه می رود یا آخر گله ؟ اگر اول و وسط گله راه می رود گوسفند است ، اگر آخر گله راه می رود سگ است.
سائل باز هم بلند شد و گفت : یا علی ، گاهی اول ، گاهی وسط ، گاهی هم آخر گله راه می رود .
فرمود : پس او را بکشید ، اگر شکمبه دارد ، گوسفند است و اگر شکمبه ندارد ، سگ است.
توضیح بیشتر: جناب جرج جرداق مسیحی در کتاب ” امام علی صوت العداله الانسانیه” می گوید : ای شیعیان ، افتخار کنید به چنین پیشوایی . کدام رهبر را در تاریخ بشر سراغ دارید ، در هر زمینه ای از او پرسیده باشند ، بی درنگ پاسخ داده باشد ؟ … ای روزگار ، تو را چه شده است ؟ ای کاش تمام ثروت ها و سرمایه های خود را بسیج می کردی تا در هر قرنی ، یک علی تحویل جامعه ی بشریت میدادی . کمبود جامعه ی بشری ما ، وجود یک پیشوایی به نام علی بن ابی طالب است . و در پایان می گوید : می دانید چرا علی را در محراب عبادت سر شکافتند ؟ علی را از شدت عدالتش کشتند !!!! و او تنها پیشوای عادل تاریخ بشر است که از شدت عدلش کشته شد نه از شدت ظلمش .
نهم : چه کنیم تا مشکلات زندگی در نظر ما کوچک آید ؟ امیرالمومنین پنج نکته را در ارتباط با این سوال بیان فرمودند:
۱ . هرگاه یک مصیبت و مشکلی در زندگی شما پدید آمد ، شما مشکل بزرگتر از آن را در ذهن خودتان مجسم کنید و به خود بگویید اگر به جای این مشکل وارده ، آن مشکل بزرگتر بر سر من فرود می آمد ، چه میشد؟ اگر مشکل بزرگتر را در ذهن مجسم کنید ، تحمل این مشکلی که بر سر شما وارد شد ، بر شما آسان خواهد شد .
توضیح بیشتر:
مثلا اگر خدایی نکرده در یک حادثه ای دست کسی شکست ، این شکسته شدن دست را اگر بخواهیم تحمل کنیم ، در ذهن مان تجسم کنیم که اگر در این حادثه علاوه بر دست من ، پا و سر و گردن و کمرم می شکست ، چه میشد؟ وقتی آن مصیبت بزرگ تر را در ذهن مجسم کردید ، این مصیبت وارده تحملش آسان خواهد شد .
۲ . رنج یک مصیبت را بر گذر زمان پخش کنید ، تقسیم و توزیع کنید .
توضیح بیشتر: پخش نمودن رنج یک مصیبت بر گذر زمان معنایش چیست ؟ به این معنی ست که غم و غصه های دیروز زندگی تان ، برای دیروز بود ، تمام شد و رفت! غم و غصه های فردا هم برای فرداست که هنوز نیامده ، و اصلا معلوم نیست شمافردایی داشته باشید یا نه ، پس برای امروز شما ، غم و غصه های همین امروز کافی ست۳ . باور کنید که رنج و غم و مشکل زندگی پایان پذیر است . هیچ غم و غصه ای برای همیشه در زندگی شما باقی نمیماند . هر مشکلی یک مدت زمانی دارد . تا یک مدتی در زندگی شما می ماند ، ماموریت خود را به انجام می رساند ، به اهداف خودش دست پیدا میکند و بعد زندگی شما را ترک خواهد گفت . مشکلات پایان پذیر است۴ . آنچه بود و رفت ، مثل آن که نبود.
توضیح بیشتر: خیلی وقتها غصه های ما بابت چیزهایی ست که به دست آوردیم ، بعد از دست ما رفت و مینشینیم و غصه میخوریم . مولا میفرمایند این هم غصه خوردن ندارد ، چون آنچه بود و رفت ، مثل اینکه از اول آن را نداشتید ، خلاص !!
۵ . آنچه به دست نیامد ، مثل آن که بود و رفت .
توضیح بیشتر: خیلی وقت ها غم و غصه های ما بابت چیزهایی ست که سعی کردیم آن را به دست بیاوریم ، ولی به دست نیامد . می نشینیم و غصه اش را می خوریم . این هم غصه خوردن ندارد چون آنچه به دست نیامد ، مثل آن که بود و رفت . سوال کننده نهم هم ، جواب سوال خود را گرفت و نشست .
دهم : یا علی ، غذای روح انسان کدام است ؟
امیرالمومنین فرمود : سه چیز است ؛
۱ . ذکری که از زبان تان عبور نماید و به قلب شما راه پیدا کند.
۲ . توبه ای که نصوح باشد یعنی انسان دیگر به آن گناه بازگشت ننماید.
۳ . موعظه ای که بر جان بنشیند و قلب آدم را زیر و رو کند .
سائل دهم هم جواب سوال خود را گرفت و نشست .
یازدهم یا علی ، به من بگو خداوند چند قوه در وجود انسان قرار داد ؟ قوای وجودی انسان کدامند ؟ امیرالمومنین فرمود : چهار قوه ؛
۱ . قوهی عاقله ، که بزرگترین سرمایه ای ست که خدا در اختیار بشر قرار داد.
۲ . قوهی حافظه ، که سبب میشود آنچه را فرا میگیرید ، در ذهن و دلتان حفظ شود .اگر خدا این قوهی حافظه را به شما نمیداد
شما اسم تان را فراموش میکردید ، آدرس خانه تان از یادتان می رفت و راه را گم میکردید.
۳ . قوهی عاطفه ، خدا این سرمایه را به ما داده که به کمک این سرمایه آنچه را برای خود می خواهیم ، برای دیگران هم بخواهیم و آنچه را برای خود نمی پسندیم ، برای دیگران هم نپسندیم و به دیگران مهر بورزیم.
۴ . قوهی وجدان ، امکان ندارد انسان فرمان وجدان را زیر پا بگذارد مگر اینکه گرفتار تلخی عذاب وجدان خواهد شد .
این سوال کننده یازدهم هم جواب سوال خود را گرفت و نشست .
دوازدهم : کدام جاندار بود که از شکم جاندار دیگر بیرون آمد در حالی که بین آنها نسبت و نسبی نبود ؟
امیرالمومنین فرمود : حضرت یونس پیامبر که از شکم ماهی بیرون آمد ، در حالی که هیچ نسبتی بین او و ماهی وجود نداشت .
توضیح بیشتر : حضرت یونس پیامبر وقتی از قوم خودش گریخت ، آمد کنار دریا و سوار کشتی شد . دیدند یونس پیامبر مشغول ذکر و تسبیح خداست . این کشتی با نهنگی مواجه شد ، بین آدمهای داخل کشتی قرعه انداختند ، قرعه به نام یونس پیامبر افتاد . یونس را از کشتی به دریا انداختند ، باز هم دیدند او مشغول ذکر و تسبیح خداست . وقتی در دهان نهنگ قرار گرفت ، باز هم مشغول ذکر و تسبیح خدا بود . از دهان نهنگ در شکم نهنگ فرو رفت ، باز هم مشغول ذکر و تسبیح خدا بود . وقتی خدا اراده کرد و او را از تاریکستان شکم نهنگ به ساحل نجات بیافکند ، باز هم دیدند او در حال ذکر و تسبیح خداست. یعنی در همه حال ، به یک حال بود. حالات گوناگون زندگی تغییرش نداده بود .چه در داخل کشتی ، چه در دل دریا ، چه در دهان نهنگ ، چه در شکم نهنگ ، چه در ساحل نجات …
سیزدهم : یا علی ، من سه سوال از محضر شما دارم ؛
۱ . کدام کوه بود که یک بار از جای خود کوچ نمود ؟
۲ . کدام درخت بود که صد سال راه سایهی آن طول دارد ؟
۳ . کدام درخت است که بدون آبیاری روییده شد ؟
امیرالمومنین فرمود:
۱ . اما آن کوهی که یک بار از جای خود کوچ نمود ، کوه طور است که قرآن کریم می فرماید:
وَإِذ نَتَقْنَا الْجَبَلَ … (اعراف ، آیه شریفه ۱۷۱)
۲ . اما آن درختی که صد سال راه سایه او طول دارد ، درخت طوبی در بهشت است که در تمام قصرهای بهشت شاخه ای از آن آویزان است ، همانطوری که قرص آفتاب در تمامی خانه ها ، شعاع او می تابد.
۳ . اما آن درختی که بدون آبیاری روییده شد ، درختی بود که برای یونس پیامبر رویانده شد که قرآن کریم می فرماید: وَ أَنبَتْنَا عَلَیْهِ شَجَرَهً مِّن یَقْطِینٍ (صافات، آیه شریفه ۱۴۶)
چهاردهم : یا علی ، ما در زندگی چگونه به جنگ با سختی ها برویم ؟
امیرالمومنین فرمود: به مشکلات زندگی تان زمان بدهید تا با گذشت زمان ، مشکل برطرف شود. شرایط بدتر را در نظر بگیرید تا تحمل آن شرایط موجود بر شما آسان شود. دیگران را شاد کنید ، غم را از دل دیگران بربایید تا خداوند نیز غم را از دل شما برباید و مشکل شما را حل کند. محرم رازی داشته باشید و مشکلات تان را با او در میان بگذارید تا تسکین پیدا کنید. به نقطه های مثبت و زیبای زندگی خود بیاندیشید .
پانزدهم : یا علی ، آن پدیده چه بود که زنده اش ، می آشامید و مرده اش هم می خورد ؟
امیرالمومنین فرمود : عصای موسی ؛ موقعی که شاخه ای بر روی درخت بود ، می آشامید و موقعی که عصا شد ، سحر ساحران را بلعید و خورد .
شانزدهم : یا علی ، اول درختی که روی زمین روییده ، کدام درخت بود ؟ اول چشمه ای که روی زمین جاری شد ، کدام چشمه بود ؟ اول سنگی که بر روی زمین قرار گرفت ، کدام سنگ بود ؟
امیرالمومنین فرمود: اول درخت ، خرما بود که حضرت آدم آن را با خود از بهشت به زمین آورد و آن را کاشت و تمام خرماهای عالم از آن اول درخت عالم پدید آمد. اما اول چشمه ای که بر روی زمین جاری شد ، آب حیات بود که هرکس آن را بیاشامد ، زنده خواهد ماند ، چنانکه خضر پیامبر آن را نوشید و زنده باقی ماند. و اول سنگی که بر روی زمین قرار گرفت ، سنگ حجرالاسود بود که حضرت آدم آن را از بهشت به دنیا آورد و بر آن زاویهی خانهی کعبه نصب کرد ، ابتدا از برف سفیدتر بود ، بعد در اثر حسرت دست زدن کفار و مشرکین به آن ، سیاه شد . (لذا به آن می گویند حجرالاسود ، سنگ سیاه)
هفدهم : یا علی ، زهد را در یک جمله برای من تعریف کن .
امیرالمومنین فرمود : خدا در یک جملهی قرآن زهد را به زیبایی تعریف فرمود :لِکَیْلَا تَأْسَوْا عَلَى مَا فَاتَکُمْ وَلَا تَفْرَحُوا بِمَا آتَاکُمْ (حدید ، آیه شریفه ۲۳) زاهد کسی ست که آنچه از خوشی های زندگی نصیب او می شود ، خود را نبازد و آنچه از ناخوشی ها نصیب او می شود ، به ناله و زاری نیفتد .این سوال کننده هم جواب سوال خود را گرفت و نشست .
هجدهم
: یا علی ، کدام عبادت است که هم انجام دادن آن عقوبت دارد و هم ترک آن ؟ امیرالمومنین فرمود : نماز خواندن انسان مست ، انجام این نماز عقوبت دارد چون در حالت مستی نماز گزاشت ، ترک آن هم عقوبت دارد چون نماز را ترک نموده است . سوال کننده هجدهم هم جواب سوال خود را گرفت و نشست .
نوزدهم : یا علی ، تفاوت انسان با سایر موجودات در چیست ؟ امیرالمومنین فرمود : انسان تنها موجودیست که در زمین زندگی میکند ولی موجودی آسمانیست . ( ماهیتی آسمانی دارد ) توضیح بیشتر :انسان درخت واژگونهایست که ریشه در آسمان دارد … وَفِی السَّمَاء رِزْقُکُمْ وَ مَا تُوعَدُونَ اکنون که سخن به اینجا رسید ، یقین دارم که تو اهل دلی و اگر نبودی ، در میان صفحات اوّل ، نوشتارم را رها میکردی . امید که اگر جرقه ای در نهادت زده شد ، با آن آتشی برافروزی ، که همهی عمر تو را جزء گرم روانِ کوی دوست قرار دهد .
پروفسور”جرج جرداق” مسیحی ، در کتاب “امام علی صوت العداله الانسانیه” می گوید : بعضی از خطبه های امام علی را بیش از دویست بار خواندم و سیر نشدم ، یا جناب علامه ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه می گوید : خطبه شقشقیه را من ده ها بار مطالعه کردم و سیراب نگشتم . عالم اهل سنت می گوید ده ها بار خطبه علی بن ابی طالب را مورد تحقیق و مطالعه قرار دادم و بیست جلد شرح نهج البلاغه می نویسد !!
خطبه بدون نقطه امام علی
این خطبه درعین برخورداری از نظم و زیبایی در متن از معانی و معارف والا برخوردار است. چنانکه جرج جرداق مسیحی می گوید: ‘در متون ادبی ما خطبه بدون نقطه و خطبه بدون الف امام علی را باید شاهکارهای ادبی دانست.
الحَمدُ لِلّهِ أهلِ الحَمدِ وَ أحلاهُ، وَ أسعَدُ الحَمدِ وَ أسراهُ، وَ أکرَمُ الحَمدِ وَ أولاهُ.الواحدُ الاحدُ الأحَدُ الصَّمَدُ، لا والِدَ لَهُ وَ لا وَلَدَ.سَلَّطَ المُلوکَ وَ أعداها، وَ أهلَکَ العُداهَ وَ أدحاها، وَ أوصَلَ المَکارِمَ وَ أسراها، وَ سَمَکَ السَّماءَ وَ عَلّاها، وَ سَطَحَ المِهادَ وَ طَحاها، وَ وَطَّدَها وَ دَحاها، وَ مَدَّها وَ سَوّاها، وَ مَهَّدَها وَ وَطّاها، وَ أعطاکُم ماءَها وَ مَرعاها، وَ أحکَمَ عَدَدَ الاُمَمِ وَ أحصاها، وَ عَدَّلَ الأعلامَ وَ أرساها. الاِلاهُ الأوَّلُ لا مُعادِلَ لَهُ، وَلا رادَّ لِحُکمِهِ، لا إلهَ إلّا هُوَ، المَلِکُ السَّلام، المُصَوِّرُ العَلامُ، الحاکِمُ الوَدودُ، المُطَهِّرُ الطّاهِرُ، المَحمودُ أمرُهُ، المَعمورُ حَرَمُهُ، المَأمولُ کَرَمُهُ.عَلَّمَکُم کَلامَهُ، وَ أراکُم أعلامَهُ، وَ حَصَّلَ لَکُم أحکامَهُ، وَ حَلَّلَ حَلالَهُ، وَ حَرَّمَ حَرامَهُ.
وَ حَمَّلَ مُحَمَّداً (صَلَّ اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ) الرِّسالَهَ، وَ رَسولَهُ المُکَرَّمَ المُسَدَّدَ، ألطُّهرَ المُطَهَّرَ.أسعَدَ اللهُ الاُمَّهَ لِعُلُوِّ مَحَلِّهِ، وَ سُمُوِّ سُؤدُدِهِ، وَ سَدادِ أمرِهِ، وَ کَمالِ مُرادِهِ. أطهَرُ وُلدِ آدَمَ مَولوداً، وَ أسطَعُهُم سُعوداً، وَ أطوَلُهُم عَموداً، وَ أرواهُم عوداً، وَ أصَحُّهُم عُهوداً، وَ أکرَمُهُم مُرداً وَ کُهولاً.صَلاهُ اللهِ لَهُ لِآلِهِ الأطهارِ مُسَلَّمَهً مُکَرَّرَهً مَعدودَهً، وَ لِآلِ وُدِّهِمُ الکِرامِ مُحَصَّلَهً مُرَدَّدَهً ما دامَ لِالسَّماءِ أمرٌ مَرسومٌ وَ حَدٌّ مَعلومٌ.
أرسَلَهُ رَحمَهً لَکُم، وَ طَهارَهً لِأعمالِکُم، وَ هُدوءَ دارِکُم وَ دُحورَ، عارِکُم وَ صَلاحَ أحوالِکُم، وَ طاعَهً لِلّهِ وَ رُسُلِهِ، وَ عِصمَهً لَکُم وَ رَحمَهً. اِسمَعوا لَهُ وَ راعوا أمرَهُ، حَلِّلوا ما حَلَّلَ، وَ حَرِّموا ما حَرَّمَ، وَ اعمِدوا – رَحِمَکُمُ اللهُ – لِدَوامِ العَمَلِ، وَ ادحَروا الحِرصَ، وَ اعدِموا الکَسَلَ، وَ ادروا السَّلامَهَ وَ حِراسَهَ مُلکِ وَ رَوعَها، وَ هَلَعَ الصُّدورِ وَ حُلولَ کَلِّها وَ هَمِّها. هَلَکَ وَ اللهِ أهلُ الاِصرارِ، وَ ما وَلَدَ والِدٌ لِلاِسرارِ، کَم مُؤَمِّلٍ أمَّلَ ما أهلَکَهُ، وَ کَم مالٍ وَ سِلاحٍ أعَدَّ صارَ لِلأعداءِ عُدَّهً وَ عُمدَهً.
اَللّهُمَّ لَکَ الحَمدُ وَ دَوامُهُ، وَ المُلکُ وَ کَمالُهُ، لااِلهَ إلّا هُوَ، وَسِعَ کُلَّ حِلمٍ حِلمُهُ، وَ سَدَّدَ کُلُّ حُکمٍ حُکمُهُ، وَ حَدَرَ کُلَّ عِلمٍ عِلمُهُ. عَصَمَکُمُ وَ لَوّاکُم، وَ دَوامَ السَّلامَهِ أولاکُم، وَ لِلطّاعَهِ سَدَّدَکُم، وَ لِلاِسلامِ هَداکُم، وَ رَحِمَکُم وَ سَمِعَ دُعاءَکُم، وَ طَهَّرَ أعمالَکُم، وَ أصلَحَ أحوالَکُم. وَ أسألُهُ لَکُم دَوامَ السَّلامَهِ، وَ کَمالَ السَّعادَهِ، وَ الآلاءَ الدّارَهَ، وَ الاَحوالَ السّارَّهَ، وَ الحَمدُ لِلّهِ وَحدَهُ.
ترجمه خطبه: ستایش مخصوص خدایی است که سزاوار ستایش و مآل آن است. از آنِ اوست رساترین ستایش و شیرین ترین آن و سعادت بخش ترین ستایش و سخاوت بار ترین(و شریف ترین) آن و پاک ترین ستایش و بلند ترین آن و ممتاز ترین ستایش و سزاوارترین آن. یگانه و یکتای بی نیاز(ی که همه نیازمندان و گرفتاران آهنگ او نمایند). نه پدری دارد و نه فرزندی.
شاهان را (به حکمت و آزمون) مسلّط ساخت وبه تاختن واداشت. و ستمکاران (و متجاوزان)را هلاکت نمود و کنارشان افکند. و سجایای بلند را (به خلایق) رسانید و شرافت بخشید. و آسمان را بالا برد و بلند گردانید. بستر زمین را گشود و گسترش داد و محکم نمود و گسترده ساخت. آن را امتداد داد و هموار کرد و (برای زندگی) آماده و مهیّا فرمود. آب و مرتعش را به شما ارزانی داشت. تعداد اقوام را (برای زندگی)آماده و مهیّا فرمود. آب و مرتعش را به شما ارزانی داشت. تعداد اقوام را (برای زندگی در آن) به درستی. (و حکمت) مقرّر فرمود و بر شمار (یکایک) آنان احاطه یافت.و نشانه های بلند (هدایت) مقرّر فرمود و آنها را بر افراشته و استوار ساخت.
معبود نخستین که نه او را هم طرازی است و نه حکمش را مانعی. خدایی نیست جز او، که پادشاه است و (مای?) سلامت، صورتگر است و دانا، فرمانروا و مهربان، پاک و بی آلایش. فرمانش ستوده است و حریم کویش آباد (به توجّه پرستندگان و نیازمندان) است و سخایش مورد امید. کلامش را به شما آموخت و نشانه هایش را به شما نمایاند. و احکامش را برایتان دست یافتنی نمود. آنچه روا بود حلال و آنچه در خور ممنوعیت بود، حرام شمرد.
بار رسالت را بر دوش محمّد(ص) افکند. (همان) رسول گرامی که بدو سروری و درستی (در گفتار و کردار و رفتار) ارزانی شده، پاک و پیراسته است.خداوند این امّت را به خاطر برتریِ مقام و بلندیِ شرف و استواری دین او و کامل بودنِ آرمانش سعادت بخشید. او بی آلایش ترین فردِ از آدمیان در هنگامه ولادت و فروزنده ترین ستاره یمن و سعادت است. او بلند پایه ترین آنان (در نیاکان) است و زیباترین آنها در (نسل و) شاخسار.و درست پیمان ترین و کریم ترین آنان است در نوجوانی و بزرگسالی.
درود خداوند از آن او و خاندان پاکش باد، درودی خالص و پی در پی و مکرّر (برای آنان) و برای دوست داران بزرگوارشان، درودی ماندگار و پیوسته، (برای همیشه:) تا وقتی که برای آسمان حکمی مرقوم است و نقشی مقرّر. او فرستاد تا تا برایتان رحمتی باشد و مایه پاکیزگی اعمالتان و آرامش سرای (زندگی) شما و بر طرف شدن نقاط ننگ (:و شرم آور کار)تان. و تا مایه صلاح حالتان باشد و اطاعت شما از خدا و رسولانش و موجب حفظ شما و رحمتی (بس بزرگ و فراگیر).از او فرمان برید و بر دستورش مواظبت ورزید. آنچه را حلال دانست، حلال و هر چه را حرام داشت حرام بشمارید. خدایتان رحمت کند؛ آهنگ کوششی پیوسته نمایید و آزمندی را از خود برانید و تنبلی را وا نهید. رسم سلامت و حفظ حاکمیّت و بالندگی آن را – و آنچه را که موجب دغدغه سینه ها (:و تشویش دلها) و روی کردِ درماندگی و پریشانی به سوی به آنهاست – بشناسید.
از دعای خصوصی تا دعای کمرشکن آیت الله جوادی آملی
شریح محورهای دعا از زبان امام علی(ع): ” … ادب دعا را امیرالمؤمنین(ع) به ما آموخت. فرمود :اَلدّاعِی بِلا عَمَلْ کَالرّامِی بِلا وَتَرْ. فرمود: آنکه دعا می کند و عمل ندارد، مثل تیراندازی است که تیر دارد، ولی وَتر ندارد. (وَتر) آن کمان مُنهنی است که جلوی این تیر تند تیز را می گیرد و او را راهنمائی می کند.
مالک! من برای خود و برای تو از خدا سعادت و شهادت طلب می کنم
بهترین عمل صفای دل است. بهترین راه برای صفای دل این است که هم در مسئله توحید برای غیرخدا راه باز نکنیم، هم در مسائل اجتماعی کینه احدی را در دل راه ندهیم. مطمئن باشیم اگر کسی این دو رکن را فراهم کرد؛ این دعوت کننده، این داعی یک تیرانداز ماهری است که هم تیر تیز دارد و هم کمان مُنهنی…” شما دعاهای حضرت را در نهج البلاغه که تحلیل می کنید، می بینید یا سعادت می خواهد، یا شهادت می خواهد، یا رفاقت با انبیاء می خواهد، یا کرامت می خواهد، یا عافیت می خواهد، یا سلامت می خواهد، یا فتوّت و رادمردی و مردانگی می خواهد و یا عزّت!. در آن عهدنامه معروف که برای مالک اشتر نوشت، در پایان عهدنامه دعا کرد؛ فرمود : مالک! من برای خود و برای تو از خدا سعادت و شهادت طلب می کنم ! از خدا می خواهم: أنْ یَختِمَ لِی وَ لَکَ السَّعادَهَ وَ الشَّهادَه إنّا للهِ وَ إنّا إلِیهِ الرّاجِعُونْ. در آن دعاهای عمومی می گوید: نَسأَلُ اللهُ مَنازِلَ الشُّهَداء وَ مَعایِشَهَ السُّعَداء وَ مُفارَقَهَ الأنبیاء. ما برای همگان سعادت و منزله شهدا و رفاقت با انبیاء را می خواهیم. به خدا عرض می کند: وَاجْمَعْ بِینَنَا وَ بِینَهُ- نوع این دعاها به صیغه جمع است – می گوید: خدایا! بین ما و بین رسول ات، وَاجْمَعْ بِینَنَا وَ بِینَهُ فِی بَرْدِ العِیشْ وَ قَرارِ النِّعْمَه وَ مُنتَهَی الطُمَأنِینَهِ وَ تُحَفِ الکِرامَه. خدایا ! بین همه ما ونبی ات در آن قرارگاه عیش و زندگی جمع بکن، و در آن آرامش و خنکی سعادت و زندگی جمع بکن! در کمال طمأنینه ما را با او سهیم بکن! آن کرامت ها را که تحفه پیغمبر میکنی، ما را بهره مند بکن !
دعای امام علی(ع) در میدان جنگ “…در میدان جنگ دو دعای آموزنده دارد؛ هنگامی که جنگ شروع ” چون پیغمبر علی را با آن وضع می شناخت، که فرمود : من در معراج وقتی حرف می شنیدم، مثل اینکه صدا شبیه صدای علی بود. این است که وقتی با خبر می شود شب ۱۹ علی فرق اش می شکافد، اشک می ریزد… عرض میکرد: ! اَللّهُمَّ إنّا نَشکُو إلِیکَ غِیبَهَ وَلِیّنَا وَ کَثرَهِ عَدُوِّنَا وَ تَشتُتَ اَهوائَنَا. رَبَّنَا افْتَحْ بِینَنَا وَ بِینَ قُومِنَا بِالحَقّ . خدایا ! ما از نبود پیغمبر به تو شکایت می کنیم. چون پیغمبر، آن رکن طمأنینه را ما از دست داده ایم. در ۱۷ ماه مبارک در جریان بَدر که اوّلین جنگ نابرابری بود که مسلمانها می دیدند، امیر المؤمنین فرمود: همه آن شب متوحّش بودند و متزلزل. تنها کسی که هیچ حادثه ای برای او نبود، رسول اکرم بود. فرمود: در شب جنگ بَدر تا صبح کنار درخت، پیغمبر مشغول مناجات بود، گویا اصلاً فردا جنگی نیست، و امشب شب حمله نیست! آن یک حساب دیگری بود. لذا امیرالمؤمنین عرض می کند: خدایا! ما از نبود پیغمبر به تو شکایت می کنیم و از اختلاف درونی به تو پناه می بریم و شکایت می کنیم.
آنگاه دعائی که بعضی از انبیاء داشتند که در قرآن آمده است، همان دعا را امیر المؤمنین(ع) دارد که: رَبَّنَا افْتِحْ بِینَنَا وَ بِینَ قُومِنا بِالحَقّ . این در آغاز جنگ . در ناعره جنگ عرض می کند: خدایا! ما گرچه شهادت طلب کردیم ، امّا فتوّت و مردانگی هم می خواهیم . اَللّهُمَّ إنْ اَظهَرتَنَا عَلَیهِمْ وَ جَنِّبنَا البَغی وَ سَدِّدْنا بِالحَقّ. وَ إنْ اَظهَرْتَهُمْ عَلَینَا فَارزُقنَا الشَّهادَه وَاعْصِمنَا مِنَ الفِتنَه. اگر ما را بر آنها غالب کردی، ما فاتح شدیم، توفیقی بده که تعدّی و تجاوز به زیر دست را روا ندانیم. به اسیران رحم بکنیم. همین علی که بعد از ضربت خوردن شب نوزدهم دستور داد به قاتل من مدارا کنید؛ در میدان جنگ مردانگی از خدا خواست و می خواست. خدایا ! آن توفیق را بده که اگر ما فاتح و پیروز شدیم، بر دشمن ستم نکنیم. و اگر مصلحت بود که آنها ما را شکست بدهند، مرگ ما را مرگ شهید قرار بده. ما را از فتنه و بَدآموزی مصون بدار. این دعای علی در صحنه جنگ است.
رسیدن به مقام رضا؛ دعای کمرشکن در بیان امام علی(ع)
“… وقتی حضرت در مقام دعا و ثنا می ایستاد، عرض می کرد: خدایا ! هذا مَقامُ مَنْ اَفرَدَکَ بِالتُّوحیدِ الَّذِی هُوَ لَکْ وَ لَمْ یَرَ مُستَحِقَّاً لِهذِهِ المَحامِدِ وَ المَمَادحِ غِیرَکْ . وَ بِی إلِیکَ فاقَهٌ لا یَجبُرُ مَسکَنَتَهَا إلا فَضلُکْ . فَهَبْ لِی رِضاکْ وَ أغنِنَا عَنْ مَدِّ الأیدِی إلی سَواکْ .إنَّکَ عَلی کُلّ شِیءٍ قَدِیر. خدایا ! این مقامی که من ایستاده ام، مقام توحید است. من به عنوان یک عبد موحّد در پیشگاه مولای واحد ایستاده ام. هیچ مدحی جز برای تو نیست. هیچ حمدی جز برای تو نیست. من یک نیازی دارم کمر شکن! و تو جابر عَظم کسیری! هر شکسته ای را تو جبیره می کنی .
یکی از دعاها و فرازهای جوشن کبیر و ادعیّه دیگر در این دعاها این است که: یا جابِرَ العَظمِ الکَسِیر. ای خدائی که هر استخوان شکسته ای را تو شکسته بندی می کنی، جبیره می کنی، جبران می کنی. هر دل شکسته ای را او جبیره می کند. حضرت عرض کرد: من یک درد کمر شکن دارم که هیچ چیزی این شکسته را جبران نمی کند، مگر کَرم تو. و آن این است که مرا به مقام رضا برسانی. هر چه تو کردی، من خوشم بیاید. و دست ما را از دراز شدن به سوی این و آن کوتاه بکن! ما را به خودت نیازمند بکن! هَب لِی مِنْ رِضاکْ، هَب لَنَا مِنْ رِضاکْ وَ اَغنِنا عَنْ مَدِّ الأیدی إلی سِواکْ.
” ۲۰ سال قبل از جریان سیّدالشهداء، علیّ بن أبیطالب گریه کرد. از جریان صفّین که برمی گشتند، آمدند یک سرزمینی، با دست مبارک اشاره کرد، فرمود: هاهُنا هاهنا. یک مقدار خاک را گرفتند بعد بُو کردند، فرمود: همین جاست: رادمردانی که عاشقان کوی حقّ اند، اینجا می آرمند. اینجا سرزمین کربلاست. اگر کسی اینها را خوب بشناسد، نیازی به آن پِیرایه ها نیست، اشک می آید. و آن اشک عبادت است. “ چیزی از غیر تو طلب نکنیم این روح بلند است. آن هم فتوّت و مردانگی است که نسبت به کافران هم ما رادمرد باشیم .
دعای امام علی(ع) در مسائل خصوصی
پروردگارا ! همه نعمت ها را تو دادی. همه نعمت ها را هم ما باید به تو تحویل بدهیم. جان دادی، باید برگردانیم. چشم و گوش دادی، باید برگردانیم. اعضاء و جوارح و جوانح دادی، باید برگردانیم. حرفی در او نیست. ولی خدایا ما را کریمانه زنده کن و ما را کریمانه بمیران. خدایا ! در هنگام استرداد این ودیعه ها اوّلین چیزی که از ما می گیری، جان ما باشد. این طور نباشد که ما ذلیلانه بمیریم . اوّل چشم را بگیری، دست را بگیری، پا را بگیری، ما را فلج کنی، بعد ببری؛ اینچنین نباشد. اَللّهُمَّ اجْعَلْ، این از دعاهای نورانی نهج البلاغه است که این دعاها و از این رقم دعاها در نهج فراوان است که این ادب کرامت است. اَللّهُمَّ اجْعَلْ نَفسِی اَوَّلَ کَرِیمَهٍ تَنتَزِعُها مِنْ کَرائِمِی وَ اَوَّلَ وَدِیعَهٍ تَرتَجِعُهَا مِنْ وَدائِعِ نِعَمِکَ عِندِی؛ خدایا ! همه نعمت ها امانت است، همه را به تو بر می گردانیم. این دعا درس کرامت می دهد.
دعای حضرت امیرالمؤمنین(ع) در امور اقتصادی
خدایا! همه نعمت ها به دست توست، به جای اینکه مع الواسطه به ما نعمت بدهی، بی واسطه ما را تأمین کن که ما منّت این و آن نکشیم و نچشیم . اَللّهُمَّ صُنْ وَجهِی بِالیَسارْ وَ لا تَبدُلْ جاهِی بِالإقتارْ فَاَستَرزِقَ طالِبی رِزقِکِ وَ اَسْتَعْطِفَ شِرارِ خَلقِکَ فَاُفتَتَنَّ بِخَمِّ مَنْ أعطانِی وَ بِضَمّ مَنْ مَنَعَنِی وَ أنْتَ مَعَ ذلِکَ وَلِیُّ الإعطاء وَالمَنْع. خدایا ! آبروی ما را با داشتن حفظ بکن! خدایا ! آبروی ما را با فقر نریز! خدایا ! آنچه را که به ما می رسد، از توست. بکوشیم که بی واسطه از تو بگیریم، نه به وسیله این و آن بگیریم، تا از این و آن حقّ شناسی کنیم و کسی که به ما چیزی نداد، گِله کنیم. این دعاها درس کَرم می دهد.
نَسأَلُ اللهَ المُعافاتَ فِی الأدیانْ کَمَا نَسأَلُهُ المُعافاتَ فِی الأبدان : همانطوری که ما از خدا عافیّت بدن می خواهیم، عافیّت دین را هم طلب می کنیم. از نبی اکرم(ص) سؤال کردند: شما در شب قدر از خدا چه می خواهید؟ فرمود: من اگر شب قدر را درک کنم ، از خدا عافیّت طلب می کنم. عافیّت همین عافیّت علوی است که در نهج البلاغه آمده؛ هم عافیّت دین، هم عافیّت دنیا . هم عافیّت بدن، هم عافیّت جان و نظام. در جریانی که شما با خبر هستید دنیا چه می گذرد، یک میلیارد مسلمان در چه حالت اند؛ این خطوط کلّی دعا را از ولیّ دعا بیاموزیم، برای همه مسئلت کنیم. اینچنین نباشد که فقط برای خود دعا کنیم .
آنها که این دعاها را به ما آموختند، برای همه خواستند. آنها که در نماز می گویند: إیّاکَ نَعبَدُ وَ إیّاکَ نَستَعِینْ، دیدشان خیلی بلند است. نمی گویند: تنها من عبادت می کنم و این متکلّم مع الغیر، یعنی ما عبادت می کنیم ، منظور این باشد که من با همه شئون ادراکی ام، درکی ام، تحریکی ام، اعضاء و جوارح ام که در دعای عرفه آمده است تو را عبادت می کنم، این حدّ نیست. نه تنها ما، یعنی مسلمین عالم تو را عبادت می کنیم، این حدّ ام نیست. ما، یعنی مجموعه نظام آفرینش.
تأکید بر گریه آگاهانه بر اهل بیت(ع) عبادت است
سعی کنیم گریه عاقلانه عارفانه بدون پِیرایه؛ آن گریه یقیناً عبادت است. نیازی به افزایش و کاهش نیست. جریان شهادت علیّ بن أبیطالب (ع) به قدری درد آور است که قبل از اتّفاق اش، این خطبه شعبانیّه در چه سالی اتّفاق افتاد. امیرالمؤمنین به پیغمبر فرمود: چرا گریه می کنی؟ فرمود: در ماه مبارک، در حال نماز شمشیری می آید، سر مطهّر ات با خون اش رنگین می شود! عرض کرد: بِسَلامَهٍ مِنْ دِینِی ؟ عرض کرد: آن وقتی که شمشیر بر سرم می آید، دین من سالم است؟ فرمود: آری، دین ات سالم است. این آن علی است !!
پیامبر(ص) در معراج صدای حضرت علی(ع) را شنید
این جریان فُزتُ وَ رَبِّ الکَعبِه. که در سحر ۱۹ ماه مبارک رمضان علیّ بن أبیطالب گفته بود، اینها علی را نشان نمی دهد. چون چند سال قبل از این حادثه یکی از شاگردان علیّ بن أبیطالب در هنگام ضربت خوردن و شمشیر دیدن گفت: فُزتُ وَ رَبِّ الکَعبِه. ما چون نرفتیم به سراغ آن مقامات بلند، خیال می کنیم حضرت علی یعنی عالی ترین مقام اش این است که وقتی شمشیر خورد، بگوید : فُزتُ وَ رَبِّ الکَعبِه. در حالی که او کسانی را تربیت کرد، شاگردانی را تربیت کرد که چند سال قبل از او یک همچنین حادثه ای برای آنها اتفاق افتاد، گفتند : فُزتُ وَ رَبِّ الکَعبِه . از پیغمبر سئوال کردند: شما وقتی در معراج رفتی، خیلی حرف شنیدی. آن حرف هائی که شنیدی شبیه لهجه کی بود؟ فرمود: آن حرف هائی که من شنیدم شبیه لهجه علیّ بن أبیطالب بود. علی را باید آنجا ها جستجو کرد.
همه آثار سخن با معبود
دعا به انسان اعتماد به نفس داده و از یأس و ناامیدی بازداشته و به تلاش و کوشش بیشتر دعوت می کند. دعا هنگام حوادث سخت و طاقت فرسا به انسان قدرت و امیدواری و آرامش می بخشد و ازنظر روانی، اثر غیر قابل انکاری دارد. به طوری که رهایی از مشکلات، شفای بیماری، کسب نعمت های الهی و دستیابی به منزلت حقیقی و دفع بلاها را می توان آثار دیگر دعا برشمرد؛ رویاهایی که با قرآن به سر گرفتن و ذکر جوشن کبیر به حقیقت می پیوندد. اما آرامش روحی و روانی را نمی توان از جمله آثار دعا حذف کرد. چرا که یکی دیگر از مهم ترین نقش هایی که مناجات می تواند داشته باشد رسیدن به آرامش از سوی شخص است. چنان که براساس یک تحقیق ملی در آمریکا که بر روی دانشجویان ۴۶ دانشگاه و دانشکده این کشور صورت گرفت مشخص شد دانشجویان به دور از فعالیت های مذهبی دوبرابر دانشجویانی که به فعالیت های مذهبی می پردازند مشکلات افسردگی و ضعف سلامت روان دارند.
هر انسانی در زندگی، دچار گرفتاری و مشکلاتی شده اضطراب و نگرانی برایش دست می دهد و در برخی موارد، نجات و رهایی از آن، خارج از توان انسان است و تحمل آن در درازمدت از توان انسان خارج است «دعا کلید رحمت و نور و چراغی در تاریکی است.» «دعا و نیایش ضمن کسب آرامش، در فعالیت های مغزی انسان نوعی انبساط باطنی و گاهی روح قهرمانی و دلاوری را تحریک می کند. دعا براساس تحقیقات تجربی انجام شده با افسردگی رابطه منفی دارد.در دعا و نیایش به منظور تقرب به درگاه پروردگار به سوی مبدا غیرمادی جهان هستی می گراید و در این گرایش واقعیت اصلی و سرمایه های جنبه های خود را درک می کند و این گونه او از چنگ ناامیدی رهایی می یابد.»
«بنابر آیات قرآن کریم یکی از راه های رسیدن به آرامش، ذکر خدا عنوان شده است .مصداق برجسته ذکر خدا همان دعاست. اگر انسان با معبود خویش ارتباط داشته باشد در هر شرایطی از جمله موقعیت های دشوار زندگی هرگز سراسیمه نمی شود. ممانعت از انحراف انسان دیگر آثار دعاست. انسان در حال دعا خود را به یک نیروی بالاتر و قوی تر که زندگی وی تحت تاثیر اوست می بیند و هرگز به بیراهه کبر و غرور نمی رود. خود را از انحرافات فکری و اعتقادی نگه می دارد زیرا خود را محتاج و در همه مواقع نیازمند به او می داند. از سوی دیگر وقتی انسان گناه و انحراف را از عوامل عدم اجابت می بیند موجب می گردد با اطاعت از اوامر آن نیروی قدسی موانع اجابت دعا را از مسیر راه بردارد چنان که در دعای کمیل می خوانیم خدایا گناهانی که باعث حبس شدن دعای من می شوند را ببخشا.»
بن بست انحرافات اجتماعی با دعا
جلوگیری از انحراف و آسیب های اجتماعی را از مهم ترین آثار دعا و مناجات به ویژه در ماه مبارک رمضان است. «هر آیین و هر نوع مذهبی از گذشته های دور که دست ساز بشر و بت پرست بوده اند اعتقادات و باورهایی داشتند که مانع از آسیب و انحراف در جامعه شان شده است. ادیان توحیدی که منبع الهی دارد در جلوگیری از ورود فرد به جرم و بزه و آسیب بسیار موثرتر و خودکنترلی بیشتری در فرد داشته اند. به طوری که هر فرد را پلیس و نگهبان خودش کرده تا از بروز مشکل و انحراف جلوگیری کند. چون فرد خودش را به خدا نزدیک تر می داند.» «به منظور بررسی دقیق این موضوع تحقیقی به عنوان نمونه در اروپا انجام شد در مورد علت افزایش خودکشی و مقایسه خودکشی بین پروتستان ها و کاتولیک ها ، نتایج بررسی جامعه شناسانه نشان داد کاتولیک ها کمتر از پروتستان ها خودکشی می کنند. چون کاتولیک ها یکشنبه ها به کلیسا می روند و در جمع شرکت می کنند و دعاهای جمعی دارند بنابراین نسبت به پروتستان ها که کمتر مشغول نیایش و عبادتند احساس بی کسی و تنهایی نمی کنند.»
توجه به زمان و مکان دعا
دعا برای استجابت نیاز به زمان و مکان خاص خود دارد. «همه زمان ها برای عبادت و دعا و همه مکان ها برای انجام آن خوب است ولی هیچ شکی نیست که برخی از زمان ها و مکان ها از شرافت و کرامت بیش تری برخوردار هستند. چنان که خداوند شب را زمان دعا و نیایش دانسته است و در آیاتی از بندگان خواسته که شب ها از بستر گرم و نرم خود برخیزند و به عبادت و دعا و تفکر در حقیقت هستی بپردازند تا راز هستی بر ایشان گشوده شود و فلسفه آفرینش بر ایشان معلوم شود.» «ماه رمضان ماه مبارکی است که قرآن نازل در آن فرو فرستاده شده است و خداوند در آیاتی از جمله سوره قدر و آیات نخست سوره دخان به این مسئله توجه می دهد. پس این شب ها بهترین شب ها برای دعاست.»
آثار دعا و نیایش در سلامت روح و جسم دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند…
دعا و نیایش در زندگی و سرنوشت انسان، آثار ارزشمندی داشته و در معارف دینی، به خصوص عرفان اسلامی از اهمیت ویژه برخوردار است؛ تا بدان جا که عرفا آن را یکی از ابواب کشف و شهود حقایق، برای اولیای الهی دانسته اند. اما این گفته نیز حقیقت دارد که بیشتر مردم، قدر نعمت مناجات را نمی دانند چرا که مناجات دارای معارف بالایی است که جز اهلش که همان اولیای خدا هستند و از طریق کشف و شهود به آن رسیده اند کسی از آن آگاهی ندارد. پس ماه رمضان ماه مبارک و البته بهترین شب ها برای قرآن صاعد یعنی دعاست تا هر آن چه را که نداریم از فقر ذاتی از خدا بخواهیم و با اتصال به خدا به غنای بالغیر برسیم. دعا در مفهوم واقعی آن یک نوع کسب قابلیت برای تحصیل سهم زیادتر، از فیض بی پایان پروردگار است و انسان به وسیله دعا، توجه و شایستگی بیشتری برای درک فیض خداوندی و راه یابی به درگاه الهی پیدا می کند.
چرا باید دعا کرد؟
اما چرا انسان به تقاضا کردن از خداوند نه تنها فراخوانده شده بلکه تشویق هم می شود؟ چه سری در نماز و دعا نهفته است که آدمی باید از خداوند طلب کند و بیشتر بخواهد به ویژه در ماه مبارک رمضان؟ خداوند نیز خود در قرآن کریم و در سوره بقره فرموده اند: و چون بندگان درباره من از او تو پرسند، من نزدیکم، چون نیایشگر مرا بخواند، نیایش او را پاسخ می دهم. به تعبیر پیامبر اکرم(ص) دعا سلاح مؤمن، ستون دین و نور آسمان ها و زمین خوانده شده است. و در روایتی دیگر برترین عبادت ها از نظر ایشان، دعاست و هرگاه خداوند به بنده ای اذن و توفیق دعا دهد، در رحمت را به روی او بگشاید. بی گمان هیچ کس با دعا کردن، هلاک نمی شود.
امام علی(ع) می فرمایند آن کس که ملکوت در دست اوست اجابت دعای تو را ضمانت کرده است و در وصیتی به امام حسن(ع) می فرمایند: بدان کسی که خزائن دنیا و آخرت در دست اوست، به تو اجازه داده است تا او را بخوانی و به تو فرمان داده است از او بخواهی تا به تو عطا کند و او مهربان و بخشنده است، میان تو و خودش، حجابی ننهاده و تو را به آوردن واسطه و میانجی، وادار نکرده است… سپس کلید خزائن و گنجینه هایش را که همان دعا و خواستن از اوست، در اختیار تو نهاده است پس هرگاه تو بخواهی، با دعا کردن، در همان گنجینه های او را می گشایی. دعا یا نیایش عرض نیاز به درگاه خداوند و فراخواندن اوست و باید فراخواندن خویش به سوی خداوند هم دانست زیرا او از رگ گردن به ما نزدیک تر است و این ماییم که از او دوریم. حال در ماه صیام این فرصت فراهم شده که دستان دعا بالا رود و زبان به ذکر مشغول شود، نگاه های منتظر هم باید برای اجابت به آسمان ها دوخته شود. در اصل، آدمی با فراخواندن خود به سوی کسی که از ما به ما نزدیک تر است تلاش می کند تا خود خویش را که از یار جدا افتاده به جانب او که حضور مطلق و حاضر ناظر است، فرا بخواند و این ماییم که به تناسب و به مراتب سرگرمی ها و غفلت های مان از او غایبیم.
کی رفته ای زدل که تمنا کنم تو را کی بوده ای نهفته که پیدا کنم تو را
غیبت نکرده ای که شوم طالب حضور پنهان نگشته ای که هویدا کنم تو را
معارف الهی در دعا
«محبوب ترین اعمال نزد خداوند سبحان در روی زمین دعا و برترین عبادت ها عفت و پاکدامنی است.» از این روایت این طور استنباط می شود که در این مساله رازی نهفته است. در روایت دیگر آمده است که دعا انسان را از گزند دشمنان می رهاند و درهای روزی را برای او می گشاید و امام صادق(ع) دعا را از جنگ افزار آهنین نافذتر می داند. در واقع دعا محبوب خداوند است چون خودش فرمان می دهد که دعا کنید و اهل دعا باید اهل راز و نیاز باشند.
تاکید بر نمازهای پنج گانه و نماز شب، کم کردن خواب و بیشتر قرآن خواندن به ویژه قرائت سوره مزمل، تنظیم برنامه های مقرر برای زندگی، خواب و دعا، کم خوری و شرکت نکردن در مجلسی که فقرا حضور ندارند، وفای به عهد، داشتن حالت انتظار و امید به استجابت دعا و غیره که همگی خودسازی انسان را تسهیل می کند، از مواردی است که باید توجه کرد. چرا که حضرت حق اشاره به این دارند که با فراهم کردن شرایط استجابت دعا که همان خودسازی است می توان به خواسته ها در ماه مبارک رمضان دست یافت. دعا نشانه عبادت و بندگی است، دعا را به تعبیر روایات و احادیث اسلحه مومن و ستون دین همچنین نور آسمان و زمین می داند که موجب تقویت انسان با ایمان و پایداری دین و نهادینه شدن دین در نهاد و فطرت او می شود که دعا فطرت او را نورانی می کند و اینها ویژگی های اصلی خودسازی است.
دعا متن عبادت است
در روایات آمده است که دعا متن عبادت است و هیچ کس از اهل دعا به هلاکت نمی رسد.حتی دعا می تواند مرگ را به تاخیر بیندازد و یا در روایت دیگری از امیرالمومنین علی(ع) آمده است که دعا کلیدهای پیروزی و گنجینه های رستگاری است. خدایا قلبم را از نفاق و دورویی و کردارم را از ریا و خودنمایی و زبانم را از دروغ و چشمانم را از خیانت و بی عفتی پاک کن. آنچه در ماه رمضان موجب خودسازی هم می شود برقراری ارتباط با خالق است و خداوند متعال می فرمایند بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را.
دعا، تسهیل آموزش بندگی
دعا و نیایش به درگاه پروردگار عالم دارای آثار ومراتبی است و از آنجا که ادعیه دارای بخش های مختلفی است، کارشناسان نیز معتقدند که هر بخشی دارای مفاهیم و اهداف عمیق منحصر به فرد است. اولین اثر ارزشمند دعا و نیایش، آشنایی با معارف اسلامی خوانده می شود. به طوری که ائمه معصوم در آداب دعا و نیایش به ما آموزش داده اند که هنگام دعا، ابتداء اسماء و صفات الهی، قدرت و عظمت او را یادآور شده و بر محمد(ص) و آل محمد(ع) درود بفرستید و بر ضعف، ناتوانی، گناه و کوتاهی خود در رعایت احکام الهی، اعتراف کنید. سپس زمان خواستن حاجت و نیاز فرامی رسد.
«یادآوری اسماء، صفات و قدرت الهی و اعتراف به عجز و ناتوانی خود، بهترین درس برای شناخت خدای سبحان و آشنایی با معارف اسلامی است. همان طور که امام صادق(ع) با تأکید بر آیات قرآن کریم می فرمایند: مردم بدانند که خداوند قادر است هر آنچه را بخواهند به آنان بدهد.» او در بیان آثار و نقش دعا در زندگی انسان می گوید: «دعا، انسان را به منبع خیر و کل متصل می کند و باعث می شود انسان از وضعیت مهجور بودن که مخصوصاً در عصر جدید عامل شکل گیری بسیاری از انحرافات، افسردگی ها و ناهنجاری ها و حتی در شکل خاص آن پوچ گرایی و نهیلیسم شده است، دور شده و امکان اتصال و گفت وگو با وجود خداوند متعال را بیابد و همواره در حفظ این اتصال تلاش می کند تا بتواند دردهایش را التیام بخشد.»
ابتدای اغلب دعاها با حمد و ثنای الهی و خداشناسی آغاز می شود و به نوعی آموزش توحید و آموزش معاد است. به طور مثال دعای کمیل و مناجات های مختلف از ائمه(ع)حاوی آموزش های والا با بیان و ادبیات عاطفی و گیراست چرا که همین آموزه ها را اگر بخواهیم مدنظر قرار دهیم می بینیم که انتقال مفاهیمش به انسان چقدر سخت بوده اما حال که به شکل دعا درآمده است، مسیر کوتاه شده و انسان را در معرض تکرار صفات الهی قرار می دهد.»
بخش دوم دعاها عموماً طرح مباحثی است که انسان با خدای خودش ارتباط می یابد و تفاوتش با دعاهای شخصی ما این است که دعاها به جهت این که از معصومین(ع) به ما رسیده ناظر بر یک تلقی بسیار متعالی و وصف خداوند همچنین توقع انسان از خود و مطالبه ای که از خداوند دارد را ارتقا می دهد.» البته بخش پایانی دعا هم با شکر و سپاس از خداوند متعال به پایان می رسد تا عقبه عبادت را برای او تداعی کند که با حمد او شروع می شود و درخواست و تمنایی برای به دست آوردن فیض الهی است و با شکر و سپاس به پایان می رسد.
زمینه های دعا باید فراهم شود
ادعیه به انسان می آموزد که بهترین ها و کل را از خداوند بخواهد و استمداد کند.بنابراین با توجه به این که فرصت های ناب مثل شب های قدر و یا ایامی مثل روزهای ماه مبارک رمضان بسیار زودگذر و فرصت محدودی است توصیه می شود به عنوان بهترین زمان استجابت دعا غنیمت شمرده شود. شرط اول دعاکننده آن است که مقام عبودیت و بندگی و به دیگر بیان، نیاز دائمی خود را نسبت به خالق خود بشناسد، یعنی به مقام خود آگاه بوده و بداند که فقیرمطلق است و غنی مطلق او است. امیرالمومنین(ع) می فرماید: معبودا! درخواست من از تو، مشابه درخواست دیگر درخواست کنندگان نیست، زیرا هرگاه خواسته درخواست کننده به او عطا نشود، از درخواست خودداری می کند، ولی من در هیچ حالی از درخواست از تو بی نیاز نیستم. معبودا! از من خشنود باش و اگر از من خشنود نیستی از من درگذر، زیرا گاه آقا از بنده خود در می گذرد، در حالی که از او خشنود نیست. چگونه تو را بخوانم در حالی که من منم؟! و چگونه از تو نومید گردم که تو تویی؟!!
شرط دوم برای دعاکننده این است که خدای خود را به وصف بی نیازی مطلق بشناسد. بداند که خدا براسرار درونی او آگاه و در برآوردن نیازهای او تواناست و هیچ چیز در برابر قدرتش مانع نخواهد بود. کلینی نقل می کند: پیامبر اکرم(ص) در یکی از جبهه های جنگ در دامنه کوهی مشغول استراحت بودند. یکی از مشرکان با استفاده از این فرصت، خود را به آن حضرت رساند و با شمشیر آخته بر بالای سر آن حضرت ایستاد و گفت: من ینجیک الان؟ اکنون چه کسی تو را نجات می دهد؟
حضرت بی درنگ فرمودند: ربی و ربک؛ پروردگار من و تو. یعنی بین سر من و لبه تیز شمشیر تو قدرتی هست که تو آن را نمی بینی. آن مشرک که به این باورها معتقد نبود، پوزخندی زد و شمشیر خود را پایین آورد تا ضربه ای بر حضرت وارد کند، ولی با عکس العمل به موقع پیامبر، شمشیر از دست او به طرفی پرتاب شد. آن گاه حضرت شمشیر از نیام کشید و فرمود: «من ینجیک منی؟» آن مشرک پاسخ داد: کرامت تو، زیرا انسانی بزرگوار هستی! آن گاه حضرت از کشتن او صرف نظر کرد. در نهج البلاغه هم آمده است:لایصدق ایمان عبد حتی یکون بما فی یدالله اوثق منه بما فی یده: ایمان بنده، راست و صادق نیست تا این که امید او به آنچه در دست خدا است، بیشتر از امید خود به آنچه در دست خود او است، باشد
چرا خدا به برخی دعاها پاسخ نمیدهد
آیتالله تهرانی : وقتی میخواهی از خدا تقاضا کنی، نگاهی هم به سوابق گذشتهات بکن و بگو:خدایا! مرا ببخش. بعد با صدق نیت، استغفار کن. ماه مبارک رمضان، ماه تلاوت قرآن و ماه دعا است؛ دعای به خیر برای خود و دیگران، حال چه مادّی باشد و چه معنوی و به خصوص در لیالی قدر که به آن سفارش شده است. در روایت موثّقّه زراره داریم که شب نوزدهم، لیله تقدیر بود.یعنی شبی که مسائل موجودات را نسبت به سال آینده بررسی و اندازهگیری میکنند و در آن روایت داشت که شب بیست و یکم لیله ابرام است؛ یعنی در امشب آنچه را نسبت به شخص بررسی و اندازهگیری کردهاند، ثبت و ضبط میکنند و بعد آنچه را که نسبت به سال آینده مناسب دیدهاند، در شب بیست و یکم قرار میدهند. عرض کردم اگر بنا باشد که بررسی و اندازهگیریها بر محور سوابق باشد، یعنی براساس آنچه سال گذشته انجام دادهایم، سال آینده را برای ما ترسیم کنند، مصیبت است؛ لذا عرض کردم شب نوزدهم شب شرمندگی است.
ترمیم گذشته و ترسیم آینده
اینجا جمع شدهایم و خیلی ساده چه میخواهیم؟ دو تا چیز میخواهیم. یک: ترمیم نسبت به گذشته، دو: ترسیمِ خوب نسبت به آینده. چقدر بد بودیم! آیا میبخشی؟ ترمیم گذشته؛ به این معنا که ما بد کردیم و این قابل انکار نیست. سال گذشته اینقدر گناه و خطا کردیم که خودمان نمیتوانیم خطاهایمان را بشماریم، پس اوّلین چیزی که میخواهیم درخواست کنیم ترمیم گذشته است و آن اینکه: خدایا عفو کن! به تعبیری که در قرآن هم وجود دارد، صفح جمیل کن. خیلی ساده بگویم: خدایا! ندیده بگیر؛ امشب اینطور با ما برخورد کن. صحیفه اعمالِ ما را که «نعوذ بالله»، به خطاهایمان آلوده شده است، پاک و تمیز کن، تا روی اینکه برای سال آینده تقاضا کنیم را داشته باشیم. اوّل باید تقاضای ترمیم گذشته را داشته باشیم؛ همان تعبیری که در روایات و از پیغمبراکرم برای لیله قدر وجود دارد: از خدا طلب عفو کنید و به تعبیر اهل معرفت ستّاریتِ ناشی از غفّاریتِ خدا را بخواهیم. به طوری که هیچگونه تبعاتی نسبت به خطاهای گذشتهمان برای ما نباشد.
چه مقدار از گناهانم بخشیده میشود؟ بعد آن وقت سراغ ترسیم میآییم. به این معنا که: خدایا! سال آینده را سال خوبی برای ما ترسیم کن، یعنی امر کن که سال خوبی باشد. در اینجا مطلب مهمّی است و به ذهن همهمان میآید که: ما ترمیم را از خدا تقاضا میکنیم و طلب عفو میکنیم؛ حالا سؤال پیش میآید: چون من یک موجود کوچک و محدود و کوته نظر هستم، پس تا چه حد خدا عفو میکند؟ بنابراین اوّل سؤال این است که آیا عفو میکند یا نه؟ و دوّم هم چقدر؟
چرا خدا به دعا پاسخ نمیدهد؟
روایتی است که عثمانبنعیسی از امام صادق(ع) نقل میکند. راوی میگوید: «قُلتُ»؛ یعنی به حضرت عرض کردم: «آیتَانِ فِی کِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَطْلُبُهُمَا فَلَا أَجِدُهُمَا»؛ دو آیه در قرآن است که میخواهم ببینم مصداقی در خارج دارند یا ندارند؟ گشتم و مصداقی هم پیدا نکردم، «قَالَ وَ مَا هُمَا»؛ حضرت به او میگوید: آن دو آیه کدام است؟ در نقلی است که، «لا اَدری ما تَأویلُه»؛ نمیدانم که تأویل این دو آیه چیست؟ «وَ مَا هُمَا قُلْتُ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ»؛ این آیه که من را بخوانید، از من درخواست کنید و من جوابگوی درخواست شما هستم، «فَنَدْعُوهُ وَ لَا نَرَى إِجَابَهً»؛ از خدا حاجت میخواهم امّا از اجابت خبری نیست و به تعبیر ما میخوانم ولی پاسخی نیست. امام صادق(ع) فرمود: «قالَ(ع) أَ فَتَرَى اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَخْلَفَ وَعْدَهُ»؛ تو فکر میکنی که خدا خلف وعده میکند؟ یعنی وعده میکند و بعد به آن عمل نمیکند؟ «قُلْتُ لَا»، نه! چنین چیزی نیست، «قَالَ فَمِمَ ذَلِکَ»؛ بگو پس چهطور شده که میخواهی و بعد هم میبینی به اجابت نرسید و میگویی چنین چیزی نیست؟ علّت آن چیست؟ حضرت به او میگوید: من علّت آن را به تو میگویم. «قَالَ لَکِنِّی أُخْبِرُکَ»؛ به تو خبر میدهم.
استجابت دعای مطیعین
در اینجا حضرت انسانها را دو گروه میکند، «مطیعها» و «عاصیها». گروه اوّل:«مَنْ أَطَاعَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فِیمَا أَمَرَهُ ثُمَّ دَعَاهُ مِنْ جِهَهِ الدُّعَاءِ أَجَابَهُ»؛ حضرت فرمودند: کسی که خدا را در آن امری که کرده اطاعت کند و بعد از خدا در آن جهتی که با او هم سو باشد، تقاضا کند، خدا جوابش را میدهد.«قُلْتُ وَ مَا جِهَهِ الدُّعَاءِ»؛ امّا جهت دعا چیست؟
برای اجابت دعا چه کنیم؟
حضرت در اینجا مطیعین را کنار میگذارد و آن چیزی را که مبتلا به همه است و مربوط به عاصین است وسط میکشد. حضرت میفرماید: تَبْدَأُ فَتَحْمَدُ اللَّهَ وَ تَذْکُرُ نِعَمَهُ عِنْدَکَ؛ ابتدا نسبت به نعمتهایی که به تو عنایت کرده ثناگو باش،ثُمَّ تَشْکُرُهُ ثُمَّ تُصَلِّی عَلَى النَّبِی(صَ)؛ از خدا نسبت به نعمتهایش تشکّر کن و به پیغمبر درود بفرست،ثُمَّ تَذْکُرُ ذُنُوبَکَ. مهم اینجا است. سراغ گناهانی که کردی برو، فَتُقِرُّ بِهَا؛ اعتراف کن. بگو: خدا! بد کرد. تکتکِ معصیتها را در ذهن خود بیاور، ثُمَّ تَسْتَعِیذُ مِنْهَا؛ پس با این خطاهایت به خدا پناه ببر، فَهَذَا جِهَهُ الدُّعَاءِ بعد دارد: تَعْتَرِفُ بِذُنُوبِکَ؛ تکتکِ گناهانی که به یادت میآید، «أَوْ بِمَا ذَکَرْتَ مِنْهَا»؛ هر چقدر که یادت آمد، «وَ تُجْمِلُ مَا خَفِی عَلَیکَ مِنْهَا»؛ و اجمالاً آنهایی که در نظرت نیست، فَتَتُوبُ إِلَى اللَّهِ مِنْ جَمِیعِ مَعَاصِیکَ؛ و بعد هم از تمام گناهانت توبه کن.
گناهانت را به ذهن بیاور نه زبان!
«وَ أَنْتَ تَنْوِی أَلَّا تَعُودَ»؛ گناهانی که کردهای و یادت است به ذهن بیاور، نه اینکه به زبانت بیاوری و بعد در مورد آنهایی هم که یادت نیامد بگو: خدایا! همه خطاهایم را در نظر بیاور و بعد در مقابل خدا بنا را بر این بگذار که دیگر این کارها را نکنی. «وَ أَنْتَ تَنْوِی أَلَّا تَعُودَ»؛ نیت کن که دیگر این کارها را نمیکنم، وَ تَسْتَغْفِرُ اللَّهَ مِنْهَا بِنَدَامَهٍ؛ از گناهانت به خاطر پشیمانی واقعیات پوزش بطلب. «وَ صِدْقِ نِیهٍ وَ خَوْفٍ وَ رَجَاءٍ وَ یکُونُ مِنْ قَوْلِکَ اللَّهُمَّ إِنِّی أَعْتَذِرُ إِلَیکَ مِنْ ذُنُوبِی وَ أَسْتَغْفِرُکَ وَ أَتُوبُ إِلَیکَ فَأَعِنِّی عَلَى طَاعَتِکَ».
دیگر اشتباه نمیکنم!
«ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ»؛ معنایش درست بر جای خود است، امّا این در صورتی است که جهت دعا هم فراموش نشود. یعنی چه؟ یعنی وقتی میخواهی از خدا تقاضا کنی، نگاهی هم به سوابق گذشتهات بکن. اگر اشتباه کردهای، اوّل معذرت خواهی بکن و بگو:خدایا! من را ببخش و بعد هم وقتی که میگویی بد کردهام، نیتت این باشد که دیگر خطایی مرتکب نشوی و بعد با صدق نیت، استغفار کن.
خدا از دل من آگاه است
خدا میفهمد که من از ته دل طلب بخشش میکنم یا نه؟ او شرمندگی من را بهتر از خودم درک میکند. حتّی در روایت است که وقتی هنوز استغفار نکردی هم تو را میآمرزد. مهم این است که امشب خدا به دل من و تو نگاه میکند. این متن روایت است که: هنوز که استغفرلله را نگفتهای، صحیفه را پاک و تطهیرمان میکند. خدا این است.
پذیرش آنی توبه در ماه رمضان
امتیازهای بسیار مثبت دیگری برای جواب گویی خداوند، نسبت به غفران گناهانمان یعنی ترمیم گذشته و ترسیم خوب آینده هم داریم. چند روایت را میخوانم.یکی از آنها را شب نوزدهم خواندم که این امتیازها را در امشب هم است. اوّل:روایتی از پیغمبراکرم که: «یقُولُ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى فِی کُلِ لَیلَهٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ هَلْ مِنْ سَائِلٍ فَأُعْطِیهُ سُؤْلَهُ»؛ هر شب از ماه رمضان خدا سه بار میفرماید: آیا کسی هست که از من درخواستی کند تا به او بدهم؟ هَلْ مِنْ تَائِبٍ فَأَتُوبَ عَلَیهِ؛ آیا کسی هست توبه و رجوع به من بکند تا بپذیرم؟ هَلْ مِنْ مُسْتَغْفِرٍ فَأَغْفِرَ لَهُ؛ کسی هست که از من پوزش طلبد؟ اینکه لااقل بگوید: خدایا! من بد کردم. همین که بگوید بد کردم، بلافاصله میآمرزد.
خداوند از هیچ چیز فروگذار نمیکند
امتیاز دیگری که به خصوص برای امشب داریم اینکه شبِ جمعه است، نسبت به شب جمعه مسائل خاص خود را دارد. از امام باقر(ع) است: «إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى لَینَادِی کُلَّ لَیلَهِ جُمُعَهٍ مِنْ فَوْقِ عَرْشِهِ مِنْ أَوَّلِ اللَّیلِ إِلَى آخِرِهِ» امام باقر(ع) فرمودند: خداوند متعال، خودش، هر شبِ جمعه از فوق عرش، از اوّل شب تا آخر ندا میدهد، «أَ لَا عَبْدٌ مُؤْمِنٌ یدْعُونِی لِدِینِهِ أَوْ دُنْیاهُ»؛ آیا عبد و بنده مؤمنی که به من ایمان دارد وجود دارد تا از من برای دین و دنیای خود درخواست کند که من جوابش را بدهم؟ قَبْلَ طُلُوعِ الْفَجْرِ فَأُجِیبَهُ، اگر تا وقتی که طلوع فجر نشده از من درخواست کند، من هم جوابش را میدهم. چه برای دنیایش بخواهد و چه برای آخرتش. خداوند هیچ چیزی فروگذار نمیکند. أَ لَا عَبْدٌ مُؤْمِنٌ یتُوبُ إِلَی مِنْ ذُنُوبِهِ قَبْلَ طُلُوعِ الْفَجْرِ فَأَتُوبَ عَلَیهِ آیا بنده مؤمنی هست که تا قبل از طلوع فجر توبه کند و من توبهاش را قبول کنم؟ روایت مفصّل است تا اینجا که: «فَلَا یزَالُ ینَادِی بِهَذَا حَتَّى یطْلُعَ الْفَجْرُ»؛ یعنی از سر شب تا طلوع فجر خدا این ندا را میدهد.
نیمه شب دعا کن
الآن، از نظر موقعیتی یکی از مواقعی است که دعا مستجاب میشود و آن ثلث آخر شب است. اگر وقت را سه قسمت کنیم، الآن ثلث آخر شب. از پیغمبراکرم است که: «قالَ رَسول الله(ص): اِذا بَقِی ثُلثُ اللَیلِ قالَ الله تَبارَکَ وَ تَعالی»؛ وقتی ثلث آخر شب میشود، خدا میگوید: «مَنْ ذَا الَّذِی یسْتَکْشِفُ الضُّرَّ»؛ چه کسی است که طلب کند تا من گره او را باز کنم؟ «أَکْشِفْ عَنْهُ»؛ گرهات را خودم باز میکنم،«مَنْ ذَا الَّذِی یسْتَرْزِقُنِی»؛ چه کسی است که از من طلب روزی کند تا به او بدهم، «مَنْ ذَا الَّذِی یسْأَلُنِی»؛ و بعد دارد، «أُعْطِهِ»؛ همین که از من درخواست کند، به او میدهم.
به دوستی علی(ع) امیدوارم
به عمل خودم هیچ امیدوار نیستم، بلکه فقط امیدم به همینهاست؛ یعنی به وعدههایی که در این روایات و آیات به ما داده شده است. البتّه دست خالی هم نیستم. رُوِی عَن رسول الله(ص):مَنْ أَحَبَ عَلِیاً قَبِلَ اللَّهُ تَعَالَى مِنْهُ صَلَاتَهُ؛ پیغمبر فرمودند:کسی که علی را دوست داشته باشد، خدا نمازش را قبول میکند، «وَ صِیامَهُ» روزههایش را هم قبول میکند، «وَ قِیامَهُ» شب زندهداری هایش را هم قبول میکند. امشب، احیا گرفتهای؟ این را هم قبول میکند، چون تو علی را دوست داری؛ و بالاتر از همه:«وَ اسْتَجَابَ دُعَاءَهُ»؛ یعنی دعا که بکند، دعایش را هم قبول میکند. پس بنابراین امشب ما همه چیز داریم.
آن چه صحنهای بود؟
به خانه علی(ع) برویم. علی(ع) در بستر بود و اطراف بستر را فرزندانش گرفته بودند. ابتدا به امام حسن(ع) رو کرد و با او سخن گفت و سفارشاتی کرد. بعد رو کرد به همه فرزندانش و گفت: بعد از من از هر سو به سوی شما فتنهها میآید. منافقین این امّت کینه دیرینه خود را از شما طلب میکنند و میخواهند از شما انتقام بگیرند، بر شما باد به صبر. بعد علی ساکت شد. یک مرتبه نگاهی به چهره حسین(ع) کرد.گفت: به خصوص نسبت به شما، که فتنهها از هر سو میآید، بر شما باد به صبر. دوباره ساکت شد. دو مرتبه نگاهی به حسین کرد. گفت: یا اباعبدالله! این امّت تو را شهید میکنند، بر تو باد به تقوی و صبر. مینویسند: علی(ع) این جمله را که گفت بیهوش شد. به ذهن من این است که باید صحنه دردناکی در پیش چشم علی(ع) از روز عاشورا تمثّل کرده باشد که دیدن آن بیهوش بشود. آن چه صحنهای بود؟
اندازه اصرار بر دعا: أعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجِیمِ؛ بسمِ اللّهِ الرّحمنِ الرّحیمِ؛ «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ؛ وَ اسْمَعْ نِدَائِی إِذَا نَادَیتُکَ وَ اسْمَعْ دُعَائِی إِذَا دَعَوْتُکَ وَ أَقْبِلْ عَلَی إِذَا نَاجَیتُکَ فَقَدْ هَرَبْتُ إِلَیکَ وَ وَقَفْتُ بَینَ یدَیکَ»
مروری بر مباحث گذشته بین مسئله قلّت دعا و کثرت بلا رابطهای است و روایت آن را هم خواندم که از پیغمبر اکرم بود: «اِذا قَلَّ الدُّعاء نَزَلَ البَلاء». به این مناسبت در این مسئله که در روایات داشتیم . انسان نباید خالق را به مخلوق قیاس کند. قانون کلّیای داریم که در روایات ما هم مطرح است ؛ این است که خداوند خوش ندارد و اینکه مورد سخط هم هست که اگر محتاج شدم و گره به کارم افتاد، ابتدا سراغ مخلوقی مثل خودم بروم؛ بلکه عکس آن است، دوست دارد که اوّل به سراغ او بروی.
چرا خدا عنایت نمیکند؟ خیلی به خدا میگوییم: شما فرمودید که وقتی گرفتاری برایت پیش آمد و حاجت داشتی اوّل پیش من بیا، چون من از این کار لذّت میبرم و دعا را مستجاب میکنم. حالا که در خانه خدا رفتیم و گفتیم: خدایا! ما این گرفتاری و حاجت را داریم، امّا عنایت و مرحمت نفرمودند.
پافشاری مخلوقات برای باز کردن گره در نهاد انسان این وجود دارد که با یک درخواست و به تعبیری عدم جوابگویی اینطور نیست که به طور کلّی سرخورده شود. در مخلوقات میبینیم که در این مواقع پافشاری و اصرار میکنند. حال ما اینطور نیستیم؟ اگر گرهای به کارمان افتاده و یقین داریم که باز کردن گره از دست کسی ساخته است و میتواند کارمان را راه بیندازد، پافشاری و تکرار میکنم تا به مقصدم برسم. سؤال: یک دفعه که به او گفتم و گره را باز نکرد، آیا سرم را میاندازم پائین و میروم؟ اصلاً و ابداً اینطور نیست، بلکه این در نهاد ما است.
نه برو و نه اصرار بکن! در باب خدا، هم همین روش صدق میکند. همانطور که خدا در ابتدا برای بندهاش، مراجعه کردن به مخلوق را دوست ندارد و میگوید باید سراغ من بیایی، همانطور هم اصرار کردن در مقابل مخلوق را دوست ندارد؛ یعنی اینکه سراغ مخلوقی بروی و بعد هم مرتّب اصرار کنی. اصل رفتن و پافشاری بعدش را بدش میآید. عکس نسبت به خودش که مراجعه به خودش را دوست دارد و هر چه اصرار و پافشاری کنی بیشتر خوشش میآید.
خدا دوست ندارد! اصلاً در روایت داریم که خدا میگوید من از صدای آن عبد خوشم میآید. باید عرض کنم که خدا به وقتش میدهد و در اجابت بندگانش دقیق و حساب شده عمل میکند. روایت از امام صادق(ص) است: قَالَ(ع) إِنَ اللَّهَ کَرِهَ إِلْحَاحَ النَّاسِ بَعْضِهِمْ عَلَى بَعْضٍ فِی الْمَسْأَلَهِ؛ خدا، پافشاری مردم در خواهششان از یکدیگر را خوش نمیدارد. «کَرِهَ» یعنی بدش میآید،«وَ أَحَبَّ ذَلِکَ لِنَفْسِهِ»؛ این را برای خودش دوست میدارد؛ که وقتی به محضر او رفتی مرتّب اصرار کنی، إِنَّ اللَّهَ یحِبُّ أَنْ یسْأَلَ وَ یطْلَبَ مَا عِنْدَهُ؛ خداوند دوست میدارد که از آنچه در نزد خدا است، درخواست و مطالبه کنی.
همه چیز دست خداست در اینجا باید «مَا عِنْدَهُ»؛ را توضیح بدهم. عرض کردم که مراجعه را خوشش میآید و دوست دارد. امّا اینجا دارد: «مَا عِنْدَهُ»؛ آنچه که در نزد خدا است. مراد آنچه که در ید قدرت حق است؛ یعنی آنچه که در دستِ قدرت الهی است؛ که هرطور اراده کند، میتواند عمل کند. سؤال: آیا چیزی هست که نزد خدا نباشد و خدا قدرت بر آن نداشته باشد؟ حاجتی که آدم میخواهد باید معقول باشد؛ چیزی که مورد احتیاج من باشد و خدا قادر به آن نباشد نداریم، بلکه تمام امور در ید قدرت او است.
آنچه که من در اختیار دارم را بخواه! خدا میگوید: دوست دارم آنچه که پیش من است، از من بخواهی. معنایش چیست؟ معنای آن این است که هر چه بخواهی به تو میدهم. هر چه نیاز داری دوست دارم از من بخواهی:«إِنَّ اللَّهَ یحِبُّ أَنْ یسْأَلَ وَ یطْلَبَ مَا عِنْدَهُ»؛ دوست دارد آنچه که در نزد او است درخواست و مطالبه کنید. اینطور نیست که من چیزی بخواهم که در دست قدرت او نباشد.
فکر میکنی خدا خسته میشود؟ در دعای جوشن کبیر نکته زیبایی وجود دارد؛ بخشی در آن است: یک مرتبه این به ذهنت نیاید که خدا را جای خودت بگذاری و فکر کنی او از پافشاری بدش میآید و خسته میشود.او در باب مسئله مطالبه و سؤال و دعا خستگی ناپذیر است. خدا اینطور است:یا مَنْ لَا یبْرِمُهُ إِلْحَاحُ الْمُلِحِّین؛ پافشاری پافشاری کنندگان هیچوقت او را به ستوه نمیآورد.
دعا حدّی ندارد در اینجا ممکن است که بعضیها در ذهنشان این آمده باشد که چند بار دعا کنیم؟ اینطور نیست که در مسئله پافشاری و اصرار در دعا سقفی تعیین کرده باشند. به این صورت که«سقفی تعیین شده باشد و ما آن را باید رعایت کنیم» نداریم. راجع به پیغمبراکرم، وقتی به دعاهایی که میکرده مراجعه میکنیم میبینیم تکرار میکردهاند و چه بسا به نظر من این اقلّ است. ما در تعیین سقف حداکثر نداریم و فکر میکنم این اقلّ باشد و چون از خود پیغمبر نقل شده، به نظر حداقلّ است و حداکثر نیست. این نکتهای است که باید اهل تحقیق دقّت کنند تا اگر به این روایات برخورد کردند، اینها را روایات حداکثری نگیرند.
بیشتر از سه بار بخواه در باب مسئله تکرار در دعا روایات زیادی است. نسبت به دعا وتقاضا در باب تکرار نسبت به بهشت و جهنّم داریم که انسان تقاضای بهشت کند و تقاضای نرفتن به جهنّم کند و… که اگر میخواهی این کار را بکنی، حداقلّ سه بار بگو تا مؤثّر باشد. روایت از پیغمبراکرم است که حضرت فرمود: «مَنْ سَأَلَ الْجَنَّهَ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ»؛ اگر کسی سه بار از خدا بهشت را درخواست کند،«قَالَتْ الْجَنَّهُ اللَّهُمَّ أَدْخِلْهُ الْجَنَّهَ»؛ بهشت به خدا عرض میکند:بارالها! او را وارد بهشت کن. میخواستم اشاره کنم که این سه بار براساس همان مطلبی است که گفته شد، «وَ مَنْ اسْتَجَارَ مِنْ النَّارِ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ»؛ و اگر کسی سه بار از دوزخ به خدا پناه ببرد، «وَ مَنْ اسْتَجَارَ مِنْ النَّارِ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ»؛ سه بار به خدا پناه ببرد، «قَالَتْ النَّارُ»؛ جهنّم میگوید:«اللَّهُمَّ أَجِرْهُ مِنْ النَّارِ»؛ پروردگارا! او را از جهنّم پناه بده. در باب تکرار در دعا، ممکن است کسی سؤال کند که سقف آن چیست؟ و آن اینکه در روایات دیدهام که حداقلّ آن سه بار است. و البته دلواپس آن طرف هم نباش، به اینکه « نعوذبالله»، مثلاً خدا خسته میشود و… اینطور نیست.
شیطان در کمین است! حواستان جمع باشد که شیطان فریبتان ندهد. شیطان راههای مختلفی دارد، برای اینکه رابطه عبد با خدایش را قطع کند و امیدی که او به خدا بسته را میخواهد قطع کند. راههای مختلفی را میرود؛ مثلاً یک مرتبه به ذهن انسان میاندازد که چقدر بگویم؟! یک دفعه دعا کردم، بس است، دو دفعه گفتم بس است یا اگر خدا میخواست بدهد تا حالا داده بود و… این شیطان است.
حواستان جمع باشد! شیطان، وقتی که اتّفاقی میافتد، در انسان سرخوردگی درست میکند. به خصوص شیطان مقید است که در دعا سرخوردگی ایجاد کند، برای اینکه میخواهد رابطهات را و آن امیدی که به خدا بستی قطع کند. در باب دعا هیچوقت نگذارید که این سنخ افکار شیطانی شما را احاطه کند و شما را از دعا باز بدارد؛ بهخصوص اوقاتی که در آن وعده داده شده که دعا مستجاب میشود. اگر این مواقع از دست برود، دیگر باز نمیگردد. حواستان جمع باشد! هم از آن طرف متوجّه بالا باش، به این معنا که خداوند خسته نمیشود و بر عکس لذّت هم میبرد و از این طرف هم شیطان را مواظب باش، که شیطان تو را خسته نکند. خدا خسته نمیشود، بلکه شیطان تو را خسته میکند. دقّت کنید! شیطان شما را از نظر دعا کردن خسته میکند. در این هم شبههای نیست که وقتی از او میخواهم، او اگر مصلحت باشد به موقع میدهد.
برای خودت دعا نکن! این مسئله در باب استعجال در اجابت وجود دارد. یکی از اموری که موجب میشود دعا زود به اجابت برسد عبارت از این است که شخص برای دیگری دعا کند. حضرت میفرمایند: این از همه برّاتر است. در روایت است که حضرت چهار چیز را مطرح میکنند و میگویند این چهارمی هم هست که از همه بیشتر مؤثر است. اینکه سرعت در اجابت دعا داشته باشی هم راهکار دارد و آن این است که شخص برای دیگری دعا کند. اینکه در شبهای قدر برای دیگران دعا کنید، خصوصاً آن کسانی که به شما بد کردهاند، این است که خدا به تو زودتر میدهد. اگر برای خودت بخواهی به این زودی نمیدهد، امّا برای دیگری بخواهی زود به تو میدهد. ببینید که در معارف ما چقدر راهکار در باب دعا گذاشتهاند، چه نسبت به اجابت و چه نسبت به استعجال در اجابت. کم هم برای ما نگذاشتهاند. خیلی مراقب باشید! چون انشاءالله به فضل الهی میخواهیم با دل و قلبی پر از امّید با بهکار بستن همین راهکارها به در خانه خدا برویم
آثار دعا و نیایش در سلامت روح و جسم دعا عاشقانه های شبانه عبد با معبود
شاید شما هم تا به حال شاهد وقوع معجزه بوده باشید. این یک واقعیت است که دعا معجزات را به همراه دارد. «جک استاکی» یکی از پژوهشگران دعا درمانی که تأثیر دعا را بر میدان های الکترو مغناطیسی بدن بررسی کرده است، آزمایشی انجام داد به این ترتیب که میزان فعالیت الکتریکی در مغز و سطح بدن افراد را در آزمایشگاه خود زیر نظر گرفت، درحالی که هزاران کیلومتر آن طرف تر در کالیفرنیا گروه هایی مذهبی برای این افراد دعا می کردند. نتیجه مطالعه شگفت آور بود چرا که بین میزان فعالیت الکتریکی بدن کسانی که برایشان دعا شده بود و افرادی که برایشان دعا نشده بود، اختلاف فاحشی وجود داشت. این نوع آزمایش های علمی که به ندرت در گوشه و کنار جهان انجام می شود تنها نمونه های ناچیزی از تأثیر دعا بر سلامت جسم و روح است درحالی که هر روز از زندگی بشر و به تعداد افرادی که در این کره خاکی زندگی می کنند معجزاتی متأثر از دعا و نیایش با خداوند رخ می دهد که تنها نیاز به تأمل و تدبر از سوی انسان ها دارد مخصوصاً در ایام صیام که فرصت بندگی فراهم شده است.
دعا درخواست از خداوند سبحان و آغازی برای ارتباط با اوست.
با دعا انسان با خدا راز و نیاز کرده و از او درخواست کمک و مساعدت می کند تا به کسب فیض و سعادتمندی برسد و همین فیض و سعادت است که انسان را به تعبیر روایات به دست آمده و احادیث بر جای مانده از ائمه معصومین(ع) به نیایش با خداوند می خواند تا در درجه نخست از تکبر و غرور رهایی یابد. بنابراین تلاش برای تکامل و کسب شایستگی بیشتر در گرو تسلیم در برابر قوانین آفرینش است. این را هم فراموش نکنیم دعا و مناجات ضمن اینکه آموزش بندگی را به انسان می دهد، دوری از انواع بیماری های روحی و افسردگی ها و دوری از گرفتار شدن به سراب انحراف و شبه معنویت ها و کمک کردن برای ارتباط دائمی انسان با منبع فکر عالم هستی را هم نصیب آدمی می کند. شاید با این تفاسیر بتوان به این نتیجه رسید که تعبیر واقعی این فرموده حق که هر چیزی را حتی موارد جزئی از خداوند درخواست کنید، این باشد که رابطه همیشگی انسان با خداوند حفظ شود و به بهانه دعا کردن به سمت خداوند برود و اتصالی که هرچند ممکن است محدود و جزئی باشد به وجود بیاید تا بیش از پیش به مبدا هستی وصل شود.
برگرفته شده از m5736z.blog.ir زارع پور