- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 10 دقیقه
- توسط : رحمت الله ضیایی
- 0 نظر
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) می فرمایند: وقتی می خواهی عیوب دیگران را یاد کنی ، عیوب خویش را به یاد آور . (کنز العمال ، ج ۳ ، ص ۵۸۶.
در طول تاریخ ادیان ، کمتر پیامبری وجود دارد که مانند پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) تمام خصوصیات و جوانب زندگى ایشان به طور واضح و روشن ، بیان و ثبت شده باشد.
خداوند متعال در قرآن با زیباترین عبارات و کامل ترین بیانات ، آن حضرت را معرفى نموده و با عالى ترین صفات ستوده است و مى فرماید: « و اِنّک لَعلی خُلق عَظیم» ؛ (قلم/۴) ” ای پیامبر! تو بر اخلاقى عظیم استوار هستى. ”
نیز مى فرماید: « محمد رسول الله و الذین معه اشداء علی الکفار رحماء بینهم.» (فتح/۲۹)محمد (صلی الله علیه و آله) فرستاده خداست و کسانى که با او هستند در برابر کفار سر سخت و در میان خود مهربانند.
محققان ، تاریخ نویسان و دانشمندان در ابعاد گوناگون زندگى حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) سخن گفته اند.
اما ائمه علیهم السلام با نگاهى ژرف و دقیق ، سیماى آن شخصیت بى نظیر و دُرّ یکتاى عالم خلقت را به تماشا نشسته و به معرفى زندگى، مبارزات و آموزههاى آن حضرت پرداختند.
در این نوشتار برآنیم تا گوشه هایى از زندگى و شخصیت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) را از نگاه امام صادق علیه السلام بررسی کنیم .
تولد نور
امام صادق (ع) به نقل از سلمان فارسى فرمود: پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمود: خداوند متعال مرا از درخشندگى نور خویش آفرید. (۱) همچنین امام صادق (ع) فرمود: خداوند متعال خطاب به رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمود: «اى محمد! قبل از این که آسمانها ، زمین ، عرش و دریا را خلق کنم، نور تو و على را آفریدم… .»(۲)
ثقه الاسلام کلینى (ره) مىنویسد: امام صادق (ع) فرمود: « هنگام ولادت حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) فاطمه بنت اسد نزد آمنه (مادر گرامى پیامبر) بود. یکى از آن دو به دیگرى گفت: آیا مىبینى آنچه را من مىبینم؟ دیگرى گفت: چه مىبینى؟ او گفت: این نور ساطع که مشرق و مغرب را فرا گرفته است! در همین حال ، ابوطالب (ع) وارد شد و به آنها گفت: چرا در شگفتید؟ فاطمه بنت اسد ماجرا را گفت. ابوطالب به او گفت: مىخواهى بشارتى به تو بدهم؟ او گفت: آرى. ابوطالب گفت: از تو فرزندى به وجود خواهد آمد که وصى این نوزاد خواهد بود (۳)
نام هاى پیامبر
کلبى ، از نسب شناسان بزرگ عرب مى گوید: امام صادق (ع) از من پرسید: در قرآن چند نام از نامهاى پیامبر خاتم (صلی الله علیه و آله) ذکر شده است؟
گفتم: دو یا سه نام.
امام صادق (ع) فرمود:ده نام از نامهاى پیامبر اکرم در قرآن آمده است: “محمد ، احمد ، عبدالله، طه، یس ، نون ، مزمل ، مدثر ، رسول و ذکر.”
سپس آن حضرت براى هر اسمى آیهاى تلاوت فرمود و فرمودند:
«ذکر» یکى از نامهاى محمد (صلی الله علیه و آله) است و ما (اهل بیت) «اهل ذکر» هستیم. کلبى! هر چه مىخواهى از ما سؤال کن.
کلبى مىگوید: به خدا سوگند! از ابهت صادق آل محمد (ع) تمام قرآن را فراموش کردم و یک حرف به یادم نیامد تا سؤال کنم. (۴)
عظمت نام محمد صلی الله علیه و آله
جلوه نام محمد (صلی الله علیه و آله) براى امام صادق (ع) به گونه اى بود که هر گاه نام مبارک حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) به میان مىآمد ، عظمت و کمال رسول خدا (صلی الله علیه و آله) چنان در وى تاثیر مىگذاشت ، که رنگ چهره اش دگرگون مىشد ، به طورى که آن حضرت در آن حال، براى دوستان نیز ناآشنا مىنمود. (۵)
امام صادق (ع) گاهى بعد از شنیدن نام پیامبر (صلی الله علیه و آله) مىفرمود: جانم به فدایش. اباهارون مىگوید: روزى به حضور امام صادق (ع) شرفیاب شدم. آن حضرت فرمود: اباهارون! چند روزى است که تو را ندیده ام. عرض کردم: خداوند متعال به من پسرى عطا فرمود. آن حضرت فرمود: خدا او را براى تو مبارک گرداند. چه نامى براى او انتخاب کرده اى؟ گفتم: او را محمد نامیده ام. امام صادق(ع) تا نام محمد را شنید ( به احترام آن حضرت) صورت مبارکش را به طرف زمین خم کرد، نزدیک بود گونه هاى مبارکش به زمین بخورد.
آن حضرت زیرلب گفت: محمد ، محمد ، محمد. سپس فرمود: جان خودم ، فرزندانم ، پدرم و جمیع اهل زمین فداى رسول خدا (صلی الله علیه و آله) باد! او را دشنام مده! کتک نزن ، بدى به او نرسان ، بدان! در روى زمین خانه اى نیست که در آن نام محمد وجود داشته باشد ، مگر این که آن خانه در تمام ایام مبارک خواهد بود. (۶)
سیماى پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله)
امام جعفر صادق (ع) فرمود: امام حسن (ع) از دایىاش ، «هند بن ابىهاله» (۷) که در توصیف چهره پیامبر (صلی الله علیه و آله) مهارت داشت ، درخواست نمود تا سیماى دل آراى خاتم پیامبران (صلی الله علیه و آله) را براى وى توصیف نماید. هند بن ابى هاله در پاسخ گفت: « رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در دیده ها با عظمت مىنمود و در سینه ها محبتش وجود داشت . قامتش رسا ، مویش نه پیچیده و نه افتاده ، رنگش سفید و روشن ، پیشانیش گشاده ، ابروانش پرمو و کمانى و از هم گشاده ، در وسط بینى برآمدگى داشت ، ریشش انبوه ، سیاهى چشمش شدید ، گونه هایش نرم و کم گوشت ، دندان هایش باریک و اندامش معتدل بود. آن حضرت هنگام راه رفتن با وقار حرکت مىکرد. وقتى به چیزى توجه مىکرد ، به طور عمیق به آن مىنگریست.
به مردم خیره نمىشد ، به هر کس مىرسید سلام مىکرد؛ همواره هادى و راهنماى مردم بود. براى از دست دادن امور دنیایى خشمگین نمىشد. اکثر خندیدن آن حضرت تبسم بود ، برترین مردم نزد وى کسى بود که ، بیشتر مواسات و احسان و یارى مردم نماید… » (۸)
اوصاف پیامبر در تورات و انجیل
خداوند متعال در وصف پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود:« الذین ءاتینهم الکتب یعرفونه کما یعرفون ابناءهم و ان فریقاً منهم لیکتمون الحق و هم یعلمون.» (۱۴) ؛ کسانى که کتاب آسمانى به آنان دادیم ، او را همچون فرزندان خود مىشناسند ؛ (ولى) جمعى از آنان ، حق را آگاهانه کتمان مىکنند.
امام صادق (ع) فرمود:« یعرفونه کما یعرفون ابناءهم.»
زیرا خداوند متعال در تورات و انجیل و زبور، حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) ، بعثت ، مهاجرت ، و اصحابش را چنین توصیف نمود:« محمد رسول الله و الذین معه اشداء علی الکفار رحماء بینهم…»( فتح/۲۹) ؛ محمد (صلی الله علیه و آله) فرستاده خداست ؛ و کسانى که با او هستند در برابر کفار سرسخت و شدید و در میان خود مهربانند. پیوسته آنها را در حال رکوع و سجود مىبینى ، در حالى که همواره فضل خدا و رضاى او را طلبند. نشانه آنها در صورتشان از اثر سجده نمایان است. این ، توصیف آنان در تورات و توصیف آنان در انجیل است… .
امام صادق (ع) فرمود: این ، صفت رسول خدا (صلی الله علیه و آله) و اصحابش در تورات و انجیل است. زمانى که خداوند پیامبر خاتم (صلی الله علیه و آله) را به رسالت مبعوث نمود ، اهل کتاب (یهود و نصارى) او را شناختند ؛ اما نسبت به او کفر ورزیدند ، همان گونه که خداوند متعال فرمود: « فلما جاءهم ما عرفوا کفروا به…» ؛ ( بقره /۸۹) هنگامى که این پیامبر نزد آنها آمد که (از قبل) او را شناخته بودند ، به او کافر شدند. (۹)
خداوند متعال در قرآن کریم ، در وصف پیامبر (صلی الله علیه و آله) مى فرماید: « و ما ارسلناک الا رحمه للعالمین»؛ ( انبیاء/۱۰۷) ما تو را جز براى رحمت جهانیان نفرستادیم. قرآن نیز مى فرماید: « ” اشداء علی الکفار رحماء بینهم» ؛ در برابر کفار سرسخت و شدید و در میان خود مهربانند. این دو چگونه با هم جمع مىشوند؟
برترین مخلوق
حسین بن عبدالله مى گوید: به امام صادق(ع) عرض کردم: آیا رسول خدا (صلی الله علیه و آله) سرور فرزندان آدم بود؟ آن حضرت فرمود: قسم به خدا ، او سرور همه مخلوقات خداوند بود. خدا هیچ مخلوقى را بهتر از محمد (صلی الله علیه و آله) نیافرید. (۱۰)
امام صادق(ع) در حدیث دیگرى فرمود: چون رسول خدا (صلی الله علیه و آله) را به معراج بردند جبرئیل تا مکانى با وى همراه بود و از آن به بعد او را همراهى نمىکرد. پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: جبرئیل ، در چنین حالى مرا تنها مىگذارى؟! جبرئیل گفت: تو برو. سوگند به خدا، در جایى قدم گذاشتهاى که هیچ بشرى قدم نگذاشته و پیش از تو بشرى به آن جا راه نیافته است (۱۱)
معمر بن راشد مىگوید: از امام صادق (ع) شنیدم که فرمود: یک نفر یهودى خدمت رسول خدا (صلی الله علیه و آله) رسید و به دقت او را نگریست.
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمود: اى یهودى! چه حاجتى دارى؟ یهودى گفت: آیا تو برترى یا موسى بن عمران ؛ آن پیامبرى که خدا با او تکلم کرد و تورات را بر او نازل نمود و به وسیله عصایش دریا را براى او شکافت و به وسیله ابر بر او سایه افکند؟
پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: خوش آیند نیست که بنده خود ستایى کند، ولکن (در جوابت) مىگویم که حضرت آدم (ع) وقتى خواست از خطاى خود توبه کند، گفت: « اللهم انی اسئلک بحق محمد و آل محمد لما غفرت لی » ؛ خدایا! به حق محمد و آل محمد از تو مىخواهم که مرا عفو نمایى.
خداوند نیز توبه اش را پذیرفت. حضرت نوح (ع) وقتى از غرق شدن در دریا ترسید گفت: « اللهم انی اسئلک بحق محمد و آل محمد لما انجیتنی من الغرق» ؛ خدایا به حق محمد و آل محمد از تو در خواست مىکنم. مرا از غرق شدن نجات بدهى. خداوند نیز او را نجات داد.
حضرت ابراهیم(ع) در داخل آتش گفت:« اللهم انی اسئلک بحق محمد و آل محمد لما انجیتنی منها »؛ خدایا! به حق محمد و آل محمد از تو مىخواهم که مرا از آتش نجات دهى. خداوند نیز آتش را براى اوسرد و گوارا نمود.
حضرت موسى(ع) وقتى عصایش را به زمین انداخت و در خود احساس ترس نمود گفت: « اللهم انی اسئلک بحق محمد و آل محمد لما انجیتنی » ؛ خدایا! به حق محمد و آل محمد از تو در خواست مى نمایم که مرا ایمن گردانى. خداوند متعال به او فرمود:« قلنا لا تخف انک انت الاعلی » ( طه /۶۸) نترس. مسلماً تو برترى.
اى یهودى ، اگر موسى(ع) امروز حضور داشت و مرا درک مىکرد و به من و نبوت من ایمان نمىآورد ، ایمان و نبوتش هیچ نفعى به حال اونداشت.
اى یهودى! از ذریه من شخصى ظهور خواهد کرد به نام مهدى (ع) که در زمان خروجش ، عیسى بن مریم براى یارى او فرود مىآید و پشت سر او نماز مىخواند. (۱۲)
سیاستمدارى پیامبر (صلی الله علیه و آله)
در عرف جهانى امروز« سیاست » را به معناى نیرنگ و دروغ براى کسب قدرت و سلطه بر مردم تعریف مى کنند، اما «سیاست» در لغت ، به معناى « اداره کردن امور مملکت و حکومت کردن» است . خداوند متعال پیامبر خاتم (صلی الله علیه و آله) و جانشینان بر حق ایشان ، ائمه معصومین را از بهترین سیاستمداران شمرده است . در« زیارت جامعه»، در وصف ائمه علیهم السلام که پرورش یافتگان مکتب نبوتند، آمده است: « وساسه العباد».
فضیل بن یسار مىگوید: از امام صادق (ع) شنیدم که به بعضى از اصحاب خویش فرمود: خداوند عز و جلّ پیغمبرش را تربیت کرد و نیکو تربیت فرمود. چون تربیت او را تکمیل نمود، فرمود:
« انک لعلی خلق عظیم » ، تو بر اخلاق عظیمى استوارى. سپس امر دین و امت را به او واگذار نمود تا سیاست و اداره بندگانش را به عهده بگیرد، سپس فرمود: « ما اتاکم الرسول فخذوه و ما نهاکم عنه فانتهوا » (حشر/۷)، آنچه را رسول خدا براى شما آورد ، بگیرید ، ( و اجرا کنید) و از آنچه نهى کرد ، خود دارى نمایید. رسول خدا (صلی الله علیه و آله) استوار ، موفق و مؤید به روح القدس بود و نسبت به سیاست و تدبیر خلق ، هیچ گونه لغزش و خطایى نداشت و به آداب خدا تربیت شده بود… . (۱۳)
زهد و وارستگى
حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) هرگز نسبت به دنیا و لذایذ زودگذر آن میلى نشان نداد ، به آن توجهى نکرد. امام صادق (ع) مىفرماید: روزى رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در حالى که محزون بود از منزل خارج شد فرشته اى بر او نازل شد ، در حالى که کلید گنجهاى زمین را به همراه داشت. فرشته گفت: اى محمد (صلی الله علیه و آله)، این کلیدهاى گنجهاى زمین است. پروردگارت مىفرماید: این کلیدها را بگیر و در گنجهاى زمین را باز کن و آنچه مىخواهى از آن استفاده نما. بدون این که نزد من ذرهاى از آنها کم شود.
پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود:« دنیا خانه کسى است که خانه (واقعى) ندارد. کسانى دور آن جمع مىشوند که عقل ندارند.» (۱۴)
ابن سنان مىگوید: امام صادق(ع) فرمود: مردى نزد پیامبر (صلی الله علیه و آله) آمد ، در حالى که آن حضرت روى حصیرى نشسته بود که زبرى آن بر بدن آن حضرت اثر گذاشته بود ، و بر بالشى از لیف خرما تکیه نموده بود ، که بر گونه هاى گلگونه اش نفوذ کرده بود. آن مرد در حالى که جاهاى اثر کرده را مسح مىنمود ، گفت: کسرى و قیصر (پادشاهان ایران و روم) هرگز چنین راضى نمىشوند و بر حریر و دیبا مىخوابند و تو (که سرور مخلوقات خدایى) بر این حصیر!
پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: به خدا من از آنها برتر و گرامى تر هستم. من کجا و دنیا کجا! مثال زودگذر بودن دنیا ، مثال شخصى است که بر درختى سایه دار عبور مىکند، لحظه هایى از سایه درخت استفاده مىکند و وقتى سایه تمام شد ، از آن جا کوچ مىکند و درخت را رها مىکند. (۱۵)
به عنوان حسن ختام ، به ذکر خطبه اى از آن حضرت در توصیف پیامبر (صلی الله علیه و آله) اکتفا مىکنیم.
خطبه امام صادق(ع) در وصف حضرت محمد (صلی الله علیه و آله)
« بردبارى ، وقار و مهربانى خدا سبب شد تا گناهان بزرگ و کارهاى زشت مردم، مانع نشود که دوست ترین و شریف ترین پیغمبرانش ، یعنى محمد بن عبدالله (صلی الله علیه و آله) را براى مردم برگزیند.
محمد بن عبدالله (صلی الله علیه و آله) در حریم عزت تولد یافت: در خاندان شرافت اقامت گزید، حسب و نسبش آلوده نگشت، صفاتش را دانشمندان بیان کردند و حکیمان در وصفش اندیشه نمودند. او پاکدامنى بى نظیر، هاشمى نسبى بى مانند،و بى مانندى از اهل مکه بود.
«حیا» صفت او بود و «سخاوت» طبیعتش ، به متانتها و اخلاق نبوت سرشته شده بود. اوصاف خویشتن دارىهاى رسالت بر او مهر شده بود تا آن گاه که مقدرات و قضا و قدر الهى عمر او را به پایان رسانید و حکم حتمى پروردگار او را به سرانجامش منتهى ساخت. هر امتى ، امت پس از خود را به آمدنش مژده داد. نسل به نسل از حضرت آدم تا پدر بزرگوارش ، عبدالله ، پدرى او را به پدر دیگر تحویل داد. ولادتش در بهترین طایفه ، گرامىترین نواده (بنىهاشم) ، شریف ترین قبیله (فاطمه مخزومیه) و محفوظ ترین شکم باردار (آمنه دختر وهب) و امانت دارترین دامن بود.
خدا او را برگزید ، پسندید و انتخاب کرد ، سپس کلیدهاى دانش و سرچشمه هاى حکمت را به او داد. او را مبعوث نمود تا رحمت بر بندگان و بهار جهانیان باشد.
خداوند کتابى را بر او نازل کرد ، که بیان و توضیح هر چیزى در آن است و آن را به لغت عربى ، بدون هیچ انحرافى قرار داد ، به امید این که مردم پرهیزکار شوند. آن را براى مردم بیان کرد و معارف آن را روشن ساخت و با آن ، دینش را آشکار ساخت . واجباتى را لازم شمرد ، حدودى را براى مردم وضع نمود و بیان کرد و مردم را آگاه ساخت. آن حضرت در آن امور، راهنمایى به سوى نجات و نشانه هاى هدایت به سوى خدا است.
رسول خدا (صلی الله علیه و آله) رسالتش را تبلیغ کرد ، ماموریتش را آشکار ساخت ، بارهاى سنگین نبوت را که به عهده گرفته بود ، به منزل رسانید و به خاطر پرورگارش صبر کرد و در راهش جهاد نمود.
با برنامه ها و انگیزه هایى که براى مردم پى ریزى نمود و منارههایى که نشانه هاى آن را برافراشت ، براى امتش خیر خواهى کرد و آنها را به سوى نجات و رستگارى فرا خواند و به یاد خدا تشویق و به راه هدایت دلالت کرد ، تا مردم پس از او گمراه نشوند. آن حضرت نسبت به مردم دلسوز و مهربان بود.»(۱۶)
پى نوشت ها:
۱- مصباح الشریعه، ترجمه زین العابدین کاظمى، ص۱۲۶٫«خلقتنی الله من صفوه نوره…»
۲- جلاء العیون. ص ۱۱٫
۳- همان، ص۳۶٫
۴- بحار الانوار، ج۱۶، ص۱۰۱٫
۵- سفینه البحار، ج ۱، ص۴۳۳٫
۶- بحار الانوار، ج۱۷، ص ۳۰٫
۷- هند بن ابى هاله، فرزند حضرت خدیجه(س) از شوهر قبلى اش بود که در خانه پیامبر اسلام رشد و نمو نمود.
۸- بحارالانوار، ج۱۶، صص ۱۴۷، ۱۴۸٫
۹- تفسیر نور الثقلین، ج ۱، ص ۱۳۸ و ج ۵، ص۷۷٫
۱۰- اصول کافى، ترجمه سید جواد مصطفوى، ج ۲، ص ۳۲۵٫
۱۱- همان، ص ۳۲۱٫
۱۲- بحار الانوار، ج۱۶، ص۳۶۶، به نقل از جامع الاخبار، ص ۹۸٫
۱۳- اصول کافى،ج ۲ صص ۵ و ۶٫
۱۴- بحارالانوار،ج ۱۶ ص ۲۶۶٫
۱۵- بحارالانوار،ج ۱۶ صص ۲۸۲ و ۲۸۳٫
۱۶- اصول کافى ج۲ ، صص۳۳۲ و
منبع: پایگاه اطلاع رسانی آیت الله میرزا جواد تبریزی (ره)