- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 11 دقیقه
- توسط : ناظر محتوایی شماره یک
- 0 نظر
وظایف والدین
الف: نیکو رفتارى
یکى از وظایف مهم والدین، نیکو رفتارى با یکدیگر و یا دست کم نمایش نیکو رفتارى و دورى از هر گونه رفتار خشونتآمیز در حضور فرزندان است. ناسازگارى والدین با یکدیگر هر چند طبیعى است و نمک زندگى خوانده میشود، اما این نمک نباید در منظر دیگر اعضاى خانواده پاشیده شود.
خشونت والدین که بیشتر خشونت مرد علیه زن است تا زن علیه مرد، به دیگر اعضاى خانواده نیز سرایت میکند؛ به گونهاى که پسران خانواده نسبت به دختران خشونت میکنند و فرزندان بزرگتر به فرزندان کوچکتر ستم میکنند و این شیوه به مرور یک رویه میشود و به مراحل حادتر کشیده میشود تا آن جا که در برخى خانوادهها شدیدترین شکل خشونت به ظهور میرسد و پدرکشى و فرزندکشى نمایان میگردد.
بر اساس آمار، درصد قابل توجهى از خشونتگرایان شاهد خشونت خانوادگى بودهاند و گروه عمدهاى از ایشان خشونت دیده هستند. دکتر خوشابى میگوید: ۳۴% والدین کودک آزار، خود در کودکى قربانى خشونت قرار گرفتهاند».(۲۵)
در قصّه ابراهیم(علیه السلام) زیباترین شکل نیکورفتارى دیده میشود. ابراهیم(علیه السلام) با ساره که نازا بود بسیار نیکورفتار بود و هیچ گاه مشکلات و ناتوانى او را به رخ نمیکشید. ساره نیز سپاسگذار رفتار نیکوى ابراهیم بود و گویا به همین جهت کنیز خویش (هاجر) را به آن حضرت بخشید.
ب: شناخت اعضاى خانواده
وظیفه دوم والدین، شناخت مشکلات و زمینههاى بروز خشونت میان افراد و مدیریت آنها است. در یک خانواده هستهاى که امروزه رایجترین شکل زندگى خانوادگى است و نوشتار پیش رو نیز ناظر به این نوع خانواده سامان یافته است، فرزندان در سنین مختلف سنى قرار دارند: برخى کودک، شمارى نوجوان و عدّهاى جوان هستند.
بنابراین هر یک از اعضاء ویژگیهاى خاصى دارد که این ویژگیها گاه با خصوصیات دیگران در ناسازگارى قرار میگیرد و براى دیگران مشکلات خاصى میآفریند و بستر مناسبى براى خشونت فراهم میآورد. این خصوصیات اگر از سوى والدین هدایت و مدیریت نشود، درگیرى میان اعضاى خانواده قطعى خواهد بود.
پدر و مادرى که ویژگیها و خصوصیات نوجوان و جوان خویش را نمیشناسند و انزواطلبى، خستگى و ملالت، ناسازگارى، عواطف شدید، یارى نرساندن به دیگران، زود رنجى، قهر و … فرزند خود را دشمنى و ناسازگارى با خود میبیند، به سرعت به رودررویى با فرزند کشیده میشود و به گمان خود براى اصلاح فرزند به خشونت پناه میبرند؛ غافل از آن که این خشونت تیغ دو دمی است که والدین و فرزندان را قربانى خواهد ساخت و فضاى خانواده را چنان سرد و بىروح میسازد که تحمل آن براى تمامی اعضاء ناممکن میگردد.
در این شرایط دختران که کمبود محبت را بیشتر از پسران احساس میکنند به دام فریبکارانى میافتند که به دروغ و نیرنگ، ابراز محبت و عشق و علاقه میکنند و وقتى خانواده را مخالف یافتند اقدام به فرار از خانه میکنند و پسران نیز مانند دختران به دوستان ناباب و ناسالم پناه میبرند.
بر اساس این اصل شعیب (علیه السلام) که ویژگیها و خواستههاى دختران خویش را به خوبى میشناخت وقتى پیشنهاد استخدام موسى (علیه السلام) را از طرف صفورا شنید:
«قالت إحداهما یا أبت أستاجره انّ خیر من استأجرت القوى الامین؛(قصص /۲۶) و علاقهمندى صفورا به موسى را دریافت در برابر صفورا موضعگیرى نکرد و بر او خشونت نکرد بلکه به خواست او تن داد و به موسى(علیه السلام) گفت:
«قال إنّى اُرید ان أنکحک احدى ابنتىّ هاتین على ان تأجرنى ثمانى حجج،(قصص/ ۲۷) گفت: من میخواهم یکى از این دو دخترم را به همسرى تو درآورم به این شرط که هشت سال براى من کار کنى».
ج- حمایت از قربانى خشونت
یکى از وظایف مهم والدین، حمایت از خشونت دیده است. فرزندانى که قربانى خشونت میشوند، از لحاظ روحى و عاطفى بسیار صدمهپذیر خواهند شد و زندگى خانوادگى و اجتماعى موفقى نخواهند داشت، این گروه به سرعت در برابر مشکلات سرفرود میآورند و دیگر آزارى پیشه میکنند. بنابراین یکى از وظایف مهم والدین جبران کمبودهایى است که خشونت دیده در وجود خود احساس میکند.
در قصه یوسف (علیه السلام) حمایت پدر از فرزند خشونت دیده پیش از خشونت و پس از آن به روشنى دیده میشود. یعقوب(علیه السلام) در مرحله نخست با رفتن یوسف(علیه السلام) همراه برادران مخالفت کرد و برادران یوسف را اهل هوا و هوس خواند:
«قال إنى لیحزننى أن تذهبوا به و اخاف أن یأکله الذئب».(یوسف/ ۱۳)
«قال بل سوّلت لکم انفسکم امراً».(یوسف/ ۱۸)
پس از خشونت برادران بر یوسف(علیه السلام) نیز همیشه پدر حامی یوسف(علیه السلام) بود و برادران او را مذمّت میکرد و بىاعتمادى خویش را به ایشان اعلام میداشت.
د- برخورد با خشونتگر
وظیفه دیگر پدر و مادر، برخورد منطقى با خشونتگر است. والدین در مواجهه با خشونت خانوادگى چند گزینه پیش رو دارند:
گزینه نخست آن که والدین، خشونتگر را قربانى خشونت جسمی خویش قرار دهند.
گزینه دوم آن که در برابر خشونتگر سکوت اختیار کنند و خشونت دیده و خشونت گرا را آزاد گذارند.
گزینه سوم آن است که خشونت دیده را تشویق و ترغیب به ایستادگى در برابر خشونتگر کنند.
گزینه چهارم با خشونتگر خشونت گفتارى داشته باشند و او را تهدید به خشونت کنند.
گزینه پنجم این است که عوامل خشونت را شناسایى کنند و از این طریق خشونت گرا را درمان کنند.
گزینه ششم آن که والدین تلفیقى از گزینهها را مد نظر قرار دهند و با انواع خشونتگر شکل هاى متفاوتى از خشونت داشته باشند و عوامل خشونت را از وجود ایشان پاک کنند.
از میان گزینههاى یاد شده گزینه نخست به هیچ روى پیشنهاد نمیشود؛ چه این که این گزینه خشونت خانوادگى را تشدید میکند و محیط خانواده را مملو از کینه و دشمنى میسازد.
گزینه دوم نیز خشونت بیشتر را در پى خواهد داشت و خشونتگر را هر روز جرىتر از روز قبل میکند.
گزینه سوم نیز مناسب نیست و خشونت بیشترى بر قربانى خشونت وارد میکند؛ چه این که خشونت دیدگان در اکثر موارد از خشونت گران ضعیفتر هستند و توان ایستادگى در برابر خشونتگر را ندارند.
گزینه چهارم هر چند در مواردى جواب میدهد و گروهى از خشونت گرایان را از خشونت بازمیدارد، اما بسیارى از خشونت گرایان به این درمانها پاسخ نمیدهند.
گزینه پنجم بسیار مناسب است، اما همه خشونتگرایان را از خشونت باز نمیدارد.
گزینه ششم بهترین گزینه است و خشونت خانوادگى را از میان میبرد و یا دست کم بسیار کاهش میدهد.
ه- ایجاد مهر و محبت
پنجمین وظیفه والدین، ایجاد مهر و محبت میان اعضاى خانواده است. اگر پدر و مادر بتوانند میان فرزندان دوستى و محبت برقرار کنند و آن را نهادینه سازند خشونت در محیط خانواده به کمترین میزان آن خواهد رسید، اما هیچ گاه از میان نخواهد رفت؛ چه این که عوامل بسیارى در گرایش فرزندان به خشونتگرایى دخیل است و برخى از این عوامل از حوزه مدیریت پدر و مادر و خانواده بیرون است و پدر و مادر نمیتوانند تلاش موفقى در جهت زدودن این عوامل داشته باشند.
براى نمونه خشونتگرایى میان دوستان مدرسهاى یا میان معلمان و دانشآموزان میتواند همان تأثیر خشونت گرایى میان پدر و مادر را داشته باشد و دانشآموز را به خشونت گرایى رهنمون سازد. وقتى این دانشآموز آموزه خویش را به محیط خانواده میبرد والدین نمیتوانند نسبت به این عامل فعالیت در خورى داشته باشند.
راههاى کنترل خشم
کنترل خشم که همان حلم و بردبارى است، در آیات وحى بسیار توصیه شده است و مخاطبان قرآن به خویشتندارى و نیکورفتارى با دیگران فرا خوانده شدهاند:
«و الکاظمین الغیظ و العافین عن النّاس و اللَّه یحبّ المحسنین؛(آل عمران/ ۱۳۴) و خشم خود را فرو میبرند و از خطاى مردم در میگذرند و خدا نیکوکاران را دوست دارد».
«و لیعفوا و لیصفحوا ألا تحبّون ان یغفر اللَّه لکم؛(نور/ ۲۲) عفو کنند و چشم بپوشند آیا دوست نمیدارید خداوند شما را ببخشد».
«ادفع بالّتى هى احسن فاذا الّذى بینک و بینه عداوه کانّه ولىّ حمیم. و ما یلقّاها إلاّ الّذین صبروا و ما یلقّاها إلا ذو حظٍ عظیم؛(فصلت/ ۳۴-۳۵) بدى را با نیکى دفع کن، ناگاه (خواهى دید) همان کس که میان تو و او دشمنى است، گویى دوستى گرم و صمیمی است! اما جز کسانى که داراى صبر و استقامتند به آن مقام نمیرسند و جز کسانى که بهره عظیمی (از ایمان و تقوا) دارند به آن نایل نمیگردند.
در سخنان پیامبر(صلى الله علیه و آله و سلم) نیز مسلمانان به مدیریت خشم دعوت شدهاند:
«اشدّکم من ملک نفسه عند الغضب».(۲۶)
«پرتوانترین شما کسى است که به هنگام غضب نفس خود را کنترل کند».
اما پرسش اساسى در باب مدیریت خشم این است که چگونه فردى که به خشم آمده است، خشم خود را کنترل کند و دیگران را مورد آزار و اذیت قرار ندهد؟
راههاى گوناگونى براى هدایت خشم و رسیدن به حلم و بردبارى وجود دارد. برخى از این روشها عبارتند از:
الف: تغییر وضعیت
یکى از روشهاى مهم کنترل خشم، تغییر وضعیت است. در روایت پیامبر(صلى الله علیه و آله و سلم) میخوانیم:
«اذا غضب احدکم و هو قائم فلیجلس فان ذهب عنه الغضب و الا فلیضطجع».(۲۷)
و امام باقر(علیه السلام) میفرماید:
«ان الرجل لیغضب فما یرضى أبدا حتى یدخل النار، فأیما رجل غضب على قوم و هو قائم فلیجلس من فوره ذلک، فأنّه یذهب عنه رجز الشیطان، و أیما رجل غضب على ذى رحم فلیدن منه فلیمسه فان الرحم اذا مست سکنت».(۲۸)
«هر گاه مردى غضب کند هیچ گاه راضى نمیشود تا این که داخل آتش شود. پس هر مردى که بر قومی غضب کند در حالى که ایستاده است پس به سرعت بنشیند چه این که نشستن رجز شیطان را از او دور میکند و هر گاه غضب کند بر خویشاوندى پس به آن خویشاوند نزدیک شود و او را لمس کند زیرا مس خویشاوند غضب را فرو مینشاند».
و در روایت دیگرى میخوانیم:
«هر زمان مردى غضب کرد پس اگر ایستاده است بنشیند و اگر نشسته است بایستد و هر گاه مردى بر خویشاوند خود غضب کرد، پس بهترین کار آن است که به خویشاوند خود نزدیک شود و او را در آغوش گیرد؛ چه این که هر گاه خویشاوندى خویشاوندى را در آغوش گیرد آرامش مییابد».(۲۹)
در روایات یاد شده تغییر وضعیت جسمانى مورد توجه قرار گرفته است که طبیعتاً این تغییر وضعیت تغییر وضعیت روحى را به دنبال خواهد داشت. اما بر اساس آیات قصه موسى(علیه السلام) تغییر وضعیت روحى نیز نمیتواند خشونت را از میان ببرد یا از شدت آن بکاهد. وقتى موسى(علیه السلام) با غضب سر و ریش هارون را میگیرد، هارون با گفتن «یا ابن ام» نسبت خود را با موسى یاد میکند و احساسات موسى(علیه السلام) را تحریک میکند به این امید که موسى از خشونت دست بردارد یا خشونت بیشتر نکند.
علاّمه طباطبایى در این باره مینویسد:
«و هى کلمه استرحام و استرآف قالها لاسکات غضب موسى».(۳۰)
در دانش پزشکى نیز این رهنمود پیامبر(صلى الله علیه و آله و سلم) و اهل بیت(علیهم السلام) به روشنى یاد شده است.
ب: سکوت
یکى دیگر از راههاى کنترل خشم، سکوت است. ابن عباس از پیامبر(صلى الله علیه و آله و سلم) نقل میکند که آن حضرت فرمود:
«اذا غضبت فاسکت و اذا غضبت فاسکت و اذا غضبت فاسکت؛(۳۱) هر گاه غضب کردى سکوت کن و هر گاه غضب کردى سکوت کن و هر گاه غضب کردى سکوت کن».
دکتر پیفر از روان شناسان باتجربه در این باره مینویسد:
«اگر خیلى عصبانى هستید چیزى نگویید تا آرام گیرید. اگر آرام باشید شما را بیشتر جدى میگیرند. طورى رفتار نکنید که دیگران حربهاى علیه شما به دست آورند و به گفتههایتان برچسب غیرمنطقى، احساسى یا هیجانى بزنند. این امر فقط خشم شما را بیشتر میکند. داد زدن اوضاع را بهتر نمیکند».(۳۲)
ج: گوش فرا دادن به سخنان خشونت گرا و مجاب ساختن وى
عناد و لجبازى با فردى که غضبناک است و بىتوجهى به خواستهها و سخنان وى، او را ناگزیر از برخورد خشونتآمیز میکند. بنابراین شنیدن سخنان فرد خشمگین و مجاب ساختن او از بهترین راه هاى کنترل خشم است.
بر این اساس هارون در برابر خشم موسى(علیه السلام) خویش را پاسخگو نشان داد و با برانگیختن احساسات موسى و یادآورى نسبت خویش با موسى خشم وى را فرو کاست:
«قال یبنؤمَّ لا تأخذ بلحیتى و لا برأسى انّى خشیت ان تقول فرّقت بین بنى اسرائیل و لم ترقب قولى» (طه/ ۹۴)
«(هارون) گفت: «اى فرزند مادرم! ریش و سر مرا مگیر! من ترسیدم بگویى تو میان بنىاسرائیل تفرقه انداختى، و سفارش مرا به کار نبستى!»
د: ترک مشاجره و جر و بحث
مشاجره و جر و بحث با فرد خشمگین، جز افزودن خشم نتیجهاى نخواهد داشت. بنابراین یکى از راههاى مدیریت خشم ترک مشاجره با این گونه افراد است.
ه : توجه به آثار زیانبار جسمی و روحى خشونت بر دیگران
یکى دیگر از راههاى کنترل خشم، توجه به پیامدهاى خشونت گرى است. فرد خشمگین با خشونت بر دیگران خود را در معرض انواع آسیبهاى جسمی و روحى قرار میدهد: خود را به هلاکت میافکند، زشتیها و پلیدی هاى خود را آشکار میسازد، ایمان خویش را فاسد میکند، بر عقل خویش کنترل ندارد و به سایر زشتیها و پلیدیها کشیده میشود.
امام على(علیه السلام) میفرماید:
«الغضب یردى صاحبه و یبدى معایبه»(۳۳) خشم و غضب صاحبش را هلاک میکند و زشتىهایش را آشکار میکند.»
پیامبر(صلى الله علیه و آله و سلم) فرمود:
«الغضب یفسد الایمان کما یفسد الخلّ العسل؛(۳۴) غضب ایمان را فاسد میکند همان گونه که سرکه عسل را تباه میسازد».
و امام باقر(علیه السلام) میفرماید:
«ان هذا الغضب جمره من الشیطان توقد فى قلب ابن آدم، و ان احدکم اذا غضب احمرّت عیناه و انتفخت اوداجه و دخل الشیطان فیه فاذا خاف احدکم ذلک من نفسه فلیلزم الارض فان رجز الشیطان لیذهب عنه عند ذلک؛(۳۵) غضب، پاره آتشى است از شیطان که در باطن فرزند آدم است، و هر گاه یکى از شما غضب کند چشمهایش سرخ میگردد و رگهاى گردنش باد میکند و شیطان در وجودش وارد میشود. پس هر زمان کسى از شما از این حالت خویش بترسد به زمین بچسبد زیرا وسوسه شیطان در آن زمان از وى دور میگردد».
«من لم یملک غضبه لم یملک عقله؛(۳۶) هر کسى غضب خویش را مالک نیست عقل خویش را نیز مالک نمیباشد».
و: وضو
وضو گرفتن، یکى از راه هاى کنترل خشم است. پیامبر(صلى الله علیه و آله و سلم) میفرماید:
«إن الغضب من الشیطان، و إن الشیطان خلق من النار، و إنما تُطْفا النار بالماء، فإذا غضب أحدکم فلیتوضّأ».(۳۷)
دوش گرفتن و شنا کردن نیز به حکم این روایت که آب خشونت را کنترل میکند، چون وضو گرفتن است.
وظایف نهادهاى اجتماعى
یکى از وظایف مهم حکومتها، وضع قوانین و مقررات در راستاى حمایت از قربانیان خشونت و برخورد قانونى با خشونت گرایان است. در این راستا قانونگذاران و حقوقدانان میتوانند از حقوق کیفرى اسلام و دیگر قوانینى که ناظر به خشونت روحى و روانى و اقتصادى و … سود ببرند.
براى نمونه در مورد خشونت جسمی میتوان از آیاتى که دلالت بر قصاص جانى و دریافت دیه دارد بهره گرفت و خشونتگر را ناگزیر از تن دادن به قصاص یا پرداخت دیه به مجنى علیه کرد:
«یا ایها الّذین آمنوا کتب علیکم القصاص فى القتلى الحرّ بالحرّ و العبد بالعبد و الانثى بالانثى؛(بقره/ ۱۷۸) اى افرادى که ایمان آوردهاید! حکم قصاص در مورد کشتگان، بر شما نوشته شده است: آزاد در برابر آزاد، و برده در برابر برده، و زن در برابر زن».
«و من قتل مؤمناً خطأً فتحریر رقبهٍ مؤمنهٍ و دیهٌ مسلّمه إلى اهله؛(نساء/ ۹۲) کسى که مؤمنى را از روى خطا به قتل رساند، باید یک برده مؤمن را آزاد کند و خون بهایى به کسان او بپردازد».
در مورد خشونت جسمی بر فرزند نیز هر چند برخى روایات دلالت بر عدم قصاص پدر دارد، اما مجازات دیگرى چون تبعید، زندان، تعزیر و… پدران را از خشونت بر فرزندان باز میدارد.
در مورد خشونت روحى و روانى نیز میتوان از برخى روایات و آیات سود گرفت و خشونتگر را مجازات کرد. براى نمونه قذف نوعى خشونت روحى و روانى است و فردى که چنین خشونتى دارد باید هشتاد تازیانه بخورد:
«و الّذین یرمون المحصنات ثم لم یأتوا باربعه شهداء فاجلدوهم ثمانین جلده؛(نور/ ۴) و کسانى که زنان پاکدامن را متهم میکنند سپس چهار شاهد (بر مدعاى خود) نمیآورند آنها را هشتاد تازیانه بزنید».
در مورد خشونت اقتصادى نیز قانونگذار میتواند از روایات سود ببرد و خشونتگر را ناگزیر از انجام وظیفه خود کند. براى نمونه مردى که نفقه همسر خویش را نمیدهد، یک خشونتگر است و قاضى میتواند با تهدید او را ناگزیر از پرداخت نفقه کند و اگر تهدید نتیجه نداد او را ناگزیر از پرداخت نفقه کند.
پینوشتها
۱ – WWW.hadj.ir/fa/default/php?part
۲- روزنامه مردم سالارى، ۱۳۸۳/۷/۲۷.
۳- روزنامه قدس، ۸۶/۲/۵.
۴- روزنامه جوان، ۸۴/۴/۱۳.
۵- روزنامه اعتماد، ۱۳۸۵/۲/۲۳.
۶- همان، ۱۳۸۵/۲/۱۹.
۷- روزنامه همشهرى، ۱۳۸۵/۲/۲۵.
۸- روزنامه شرق، ۱۳۸۳/۱۲/۱۶.
۹ – WWW.madarzan.com/archives/003665.php
۱۰ – اعزازى، شهلا، زنان کتک خورده، اوّل، تهران، سالى، ۲۴/ ۱۳۸۰.
۱۱ – همان.
۱۲- معظمى، شهلا، همسرکشى از مجموعه مقالات آسیبهاى اجتماعى، تهران، نشر آگاه ۱۳۸۳.
۳۱ – WWW.rahenejatdaily.com/990/85090903.html
۴۱ – www.2rna.com/archives/005086.php
۱۵- کارگزاران ۱۳۸۵/۷/۹.
۶۱ – www.womenrc.com/namaye.asp?h
۱۷- فخر رازى، الکبیر، سوم، بیروت، داراحیاء التراث العربى، ۵۰/۳۰.
۱۸- همان.
۱۹- همان، ۲۰۳/۹.
۲۰- ابوالفتوح رازى، روض الجنان و روح الجنان، مشهد، بنیاد پژوهشهاى اسلامى، ۲۸۶/۱۱.
۲۱- فخر رازى، الکبیر، ۲۰۴-۲۰۳/۱۱.
۲۲- المراغى، احمد مصطفى، تفسیر المراغى، دوم، بیروت، دار احیاء التراث العربى، ۱۱۸/۱۲ ۱۹۸۵.
۲۳- طباطبایى، محمدحسین، المیزان، دوم، قم، اسماعیلیان، ۸۴/۱۳.
۲۴- فخر رازى، الکبیر، ۱۹۶/۲۰.
۲۵- واحدى نیشابورى، اسباب النزول.
۲۶- سیوطى، لباب النقول.
۲۷- مجلسى، محمد باقر، بحارالانوار، دوم، بیروت، الوفاء، ۴۰۵/۲۱.
۲۸- ابن براج، المهذب، دوم، قم، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، ۶۸۵/۳.
۹۲ – www.gozaar.org/template1
۳۰- فخر رازى، الکبیر، ۵۶/۲۰.
۱۳ – www.Forum.persiantools.com/t38296-page101.html
۳۲- فخر رازى، الکبیر ۲۱۲/۲۶.
۳۳ – www.sirab.blogfa.com/post-55.aspx
۴۳ – www.dadsetani.ir/newver/detail
۳۵- روزنامه شرق، ۱۳۸۲/۸/۶.
۶۳ – http://www.weforchange.info/spip.php?article.
۳۷- طوسى، محمد بن حسن، التبیان فى تفسیر القرآن، بیروت، دار احیاء التراث العربى، ۳۳۴/۸.
۸۳ – http://www.isna.ir/Main/NewsXML.aspx?ID=
۳۹- همان.
۴۰- پیفر، ورا، استرس و روشهاى مقابله، مترجم: آزاده افروز و منا نقیبىراد، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامى /۱۸۴.
۴۱- گلدهورلرنر، هاریت، شعلههاى خشم، مترجم مهدى قراچه داغى، تهران، البرز، ۶۴/ ۱۳۷۵.
۴۲- پیفر، ورا، استرس و روشهاى مقابله، /۱۸۲.
۴۳- همان، / ۱۸۴.
۴۴- صداى عدالت ۱۳۸۲/۱۲/۲۳.
۴۵- علامه مجلسى، بحارالانوار، سوم، بیروت، دار احیاء التراث العربى، ۱۴۷/۷۴.
۴۶- ابن کثیر، تفسیر ابن کثیر، بیروت، دارالمعرفه، ۴۱۴/۱.
۴۷- حر عاملى، وسائل الشیعه قم، آل البیت، ۳۵۹-۳۵۸/۱۵ ۱۴۱۲.
۴۸- همان، ۳۶۳/۱۵.
۴۹- طباطبایى، محمدحسین، المیزان، ۱۹۳/۱۴.
۵۰- مجلسى، محمد باقر، بحارالانوار، الطبعه الثالثه، بیروت، دار احیاء التراث العربى، ۱۴۰۳ ه ، ۲۷۲/۷۰.
۵۱- پیفر، ورا، استرس و روشهاى مقابله/ ۱۸۶.
۵۲- حر عاملى، وسائل الشیعه، ۳۵۸/۱۵.
۵۳- همان.
۵۴- همان، ۳۶۱/۱۵.
۵۵- همان، ۳۶۰/۱۵.
۵۶ – مجلسى، محمد باقر، بحارالانوار، ۲۷۲/۷۰.
منبع: محمد بهرام؛ سایت پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی