- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 5 دقیقه
- توسط : ناظر محتوایی شماره یک
- 0 نظر
علل و منشأ خستگى و ملال از زندگى
درباره علل و منشأ خستگى و ملال از زندگى، از مسائل و زمینه هاى متعددى باید نام ببریم که اهم آن ها به قرار زیر است:
۱- حوادث زندگى
حوادث تلخ و پى آمد هاى ناگوار زندگى خود مى تواند از علل پیدایش ملالت ها باشد. بسیارى از افراد ملولند از آن بابت که همه زندگى شان با شکست همراه بوده است. به هر جا که پا گذاشته اند نکبت و بدبختى وجود داشته است. براى آن ها که ناتوانى و ضعفى دارند و ساخته و پرورده نیستند حوادث ناگوار تلخى مى آفریند و زندگى را بر انسان تیره و طاقت فرسا مى سازد آنچنان که آدمى قادر به کنترل خود نیست.
۲- احساس گناه
گاهى انسان به خاطر گناهى را که مرتکب شده نافرمانى و عصیانى را که انجام داده است، عملکرد ناروا و غلطى که داشته است دچار احساس ملال است. ناراحت است که چرا خداوند را از خود ناراضى کرده و یا فلان گناه کبیره اى را در رابطه با دیگران مرتکب شده است.
۳- درد درون
زمانى احساس ملالت ناشى از وجود دردهاى جانکاه است که در درون انسان است و او نمى تواند آن را به زبان آورد. دچار غم و رنج است ولى بیان آن موجب رسوائى و عقوبت است. افکار مخرب از هر سو بر او احاطه کرده اند و فکر و ذهن او را در غل و زنجیر نهادند.
۴- عجزها
جوان به مناسبت شور و نشاطى که دارد خواستار آن است خودى نشان دهد و مسائل دشوارى را حل کند، عجز و ناتوانى او از این امر خود سبب این امر مى شود. مى خواهد در مسابقات شرکت کند ولى ترس از آن دارد که چیزى نصیبش نشود، مى خواهد برنامه اى را تمام کند ولى در موقعیتى است که قادر به آن نیست.
۵- نومید و محرومیت
آن ها که در موقعیت ناامید کننده اى هستند و راه پیشرفت را برخود مسدود مى بینند، آنها که در فکر حل مسائل لا ینحلى هستند و این امر زجرشان مى دهد دچار ملالتند، حال اگر در این حالت براى شان محرومیتى پدید آید ملالت شان افزون تر خواهد شد.
۶- تخیلات ناروا
نوجوانان و جوانان خواب و خیال آشفته اى دارند، تصویر دیگرى از دنیا را در ذهن خود مجسم کرده اند و به هنگامى که امرى خلاف آن را مى بینند ملول مى شوند. یا مى دانیم که مفهوم مرگ و فنا تمام افکار و عقاید آنان را تحت الشعاع قرار مى دهد. دل به ملالت مى دهند که با این حساب کار و تلاشم را چه فایده اى است.
۷- کمبود عاطفى
نوجوان و جوانى که به پدر و مادر و یا مربى و یا هر کسى دیگر دلبسته است و انتظار لطف دارد به هنگامى که با بى توجهى هاى آن ها مواجه مى شود از خود بى خود گشته و دل به ملالت مى دهد. هم چنین احساس این امر که اطرافیان او افرادى خشن و بى محبت هستند براى او زجر دهنده است.
۸- پر توقعى
گاهى علت ملالت پرتوقعى است. جهان بینى آن ها بگونه اى است که انتظار دارند همگان سر به اطاعت او بسپارند و زندگى را بر وفق مراد او بسازند. دیدن وضع خلاف و حتى بى توجهى به شخصیت او سب افزایش ملال و کدورت است.
۹- خود کم بینى
گاهى نوجوان و جوان در موقعیتى است که نمى تواند ابراز وجود کند. در هر طریقى که بخواهد قدم بردارد راه آن را بر خود بسته مى بیند. در موقعیتى است که راه پیش و پس ندارد. از هر سو احساس محرومیت مى کند، گمان دارد دیگران او را به حساب نمى آورند و جز نکبت آفرینى کارى ندارند و این امر خود سبب ملال آن هاست.
۱۰- ضعف مذهب
و بالاخره ضعف زمینه مذهبى و عدم اتکال به خدا و سرسپردگى به او نیز عدم توکل به او و خوشبینى به عنایتش بدان صورت که احساس کند که همه امورش به سوى او بر مى گردد خود در این امر مؤثر است. ضعف مذهبى خود سبب ضعف بنیه روحى است و انسان بر اثر آن نمى تواند خود را در این جهان وجود سرپا نگه دارد.
طرق درمان
در طریق نجات نوجوانان و جوانان از بیمارى هاى ملالت، مى توان از راه و روش هاى گوناگونى استفاده کرد که اهم آن ها به قرار زیر است:
۱- معاشرت نیکو
انسان ملول را نباید به خود واگذار کرد بدان امید که خود بخود به حال مى آید. ملال بیش از آن که یک درد فردى باشد یک رنج اجتماعى است. باید از طریق اجتماع درمان شود و از راه هاى آن، معاشرت و بیرون کشیدن او از تنهائى و انزواست. باب معاشرت را باید به روى او گشود و دوستان و معاشران جدیدى را باید در سر راه او قرار داد.
۲- القاآت
تذکرات و القاء به او که حال خود را باید عوض کند دید و جهان بینى خود را باید تغییر دهد، در اصلاح او موثر است. باید به او القاء کرد که ضرورى است امروزه روش و طرز سلوک خود را تغییر دهد و خوشبختى خود را تأمین کند و در راه این القاء باید وقت صرف کرد و ساعاتى از عمر را بدان اختصاص داد.
۳- ایجاد زمینه براى موفقیت
از طرق مهم و سازنده ایجاد زمینه براى موفقیت است و باید کارى کرد که او در جریان امور باشد. باید میدان براى او فراهم دید تا در آن خود را نشان دهد. در مسابقه اى آسان شرکت کند تا در آن موفقیت به دست آورد و مزه پیروزى را بچشد. و بدیهى است که در برابر هر پیروزى به تحسین و تشویق او خواهیم پرداخت.
۴- ابراز مهر
دلجوئى از او، محبت به او بگونه اى که بتواند حرف خود را بزند، مطلب خود را با ما در میان نهد، نظریات خود را در آنجا بازگو کند خود در این امر موثر است. فرد ملول باید احساس کند کسى هست که او را دوست دارد و براى او در نزد خود جائى در نظر گرفته است.
۵- تغییر محیط
از طرق درمان، ایجاد تغییر محیط است. محیط کار و زندگى فردى این چنین را به خصوص اگر در مراحل حادى از نظر ملالت باشد عوض مى کنند. او را به جائى دیگر کوچ مى دهند و از این راه احساس خستگى او را از او مى زدایند و او را به زندگى دلگرم مى سازند.
۶- ایجاد تنوع در زندگى
از دیگر راهها ایجاد تنوع در زندگى است. تنوع، خستگى و ملالت را از بین مى برد و بر نیروى فرد و نشاط باطنى او مى افزاید. بسیارى از ملالت ها بدان خاطر است که فرد زندگى را نوعى تکرار مکررات مى داند. هر روز همان برنامه و همان کار و این امر براى افراد که تیزهوش ولى راکدند وجود دارد.
۷- بازى و گردش
از راه هاى مهم و موثر این است که پدر و مادر و یا مربیان و معاشران ذوق به گردش و تفریح را در او بر انگیزانند، او را با خود به گردشگاهى ببرند، پیک نیکى ترتیب دهند، ساعاتى او را گرم بازى و تفریح سازند. بگذارند که او هم در میان جمع ساعاتى را بجهد، بگوید، بخندد تا بالاخره هواى آن از سرش بیفتد.
۸- کار و اشتغال
یک کار سازنده و مثبت و اشتغالى مفید، خود سبب رفع ملامت است و نگرانى ها را از بین مى برد. باید براى او کارى معین کرد، مثلا براى خود نجارى کند، چیزى ببافد، به کارى سرگرم شود تا دردهاى متعدد خود را فراموش کند و احساس سرور و خرسندى کند و وارد حیات جمع شود.
۹- تقویت مذهبى
آموزش و مذهب و انتقال تعالیم مذهبى و آگاه کردن او از اسرار زندگى خود در این امر مؤثر است معنویت و رابطه با خدا براى انسان یک سنگر است و زمینه را براى آرامش و تکامل افراد فراهم مى سازد، درماندگى و کوته اندیشى ها را از بین مى برد.
۱۰- واداشتن به تلقین
اگر جوان فرصتى پیدا کند و حاضر شود با خود بنشیند و کلاه خود را قاضى کند، به تفکر درباره امور و تدبر در آن بپردازد بسیارى از حقایق براى او آشکار خواهد شد. در سایه آن، خواهد توانست به تلقین خویش بپردازد و روحیه خود را بسازد و تقویت کند آن چنان که برخود مسلط باشد و درد و مشکلش را دریابد و درمان کند.
منبع: خانواده و مسائل نوجوان و جوان؛ على قائمى؛ ص۱۵۴