- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 13 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
اشاره:
نظر به این که امسال از طرف مقام معظم رهبرى (مدّظلّه) به عنوان سال نهضت خدمت رسانى اعلام شده مقاله زیر تقدیم مى گردد:
از آن جا که بشر داراى خوى اجتماعى بوده، و براى وصول به تکامل همه جانبه فردى و اجتماعى نیاز به تعاون هم گرایى و هم کارى دارد، پیامبران، امامان (علیهم السلام)، ادیان و کتاب هاى آسمانی، همگان را به خدمت رسانى به همدیگر در عرصه هاى مختلف فرا خوانده اند. خدمت به خلق از ارکان اصلى تمدن ها و نظام هاى الهى و انسانى است که بدون آن زندگى انسان ها بى محتوا گشته و شاید به یک زندگى حیوانى تبدیل شود.
در مسئله خدمات، به دو بخش اساسى که از آن به بخش آسیب شناسى و درمان تعبیر مى شود باید توجه کامل داشت :
الف: از هرگونه عواملى که ضد خدمت است جلوگیرى شود.
ب: به هرگونه عواملى که بنیه ها و بدنه هاى خدمت رسانى را تشکیل داده همّت گماشت و آن را تقویت کرد(۱).
بنابر این خدمت کامل بستگى به پاک سازى و نیکو کارى دارد، لذا مبارزه همه جانبه با فساد، فقر، تبعیض و هرگونه انحرافات فکرى و عملی، بخش اول خدمات رسانى را تشکیل مى دهد. بخش دیگر آن احسان و نیکى به انسان ها، ایجاد شغل براى آنها، و سعى و کوشش در رفع نیازهایشان مى باشد که این دو بخش باید در طول و عرض همدیگر باشند، تا خدمات رسانى به طور سالم و چشم گیر و مفید، تحقق یابد.
زدودن جامعه از رشوه، گران فروشی، ربا خواری، بى عدالتی، رانت خواری، تبعیض، کلاه برداری، اسراف، جهل و ندانم کارى و خروج از خدا مدارى بخش مهمى از خدمت به خلق و خدمات رسانى را تشکیل مى دهند، به طورى که اگر جامعه اى از این گونه امور پاک سازى نشود قطعاً امور
مثبت کار ساز نخواهد بود، زیرا این امور، آثار درخشان کارهاى مثبت را خنثى کرده، و نقش آنها را بى تأثیر مى سازد. آیات متعددى از قرآن به تشویق خدمت به خلق در عرصه هاى گوناگون پرداخته است ؛ مثلاً مى فرماید: «اِنَّ اللّهَ یأمُر بِالعَدلِ وَ الاِحسانِ(۲)؛خداوند به عدالت واحسان فرمان مى دهد.»
در جاى دیگر مى فرماید:«فَاستَبِقُوا الخَیراتِ(۳)؛ در انجام نیکى ها و اعمال خیر بر یکدیگر سبقت جویید.
در آیه اى دیگر اعلام مى کند: «اِنَّمَا المُؤمِنُون اِخوَهٌ(۴)؛ مؤمنان برادر یکدیگرند.
همه این آیات ما را به خدمت به خلق از جهات مختلف فرا خوانده و تأکید مى کند که در خدمت رسانى به هم از یکدیگر پیشى گیرید و هرگز سستى نکنید؛ به ویژه مؤمنین، زیرا آنها با هم برادرند و آیین برادرى اقتضا مى کند که با کمال عطوفت و مهربانى به همدیگر خدمت کنند و با تلاش مخلصانه مداوم، هرگونه موانع خدمت رسانى به آنها را از سر راه بردارند.
باید توجه داشت که خدمت به خلق، مصادیق بسیار مختلفى دارد و هرگونه گره گشایى و نجات انسان ها خدمت است، ولى اولویت ها را باید شناخت و آنچه مهم تر است مقدّم داشت؛ مانند: اولویت هاى معیشتی، مسکن، بهداشت، قرض الحسنه و امثال آن. براى توضیح بیشتر، به بخشى از مصادیق خدمات اسلامى که در کلام امام سجّاد (علیه السلام) آمده اشاره مى کنیم.
آن حضرت فرمود:
«هرکس حاجت برادر دینى خود را برآورد، خداوند در عوض، صد خواسته او را که یکى از آنها بهشت است برآورد، هرکس ناراحتى و گرفتارى برادر دینى خود را بر طرف سازد، خداوند در روز قیامت ناراحتى هاى او را محو کند، و کسى که برادر دینى خود را در برابر ستم گرى یارى کند، خداوند او را از پل صراط ـ که محل لغزش قدم ها است ـ آسان بگذراند و کسى که در رفع نیاز او بکوشد و او را خوشحال کند، مانند آن است که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) را خوشحال نموده است. کسى که به دادن جرعه آبی، تشنگى او را برطرف کند، خداوند او را از شربت هاى سر به مُهر بهشتى سیراب نماید و کسى که با دادن غذایی، او را از گرسنگى برهاند، خداوند از میوه هاى بهشت به او بخوراند و کسى که برهنه اى را بپوشاند، خداوند جامه هایى از استبرق و حریر بهشتى بر تن او بپوشاند و کسى که به فقیرى با این که برهنه نیست، لباس دهد، همواره در پناه خدا خواهد بود، تا وقتى که از آن پارچه نخى باقى باشد. کسى که برادر مؤمنش را در پیشامدى که موجب خوارى و سرشکستگى او است کفایت کند و آبروى او را در آن حادثه حفظ کند، خداوند نوجوانان جاویدان بهشت را خدمت گزار او سازد و کسى که پیکر او را از مرکب پیاده کند، یا بدن بیمارش را به دوش گیرد، یا جنازه اش را حمل کند، خداوند او را از قبر برناقه اى از ناقه هاى بهشت سواره، وارد محشر سازد، به گونه اى که برفرشتگان افتخار نماید. کسى که جنازه مؤمنى را کفن کند، به گونه اى باشد که او را از آغاز عمر تا لحظه مرگش پوشانده است و کسى که واسطه ازدواج برادر دینى اش شود تا همسرش موجب آرامش و انس او گردد، خداوند در عالم قبر کسى را که به صورت محبوب ترین بستگان او است با او مأنوس نماید و هر کس در هنگام بیمارى اش از او عیادت کند، فرشتگان الهى در آن وقت، او را فرا گیرند و برایش دعا کنند، تا هنگامى که به خانه اش باز گردد و به او بگویند پاکیزه گشتى و بهشت براى تو پاک و آماده شد. سوگند به خدا! برآوردن حاجت مؤمن نزد من از روزه و اعتکاف و روزه دوماه پى در پى از ماه هاى حرام، محبوب تر خواهد بود».(۵)
در این حدیث به سیزده کار نیک اشاره شده که هر کدام از آنها به نحوى خدمت به خلق است. بنابر این خدمات رسانى داراى ده ها مصداق مى باشد، ولى چنان که گفتیم باید اولویت ها را شناخت و براى تحقق آنها کوشید.
ارزش خدمت در روایات اسلامى
در روایات اسلامى مطالب گوناگونى درباره خدمت به خلق بیان شده است که بیان گر اوج ارزش و جایگاه رفیع آن است که در ذیل به نمونه هایى از آنها اشاره مى کنیم:
۱. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «المُؤمِنُ مِنَ المُؤمِنِینَ کَالرَّاسِ مِنَ الجَسَدِ، اِذَا اشتَکى الرَّأسُ، تداعى اِلَیهِ سائِر جَسَدِهِ،(۶)؛مؤمن نسبت به مؤمنان دیگر هم چون سر نسبت به اعضاى پیکر است، هنگامى که سر انسان درد گرفت، سایر اندام هاى بدن او نیز درد مى گیرد.»
نظیر این مطلب از امام صادق (علیه السلام) نیز نقل شده است.(۷) سعدى هم بر همین اساس در اشعار معروف خود گوید:
بنى آدم اعضاى یکدیگرند
که در آفرینش ز یک گوهرند
چو عضوى به درد آورد روزگار
دگر عضوها را نماند قرار
بنابر این انسان ها باید خود را نسبت به دیگران هم چون اعضاى یک پیکر بدانند، در این صورت خدمت به یکدیگر را در حقیقت خدمت به خود دانسته با شوق بدان اقدام خواهند نمود.
۲. امیرمؤمنان على (علیه السلام) در استوار نامه مالک اشتر، در مورد رفتار و رابطه استاندار (و هر مسئولى که دست اندر کار است) نسبت به نیازمندان جامعه چنین مى فرماید: «دور افتاده ترین مردم داراى همان حقى هستند که نزدیک ترین آنها داراى آن مى باشند، مسئولیت همه آنها بر عهده تو است، مبادا مستى ریاست و ثروت تو را از خدمت و رسیدگى به آنها باز دارد، پس توجّهت را از آنان برمگردان و در برابرشان چین بر پیشانى میفکن و به کار آنان که دستشان به تو نرسد و در دیده ها خوارند و نزد مردان خُرد، دلجویانه رسیدگى کن، و افراد مورد اعتماد خود را بر آنها برگمار تا کارهایشان را به تو گزارش دهند.»
جالب این که امام حسن مجتبى (علیه السلام) درباره سیاست اسلامى در ضمن گفتارى فرمود: «سیاست یعنى پس از رعایت حقوق الهی، حقوق زندگان را رعایت کنی، وظیفه ات را نسبت به برادران دینى انجام دهی، در خدمت کردن به مردم دریغ نکنى و نسبت به ولى امر تا هنگامى که مخلصانه در خدمت مردم است کمک نمایی.»(۸)
۳. آن حضرت از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل مى کند که فرمود: «به هر اندازه اى که مسلمانى به مردم خدمت کند، خداوند به همان اندازه خدمت کارانى را در بهشت مى گمارد تا به او خدمت کنند.»(۹)
۴. امام صادق (علیه السلام) فرمود: «اَلمُؤمِنُون خَدَمٌ بَعضُهُم لِبَعضٍ؛(۱۰) مؤمنان خدمت گزاران یکدیگرند، یکى از حاضران پرسید: چگونه؟ فرمود: «به یکدیگر فایده رسانند و سود بخشند.»
۵. معصومین (علیهم السلام) فرمودند: «مَن اَصبَحَ لایهتَمُّ بِأمُورِ المُسلِمین فَلَیسَ بِمَسلِمٍ(۱۱)؛هر کس صبح کند و به امور مسلمانان همّت نگمارد، مسلمان نیست.»
۶.رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «مَن رَدَّ عَن قَومٍ مِنَ المُسلِمِین عادِیه ماءٍ، اَو ناراً وَجَبَت لَهُ الجَنَّه؛(۱۲) هر کس از طغیان آب (مثل سیل) یا آتش سوزى نسبت به مسلمین جلوگیرى کند و جلو بلا را نسبت به آنها بگیرد، بهشت بر او واجب است.»
این نیز یکى از خدمت هاى بزرگ است که انسان براى جلوگیرى از هرگونه بلا نسبت به انسان ها بکوشد و موجب دفع و رفع بلا از آنها گردد.
۷. به طور کلى از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) سؤال شد: نافع ترین انسان ها نزد خداوند کیانند؟ آن حضرت در پاسخ فرمود: «اَنفَعُ النّاسِ لِلنّاسِ؛ آنانى که فایده و سودشان به انسان ها بیشتر است.»(۱۳)
۸. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «هفت کار است که اگر کسى انجام داد، بعد از مرگش نیز ثواب آنها را در نامه عمل او مى نویسند که عبارتند از: کاشتن درخت، حفر چاه، احداث نهر آب، بناى مسجد، نوشتن قرآن، به ارث گذاشتن علم و به جاى گذاشتن فرزند صالحى که براى او استغفار و دعا کند.»(۱۴)
در جاى دیگر فرمود: «وقتى مؤمن از دنیا رفت، اعمال او قطع مى شود (و پرونده عمل او بسته مى گردد) مگر در سه مورد، به جاى گذاشتن صدقه جارى (کار نیکى که آثار آن ادامه دارد)، علمى که به وسیله آن دیگران سود مى برند و فرزند شایسته اى که براى او دعا کند.»(۱۵)
روشن است که هر یک از این امور نوعى خدمت رسانى به خلق خدا است که ارزش آنها به گونه اى است که تا باقى هستند، در نامه عمل صاحبش، پاداش نوشته مى شود.
نمونه هایى از خدمت رسانى پیشوایان
۱. قرآن در شأن پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) مى فرماید:
«ولَقَد جائَکُم رَسُولٌ مِن اَنفُسِکُم عَزِیزٌ عَلَیهِ ما عَنتُّم حَریصٌ عَلَیکُم بِالمُؤمِنینَ رَئوف رحَیمٌ؛ رسولى از خودتان به سوى شما آمد که رنج هاى شما بر او سخت است و بر هدایت شما اصرار دارد و نسبت به مؤمنان، پر محبت و مهربان است.(۱۶)
امام صادق (علیه السلام) فرمود:
رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) اوقات خود را به طور منظّم و عادلانه بین اصحاب و مسلمانان تقسیم نموده بود، به همه آنان به طور مساوى مى نگریست، هرگز پاى خود را نزد آنها نمى گشود. هرگاه در نماز بود و شخصى نزد او مى آمد و مى نشست، آن حضرت نمازش را سبک (مختصر) به جاى مى آورد و سپس از او مى پرسید چه حاجتى داری؟ وقتى نیازش را مى گفت، پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) آن را انجام مى داد و سپس به نماز مى ایستاد.
جریر بن عبدالله مى گوید: از آن هنگام که اسلام را پذیرفتم، هیچ گاه بین من و رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) حجابى نبود، هر وقت خواستم، به محضرش رسیدم و هر وقت او را دیدم، خنده بر لب داشت، با اصحاب خود مأنوس بود، با آنها مزاح مى کرد، به کودکان آنها مهربان بود در کنار خود مى نشانید و در آغوش مى گرفت. دعوت آزاد،برده، و کنیز و فقیر را مى پذیرفت، از بیماران در دورترین نقاط مدینه عیادت مى کرد و در تشییع جنازه مسلمین شرکت مى نمود، معذرت عذر خواهان را مى پذیرفت و در خوراک و پوشاک بر بردگان هیچ امتیازى نداشت.
روایت شده آن حضرت در سفرى همراه یاران بود، دستور داد گوسفندى را ذبح کرده و گوشتش را آماده سازند، یکى گفت: ذبح آن با من، دیگرى گفت: پوست کندن آن با من، سومى گفت: پختن آن با من… آن حضرت فرمود: جمع کردن هیزم براى تهیه آتش نیز با من. حاضران گفتند: اى رسول خدا! شما زحمت نکشید، ما این کار را انجام مى دهیم، فرمود: مى دانم، ولى دوست ندارم در میان شما امتیاز داشته باشم، خداوند براى بنده اش نمى پسندد که در میان همراهانش داراى امتیاز باشد، آن گاه برخاست به بیابان رفت و به گردآورى هیزم پرداخت. او مى فرمود: «سَیدُ القَومِ خادِمُهُم؛ آقا و بزرگ قوم، خدمت گذار آنها است.»(۱۷)
در روایت دیگر آمده: در محضر رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) از شخصى تعریف و تمجید کردند، گفتند: «او براى انجام مناسک حج، به کاروان ما آمد و از آغاز سفر تا پایان شب و روز مشغول ذکر خدا بود.» پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) از حاضران پرسید: پس چه کسى غذاى او را آماده مى کرد، و علوفه مرکب او را حاضر مى نمود؟ عرض کردند: این کارها را ما انجام مى دادیم. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «کُلُّکُم خَیرٌ مِنهُ؛ همه شما بهتر از او هستید.»
هم چنین فرمود: «کسى که به مؤمن در مسافرت خدمت کند، خداوند هفتاد و سه اندوه را از او بزداید و در دنیا او را از هرگونه غم و حزن پناه داده و اندوه عظیم قیامت را از او دور سازد.»(۱۸)
۲. حضرت على (علیه السلام) آن چنان در خدمت به مردم در ابعاد مختلف کوشا بود که گویى همه زندگى خود را وقف مردم نموده تا آن جا که ـ به فرموده امام صادق (علیه السلام) ـ با دست رنج و کارهاى کشاورزى و احداث نخلستان ها آنچه به دست مى آورد، در راه فقرا و آزاد کردن بردگان و سامان بخشى جامعه مصرف مى نمود، تا آن جا که از همین محصول دست رنجش هزار برده خرید و آزاد کرد.(۱۹)
از ده ها نمونه این که: آن حضرت با حفر چاه و احداث باغ در منطقه اى در اطراف مدینه، مزرعه آبادى به نام چشمه ینبع به وجود آورد که از نظر آب و رشد کشاورزى چشم گیر بود، همین باعث شد که شخصى به محضر على (علیه السلام) آمد و در این مورد به آن حضرت تبریک گفت. حضرت على (علیه السلام) فرمود: «به وارث مژده دهید! به وارث مژده دهید! که این مزرعه را وقف کردم، تا درآمد محصول آن در راه تأمین معاش و مخارج زائران خانه خدا و مسافران سفر حج به مصرف برسد…»(۲۰)
۳. درعصر امامت امام حسن مجتبى(علیه السلام) یکى از مسلمانان به کمک و خدمت، احتیاج پیدا کرد، به محضر امام حسن (علیه السلام) آمد، و نیاز خود را به عرض رسانید، امام حسن (علیه السلام) فرمود: چرا نزد فلان کس نرفتى تا نیازت را بر طرف سازد؟ عرض کرد: نزد او رفتم، ولى در مسجد بود و گفت: «من اکنون در اعتکاف به سر مى برم» (یعنى سه روز باید براى انجام اعتکاف در مسجد بمانم و روزه بگیرم و از
مسجد خارج نشوم) امام حسن فرمود: «اَما اِنَّهُ لَو اَعانَکَ کانَ خَیراً لَهُ مِن اِعتِکافِهِ شَهراً؛ آگاه باش! اگر آن شخص تو را در مورد انجام نیازت یارى مى کرد، براى او بهتر از اعتکاف یک ماه بود.»(۲۱)
۴. در سیره درخشان امام سجّاد (علیه السلام) آمده: هنگامى که با کاروانى به سوى مکه براى انجام مراسم حج حرکت مى نمود با مسئولین کاروان شرط مى کرد که او را معرفى نکنند و کاروانیان او را نشناسند، تا در مسیر راه به آنها خدمت کند. در یکى از سفرها شخصى او را شناخت و به کاروانیان گفت: آیا مى دانید این شخص کیست؟ آنها اظهار بى اطلاعى کردند، او گفت: این شخص على بن الحسین (علیه السلام) است. آنها دویدند و به دست و پاى امام افتاده و بوسه زدند و عذرخواهى کردند که ما تو را نشناختیم و گرنه نمى گذاشتیم، به ما خدمت کنی… چرا خود را به ما معرفى نکردی؟ امام سجّاد (علیه السلام) فرمود: «من یک بار با کاروانى به سوى حج رفتم، افراد کاروان مرا شناختند، احترام شایانى به من کردند، آن گونه که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)را احترام مى کنند (در نتیجه به جاى این که من به آنها خدمت کنم آنها به من خدمت مى کردند) از این رو دوست دارم ناشناس باشم.»(۲۲)
در جاى دیگرى فرمود: «احسان و خدمت به برادران دینى خود را کوچک نشمرید، بدانید که در قیامت هیچ چیزى براى شما نافع تر از این خصلت نیست.»(۲۳)
۵. یکى از نمونه هاى خدمت امامان (علیهم السلام) به مردم شفاعت آنها در نزد افراد براى رفع گره گشایى بود، تا آن جا که نامه مى نوشتند و در مورد احقاق حق و رفع مشکلات مردم اقدام مى نمودند؛ مثلاً در عصر امام صادق
(علیه السلام) یکى از شیعیان به محضر آن حضرت آمد و در مورد حاکم و فرماندار آن منطقه اى که در آن سکونت داشت گله کرد که مالیات کمرشکن از من گرفته است. آن حاکم به نام نجاشى در منطقه شیراز و اهواز حکمرانى مى کرد و از شیعیان بود، امام صادق (علیه السلام) براى او چنین نامه نوشت: «بِسم اللّهِ الرَّحمن الرَّحیم، سُرَّ اَخاکَ یسُرُّکَ اللّهُ؛ به نام خداوند بخشنده بخشایش گر، برادرت را شاد کن، خدا تو را شاد فرماید.» آن شخص نامه را نزد حاکم برد حاکم بسیار به او احترام نمود، آنچه از مالیات از او گرفته بودند به اضافه هدایایى فراوان به او داد و او را راضى و خشنود نمود. او پس از آن به محضر امام صادق (علیه السلام) رسید و ماجرا را به عرض رسانید، امام صادق (علیه السلام) فرمود: «سوگند به خدا! نجاشى با شاد نمودن تو، خدا و رسولش را نیز شاد کرد.»(۲۴)
نظیر این رخ داد، در مورد امام کاظم (علیه السلام) نیز نقل شده، که براى رفع مشکل یکى از مسلمانان رى براى حاکم آن جا نامه نوشت، آن حاکم به نامه آن حضرت احترام نموده و مشکل آن مسلمان بینوا را رفع نمود. در نامه امام کاظم (علیه السلام) به حاکم رى چنین آمده: «به نام خداوند بخشنده مهربان، بدان که براى خداوند در زیر عرش خود سایه اى است که در آن سکونت نمى یابد مگر کسى که به برادر دینى اش احسان کند، یا مشکل او را برطرف سازد، یا او را شاد کند و این حامل نامه برادر توست ـ والسّلام.»(۲۵)
حضرت امام خمینى (قدّس سرّه) به مسئله خدمت به مردم، بسیار سفارش کرد و مى فرمود:
به من رهبر نگوئید، بلکه مرا خدمت گزار بخوانید و در فرازى از وصیت نامه الهى سیاسى خود فرمود: «به مجلس و دولت و دست اندرکاران توصیه مى نمایم که قدر این ملّت را بدانید، و خدمت گزارى به آنان، خصوصاً مستضعفان و محرومان و ستمدیدگان که نور چشم ما و اولیاى نِعَم همه ما هستند…فروگزار نکنید.»(۲۶)
شهید مظلوم آیت اللّه دکتر بهشتى آن شهید والا مقام مى فرمود: «ما شیفته خدمتیم، نه تشنگان قدرت.»
به هر حال پایان گفتار را به یکى از رؤیاهاى صادقه و یک فراز از زندگى امام خمینى (قدّس سرّه)زینت مى بخشیم:
مرحوم آیت اللّه سید جواد بروجردى (برادر علامه بحر العلوم و جد سوم آیت اللّه العظمى بروجردى (ره)) در سال ۱۲۴۲ هـ. ق در بروجرد وفات کرد و قبرش در آن جا زیارت گاه مردم است. این عالم ربّانى در عصر خود یکى از علماى بزرگ و شخصیت هاى بلند پایه؛ به ویژه در غرب کشور به شمار مى آمد، از آیت اللّه بروجردى (ره) نقل شده که فرمود:
«… در ایام اقامت در بروجرد، شبى در عالم خواب دیدم که به خانه اى وارد شدم، گفتند: رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در آن جا تشریف دارند، به آن جا وارد شدم، سلام کردم و در آخر مجلس که جا بود نشستم، دیدم حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) در صدر مجلس نشسته و بزرگان سلسله علما و زهّاد در کنار ایشان به ترتیب نشسته اند و مقدّم بر همه و نزدیک تر از همه به رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) مرحوم آیت اللّه سید جواد نشسته بود، به فکر فرو رفتم که در میان حاضران کسانى هستند که نسبت به آقاى سید جواد، هم عالم تر و هم زاهدتر مى باشند، پس چرا سید جواد از همه آنها به رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نزدیک تر مى باشد؟ در این فکر بودم که رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) با عبارتى به این مضمون فرمودند: «سید جواد در خدمت به مردم و رسیدگى به کار آنها و سامان دهى به نیازهاى آنها، از همه کوشاتر بود.» در یافتم که راز تقدم و برترى آقاى سید جواد (ره) در محضر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) مسئله خدمت گزارى بیشتر او در دنیا به مردم بوده است.»(۲۷)
در سیره زندگى درخشان امام خمینى (قدّس سرّه) نقل کرده اند: یکى از علما مى گوید: یک سال (سال هاى قبل از ۱۳۴۰ شمسی) تابستان به اتفاق امام راحل و چند تن دیگر از روحانیون به مشهد براى زیارت مشرّف شدیم، خانه دربستى گرفتیم، برنامه ما چنین بود که بعد از ظهرها پس از یکى دوساعت استراحت و خواب، بلند مى شدیم و دسته جمعى به حرم مى رفتیم و پس از زیارت و نماز و دعا به خانه باز مى گشتیم و در ایوان خانه چایى مى خوردیم ؛ اما برنامه امام خمینى این بود که همراه ما به حرم مى آمد، وقتى ما از حرم باز مى گشتیم مى دیدیم همه چیز فراهم و روبه راه و چایى نیز آماده شده است. یک روز من به حضرت امام عرض کردم: «این چه کارى است که شما مى کنید و زحمت مى کشید، دعا و زیارت را به خاطر چایى دم کردن مختصر مى کنید، و با شتاب به خانه باز مى گردید؟!» ایشان در پاسخ فرمود:
«من ثواب این کار (خدمت) را کمتر از آن زیارت و دعا نمى دانم.»(۲۸)
مقام معظم رهبرى (مدظلّه) نیز در این راستا فرمودند: «خدمت به مردم بهترین راه مبارزه با آمریکاست.»
پی نوشت:
۱. مائده، ۲.
۲. نحل، ۹۰.
۳. بقره، ۱۴۸.
۴. حجرات، ۱۰.
۵. ثواب الاعمال و عقاب الاعمال (ترجمه شده)، ص ۳۲۵ و ۳۲۷.
۶. بحار الانوار ج ۲۰، ص ۱۲۷.
۷. همان، ج ۲۴، ص ۲۷۴؛ نظیر این مطلب در اصول کافی، ج ۲، ص ۱۶۶ آمده است.
۸. نهج البلاغه، نامه ۵۳؛ حیاه الامام الحسن، باقر شریف قرشی، ج ۱، ص ۴۲؛ الحیاه السّیاسیه للامام حسن، جعفر مرتضی، ص ۵.
۹. اصول کافی، ج ۲، ص ۲۰۷.
۱۰. همان، ص ۱۶۸.
۱۱. همان، ص ۱۶۳ و ۱۶۴.
۱۲. اصول کافی، ج ۲، ص ۱۶۴.
۱۳. همان.
۱۴. المواعظ العددیه، ص ۱۹۴.
۱۵. بحار، ج ۲، ص ۲۲.
۱۶. توبه، ۱۲۸.
۱۷. کحل البصر، تألیف محدّث قمی، ص ۱۶۷ و ۱۶۱ ؛ بحار الانوار ج۷۶، ص ۲۷۳.
۱۸. بحار، ج ۷۶، ص ۲۷۴.
۱۹. فروع کافی، ج ۵، ص ۷۴.
۲۰. وسائل الشیعه، ج ۱۳، ص ۳۰۳.
۲۱. اصول کافی، ج ۲، ص ۱۹۸.
۲۲. عیون اخبار الرّضا، ج ۲، ص ۱۴۵(به طور اقتباس).
۲۳. بحار، ج ۷۴، ص ۳۰۸.
۲۴. اقتباس از اصول کافی، ج ۲، ص ۱۹۰.
۲۵. بحار، ج ۷۴، ص ۳۱۳.
۲۶. صحیفه نور، ج ۲۱، ص ۱۸۱ . ۱۸۲.
۲۷. اقتباس از شرح زندگى آیت اللّه بروجردی، نوشته سید اسماعیل علوى طباطبایى ؛ نظیر این مطلب درباره ابن فهد حلّی، متوفّاى ۸۴۱ ه..ق نقل شده است(قصص العلماء، ص ۱۹).
۲۸. سرگذشت هایى ویژه از زندگى امام خمینی، ج ۱، ص ۹۷ و ۹۸ ؛ مقاله سید حمید روحانی.
منبع: پاسدار اسلام ،سال۲۲، شماره ۲۶۰، مرداد۸۲
محمد محمدى اشتهاردى