- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 5 دقیقه
- توسط : ناظر محتوایی شماره یک
- 0 نظر
مریم ۵ ساله از مادرش پرسید: مامان! خدا کیه؟! مادر گفت: خداوند یک نیروی خیلی بزرگیه که دنیا را آفریده. مریم پرسید: نیرو چیه؟ مادر گفت: یعنی خدا قویه، خیلی قوی. مریم پرسید: پس خدا مثل باباست؟! مادر گفت: نه عزیزم! خدا که آدم نیست. مریم گفت: یعنی مثل اون که دیروز توی فیلم دیدیم؟! مادر آشفته در حالی که لبهایش را میگزید با عصبانیت گفت: استغفرالله! نه بچه! این حرفهای زشت را نزن. خدا یک نور درخشان و بزرگه.
مریم پرسید: یعنی یک لامپ خیلی بزرگ مثل اونهایی که تو شهر بازیه؟! مادر گفت: نه مثل نور لامپ، یعنی… و بعد مستأصل گفت: بچه! چقدر سؤال میکنی! برو دنبال بازیت! مریم با نگاهی حیران و منتظر، و ذهنی پر از سؤالهای بی جواب ساکت شد و در دل با خودش میگفت: یعنی خدا کیه؟!
پانزده سال بعد، وقتی مریم دانشجوی سال سوم دانشگاه بود، به خاطر نگارش مقالهای راجع به مبدأ آفرینش، جایزه اول سمیناری را از آن خود کرد و مادر در حالی که با تمام وجود به مریم افتخار میکرد، خدا را سپاس میگفت که دخترش، جوانی عارف و خداشناس شده است. در همین حال، خاطرات را مرور میکرد و متحیر بود چگونه در طول این سالها، دخترش این قدر متحول شده است. آیا او همان دختربچه دیروز با آن سؤالات عجیب است؟
پژوهشهای روان شناسان و نظریاتشان در زمینه رشد دینی، اطلاعات مفیدی را در اختیار ما – والدین و مربیان- قرار میدهد؛ نحوه درک و فهم کودکان و نوجوانان را از مفاهیم مجردی مثل خدا، شیطان، بهشت و… روشن میکند که بر اساس آن، نگرانیهایمان را در بعد تربیت دینی کاهش داده و میتوانیم براساس ظرفیت فرزندمان روشهای آموزشی مذهبی را در پیش گیریم. در ذیل به سیر تفکر مذهبی کودکان و نوجوانان میپردازیم.
شایان ذکر است که این سیر، با مسیر شناخت و تفکر در آمیخته است و به روشنی، قابل تفکیک نیست. بنابراین، این دو را در کنار هم مورد بررسی قرار میدهیم.
بر اساس نظریه روان شناسی«ژان پیاژه»، کودکان در سنین ۶-۲سالگی از جهت شناخت در دوره پیش عملیاتی قرار دارند. از خصوصیات تفکر در این دوره میتوان به خود محور بودن کودکان و تمرکزگرایی آنان اشاره کرد. خودمحوری، یعنی این که کودک فقط از دریچه چشم خود و بر اساس مقدار تواناییهای خود به پدیدههای جهان نگاه میکند و نمیتواند دیدگاههای دیگران را مورد توجه قرار دهد.
تمرکزگرایی به این معناست که کودک فقط میتواند به یک جنبه از پدیدهها توجه کند که ممکن است آن جنبه مورد توجه، بعد مهمی از پدیدهها نباشد و بعد با این شناخت آن را به بقیه موارد تعمیم دهد. پس کودک در این سنین به بخش محدودی از یک مسئله توجه میکند. کودکی که در این مرحله از تفکر قرار دارد در مورد مجردات هم اینچنین میاندیشد مثلاً در رابطه با مفهوم خدا، کودک وی را موجودی مادی و حتی به صورت یک انسان تصور میکند.
بنابراین برای خدا دست و پا و سر و صورت قائل است. همچنین برایش خانه ای تصور میکند که همان بهشت است و از آنجا به کارهای ما نگاه میکند و مواظب ماست، یا از بهشت به زمین میآید تا کارهای ما را درست کند. یا بهشت را باغ یا پارک بزرگی میداند که انواع وسایل بازی و خوراکی دارد و میتوان در آنجا بازی کرد و خوشحال شد و یا در مورد جهنم، آن را جایی میداند که آتش زیادی در آن وجود دارد و یا در مورد شیطان او را یک آدم زشت تصور میکند که روی سرش شاخ دارد. البته باید متذکر شد کودک این موضوعات را براساس گفتهها و شنیدهها تصور میکند.
روانشناس دیگری به نام گلدمن این دوره را تفکر مذهبی شهودی مینامد -دوره ای که شناخت و تفکر در قالب تجارب و محسوسات حبس شده و محدودیت دارد. اما زمانی که کودک وارد سن مدرسه میشود و یا به قول پیاژه وارد دوره عملیات عینی میشود که حدود سن ۱۱- ۷ سالگی است، به تدریج توان غلبه بر محدودیتهای فکری دوره قبل را پیدا میکند. مثلاً میتواند از چند بعد به پدیدهها بنگرد و همچنین از حالت خودمحوری اش کاسته میشود.
وی سعی میکند از طریق توجیهات فیزیکی، پدیدهها را توضیح دهد. بنابراین کودکان دبستانی تلاش میکنند خدا را به عنوان یک انسان فرض کنند، یک انسان خارق العاده و اعجاب برانگیز. توجیهات آنها گاهی مادی و خام، و گاهی فوق مادی میشود. مثلاً گاهی خدا را مرئی و قابل رؤیت و به شکل آتش و نور و گاهی نامرئی میپندارند و این مسئله بیانگر آن است که کودک بین مرحله تفکر شهودی و عینی دست و پا میزند.
به اعتقاد گلدمن این تفکر تا سن ? سالگی ادامه دارد اما از سن ۱۳-۹ سالگی دیدگاه کودک در مورد خدا از حالت یک انسان فوق العاده به یک موجود فوق طبیعی تغییر مییابد. گلدمن این مرحله را به طور کلی تفکر مذهبی – عینی میخواند.
دوره سوم که پیاژه آن را مرحله عملیات صوری مینامد مقارن با بلوغ و دوره راهنمایی تحصیلی است. کودک در این مرحله از تفکر عینی به سمت تفکر انتزاعی حرکت میکند، البته این حرکت تدریجی است. نوجوان، در توجیه مسائل، از خیال پردازیهای کودکانه فاصله میگیرد و به طرف استقراء و قیاسهای منطقی پیش میرود.
در مورد علت پدیدهها فرضیاتی را در ذهن میسازد و آنها را آزمایش میکند. این فرضیات در ابتدا با عناصر مادی محدود میشود اما به تدریج این عناصر کنار گذاشته شده میشود و تفکر شکل نمادین و سمبلیک و انتزاعی میگیرد، پس فرضیاتی خارج از حوزه تجارب خود وضع میکند و با استفاده از دلایل، آن را رد میکند یا میپذیرد.
گلدمن این دوره را تفکر مذهبی انتزاعی میخواند و سن آن را از ۱۴ -۱۳ سالگی به بعد میداند.(شایان ذکر است که سنین یاد شده در سیر تفکر مذهبی کودک تقریبی است و تأکید میشود که نباید به عنوان سنین قطعی در نظر گرفته شود.) در نتیجه نوجوان خدا را به صورتی سمبلیک و جزء مجردات میداند و این که خدا طبیعتی غیرمادی و روحانی دارد. گاهی از اوقات در بین نوجوانان هنوز حالت انسان پنداری خداوند دیده میشود که شاید بتوان آن را ناشی از پایین بودن درجه هوشی یا بی علاقگی نسبت به مسائل دینی دانست.
از مطالب مشروح فوق درمییابیم که تحول مفهوم خدا همگام با رشد شناختی کودک است و هر دوره دارای ویژگیهای انحصاری است. بنابراین لازم است در هر دوره بنا به تناسب خصوصیات ذهنی و شناختی به فرزندانمان آموزشهای دینی را ارائه نماییم و اجازه دهیم کودکان دین کودکانه خود را داشته باشند و از طرح و تدریس عقاید پیچیده و مشکل برای آنها خودداری کنیم، چرا که نمیتوانند آن را درک کنند و چه بسا موجب بدفهمیو گریز آنها از دین شود.
همچنین به لحاظ عاطفی بهتر است در این سنین خداوند را با صفات رحمت و رحمانیت معرفی کنیم و نه با صفات قهریت. از تأکید زیاد و افراطی روی اجرای دقیق و صحیح برخی احکام دین و عقوبت اجرا نشدن کاملاً صحیح آنها خودداری نماییم؛ چرا که نگارنده این سطور به عنوان مشاور موارد متعددی از مراجعین به مرکز مشاوره را ملاحظه نموده که این تأکیدات افراطی باعث ایجاد وسواسهای فکری و عملی در آنها و باقی ماندن این مشکل تا سنین نوجوانی و بزرگسالی شده است.
بهتر است طرح بسیاری از مسائل اعتقادی تا دوره تفکر صوری به تأخیر افتد. انتظار میرود در این مرحله نوجوان به دلیل افزایش توانمندیهای ذهنی و شناختی، مسائل اعتقادی را از روی تفکر و تدبر و تأمل بپذیرد و تا پایان عمر از آنها حفاظت نماید.
منبع: تبیان؛ منصوره چاوشی؛