- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 2 دقیقه
- توسط : رحمت الله ضیایی
- 0 نظر
بسیارى از بزرگان شیعه و سنّى در کتاب هاى مختلف به نقل از شخصى به نام ، امیّه بن علىّ حکایت کنند:
در آن هنگامى که امام رضا علیه السلام در شهر خراسان بود، من مدّت زمانى را در مدینه بودم و مرتّب به منزل حضرت ابوجعفر، امام محمّد جواد علیه السلام رفت و آمد داشتم .
در طىّ این مدّت مشاهده مى کردم که هر روز خویشان و آشنایان به محضر مبارک امام جواد علیه السلام وارد مى شدند و سلام و احترام مى کردند.
پس از گذشت مدّت ها از مسافرت امام رضا علیه السلام به خراسان و بى اطّلایى مردم از آن حضرت ، روزى حضرت جواد علیه السلام در جمع عدّه اى از اصحاب خویش ، یکى از کنیزان را صدا زد و چون نزد حضرت حاضر شد، به وى فرمود: برو به تمام افراد اهل منزل بگو که براى سوگوارى و عزادارى آماده شوند.
همین که افراد از منزل حضرت خارج شدند با یکدیگر گفتند: چرا سؤ ال نکردیم که سوگوارى و عزادارى براى چه کسى است ؟
و چون فرداى آن روز فرا رسید و عدّه اى از اصحاب نزد حضرت جهت ملاقات و دیدار آمدند، امام جواد علیه السلام همانند روز قبل ، دوباره یکى از کنیزان را صدا زد و اظهار داشت : به اهل منزل بگو که آماده عزادارى گردند.
در این هنگام ، برخى از اصحاب از آن حضرت سؤال کردند:
یاابن رسول اللّه ! مگر عزاى چه کسى است ؟
حضرت فرمود: عزاى آن کسى که بهترین فرد از افراد روى زمین مى باشد.
و در همان روزها خبر شهادت پدرش ، حضرت ابوالحسن ، امام علىّ بن موسى الرّضا علیهما السلام به اهالى شهر مدینه رسید و منتشر گردید.(۱)
۱-إ علام الورى طبرسى : ج ۲، ص ۱۰۰، إ ثبات الوصیّه : ص ۱۸۸، الثّاقب فى المناقب : ص ۵۱۵، ح ۴۴۳٫