- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 12 دقیقه
- توسط : ناظر محتوایی شماره یک
- 0 نظر
آدمی، فرایند زیستی خود را در خانواده آغاز می کند و این نهاد، کارکردی بنیادی در تربیت و پرورش آدمی دارد. از این روی یکی از دغدغه های والدین، تربیت فرزند است. غالبا والدین در زمینه تربیت فرزند با چنین پرسش هایی روبه رو هستند: تا چه اندازه خانواده در تربیت فرزند نقش دارد؟ تا چه اندازه این امر ضروری است؟ از چه زمانی باید آن را آغاز کرد؟ شیوه درست آن چگونه است؟ اسلام در زمینه تربیت فرزند چه دیدگاهی دارد؟ در این بررسی به صورت خلاصه سعی شده به این پرسش ها پاسخ داده شود.
مقدمه
شکوفایی استعدادها و ارزش های والا، بر تربیت مبتنی است و انسان شدن و وصولش به کمال نهایی، مرهون تعلیم و تربیت است(کاردان،۱۳۷۲).
هدف از تعلیم و تربیت در اسلام نیز شکوفایی استعدادها در جهت رشد آدمی و تجلی عزت نفس در راه رسیدن به کمال و تبدیل شدن به انسان کامل دانسته شده است. از این روی اگر بخواهیم خود و فرزندانمان به انسان کامل مبدل شوند، لازم است که تربیت صحیح شوند. در این مقاله چیستی، چرایی و چگونگی تربیت دینی به عنوان شیوه ای برای تربیت درست، مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
تربیت
برای تربیت، تعاریف گوناگونی بیان کرده اند؛ از جمله سادات(۱۳۶۵) تربیت را فراهم آوردن زمینه برای پرورش استعدادهای درونی هر موجود و به فعلیت رساندن استعدادهای بالقوه درون وی دانسته است. برخی دیگر آن را، آموزش های اخلاقی می دانند که به رفتار منجر می شوند.
برخی دیگر تربیت را ربانی شدن می دانند(گوتک،۱۳۸۶ ). شهید مطهری(۱۳۷۴) معتقد است که تعلیم و تربیت، بحث ساختن انسان هاست. همان طور که از تعاریف بر می آید آموزش، یکی از ارکان تربیت است؛ آموختن گونه های گوناگون رفتارها، اعمال، نگرش ها، تفکرات، اعتقادات و باورها. نخستین موقعیتی که در آن انسان به آموختن می پردازد، خانواده است.
بر مبنای یک احساس و سنت دیرین، مشخص ترین مسئولیت خانواده در برابر زیست و رفاه فرزندان، در تامین نیازهای اولیه و تربیت خلاصه شده است و کودک، نخستین چشم انداز از جهان پیرامون را در نهاد خانواده می آموزد و در این نهاد است که برای نخستین بار، احساس وجود می کند. در این محیط است که کودک با آداب و رسوم ملی، مراسم دینی، وظایف فردی و مسئولیت های خود آشنا می شود(پارسا،۱۳۸۶).
با توجه به نقش سرنوشت ساز تربیت خانوادگی در رشد فرزندان، در اسلام موضوعی به نام حقوق کودکان مطرح است. از جمله حقوق کودکان که بر عهده خانواده هاست، تامین سعادت دنیایی و آخرتی آنان است که این میسر نمی شود مگر از راه تربیت دینی.
آیات و روایات و سیره عملی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و ائمه (علیهم السلام) جلوه های فراوانی از این موارد هستند؛ برای نمونه: پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در روایتی می فرمایند: “السعید من سعد فی بطن امه و الشقی من شقی فی بطن امه” دل مادر، زمینه ساز برای سعادت و زمینه ساز شقاوت بچه است.
یا در سوره التحریم آیه ۶ آمده است: “یا ایها الذین آمنوا اقوا انفسکم و اهلیکم نارا وقودها الناس و الحجاره” افرادی که ایمان آورده اید، شما باید هم خودتان و هم زن و بچه تان را از آتش جهنم نجات بدهید. یا در آیه ۱۵ سوره زمر می خوانیم ورشکسته آشکار در روز قیامت آن است که برای اولاد به جهنم برود و خود و زن و بچه اش را از آتش جهنم نجات نداده است.
مظاهری(۱۳۸۸)به چنین نمونه هایی در سیره پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و ائمه (علیهم السلام) نیز اشاره می کند. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) از جایی رد می شدند و بچه ها در حال بازی بودند و ایشان فرمودند:
بدا به حال بچه های دوره آخرالزمان از دست پدر و مادرشان! به خاطر این که پدر و مادرها، به فکر دنیای بچه هایشان هستند اما به فکر آخرت بچه ها نیستند، به فکر تربیت صحیح این بچه ها و دین آنها نیستند سپس فرمودند من بری هستم از این گونه مردم و آن ها از من بری هستند. حتی تاثیر فرزند صالح در آخرت والدین نیز در روایات گوشزد شده است.
برای نمونه امام صادق (علیه السلام) از رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل می کنند که حضرت فرمودند:” روزی حضرت عیسی (علیه السلام) از قبرستانی می گذشت و دید مرده ای را عذاب می کنند سال بعد از همان قبرستان گذشت و متوجه شد که عذاب آن مرده برداشته شده است از خداوند پرسید: قضیه چیست؟ خداوند فرمودند: فرزندی دارد که جاده ای را ترمیم کرد و یتیمی را پناه داد از این روی عذاب را از او برداشتیم”( همدانی،۱۳۹۱ به نقل از اصول کافی ج۶ :۴).
همچنین در حدیثی از رسول مکرم اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) آمده است که “هنگامی که فردی می میرد عمل او قطع می شود مگر در سه مورد: دانشی که از آن بهره برده شود، صدقه ای که برای او جاری باشد،یا فرزند شایسته ای که برای او دعا کند”(همدانی،۱۳۹۱ به نقل از روضه الواعظین:۳۴).
علاوه بر موارد بالا، امام سجاد (علیه السلام) می فرمایند: حق فرزند تو این است که بدانی وجود او، از توست و بد و خوب او در این دنیا، به تو ارتباط پیدا می کند و باید بدانی که در سرپرستی او، مسئولیت داری و مسئول هستی که او را به بهترین وجه، تربیت کنی و بر عهدهی توست که او را به خداوند بزرگ، راهنمایی کنی.
نکته ی مهم اینجاست که حضرت می فرمایند مسئول هستی او را به بهترین وجه تربیت کنی نه اکتفای به تربیت حداقلی بنمایی، لذا در ادامه می فرمایند: با فرزندت آن چنان رفتار کن که اثر نیکوی تربیت تو، مایهی زیبایی و جمال اجتماعی او شود یا این که او را آن چنان تربیت کن که بتوان در کارهای مختلف زندگی، با عزت و آبرومندی زندگی کند و مایه ی زیبایی و جمال تو باشد(مظاهری،۱۳۸۸).
حال که ضرورت تربیت صحیح فرزندان بر والدین ثابت شد به راهکارهایی در زمینه چگونگی این تربیت پرداخته می شود.
زمان آغاز تربیت
یکی از مباحثی که در تربیت دینی مهم است، زمان شروع آن است. آنچه در آموزه های دینی در مورد انسان وارد شده و مورد مورد اذعان علمای علم روان شناسی هم می باشد، این است که انسان در سن کودکی، استعداد و قابلیت قبول هر امری را اعم از خوب و بد دارد.
هر امری به او عرضه شد و او قبول کرد، تا آخر به همراه او خواهد بود و البته که در او ماندگار هم خواهد شد. همان گونه که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) می فرمایند:
«مَنْ تَعَلَّمَ فِی شَبَابِهِ کَانَ بِمَنْزِلَهِ الرَّسْمِ فِی الْحَجَرِ وَ مَنْ تَعَلَّمَ وَ هُوَ کَبِیرٌ کَانَ بِمَنْزِلَهِ الْکِتَابِ عَلَی وَجْهِ الْمَاء؛ کسی که تعلیم ببیند در جوانی، این تعلیم به منزله کندن روی سنگ است (به این معنا که ماندگار می باشد) و کسی که تعلیم ببیند در بزرگسالی و پیری، به منزله کشیدن چیزی روی آب است که بلافاصله از بین می رود».
یکی از عواملی که این پذیرش را خصوصا در کودکان بروز می دهد، عدم استقلال آنهاست از والدین؛ لذا در حالی که مسائل را می توانند تا حدی تجزیه و تحلیل کنند اما با این حال رغبت دارند که اقتدار والدین خود را بپذیرند. بنا نهادن ارزش ها در این مرحله از رشد، بسیار اهمیت دارد زیرا در مراحل بعد که کودک به مدرسه می رود و استقلالش بیشتر می شود، شروع به سؤال از ارزش های شما می کند و ارزش هایی که همسالانش مطرح می کنند و نیز ارزش های شخصی خود را در کنار آن ها قرار می دهد.
کودکانی که تا قبل از سن ۶ سالگی معیارهای ارزشی خانواده در آن ها جا نیفتاده است، در معرض دریایی از ارزش های نامشخص قرار می گیرند و مستعد پذیرش ارزش های همسن و سالان، تاثیرات تلویزیون و انبوهی از افراد جور واجور با معیارهای ارزشی متفاوت با محیط خانوادگی می شوند». به همین دلیل در مبانی دینی، شروع به تربیت را از سنین پایین آغاز می کنند.
امام باقر (علیه السلام) می فرمایند: « وقتی کودک به سن ۳ سالگی رسید، به وی امر کن هفت بار لا اله الا الله بگوید. در این وقت، کودک را به حال خود واگذار تا به سن سه سال و هفت ماه و بیست روز برسد.
در چنین مرحله ایی باید به او تعلیم داد که هفت بار بگوید محمد رسول الله و تا چهار سالگی باید او را آزاد گذاشت؛ پس از آن، به او بگو که هفت مرتبه صلی الله علیه و آله را تکرار کند و تا پنج سالگی باید درنگ نمود. در این وقت، اگر کودک راست و چپ خود را تشخیص داد او را در برابر قبله قرار دهد و به او سجده را بیاموزد در شش سالگی به او بگو نماز بخواند و بالاخره رکوع و سجود و مراتب دیگر نماز را به او تعلیم ده» (مظاهری،۱۳۸۸ به نقل از بحارالانوار ج۱ :۲۲۲).
چگونگی تربیت دینی
مسئله مهم دیگر، چگونگی این آموزش هاست. نخست باید دانست که از آغاز و شروع برنامه تا سن ۶ سالگی، باید با ملاطفت کامل و آرامی و مدارا با فرزند برنامه دنبال شود؛ لذا امام (علیه السلام) از سن سه سالگی فقط به یک ذکر اکتفا می کند و کم کم آن را افزایش می دهند تا در سن هفت سالگی به نماز کامل برسد.
نکته دیگر آن که کودکان در سن شش سالگی کاری انجام می دهند که در قبال آن پاداشی را دریافت کنند؛ لذا اگر ما بتوانیم برنامه ایی را اجرا کنیم که به واسطه ی آن برای انجام امور دینی هر چند کوچک پاداش هایی باز هر چند کوچک پیش بینی کنیم ما را در نیل به هدف بسیار یاری خواهد کرد.
فعالیت های تربیتی، زمانی اثربخش خواهد شد که ثبات و آرامش بیشتری موجود باشد. رابطه بین اعضای خانواده که از آن به بافت عاطفی تعبیر می شود، در انتقال مفاهیم تربیتی اهمیت دارد و پژوهش های انجام شده (کی نیا،۱۳۷۵؛احدی،۱۳۶۹؛ستوده،۱۳۷۹) این نکته را تایید کرده اند که کج رفتاری ها و انحرافات اجتماعی تا حد زیادی ریشه خانوادگی دارد.
اسلام به روش الگویی، بسیار تکیه دارد و در ترسیم برنامه تربیتی، همواره به این شیوه به عنوان شیوه موثر نگریسته شده است (شاگری نیا،۱۳۷۹). این شیوه در روان شناسی با عنوان یادگیری مشاهده ای یاد می شود که بسیار حائز اهمیت است.
برقراری رابطه صمیمانه و پرمحبت، برای الگو لازم است. اتکینسون و هیلگارد به گفته ی براهنی و همکاران(۱۳۸۰) بیان کرده اند از بین عوامل، نظیر شباهت، قدرت، و صمیمیت عامل صمیمیت تاثیر قوی تری بر فرد دارد. نخستین جایی که این صمیمیت برقرار می شود، خانواده است. ایجاد صمیمیت و رابطه محبت آمیز باعث می شود که فرزندان، از والدین و درخواست های آن پیروی کنند زیرا می ترسند در غیر این صورت، عشق و علاقه آن ها را از دست دهند.
مسئله مهم دیگر در زمینه تربیت دینی، این است که بدانیم آموزش دینی، جدی است بنابراین به نظم و جدیت نیاز دارد (شاکری نیا،۱۳۷۹). خانواده ها همان طور که برای درس و تحصیلات فرزندان با جدی برنامه ریزی می کنند، برای آموزش فرایض دین نیز باید با صبر و حوصله، وقت صرف کرد.
همه چیز را نباید به دست حوادث و اتفاقات سپرد. در برنامه های ضد دینی و اعتقادی فراگیر که در رسانه ها و اینترنت قابل مشاهده است، باید با جدیت و تلاش زیاد به تربیت مذهبی فرزندان اقدام کرد. تعلیم و تربیت دینی باید به گونه ای باشد که انسان را به سمت زیبایی های الهی و قرآنی هدایت کند.
راهکار دیگر برای والدین، بازی کردن با کودک است. امام صادق (علیه السلام) می فرمایند: به فرزندت اجازه بده تا هفت سال بازی کند و این آزادی، مطلق نیست و والدین باید هدایتگر آن ها باشند؛ چون کودک، از نظر شرایط محیطی و معنوی، تفاوت ها را در نمی یابد؛ بنابراین مراقبت از وی و جلوگیری از اشتباهات تربیتی و آسیب های جسمی، لازم است.
اصل اول
توجه به طبیعت کودک و رشد بدنى و فکرى او و در نظر گرفتن قوانین روان شناسى یعنى آنچه به او آموخته مىشود، باید متناسب با سن او و در خور فهم و استعداد او باشد و باید به گونه اى تعلیم گردد که هرگز از آن تعلم، خسته و منزجر نشود؛(۱)(منظور آن که: نحوه ى بیان مطلب، به ویژه از نظر کلام و نحوه ى اداى کلمات، نه از نظر مفهوم و معنا، دشوار نباشد و الا مطالب دینى همه، عمیقا براى کودک، قابل فهم هستند و از آنها «پیش دانسته اى» دارد.
اصل دوم
در بادى امر و در همان دبستان، کودک را باید به مبدأ و معاد متوجه کرد و ایمان به خدا و روز جزا، در وى پدید آورد و سپس به سایر قسمت ها باید پرداخت(۲)(بدین معنى که بیشتر وقت را صرف بیان مباحث اصول دین باید کرد).
اصل سوم
استفاده از وسایل سمعى و بصرى، ارائه ى اشیاء مذهبى، طرح تصویرها و کشیدن نقشه ها و نقاشى ها و دیدار اماکن متبرکه و شرکت در محفل مذهبى و حضور در عبادات دسته جمعى، تا این که درس، براى شاگرد، با روح و بامعنا شود. در دبستان، تعلیم مذهب از طریق نقالى و داستان سرایى، مؤثر و دلپذیرتر از سایر طرق آموزش است و باید بیشتر بدان اهمیت داد؛ زیرا کودک، میل فراوان به شنیدن قصه دارد و مطلب را در لباس واقعه، آسان تر، درک مىنماید و بدان جذب مىشود(۳) و دیر هم فراموش مىکند.
وقتى که مقصود، در لباس داستان بیان مىگردد، بین فرزند و معلم، روابط و احساساتى به وجود مىآید، که شبیه به عواطف بین فرزند و والدین است.
گفتن حکایت، ممکن است مقدمه اى دل انگیز براى ورود به درس باشد؛ یا به طور مثال، براى فهماندن درس، مطرح شود؛ یا حکایت مذکور، خود، حاوى درس باشد؛ یا بالاخره، حکایت نام برده، راه حلى براى مشکلى دینى، نشان دهد.(۴)
(من معتقدم که اگر به طور رسمى، شاگرد نفهمد که عمدا مطلبى مذهبى را مىخواهند بیان کنند، بهتر اثر مىگذارد و این امر بدان علت نیست که مذهب را دوست ندارد، بلکه مىخواهیم احساس دوگانگى و یا بیگانگى نکند؛ زیرا براى او عملا تلقین شده است که: «علم و دین از هم جداست؛ دنیا و دین دو تا است؛ اعمال زندگى، غیر از اعمال دینى است» در حالى که این ها همه غلط است و معلم عملا باید هم پایى و هم راهى هر یک را بر دیگرى اثبات کند و بى شک، پس از این تفهیم معلم، دیگر، آن دو بیگانگى یا بیگانگى، در ذهن شاگرد، بروز نخواهد کرد).
مثال هاى کتب ادبى و عرفانى، بسیار مناسب طرح مثل و حکایت و سرگذشت آموزنده هستند؛ که باید به کار گرفت.
اصل چهارم
عواطف و احساسات مذهبى طفل را باید تحریک کنند و قلب او را به تپش اندازند و اشک اشتیاق به چشمان او آورند و از این راه، او را متوجه حق و مایل به جمال و طالب کمال سازند و این امر را با تلاوت قرآن به لحن خوش – گفتن اذان با صداى خوب – خواندن اشعار مذهبى(در توحید و مدح اولیاى حق و مسایل عاطفى و فداکارى هاى مردان حق) – مناجات به آواى دلپذیر – در صورت امکان برپاداشتن شبیه خوانى و تعزیه و نمایش(با رعایت قواعد ادب و نزاکت و تناسب مطالب).
این ها همه حس مذهبى شاگرد را مىپرورند و عواطف او را در مسیر درست دینى و انسانى قرار مىدهند.(۵)
اصل پنجم
کودک را راغب سازیم که آداب مهم مذهبى و فرایض عبادتى را انجام دهد؛ یعنى نماز و روزه و دعا و راز و نیاز با خدا و سپاس گزارى از نعمت ها را عملى سازد. او را واداریم که با حضور قلب، مشکلات خود را به خدا عرضه دارد و از او یارى بطلبد و براى توفیق خود در امور و انجام کارهاى نیک هدایت بجوید و چون مرادش حاصل گشت، سپاس گزارى نماید.
توجه طفل به عبادت امرى است طبیعى ولى باید او را در این قسمت تربیت کرد و عملا در او آمادگى ایجاد نمود؛ زیرا «عمل» موجب کمال ایمان است و لااقل سبب پاى گیرى ایمان و سپس قوت آن خواهد بود.
اما این کار(واداشتن به پرستش خدا) باید از خانه شروع شود و پدر و مادر(که دو سوم وقت شبانه روز فرزند را در اختیار دارند) لازم است که کودک را به صحبت با خدا – استمداد از خدا – سپردن خود به خدا – امید و توکل بر رحمت خدا، انس و عادت دهند.(۶)
معلم باید پیوسته حضور خدا را خاطرنشان کند؛ هر روز با دعایى مختصر، که شاگردان به طور جمعى بخوانند، درس را آغاز نماید.
هر وقت، مناسبتى دست داد، دقیقه اى چند شاگردان را امر کند به مراقبه ى نفس، توجه به خود و اندیشیدن در موجودى خویش و ارزش نعمت هستى و شکرگزارى خدا، ضمن سرودى مذهبى که خوانده مىشود؛ یا دعایى که به وسیله ى معلم یا شاگردى خوش صدا ادا مىگردد.(۷)
اصل ششم
آن که: تعلیمات دینى را مربوط به زندگى روزمره ى طفل کنیم، تا بدان دل بستگى پیدا نماید(۸)؛ بنابراین از وقایع و حوادثى که در مدرسه یا در کوچه و خیابان شهر یا خانه ها اتفاق مىافتد و یا خبرى از روزنامه، یا داستانى که اطفال شنیده و یا خوانده اند یا امرى که در اماکن مقدسه روى داده، معلم استفاده کرده و آن را به نحوى جالب یا درس روز، ارتباط دهد؛ تا کودکان با علاقه، مطالب را توجه کنند و به گوش جان سپارند.(۹)
مثلا: شب تولد امیرالمومنین علی(علیه السلام) که در شهر چراغانى است، داستانى از آن حضرت که معرف اخلاق و رفتار و اندیشه اش باشد، شرح دهند و اشعارى در این باب بخوانند و محبت امام را در دل ها بیفزایند.
موقعى که شاگردى به مشهد رفته و برگشته است، از او وصف حرم امام را بخواهند و شور و شوق مردم را به زیارت و تاریخچه اى از زندگى امام را بپرسند و او تهیه کند و بخواند، یا بگوید. در عید فطر؛ از حکمت «فطریه دادن» و «خدمت به فقرا» بپرسند.
وقتى که کسى از منسوبان شاگردان در گذشته است، در مورد زندگى آن متوفى، تجارب او، عاقبت حیات وى، سخن بگویند و بعد براى سایر افراد، طرح زندگى خوب و خوش انجام را ارائه کنند.(۱۰)
نتیجهگیری
همان طور که در این مقاله بیان شد، خانواده، نخستین و مهمترین نقش را در تربیت فرزند دارد و همان طور که در قرآن هم بیان شده است “یا ایها الذین آمنوا قوا انفسکم و اهلیکم ناوا و قودها الناس و الحجاره” ای کسانی که ایمان آورده اید! خود و خانواده خویش را از آتشی که آتش گیره آن مردمان و سنگ ها هستند نگاه دارید” خانواده، نقش مهمی در تربیت فرزند دارد.
در ادامه مقاله، از ضرورت تربیت سخن گفته شد و زمان مناسب و شیوه مورد تایید اسلام نیز مورد بررسی قرار گرفت. لازم به ذکر است موارد گفته شده، ذره ای ناچیز از توصیه های دین اسلام در زمینه تربیت فرزند است. از این روی با توجه به داشتن نقش بسیار مهم خانواده در تربیت فرزند، لازم است آکاهی های خانواده را در زمینه تربیت صحیح بالا برد تا هم خانواده ها و هم جامعه و از همه مهمتر خود فرد، از آن بهره ببرد.
(۱) رنا، ۵۱۲
(۲) رنا، ۵۱۳
(۳) رنا، ۵۱۳
(۴) رنا، ۵۱۴؛
(۵) رنا ۵۱۴؛
(۶) ما اصولا با ایجاد «عادت» موافق نیستیم و منظور ما از استعمال کلمه ى «عادت» همان معناست که در اصطلاح «صفت و ملکه» نیز گویند و در واقع استمرار حرکت و عمل، زمینه اى در درون فراهم مىکند که بعدا خود به خود، به چنان عملى فرمان مىدهد و چنان حرکتى را موجب مىگردد و این چنین «عادتى صفتى»، هم قطع توجه و دقت نمىکند و هم، انجام عمل را براى آدمى، سهل و بى مقاومت مىسازد و توفیق آمى در کار و تسلط او بر خود، مسلم است. بنابراین، اگر هم نام «عادت» گیرد، عادتى پسندیده و مؤید اراده است.
(۷) رنا، ۵۱۶؛
(۸) و بلکه معلم باید در این رویدادها، رگه هاى مذهبى و اخلاقى قضیه را برجستگى خاص دهد، تا شاگرد اثر دین و ادب مذهبى را در زندگى بفهمد و نشانه هاى آن را دریابد و از مجموع آن نشانه ها، نقشى از «دین» را در ذهن، ترسیم کند و بدان عشق ورزد و تقدیس نماید.
(۹) رنا، ۵۱۶ و ۵۱۷؛
(۱۰) روپ، ۲۰۳ و ۲۰۶؛
منابع
اتکینسون ریتا، اتکینسون ریچارد و هیلگارد ارنست، زمینه روان شناسی. ترجمه براهنی و همکاران، تهران انتشارات رشد، ۱۳۸۰،
احمدی احد، روان شناسی نوجوانان و جوانان، تهران انتشارات نخستین، ۱۳۷۴،
پارسا محمد، روان شناسی کودک و نوجوان، تهران انتشارات بعثت ۱۳۶۷،
سادات محمد علی، اخلاق اسلامی. تهران انتشارات سمت۱۳۶۶،
شاکری نیا ایرج، تربیت دینی با تاکید بر نقش خانواده، مجله تعلیم و تربیت اسلامی، شماره ۵۰،
کاردان علی محمد، فلسفه تعلیم و تربیت، تهران انتشارات سمت، ۱۳۷۲،
گوتیک جرالد، مکتبهای فلسفی و آراء تربیت اسلامی، ترجمه پاکدشت، ۱۳۸۰،
مظاهری حسین، تربیت فرزند از نظر اسلام، تشر بین الملل پاییز، ۱۳۸۸،
همدانی احمد رضا، تربیت دینی، مجله تربیت، سال سیزدهم، شماره نهم،
عاطفه بیاری، دانشجوی کارشناسی ارشد روانشناسی تربیتی دانشگاه الزهرا(سلام الله علیها)
منابع اقتباس: فصلنامه راهبرد؛ گامی در مسیر تربیت اسلامی از کودکی تا بلوغ؛ دکتر رجبعلی مظلومی