- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 4 دقیقه
- توسط : ناظر محتوایی شماره یک
- 0 نظر
خانواده سالم
استفاده از واژههای خوب و کارآمد برای توصیف خانوادههایی که به نظر، سرپرست و اعضای آنها وظایف و مسئولیتهای خود را انجام میدهند، نمیتواند به معنی سالم بودن آن خانواده باشد. وقتی میگوییم خانواده خوب و کارایی داریم اغلب منظور این است که:
ما همیشه جایی برای خوابیدن، سقفی روی سر و غذایی برای خوردن داشتهایم، مدرسه رفتهایم یا میرویم و در فرصتهای خاصی در کنار والدین خود بودهایم. بدون شک، وجود چنین شرایطی در خانواده ضروری است، اما برای یک خانواده سالم این شرایط کافی نیست.
خانواده سالم، نیازهایی فراتر از مسکن، غذا، تحصیل و حتی امنیت جسمی و جنسی اعضای خود را برآورده میسازد. اعضای خانواده به خصوص کودکان به نوازش، در آغوش گرفتن، شنیده شدن و مورد توجه قرار گرفتن نیاز دارند. ما احساسهایی داریم که لازم است به آنها اجازه داده شود تا ابراز شده و پذیرفته شوند، چیزهایی را از دست داده و میدهیم که نیاز داریم برای آنها سوگواری کنیم، ما به صداقت نیاز داریم تا بتوانیم خود حقیقیمان را آشکار کنیم و خلاقانه زندگی معنوی داشته باشیم. خانواده سالم به همه اعضای خود اجازه میدهد نیازشان را برآورده کنند.
خانواده ناسالم
خانواده ناسالم، آن خانوادهای نیست که آشکارا غیرطبیعی، بد و ناکارآمد باشد، بلکه برعکس خانوادههای ناسالم اغلب طبیعی و خوب به نظر میرسند!! این خانوادهها در ظاهر خود را خوب جلوه میدهند. آنها برای تظاهر، دروغ و فریبکاری که از آن با عنوان «زرنگی» یاد میکنند بیشتر از صداقت، ارزش قائل میشوند. بددهنی، پرخاشگری، تنبیه و سرزنش در این خانوادهها عادی است. آنها به داشتن و به دست آوردن و به طور کلی به جذب و تصاحب بیقید و شرط هر آنچه در دنیای بیرون از خود فرد است بیشتر از بودن و همانی که در واقع هستند اهمیت میدهند.
فرزندان و اعضای چنین خانوادههایی به لحاظ جسمی به شکل بزرگسالانی درمیآیند که فقط نقش آدم بزرگ را بازی میکنند، بدون این که از درون رشد کرده و بزرگ شده باشند. بنابراین آنها «کودکان بزرگسال» میشوند. یعنی کسانی که از درون احساس خلأ و پوچی میکنند و به سختی در تلاشند این خلأ را به طریقی ناسالم پر کنند.
معمولاً در خانوادههای ناسالم که والدین و سرپرست خانواده، خود کودکانِ بزرگسالِ خانوادههای ناسالم هستند، قوانین تقریباً پنهان و به صورت ناگفته ای به اجرا درمیآیند که بیشتر در خدمت برآورده ساختن نیازهای ارضا نشده والدین است تا فرزندان آنها!! خانوادههای مسألهدار، مسائل خود را انکار میکنند و به همین دلیل مسائل آنها هرگز حل نمیشود.
بنابراین واژههای «طبیعی و خوب» که از روی عادت استفاده میشوند، نمیتوانند بیانگر سلامت خانواده باشند. از این رو، مناسبتر است برای توصیف خانواده از واژههای «سالم یا ناسالم» استفاده کنیم.
خانواده سالم چه ویژگیهایی دارد؟
۱- اعضای خانواده از پنج نوع آزادی بهرهمند هستند.
الف) آزادی دیدن، شنیدن و تصورکردن آنچه حالا اینجاست، آنچه قبلاً بوده و بعداً خواهد بود.
ب) آزادی اندیشیدن به آنچه شخص میاندیشد، نه آنچه باید بیندیشد.
ج) آزادی احساسکردن آنچه شخص احساس میکند، نه آنچه باید احساس کند.
د) آزادی خواستن و انتخابکردن آنچه شخص میخواهد، نه آنچه باید بخواهد.
ه) آزادی تصور کردن خودشکوفایی و نه ایفای نقشی بیانعطاف و رعایت دامن احتیاط.
۲- ابراز صمیمیت
ازدواج به عنوان مهمترین بخش خانواده، باید در جهت صمیمیشدن باشد. این فرآیند مراحل زیر را طی میکند: دوست داشتن (عشق ورزیدن)، حل و فصل اختلافها، مصالحه، تفرد و صمیمیت.
صمیمیت یعنی اعضای خانواده بتوانند بدون ترس و واهمه، اشتباهات و اسرار خود را برای هم مطرح کنند و کسی از اشتباهات و اسرار آنها سوء استفاده نکند.
۳- مذاکره درباره تفاوتها
مذاکره در مورد تفاوتها وظیفه مهمی در فرآیند ایجاد صمیمیت است. برای مذاکره بر سر تفاوتها باید میل به همکاری وجود داشته باشد تا حل و فصل منصفانه مسائل را امکانپذیر کند.
۴- ارتباط روشن و سازگار
ارتباط روشن و سازگار در صمیمیت نقشی اساسی دارد. برقراری ارتباط روشن مستلزم آگاهبودن از خود و از دیگری و نیز احترام گذاشتن به یکدیگر است.
۵- اعتماد کردن
اعتماد در اثر صداقت ایجاد میشود. ابراز صحیح احساسات، عواطف، افکار و امیال مهمتر از موافقت است.
۶- تفرد
در خانوادههای سالم، تفاوتها تشویق میشوند. منحصربهفرد بودن و تکرارنشدن هر یک از افراد خانواده، از جمله نخستین ارزشهای حاکم بر خانوادههای سالم است.
۷- انعطافپذیری
در خانوادههای سالم، نقشها باز و انعطافپذیر هستند. افراد میتوانند بدون خجالت و شرمساری به طیب خاطر خود رفتار میکنند.
۸- برآوردهشدن نیازها
خوشبخت، کسانی هستند که نیازهایشان برآورده میشود. خانواده سالم، به همه اعضای خود اجازه میدهد نیازشان را برآورده کنند.
۹- پاسخگویی
خانواده سالم، پاسخگوست. مسائل فردی و خانوادگی را تأیید میکند و به اتفاق برای حل آنها میکوشد.
۱۰- قوانین، باز و انعطافپذیرند
قانونمندی در خانوادههای سالم، به امکان بروز اشتباه توجه دارد. میتوان بر سر قوانین و باورها مذاکره کرد.
خانواده ناسالم و ناکارا چه ویژگیهایی دارند؟
۱- انکار
خانوادههای مسألهدار، مسائل خود را انکار میکنند و به همین دلیل مسائل آنها هرگز حل نمیشود. این خانوادهها همچنین پنج آزادی را از خانواده خود دریغ میکنند.
۲- خلأ صمیمیت
در خانوادههای مسألهدار، خلأ صمیمیت وجود دارد. در واقع خلأ صمیمیت منجر به مسألهدارشدن خانواده میشود.
۳- شرمزدگی
خانوادههای مسألهدار، شرمزده هستند، پدر و مادر، شرم به دل ریخته دارند و در برخورد با فرزندانشان شرمساری، را به نمایش میگذارند.
۴- نقشهای بیانعطاف
نقشها تحتتأثیر نیازهای خانواده به عنوان یک نظام شکل میگیرند. بچهها حقیقت خود را برای رعایت نیازهای نظام از دست میدهند.
۵- مرزهای نامشخص
اعضای خانوادههای مسألهدار، مرزهای نامشخص دارند. اگر مادر بترسد، همه میترسند. در واقع افراد بهجای یکدیگر احساس میکنند.
۶- فداشدن نیاز افراد بهخاطر نیاز نظام
نیازهای افراد خانوادههای مسألهدار برآورده نمیشود. نیازهای فردی، فدای نیازهای نظام میشود. در خانوادههای مسألهدار، تقریبا همیشه با خشم و افسردگی روبهرو هستیم.
۷- ارتباط بد
ارتباط در خانوادههای مسألهدار یا آشکارا ضد و نقیض است یا افراد با هم توافق کردهاند که هرگز در مقام مخالفت با هم حرف نزنند. تماس و ارتباط واقعی، بهندرت وجود دارد.
۸- بیانعطافی قوانین
در خانوادههای مسألهدار، قوانین بیانعطاف و تغییرناکردنی هستند. تربیت مسموم، واضع این مقررات است.
۹- اسرار علنی
اسرار علنی از جمله دروغهایی است که خانواده را در حالت منجمد نگه میدارد. در این شرایط هر کس از آنچه همه به ندانستن آن تظاهر میکنند، آگاه است.
۱۰- نظام بسته و تغییرناپذیر
همه برای رفع پریشانی و ناراحتیکنترلکننده تلاش میکنند، اما هر چه اشخاص نقش خود را بیشتر بازی میکنند، به همان اندازه ایستایی نظام بیشتر میشود.
منبع: کتاب ده فرمان در باب خانواده سالم؛ نوشته علی اصغر سوادکوهی