- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 9 دقیقه
- توسط : رحمت الله ضیایی
- 0 نظر
اشاره:
پنهان زیستى امام مهدى(ع) نه تنها چگونگى زندگى آن حضرت را در هالهاى از اسرار فرو برده که بسیارى از موضوعات مربوط به حیات آن امام را نیز جزو امور پنهان نظام هستى قرار داده است.
یکى از مهمترین این امور پنهان، محل زندگى آن حضرت در طول غیبت ایشان است. از این رو بسیارى علاقه مندند بدانند که خورشید پنهان در کدامین بخش از این کره خاکى به گذران عمر میپردازد و به بیان دیگر کدامین قسمت از زمین این منزلت را دارد؟
در این مقاله تلاش شده که به این پرسش پاسخ داده شود.
میلیونها انسان عاشق و شیفته صدها سال است که در هر پگاه آدینه زبان به ندبه میگشایند و اینگونه میسرایند:
اى کاش میدانستم در چه جایى منزل گرفته اى و چه سرزمین و مکانى تو را دربر گرفته است! آیا در کوه رضوایى و یا جاى دیگرى و یا در ذیطوى هستی؟ دشوار است بر من که مردمان را ببینم و تو دیده نشوی.۱
حال براى روشن شدن این موضوع، پاى به گلستان کلام معصومین(ع) می گشاییم و با سیرى در کلام نورانى ایشان از آن انفاس قدسى براى حل این معما استمداد می طلبیم.
با یک نگاه کلى در این بوستان پر طراوت به چهار دسته روایت در این موضوع برمیخوریم که هر یک، محل زندگى آن حضرت را در دورهاى از حیات پر برکت ایشان به تصویر کشیده است. اگر چه در مورد برخى دوره ها صراحت و روشنى بیشترى وجود دارد و برخى از دورهها بنا بر عللى به اجمال و ابهام پاسخ داده شده است.
این دوره ها عبارتند از:
۱. دوران زندگى با پدر بزرگوار خود امام حسن عسکرى(ع) (۲۵۵ـ۲۶۰ق)
شکى نیست که آن امام همام در شهر سامرا و در خانه پدرش امام حسن عسکرى(ع) دیده به جهان گشود و تا پایان عمر شریف پدر خود در کنار آن حضرت میزیست.
این دوران بنا بر قول مشهور از نیمه شعبان سال ۲۵۵ق آغاز و در هشتم ربیعالاول سال ۲۶۰ق پایان یافت.
علاوه بر نقل موثق تاریخى، افراد فراوانى از این حادثه بزرگ پرده برداشته اند:
شیخ صدوق(ره) در کتاب شریف کمال الدین و تمام النعمه ـ که یکى از مهمترین کتابهاى نگاشته شده در موضوع مهدویت است ـ داستان ولادت حضرت مهدى(ع) را اینگونه نقل کرده است:
حکیمه، دختر امام جواد(ع) گوید: امام حسن عسکرى(ع) مرا نزد خود فراخواند و فرمود: اى عمه! امشب افطار نزد ما باش که شب نیمه شعبان است و خداى متعال امشب حجت خود را که حجت او بر روى زمین است ظاهر سازد. گفتم: مادر او کیست؟ فرمود:
نرجس. گفتم: فداى شما شوم اثرى در او نیست. فرمود: همین است که به تو میگویم. آمدم و چون سلام کردم و نشستم نرجس آمد کفش مرا بردارد و گفت: اى بانوى من و بانوى خاندانم، حالتان چطور است؟ گفتم: تو بانوى من و بانوى خاندان من هستی. از کلام من ناخرسند شد و گفت: اى عمه جان! این چه فرمایشى است؟ بدو گفتم: اى دخترجان! خداى متعال امشب به تو فرزندى عطا فرمایدکه در دنیا و آخرت آقاست…۲ .
آنگاه به صورت مفصل داستان را ذکر کرده است. این روایت از مهمترین روایات درباره ولادت حضرت مهدى(ع) است و دلالت بر ولادت حضرت مهدى(ع) در خانه امام عسکرى(ع) در سامرا دارد.
«ضوء ابن على» از مردى از اهل فارس که نامش را برده نقل میکند که:
به سامرا آمدم و در خانه امام حسن عسکرى(ع) ملازم شدم. حضرت مرا طلبید، من وارد شدم و سلام کردم. فرمود: براى چه آمدهای؟ عرض کردم: براى اشتیاقى که به خدمت شما داشتم. فرمود: پس دربان ما باش. من همراه خادمان، در خانه حضرت بودم، گاهى میرفتم هر چه احتیاج داشتند از بازار میخریدم و زمانى که در خانه، مردها بودند، بدون اجازه وارد میشدم.
روزى [بدون اجازه] بر حضرت وارد شدم و او در اتاق مردها بود. ناگاه در اتاق حرکت و صدایى شنیدم، پس فریاد زد: بایست. حرکت مکن! من جرأت درآمدن و بیرون رفتن نداشتم، پس کنیزکى که چیز سر پوشیدهاى همراه داشت از نزد من گذشت. آنگاه مرا صدا زد که درآى، من وارد شدم و کنیز را هم صدا زد. کنیز نزد حضرت بازگشت. حضرت به او فرمود: از آنچه همراه دارى روپوش بردار. کنیز از روى کودکى سفید و نیکوروى پرده برداشت و خود حضرت روى شکم کودک را باز کرد، دیدم مویى سبز که به سیاهى آمیخته بود از زیر گلو تا نافش روئیده است. پس فرمود: این است صاحب شما و به کنیز امر فرمود که او را ببرد.
پس من آن کودک را ندیدم، تا امام حسن عسکرى(ع) وفات کرد.۳
نه تنها بستگان نزدیک و خدمتگزاران بیت امامت، آن حضرت را در شهر سامرا و در خانه امام عسکرى(ع) دیدهاند که بسیارى از یاران و خواص اصحاب امامت به شرف دیدار آن جمال چون آفتاب نائل آمدهاند و همگى حکایت از مدعاى زندگى امام مهدى(ع) در کنار پدر در شهر سامرا دارد.
«یعقوب بن منقوش» گوید:
بر امام حسن عسکرى(ع) وارد شدم و او بر سکویى در سرا نشسته بود و سمت راست او اتاقى بود که پردههاى آن آویخته بود. گفتم: اى آقاى من صاحبالامر کیست؟ فرمود: پرده را بردار. پرده را بالا زدم، پسر بچهاى به قامت پنج وجب بیرون آمد با پیشانى درخشان و رویى سپید و چشمانى دُرّافشان و دو کف ستبر و دو زانوى برگشته. خالى برگونه راستش و گیسوانى بر سرش بود. آمد و بر زانوى پدرش ابو محمد نشست. آنگاه به من فرمود: این صاحب شماست. سپس برخاست و امام بدو گفت: پسرم! تا وقت معلوم داخل شو و او داخل اتاق شد و من بدو نگریستم. پس به من فرمود: اى یعقوب! به داخل بیت برو و ببین آنجا کیست. من داخل شدم اما کسى را ندیدم.۴
همچنین «احمد بن اسحاق» گوید:
بر امام حسن عسکرى(ع) وارد شدم و میخواستم از جانشین پس از وى پرسش کنم. او آغاز سخن کرد و فرمود: اى احمد بن اسحاق خداى متعال از زمان آدم(ع) زمین را خالى از حجت نگذاشته است و تا روز قیامت نیز خالى از حجت نخواهد گذاشت. به واسطه اوست که بلا را از اهل زمین دفع میکند و به خاطر اوست که باران میفرستد و برکتهاى زمین را بیرون میآورد.
گفتم: اى فرزند رسول خدا، امام و جانشین پس از شما کیست؟ حضرت شتابان برخاست و داخل خانه شد و سپس برگشت در حالى که بر شانهاش کودکى سه ساله بود که صورتش مانند ماه شب چهارده میدرخشید. فرمود: اى احمد بن اسحاق! اگر نزد خداى متعال و حجتهاى او گرامى نبودى این فرزند را به تو نمینمودم. او همنام و همکنیه رسول خدا(ص) است. کسى است که زمین را پر از عدل و داد میکند؛ همچنان که پر از ظلم و جور شده باشد.اى احمد بن اسحاق! مثل او در این امت، مثل خضر و ذوالقرنین است. او غیبتى طولانى خواهد داشت که هیچکس در آن نجات نمییابد، مگر کسى که خداى متعال او را در اعتقاد به امامت ثابت بدارد و در دعا به تعجیل فرج موفق سازد.
احمد بن اسحاق گوید: گفتم: اى مولاى من! آیا نشانهاى هست که قلبم بدان اطمینان یابد؟ آن کودک به زبان عربى فصیح به سخن درآمد و فرمود: أنا بقیهالله فى أرضه والمنتقم من أعدائه. اى احمد بن اسحاق! پس از مشاهده، جستوجوى نشان مکن. احمد بن اسحاق گوید: من شاد و خرم بیرون آمدم.۵
بنا بر روایات فوق و دهها روایت دیگر تردیدى نخواهد ماند بر اینکه حضرت مهدى(ع) در طول حیات امام عسکرى(ع) همراه ایشان و در شهر سامرا مسکن و مأواى داشتهاند و اگرچه در این دوران نیز مخفیانه زندگى میکردهاند ولى عده فراوانى از نزدیکان و شیعیان ایشان را دیدهاند.
۲. دوران غیبت صغرا (۲۶۰ تا ۳۲۹ق.)
غیبت صغرا عبارت است از دوران پنهان زیستى کوتاه مدت حضرت مهدى(ع) که طبق نظر مشهور با شهادت امام حسن عسکرى(ع) (سال ۲۶۰ق.) آغاز شده و با رحلت چهارمین نایب خاص آن بزرگوار (سال ۳۲۹ق.) به پایان رسیده است که مجموعاً ۶۹ سال میشود.
اگر چه بهروشنى محل زندگى آن حضرت در این دوران مشخص نیست ولى از روایات و قرائن به دست میآید که این مدت را حضرت عمدتاً در دو منطقه سپرى کردهاند: یکى منطقه عراق و دیگر مدینه منوره که البته روایات متعددى بر این مطلب دلالت دارد.
از امام صادق(ع) در این زمینه نقل شده است که فرمود:
براى [حضرت] قائم(ع) دو غیبت است. یکى کوتاه و دیگرى طولانی. در غیبت اول جز شیعیان مخصوص از جاى آن حضرت خبر ندارند و در غیبت دیگر جز دوستان مخصوصش از جاى او خبر ندارند.۶
در دوران غیبت صغرا، از سفیران چهارگانه (نواب خاص) کسى نزدیکتر به آن حضرت ذکر نشده است و ایشان هم تماماً در عراق و همواره با حضرت در ارتباط بودهاند و توقیعات فراوانى از طرف حضرت به دست آنها شرف صدور یافته است. بنابراین میتوان گفت بخشى از عمر آن حضرت در این دوران در عراق سپرى شده است.
دستهاى دیگر از روایات به صورت مطلق (بدون در نظر گرفتن صغرا و کبرا بودن غیبت) زندگى حضرت را در دوران غیبت در مدینه منوره ذکر کردهاند که با توجه به روایات دسته نخست میتوان گفت بخشى از عمر آن حضرت نیز در مدینه سپرى شده است.
امام باقر(ع) در اینباره فرمود:
به ناگزیر براى صاحب این امر عزلت و گوشهگیرى خواهد بود… و طیبه (مدینه) چه منزلگاه خوبى است. ۷
همین روایت در کتاب شریف اصول کافى با اندک تفاوتى از امام صادق(ع) این گونه روایت شده است:
به ناچار صاحبالامر غیبت کند و به ناچار در زمان غیبتش گوشهگیرى کند، چه خوب منزلى است طیبه (مدینه). ۸
همچنین ابوهاشم جعفرى میگوید:
به امام عسکرى(ع) عرض کردم: بزرگوارى شما مانع میشود تا از شما پرسش نمایم، پس اجازه بفرمایید سؤالى بپرسم. حضرت فرمود: بپرس. عرض کردم: اى آقاى من! آیا فرزندى دارید؟ فرمود: بله. گفتم: اگر اتفاقى رخ داد کجا او را پیدا کنیم؟ پس فرمود: در مدینه.۹
بنابراین جمع بین دو دسته روایات به این صورت است که آن حضرت در مدینه حضور داشتهاند؛ ولى به خاطر ارتباطى که آن حضرت با نواب خاص داشتهاند بخشى از عمر خود را در عراق سپرى نمودهاند.
۳. دوران غیبت کبرا
اصطلاحاً غیبت کبرا به مدت زمان پنهان زیستى حضرت مهدى(ع) گفته میشود که با وفات آخرین نایب خاص در سال ۳۲۹ق آغاز و همچنان ادامه دارد و تنها خداوند متعال است که پایان آن را میداند.
این دوران ویژگى هایى دارد که آن را از دوران غیبت صغرا کاملاً متمایز میسازد که از جمله آن ویژگى ها کامل شدن غیبت آن حضرت است.به همان اندازه که پنهان زیستى حضرت مهدى(ع) در این دوران به کمال میرسد و نیابت و سفارت همانند دوران غیبت صغرا وجود ندارد، محل زندگى آن حضرت نیز نامشخصتر میشود و در این دوران است که هرگز بهطور قطع نمیتوان مشخص نمود آن حضرت در کجا زندگى میکند.البته روایات در این باره به محلهاى مختلفى اشاره کردهاند که برخى از آنها از این قرارند:
الف) مدینه طیبه
همانطور که قبلاً نیز اشاره شد برخى از روایات به صورت عام و بدون قید زمان غیبت صغرا، مدینه را به عنوان جایگاه آن حضرت در دوران غیبت مورد اشاره قرار دادهاند.
ب) ناحیه ذیطوى
ناحیه ذیطوى در یک فرسخى مکه و داخل حرم قرار دارد و از آنجا خانههاى مکه دیده میشود. برخى از روایات آن محل را به عنوان جایگاه حضرت مهدى(ع) در دوران غیبت معین کردهاند.
امام باقر(ع) در این باره فرمود:
صاحب این امر را در برخى از این درّهها غیبتى است و با دست خود به ناحیه ذیطوى ـ که نام کوهى است در اطراف مکه ـ اشاره نمود. ۱۰
در برخى دیگر از روایات نیز ذکر شده که حضرت مهدى(ع) قبل از ظهور در «ذیطوى» به سر میبرد و آنگاه که اراده الهى بر ظهور آن حضرت تعلق گیرد از آنجا وارد مسجدالحرام میشود.
امام باقر(ع) در این باره فرمودهاند:
قائم(ع) در میان گروهى به شمار اهل بدر ـ سیصد و سیزده تن ـ از گردنه ذیطوى پایین میآیند تا آنکه پشت خود را به حجرالاسود تکیه میدهد و پرچم پیروز را به اهتزاز درمیآورد.۱۱
ج) دشتها و بیابانها
از برخى روایات نیز استفاده میشود که آن حضرت در طول غیبت کبرا محل خاصى ندارد و همواره در سفر به سر میبرد.
از امام باقر(ع) نقل شده است که وقتى شباهتهاى حضرت مهدى(ع) به انبیا را بیان نمودند چنین فرمودند:
و اما شباهت حضرت مهدى(ع) به حضرت عیسى(ع) جهانگردى [و نداشتن مکانى خاص است].۱۲
در توقیعى که از حضرت مهدى(ع) به نام شیخ مفید صادر شده است، نیز به نامعلوم بودن مکان حضرت مهدى(ع) اشاره شده است.
در آن نوشته چنین آمده است:
… با اینکه ما براساس فرمان خداوند و صلاح واقعى ما و شیعیان مؤمنمان تا زمانى که حکومت در دنیا در اختیار ستمگران است در نقطهاى دور و پنهان از دیدهها بهسر میبریم… .۱۳
همچنین در پارهاى از ملاقاتهاى معتبر که در دوران غیبت کبرا نقل شده است، حضرت به این نکته اشاره فرمودهاند.
«على بن ابراهیم بن مهزیار» پس از نقل ملاقات خود با حضرت مهدى(ع) به نقل از ایشان چنین میگوید: آن حضرت فرمود:
همانا پدرم ابو محمد با من عهد فرمودند که در مجاورت قومى که خداوند بر آنان غضب کرده است قرار نگیرم… و به من فرمود که در کوهها ساکن نشوم مگر قسمتهاى سخت و پنهان آن و در شهرها ساکن نشوم مگر شهرهاى متروکه و بیآب و علف.۱۴
این نامعلوم بودن محل زندگى آن حضرت در دوران غیبت کبرا سبب شده تا عدهاى به گمانهزنیهایى بعضاً سست و واهى بپردازند و به طرح محلهایى که اثبات آنها کارى بس مشکل است روى آورند.
افسانه جزیره خضرا یا مثلث برمودا و مانند آن حکایتهایى است که در تاریخ پر فراز و فرود این اعتقاد رخ نموده است.
۴. دوران ظهور و حکومت مهدى(ع)
دوران ظهور که درخشانترین فراز تاریخ و بهترین دوران حیات انسانى است، ویژگى هاى فراوانى دارد که از جمله مهمترین آنها حاکمیت آخرین معصوم و حجت الهى است. درباره محل زندگى حضرت مهدى(ع) و حکومت آن حضرت در عصر ظهور، روایات فراوانى وجود دارد. عمدتاً در این روایات، مسجد سهله را منزل آن حضرت و شهر کوفه را به عنوان پایگاه حکومتشان معرفى کردهاند.
مسجد سهله شرافت بسیارى دارد؛ از جمله در روایات ذکر شده که در این مسجد، هزاران پیامبر به نماز ایستادهاند.
«صالح بن ابوالاسود» گوید: امام صادق(ع) سخن از مسجد سهله راند، آنگاه فرمود:
بهدرستى که مسجد سهله منزل صاحب ماست آنگاه که [پس از قیام] با اهل خود در آنجا فرود آید.۱۵
همچنین آن حضرت به ابابصیر فرمود:
اى ابا محمد، گویا حضرت قائم را در مسجد سهله میبینم که با زن و فرزندانش در آن نازل میشوند.
ابوبصیر پرسید: آیا مسجد سهله خانهاش خواهد بود؟ حضرت فرمود:
آرى، این مسجد، منزل ادریس است. خداوند هیچ پیامبرى را برنینگیخت، مگر آنکه در این مسجد نماز گزارد. هر کس در این مسجد بماند مانند آن است که در خیمه رسول خدا(ص) اقامت کرده است. هیچ مرد و زن مؤمنى نیست، مگر آنکه دلش به سوى آن مسجد پرمیکشد. روز و شبى نیست مگر آنکه فرشتگان به این مسجد پناه میبرند و در آن به عبادت خدا میپردازند.
همانطور که اشاره شد، کوفه نیز مرکز حکومت مهدى(ع) قلمداد شده است.چگونگى زندگى در عصر ظهور به روشنى مشخص نشده ولى به نظر میرسد تفاوت بسیارى با نحوه زندگى امروزى داشته باشد. تکامل علوم بشرى، کمال عقلانى بشر، توسعه خارقالعاده امکانات و رفاه عمومى، امنیت فراگیر بر کل کره زمین و… بهطور قطع، ویژگى هایى را براى زندگى در آن زمان ایجاد خواهد نمود که امروز درک دقیق آن براى ماکارى بس مشکل است.
از امام باقر(ع) نقل شده که در بخشى از یک روایت طولانى فرمود:
آنگاه [حضرت مهدى(ع)] به سوى کوفه میرود پس آنجا را براى منزل برمیگزیند و کوفه خانه او خواهد بود.۱۷
پى نوشت ها:
۱. سیدبن طاووس، الاقبال، ص۲۹۸.
۲ . شیخ صدوق، کمالالدین و تمام النعمه، ترجمه منصور پهلوان، ج۲، ص۱۴۳.
۳ . محمدبن یعقوب کلینى، اصول کافى، ترجمه سید جواد مصطفوى، ج۲، ص۱۱۹.
۴ . کمالالدین و تمام النعمه، ج۲، ص۱۶۴.
۵ . همان، ج۲، ص۸۰.
۶ . اصول کافى، ج۲، ص۱۴۱.
۷ . شیخ طوسى، کتاب الغیبه، ص۱۶۲.
۸ . اصول کافى، ج۲، ص۱۴۰؛ ابن ابى زینب، غیبت نعمانى، ص۱۸۸.
۹ . اصول کافى، ج۲، ص۱۱۸؛ شیخ مفید، الارشاد، ج۲، ص۳۴۸؛ کتاب الغیبه، شیخ طوسى، ص۲۳۲.
۱۰. غیبت نعمانى، ص۱۸۱.
۱۱. همان، ص۳۱۵.
۱۲. طبرى، دلائل إلامامه، ص۲۹۱.
۱۳. علامه محمدباقر مجلسى، بحارالانوار، ج۵۳، ص۱۷۴.
۱۴. کتاب الغیبه، شیخ طوسى، ص۲۶۳.
۱۵. شیخ طوسى، التهذیب، ج۲، ص۲۵۲.
۱۶. بحارالانوار، ج۵۲، ص۳۱۷.
۱۷. کتاب الغیبه، شیخ طوسى، ص۴۷۵
منبع: ماهنامه موعود شماره ۸۶