- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 13 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
نمود آشکار سبک زندگی را میتوان در حوزه ی روابط اجتماعی جست که در این زمینه، اسلام بهترین الگوی رفتاری را سیره پیامبر گرامیو خاندان ایشان معرفی کرده است.
در این راستا، رفتار و گفتار امام رضا(ع) به دلیل شرایط خاص اجتماعی آن حضرت، مورد توجه این نوشتار قرار گرفته است و از میان ابعاد و لوازم گوناگون روابط اجتماعی، به چهار مورد آراستگی، همیاری، اخلاق گرایی و تعامل فرهنگی در گفتار و کردار امام رضا(ع) پرداخته شده است.
مقدمه
نگاهی گذرا به تاریخ نشان میدهد که زندگی بشر در جوامع مختلف، همیشه بـر اسـاس مجموعه ای از قواعد و مناسبات معین نظم و نسق یافته و میتوان همواره آن را واجد سبک دانست؛
بر اساس چنین رویکردی، بحث از سبک زندگی و الگوهای نظام مند رفتاری، بحث تازه ای نخواهد بود، حتی در محافل و مـجامع آکـادمیک نیز این مبحث در قالب موضوع های کلی تری مانند فرهنگ و تمدن، دارای قدمتی طولانی است.
با این توصیف، جای این پرسش وجود دارد که چرا اکنون سبک زندگی تا این حد اهـمیت یـافته و تـوجه بسیاری را به خود جلب کـرده است؟ واقـعیت آن است که اقتضائات زندگی در جوامع مدرن و متکی بر فرهنگ و تمدن غربی، به تدریج الگوهای خاصی را برای زندگی و رفتار ارائه کرده است.
بـه زعـم دانشمندان علوم اجتماعی در یک قرن گذشته، شرایط جدید کـار، تـولید، انباشتگی کالاهای مصرفی، همچنین فراهم آمدن زمان فراغت بیشتر برای بخش زیادی از اقشار جامعه، نشانه ای از تحول عمیق اجتماعی و فرهنگی بـوده و ایـن موقعیت نوین، الگوهای رفتاری تازه ای را در زمینه ی کار و فعالیت، مصرف و شـیوه های گذران اوقات فراغت میطلبد که میتوان آنها را در قالب عنوان کلی سبک زندگی مورد بررسی قرار داد.
به همین دلیـل، امـروزه اصـطلاح سبک زندگی[۱] در ادبیات علوم اجتماعی، پیوندی تنگاتنگ با مجموعه ای از مفاهیم؛ مـانند: فرهنگ، جامعه، رفتار، اخلاق، ایدئولوژی، شخصیت، هویت، طبقه ی اجتماعی، سلیقه و نیاز دارد؛
حاصل این رویکرد نیز خواسته یـا ناخواسته، تـلاشی گسترده برای معرفی، ترویج و تثبیت سبک خاصی از زندگی خواهد بود که خـاستگاه آن، فرهنگ سـکولار غربی و عقبه معرفتی آن است.
روشن است که پذیرش منفعلانه این گونه از الگوهای رفتاری، برای جـوامع مـسلمان شـایسته نیست که خود در پرتو آموزه های اسلامی، توانایی تعریف و ترسیم سبک زندگی دینی و تبیین الگـوهای مـتناسب با آن را دارند و باید به اقتضای فرهنگ دینی خود، به سبک زندگی اسـلامیروی آورند.
بـه ویژه آنکه ناکارآمدی تمدن سکولار غربی در پاسخ گویی به نیازهای چند بعدی انسان آشکار گردیده اسـت و رصـد تحولات جاری در جهان نیز نشانه های افول و فرود این تمدن را نمایان کرده است.
تـجربه تـاریخی بـشر نیز نشان داده که وقتی یک تمدن به پایان راه خود میرسد، زمینه ی مناسبی برای شکوفایی تـمدن های دیـگر فراهم میشود و جامعه بشری که معمولاً در برابر تغییر و تحول ژرف اجتماعی مـقاوم اسـت در چـنین وضعیتی با رضایت خاطر از دگرگونی و جایگزینی استقبال میکند.
در پرتو چنین فرصتی میتوان با تکیه بـر غـنا و تـعالی آموزه های اصیل اسلامی، این جایگزین را که همچون گنجینه ای پربها و برگرفته از میراث آسـمانی اسـلام نزد ما مسلمانان نهفته است را بهتر بشناسیم و هم به جهانیان معرفی کنیم.
بازخوانی آموزه های اسلام و ژرف اندیشی در آن، بـه روشنی ظرفیت بالای آن را برای فرهنگ سازی و ارائه ی الگوهای رفتاری مناسب نشان میدهد؛ زیـرا انتزاعی ترین لایه های اعتقادی و معرفتی، تا عینی ترین سطوح رفتاری کـه امـروزه با عنوان سبک زندگی از آن یاد میشود، در چـارچوب نظام معنایی اسلام بیان شده است.
در این راستا، قرآن که مهم ترین منبع آموزه های اسـلامیبـه شمار میرود، سرشار از الگوهایی است کـه شـیوه ی زیست مـؤمنانه و مـورد نظر اسلام را معرفی میکند و در پرتو آیات آن، سـیره ی پیـامبر گرامیاسلام۹نیز به عنوان اسوه و نمونه ی عالی زندگی به تمام مسلمانان مـعرفی شـده است.
همچنین روایات و حکایات فراوانی از اهـل بیت(ع) در اختیار جامعه ی مسلمان قـرار دارد کـه با الهام از تعالیم نورانی قـرآن کـریم و در شرایط متفاوت اجتماعی، مصادیق متعددی از الگوهای زندگی دینی را تبیین و معرفی کرده اند.
خصوصاً بـهره مندی بـرخی از این دوره های تاریخی از تمایزات ویـژه ی فرهنگی، اجـتماعی، سیاسی و علمی، بـرای زمـان ما است که جـامعه ی اسـلامیبار دیگر در دوره ی گذار قرار گرفته، میتواند دستاوردهای بسیار مهمیرا در پی داشته باشد.
سبک زندگی دیـنی
سبک زندگی در حوزه مطالعات فرهنگی بـه مـجموعه رفتارها و الگـوهای کـنش هـر فرد اطلاق میشود کـه معطوف به ابعاد هنجاری و معنایی زندگی اجتماعی باشد.
طبیعی است که بر اساس چنین رویـکردی، سـبک زندگی علاوه بر اینکه دلالت بر مـاهیت و مـحتوای خـاص تـعاملات و کـنش های اشخاص در هر جـامعه دارد و مـبین اغراض، نیات، معانی و تفاسیر فرد در جریان عمل روزمره است، نشان دهنده ی کم و کیف نظام باورها و ارزش های افراد نیز خـواهد بود (فاضل قانع، ۱۳۹۲: ۹)
چنین برداشتی از مفهوم سـبک زندگی، عـلاوه بـر ایـن کـه پشتیبانی جدیدترین دیدگاه های مطرح در این عرصه را به همراه دارد (بوردیو، ۱۳۹۰: ۲۸۶ و ۳۳۷؛ گیدنز، ۱۳۸۷: ۱۲۰)، از قابلیت خوبی برای بومیسازی مفهوم سبک زندگی بر اساس اقتضائات جامعه اسلامیبرخوردار است.
تمرکز اندیشمندان بر شـاخص هایی؛ مانند: الگوی مصرف، شیوه ی گذران اوقات فراغت و الگوهای مربوط به شیوه ی تمرکز بر علاقمندی ها، آداب معاشرت، الگوهای زندگی خانوادگی و بهداشت و سلامت نشان میدهد که مطالعات سبک زندگی حول یک محور عـمومی بـا عنوان کلی «سلیقه»[۲] دور میزند (مهدوی کنی، ۱۳۸۶: ۲۱۶).
سلیقه، امری ذهنی است که در قالب تمایلاها و ترجیحات رفتاری انسان جلوه گر شده و بدین ترتیب، فرهنگ و اجزای آن که امری کلی و عمومیبه شمار میآید، در پرتـو ایـن تمایلات و ترجیحات برآمده از سلیقه، فردیت پیدا کرده و هویت فرد را برای دیگران ترسیم میکند (بوردیو، ۱۳۹۰: ۹۳ ).
بدین ترتیب میتوان فرهنگ یا خرده فرهنگ را خاستگاه سـبک زندگی دانست (فاضل قانع، ۱۳۹۱: ۱۸۰)؛ اما روشـن اسـت که خود فرهنگ نیز متأثر از عوامل متعددی است که از مهم ترین این عوامل، دین و آموزه های وحیانی است.
آموزه های دین به عنوان ابزار جامع هدایت و راهبری بـشر در بـسیاری از موارد، حاکم بر بـاورها، ارزشـ ها و هنجارهای لازم برای جهت دهی و الگوبخشی به رفتار و کنش انسانی است.
در واقع، محدود نکردن دین به فهم زمانی خاص، اعتقاد به تکامل فرهنگی و سهیم بودن اراده انسان ها در آن و تبیین درست ارتباط میان فرهنگِ مـتغیر و دینِ ثابت، ما را به این دیدگاه رهنمون میشود که دین و آموزه های وحیانی آن میتواند بخش مهمیاز خاستگاه فرهنگ بشری را تشکیل دهد.
پس در یک رابطه ی طولی، دین، فرهنگ جامعه را شکل میدهد و فرهنگ نیز بـه نوبه ی خود، نظام و ساختار خاصی را برای زندگی فردی و اجتماعی تعریف میکند که خود به عنوان سرچشمه و خاستگاه مجموعه ی در هم تنیده ای از الگـوهای خاص برای زندگی است و یک کل منسجم و متمایز را در قالب سبک زندگی پدیـد مـی آورد.
البته سبک زندگی نیز به توسعه و نفوذ نظام معرفتی مبتنی بر آموزه های دینی یاری رسانده و تمایلاها و تـرجیحات بـرآمده از فرهنگ دینی را بارور میکند.
چـارچوب نظری
بـر خلاف رویکرد کلاسیک جامعه شناسان که به توصیف سبک زندگی جاری افراد و گروه های اجتماعی بسنده مـی کنند[۳]، با الهام از روش های برگرفته از آموزه های دینی میتوان گامیفراتر از توصیف نهاده و با تـکیه بر اصول ثابتی کـه بـه اعتقاد ما در آموزه های اسلامیموجود است، چارچوبی ارائه کرد که در محدوده ی آن، به تجویز نیز بپردازیم؛
یعنی با دخالت دادن مجموعه ای از باورها و ارزش ها، به ترسیم و شکل گیری سبک خاص زندگی کمک کنیم. این رویکرد دقیقاً همان شیوه ای است که از سوی پیامبران الهی پی گیری شـده اسـت؛
آنان از ابزار حاکم ساختن باورها و ارزش های دینی برای ایجاد دگرگونی در سلیقه و شیوه ی انتخاب مردم، بهره میگرفتند، تا آنها با رضایت خاطر به اصلاح الگوهای سبک زندگی خود اقدام کـنند.
امـا اینکه آموزه های اسلامیرا به عنوان معیار در نظر میگیریم و درصدد تجویز مفاهیم و شاخص های برگرفته از آن بر میآییم، مبتنی بر این پیش فرض اساسی است که جامعیت دین اسلام، همه ی ابعاد و زوایای زندگی انسان را در بـرگرفته و او را هـمواره در انتخاب مسیر درست زندگی یـاری مـی کند.
هـمین جامعیت باعث میشود تا سبک زندگی دینی را لزوماً منحصر در یک نظام الگویی و رفتاری واحد ندانسته و در محدوده و چارچوب برآمده از اصول اسلامی، سـبک های مـتعددی را بـپذیریم. سیره ی عملی پیامبر اسلام و اهل بیت(ع) در مواجهه با اصـحاب خـود نیز نشان میدهد که ایشان، اختلاف سبک را میپذیرفتند.[۴]
پس ارزش ها و نگرش های یکسان، لزوماً به سبک زندگی همسان نمیانجامد و با تـوجه بـه ویـژگی انتخاب گری که در سبک زندگی وجود دارد، میتوان هر مجموعه ی منسجمیاز الگـوهای رفتاری برآمده از آموزه های دینی را، یک سبک زندگی دینی به شمار آورد.
مهم آن است که در فرآیند تعامل تمایلات و منابع[۵]، از این چارچوب خارج نشویم که البته در ایـن زمـینه، توجه به گروه های مرجع بسیار کارگشا خواهد بود.[۶] گروه های مرجع دارای دو کارکرد اصـلی هـستند:
اول آن که هنجارها، رویه ها، ارزش ها و باورهایی را به دیگران القا میکنند و دوم آنکه معیارهایی را در اختیار کنش گران قرار مـی دهند تـا کنش و نگرش خود را بر اساس آن محک بزنند (صدیق سروستانی و هاشمی، ۱۳۸۱: ۱۵۰). با تـوجه بـه ایـن نقش بی بدیل، در فرهنگ اسلامیو به ویژه در آموزه های قرآنی به افراد و گروه های خاصی به عنوان الگوی زندگی اشـاره گـردیده که در رأس آنها پیامبر اسلام به عنوان برترین اسوه معرفی شده است (احزاب: ۲۱).
روابـط اجـتماعی
روابـط اجتماعی انسان که در قالب زندگی جمعی جلوه گر میشود، علاوه بر آنکه نیازهای انسان را بهتر و کـامل تر تـأمین مـی کند (ابن خلدون، ۱۳۸۵، ۱: ۷۷؛ طباطبایی، ۱۳۷۳: ۷۹) راه رسیدن انسان به سعادت را نیز هموارتر میکند (فارابی، ۱۹۹۱: ۱۱۷ ). پس انسان اجـتماعی بـرای رسیدن به اهداف زندگی جمعی، باید پایه ها و ارکان جامعه را تثبیت و تقویت کند، تا جامعه ای متحد شـکل بـگیرد.
به همین دلیل، از اهداف دین اسلام تحکیم روابط اجتماعی انسان ها در تمام سـطوح، و کـاهش تضادها و تنش هایی است که نظم اجتماعی را بـه چـالش کـشیده و تعهد افراد را نسبت به وظایف متقابل اجـتماعی مـتزلزل میکند. مسلمانان نیز باید در شیوه رفتار اجتماعی و روابط با هم نوعان خـود، از الگـوهای رفتار دینی تبعیت کنند، تـا ظـهور اجـتماعی دین کامل شـود و درهـای برکات الهی بر جـامعه گـشوده شود (أعراف: ۹۶).
و البته بهترین راه برای رسیدن به این مقصود، رجوع به سیره کسانی اسـت کـه قرآن کریم آنان را الگو و اسوه مـعرفی کـرده است.
در ایـن راسـتا، الگـوهای رفتاری امام رضا(ع) کـه در دورانی مهم از تاریخ اسلام، نماد و الگوی ویژه ی سبک زندگی اسلامیبه شمار میرود، پیوسته مورد تـوجه تـاریخ نگاران بزرگ مسلمان و غیرمسلمان بوده است؛
اگـرچه اتـخاذ سـیاست های مـبهم و پیـچیده از سوی مأمون، خـلیفه عـباسی، موجب گردید تا برخی گزارش های نادرست از وقایع زندگی امام رضا(ع) ارائه گردد،[۷] اما واقعیت های مسلم تاریخی از مـوفقیت و مـقبولیت سـبک زندگی و روابط اجتماعی آن حضرت در میان جمع کـثیری از مـسلمانان آن روزگـار حـکایت مـی کند.
اسـتقبال پرشور مردم به ویژه نخبگان و فرهیختگان جامعه از امام در نیشابور (صدوق، ۱۳۸۳، ۲: ۱۴۴)، همچنین هیجان و اشتیاق طبقه ای مختلف اجتماعی در مرو، هنگام استقبال از امام رضا(ع) برای برگزاری نماز عید (مفید، ۱۳۸۳، ۲: ۳۷۳) نمونه هایی از دلبـستگی عمومیجامعه اسلامیبه سیره ی اهل بیت(ع) است که در آن روزگار در رفتار و گفتار امام علی بن موسی الرضا(ع) جلوه گر شده بود.
این رفتار و الگوهای برآمده از آن دارای ابعاد، مراتب و لوازم متعددی است که این نوشتار را مـجال توجه تفصیلی به آنها نیست؛ بنابراین میکوشیم که برخی از مهم ترین ابعاد و لوازم روابط اجتماعی مبتنی بر آموزه های اسلامیرا در رفتار و گفتار آن امام همام جست وجو کنیم.
آراستگی
از الگوهای رفتاری بـرجسته در زندگی امام رضا(ع) توجه ویـژه آن حـضرت به آراستگی ظاهر در روابط اجتماعی و هنگام مواجهه با سایر هم نوعان است. روایات و حکایات موجود نشان میدهد که هرچند منش آن حضرت در خلوت و هنگام دوری از اجتماع، بـی توجهی بـه دنیا و اکتفا به سـاده ترین خـوراک و پوشاک بوده است؛
اما در روابط اجتماعی و هنگام حضور در میان مردم، به وضعیت ظاهری و آراستگی خود، توجه ویژه ای داشته است (صدوق، ۱۳۸۳، ۲: ۱۹۲). از تلاش و جدیت امام (ع) در اتخاذ این روش، میتوان به این نکته رهـنمون شـد که آراستگی ظاهر افراد، نوعی تکلیف اجتماعی برای احترام به دیگران است؛
زیرا اگر سیمای ظاهری انسان، آراسته، پاکیزه و موزون باشد چشم و دل مردم از دیدار انسان شادمان میشود و اساس زندگی انسان کـه بر انس و هم گرایی اجتماعی نهاده شده بدین وسیله تقویت میشود.
شاید توجه به همین بُعد تکلیفی آراستگی در روابط اجـتماعی، موجب آن گردیده است که امام رضا(ع) اهتمام انسان نسبت به زیـبایی ظـاهری را دارای اجـر معنوی دانسته[۸] و ژولیدگی و عدم آراستگی را موجب خشم و غضب الهی معرفی کرده است (مجلسی، ۱۴۰۳ ق، ۷۶: ۳۰۳).
آراستگی، علاوه بر آثاری که در روابط اجتماعی درون گروهی مؤمنان دارد، دارای پیامدها و اثراتی فراتر از جامعه ایـمانی هم میتواند باشد؛ زیرا آراستگی و سیمای خوشایند مؤمنان، شکوه و زیبایی جامعه اسلامیرا در برابر دیگران به نمایش میگذارد. به همین دلیل، زمانی که از امام رضا(ع) درباره پوشیدن لباس های زیبا میپرسند، آن حضرت مـی فرماید: «ألبـس و تَجمّل»، یعنی بپوش و زیبا بپوش (حمیری، ۱۴۱۷ق، ۱۲۹۶: ۲۸۶).
البته روشن است که میزان توجه به آراستگی ظاهر، به ویژه در زمینه ی لباس و پوشش، با سطح درآمد و زندگی عموم مردم در جامعه مرتبط است. در گفتار و کـردار امـام رضا(ع) نیز این توجه ویژه به اقتضائات زمانی و مکانی و شرایط خاص اجتماعی را به روشنی میتوان مشاهده کرد؛
از برخی سخنان آن حضرت میتوان دریافت که در عصر ایشان، برخی از اقشار جامعه انتظار داشـتند تا آن حضرت نیز: مانند زمان امیر مؤمنان علی(ع)لباس بپوشد و به سان آن حضرت زندگی کند، اما امام هشتم با صراحت در پاسخ آنان به تفاوت دوره ها و زمان ها، و اقتضائات هر زمان اشـاره مـی کند (طـبرسی، حسن بن فضل، ۱۳۷۱: ۹۸).
توجه بـه هـمین اقـتضائات اجتماعی موجب آن میشود که امام(ع) شانه زدن موها و محاسن، خضاب کردن موها، به دست کردن انگشتری و هر چیز دیگری را که بر آراستگی انسان مـی افزاید (حـسینی قـزوینی، ۱۳۸۷، ۲: ۹۸-۱۰۷) مورد توجه قرار داده و دیگران را نیز به آن تـوصیه مـی کند؛ تا جایی که خود مرغوب ترین و بهترین عطرها را سفارش میدهد (کلینی، ۱۴۲۶: ۱۱۷۸) و خوش بویی و استفاده از عطر را جزء اخلاق انبیای الهی میشمرد (همان: ۱۱۷۵).
ایـن الگـوی رفتاری علاوه بر بعد ایجابی و ترویجی، نوعی مبارزه منفی با بـرخی پندارهای نادرست اجتماعی نیز به شمار میرود؛ امام رضا(ع) با اتخاذ این روش نشان میدهد که آراستن ظاهر نمیتواند نافی و ناقض زهـد واقعی باشد و تا جایی که آدمیدلبسته و شیفته دنیا و زخارف آن نگردد، میتواند وضع لباس و خوراک خود را در حد مطلوب اداره کند (فضل الله، ۱۴۲۸: ۱۰۲). آنچه در فرهنگ اسلامیبه عنوان دنیا نکوهش شـده.
تـمام آن چـیزهایی است که انسان را از یاد خدا غافل کند و رنگ و بوی معصیت داشته بـاشد (جـوادی آمـلی، ۱۳۸۸: ۲۴۰)؛ به عبارت دیگر، دنیا زمانی که هدف اصلی انسان قرار بگیرد و سبک زندگی او را به گونه ای شـکل دهـد کـه او را از مقصود اصلی آفرینش دور کند مذموم است، اما اگر به عنوان مقدمه و پل زندگی اخروی نگریسته شـود، دارای ارزش مثبت خواهد بود.
پس دلیلی وجود ندارد که مؤمن، خود را از نعمت های حلال و پاکـیزه الهـی مـحروم کند؛ زیرا خداوند این نعمت ها را نیافریده که مؤمن از آنها محروم و کافر بهره مند باشد؛
بـلکه مـؤمن به استفاده از این نعمت ها اولی و شایسته تر است (حرّانی، ۱۳۹۴: ۲۵۶). نقل شده است که گروهی از صـوفیان نزد امـام رضا(ع) آمده و با کنایه گفتند «مأمون با اندیشه خود دریافت که شما اهل بیت، از همه مـردم بـرای پیشوایی امت سزاواراترید؛ و از میان اهل بیت، تو از همه آنان شایسته تری؛
از این رو بر آن شـد کـه امـر خلافت را به تو بازگرداند؛ اکنون امت به پیشوا و رهبری نیازمند است که جامه اش خشن، و طـعامش سـاده بـاشد و بر الاغ سوار شود و از بیمار عیادت کند.» اما امام(ع) که زهد را در این ظـواهر نمیجست فرمود: «یوسف که منصب پیامبری داشت قبای ابریشمیبا دکمه های زرد میپوشید، و در مجلس فرعونیان بر پشتی های آنان تـکیه میزد.
وای بر شما! جز این است که از امام، قسط و عدل خواسته میشود؟ و اگـر سـخن گوید راست گوید؛ و اگر حکم کند، بـر قـاعده ی عـدل و داد باشد و اگر وعده کند انجام دهد؟ همانا خـداوند لبـاس یا طعامیرا حرام نفرموده است» (إربلی، ۱۴۲۶، ۳: ۴۲۳؛ ابن صباغ، ۱۳۸۵: ۳۸۹ ).
اما همین امام، که ذره ای دلبـستگی بـه دنیا ندارد و سلوک معنوی او بـا زهـد واقعی آمـیخته اسـت هـنگامیکه در خراسان بود، در روز عرفه، همه ی مـال خـود را میان مردم قسمت کرد و در پاسخ کسی که گفت این زیان کاری است؛ امـام فرمود: بلکه عین غنیمت است (ابن شـهرآشوب، ۴: ۳۶۱).
منابع
- قرآن کریم
- ابن اثیر (۲۰۰۳)؛ الکامل فی التاریخ؛ بـیروت: دار و مـکتبه الهـلال.
- ابن خلدون، عبدالرحمن (۱۳۸۵)؛ مقدمه ابن خلدون؛ ترجمه محمد پروین گنابادی؛ تهران: علمیو فرهنگی.
- ابن شهرآشوب، محمدبن علی (بـی تا)؛ مـناقب آل ابی طالب؛ تصحیح سیدهاشم رسولی محلاتی؛ قم: انتشارات علامه.
- إبن صباغ (۱۳۸۵ )؛ الفصول المهمه فی مـعرفه الائمـه؛ قم: المجمع العالمیلأهل البیت.
- إربلی، علی بن عیسی (۱۴۲۶)؛ کشف الغمه فی معرفه الأئمه؛ قم: مجمع جـهانی اهـل بیت.
- بـارتلد، واسیلی ولادیمیر (۱۳۸۳)؛ فرهنگ و تمدن اسلامی؛ ترجمه عباس به نژاد؛ تهران: امیرکبیر.
- بوردیو، پیـ یر (۱۳۹۰)؛ تـمایز ـ نقد اجتماعی قضاوت های ذوقی؛ ترجمه حسن چاوشیان؛ تهران: ثالث.
- جوادی آملی، عبدالله (۱۳۸۸)؛ اسلام و محیط زیست؛ تـنظیم و تـحقیق عباس رحیمیان. قم: إسراء.
- حرّانی، ابن شعبه (۱۳۹۴)؛ تحف العقول عن آل الرسول(ص)؛ بیروت: مـؤسسه الأعـلمیللمطبوعات.
- حرّ عاملی، محمدبن حسن (۱۴۱۴)؛ تفصیل وسائل الشـیعه إلی تـحصیل مـسائل الشریعه؛ قم: موسسه آل البیت لإحیاء التراث.
- حـسینی قـزوینی، سیدمحمد (۱۳۸۷)؛ موسوعه الامام الرضا(ع)؛ قم: مؤسسه ولی العصر(عج) للدراسات الاسلامیه.
- حکیمی، محمد (۱۳۷۰)؛ مـعیارهای اقـتصادی در تعالیم رضوی(ع)؛ مشهد: بنیاد پژوهـش های اسـلامیآستان قـدس رضـوی.
- حـمیری، عبدالله بن جعفر (۱۴۱۷)؛ قرب الإسناد؛ قـم: مـؤسسه الثقافه الاسلامیه لکوشانپور.
- ذهبی، عباس (۱۴۲۲ )؛ الإمام الرضا(ع) سیرهٌ و تاریخ؛ قم: مرکز الرسـاله.
- سـیدرضی (۱۳۷۰)؛ نهج البلاغه؛ ترجمه سیدجعفر شهیدی؛ تهران: انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی.
- شـکویی، حـسین (۱۳۸۹ )؛ دیدگاه های نو در جغرافیای شهری؛ تـهران: سـمت.
- صدر، سیدموسی (۱۳۷۹)؛ اسلام و فرهنگ قرن بیستم؛ ترجمه علی حجتی کرمانی؛ تهران: کتاب آوند دانش.
- صدوق، محمد بن علی بـن حـسین بـن بابویه (۱۳۸۳)؛ عیون اخـبار الرضـا؛ قم: المکتبه الحیدریه.
- ـــــــــــ (۲۰۰۹)؛ التـوحید؛ تـعلیقات و توضیحات علامه مجلسی؛ بیروت: دار و مکتبه الهلال.
- صدیق سروستانی، رحمت الله؛ سیدضیاء هاشمی(۱۳۸۱ )؛ «گروه های مرجع در جـامعه شناسی و روان شناسی اجتماعی با تأکید بر نظریه های مـرتن و فستینگر»؛ فصلنامه عـلمیپژوهـشی نامه علوم اجتماعی. ش۲۰. ۱۴۹- ۱۶۷.
- طباطبایی، سـیدمحمدحسین (۱۳۷۳ )؛ قرآن در اسلام؛ تهران: دارالکتب الإسلامیه.
- طباطبایی، سیدمحمدحسین (۱۳۹۷ )؛ المیزان فی تفسیر القرآن؛ تهران: دارالکتب الاسلامیه.
- طـبرسی، فضل بن حسن (۱۴۰۸)؛ مجمع البیان فی تـفسیر القـرآن؛ بـیروت: دار المـعرفه.
- طـبرسی، ابونصر حسن بـن فضل (۱۳۷۱ )؛ مکارم الاخلاق؛ قم: شریف رضی.
- طبری، محمد بن جریر (۱۴۱۸)؛ تاریخ الطبری؛ بیروت: مؤسسه الاعلمیللمطبوعات.
- فارابی، ابـونصر (۱۹۹۱)؛ آراء اهـل المدینه الفاضله؛ بیروت: دار المشرق.
- فاضل قانع، حـمید (۱۳۹۱ )؛ «نقش و جـایگاه سـبک زندگی در فرآیند شکل گیری تمدن نوین اسلامی»؛ مجموعه مقالات پانزدهمین جشنواره بین المللی پژوهشی شیخ طوسی؛ قم: مرکز بین المللی ترجمه و نشر المصطفی(ص). ۱۷۳- ۱۹۳.
- فاضل قانع، حمید (۱۳۹۲ )؛ سبک زندگی بر اساس آموزه های اسـلامی؛ قم: مرکز پژوهش های اسلامیصدا و سیما.
- فضل الله، محمدجواد (۱۴۲۸)؛ الإمام الرضاع تاریخ و دراسه؛ قم: مؤسسه دار الکتاب الإسلامی.
- کلینی، محمد بن یعقوب (۱۳۸۲ )؛ اصول کافی؛ تهران: اسوه.
- کلینی، محمد بن یعقوب (۱۴۱۷)؛ روضه الکـافی؛ بـیروت: دار التعارف للمطبوعات.
- کلینی، محمد بن یعقوب (۱۴۲۶)؛ فروع الکافی؛ بیروت: مؤسسه الأعلمیللمطبوعات.
- کوئن، بروس (۱۳۸۰)؛ مبانی جامعه شناسی؛ ترجمه غلامعباس توسلی و رضا فاضل؛ تهران: سمت.
- گیدنز، آنتونی (۱۳۸۷)؛ تجدد و تشخص؛ ترجمه ناصر مـوفقیان؛ تهران: نشر نی.
- مجلسی، محمدباقر (۱۴۰۳)؛ بحارالانوار الجامعه لدرر اخبار الائمه الاطهار؛ بیروت: دار احیاء التراث العربی.
- ـ مصباح یزدی، محمدتقی (۱۳۷۸)؛ اخلاق در قرآن؛ تحقیق و نگارش محمدحسین اسـکندری. قـم: مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خـمینی(ره).
- مـفید، محمد بن محمد بن نعمان (۱۳۷۸)؛ الارشاد فی معرفه حجج الله علی العباد؛ ترجمه و شرح هاشم رسولی محلاتی؛ تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی.
- مهدوی کنی، مـحمدسعید (۱۳۸۶)؛ «مـفهوم سبک زندگی و گستره آن در عـلوم اجـتماعی»؛ فصلنامه علمیـ پژوهشی تحقیقات فرهنگی. ش۱. ۱۹۹- ۲۳۰.
- وات، مونتگمری (۱۳۸۹)؛ تأثیر اسلام بر اروپای قرون وسطی؛ ترجمه و توضیح حسین عبدالمحمدی؛ قم: مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره).
- وبر، ماکس (۱۳۷۴)؛ اخلاق پروتستان و روح سرمایه داری؛ ترجمه عبدالمعبود انصاری؛ تـهران: سـمت.
- هونکه، زیگرید (۱۳۸۳)؛ فرهنگ اسلام در اروپا؛ ترجمه مرتضی رهبانی؛ تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی.
پی نوشت ها
[۱] Lifestyle
[۲] Taste
[۳] برای مثال میتوان به پژوهـشی از ماکس وبر (۱۸۶۴ ـ ۱۹۲۰م) اشاره کرد؛ او با تاکید بر منش پارسایی بخشی از جامعه پروتستانها که موجب پرهیز از مصرف تجملی و در نتیجه، انباشت سرمایه و سازماندهی عقلانی تولید میشد، تأثیر یک عامل فرهنگی برآمده از دین را بـر نظم اقتصادی و اجتماعی جامعهی مدرن توصیف کرده است. (ر.ک: ماکس وبر، اخلاق پروتستان و روح سرمایهداری، ترجمه: عبدالمعبود انصاری)
[۴] تفاوتهای موجود در سـبک زندگی و الگـوهای رفتاری سلمان و ابوذر نمونهی خوبی است که پیامبر میان ایشان عـقد بـرادری بسته و هر دو را بارها مورد ستایش قرار داده بود. ما به هیچ وجه در سیرهی پیامبر اسلام نمیبینیم کـه بـه سـلمان توصیه کرده باشند تا مانند ابوذر زندگی کند و از آن طرف روایت شده کـه اگـر ابـوذر از قلب سلمان آگاه میشد، بیشک، او را نفی میکرد (کلینی، ۱۳۸۲: ج۱: ۴۵۵). تفاوت الگوهای رفتاری امامان معصوم شـیعه در شـرایط مـتفاوت اجتماعی نیز گویای همین مدعا است.
[۵] تمایلات و ترجیحات فردی و جمعی، جهت کنش را تعیین میکند و منابع در دسترس بستر بروز کـنش را فراهم میکنند که در پیوند با عـوامل سـاختاری، فرصتهای زندگی را پدیـد مـیآورند.
[۶] گروههای مرجع در اصطلاح جامعهشناسی به مـجموعههای انسانی برخوردار از ویژگیهای خاص از حیث پایگاه، هنجار و نقش اطلاق میشود که افراد بـرای داوری یـا ارزیابی خود، آنها را بهعنوان معیار و مـیزان مورد توجه قرار داده و بـر اسـاس آن، بینش، گرایش و کنش خـود را شـکل میدهند(کوئن، ۱۳۸۰: ۱۳۸).
[۷] برای مثال میتوان به گزارش طبری و ابناثیر از واقعه شهادت امام رضا (طبری، ۱۴۱۸ق، ج۷: ۴۷۰؛ ابناثیر، ۲۰۰۳م، ج۶: ۳۵۱) نیز تحلیل احمد امین درباره پذیرش ولایتعهدی مأمون از سـوی امـام رضا (فضلالله، ۱۴۲۸ق: ۱۹۱-۱۹۲) اشاره کرد.
حوزه روابط اجتماعی بر مبنای سبک زندگی اسلامی-بخش دوم-
حوزه روابط اجتماعی بر مبنای سبک زندگی اسلامی-بخش سوم-