- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 7 دقیقه
- توسط : رحمت الله ضیایی
- 0 نظر
اما از انصاف به دور است کسی که حضرت زینب (سلام الله علیها) را صرفا پرستار بیمار بداند. چرا که پرستاری از بیمار یکی از کوچکترین مسئولیت های حضرت بود. هرچند پرستاری، وظیفه سنگین و ارزشمندی است و پرستار متعهد باید با صبر و حوصله، تحمل هر نوع ناملایمات را برای انجام خدمتش داشته باشد و چنین کاری از عهده هر کس بر نمی آید ولی با این حال، مقام زینب (سلام الله علیها)، آن قدر والا و عظیم است که باید ایشان را پرستار نهضت و انقلاب حسینی بنامیم.
زیرا این پرستاری، به مراتب مهم تر و سرنوشت سازتر از پرستاری بیمار بود. حضرت زینب (علیها السلام) نقش حفاظت از قیام خون بار حسینی را برعهده داشت که اگر چنین نبود، خون امام حسین (علیه السلام) پایمال می گشت.
برگی از پرستاری نهضت حسینی
امام حسین (علیه السلام) قبل از شهادت، سفارش های لازم را به زینب (علیها السلام) نمود و پرستاری نهضت را به او واگذار کرد، او را به صبر و بردباری امر نمود و با قلبی محکم و بی هراس از آینده نهضت، به سوی میدان حرکت کرد. زینب (علیها السلام) نیز پرچم پرافتخار امام زمانش، حسین (علیه السلام ) را بر دوش گرفت و مانع افتادن پرچم الهی بر زمین شد و با اقتدار و شهامتی که تاریخ نظیرش را ندیده، در برابر ظلم و ستم ایستادگی نمود. ابن زیاد که آن همه بی اعتنایی را از یک زن رنج کشیده و ماتم زده می بیند، انگشت حیرت به دهان می گیرد و می خواهد او را کوچک شمارد، با تکبری انتقام جویانه رو به حضرت زینب نموده می گوید:
«خدای را شکر که شما را رسوا ساخت، مردان تان را کشت و سخنان تان را دروغ گردانید.» زینب (علیها السلام) با عظمت، نگاهی تحقیرآمیز به آن سرکش بی نام و نسب می کند و فریاد بر می آورد که:«سپاس خدای را که ما را با انتصاب به پیامبرش، گرامی داشت و از آلودگی و ناپاکی دور ساخت و شخص تبه کاری چون تو را رسوا کرد.»
ابن زیاد که منتظر چنین جواب تندی نبود، از حضرت می پرسد: کار خدایت را درباره خاندانت چگونه دیدی؟ حضرت با سربلندی و مناعت می فرماید:”و الله ما رایت الا جمیلا… به خدا قسم جز نیکی و زیبایی ندیدم، آنان قومی بودند که خداوند کشته شدن در راهش را بر آن ها نوشته بود و لذا با شجاعت به قتلگاه خویش شتافتند، ولی به زودی خداوند تو و آنان را در یک جا گرد آورد تا در پیشگاهش محاکمه شوی.”
این سخن حضرت زینب علیها السلام چقدر تکان دهنده است و انسان را وا می دارد که در برابر آن همه عظمت و بزرگواری، احساس شرمساری و حقارت کند که این زینب پس از آن همه مصیبت، چون برای رضای خداست، همه را زیبا می بیند و حال آن که عموم انسان ها را در برابر کوچک ترین اذیت و آزاری، کوچک و زبون می شوند. چقدر فاصله است میان آسمان عظمت زینب و دنیای پست دنیاخواهان.
حضرت زینب (س) مظهر شجاعت
حضرت زینب (علیها السلام) با مشاهده این منظره به امام سجاد (علیه السلام) نزدیک شد و گفت:« او کشته نخواهد شد تا من در دفاع از او کشته شوم». سخن حضرت زینب (علیها السلام) سبب شد تا عمرسعد شمر را از تصمیم خود منصرف سازد.
هر چند حضرت زینب (علیها السلام) همراه سایر شهدا به شهادت نرسید (که البته از مهمترین دلایل آن می توان به پیام رسانی عاشورا، دفاع از جان بازماندگان خاندان حسین (علیه السلام) و سرپرستی کاروان اسیران اشاره نمود)، لکن در راه حفظ دین خدا از همه چیز گذشت و مصایب زیادی را تحمل نمود و به جرات می توان گفت در خاندان شهیدان کربلا از نظر تعداد بستگان شهید، الگوست حضرت زینب (علیها السلام) در اینجا و در مواضع دیگری با جرات و شجاعتی که به ارث برده بود، همچون مادرش از مقام ولایت دفاع نمود، بدون اینکه از شهادت در راه خدا واهمه ای داشته باشد.
حضرت زینب (سلام الله علیها) فرزند شهید
حضرت زهرا (علیها السلام) مدتی بعد از رحلت رسول اکرم بنا بر روایات مشهور در سن هجده سالگی و حضرت علی (علیه السلام) نیز در سال ۴۰ هجری به شهادت رسیدند. زینب (علیها السلام) در زمانی که نیاز به محبت مادر و پدر داشت، از این موهبت الهی محروم گشت؛ لکن به دلیل تعلیمات وحیانی و تربیت الهی، با ارزش و جایگاه والای شهید و شهادت آشنایی داشت و لذا این مصایب برای او قابل تحمل بود.
حضرت زینب (سلام الله علیها) خواهر شهید
قبل از واقعه عاشورا پس از شهادت پدر و مادر، معصوم سوم و پیشوای دوم شیعیان، امام حسن مجتبی (علیه السلام) در سال پنجاهم هجری به شهادت رسید.
امام مجتبی (علیه السلام) بر اثر زهر به شدت در رنج بود. نیمه های شب، امام حسن (علیه السلام ) که دیگر نمی توانست درد را تحمل کند، یگانه مونس و غمخوارش، حضرت زینب (علیها السلام) را صدا زد. زینب (علیهاالسلام ) برخاست و به بالین برادر آمد و او را به گونه ای دید که چون مارگزیده به خود می پیچد. سرانجام زینب (علیها السلام) با شهادت برادرش امام مجتبی (علیه السلام) مواجه شد، و این پایان ماجرا نبود.
بعد از آن در واقعه کربلا، برادران خود عبدالله، جعفر، عثمان، حضرت ابوالفضل العباس بن علی، فرزندان ام البنین و جعفر بن علی، عثمان بن علی و ابوبکر بن علی و در رأس همه آنها سیدالشهداء، امام حسین(علیه السلام ) را از دست داد و همگی به درجه رفیع شهادت نایل گشتند.
در برخی روایات آمده است که وقتی زینب (علیها السلام) کنار جسد برادر آمد، توقف کرد و با خلوصی خاص متوجه خدا گردید و عرض کرد: “خدایا این اندک قربانی را از ما قبول کن”.
این جمله به خوبی بیانگر اندیشه، تفکر و دیدگاه حضرت زینب (علیها السلام) در خصوص شهادت می باشد و همین دیدگاه باعث شده است که ایشان در همه مصائب صبر پیشه کنند.
حضرت زینب (سلام الله علیها) مادر شهید
حضرت زینب (علیها السلام) علاوه بر مواجهه با شهادت برادران، در راه دفاع از اسلام، فرزندان خود را نیز به عنوان یاور برادر به میدان نبرد فرستاد. آنها نیز پس از اینکه شجاعانه به مبارزه پرداختند، به شهادت رسیدند.
با مقایسه روایتهایی که در مورد شهادت فرزندان حضرت زینب (علیه السلام) و فرزند برادرش نقل شده است، میزان محبت حضرت زینب (علیها السلام) نسبت به امام زمان خویش روشن تر می گردد و همین محبت بی شائبه، موجب همراهی او با کاروان حسین (علیه السلام) و شرکتش با امام در جریان کربلا و مصائب و شداید آن و ابقای دین مبین اسلام است؛ چنانکه او را «شریکه الحسین» می نامند روز عاشورا، حضرت زینب (علیها السلام) لباس نو بر تن عون و محمد (فرزندان خود) کرد و آنها را از گرد و غبار پاکیزه نمود و شمشیر به دستشان داد و آماده شهادت ساخت. سپس آن دو را به حضور برادرش حسین (علیه السلام) آورد و اجازه خواست که آنها به میدان بروند.
امام حسین (علیه السلام) نخست اجازه نمی داد ولی زینب (علیها السلام) بیشتر اصرار کرد. تا اینکه امام اجازه داد. اما سرانجام آن دو نوگل باغ طهارت پس از رزمی غیورانه، به شهادت رسیدند و امام حسین (علیه السلام) پیکر پاک آن دو نوجوان را به بغل گرفت و در حالی که پاهایشان به زمین کشیده می شد، آنها را به سوی خیمه آورد.
عجیب اینکه بانوان به استقبال جنازه های آنها آمدند. همیشه زینب (علیها السلام) در پیشاپیش بانوان بود، ولی این بار زینب (علیها السلام) دیده نمی شد. او از خیمه بیرون نیامده بود تا مبادا چشمش به پیکرهای به خون تپیده پسرانش بیفتد و بی تابی کند و از پاداشش کم شود و شاید از این رو که مبادا برادرش او را در این حال بنگرد و در برابر خواهر شرمنده یا بی جواب بماند. زینب (علیها السلام) در این هنگام بیرون نیامد.
حضرت زینب (سلام الله علیها) عمه شهیدان
در ماجرای کربلا، عده زیادی از خاندان امام حسین (علیه السلام ) به شهادت رسیدند. فرزندان امام حسن (علیه السلام) به نامهای قاسم، عبدالله، ابوبکر و فرزندان امام حسین( علیه السلام) به نامهای علی اکبر و علی اصغر نیز همچون سایر شهدا با آگاهی، شناخت، اندیشه و آرمان و اراده به شهادت رسیدند.
روایت شده است پس از شهادت حضرت علی اکبر، حضرت زینب (علیها السلام) زودتر از برادرش حسین (علیه السلام) به بالین علی اکبر رفت، زیرا می دانست که امام علاقه زیادی به علی اکبر (علیه السلام) دارد. اگر او را کشته ببیند، ممکن است روح از بدنش مفارقت نماید. از این رو زینب (علیها السلام) با این عمل خویش، مثل همیشه امام را تنها نگذاشت.
بنابراین، با مقایسه روایتهایی که در مورد شهادت فرزندان حضرت زینب (علیها السلام) و فرزند برادرش نقل شده است، میزان محبت حضرت زینب (علیه السلام) نسبت به امام زمان خویش روشن تر می گردد و همین محبت بی شائبه، موجب همراهی او با کاروان حسین (علیه السلام) و شرکتش با امام در جریان کربلا و مصائب و شداید آن و ابقای دین مبین اسلام است؛ چنانکه او را “شریکه الحسین” می نامند.
پس از پایان یافتن واقعه عاشورا و شهادت امام حسین (علیه السلام) رسالت خطیر و سنگین زینب کبری (علیها السلام) آغاز شد. او در سخت ترین شرایط جسمی و روحی، بزرگترین و خطیرترین مسؤولیتها را برعهده گرفت. تصور عظمت و بزرگی کاری که زینب (علیها السلام) انجام داد، هر انسان منصف و حق جویی را در برابر شخصیت و بزرگی این بانوی باعظمت، به کرنش و تحسین و ستایش وا می دارد.
منبع
دین و اندیشه تبیان؛ حاجیه تقی زاده فانید