- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 6 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
اشاره:
حضرت آیت ا… شیخ محمد حسن مدرس سبزواری ( شریعتمدار طهرانی ) فرزند مرحوم آیت ا… شیخ عبدالرحیم عزالاسلام سبزواری در سال ۱۳۱۵ هجری قمری مطابق با ۱۲۷۷ هجری شمسی در بلده سبزوار و در خاندان علم و دانش و فقاهت چشم به جهان گشود. پدرش چنانچه اشاره شد از علمای مشهور و طراز اول سبزوار و از جمله شخصیت هایی بود که در عصر خفقان رضاشاهی با وجود تنگناها و مضایق بحسب اجازه رسمی ۳۳۹۳ – ۲۵/۸/۱۳۱۵ در کسوت روحانیت باقی ماند. معظم له تحصیلات ارزشمند خود را در نجف اشرف به پایان رساند ؛ سپس به موطن خود سبزوار رجعت کرده رحل اقامت افکند.
مرحوم شیخ محمد حسن دوران کودکی و نوجوانی را در این بیت شریف و تحت توجه و تربیت این عالم وارسته و صاحب عنوان و دیگر علمای سبزوار سپری ساخت. و از این سرچشمه های زلال درک فیض نمود. آنگاه عازم مشهد مقدس و اصفهان گردید و تحصیلات خود را در حوزه های معتبر این دو شهر به کمال رساند. در این میان مدت کوتاهی نیز در شهر مقدس قم در محضر درس استاد الفقها حاج شیخ عبدالکریم حائری کسب فیض نمود.
از جمله عوامل عمده ای که در احاطه و تسلط مشارالیه به اغلب علوم رایج زمان از ادبیات عرب ، منطق ، فلسفه ، فقه و اصول ، حکمت و کلام ، تفسیر و حدیث و عرفان و علوم غریبه موثر افتاد اهتمام وی در همه مراحل تحصیل به امر تدریس بود که هر گز از آن غافل نماند بطوریکه حوزه تدریس ممتاز وی در مدرسه صدر اصفهان از رونق خاصی برخوردار بود و بنا به گفته ی خودشان در سبزوار روزانه ۱۲ درس ارائه می نمودند.
سر انجام پس از سالهای متمادی حضور در شهرها و بلاد فرهنگی علمی و مذهبی در سال ۱۳۲۸ به شهر شاهرود مهاجرت نموده و رحل اقامت افکند.
در علت مهاجرت وی به این شهر باید گفت : که وی به دلیل علاقه و اشتیاق به استان ملک پاسبان مولای متقیان علی علیه السلام و حضرت عبدا… الحسین ( ع ) و عتبات عالیات و قرار گرفتن در قرب این مضاجع تابناک و برخورداری هر چه بیشتر از برکات حوزه علمیه نجف اشرف عازم سفر به عراق بود که بدلیل بد حالی و کسالت ناشی از سفر مجبور می شوند چند روزی در این شهر زیبا و خوش آب و هوا اقامت و استراحت کنند. همین اقامت کوتاه سبب شد که شدیدا مورد علاقه علما و مردم شریف و ارادتمند به علم و فقاهت شهر قرار گرفته و به اصرار آنان در این شهر اقامت دائم گزیند و بقیه عمر شریف و با برکت خود را صرف خدمت به آنان نماید. وی همواره خود را مدیون عشق و علاقه و محبت و مهمان نوازی این مردم مومن و با وفا می دانست و بارها آن را بر زبان آورده.
بمحض استقرار در شاهرود اولین اقدام وی به خواست علاقمندان تشکیل کرسی تدریس در مدرسه قدیمی بید آباد بود. حوزه درس ایشان در این مدرسه سالها مجمع حضور طلاب و فضلا و علاقمندان به فراگیری علوم دینی بود. خصوصا اینکه در شاهرود تنها وی درس حکمت و فلسفه می داد.
از شاگردان بنام وی در این حوزه می توان از حضرت آیت ا… جناتی تاشی ، حضرت آیت ا… حسینی تاشی ، حضرت آیت ا… حاج شیخ مصطفی اشرفی و شاعر و فاضل فرهیخته جناب آقای حاج مجتبی اشرفی را نام برد. و از جمله شاگردان بنام و مبرز وی در حوزه تدریس شهر سبزوار مرحوم آیت ا… العظمی آقای حاج سید عبدالعلا موسوی مرجع تقلید شیعیان بود که در نجف اشرف مقیم بودند.از ویژگی های دیگر معظم له احاطه و تسلط وی به هنرهای خوشنویسی و شعر و شاعری بود. ایشان انواع خطوط را در کمال زیبایی و لطافت می نو شتند. آثار فاخری در این زمینه از وی بصورت کتیبه های سر درب و محراب مساجد شاهرود باقی است که گویای تسلط مشارالیه به این هنر با وجود نبود امکانات در آن زمان است.
سر درب مساجد شیخ علی اکبر ، آقا ، کاظمیه مصلی ، فاطمیه خیابان کارگر جنوبی ، صاحب الزمان (ع) و محراب مساجد امام حسن عسگری (ع) ، مدرسه قلعه ، صاحب الزمان (ع) ، آقایان و… از شاهکارهای هنری وی محسوب می شوند.
ذکر این نکته ضروری است که معظم له در طی اقامت در مشهد مقدس همکاری علمی و مصاحبت و دوستی تنگاتنگی با مرحوم آیت ا… العظمی آقای حاج شیخ علی اکبر نهاوندی داشته و تعدادی از کتب و تالیفات این عالم بزرگ را با خط زیبای خود تحریر نموده است که اکنون در موزه استان قدس رضوی (ع) موجود است. حسب فرمایش خودشان در اصفهان نیز به کتابت اشتغال داشته است.
در این باره می فرمودند : یکی از علمای اصفهان نزد من کس فرستاد که کتابش را بنویسم. هنگام ملاقات به من گفت کسانی در این شهر خوش نویسند ولی عالم نیستند و کسانی عالمند ولی خط خوش ندارند شما دارای هر دو جنبه هستید. هم عالمید و هم خوش نویس و مطالب علمی را صحیح و بدون غلط می نویسید. در حقیقت خط خوش بمصداق سخن بزرگان برای اکابر کمال محسوب می شود که ایشان این کمال را نیز علاوه بر همه کمالات داشتند.
در زمینه شعر و شاعری نیز اشعار شیوا و دلنشین ایشان در زمینه های پند و اندرز و موعظه و دوری و پرهیز از دنیا طلبی ، از آثار جاویدان و ماندگار این شخصیت علمی و هنری است.
در بعد آثار علمی و تالیفات وی نیز می توان از مجموعه فاخری از سخنرانی های مکتوب و مجالس وعظ و خطابه در بیان مسائل اعتقادی بصورت استدلالی و تفسیر بخش هایی از قران کریم و کتبی در زمینه علم کلام و اعتقادات و حواشی بسیاری بر کتب علمی و ادبی و غیره و نیز مجموعه اشعار در دیوانی جداگانه نام برد.
مراتب زهد و تواضع و تقوی
در این خصوص خاطرات بسیار شیرین و آموزنده ای در افواه و اذهان دوستان و نزدیکان ایشان موجود است که بارها بیان شده و انشاا.. به صورات خاطرات و بهمراه آثار قلمی و علمی و هنری نامبرده در یک مجموعه تدوین و منتشر خواهد شد.
اما در این مقال به دو خاطره اشاره ای گذرا می شود. البته در مراتب زهد و پرهیز ایشان همین بس که پس از حدود سی سال اقامت در شاهرود در هنگام رحلت در خانه ای عاریتی اقامت داشت و در همان خانه به لقاء باری تعالی شتافت ، علیرغم اینکه بارها مالکین خواستند اسناد و مدارک این منزل را به نام ایشان منتقل کنند که هر گز نپذیرفت.
مهندس احمد شریعت مدار طهرانی یکی از فرزندان وی که دو دوره است در شورای اسلامی شهر عضویت دارد چنین نقل می کند : سال ۱۳۵۵ من و برادر بزرگترم جناب حجت الاسلام و المسلمین آقا شیخ محمد در دانشگاه جهت ادامه تحصیل در رشته های مهندسی ساختمان و شیمی پذیرفته شدیم. در زمستان همان سال در یک شب سرد به شاهرود آمدم ، شب از نیمه گذشته بود ، در زدم ایشان در را باز کردند ، به اتاق محل استراحت و مطالعه وی در بیرونی منزل رفتم تنها وسیله گرمایش اتاق کرسی ذغالی بود. پس از احوالپرسی معمول دیدم ایشان قطعه خطی نوشته بودند که بر اثر خستگی و خواب آلودگی دستشان خط خورده بود. حین صحبت با من با تیغ قلمتراش شروع به اصلاح آن نمودند.
به ایشان عرض کردم آقا شما با این مراتب علمی و کهولت سن برای چه در این وقت شب خود را به زحمت نوشتن می اندازید ؟ با متانت و آرامش ذاتی که حاکی از استغناء و عزت نفس بود فرمودند : شما و برادرتان فرزند من هستید و پیوند عاطفی شما سبب می شود که من ماهیانه برای شما کمک هزینه مختصری ارسال کنم. پرداخت این کمک هزینه را از محل سهم امام علیه السلام بشما مصلحت نمی دانم لذا این وجه را از محل کد یمین یعنی زحمت شخصی خودم تامین می کنم تا روز قیامت پاسخگو باشم.
یکی دیگر از دوستان ایشان نقل می کنند که : روزی دیدند آقای سبزواری ( شریعتمدار طهرانی ) در جلو مغازه نانوایی ، بقالی را در صف نان دید به او گفت : چرا نمی روی جلو مغازه ات باشی و کار مردم را راه بیندازی ، حال چه وقت نان خریدن است ؟ این بقال هم به حرف آقا گوش داد و از خرید نان منصرف شد به محل کار خود می رود.
ظهر که به خانه می آید همسرش شروع می کند به سرزنش کردن وی. اول فکر می کند بخاطر آنکه نان نخریده او را سرزنش می کند. می پرسد چه شده ؟ همسرش می گوید: آیا تو باید نانت را به آقای سبزواری بدهی تا او به در خانه بیاورد ؟ تو خجالت نکشیدی این مرد بزرگ را پی این کار فرستادی ؟
او شرمنده می شود و تعجب می کند. گویا آقای سبزواری بعد از آنکه وی را به مغازه اش می فرستد خود برای او در صف نان ایستاده ، نان خریده و به منزل او برده است.
از این خاطرات که حاکی از مراتب زهد و کرم بخشش و صفای باطن وی است در افواه و حافظه ارادتمندان ایشان زیاد است.
از وی فرزندانی باقی مانده است که بمصداق حدیث شریف نبوی ( ص ) که : بقاء انسان در دنیا به سه چیز است : علمی که مردم از آن منتفع شوند. صدقات جاریات ( وقف ) و فرزند صالح. یکی از این سه عامل ادامه حیات معنوی او هستند.
آقایان حجج اسلام و المسلمین شیخ محمد و حاج شیخ علی و دکتر محمود شریعتمدار طهرانی همگی از خطبا ء و علما و اساتید حوزه و دانشگاه در کسوت روحانی. مهندس احمد شریعتمدار طهرانی در کسوت خدمتگزار مردم در دو دوره شورای اسلامی شهر ( مهندس ساختمان ) و فتح ا… شریعتمدار طهرانی بازنشسته ثبت احوال در مشهد مقدس و شش دختر که همگی دارای فرزندانی دانشگاهی و فرهیخته هستند که بزرگترین آنها برادران دکتر رضا مصطفوی سبزواری استاد ادبیات فارسی و دارای بیش از صد جلد تالیفات مختلف و دکتر عباس مصطفوی استاد کرسی نرم افزار و سخت افزار در دانشگاه استرالیا می باشد.
وی در سال ۱۳۵۶ ( یازده تیر ماه ) به جوار حق شتافت و مزار شریفش در کنار گلزار شهدا زیارتگاه دوستان و ارادتمندان است. روحش شاد و نامش به نیکی و خیر جاودانه باد.