- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 8 دقیقه
- توسط : رحمت الله ضیایی
- 0 نظر
پایبندی به اصول اخلاق انسانی
یکی از ضروریترین نیازهای آدمی در رسیدن به سلامت روانی، اخلاق و پایبندی به اصول آن است. انسان زمانی میتواند به سلامت و آرامش روانی برسد که در سایه ی ایمان و اخلاق زندگی کند.
ایمان به خدا، بزرگترین پایگاه درونی هر فرد است که میتواند به تمام اضطراب ها، نگرانیها و ترس هایش او خاتمه دهد؛ چنان که قرآن میفرماید: «الا بذکر الله تطمئن القلوب»(۱) فقط با یاد خدا دلها آرام میشود؛ همان آرامشی که نتیجه ی سلامت روانی فرد است.
شرط اصلی پایبندی به اخلاق، پرهیز از سقوط در پرت گاه شهوتهای حیوانی است. پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) در حدیثی، بزرگترین زمینه ی سقوط اخلاق را افتادن مردان و زنان در دام شهوتهای جنسی میداند.(۲)
امام علی(علیه السلام) نیز در این باره میفرماید: «لو لا النساء لعبد الله حقاًً حقاً.(۳) اگر بیحجابی و بیبند و باری زنان نبود آن قدر ایمان و اخلاق مردم خوب میشد که هیچ کس نافرمانی خدا را نمیکرد و خداوند حقیقتاً مورد پرستش قرار میگرفت. هم چنین امام رضا(علیه السلام) وجود روابط آزاد بین زن و مرد را علت بسیاری از جنایتها و مفاسد اخلاقی معرفی میکند.(۴)
برای اتقان بیشتر مطلب، به چند روایت دیگر اشاره میکنیم:
قال رسول الله(صلی الله علیه و آله و سلم): «ما ترک بعدی فتنه اضرّ علی الرجال من النساء؛(۵) پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: پس از من برای مردان، فتنهای زیان بارتر از زنان نخواهد بود».
قال رسول الله(صلی الله علیه و آله و سلم): «اتقوا النساءَ فان ابلیس طلاع رصاد و ما هو بشی من فخوخه با وثق لصیده فی الاتقیاء من النساء؛(۶) پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: از زنان بپرهیزید؛ زیرا شیطان (از حالتهای درونی شما) بسیار آگاه و در کمین شماست و هیچ یک از دامهای وی برای صید پرهیزگاران مانند زنان مورد اطمینان نیست».
قال رسول الله(صلی الله علیه و آله و سلم): « اوثق سلاح ابلیس النساء؛(۷) پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: محکمترین سلاح شیطان، زنان هستند».
بنابراین میتوان نتیجه گرفت حفظ اخلاق و ایمان جوامع و برقراری صلح و صفا، بستگی زیادی به حفظ حجاب و حریم زن و مرد دارد. این جاست که میتوانیم به ارزش حجاب و پوشش زن پی ببریم و آن را عاملی مهم در حفظ اخلاق و راهی برای رسیدن به سلامت روانی بدانیم.
ولتر(۸) درباره ی نقش زن در حفظ اخلاق میگوید: «وظیفه ی زنان، تهذیب اخلاق مردان است». نیز از اوست که: «زن آفریده شد تا شیرازه ی سعادت و ارتقای موجودات پیوسته بماند».(۹)
به یقین اگر زن حجاب و پوشش مناسب نداشته باشد عامل به وجود آمدن فساد در جامعه و نابودی اخلاق میشود و زمینه ی تنزل انسان را به حیوانیت و متصف شدن به صفتهایی چون بیوفایی، دروغ گویی، حیله گری، تشتت افکار و… را به وجود میآورد و باعث میشود که انسان هر جنایتی را انجام دهد.
بنابراین، بیحجابی میتواند به بستر مناسبی برای به وجود آمدن بیماریهای روانی برای زنان و مردان تبدیل شود.
چنان چه وضعیت کنونی جوامع غربی – که پوشش و حجاب از ارزشهای زن به شمار نمیآید – گویای این حقیقت است که بر اثر بیحجابی و برهنگی، فساد و فحشا چنان گسترش یافته است که دختران و پسران از خانواده ی خود هم در امان نیستند .
زن که باید مظهر عاطفه و اخلاق باشد، عامل قساوت، بیرحمی، فساد، قتل، آدمربایی و تجاوز به عنف شده است اما وقتی ما برای روابط بین زن و مرد، حریم و قانونی چون حجاب قرار دهیم و لذتهای جنسی را محصور در خانواده کنیم، هرگز به این مشکلات درمان ناپذیر روانی و روحی مبتلا نمیشویم و بهتر میتوانیم زمینه ی رشد و شکوفا شدن استعدادهای انسانی و رسیدن به سلامت روانی افراد، به ویژه زنان و دختران را، آماده کنیم.
حفظ استواری خانواده
یکی دیگر از آثار و فوائد حجاب که در سلامت روانی زنان تأثیر دارد، نقشی است که در پایبندی همسران به پیمان مقدس ازدواج دارد؛ زیرا حجاب و پوشش باعث میشود، زن از نگاههای آلوده ی مردان هوس باز و گرفتار شدن به دام عشقهای آزاد، محفوظ بماند و به زندگی و خانواده ی خود وفادار باشد.
در حالی که شیوع بیحجابی و بیبند و باری، باعث میشود شوهران به جای توجه و محبت به همسران شان، به دنبال لذت جویی از زنان آرایش کرده ی کوچه و بازار باشند و زنان نیز از جلوهگری و طنازی برای به دام انداختن مردان بیگانه ابایی نداشته باشند. در نتیجه عشق و علاقه بین همسران از بین میروند و باعث فروپاشی خانواده میشود.
اهمیت اسلام به حجاب و پوشش از آن جهت است که نظام خانواده، از گسستگی حفظ شود و اعضای آن از خطرها و آسیبهای روانی بیبند و باری مصون بمانند در حالی که آزادی زن در جلوهگری و نمایش زیباییهای زنانگیاش، آثار مخربی بر سلامت روانی خانواده و به ویژه بر خودش میگذارد زیرا مفهوم بیحجابی این است که زن مجاز باشد.
برای هر مردی خودآرایی کند بدون تردید ادامه ی این روند باعث میشود زن از خانه بیرون بیاید و آواره ی کوچه و خیابان گردد این در حالی است که نشو و نمای نیروی فعال زن در خانه و خانواده است و تمام استعدادها و قدرت تأثیر شگفتی که زن میتواند در رشد و تعالی جامعه-ی انسانی داشته باشد.
در سایه ی خانه و خانواده شکوفا میشود. به گفته ی لمبروزو «برای زن نیکوترین دوره ی زندگانی، همان دورهای است که همه ی نیروهای روحی و جسمی او صرف پرداختن به خانواده و جامعه میشود».(۱۰)
آزاد شدن از قید خانه و خانواده، به معنای از دست دادن آرامش و امنیت روانی است. خانه را مسکن گویند زیرا محل سکونت و آرامش روحی برای انسان است. اگر زن این جای امن و سکون و محل شکوفایی استعدادها و نیروهای درونی اش را از دست داد، آرامش و سلامت روانی خود را نیز از دست میدهد.
فشارهای روانیای که امروز دامن گیر زنان غربی شده، به این دلیل است که بیبند و باری و داشتن روابط جنسی، سبب شده از زندگی در خانه بیزار شوند وظیفه ی مادری خود را فراموش کنند و به جای آن در قید و بند رقابتهای زندگی مدرن امروزی بیفتند و تمام ارزشهای معنوی خود را فدا کنند.
اینک یکی از نتایج عشق آزاد و تأثیر آن را در به خطر انداختن سلامت روانی زنان، یادآوری میکنیم:
«در شوروی (سابق) در ضمن نخستین سالها پس از انقلاب اکتبر، گرایش رسمی به طرف عشق آزاد جلب شد. انگلز(۱۱) (فلیسوف و اقتصاددان آلمانی ۱۸۹۵-۱۸۲۵) زناشویی را یکی از شکلهای تاریخی باقی مانده از سرمایهداری میپنداشت، بنابراین در شوروی پیوند آزاد همچون زناشویی، مورد موافقت بود و به نسبت گسترش شعور کمونیستی در تودهها، زناشویی بایستی کاملاً از بین میرفت و عشق آزاد جانشین آن میشد.
نتیجه ی این تجربه کاملاً آشکار است. خودکشی زنانی که ترک شده بودند، به نسبت، شیوع بیشتری یافت (و) افزایش آهنگ سقط جنین به طور جدی در جمعیت کشور اثر گذاشت و سلامت (جسمی و روانی) تعدادی از زنان را به مخاطره انداخت … به طور غم انگیزی تعداد زیادی از کودکان ترک شده.
آدمهای خانه به دوش و آواره و جانی، کسانی بودند که از پیوند عشق آزاد به دنیا آمده بودند. خلاصه اتحاد شوروی، از دیدگاه اجتماعی، «شکست تجربه ی عشق آزاد» را پذیرفت».(۱۲)
امروزه ما شاهد تکرار این تجربه ی تلخ در جوامع غربی هستیم و پیش بینی ویل دورانت از روند بیبند و باری در غرب عملاً تحقق پیدا کرده است. وی در این باره میگوید: «به زودی زمانی خواهد رسید که هیچ مردی نخواهد خواست با زنی که با هم از تپه ی زندگی بالا رفته بودند پایین برود و ازدواج بیطلاق چنان نادر خواهد شد که باکره در شب زفاف».(۱۳)
وضع کنونی جوامع غربی بر اثر آزادی بیحد و حصر زنان در خودآرایی و دلبری، از این هم بدتر شده و بر اساس آمارهای موثق، روز به روز به تعداد ازدواجهای غیر رسمی افزوده میشود.
دکتر مکیه مزرا در باره ی آثار مخرب آزادی روابط زن و مرد بر نظام خانواده مینویسد: «یکی از آثار بیبند و باری این است که مردان از تشکیل خانواده خودداری میکنند؛ زیرا لذتهای جنسی برای آنها همیشه فراهم است و به آسانی میتوانند به آن برسند بدون آن که بخواهند خود را در قید و بند خانواده و مشکلات آن قرار دهند».(۱۴)
بدین ترتیب معلوم میشود که بیحجابی و بیبند و باری تا چه حد میتواند نظام خانواده را متزلزل کند و سلامت روانی اعضای آن را به خطر اندازد. ما در این جا تأثیر بیحجابی را برتزلزل فروپاشی خانواده از چند جهت بررسی میکنیم تا معلوم شود چگونه سست شدن ارکان خانواده باعث از بین رفتن جای گاه زن میشود و نشاط و آرامش او را زیر سؤال میبرد.
۸-۱ تأثیر گسترش فحشا و بیبند و باری در تزلزل خانواده
اگر زنان در جلوهگری و نمایش زیباییهای ظاهری خود در خارج از محدوده ی خانواده، آزاد باشند چگونه میتوانند برای شوهران خود همسری با وفا بمانند و در نتیجه مایه ی خرسندی خود و آرامش گر زندگی آنان باشند.
آنها به زودی محبت همسران شان را از دست میدهند و عشق و صمیمیت جای خود را به اختلاف و نزاع میدهد و نتیجه ی آن چیزی جز دچار شدن زنان به فشارهای روانی دیگری نیست.
فلسفه ی پوشش و منع کامیابی جنسی از غیر همسر مشروع از نظر اجتماع خانوادگی این است که همسر قانونی شخص از لحاظ روانی، عامل خوشبخت کردن او به شمار برود؛ در حالی که در سیستم «آزادی کامیابی»، همسر قانونی از لحاظ روانی، یک رقیب و مزاحم و یا زندان بان به شمار میرود، در نتیجه کانون خانوادگی براساس دشمنی و نفرت پایه گذاری میشود.(۱۵)
برتراند راسل درباره ی اهمیت پیوندهای خانوادگی مینویسد: «زناشویی نباید از نظرگاه عشق بازیهای موقتی نگریسته شود. اگر این عشقهای موقتی و زودگذر که در سر راه هر زوج ممکن است قرار گیرد با تحمل و اندیشه برطرف نگردد چه بسا که هر یک از دو زوج به سوی شخص دیگری متمایل شده و زندگی آنها در هم ریخته شود و یک زناشویی تازه شکوفه کند؛
و این زناشویی تازه نیز خود دست خوش عشق زودرس دیگری شود که در صورت تداوم این وضع چه بسا که به سرعت اساس خانواده ی مشترک در هم ریخته شود».(۱۶)
خانم لمبروزو نیز میگوید: «بارها دیده شده است در ممالکی که زنها بیشتر طنازی و دلبری مینمایند، مردها نسبت به آنها بدبین بوده، از قبول زناشویی سرپیچی میکنند و بارها مشاهده شده است که حتی بعد از تشکیل خانواده، در اثر آشنایی مردان با این گونه زنان نفاق و جدایی میان همسرها تولید گشته است».(۱۷)
۸-۲ افراط در مصرف وسائل آرایش
از عوارض دیگر بد حجابی در به خطر انداختن کانون محبت خانواده، توجه به مدگرایی و مصرف بیرویه ی وسائل آرایشی و روی آوردن به کارهایی از قبیل جراحی پلاستیک برای زیباتر شدن است.
این کارها موجب صرف هزینههای فراوان است که برای بسیاری از مردان پرداخت آن مقدور نیست و یکی از این دو نتیجه را به دنبال دارد: یا باعث جنگ و نزاع همیشگی بین زن و شوهر میشود، زیرا مردان غالباً توان پرداخت چنین هزینههای سرسام آوری را ندارند.
اگر هم برای مردی پرداخت آن مقدور باشد خوشایند او نیست او از این که میبیند باید هزینه ی زیادی بپردازد تا همسرش در انظار عمومی و برای مردان بیگانه خود را بیاراید رنج میبرد و از پرداخت آن اکراه دارد؛ و یا زنان از حسرت نداشتن آن غصه میخورند همه اینها نتیجهای جز فشارهای روانی برای زنان ندارد.
۸-۳ سردمزاجی جنسی
مطالعات علمی نشان میدهد هر چه زنان در بین انظار عمومی بیشتر برهنه شوند، در آمیزش جنسی سرد مزاجتر خواهند بود و کمتر میتوانند شوهران خود را به اوج لذت جنسی برسانند.
منطقی (۱۳۷۳) در مطالعه ی خود، تأثیر جاذبههای زنان را در آستانه ی ادراکی مردان بررسی میکند و نتیجه میگیرد که در اثر رعایت نکردن حجاب و افراط در جلوهگری زنان، آستانه ی ادراکی مردان تغییر کرده، درک آنها از زیبایی زنان کمتر میشود.
به گفته ی پاک نژاد (۱۳۶۵) هر چه انسانها در برابر یک دیگر عریانتر شوند، سطح برداشت جنسی و سکسی شان، سوز و عشق و جذبه اش کمتر و یک نواختتر و به هم نزدیکتر میگردد؛
و در عمل میبینی م، متخصصان مامایی و بیماریهای زنان، زودتر ازدیگران به علت سر و کار داشتن با اعضای جنسی، با ارگاسم(۱۹) و اوج لذت جنسی وداع میکنند.(۲۰)
از بین رفتن لذت جنسی در روابط بین زن و شوهر، اثرات زیان بخشی در روابط خانوادگی آنان میگذارد و به ایجاد تنش و جدایی میانجامد؛ چنان که سعدی نیز در کتاب گلستان در ضمن یک حکایت میگوید:
«زن کز برِ مرد بیرضا برخیزد بس فتنه و جنگ از آن سرا برخیزد»(۲۱)
پینوشتها
۱- رعد، آیه۲۸،
۲- قال رسول الله(صلی الله علیه و آله و سلم): النساء حبائل الشیطان، (نوری، ۱۹۸۸، ج۱۴، ص۱۵۹)
۳- محمدبن الحسن الحر العاملی، وسائل الشیعه، ج۲۰، ص۳۵،
۴- عن الرضا علیه السلام فیما کتب الیه من جواب مسائل: و حرم الله الزنا لما فیه من المفاسد من قتل النفس و ذهاب الانساب و ترک التربیه للاطفال و فساد المواریث و ما اشبه ذلک من وجوه الفساد، (همان، ص۳۱۱)
۵- ابوالقاسم پاینده، نهج الفصاحه، ص۵۳۳،
۶- همان، ص۱۰،
۷- همان، ص۹۷۰،
۸- voitaire
۹- ولتر به نقل از احمد زرازوندی، افکار جاویدان، ص۸۱،
۱۰- جنیا لمیروزو، روح زن، حسام شهر ئیسی، ص۹،
۱۱- Enjeis
۱۲- لپ اینیاس، روان شناسی عشق ورزیدن، کاظم سامی، ص۱۸۹،
۱۳- ویل دورانت، لذات فلسفه، عباس زریاب، ص۱۷۰،
۱۴- مکیه مزرا، مشکلات المراه المعاصره، ص۳۵۴،
۱۵- مرتضی مطهری، مجموعه آثار (مسئله حجاب) ص۴۳۷
۱۶- برتراند راسل، زناشویی و اخلاق، مهدی افشار، ص۲۷۲،
۱۷- جنیا لمبروزو، روح زن، حسام شهرئیس، ص۴۷،
۱۸- frigidily
۱۹- orgasm
۲۰- سید رضا پاک نژاد، اولین دانش گاه و آخرین پیامبر، ج۱۹، ص۳۹،
۲۱- مصلح الدین شیرازی، گلستان، ص۱۴۲
منبع: پیام زن؛ خرداد ۱۳۸۹؛ شماره ۲۱۹