یکی از ریشه های حرص، دلباختگی و دلدادگی در برابر زرق و برق دنیاست. هنگامی که آتش سوزان این عشق در درون جان انسان زبانه می کشد، او را به سوی حرص و ولع نسبت به مواهب دنیای مادی می کشاند. به همین دلیل قرآن مجید برای خشکانیدن ریشه حرص و ولع، به نسبت به حب دنیا هشدار داده و با تعبیرات گوناگون، قدر و قیمت مادیات و امور دنیوی را در نظرها می شکند تا عاشقان بی قرار دنیا به خود آیند و ارزش ها را به خاطر وصول به آن زیر پا نگذارند.
حب دنیا در آیات قرآن
۱- حب دنیا؛ رفتاری کودکانه
قرآن در موارد متعددی زندگی دنیا را نوعی بازیچه کودکانه و لهو و سرگرمی می شمرد، می فرماید: «وَ مَا الْحَیاهُ الدُّنْیا الّا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ …؛[۱] زندگی دنیا، چیزی جز بازی و سرگرمی نیست.» و در جای دیگر می فرماید: «اعْلَمُوا انَّمَا الْحَیاهُ الدُّنْیا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ زِینَهٌ وَ تَفَاخُرٌ بَینَکمْ وَ تَکاثُرٌ فِی الْامْوَالِ وَ الْاوْلَادِ …؛[۲] بدانید زندگی دنیا فقط بازی و سرگرمی و تجمل پرستی و فخرفروشی در میان شما و افزون طلبی در اموال و فرزندان است.»
در حقیقت دنیاپرستان را به کودکانی تشبیه می کند که از همه چیز غافل و بی خبرند و تنها به سرگرمی و بازی مشغولند و حتی خطراتی را که در یک قدمی آنها وجود دارد نمی بینند!
بعضی از مفسران، زندگی انسان را به پنج دوران تقسیم کرده و برای هر دورانی، مدت هشت سال قائلند و می گویند: هشت سال به بازی مشغول است، هشت سال به لهو و سرگرمی ها، هشت سال در بحبوحه جوانی به سراغ زینت و زیبایی می رود، هشت سال به تفاخر و فخرفروشی می پردازد و بالاخره در هشت سال آخر، به دنبال تکاثر و افزون طلبی در اموال و نیروها می رود و در اینجا شخصیت انسان تثبیت می شود و این حالت تا آخر عمر ممکن است باقی بماند و در نتیجه مجالی برای دنیاپرستان جهت اندیشیدن به حیات معنوی در ارزشهای جاودانی باقی نماند.
۲- حب دنیا؛ فریب و غرور
در آیات دیگری، زندگی دنیا سرمایه «فریب و غرور» شمرده شده است: «… وَ مَا الْحَیاهُ الدُّنْیا الّا مَتَاعُ الْغُرُورِ؛[۳] زندگی دنیا چیزی جز سرمایه فریب نیست!» و در جای دیگر می فرماید: «… فَلَا تَغُرَّنَکمُ الْحَیاهُ الدُّنْیا وَ لَایغُرَّنَّکمْ بِاللَّهِ الْغَرُورُ؛[۴] پس مبادا زندگی دنیا شما را بفریبد و مبادا (شیطان) فریبکار شما را به (کرم) خدا مغرور سازد و فریب دهد.»
این تعبیرات نشان می دهد که زرق و برق دنیای فریبنده، یکی از موانع مهم بر سر راه تکامل معنوی انسان است که تا این مانع را پشت سر ننهد راه به جایی نمی برد.
بسیارند کسانی که سالها به سوی دنیا دویده اند، هنگامی که به آن رسیده اند صریحا اعلام می کنند نه تنها گمشده خود یعنی آرامش و آسایش را پیدا نکرده اند، بلکه «شهد» آن را با «شرنگ» و «گل» آن را با «خار» همراه دیده اند و غالبا به جای آرامش، نگرانی ها و اضطراب های آنها برای حفظ آنچه دارند چندین برابر شده است!
۳- حب دنیا و غفلت از آخرت
گروه دیگری از آیات، از این حقیقت پرده برمیدارد که مجذوب شدن به زرق و برق دنیا انسان را درگیر حب دنیا کرده و از آخرت غافل می کند و تمام توجه آنان را به سوی خود جلب می کند. خداوند می فرماید: «یعْلَمُونَ ظَاهِراً مِنَ الْحَیاهِ الدُّنْیا وَ هُمْ عَنِ الْآخِرَهِ هُمُ غَافِلُونَ؛[۵] آنها تنها ظاهری از زندگی دنیا را می دانند و از آخرت غافلند.»
آنها حتی زندگی دنیا را نشناخته اند و به جای اینکه آن را مزرعه آخرت و گذرگاهی برای نیل به مقامات معنوی و میدانی برای ورزیدگی و تمرین جهت به دست آوردن فضایل اخلاقی بشناسند، آن را به عنوان هدف نهایی و مطلوب حقیقی و معبود واقعی خود شناخته اند و طبیعی است که چنین افرادی از آخرت غافل می شوند.
در جای دیگر می فرماید: «ارَضِیتُمْ بِالْحَیاهِ الدُّنْیا مِنَ الْآخِرَهِ؛ آیا به زندگی دنیا به جای آخرت راضی شده اید؟!» سپس می افزاید: «فَمَا مَتَاعُ الْحَیاهِ الدُّنْیا فِی الْآخِرَهِ الّا قَلِیلٌ؛[۶] با اینکه متاع زندگی دنیا در برابر آخرت چیز اندکی بیش نیست».
۴- دنیا؛ موجودی بی ثبات
در بخش دیگری از آیات، دنیا به عنوان «عَرَض» (بر وزن غَرَض) به معنی موجود بی ثبات و زوال پذیر تعبیر شده است: «… تَبْتَغُونَ عَرَضَ الْحَیاهِ الدُّنْیا فَعِنْدَ اللَّهِ مَغَانِمُ کثِیرَهٌ …؛[۷] شما سرمایه زوال پذیر دنیا را طلب می کنید در حالی که نزد خداوند، غنیمت های فراوانی برای شما (در سرای آخرت) است».
این تعبیر، در آیات دیگری نیز دیده می شود که نشان می دهد گروهی از مسلمانان یا غیر مسلمانان به خاطر حرص در جمع آوری متاع زوال پذیر و ناپایدار دنیا، از پرداختن به مواهب پایدار الهی در سرای دیگر و ارزش های والای انسانی و مقام قرب به خدا باز می مانند. این تعبیر هشداری است به همه انسان ها که مراقب باشند سرمایه های عظیم انسانی خود را فدای حب دنیا نکنند.
۵- حب دنیا و نیرنگ زینت ها
در بخش دیگری از آیات، از مواهب مادی دنیا تعبیر به «زِینَهُ الْحَیاهِ الدُّنْیا» شده است.[۸]
تعبیراتی مشابه آن در آیات دیگر نیز آمده است، مانند: «مَنْ کانَ یرِیدُ الْحَیاهَ الدُّنْیا وَ زِینَتَهَا نُوَفِّ الَیهِمْ اعْمَالَهُمْ فِیها وَ هُمْ فِیهَا لَایبْخَسُونَ؛[۹] کسانی که زندگی دنیا و زینت آن را بخواهند، (نتیجه) اعمالشان را در همین دنیا به طور کامل به آنها می دهیم و چیزی از آنها کم و کاست نخواهد شد (ولی در آخرت بهره ای نخواهند داشت)».
این تعبیرات به خوبی نشان می دهد که این زرق و برقها، تنها زیور و زینتی است برای حیات دنیای مادی. بدیهی است هرگز در مورد امور حیاتی و سرنوشت ساز تعبیر به زینت نمی شود آن هم زینت «حیات دنیا» که به معنی زندگی پست است؛ خداوند در قرآن می فرماید: «زُینَ لِلَّذِینَ کفَرُوا الْحَیاهُ الدُنْیا …؛[۱۰] زندگی دنیا برای کافران زینت داده شده است»!
این تعبیرات و تعبیرات مشابه آن نشان می دهد که حتی زینت بودن آن هم زیر سؤال رفته است و تعبیر به «زُینَ» شده که نشان می دهد یک زینت مصنوعی و خیالی و پنداری است، نه یک زینت واقعی و حقیقی.
در اینجا سؤال مهمی مطرح است: چرا خداوند این امور را در نظرها زینت داده؟! در پاسخ باید گفت: به یقین برای آزمایش انسانها و تربیت و پرورش آنهاست؛ زیرا هنگامی که این اشیای زینتی جالب و دلربا که غالبا با گناه و حرام آلوده است به خاطر خدا رها می کند، نهال ایمان و تقوا در وجود آنها بارور می شود وگرنه صرف نظر کردن از اشیای غیر جالب افتخاری محسوب نمی شود.
بدین ترتیب، از مجموعه آیات بالا به دست می آید که حب دنیا هرگاه به صورت افراطی درآید، انسان را به بیگانگی از خدا می کشاند.
حب دنیا در احادیث اسلامی
نکوهش از حب دنیا در روایات اسلامی مخصوصا در سخنان پیامبر اکرم (ص) و خطبه های نهج البلاغه، به صورت گسترده دیده می شود، از جمله:
۱- رسول خدا (ص) در پاسخ به این سؤال که چرا «دنیا»، «دنیا» نامیده شده؟ فرموده اند: لِانَ الدُّنْیا دَنِیهٌ خُلِقَتْ مِنْ دُونِ الْآخِرَهِ …؛[۱۱] به خاطر این است که دنیا، پست است و پیش از آخرت آفریده شده».
۲- آن حضرت در حدیث دیگری می فرماید: «اکبَرُ الْکبَائِرِ حُبُّ الدُّنْیا؛[۱۲] بزرگترین گناهان، حب دنیا است».
۳- همین معنی از امام علی (ع) نیز آمده است که فرموده: «حُبُّ الدُّنْیا رَأْسُ الْفِتَنِ وَ اصْلُ الِمحَنِ؛[۱۳] حب دنیا، سرآغاز فتنه ها و ریشه همه محنت ها و رنج هاست».
۴- آن حضرت در حدیث دیگری می فرماید: «انَّ الدُّنْیا لَمُفْسِدَهُ الدِّینِ وَ مُسْلِبَهُ الْیقِینِ؛[۱۴] حب دنیا، دین انسان را بر باد می دهد و ایمان و یقین او را می گیرد».
۵- در حدیث دیگری از امام صادق (ع) آمده است: «انَّ اوَّلَ مَا عُصِیَ اللَّهُ بِهِ سِتٌّ: حُبُّ الدُّنْیا وَ حُبُّ الرِّئَاسَهِ وَ حُبُّ الطَّعَامِ وَ حُبُّ النِّسَاءِ وَ حُبُّ النَّوْمِ وَ حُبُّ الرَّاحَهِ؛[۱۵] نخستین چیزی که با آن عصیان و نافرمانی خدا شد، شش چیز بود: حب دنیا، حب ریاست، علاقه به غذا (شکم پرستی)، محبت (افراطی) زنان، پرخوابی و علاقه به راحتی و تن پروری».
۹- در حدیث دیگری در بیان آثار زیانبار حب دنیا از پیامبر اکرم (ص) چنین آمده است: «انَّ الدُّنْیا مُشْغِلَهٌ لِلْقُلُوبِ وَ الْابْدَانِ؛[۱۶] حب دنیا، هم فکر انسان را به خود مشغول می دارد و هم بدن ها را (نه آرامش فکر می گذارد و نه آسودگی جسم)».
۱۰- رسول خدا (ص) می فرماید: «انَّهُ مَا سَکنَ حُبُّ الدُّنْیا قَلْبَ عَبْدٍ الّا الْتَاطَ بِثَلَاثٍ: شُغْلٍ لَا ینْفَدُ عَنَاوَئُهُ، وَ فَقْرٌ لَا یدْرَک غِنَاهُ، وَ امَلٍ لَا ینَالُ مُنْتَهَاهُ؛[۱۷] حب دنیا در هیچ دلی ساکن نمی شود مگر این که او را به سه چیز آلوده می کند، گرفتاری مستمری را که هرگز خستگی آن پایان نمی گیرد و احساس فقر و بینوایی که هرگز به غنا نمی رسد و آرزوی درازی که هیچگاه پایان نمی گیرد».
دنیای مطلوب و دنیای مذموم
باید توجه داشت که بهره گیری معقول از مواهب مادی در طریق الهی و وصول به معنویت، حب دنیا نیست، بلکه حب آخرت است و به تعبیر دیگر، بسیاری از برنامه های معنوی، بدون امکانات مادی میسر نیست و در واقع امکانات مادی از قبیل مقدمه واجب است که انسان اگر آن را به نیت مقدمه واجب بجا آورد نه تنها عیبی ندارد بلکه مشمول ثواب الهی نیز می شود. به همین دلیل در آیات فراوانی از قرآن مجید، تعبیرات مثبتی درباره مواهب دنیا دیده می شود:
۱- در آیه وصیت، از مال دنیا تعبیر به «خیر» (خیر مطلق) شده است، می فرماید: «کتِبَ عَلَیکمْ اذَا حَضَرَ احَدَکمُ الْمَوْتُ إنْ تَرَک خَیراً الْوَصِیهُ لِلْوَالِدَینِ وَ الْاقْرَبِینَ بِالْمَعْرُوفِ …؛[۱۸] بر شما نوشته شده: هنگامی که یکی از شما مرگش فرارسد، اگر «خیری» (مالی و ثروتی) از خود به جای گذارده برای پدر و مادر و نزدیکانش به طور شایسته وصیت کند!».
۲- در جای دیگر از آن تعبیر به «برکات آسمان و زمین» نموده که درهای آن به روی پرهیزکاران گشوده می شود: «وَ لَوْ انَّ اهْلَ الْقُری آمَنُوا وَ اتَّقَوا لَفَتَحْنَا عَلَیهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَ الْارْضِ …؛[۱۹] اگر اهل شهر و آبادیها ایمان می آوردند و تقوا پیشه می کردند، برکات آسمان و زمین را بر آنها می گشودیم».
۳- در جای دیگر از مال و ثروت تعبیر به «فَضْلِ اللَّه» شده است: «فَاذَا قُضِیتِ الصَّلَوهُ فَانْتَشِرُوا فِی الْارْضِ وَ ابْتَغُوا مِنْ فَضْلِ اللَّهِ …؛[۲۰] هنگامی که نماز (جمعه) پایان گرفت (ممنوع بودن معامله پایان می یابد و شما آزادید) در زمین پراکنده شوید و از فضل الهی بهره بگیرید».
۴- در جای دیگر افزایش منابع مالی را به عنوان «پاداشی در برابر توبه از گناه و روی آوردن به سوی خدا» می شمرد، چنانکه در داستان نوح (ع) می خوانیم: «یرْسِلِ السَّمَاءَ عَلَیکمْ مِدْرَاراً* وَ یمْدِدْکمْ بِامْوَالٍ وَ بَنِینَ وَ یجْعَلْ لَکمْ جَنَّاتٍ وَ یجْعَلْ لَکمْ انْهَاراً؛[۲۱] من به آنها (مشرکان) گفتم از پروردگار خویش آمرزش بطلبید که او بسیار آمرزنده است- تا باران های پر برکت آسمان را پی در پی بر شما فرستد- و شما را با اموال و فرزندان فراوان (نیروی مالی و انسانی) امداد و یاری کند و باغ های سرسبز و نهرهای جاری در اختیار شما قرار دهد».
در جای دیگر منابع مالی را وسیله قوام زندگی شمرده و تأکید می کند آن را به دست افراد بی کفایت و نادان قرار ندهید و از آن به خوبی نگهداری کنید: «وَ لَا تُؤْتُوا السُّفَهَاءَ امْوَالَکمُ الَّتِی جَعَلَ اللَّهُ لَکمْ قِیاماً؛[۲۲] اموال خود را که خداوند آن را وسیله قوام زندگی شما قرار داده به دست سفیهان نسپارید».
۵- در جای دیگر به مجاهدان راه خدا، وعده غنایم جنگی می دهد و آن را پاداش الهی می شمرد: «وَعَدَکمُ اللَّهُ مَغَانِمَ کثِیرَهً تَأْخُذُونَهَا فَعَجَّلَ لَکمْ هَذِهِ …؛[۲۳] خداوند به شما غنایم فراوانی وعده داده بود که آنها را به دست می آورید، این (موهبت) را در اختیار شما قرار داد».
۶- در آیاتی دیگر، از نعمت های مادی دنیا تعبیر به «طیبات» شده است: «قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِینَهَ اللَّهِ الَّتِی اخْرَجَ لِعِبَادِهِ وَ الطَّیبَاتِ مِنَ الرِّزْقِ …؛[۲۴] بگو چه کسی زینت های الهی را که برای بندگان خود آفریده و روزی های پاکیزه را حرام کرده است»؟!
در جای دیگر می فرماید: «وَ اذْکرُوا اذْ انْتُمْ قَلِیلٌ مُسْتَضْعَفُونَ فِی الْارْضِ تَخَافُونَ انْ یتَخَطَّفَکمُ النَّاسُ فَآوَاکمْ وَ ایدَکمْ بِنَصْرِهِ وَ رَزَقَکمْ مِنَ الطَّیبَاتِ لَعَلَّکمْ تَشْکرُونَ؛[۲۵] به خاطر بیاورید هنگامی را که شما گروهی اندک و ضعیف در روی زمین بودید، آنچنان که می ترسیدید مردم شما را بربایند! ولی او شما را پناه داد و با یاری خود تقویت کرد و از روزی های پاکیزه (طیبات) بهرهمند ساخت شاید شکر نعمتش را بجا آورید».
از این تعبیرات پرمعنی و مانند آن که در قرآن وارد شده، به خوبی استفاده می شود که مواهب مادی دنیا در شرایط معقول، نه تنها نامطلوب و آلوده نیست بلکه پاک و پاکیزه و مایه پاکی و پاکیزگی انسانهاست!
۷- در بعضی دیگر از آیات، تعبیراتی دیده می شود که نشان می دهد امکانات مادی علاوه بر اینکه فضل الهی است، می تواند سبب قرار گرفتن انسان در زمره صالحان شود: «وَ مِنْهُمْ مَنْ عَاهَدَ اللَّهَ لَئِنْ آتَانَا مِنْ فَضْلِهِ لَنَصَّدَّقَنَّ وَ لَنَکونَنَّ مِنَ الصَّالِحِینَ؛[۲۶] گروهی از آنها کسانی هستند که با خدا پیمان بسته اند که اگر خداوند ما را از فضل خود روزی دهد قطعا صدقه خواهیم داد و از صالحان خواهیم بود»!
این آیه مخصوصا با توجه به شأن نزولش که درباره یکی از انصار به نام ثعلبه بن حاطب نازل شد که از پیامبر (ص) درخواست کرد دعا کند خدا مال فراوانی به او دهد تا از آن در راه کمک به نیازمندان و رسیدن به مقام صالحان و شاکران بهره گیرد و پیامبر (ص) با روحیه ای که در او سراغ داشت برای او دعا نکرد و پس از اصرار دعا فرمود، به خوبی نشان می دهد که امکانات مادی می تواند وسیله ای برای سعادت و خوشبختی انسانها و وصول آنان به درجه صالحان و مقربان گردد.
آیا نعمت های مادی ذاتا مذموم است؟
از مجموع عناوین هفتگانه ای که در آیات بالا آمد به خوبی می توان نتیجه گرفت که نعمت های مادی دنیا، ذاتا مذموم و منفور و زشت و پلید نیستند، بلکه تابع چگونگی بهره گیری از آنهاست که به آنها این شکل را می دهد، اگر از آنها به طور صحیح بهره گیری شود، چهره ای محبوب و مطلوب و زیبا و جالب و پاک و پاکیزه دارد، در غیر این صورت منفورند.
این سخن را با کلام امام علی (ع) در خطبه ۲۰۹ نهج البلاغه پایان می بریم. هنگامی که امام (ع) با جمعی از یارانش برای عیادت «علاء بن زیاد حارثی» که از شخصیت های معروف بصره و از یاران علی (ع) بود، وارد خانه او شد و خانه وسیع و گسترده او را دید، به او فرمود: «مَا کنْتَ تَصْنَعُ بِسِعَهِ هَذِهِ الدَّارِ فِی الدُّنْیا وَ انْتَ الَیهَا فِی الْآخِرَهِ کنْتَ احْوَجُ؛ با این خانه چنین وسیعی در دنیا چه می کنی؟ (و برای چه می خواهی؟) در حالی که در آخرت به آن نیازمندتری»!
سپس امام (ع) سخن انتقاد آمیزش را با این جمله تکمیل فرمود: «وَ بَلَی انْ شِئْتَ بَلَغْتَ بِهَا الْآخِرَهَ تُقْرِیَ فِیهَا الضَّیفَ، وَ تَصِلُ فِیهَا الرَّحِمَ، وَ تُطْلِعُ مِنْهَا الْحُقُوقَ مَطَالِعَهَا، فَاذَا انْتَ قَدْ بَلَغْتَ بِهَا الْآخِرَهَ؛[۲۷] آری؛ اگر بخواهی با همین خانه وسیع می توانی به آخرت برسی (و سرای دیگرت را آباد کنی) از میهمانان در آن پذیرایی کنی و در آن صله رحم بجای آوری و حقوق واجب آن را ادا کنی، با این حال به وسیله این خانه به آخرت رسیده ای».
هرگاه مواهب مادی دنیا ابزاری برای وصول به آخرت و کمک به نیازمندان و حمایت از ضعفا و ترویج و تحکیم پایه های حق و عدالت باشد، چیزی بهتر از آن نیست و اگر در مسیر گناه و حرص و جمع مال بدون ملاحظه حلال و حرام مصرف گردد، چیزی بدتر از آن نیست.
یکی از یاران معروف امام رضا (ع) به نام محمد بن اسماعیل بن بزیع می گوید: از آن حضرت شنیدم می فرمود: «لَا یجْتَمِعُ الْمَالُ الّا بِخِصَالٍ خَمْسٍ بِبُخْلٍ شَدِیدٍ وَ امَلٍ طَوِیلٍ وَ حِرْصٍ غالبٍ وَ قَطِیعَهِ الرَّحِمِ وَ ایثَارِ الدُّنْیا عَلَی الْآخِرَهِ؛[۲۸] اموال دنیا در یک جا جمع نمی شود، مگر (به کمک) پنج چیز: بخل شدید، آرزوهای دراز، حرص غالب، قطع رحم و مقدم داشتن دنیا بر آخرت».
نتیجه گیری
حب دنیا ریشه در حرص و ولع انسان دارد؛ نوعی وابستگی مخرب که آدمی را به زرق و برق زودگذر این حیات فانی دلبسته می سازد. قرآن کریم حقیقت فریبنده دنیا را برملا می سازد و آن را عامل غفلت از آخرت و سقوط در وادی غرور و نسیان می شمارد. بهره گیری معقول از دنیا، ناپسند نیست؛ اما دلباختگی به آن، ریشه همه فتنه ها و محرومیت ها است.
پی نوشت ها
[۱] انعام/ ۳۲.
[۲] حدید/ ۲۰.
[۳] آل عمران/۱۸۵.
[۴] لقمان/ ۳۳.
[۵] روم/ ۷.
[۶] توبه/۳۸.
[۷] نساء/۹۴.
[۸] کهف/ ۴۶ و ۲۸.
[۹] هود/۱۵.
[۱۰] بقره/۲۱۲.
[۱۱] مجلسی، بحارالانوار، ج۵۴، ص۳۵۶.
[۱۲] کنزالعمال، ج۳، ص۱۸۴، ح۶۰۷۴.
[۱۳] تمیمی آمدی، غررالحکم، ح۴۸۷۰.
[۱۴] تمیمی آمدی، غررالحکم، ح۳۵۱۸.
[۱۵] مجلسی، بحارالانوار، ج۷۰، ص۶۰.
[۱۶] مجلسی، بحار الانوار، ج۷۴، ص۸۱.
[۱۷] مجلسی، بحار الانوار، ج۷۴، ص۱۸۸.
[۱۸] بقره/۱۸۰.
[۱۹] اعراف/۹۶.
[۲۰] جمعه/۱۰.
[۲۱] نوح/۱۲ تا ۱۱.
[۲۲] نساء/۵.
[۲۳] فتح/۲۰.
[۲۴] اعراف/۳۲.
[۲۵] انفال/۲۶.
[۲۶] توبه/۷۵.
[۲۷] سیدرضی، نهج البلاغه، خطبه ۲۰۹.
[۲۸] حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۲، ص۱۹، ح۴.
فهرست منابع
- قرآن کریم.
- آمدی، عبدالواحد بن محمد تمیمی، غررالحکم و دررالکلم، با شرح خوانساری، با مقدمه و تصحیح جلال الدین محدث، تهران: ۱۳۶۰ش.
- سید رضی، محمد بن حسین، نهج البلاغه، محقق: صبحی صالح، قم، هجرت، چاپ اول، ۱۴۱۴ق.
- کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، تهران، دار الکتب الإسلامیه، ۱۴۰۷ق.
- حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه الی تحصیل مسائل الشریعه، قم: آل البیت، ۱۴۱۴ق.
- مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار الجامعه لدرر اخبار الائمه، بیروت: موسسه الوفا، ۱۴۰۴ق.
- متقی هندی، علاءالدین علی، کنز العمال فى سنن الاقوال و الافعال، بیروت، موسسه الرساله، ۱۴۰۹ق.
منبع اقتباس: مکارم شیرازی، ناصر، اخلاق در قرآن، قم، مدرسه الإمام علی بن أبی طالب(ع)، چاپ چهارم، ۱۳۸۵ش، ج۲، ص ۱۱۹-۱۳۵.