- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 10 دقیقه
- توسط : ناظر محتوایی شماره یک
- 0 نظر
شاخص هاى فرهنگ جوانى
ب. استفاده از موتور یا ماشین
از دیگر شاخصهاى خرده فرهنگ جوانى استفاده از موتور یا ماشین براى تفریح هاى شبانه همراه با برنامه هاى مهیّج است که تأثیر زیادى بر کسانى که حتى سنّتى و روستایى هستند، دارد.۴۵
ج. ورزش
ورزش یکى از شیوه هاى کاملا نظم یافته از نمایش قدرت و انجام فعالیت هاى خاص مى باشد که جوانان سعى مى کنند آن را تجربه کنند. معمولا در هر فرهنگ خاص جوانى، ورزش خاصى بیشتر محبوبیت دارد. غیر از موارد یاد شده، خرده فرهنگ جوانى را مى توان در شاخص هاى دیگرى همانند استفاده از مواد مخدّر، دخانیات و الکل نیز جستوجو کرد. لازم به یاداورى است که عوامل اخیر بیشتر تحت تأثیر جنبه هاى جسمانى بوده و عامل از خود بیگانگى و عدم تعلّق به جامعه مى باشد.۴۶
کارکرد فرهنگ جوانى
جامعه شناسان مى پرسند که فرهنگ جوانى واقعاً براى جوانان چه کارى انجام مى دهد؟ به نظر مى رسد فرهنگ جوانى به جوانان کمک مى کند تا مشکلات ویژه اى را که با آن مواجه مى شوند، حل کنند. مشکل این است که جامعه شناسان در قبال این که دقیقاً این معضلات خاص چه چیزى هستند، با یکدیگر موافق نیستند؛ بیشتر بر این عقیده اند که همه جوانان با مشکلات مشابهى روبه رو هستند.
این رویکرد مدعى است که جوانان از خودشان در دوره سخت گذار از کودکى (وقتى که هیچ مسؤولیتى ندارند) به دوره بزرگسالى (وقتى که قطعاً بار سنگینى بر دوش دارند) نامطمئن هستند. جوانان براى فائق آمدن بر این دوره بلاتکلیفى، فرهنگى را توسعه داده اند که آنان را به وسیله شیوه روشنى از رفتار و بینش آماده مى کند. در این جا، گروه همسالان کاملا مهم مى گردد و جوانان مى توانند در گروه خودشان احساس ایمنى کنند. تفاوت هاى میان جوانان چندان مهم به نظر نمى آیند.۴۷
دیندارى در میان جوانان
ممکن است ابتدا این سؤال به ذهن برسد که با توجه به گسترش انواع فرهنگ هاى جوانى در کشور ایران، دین دارى جوانان چه وضعى به خود مى گیرد؟ براى پاسخ به این سؤال، باید به پژوهش هایى که در این خصوص انجام گرفته اند مراجعه شود.
بر اساس پژوهشى که آقاى طالبان در خصوص دین دارى و بزهکارى جوانان سال سوم متوسطه مدارس تهران انجام داده است، تنها نیم درصد از پاسخگویان نسبت به خداوند اظهار بى اعتقادى کرده اند که چیزى نزدیک به هیچ است و تقریباً تمامى جوانان نمونه تحقیق نسبت به نبوّت حضرت رسول (صلى الله علیه و آله و سلم) اطمینان داشته اند و از آن رو، که اولین سطح ایمان مذهبى مرحله «اسلام» نامیده مى شود که با ذکر شهادتین تحقق مى یابد، ۵/۹۹ درصد از جوانان واجد حداقل شروط دین دارى ـ یعنى اسلام ـ بوده اند.
به نظر مى رسد بر اساس فرایند جامعه پذیرى مذهبى یا تربیت دینى، باورهاى اصلى دین به نحو تمام و فراگیر به نسل جدید منتقل شده و با اطمینان مى توان اظهار کرد که نسل جدید جامعه ما از حیث اعتقاد به ارکان اصلى دین، مبانى محورى دین را کاملا پذیرفته است.
از این رو، بحرانى خواندن دین دارى در میان جوانان نسل جدید و ارائه تصویر تیره و اسفناک از تدیّن آنان (البته در حد مرحله اسلامى) به هیچ وجه واقعیت ندارد و توهّمى بیش نیست که مى تواند برخاسته از اغراض سیاسى، مطلق گرایى ایدئولوژیکى یا استنباط هاى خام و انتظارات نابجا باشد.۴۸
درصد کسانى که به قیامت اعتقاد داشتند ۸۹ درصد بوده است.۴۹ در خصوص پاى بندى جوانان به نماز نیز نتایج تحقیق مزبور حاکى از آن است که ۵/۵۶ درصد از جوانان مورد مطالعه همیشه یا بیشتر مواقع به اقامه نماز پاى بند هستند و اگر نسبت کسانى را که بعضى روزها نماز مى خوانند به آن ها اضافه کنیم، این گروه مؤمنان به ۳/۷۰ درصد افزایش مى یابند.۵۰
یافته ها نشان مى دهند که تنها ۱۴ درصد از پاسخگویان اصلا نماز نمى خوانند. ضمناً پژوهش مزبور نشان مى دهد که ۹۰ درصد جوانان مورد مطالعه اظهار کرده اند که در ماه رمضان به نحوى از انحا روزه گرفته اند. با توجه به بالا بودن نسبت روزه گیران نسبت به نماز خوانان، به نظر مى رسد که فضاى معنوى حاکم بر ماه رمضان و فشارهاى هنجارى باعث مى شوند که برخى از افرادى که مقیّد به اقامه نماز نیستند نیز چند روزى در ماه رمضان (به ویژه فرداى شب هاى قدر) روزه بگیرند.۵۱
مشاهدات پژوهش مزبور مبنى بر میزان نسبتاً بالاى دین دارى جوانان مورد مطالعه، مغایر با دیدگاه کسانى است که همواره وضعیت مذهبى جوانان تهرانى را فاجعه آمیز و بسیار ضعیف ارزیابى مى کنند.
تحقیق آقایان سراج زاده، گیویان و سادبى نیز نتایج آمارى مزبور را تأیید مى کند که براى رعایت اختصار، از ذکر آن خوددارى مى شود.۵۲
مسأله مهم تر این که در سال هاى اخیر، فرهنگ هاى مذهبى جدید جوانان تشکیل شده که درخور بررسى مى باشد. این مسأله به حدى مهم است که حتى گروه هاى سیاسى فعّالى که سعى دارند الگوهاى غربى را در کشور رواج دهند، بعضاً از رواج این فرهنگ هاى جدید مذهبى جوانان به هراس افتاده اند.
براى نمونه، در محفلى که اعضاى یک حزب تندرو تشکیل داده بودند، از افزایش رویکرد «تیپ جوان به هیأت هاى مذهبى» اظهار واهمه کردند. در آن محفل، موضوعاتى مثل گرایش جوانان به فعالیت هاى مذهبى ـ انقلابى، ابتدا در قالب یک مبحث علمى (روان شناسى و جامعه شناسى) مورد نقد قرار گرفت، اما ساعتى طول نکشید که با میداندار شدن سیاست مداران در جلسه، این بحث به طرزى عریان تر و عامیانه تر مورد توجه قرار گرفت.
یکى از عناصر جنجالى حزب مذکور در این باره گفت: «دو سال پیش به آقاى حجاریان گفتم: اگر مى خواهید کارى اساسى کنید، فکرى به حال این هیأت هاى رزمندگان کنید؛ چون این ها به شدت فعّال شده اند.»۵۳
سوء استفاده از فرهنگهاى جوانى
امروزه متأسفانه گروه هاى سودجو و ضد بشریت، با تبلیغ شعارهایى همانند «دنیاى آزاد» یا «آزادى جنسى» و با در اختیار داشتن امکانات وسیع مالى و تبلیغى در سطح جهان، مبانى اخلاقى و کانون خانواده ها را متلاشى کرده، هرزگى و فحشا را جایگزین آن ساخته اند.
این گروه ها از رهگذر اشاعه فحشا و فساد اخلاقى در سطح جهانى، به درآمدهاى نجومى دست یافته اند و در بسیارى از ممالک دنیا، شخصیت هاى سیاسى را نیز در قبضه قدرت خود دارند و مى کوشند تا فساد اخلاقى و هرزگى در امور جنسى را تا دورترین نقاط کره زمین گسترش دهند، جوانان را با عناوین فریبنده گم راه مى سازند و با عرضه لذت هاى آنى و زودگذر، جان و جوانى آن ها را تباه مى کنند.
در دیدگاه این افراد، فساد اخلاقى هیچ حد و مرزى نمى شناسد و این که میلیون ها نفر در ورطه هولناک فحشا و فساد جنسى نابود شوند، اهمیتى ندارد و این که کانون خانواده ها متلاشى شوند و روز به روز بر تعداد کودکان هرزه خیابانى افزوده شود، احساسى را در آن ها برنمى انگیزد. آنچه اهمیت دارد، بسط و گسترش قدرت اقتصادى و سیاسى است.
اى کاش جوانان ما در بخش مراقبت هاى ویژه بیماران مبتلا به ایدز حضور مى یافتند و از نزدیک شرایط رقّت بار و تکان دهنده این قربانیان فساد و جاهلیت امروز را نظاره مى کردند و آن گاه در مى یافتند که طهارت اخلاقى و بهره گیرى از لذایذ در چهارچوب ازدواج و تشکیل خانواده و رعایت کامل عفّت و پاک دامنى، یکى از بزرگ ترین نعمت هاى الهى است!
بشریت امروز باید بداند که مفاسد کشنده، که گسترش یافته اند، هیچ ارتباطى با پیشرفت هاى علمى و صنعتى بشرى ندارند.
هرگز لازمه توسعه علم و فناورى، گسترش مفاسد اخلاقى نیست. فسادى که امروزه در دنیا رایج است، بسیار کهن و قدیمى است و تاریخ نظایر آن را در بابل باستان، مصر باستان، یونان و روم به ما نشان مى دهد؛ همان جاهلیتى که انبیاى الهى به مقابله با آن برخاستند.
صاحبان قمارخانه ها، کلوپ هاى شبانه و باندهاى فحشاى بین المللى، منافع و اقتدار خود را در گم راهى و سقوط بشریت در ظلمات هرزگى جنسى و اخلاقى مى بینند و براى اغفال جوانان از امکانات و تبلیغات گسترده بهره مى گیرند.۵۴
به عنوان شاهدى بر این مدعا به قسمتى از نامه دخترى جوان که براى مجله پاسدار اسلام ارسال شده است، توجه کنید:
«… چرا کسى نبود که دست مرا بگیرد؟ و چرا کسى فریاد یک جوان نابود شده را نمى شنود؟ اجتماعى که دانشجویش فاسد، ولگرد، عرقخور، تریاکى و معتاد باشد، جامعه اى که از درون مى پوسد و از بیرون آرام به نظر مى رسد، به کجا خواهد رسید؟ آیا به غیر از نابودى، به غیر از بدبختى و به غیر از شکستن در انتظارش خواهد بود؟
کجاست کسى که این همه فساد و گناه را ببیند؟ کجاست کسى که ببیند جوان ها به کجا رسیده اند؟ کجاست کسى که حال و روز جوان هاى یک شهر مذهبى، بى قیدى ها، لاابالى گرى ها و جنایت هایشان را ببیند؟
خانه هاى انباشته از فیلم سوپر و عکس هاى مبتذل و کتاب هاى زشت و جوان هاى به اصطلاح تحصیل کرده و دکتر و مهندس هاى آینده! کجاست کسى که این همه شقاوت و بدبختى را از نزدیک لمس کند و چاره جویى کند؟ کجاست فریادرسى که این همه گناه را ببیند و با عمل اصلاح کند؟
پدر و مادرانى که دخترانشان را با هزار امید و آرزو براى تحصیل به بیرون خانه مى فرستند، کجا و کى خواهند فهمید که یک فاسد و خرابکار را تحویل خواهند گرفت؟ و پدر و مادرانى که دختر و پسرهایشان را به امید دکتر و مهندس شدن و با هزاران خرج به یک شهر دیگر مى فرستند، کجا خواهند دید که فرزندانشان دست به چه گناهان و جنایت هایى مى زنند؟
آیا به راستى این وضع را چه کسى اصلاح خواهد کرد؟ آیا وقت آن نشده که مسؤولان ما به خود آیند و به خاطر فرزندان خودشان هم که شده، کمى از مرحله اغما و بى توجهى بیرون بیایند و مردابى را که هر روز جوان ها بیشتر در آن فرو مى روند، ببینند؟
باید در بین جوان ها بود تا از کارشان با خبر شد؛ از لذت هاى دردناک و تلخشان با خبر شد. مسلّم است که آن ها نمى توانند درد من و امثال من را بچشند، مگر روزى که فرزند خودشان نیز به این وضع گرفتار شود. در زمانى که در هر خانه و در هر کوچه و شهر ما، جوان ها مرتکب بدترین اعمال مى شوند، این واقعاً درد بزرگى است که این ها مى خواهند بر کسانى حکومت کنند که نمى شناسند و از حال و روزشان باخبر نیستند، و این ها مى خواهند براى کسانى برنامه ریزى کنند که حتى گوشه اى از نیازشان را نمى دانند.
جوان هاى مدرک گرفته و آراسته اى که از نظر معلومات هم در سطح بالایى هستند، اما چیزى به نام «ناموس»، «نجابت» و «شرف» نمى شناسند و ما با این طبل هاى تو خالى مى خواهیم به کجا برسیم؟ با این همه بى خیالى و کوچک نشان دادن مسائل بزرگ، راه به کجا مى بریم؟
هر روز وسوسه، هر روز فریب. محال است که من روزى از خانه بیرون بروم و با دو سه تا شماره تلفن برنگردم. امیدوارم نگویید که اگر نماز بخوانید و با خدا باشید، این وسوسه ها در شما اثر نمی کند. شما از یک دختر ۱۸ ساله که غرق در شهوت و خواهش است و به هیچ وجه امکان ازدواج برایش فراهم نیست، شرایط و محیط هم مناسب است، چه توقّعی دارید که در مقابل تحریکاتی که مال بدن اوست و قابل اجتناب هم نیست، کاری کند؟
من همه نصیحت هایی را که شما ممکن است به من بگویید، از حفظم. داستان خویشتن داری جوانان و قصه ایمان و تقوای فلان کس و… دیگر درد ما از این ناله ها گذشته است. و من می گویم که چه من و چه دیگران می دانند، آگاهند و با این حال، خطا می کنند.»(۵۵)
نتیجه گیری
تا اینجا روشن شد که:
اولاً خرده فرهنگ های جوانی در همه جوامع وجود دارند و این خرده فرهنگ ها طیفی از بدترین و بهترین فرهنگ ها را تشکیل می دهند؛ یعنی بعضی از این گروه ها هستند که آرمانی فکر می کنند و الگوی آن ها ائمّه اطهار (علیهم السلام) و پیروان راستین آن ها بوده و می خواهند ارزش های انسانی را زنده کرده، نقش منجی بشریت را ایفا کنند.
از سوی دیگر، گروه های منحرفی از جوانان، هم هستند که بدترین جنایت ها را به راحتی مرتکب می شوند. بنابراین، وظیفه برنامه ریزان اجتماعی است که در برنامه ریزی خود برای جوانان سعی کنند خرده فرهنگ های آرمانی را رشد دهند و سعی کنند که جوانان را به سوی آرمان گرایی و ارزش های اسلامی هدایت نمایند.
ثانیا، با وجود بعضی از انحرافات و خرده فرهنگ های منحرف در بین جوانان، باید به این نکته توجه داشت که اغلب جوانان ما گرایش های قوی مذهبی دارند و به عبارت دیگر، راست رو می باشند و کج روی در بین جوانان نسبت کمی را به خود اختصاص داده است.
بنابراین، آنچه بعضی از مطبوعاتچی ها مرتب شعار می دهند که جوانان ما چیزهای امروزی جوان پسند می خواهند و از الگوهای قبلی خسته شده اند، نشان دهنده آن است که اینان می خواهند با این شعارها، چیزهایی را به جوانان تلقین کنند. اینان بیشتر اهوای خود را ارضا می کنند، نه آن که منعکس کننده خواسته های جوانان باشند، و شاید برنامه تغییر ذائقه جوانان و فرهنگ سازی در دستور کارشان باشد و بخواهند با این تبلیغات، فرهنگ جوانان را تغییر دهند و به جوانان تلقین کنند تا آن ها چیزهای غرب پسند بخواهند.
رضا رمضان نرگسى
پینوشتها
۱- لازم به ذکر است که در این مقاله، هرجا واژه «فرهنگ جوانی» به کار برده شده، مراد «خرده فرهنگ جوانی» است.
۲- Stephoen Moore, Sociology Alive, (Stanley Thornes, Publisers؛ L.T.P, 1987), p 76.
۳ -حمید مکارم شیرازی، غربزدگی جوانان (بررسی پدیده غربزدگی جوانان پس از انقلاب اسلامی)، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۲، ص ۱۰۲
۴ -تاج زمان دانش، مجرم کیست؟ جرم شناسی چیست؟، چ سوم، تهران، مؤسسه کیهان، ۱۳۶۹، ص ۱۰۶
۵- Social Markers.
۶ -بارمیتزا یک مراسم و آیین (آیین گذر) می باشد که هر پسر در سن ۱۳ سالگی در دین یهود آن را طی می کند. معنای این مراسم آن است که پسری به اجتماع یهودیان بزرگ سال وارد می شود، مرد شده و آماده است تا فرامین مذهبی در کتاب تلمود کتابی که قوانین باستانی یهود و سنّت های آن را مرتب کرده انجام دهد. به طور سنّتی، اولین اعلان عمومی در ارتباط با پذیرش جدید یک کودک به جمع بزرگ سالان، در اولین شنبه پس از سیزدهمین سالروز تولد پسر روی می دهد. (Stephoen Moore, Opcit, p.87.)
۷- Rites of passage.
۸- Stephoen Moore, Ibid, p. 80.
۹- بروس کوئن، مبانی جامعه شناسی، ترجمه غلامعباس توسلی و رضا فاضلی، چ دوم، تهران، سمت، ۱۳۷۲، ص ۵۹
۱۰- Stephoen Moore, Opcit, p.81.
۱۱ -نوذر امین صارمی، انحرافات اجتماعی و خرده فرهنگ های معارض، تهران، دانشگاه علوم انتظامی ناجا، ۱۳۷۹، ص ۷۶، به نقل از: توسلی، سال ۱۳۷۴، ص ۷۷
۱۲- رسول ربّانی، جامعه شناسی جوانان، تهران، آوای نور، ۱۳۸۰، ص ۲۶
۱۳- Stephoen Moore, Opcit, p. 81.
۱۴- Ibid.
۱۵- Moore, Opcit, p. 82, Adapted From the doserver, 1985.
۱۶- رسول ربّانی، پیشین، ص ۵۰
۱۷ -سبک نداشتن، style ویژه و مجموعه کاملی از دوست داشتن و دوست که یک گروه خاص را به عنوان گروهی متفاوت از بقیه جدا می کند.
۱۸ -«طبقه متوسط» طبقه ای است که تحصیلات دانشگاهی دارد و کار یدی نمی کند؛ مثل مهندسان، استادان دانشگاه ها و معلمان.
۱۹- Stephoen Moore, opcit, p. 83.
۲۰- Street group.
۲۱ -ر. ک: رسول ربّانی، پیشین، ص ۵۲
۲۲ -نوذر امین صارمی، پیشین، ص ۸۳ ۸۴ به نقل از: اکبری،کتاب لمپنیسم،۱۳۵۷،ص۵۲۶۲
۲۳ -مریم احمدیه و فاطمه بداغی، «خلأهای قانونی و انحرافات اجتماعی»، کتاب زنان، ش ۱۷ (پاییز ۱۳۸۱)، به نقل از: نوذر امین صارمی، پیشین، ص ۱۸۲
۲۴- sexuality & social distance.
۲۵ -ر. ک: رسول ربانی، پیشین، ص ۵۴
۲۶- Stephoen Moore, opcit, p. 83.
۲۷- Pragmatism.
۲۸- Individulism.
۲۹- Culturral Bazar.
۳۰- ر.ک: رسول ربّانی، پیشین، ص ۲۷
۳۱- symbolic yalue.
۳۲- رسول ربّانی، پیشین، ص ۵۳
۳۳- C. Brazier, “Cashing in on the Youth Revolution” in New Internationalist, August 1984.
۳۴- goodtaste.
۳۵- Stephoen Moore, opcit, p. 88.
۳۶ -بروس کوئن، پیشین، ص ۱۱۱ -۱۱۲
۳۷- رسول ربّانی، پیشین، ص ۱۹ به نقل از:
Willick “Survey Question order and the Political Party Preferences of Colleges Student and Their Parents” Public D.H. Ashley R.K. 1971, Opinion Quartely, p. 199.
۳۸-۲۹و۴۰- رسول ربّانی، پیشین، ص ۲۸ / ص ۱۹ / ص ۴۰
۴۱و۴۲ -فرامرز رفیع پور، تهران، آناتومی جامعه، شرکت سهامی انتشار، ۱۳۷۷، ص ۴۰۳ / ص ۳۵۷
۴۳- رسول ربّانی، پیشین، ص ۵۶
۴۴- فرامرز رفیع پور، توسعه و تضاد، کوششی در تحلیل انقلاب اسلامی و مسائل اجتماعی ایران، چ سوم، تهران، شرکت سهامی انتشار، ۱۳۷۷، ص۴۲۷
۴۵و۴۶ -رسول ربّانی، پیشین، ص ۵۷
۴۷- Stephoen Moore, opcit, p. 82.
۴۸الی ۵۱ -محمدرضا طالبان، دینداری و بزهکاری در میان جوانان دانش آموز، ص ۱۱۴ / ص ۱۱۷ / ص ۱۱۸ / ص ۱۲۳
۵۲ -علاقه مندان می توانند به منابع ذیل مراجعه کنند:
سید حسین سراج زاده، «نگرش ها و رفتارهای دینی نوجوانان تهرانی»، نمایه پژوهش، ش ۷ و ۸ (پاییز و زمستان ۱۳۷۷) / علی سادبی، مقایسه بین روش فعّال و روش سنّتی در تدریس دینی دوره متوسطه، پژوهشکده تعلیم و تربیت، ۱۳۷۷ / عبدالله گیویان، سنجش نگرش مردم تهران راجع به نقش و کارکردهای دین، شورای فرهنگ عمومی، ۱۳۷۷
۵۳ -روزنامه کیهان، ش ۱۷۵۹۶ (شنبه ۱۹ بهمن ۱۳۸۱)، ص ۱۴
۵۴ -ابوالفضل درویزه، ایدز، ریشه یابی بحران اخلاقی در غرب، دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۷، ص ۴۵ و ۴۶
۵۵ -محمد نیک روش، «آیا کسی بر رنج های جوانان می گرید؟» مجله پاسدار اسلام، ش ۱۱۹۱، سال ۷۶