- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 10 دقیقه
- توسط : ناظر محتوایی شماره یک
- 0 نظر
جوان و فرهنگ های جوان (بررسى جامعهشناختى)
یکى از مباحث اساسى مورد مطالعه جامعه شناسان، مبحث فرهنگ و خرده فرهنگ هاست. خرده فرهنگ هاى متفاوت بر اساس موضوعات متفاوتى همانند قومیت، دین و نژاد شکل مى گیرند. یکى از موضوعاتى که بر اساس آن خرده فرهنگ هاى متفاوتى شکل مى گیرند موضوع سن یا مراحل زندگى است که در این میان، سن جوانى بیش از هر چیز دیگر خود نمایى مى کند. بیشترین خرده فرهنگ هاى موجود در جامعه در این گروه قرار دارند. به عبارت دیگر، ما در سن جوانى با طیفى از بهترین و بدترین خرده فرهنگ ها مواجه هستیم.
بنابراین، لازم است تا تحقیقات جامعى براى شناخت این خرده فرهنگ ها صورت گیرد تا اولا، بتوانیم در حدّ امکان از تشکیل مجموعه هاى منحرف جلوگیرى کنیم و ثانیاً، جوانان را به طرف خرده فرهنگ هاى مناسب هدایت نماییم و از آن مهمتر این که بتوانیم عوامل تشکیل و توسعه این خرده فرهنگ ها را بشناسیم. این مقاله سعى دارد در حد امکان، به این مهم جامه عمل بپوشاند.۱
مطالعه پدیده جوانى، چرا؟
جوانى، دوره اى طبیعى است که براى همه روى مى دهد و آن را در تغییرات فیزیکى که اتفاق مى افتند مى توان دید. به عقیده جامعه شناسان، مسأله جوانى از این نظر حایز اهمیت است که با افراد جوان مطابق سنشان به گونه اى دیگر رفتار مى شود، و در ارتباط با آنچه باید انجام دهند، انتظارات افراد از شخص بسیار تغییر مى یابد. جست و خیز یک فرد ۳۵ ساله در یک بعدازظهر در خیابانى پر رفت و آمد منظره خنده دارى است.
به او گفته مى شود مطابق سن و سالش رفتار کند، و تماشاگران فکر مى کنند که او مست و یا دیوانه است. ولى اگر یک پسر بچه ۴ ساله در طول همان خیابان بالا و پایین بپرد، چه طور؟ ممکن است هیچ اظهار نظرى در مورد وى وجود نداشته باشد. پس جوانى علاوه بر عنصر زیستى، داراى عنصرى اجتماعى هم هست.۲ جامعه شناسان علاقه مند به مطالعه این عنصر اجتماعى هستند.
جوانى کى فرا مىرسد؟
ما اصطلاح «جوانى» را در گفتگوهاى معمولى، بدون تصور دقیق از سن جوانى و سنى که جوان آن را ترک مى کند، به کار مى بریم. آیا نوجوانى، در سن ۱۶ سالگى زمانى که فرد مى تواند رأى بدهد، به پایان مى رسد؟ یا در سن ۱۸ سالگى، وقتى مى تواند گواهى نامه رانندگى بگیرد، یا در سن ۱۹ سالگى وقتى که دبیرستان را به پایان مى رساند؟
به طور خلاصه، مى توان ادعا کرد که «جوانى» یک مفهوم کاملا نسبى است، نه مطلق. هرچند همه افراد بشر دوره هاى کودکى، میان سالى، جوانى و پیرى را مى گذرانند، اما مدت هر یک از دوره ها در اجتماعات گوناگون و در ادوار زمانى متفاوت، فرق مى کند.۳
تعدادى از روان شناسان، معمولا دوره نوجوانى و شروع بلوغ را از ۱۲ تا ۱۸ سالگى مى دانند؛ وقتى دوره تحوّل جسمى و روانى فرامى رسد، رشد سریع اعضا سبب بیدارى هوس ها و احساسات و رؤیاهاى گوناگون گشته و با شروع دوره بلوغ احساساتى تازه و مبهم، امیال شدید و نامعلوم در نوجوان پدیدار مى شوند و از اعماق درون او نوعى فشار بر وجود او اعمال مى شود که برایش ناشناس است. برخى دیگر جوانى را از ۱۸ تا ۲۵ سال مى دانند؛ آن هنگام که رشد عقلانى و جسمانى به حد کمال مى رسد.۴
به طور خلاصه، مى توان گفت: «جوانى» عبارت است از: دوره گذر از بچگى به بزرگ سالى.
گذار از نوجوانى به جوانى
دوره نوجوانى از این رو حایز اهمیت است که بین دو دوره کودکى و بزرگ سالى قرار دارد و به عبارتى، دوره گذار از کودکى به بزرگ سالى محسوب مى شود. (دوران بچگى زمانى است که فرد تحت مراقبت یک فرد قرار دارد و کم تر در مباحثات درباره امور مهم مشارکت مى کند، و دوره بزرگ سالى زمانى است که فرد متحمّل مشکلات زندگى همانند مخارج خانواده و پرورش کودکان مى گردد.)
بسیارى از جوامع داراى شاخص هاى اجتماعى۵روشنى براى گذار از دوره کودکى به بزرگ سالى مى باشند تا به سایر مردم نشان دهند که یک فرد (کودک سابق) موقعیت و منزلت جدیدى را کسب کرده است. براى مثال، در جامعه یهودى، آیین و مراسم «بارمیتز» (Barmitzvah)۶ و در جامعه اسلامى نیز مراسم جشن تکلیف شکاف میان موقعیت پسرى و مردى (یا دخترى و زنى) را نشان مى دهند.
این مراسم تغییر مهمى در زندگى شخص محسوب مى شود. مراسمى که به عنوان شاخص هاى اجتماعى عمل مى کنند، معروف به آیین هاى گذر۷ مى باشد.اما در جوامع کنونى غرب، هیچ شکلى از آیین گذر براى ورود به بزرگ سالى وجود ندارد۸ و این امر موجب ابهام در نقش نوجوانان و به تبع آن، ایجاد اختلال در رفتار آن ها مى گردد؛ چرا که جوان هنوز خود را کودک فرض کرده، از پذیرفتن مسؤولیت هاى بزرگ سالى طفره مى رود، بخصوص که وابستگى اقتصادى به والدین این امر را تشدید مى کند.
خرده فرهنگ
«فرهنگ» را مى توان مجموع رفتارهاى اکتسابى و ویژگى هاى اعتقادى اعضاى یک جامعه معیّن تعریف کرد.۹ به عبارت دیگر، فرهنگ مجموعه ارزش ها، هنجارها، باورها و عقاید مشترکى است که مبناى رفتار افراد واقع مى شود و شیوه اندیشیدن و فعالیت انسان را جهت مى دهد. مردم درون یک فرهنگ، خود را هر طور که هستند، درست و طبیعى تلقّى مى کنند.
«خرده فرهنگ» درون یک فرهنگ قرار دارد و مجموعه متمایزى از ارزش هایى است که اعضاى خرده فرهنگ را از سایر اعضاى جامعه جدا مى کند؛ مثل خرده فرهنگ جوانى.۱۰
بعضى از جامعه شناسان خرده فرهنگ ها را چنین تعریف مى کنند: خرده فرهنگ «شیوه زندگى گروه هاى خاص در درون یک فرهنگ وسیع تر است. خرده فرهنگ ها بسیارى از شیوه هاى زندگى فرهنگ هاى پیرامون خود را مى پذیرند. اما همچنان برخى از انتظارات، کنش هاى خاص، اشیاى مادى و روش هاى کار خود را حفظ مى کنند. بنابراین، شیوه زندگى گروه هاى کوچک تر تا حدّى شبیه فرهنگ هاى مجاور است، اما در عین حال از آن متمایز و مشخص مى شود.»۱۱
خرده فرهنگ ها گروه ها و دسته هاى گوناگونى دارند که در زمینه نگرش هاى بنیادى مشترک بوده، آن ها را به اعضا فرمان مى دهند. وضعیت هاى به وجود آمده بین افراد، بیانگر توقّعات آن ها در قبال یکدیگر مى باشد. خرده فرهنگ ها ریشه در ناخودآگاه اعضاى جامعه دارد و به زودى درونى مى شوند و تنها هنگامى کاملا به آن ها آگاهى مى یابند که با شیوه هاى تفکر و رفتار جامعه اى متفاوت روبه رو شوند. خرده فرهنگ ها از طرز پوشیدن، نحوه صحبت کردن، قواعد معاشرت و رعایت ادب و احترام تشخیص داده مى شوند.
تفاوت خرده فرهنگ با ضدفرهنگ در این است که ضد فرهنگ شکلى از خرده فرهنگ است که فعّالانه با فرهنگ مسلّط جامعه مخالفت مى کند؛ مانند گروه ها و باندهاى تبه کار.
خرده فرهنگ جوانى
امروزه چنین به نظر مى رسد که بعضى از جوانان براى خود برخى آداب و رسوم، ارزش ها و هنجارهاى خاصى دارند که منشأ رفتارهاى متمایز آن ها شده است. همان گونه که فرهنگ ها و الگوهاى زندگى هر جامعه با جوامع دیگر فرق مى کند، از نسلى به نسل دیگر نیز این فرهنگ ها و الگوها متفاوت مى شوند. هنجارها و الگوهاى رفتارى جوانان و همچنین بزرگ سالان طبق ویژگى ها و موقعیت هاى اجتماعى متناسب با تاریخ نسلشان شکل مى گیرند. بنابراین، طبیعى است که فرهنگ جوانان از فرهنگ بزرگ سالان جامعه تا حدى متفاوت باشد.
علت دیگر براى تفاوت فرهنگ جوانان با فرهنگ بزرگ سالان این است که جوانان در هر دوره اى دوست دارند دست به بازسازى ارزش ها بزنند؛ یعنى از یک سو، به حفظ ارزش ها و از سوى دیگر، به بازسازى عمیق آن ها بپردازند.۱۲
بروز خرده فرهنگ جوانان به عنوان یکى از مهم ترین خرده فرهنگ ها با مطرح شدن هنجارها و ارزش هاى مشترک در سنین خاص پیش مى آید و از آن رو که الگوى هاى رفتارى بعضى از خرده فرهنگ هاى جوانى در ایران از الگوهاى غربى نشأت گرفته اند، لازم است تا سرچشمه هاى فرهنگ جوانان غربى به طور خلاصه مورد بحث قرار گیرند.
سرچشمههاى فرهنگ جوانى در جوامع غربى
بحث از جوان و فرهنگ جوانى بحثى جدید است. تا دهه ۱۹۵۰ هویّت خرده فرهنگ جوانى در غرب به رسمیت شناخته نشده بود. هرچند فرهنگ جوانى انگلیسى همواره از فرهنگ جوانى امریکایى تفاوت زیادى دارد، ولى سرچشمه هاى آن از انگلستان نشأت مى گیرد و همواره از لحاظ موسیقى و هنر شدیداً تحت تأثیر آن بوده است. این امر را مى توان در رویاورى به فیلم ها و محصولات صوتى ـ تصویرى امریکایى در انگلستان مشاهده کرد. سه واقعیت مهم، که قطعاً در درک زایش فرهنگ جوانى در غرب مهم مى باشند عبارتند از:
اول. رشد ثروت جوانان در دهه ۱۹۵۰؛
دوم. پیشرفت ابزارهاى جدید ضبط و پخش موسیقى و سرگرمى ها که به فرهنگ توده اى منجر شد؛
سوم. سرعت تغییرات فرهنگى در قرن بیستم.
۱- رشد ثروت جوانان اروپا در دهه ۱۹۵۰
دهه ۱۹۵۰ دوره اى بود که در آن تعداد نامحدودى از مشاغل و سطح دستمزدها در انگلستان به سرعت در حال رشد بود. نتیجه این امر سرازیر شدن پول بیشتر به جیب مردم بود. مسأله مهم آن که جوانان در این موفقیت شریک شدند، بدون آن که دچار مخارج سنگین خانواده و بدهى هاى آن باشند. آن ها مى توانستند دست مزد خود را به دلخواه خود خرج کنند.
۲- پیشرفت ابزارهاى جدید
در دهه ۱۹۳۰ پیشرفت هایى در صنعت ضبط صوت، صنعت فیلم و افزایش رادیو به وجود آمد. در دهه پنجاه، تلویزیون و پیشرفت فنى در ضبط صوت به این جمع اضافه شد؛ بازار بزرگ سالان به حد اشباع رسید. بنابراین، شرکت هاى تجارى به سوى جوانان تازه پولدار نشانه رفتند.
۳- تغییرات فرهنگى قرن بیستم
سرعت افزایش تغییرات فنى (براى مثال، پیشرفت هاى رایانه اى در ده سال گذشته)، به مسأله شکاف نسل ها دامن زده و الگوهاى رفتارى را تحت تأثیر قرار داده است؛ به این معنا که انتظارات، ارزش ها، عقاید و رفتار یک نسل کم تر به نسل بعدى منتقل مى گردد.۱۳
توسعه فرهنگ جوانى در جوامع غربى
در ابتدا، مصرف کننده اصلى موسیقى و لباس هاى مبتذل، جوانان طبقه پایین (کارگر) جامعه بودند؛ زیرا در مجموع، آنان زودتر از دیگران، ترک تحصیل مى کردند و سر کار مى رفتند، و چون مجرّد بودند، درامد حاصل شده را صرف هوا و هوس خود مى کردند. به تدریج، این نوع فرهنگ، که با لباس هاى متمایز و موسیقى همراه بود، به طبقه متوسط سرایت کرد، ولى با شکلى که جوانان طبقه کارگر از فرهنگ جوانى اخذ کردند، متفاوت بود؛ زیرا جوانان طبقه متوسط تا سن ۱۸ یا ۲۱ سالگى تمام وقت تحصیل مى کردند.۱۴
بنابراین، الگوهاى رفتارى خاصى که امروزه در جوانان غربى مشاهده مى کنیم، ریشه در اهداف تجارى دارند. در حقیقت، جوانان غربى بازیچه سرمایه داران بزرگ شده و به طور زیرکانه اى مورد استثمار آن ها واقع مى شوند. استفن مور در ادامه این مطلب مى نویسد:
«این نظر که جوانان نوعى از فرهنگ یگانه و یک پارچه اى ارائه دهند که از جهان واقعى به وسیله واقعیت منحصر به فرد سن و سال متمایز شده باشد، امرى مضحک و مسخره است. تمام بازى فاصله نسل ها یک قرن قبل اصلا وجود نداشت. شیوه ما در قبال فرایند نوجوانى در واقع یک پیشامد تاریخى بود؛ نتیجه همه شکست هاى اجتماعى که جنگ جهانى دوم موجب شده بود.
جنگ جهانى دوم مجموعه اى از ارزش ها و مفاسد اخلاقى را در نیمه دهه ۱۹۵۰ به همراه آورد. ولى بیست سال جلوتر، امور جوانى دیگر به هیچ وجه یک طغیان نبود، بلکه یک سنّت بود. اما امروزه تولیدکنندگان فراورده هاى رسانه اى براى کسب پول بیشتر و ارضاى هواهاى نفسانى اوباش و اراذل فعالیت مى کنند.
بنابراین، مردم به جاى تولید فیلم هاى خوب، سعى مى کنند فیلم هاى جوان پسند بسازند و موسیقى مبتذلى به آنان تحمیل کنند. آن ها همچنین تلویزیونى براى جوانان درست کردند که در آن رقّاص خانه، انحرافات جنسى و بیکارى جانشین شخصیت، برنامه ریزى و هوش و تدبیر مى شود و همه این ها بر این فرض مضحک استوار است که همه جوانان چیزهاى مشابهى مى خواهند؛ آنان چیزهاى جوان پسند مى خواهند! در گذشته جوانان همانند افراد مسن در اندازه هاى کوچک تر بودند، ولى اکنون وضع فرق کرده؛ دیگر هیچ کس بزرگ سال نیست؛ زیرا بعضاً بزرگ سالان هم مثل نوجوانان هستند.»۱۵
تنوّعات فرهنگ جوانى
طیف وسیعى از فرهنگ جوانى وجود دارد که بیانگر مجموعه دغدغه هاى فکرى، الگوها و دیدگاه هاى جوانان با توجه به خانواده، محیط زندگى مدرسه و یا احیاناً مشکلاتى مى باشد که جوانان با آن ها مواجهند؛ مثلا، جوانانى که در محیط هاى روستایى زندگى مى کنند الگوهایى متفاوت با جوانان شهرى دارند، یا جوانان مناطق پر جمعیت الگوهایى متفاوت با جوانان شهرهاى کوچک دارند.۱۶
همچنین جوانان مسجدى تجارب متفاوتى نسبت به جوانانى که اهل مسجد نمى باشند، دارند. این تفاوت ها در سبک هاى۱۷ لباس پوشیدن، انتخاب موسیقى و در طرز رفتار گروه هاى گوناگون منعکس مى شوند.
خرده فرهنگ هاى جوانى داراى تنوّعات گسترده اى هستند که در ذیل، به مهم ترین آن ها اشاره مى شود:
فرهنگ جوانان حزب اللهى
جوانان حزب اللهى، که عمدتاً از خانواده هاى مذهبى و سنّتى (و البته از طبقات و اقشار گوناگون جامعه) برخاسته اند، تشکیل فرهنگ خاص خود را داده اند که معمولا با فرهنگ عمومى جامعه فرق مى کند. تعداد این گونه افراد در جامعه ما پیش از انقلاب اسلامى ایران کم تر بود و همزمان با انقلاب، این افراد به سرعت تشکّل یافتند و شکل اجتماعى خاصى گرفتند و تشکیل گروه هاى اجتماعى با خرده فرهنگ خاص خود را دادند. با شروع جنگ تحمیلى، دایره فعالیت اینان نیز گسترش یافت و در دوران جنگ به اوج خود رسید و از درون مرزهاى ایران فراتر رفت و در اقصى نقاط جهان گسترش یافت، به ویژه در کشورهاى اسلامى همانند لبنان، سوریه و فلسطین به دلیل موقعیت خاص آن کشورها رشد بیشترى داشت.
پس از جنگ، هر چند فعالیت اجتماعى آنان نسبتاً کاهش یافت، اما هنوز در قالب بسیج و هیئات مذهبى به فعالیت اجتماعى خود ادامه مى دهند.
ویژگى هاى فرهنگى این جوانان به شرح ذیل مى باشند:
الف. وضعیت ظاهرى
۱- لباس
معمولا لباس ساده، ولى تمیز و مرتّب مى پوشند. یکى از خصوصیات لباس هاى این جوانان آن است که اهمیتى به الگوهاى غربى نمى دهند و تلاش دارند تا لباسشان متناسب با فرهنگ ایرانى ـ اسلامى باشد؛ به این معنا که معمولا در زمستان ها اورکت، کاپشن یا کت و شلوار مى پوشند. در انتخاب کاپشن، از رنگ هاى زننده مثل قرمز پرهیز دارند و در تابستان، معمولا از پیراهن آستین بلند استفاده مى کنند و کم تر پیراهن را داخل شلوار مى کنند.
۲- سر و صورت
معمولا صورتشان مزیّن به محاسن است و داراى موهاى شانه زده و مرتّب مى باشند. از انواع الگوهاى مو پرهیز دارند و کم تر دیده شده که موهاى خود را آغشته به ژل یا روغن کنند یا بیش از حد معمول آن ها را بلند بگذارند.
معمولا داراى سیمایى روشن و شاداب هستند و انسان از معاشرت با این افراد، ناراحت و پشیمان نمى شود. شاید به همین دلیل باشد که کم تر وارد ناهنجارى ها و اعمال خلاف اخلاق مى شوند.
ب. گفتار
معمولا سعى مى کنند گفتارشان مؤدّبانه و با نزاکت باشد. اینان هرچند لهجه خاصى ندارند، اما بیشتر از واژه هاى خاصى استفاده مى کنند، به طورى که مى توان ادعا کرد که اینان نوعى زبان مخصوص به خود را بسط داده اند که در آن کلمات مذهبى بیشتر به کار برده مى شود.
ج. رفتار
به لحاظ رفتارى نیز از الگوهاى رفتارى خاصى پى روى مى کنند. البته بیشتر از الگوهاى سنّتى، برخوردشان را روى برخى معیارهاى مذهبى تنظیم مى کنند. در درون خانواده نیز معمولا پدر و مادرها از این جوانان خود اظهار رضایت بیشترى مى کنند. سعى مى کنند در درون خانواده، به پدر و مادر خود احترام بگذارند و حقوق آن ها را بجا بیاورند و کم تر در درگیرى هاى داخل منزل شرکت مى کنند.
در مراسم مذهبى، مثل اعیاد مذهبى و ایام شهادات و مولودى هاى ائمّه اطهار(علیهم السلام)حضور فعّال دارند. بسیار دیده شده است که در مراسم مذهبى به هیجان مى آیند و ابراز احساسات بیش از حد مى کنند. معمولا پس از مراسم جلسات نیم ساعته دارند.
به طور کلى، مى توان گفت: اینان تشکیل فرهنگ جوانى خاصى داده اند که با فرهنگ اصلى جامعه متفاوت مى باشد و بر خلاف خرده فرهنگ هاى منحرف، اینان یک فرهنگ ارزشى را شکل داده اند که تلاش دارد ارزش هاى اصیل اسلامى را زنده کند و الگوهاى رفتارى اینان را مجاهدان صدر اسلام و گروه هاى مرجع اینان را شهدا و ایثارگران و پیروان اصیل خط امام راحل(قدس سره)تشکیل مى دهند.
ادامه دارد…