- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 6 دقیقه
- توسط : ناظر محتوایی شماره یک
- 0 نظر
در میان همه دوره هاى زندگى انسان، دوره جوانى در روند تحقق کمال حقیقى و شخصیت واقعى او بسیار مهم و سرنوشت ساز است. در این دوره از زندگى، تغییر و تحولات سریع و در عین حال، مؤثرى به وقوع می پیوندد که چگونگى برخورد با این دگرگونی ها، مسیر آینده فرد را مشخص می سازد.
از جمله این تحولات بروز و ظهور یک سلسله نیازهاى جدید است که ارضاى درست و به موقع آن ها، علاوه بر متمایز ساختن نوع زندگى انسان از سایر حیوانات، رشد و تعالى فرهنگ و پیشرفت و ترقى همه جانبه جامعه هاى انسانى را در پى دارد. از این رهگذر، زمینه سعادت واقعى یا بدبختى و سقوط اخلاقى بشریت تحقق پیدا می کند.
بر این اساس، یکى از نیازهاى روانى مهمى که در دوره جوانى شکوفا می شود، نیاز به برخوردارى از «هویت» است. فرد اگر در دوره کودکى از طریق تقلید و تبعیت از رفتارهاى اطرافیانش خود را با محیط انطباق می داد و یا همین طور در اوایل دوره نوجوانى به وسیله شبیه ساختن خود با هم سن و سالان و اعضاى گروه هایى که با آن ها در ارتباط بود، به زندگیش نظام خاصى بخشیده بود، اینک در مرحله ورود به دوره بزرگسالى نه تنها به آن گونه از زندگى تمایلى ندارد بلکه تلاش می کند از این به بعد از هر جهت مستقل باشد زیرا لازمه مستقل عمل کردن، برخوردارى از یک طرح منسجم فکرى و اعتقادى است که به کمک آن بتواند تصمیم مناسب را در هر لحظه اى که ضرورت آن را احساس کرد اتخاذ نماید.
از این رو، در پایان دوره نوجوانى و آغاز دوران جوانى مهمترین دغدغه و دل مشغولى او دست یابى به «هویت» است تا بداند که چیست و کیست؟ و چه وظیفه اى بر عهده اوست؟ و چگونه می تواند بین خود و سایر افراد جامعه ارتباط مناسب برقرار کند؟ … توانمندى پاسخ گویى به این گونه پرسش هاى اساسى، جز از طریق تحقق بخشیدن به هویت انسانى فرد میسر نیست.
معنا و مفهوم هویت
در کتاب هاى لغت براى واژه هویت معناهاى زیادى ذکر می کنند که از جمله آن هاست:
– هستى، وجود، آنچه سبب شناسایى شخص باشد؛ (۱)
– حقیقت شی ء یا شخص که مشتمل بر صفات جوهرى او باشد، ذات، شخصیت و … (۲)
– در لغت نامه دهخدا، هویت به معناى تشخص دانسته شده است و مؤلف تصریح می کند که همین معنى در میان حکیمان و متکلمان مشهور است. (۳)
لازم به ذکر است که معانى اصطلاحى خاصى که صاحب نظران تعلیم و تربیت و روان شناسى و جامعه شناسى و … بر این واژه ذکر کرده اند تا حدود زیادى با معانى لغو آن همخوانى دارد.
اریک اریکسو، در تبیین مفهوم هویتى که نوجوان همواره در پى آن است چنین می نویسد: هویتى که نوجوان درصدد است تا به طور روشن به آن دست یابد این است که او بداند کیست؟ و نقشى که باید در جامعه ایفا کند چیست؟ (۴)
یکى دیگر از اندیشمندان روان شناس در این باره می گوید: هویت میان خود و دیگران توازن برقرار کردن؛ (۵)
اریک فروم جامعه شناس و روان کاو آلمانى در توضیح نیاز انسان به هویت می نویسد: … هر فرد آدمى مایل است که هویت خاصى داشته باشد از این رو، می کوشد که خویشتن را دریابد و بشناسد … در عین حال، می کوشد تا فرد ممتازى باشد … (۶)
از بررسى و تحلیل مجموعه دیدگاه هاى موجود در این باره می توان چنین نتیجه گرفت: هویت آن بخشى از عناصر اصلى شخصیت انسان است که به دنبال عینیت پیدا کردن آن، فرد قادر می شود که موضع خود را در برخورد با جهان و دیگران و خویشتن به صورت شایسته مشخص نماید.
منتهى این توانمندى پاسخ گویى به مسائل در دوره هاى مختلف زندگى به دلیل تفاوت هاى سنى و میزان علم و آگاهى و استعداد و رشد فکرى و تجربه با هم فرق دارد. عمده آن است که فرد به گونه اى پرورش یابد که در مرحله خست بتواند به وظایف و مسؤولیت هایى که بر عهده اوست عمل کند لذا در تعریف عملیاتى هویت گفته می شود: اگر فرد براى پرسش هایى چون پرسش هاى زیر پاسخ هایى مطمئن و قانع کننده داشته باشد معلوم می شود هویت واقعى خویش را به دست آورده است.
– جایگاه و منزلت و مرتبت او دقیقا چیست؟
– چه پیوندها و رشته ها و ارتباطهایى او را به خود و جهان خارج از خود مرتبط می سازد؟
– درک کند که چه نقش ها، وظایف و مسؤولیت هایى در قبال خود و دیگران بر عهده دارد؟
– چه توقعاتى باید از خود و دیگران در برخورد با مسائل داشته باشد؟ (۷)
– نسبت او به گذشته و حال و آینده چیست؟ و …
اسلام و هویت انسان
در فرهنگ اسلامى در زمینه ضرورت شناخت هویت انسانى و اهمیت پاسداشت آن و آثار زیان بخش به فراموشى سپرده شدن هویت واقعى انسان و نیز علل آن و … مطالب زیادى مطرح شده است. به یک اعتبار می توان گفت: مجموعه مباحثى که تحت عناوینى چون: معرفت نفس، خدایابى، خودشناسى، خودیابى، خودسازى و خودزیانى و از خودبیگانگى و … ارائه می شوند، همگى به گونه اى و از بعدى به مساله هویت شناسى انسان ارتباط پیدا می کنند. به عبارت دیگر هدف مجموعه آموزه هاى دینى از یک نظر این است که ضمن ارائه تصویر واقعى از حقیقت هویت انسانى، راه هاى دست یابى و حفظ و حراست از آن را به بشر نشان دهد.
توضیح آن که، اساسی ترین موضوع در هویت یابى خودشناسى است؛ یعنى اگر پذیرفتیم که نخستین و در عین حال، مهمترین سؤال انسان در زندگى این است که من کیستم؟ و در نظام هستى چه مسؤولیتى را برعهده دارم؟ و پذیرفتیم که هویت انسانى عبارت است از حقیقت شخص که مشتمل است بر همه صفات جوهرى او و نیز پذیرفتیم که در روند خودشناسى تلاش می گردد که ویژگی هاى اختصاصى و صفات جوهرى انسان شناخته شود.
از اینجا معلوم می شود که تنها از طریق خودشناسى زمینه دستیابى به هویت انسان فراهم می گردد. و درست به همین دلیل است که در نظام تربیتى اسلام هیچ موضوعى به اندازه خودشناسى مورد توجه واقع نشده است.
علی(علیه السلام) سودمندترین معارف را معرفت نفس معرفى کرده اند. (۸) و تاکید می نماید کسى که خود را نشناسد از راه رستگارى و نجات از گمراهی ها دور گشته، به وادى جهل و ضلالت کشیده می شود. (۹) و پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم) تصریح می کنند: هر کس به خودشناسى موفق شود در حقیقت به خداشناسى دست یافته است. (۱۰) و باز امیرالمؤمنین على بن ابیطالب(علیه السلام) می فرماید: در شگفتم از کسى که تمام گمشده هاى خود را جست وجو می کند اما نفس و حقیقت خود را گم کرده است ولى به دنبالش نمی گردد؟ (۱۱) و قرآن کریم همواره این هشدار را به انسان می دهد که همانند کسانى نباشید که خدا را فراموش کردند، خدا هم به سزاى این عمل آنان خودشان و هویت واقعى انسانی شان را از یادشان برد. (۱۲)
البته، توجه به این نکته نیز ضرورى است که مراد از خودشناسى، خودشناسى شناسنامه اى نیست بلکه منظور آن است که انسان منزلت و جایگاه واقعى خودش را در جهان آفرینش دریابد و متوجه این حقیقت باشد که او یک حیوان خاکى در ردیف سایر حیوانات نیست که همواره مشغول خور و خواب و ارضا شهوات باشد بلکه پرتوى است از روح الهى و از چنان ارزشى برخوردار است که صلاحیت دست یابى به منزلت خلیفه الهى را دارد.
موجودى است ملکوتى که آگاه و مختار آفریده شده است تا به اختیار خود مراتب کمال بی نهایت را یکى پس از دیگرى بپیماید تا در نهایت به منزلت قرب الهى نائل شود.
رسالت همه انبیا و اولیاى الهى(علیهم السلام) در طول تاریخ این بوده است تا از طریق بیدار ساختن فطرت انسان ها، آنان را با گوهر گرانقدر هویت انسانی شان آشنا سازند و راه تحقق بخشیدن به آن را آموزش دهند و از کشیده شدن به مسیرهاى انحرافى دیگر که حقیقت انسانى را دچار خسران و نابودى می سازند باز دارند. چرا که در جهان بینى الهى اسلام، هیچ ضررى قابل مقایسه با باختن یا از دست دادن هویت انسانى نیست.
خداوند متعال در قرآن کریم خطاب به پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم) در این باره می فرماید: اى پیامبر! به مردم بگو زیانکاران واقعى کسانى هستند که حقیقت خویشتن را باخته اند … خسران و ضرر روشن همین است. (۱۳)
وقتى انسان در اثر غرق شدن در ارضاى خواهش هاى نفسانى ناخود را خود پنداشت و خود واقعى را به فراموشى سپرد، هویت انسانى او نه تنها گم می شود بلکه گاهى به مرحله اى می رسد که حقیقت او مسخ می گردد. به مرحله پست حیوانیت و بلکه پایین تر از آن سقوط می کند …
نتیجه آن که، حساس ترین مرحله زندگى انسان در دست یابى به هویت انسانى دوره جوانى است؛ چرا که در این مقطع از زندگى، احساس نیاز به هویت در وجود فرد ظهور پیدا می کند و به دنبال آن، مرحله تمایز زندگى واقعى انسان از زندگى حیوانى هر چه بیش تر مشخص تر می گردد و موفقیت و عدم موفقیت در این برهه از حیات نه تنها سرنوشت خود فرد بلکه جامعه را رقم می زند.
بر این اساس، موفق ترین جوامع آن جامعه هاى هستند که شرایط اجتماعى و فرهنگى و اقتصادى در آن ها به گونه اى فراهم شده باشد که مرحله شکلگیرى و تحکیم هویت انسانى قشر جوان آن با موفقیت انجام گیرد. و از وقوع بحران هویت، که مهمترین خطر و تهدید براى قشر جوان و به دنبال آن براى کل جامعه در عصر کنونى است، جلوگیرى به عمل آید.
پینوشتها
۱- فرهنگ معین، ج ۴، صفحه ۵۲۲۸
۲- فرهنگ عمید، صفحه ۱۲۶۵
۳- لغت نامه دهخدا، ج ۱۴، ص ۲۰۸۶۶
۴- دنیاى نوجوان، صفحه ۵۵
۵- جوان و بحران هویت، ص ۱۶
۶- نظریه هاى شخصیت، ص ۱۵۱، ۱۵۰
۷- جوان و بحران هویت، صفحه ۱۸ و ۱۷
۸- معرفه النفس انفع المعارف، غرر و درآمدى، ج ۶، ص ۱۴۸
۹- من لم یعرف نفسه بَعدُ عن سبیل النجاه، شرح غرر و درآمدى، ج ۵، ص ۴۲۶
۱۰- من عرف نفسه فقد عرف ربه، مهجه البیضاء، ج ۱، ص ۶۸
۱۱- عجبت لمن نشید ضالته و قد اضل نفسه فلا یطلبها. غرر الحکم و دررالکلم، ج ۴، ص ۳۴
۱۲- و لاتکوا کالذین نسوا الله فانساهم انفسهم، سوره حشر، آیه ۱۹
۱۳- قل ان الخاسرین الذین خسرو انفسهم، سوره زمر، آیه ۱۵
منبع: مجله دیدار آشنا؛ شماره ۲۳؛ سید صادق سیدنژاد